کوبه
2.18K subscribers
537 photos
5 videos
50 files
407 links
عرصه‌ای آزاد برای اندیشیدن دربارهٔ معماری ایران
www.koubeh.com
t.me/koubeh
instagram.com/koubeh_com
linkedin.com/company/koubeh/

ارتباط با کوبه:
@koubehmedia_admin
contact.koubeh@gmail.com
Download Telegram
تحریریه‌ی کوبه ضمن عرض تبریک شب یلدا، به اطلاع می‌رساند که وب‌سایت جدید هم‌اکنون قابل دسترسی است:

koubeh.com
@koubeh
▪️ نگاهی به برنامه‌ریزی شهری در عصر استالین؛ مروری بر کتاب هِدِر دِهان، برنامه‌ریزی شهری استالینیستی: متخصصان، عمل‌کرد، و قدرت، انتشارات دانشگاه تورنتو، ۲۰۱۳.

🖋 نویسنده: مارتین کُلراوش
🖌 ترجمه: امیر مصباحی| دانشجوی کارشناسی ارشد آمایش سرزمین

نوشته‌ای که در زیر می‌خوانید، جستاری است از مارتین کُلراوش، استادِ آلمانی‌تبارِ تاریخ مدرن در دانشگاه کاتولیک لووِن. کلراوش در این جستار به بررسی اجمالیِ کتابِ «برنامه‌ریزی شهری استالینیستی؛ متخصصان، عمل‌کرد، و قدرت» نوشته‌یِ هِدِر دِهان می‌پردازد. دهان دانش‌یار تاریخ در دانشگاه بینگامتن است و تاریخ روسیه و اتحاد شوروی، به‌ویژه‌یِ تاریخِ شهری، فرهنگ مردمی، زندگی جوانان و جز این‌ها، از جمله زمینه‌های پژوهشی او به شمار می‌آیند. او در این کتاب که به سال ۲۰۱۳ منتشر شد، در۷ فصل به همراه یک مقدمه و یک جمع‌بندی، تاریخ برنامه‌ریزی و تحولات آن در شهر نیژنی نُوگورود را در طی دهه‌یِ ۱۹۳۰ بررسی و واکاوی می‌کند.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در وب‌سایت یا کانال تلگرامی کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/ame1-12-22
http://koubeh.com/ame1/

@Koubeh
🔴 «چرا و چگونه می‌توان به اطمینان نسبی رسید که دستگاه‌های دولتی و نهادهای حاکمیتی و حتی نهادهای به اصطلاح عمومی، می‌توانند منفعت عمومی را تشخیص دهند؟»، «تلقی این نهادها و دستگاه‌ها از منفعت عمومی چیست و این تلقی چگونه برایشان تعریف می‌شود؟»، «چگونه احدی از آحاد عموم می‌تواند متوجه و مطمئن شود که به منفعت او توجه شده و در تصمیم آن نهادها یا دستگاه‌ها لحاظ شده است؟»

🔴 بخشی از سرمقالۀ شمارۀ ۸۵-۸۴ مجلۀ آبادی؛ این شماره از آبادی به واکاوی موضوع توسعۀ دانشگاه‌ها اختصاص پیدا کرده است. شیوه و محتوای تأمل‌برانگیز مواجهۀ مدیران و موافقان طرح‌های توسعه دانشگاهها در این مدت، بیش‌ترین انگیزه برای تحریریۀ آبادی بوده است تا به سراغ این موضوع برود. این شماره‌، فارغ از جست‌وجویی انتقادی در باب توسعۀ دانشگاه‌ها، می‌تواند سندی تاریخی دربارۀ نگاه تصمیم‌گیران در موضوع «توسعه» باشد.

🔺 نسخهٔ آنلاین شمارهٔ جدید مجلهٔ آبادی با موضوع «بازخوانی پروندهٔ توسعهٔ دانشگاه‌ها» هم‌اکنون از طریق لینک زیر قابل دسترسی است:
https://drive.google.com/file/d/1-LPOMXRTXRO4FxLLU5BzOHa0yRyj6WKA/view?usp=drivesdk

@koubeh
▪️ هزار قلعۀ صعب و هزار شارستان

🖋 نویسنده: امیرحسین مقتدایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

تاریخ‌نگاران و پژوهشگران معماری ایران تاکنون به روش‌های گوناگون بناهای تاریخی را بررسیده‌اند؛ گاه به صورت سبکی یا دوره‌ای و گاه از دریچه کارکردی و به تفکیک بنا. اما دسته‌ای از بناها در اکثر این پژوهش‌ها مغفول مانده، گویی پژوهشگران نمی‌دانند آن‌ها وجود دارند یا وجودشان، تاریخ‌گذاری و بررسی آن برایشان نامفهوم و ناملموس است. شاید هم اصلا آن‌ را یک بنا نمی‌دانند. هر دلیلی که در پس این اتفاق باشد قلعه‌ها در کتاب‌های مرتبط با معماری ایران از قلم افتاده‌اند و کمتر کسی به آن‌ها پرداخته است. البته تک‌نگاری‌هایی بر روی برخی از آن‌ها و به‌طور خاص قلعه‌های دفاعی انجام شده است، اما نگاهی کلی به مجموعه یا دسته‌ای از آن‌ها خیر. اگرچه قلعه‌ها در بسیاری از موارد مجموعه‌هایی متشکل از قسمت‌های گوناگون چون انبار، اتاق، حمام و... هستند اما کلیت یکپارچه آن‌ها باعث می‌شود بتوان قلعه‌ها را یک اثر واحد به‌حساب آورد و در این صورت قلعه‌ها بزرگترین آثار تاریخ معماری ایران به لحاظ وسعت و مساحت هستند.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در وب‌سایت و کانال تلگرامی کوبه به نشانی‌های زیر بخوانید:

https://telegra.ph/am15-01-06
http://koubeh.com/am15/

@Koubeh
▪️ گرچه همه برنامه‌ریزند، اما بعضی‌ها از بقیه برنامه‌ریزترند
به یاد برنامه‌ریزی که خود را بلشویک می‌دانست

🖋 نویسنده: باربارا رادِر
🖌 ترجمه: امیر مصباحی| دانشجوی کارشناسی ارشد آمایش سرزمین

هانس بلومِنفِلد (اکتبر ۱۸۹۲ – ژانویه ۱۹۸۸) برنامه‌ریز، معمار و استاد دانشگاهی بود که در اروپا، اتحاد شوروی و سراسر آمریکای شمالی فعالیت می‌کرد. احتمالاً او بیش از هر چیز، به‌خاطر نقش مهم‌اش در شکل‌دهی به شکل شهریِ معاصر از طریق فعالیت‌هایِ خود با هیئت برنامه‌ریزیِ کلان‌شهرِ تورنتو شناخته می‌شود. در این مقاله، باربارا رادِر شرح مختصری از زندگی و دستاوردهای او را ارائه می‌کند.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/ame2-01-11
http://koubeh.com/ame2

@Koubeh
▪️ خانه‌‌ی شیب‌‌دار (پلکانی)

🖋 نویسنده: از نویسندگان وبسایت Les Montparnos
🖌 ترجمه: مریم محمودی کاهکش| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران

آنچه می‌‌خوانید ترجمه‌‌ای است از متن فرانسوی la maison à gradins (معادل slope house در انگلیسی) با عنوان خانه‌‌ی شیب‌‌دار یا پلکانی. این بنا یکی از معروف‌‌ترین خانه‌‌های شیب‌‌دار دنیا است و اولین خانه‌‌ی پلکانی در شهر پاریس محسوب می‌‌شود. ساختمانی که به دنبال شیوع بیماری سل در اروپا و مرگ و میر گسترده‌‌ی ناشی از آن در دهه‌‌ی ۱۹۲۰ شکل گرفت و طراحی و انتخاب مصالح نما در آن به گونه‌‌ای بود که بیشترین میزان نور آفتاب و جریان هوا را به فضای درون خانه هدایت کند تا از این طریق به مقابله با بیماری بپردازد. این ساختمان همچنین به عنوان لوکیشن سکانس‌‌های نهایی فیلم آخرین تانگو در پاریس توسط برناردو برتولوچی نیز مورد استفاده قرار گرفت و از این جهت نیز شناخته‌‌شده است.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/mmk4-01-27-3
http://koubeh.com/mmk4

@Koubeh
▪️ در باب عکس‌های هنرمندانۀ ما

🖋 نویسنده: پگاه صامعی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

عکاسی از بناها و آثار معماری با اهداف مختلفی صورت می‌گیرد. عموم مردم با هدف داشتن یادگاری از سفری که رفته‌اند و بناهایی که دیده‌اند عکاسی می‌کنند. این عکس‌ها معمولاً بدون ادیت و یا با تغییرات بسیار جزئی و نه چندان حرفه‌ای در شبکه‌های اجتماعی و صفحات خصوصی به اشتراک گذاشته می‌شوند. حافظۀ موبایل و لپ‌تاپ همۀ ما مملو از عکس‌هایی از این دست است. از طرف دیگر عکس‌های بلاگرها، اینفلوئنسرها و به طور کلی افرادی که از طریق سوشال مدیا کسب درآمد می‌کنند با ادیت‌های فراوان و به شکلی خوش آب‌ورنگ در شبکه‌های اجتماعی به نمایش درمی‌آیند. در این عکس‌ها تنها زیبایی‌های یک شهر یا یک بنا نشان داده می‌شود. زیرا در نهایت هدف این است که مخاطب به سمت سفر و بازدید از مقصدی خاص تشویق شود. در این میان معمارها نیز معمولاً برای معرفی آثار تاریخی، ثبت و مستندسازیِ آن‌ها، عکاسی می‌کنند. تکلیف آن دسته از عکس‌هایی که برای مستندسازی استفاده می‌شوند تا حد زیادی مشخص است. معمار دوربین به دست می‌گیرد و شروع به عکاسی از بنا با تمام جزییات آن می‌کند. آن چیزی که در عکس‌های مستندنگاری مهم است نه زیبایی عکس بلکه کیفیت و نحوۀ نمایش جزییات یک اثر است. اما در رابطه با عکس‌هایی که معمولاً برای معرفی یک بنای تاریخی و توسط یک معمار ثبت می‌شوند، موضوع جای تأمل دارد

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/ps1-03-05
http://koubeh.com/ps1

@Koubeh
▪️ فضاهای شهری گم‌شده؛ پشت‌بام‌های قاجاری

🖋 یاسمن غلامی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

شبی از شب‌های اسفندماه، در مقابل درگاه یکی از همسایه‌ها، بساط سور و سات عروسی برپا شد؛ از همان بساط‌هایی که آخر عروسی و بعد از تالار، در مقابل خانۀ پدری داماد برپا می‌شود و شور و نشاطی به کوچه، بخشی کوچکی از شهر، می‌دهد. به روی بالکن رفتم تا شاهد ناخواندۀ بساط باشم. به بالا نگاه کردم و ساکن واحد بالایی را هم در بالکنش دیدم؛ دو تا خانه آن‌طرف‌تر هم دوسه نفری روی بالکنشان به تماشا ایستاده بودند. سور و سات آن‌ها مراسمی شهری شده بود در مقیاس یک کوچه که تماشاچی‌هایی در بالکن‌ها یا حتی در پس پنجرۀ خانه‌های اطراف کوچه داشت. می‌توان این‌طور تعبیر کرد که آن شب، بالکن‌ها و پنجره‌ها به دل شهر رفته بودند؛ حتی شاید فضایی شهری شده بودند، بالاخره تماشاچی‌های مراسمی شهری را در خود جا داده بودند! وقتی بالکن و پنجره به دل شهر می‌روند و فضایی شهری می‌شوند، فضاهای بسیار دیگری هم هستند که ظاهراً فضایی شهری نیستند اما باطناً ممکن است باشند یا گاهی بشوند.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/yg2-03-10-2
http://koubeh.com/yg2

@Koubeh
وبینار «در چیستی هنر و معماری اسلامی»
سخنران: دکتر سید حسین نصر
زمان: دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۳۰
پخش از اینستاگرام کوبه
www.instagram.com/koubeh_com
@koubeh
▪️ وصله‌ی ناجور دیگر،‌این بار زیر گوش خندق و دیوار تاریخی یزد.
بی‌تفاوتی یا عدم نظارت؛ شهرداری و میراث فرهنگی یزد سرگرم چه کاری هستند؟

🖋(روزنامه‌ی آفتاب یزد، شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۰، سال ۲۴، شماره‌ی ۶۲۶۳)

در مسیر دیوار تاریخی شهر یزد و خندق آن دهه‌های قبل خانه‌ای احداث شده است. در آن زمان بر مبنای رویکرد مدیریت کشور و شهر، بنا بود هر آنچه بوی کهنگی تاریخ را می‌دهد حذف و به سمت دروازه‌های نوین تمدن بزرگ حرکت کنند. از این رو با کمک اصل چهار ترومن بسیاری از دیوارهای تاریخی شهر یزد توسط شهرداری آن زمان تخریب و برچیده شد و این ساختمان که بر روی برج و باروی شهر ساخته شده، یادگاری از آن زمان است. اما با رو شدن نیات و تغییر دیدگاه‌ها و افزایش دانش و آگاهی جامعه نسبت به ارزش‌های تاریخی، فرهنگی و هویتی مواریث فرهنگی کشور، این نگرش قاعدتا می‌بایست دور انداخته می‌شد که در برخی از نقاط که توسعه‌یافتگی فرهنگی بیشتری حاکم بود تا حد زیادی این امر محقق گردید. اما ارزشمند شدن این مواضع و حس طمع، عده‌ای را نیز تحریک کرد که به هر قیمتی از این وضعیت برای خود نانی دست و پا کنند.

https://telegra.ph/bz1-03-20

@koubeh
🌸 ضمن تبریک عید نوروز، تحریریه‌ی کوبه از شما دعوت می‌کند که با رویداد پرونده‌ی بهار ۱۴۰۱ همراه باشید. یادداشت‌های این رویداد در قالب «جستار تصویری» (photo essay) منتشر خواهد شد و روایتی دیداری از یک موضوع را بازتاب خواهد داد. همچنین برای کسب اطلاعات بیشتر و شرکت در این رویداد، از نویسندگان، عکاسان و علاقه‌مندان دعوت می‌شود که به وب‌سایت کوبه به نشانی زیر مراجعه فرمایید:
https://koubeh.com/announcement1401/
@koubeh
▪️ رنگ‌ها: زیبایی‌های ساده‌ی نماهای شهری

🖋 یاسمن غلامی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

در شهرها قرار نیست آجرها صرفا قهوه‌ای را به خود بگیرند، چارچوب در و پنجره‌ها به تن‌های سفید و طوسی یا سیاه رنگ بشوند، مغازه‌ها را نیز قرار نیست همیشه تابلوهایی با زمینه‌ی سفید یا طوسی با نوشته‌هایی به رنگ‌های محدود یا نوشته‌های با نورهای نئونی بر شیشه‌هایشان معرفی کنند. اما اغلب اینچنین است و نماهای شهری سیاه-سفید-طوسی-کرمی هستند؛ مخصوصا که شیشه‌ها هم حسابی دارند در این نماها مانور می‌دهند و گاهی تمام نمای یک ساختمان را شیشه می‌کنند که نهایتا با انعکاس رنگ آسمان، کمی آبی را به شهرها هدیه می‌دهند و در شب‌ها هم روشنایی چراغ‌های فضای درونی را. درچنین رنگ‌بندی شهری‌ای، وقتی کسی سنت‌شکنی می‌کند و رنگ را با جسارت بیشتری در بنایش به کار می‌برد، حسابی برای عابری که نگاهش خوش‌شانس بوده و شکارش کرده، هیجان‌آور خواهد بود.
در این جستار می‌خواهم به سراغ رنگ‌های متفاوت از رنگ‌بندی غالب شهرهایمان بروم و آن‌ها را به قاب تصویر بیاورم تا نشان دهم که شهرها قابلیت دارند تا زیبایی‌هایی فوق‌العاده را با رنگ‌ها به نگاه عابرانشان عرضه کنند. تا نشان دهم که سنگ‌کاری‌های آنچنانی، کامپوزیت‌هایی که اگر زیباترین رنگ‌ها را هم داشته باشند باز هم سرد و بی‌روح‌اند، حجم‌پردازی‌های آنچنانی، تابلوهای عظیم‌الجثه‌ای با فونت‌های شبه‌نستعلیق که نوشته‌هایشان نورانی‌اند، نورپردازی‌های نماهای رومی در شب، تمام‌شیشه کردن نمای پاساژها و ... نیستند که به شهرها زیبایی می‌بخشند؛ شهرها به هیچ یک از این‌ها نیازی ندارند ‌بلکه نیاز دارند که در ساده‌ترین احجام و نماها، در پیش‌پاافتاده‌ترین مصالح و در فراموش‌شده‌ترین جزئیات به رنگ‌ها متوصل شوند تا روح از دست‌رفته‌شان را بازیابند.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/yg3-03-23
http://koubeh.com/yg3

🌆 #جستار_تصویری #نوروز۱۴۰۱
@Koubeh
▪️ جداره‌های شهری؛ سگان بی‌صاحب

🖋 فرزاد زره‌داران| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

برای تبلیغ کسب و کار‌ها راه‌های مختلفی وجود دارد. برخی تابلو برپا می‌کنند؛ برخی پرچم می‌زنند؛ برخی تراکت پخش می‌کنند. برخی نیز به سراغ جداره‌های شهری می‌روند و نام و شماره‌ای از خود یا تصویری از محصولشان را بر آن جداره‌ها نقش می‌کنند. تبلیغ بر جداره‌های شهری کم‌هزینه است، اما باید پردردسر باشد. بنا بر ماده‌ی ۹۲ قانون شهرداری: «نوشتن هر نوع مطلب یا الصاق هر نوع نوشته، عکس، برچسب و نظایر آنها در کلیه‌ی فضاها و اماکنی از قبیل در و دیوار املاک و کف خیابان که در مرئی و منظر عموم بوده و بر خلاف مصوبات شورای شهر باشد ممنوع است...».
اینکه مبلغان کدام جداره‌ها را برای تبلیغ خود انتخاب کنند مهم است. چرا که این‌نوع از تبلیغ تبعات قانونی در پی دارد. احتمالاً آنان باید به سراغ معابری بروند که هم خالی از جمعیت نباشد و هم جداره‌هایی در آن یافت شود که مالکانشان عزم، زمان و قدرت چندانی برای پیگیری قانونی جداره‌نویسی‌ها نداشته باشند. به نظر می‌آید معابر اصلی شهر، که عمدتاً کارکرد تجاری دارند و از صبح تا شب فعالند، جای مناسبی برای تبلیغ نیست و اگر هم نقشی بر آن زده شود، در اولین فرصت پاک خواهد شد. معابر فرعی نیز که پاخور گروه کوچکی از اعضای محلی است جای مناسبی برای تبلیغ نیست. در‌این‌میان، محور‌هایی با ویژگی‌هایی بینابینی اهمیت می‌يابد؛ محور‌هایی که در زمره‌ی معابر اصلی شهر نیست، اما ویژگی‌هایی طبیعی و تاریخی دارد که پای مردم را به آن باز می‌کند. «کال منوچهری» در نیشابور در زمره‌ی معابر بینابینی شهر و فضایی مناسب برای جداره‌نویسی است.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/fz1-03-24-3
http://koubeh.com/fz1

🌆 #جستار_تصویری #نوروز۱۴۰۱
@Koubeh
◾️طرح یک ایده: معماری تاریخی به مثابه جگر زلیخا

🖋شهاب‌الدین تصدیقی| پژوهشگر دورۀ دکتری دانشگاه علم و صنعت

کسی که شطرنج بلد نباشد، شاید بتواند با نگاه‌کردن به بازیِ شطرنجِ دو نفر، به‌تدریج قواعد بازی و تکنیک‌های رایج آن را بیاموزد؛ اما این به شرطی است که در مشاهده‌اش، به دنبال چیز درست باشد. اگر تماشاچی برای فهم شطرنج، به سیر کاهش تعداد مهره‌ها یا مواقع حضور رخ در خانه‌های سیاه یا سفید دقت کند، بعید است تا پایان بازی چیز زیادی دستگیرش شود و اگر زیادی جسور باشد، بگوید «شطرنج یک بازی بی‌قاعده است». معماریِ تاریخی ایران نیز از نگاه من بازی‌ایست که برای فهم آن باید به محل درست آن نگاه کرد تا به دام شطحیات نامفهوم یا رد کلی آن نیفتیم. شخصاً برای فهم معماری ایران دو پیش‌فرض را سرلوحه قرار داده‌ام:
۱. راه درست برای فهم معماری تاریخی ایران، فهم ذهنیتِ سازندۀ آن است، و وجوه و مقولاتی که آن ذهنیت در طراحی و ساختِ این معماری مورد توجه قرار می‌داد.
۲. برای ادراک ساختمان‌ها و ابعاد قابل‌اندیشۀ آن، لزوماً تنها یک مدل نبوده است؛ بلکه شاید چند مدل متفاوت از اندیشیدن به ساختمان و معماری در ذهنیت وجود داشته است که بنا به بستر و زمان و مکان تغییر می‌کردند.
آنچه در این سلسله تصاویر می‌آید، ایدۀ من در مورد یکی از این مدل‌های اندیشیدن به معماری است که از دل مطالعۀ توصیفات ساختمان و معماری در کتاب «تاریخ جدید یزد» (اثر کاتب یزدی در قرن ۹ هجری) و برخی مشاهدات خودم از معماری ایران و بخصوص یزد در آمده است.


⭕️ ادامهٔ مطلب را می‌توانید در Instant View یا وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/sht7-03-27
http://koubeh.com/sht7/

🌆 #جستار_تصویری #نوروز۱۴۰۱
@Koubeh
◾️بافت تاریخی شهر من امنیت ندارد...

🖋 مهدی فرجی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

وقتی از بافت تاریخی یک شهر سخن گفته می‌شود تصور بر این است که هنگام مواجهه با آن، بافتی پر از حس آرامش و دلگرمی در انتظار بازدیدکننده است. زمانی که هر شخص در بافت‌های تاریخی قدم می‌زند بسته به نوع علاقه‌اش می‌تواند برای خود برنامه‌ای ترتیب دهد؛ مثلاً می‌تواند بازدید از بناهای تاریخی بافت، عکاسی و یا حتی قدم‌زدن صرف را انتخاب کند؛ تا بتواند با ساختن تصوراتی از حیات شهری آن بافت در روزگاران گذشته، دقایقی دل‌انگیز را سپری کند. برای این موضوع نیاز است تا بافت تاریخی شهرها توانایی پذیرش بازدیدکنندگان را داشته باشند. این توانایی پذیرش باید به گونه‌ای باشد تا در درجۀ نخست امنیت، آرامش و آسودگی بازدیدکنندگان را پیش و حتی پس از بازدیدشان فراهم کند؛ زیرا در صورتی که خلاف این موضوع باشد، مخاطب با ترس و واهمه هیچ‌گاه نمی‌تواند آن‌گونه که باید بافت را حس کند؛ حتی ممکن است او پس از چند قدم، بافت تاریخی را رها کند و هیچگاه دیگر هم به آنجا بازنگردد؛ حتی ممکن است با انتشار تصاویری که از کیفیت فضایی نامطلوب بافت تاریخی گرفته است، دیگران را نیز از شرایط آن بافت آگاه کند و همین باعث شود که بافت‌های تاریخی عملاً از سوی علاقه‌مندان خالی و بیشتر رها شوند.

در بازدیدی که از بافت محله‌های تاریخی سنگلج، پامنار، عودلاجان و امامزاده اسماعیل شهر تهران در عصر جمعه‌ای از آخرین روزهای اسفندماه ۱۴۰۰ داشتم، ترس و عدم امنیت را به طور کامل احساس کردم. این بازدید در روزهایی بود که عملاً در بین ما ایرانی‌ها به «شب عید» معروف است و همه جا شلوغ و پر از آدم است. بازدیدی که داشتم در روزی نبود که بتوانم خود را قانع کنم که زمان انتخابی‌ام اشتباه بوده است و بهتر بود زمان مناسب‌تری را انتخاب می‌کردم. در حالی که سعی می‌کردم در بافت تاریخی غرق شوم و حیات شهری در آن کوچه و پس کوچه‌ها را در دوره قاجار تصور کنم ناگهان اتفاقی می‌افتاد که عملا از آمدنم پشیمان می‌شدم و ترس وجودم را فرا می‌گرفت. پس از بازگشت از بافت تاریخی تهران ذهنم پر از سوال شد که مهم‌ترین آن این بود: چرا باید بافت تاریخی شهر من ترسناک باشد؟


⭕️ ادامهٔ مطلب را می‌توانید در Instant View یا وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/mf1-03-29
http://koubeh.com/mf1

🌆 #جستار_تصویری #نوروز۱۴۰۱
@Koubeh
▪️ بنگله بستکی، بومی‌سازی گونه‌ای وارداتی

🖋 نویسنده: امیرحسین مقتدایی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران

در جنوب ایران گونه‌ای از بناها هستند که بنگله نامیده می‌شوند. بنگله را خانه‌ای کم‌ارتفاع که فقط یک طبقه یا در برخی موارد دارای اتاق‌هایی در پشت بام هستند تعریف کرده‌اند، یا خانه‌های یک‌طبقه‌ای که اتاق زیرشیروانی دارند. در اصل بنگله خانه‌ای کاهگلی یا تزیین شده در بنگال است که در یک‌طبقه ساخته و با ساباط وسیعی احاطه شده است. مجموعاً می‌توان بنگله را خانۀ ییلاقی یا خانۀ احاطه شده در باغ (خانه ویلایی) دانست. بنگله‌ها رابطۀ مستقیمی با استعمار انگلستان دارند و نمونه‌های ساخته شده به واسطه کمپانی هند شرقی و نمایندگان انگلستان در سرزمین‌های مستعمره و حتی در اهواز و سایر ساختمان‌های مربوط به شرکت نفت در خوزستان می‌توان مشاهده نمود. اما بنگله‌های هرمزگان کمتر ارتباطی به استعمار دارند. یکی از بزرگترین نمونه‌های آن‌ها بنگله (خانه) بستکی واقع در بندر لنگه است. سطوت‌الممالک حاکم بستک و جهانگیریه که وی و اجدادش از دوران صفویه تا اواخر دوران قاجار حاکمان محلی جنوب ایران بودند، پس از سفر به هند و مناطق دیگر در بندر لنگه و در خانه‌ای که امروزه به بنگله بستکی مشهور است ساکن شد. گرچه این بنا بنگله نامیده می‌شود، اما ویژگی‌های معماری آن تلفیقی از معماری غرب هرمزگان و ساختار خانه‌های ویلایی پایان قرن نوزدهم است.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در وب‌سایت و کانال تلگرامی کوبه به نشانی‌های زیر بخوانید:

https://telegra.ph/am16-03-31
http://koubeh.com/am16

🌆 #جستار_تصویری #نوروز۱۴۰۱
@Koubeh
▪️ تاریخ پلاستیکی، معماری پلاستیکی: شهرک سینمایی غزالی

🖋 نویسنده: فائزه‌ خطیب‌زاده| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران

سینما مرز خیال و واقعیت است. دیدن خیال، آن هم به‌صورت ملموس و رنگی، بسیار دل‌انگیز است. در واقع، خیال، همان مایعی است که برای شکل‌یافتن به ظرفی نیاز دارد، ابزاری که توانایی تبدیلِ واقعیت معلق به خیالی قابل فیلم‌برداری داشته باشد. اینجاست که معماری می‌شود طول، عرض و عمق خیال ما.
این معماری به آجرهایی نیاز دارد، تجربه‌هایی از گذشته که خیالمان را باورپذیر کند، چیزی از گذشته: تاریخ. سازندگان و خالقان برای ایجاد آن داستان نو، اما ملموس، از آجرهای تجربیات قابل قبول مخاطبانشان استفاده می‌کنند. چیزی که قبلاً هم وجود داشته است، ولی نه به این‌گونۀ نو؛ تاریخی از قدیم، ولی به‌نحوی جدید. این اتفاق در تمامی ساخته‌های سینمایی رخ می‌دهد، اما در داستان‌های تاریخی که برچسب «بر اساس واقعیت» دارند، جلوه‌ای بیشتر پیدا می‌کند.
پس سه کلیدواژۀ مهم در این مسیر وجود دارد: خیال، واقعیت و تاریخ؛ خیال: چیزی که در ذهنمان است؛ واقعیت: چیزی که آن بیرون است، اما جسمی ندارد؛ و تاریخ که جایی بین این دو است، هم دورانی در آن بیرون بوده و هم حالا درون ذهنمان است. در واقع تاریخ، واقعیتی است که با کلمات و تصاویر به آن جسمانیت دادیم، اما این جسمانیت به قدرت جسمانیتی که سینما به خیال می‌دهد، نیست. حال برای تبدیل این سه کلیدواژه به یک روایت، از چسبی به نام معماری استفاده می‌کنیم. معماری می‌شود بستری برای تبدیل تاریخ، از خیال به واقعیت.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در وب‌سایت و کانال تلگرامی کوبه به نشانی‌های زیر بخوانید:

https://telegra.ph/fkh9-04-02
https://koubeh.com/fkh9/

🌆 #جستار_تصویری #نوروز۱۴۰۱
@Koubeh
◾️حمله به بافت تاریخی اصفهان؛ نگاهی به سه نامعماری‌ در حریم دولتخانه صفوی

🖋 وحید آقایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

برای مقدمه، اصفهان نیاز به توصیف ندارد! همین بس که از روی نشان‌دادن زیبایی و شکوهش، در ادبیات و زبان عامیانه آن را «نصف‌جهان» می‌خوانند و هم‌ردیفش را در ایران و جهان انگشت‌شمار می‌یابند. احتمالاً اگر به اصفهان آمده باشید، اولین مواجه شما با مرکز شهر یعنی چهارباغ عباسی و دروازه دولت (میدان امام حسین(ع) کنونی) و میدان نقش جهان، بناهای تاریخی‌ایست که همه اصفهان را با آن‌ها می‌شناسیم؛ گرچه همین موضوع چون چاقویی دولبه شده که آثاری گران‌بهاتر و ارزشمندتر در اصفهان و شهرستان‌های اطراف آن به چشم نیاید، مسئله‌ای که مجالی جدا برای طرح موضوع می‌طلبد. این موضوع وقتی با نوروز عجین می‌شود، چون بخش زیادی از این مناطق تبدیل به پیاده‌رو شده‌اند، ما را در میان انبوه مردمانی که هر یک مشغول گذران نوعی از روزمرگی در این مناطق و محورها هستند، حل می‌کند.

اما اگر به چشم تیزبینی قدم بزنیم، در این محدوده آثاری را می‌بینیم که نوسازند، اما هیچ سنخیتی با اصفهان ندارند. اگر دیروز معماری‌های معاصری چون «نمای هتل عباسی»، «میدانگاه عباسی»،«بیمه ایران» و «کاخ شهرداری» خلق می‌شد که درعین مدرن‌بودن، به زمینه، بافت تاریخی و شهری که در آن قرار دارند، احترام می‌گذاشتند، امروزه شاهد شکل‌گیری عوارضی مصنوع هستیم که حتی نمی‌شود آن ها را ساختمان‌سازی نامید. من آن‌ها را «نامعماری» می‌نامم؛ ابتذالاتی که جای‌‌جای اصفهان سر در می‌آورند و اوج احترامشان به بافت تاریخی و شهری که در آن قرار گرفته‌اند، پوسته‌ای بی‌ارتباط با گذشته و امروز و فاقد اصالت، اجراشده با مصالح آجر و سنگ لاشتر و قوس و طاق و کاشی‌کاری است. برخی‌شان مثل «ارگ جهان‌نما» آنقدر در چشم و عیان هستند که گویی دیگر ما مردم اصفهان به بودن آن در مرکز شهرمان عادت کرده‌ایم و برخی چون «مجموعه فرهنگی مذهبی سلطان‌زاده» در یک سکوت خبری و دور از چشم مردم، بی‌پرواتر دارند رنگ معماری امروز اصفهان را «قهوه‌ای» می‌کنند و چشم بر رعایت هم‌نشینی با بافت تاریخی می‌بندند.

در این جستار تصویری من به سراغ سه نامعماری در قلب دولتخانه صفوی رفته‌ام. بماند که از این دست آثار در شمال و جنوب اصفهان کم نیست و افسوس که محدودیت این جستار دست‌وپای من را برای ذکر بی‌شمار نمونه‌های مشابه بسته است. نگرانی بیشتر من از تولید و بازتولید این ابتذالات در نصف‌جهان است.

⭕️ ادامهٔ مطلب را می‌توانید در Instant View یا وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/va1-04-08
http://koubeh.com/va1

🌆 #جستار_تصویری #نوروز۱۴۰۱
@Koubeh
▪️ خوانش‌های مختلف از یک اثر هنری؛ یکی برای همه!؟ یا همه برای یکی!؟

🖋 سید علی‌رضا سیدی| دانشجو کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

این روزها در شبکه‌های مجازی شاهد شکل‌گیری گفت و گوهای متعددی پیرامون یک اثر هنری هستیم؛ اثری که توسط دو هنرمند چینی به نام‌های «سان یوآن» و «پنگ یو» ، با همیاری دو مهندس متخصص در زمینه هوش مصنوعی، طراحی و ساخته شده است. اثر مذکور، داخل یا به بیانی دقیق‌تر متشکل از یک مکعب شفاف بزرگ است که بازویی رباتی، مشابه آنچه عمدتا در صنعت خودروسازی استفاده می‌شود، در مرکز کف آن مکعب، بر روی زمین قرار گرفته است. افزون بر این، در همین سطح، مایعی با رنگ قرمز تیره پیرامون ربات، با حالتی پراکنده ریخته شده است که بازو مذکور نظر بر این که به برنامه‌ریزی و سنسورهایی مختلف مجهز گردیده، با افزایش بیش از حد تعریف شده سطح مایع رنگی، آن را جمع‌آوری می‌نماید. ربات از بخش ثابت پایه و بخش متحرک بازو تشکیل گردیده است؛ بازو، خود متشکل از سه بخش برشمرده می‌شود، از جمله بخش انتهایی که پارویی مخصوص مشابه فرچه‌ است که با مایع رنگی تماس دارد و مایع فوق‌الذکر به وسیله آن جمع‌آوری می‌گردد. گفتنی است باتوجه به ثابت بودن پایه این ربات و نظر بر وضعیت گردش بازو آن، جمع‌آوری مایع در سطحی دوّار انجام می‌شود. این مهم در کنار فرچه‌ای بودن پارو، باعث باقی‌ماندن رد مایع رنگی در سطح می‌گردد، خاصه در گوشه‌های سطح کف که خارج از دایره فعالیت ربات هستند. همچنین حرکت سریع ربات باعث پاشیده شدن مایع رنگی موجود در فرچه بر سطوح شفاف جانبی مکعب می‌شود، چرا که در برنامه‌دهی این ربات، سی و دو حرکت ترکیبی برای بازو آن طراحی شده است که در مواقع گوناگون به اجرا درمی‌آید. این اثر در سال ۲۰۱۶ شروع به فعالیت نمود و در سال ۲۰۱۹ خاموش شد


⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/sas2-04-13
http://koubeh.com/sas2

@Koubeh
▪️مروری بر شمایل‌شناسی؛ به عنوان ابزاری مستعد برای معناسازی از لایه‌های درونی معماری

🖋 یاسمن نجاتی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

گفت‌وگو میان گذشته و حال

تاریخ، به معنایی که امروز از آن یاد می‌کنیم و می‌نویسیم، و همچنین به هر شکلی که در سابقۀ نگارش آن در میان مورخان و مراجعانش حضور داشته، گفت‌وگویی است میان آنچه رخ داده است و آنچه در جریان است یا قرار است رخ دهد. اهمیت این گفت‌وگو در امکان و استعدادش در تغییر اوضاع و شرایط است. گذشته به خودی خود روایی نیست، بلکه همانقدر آشفته، نامنسجم و پیچیده است که زندگی. مورخ در نقش کسی ظاهر می‌شود که این تودۀ در هم و بر هم را تا حد توان از هم باز می‌کند تا با پیدا کردن الگوها، معانی و داستان‌هایی از دل این گرداب، از آن سر دربیاورد. (۱)

«قصه‌ها، معرفت ما را بر اساس دو چیز سازمان‌دهی می‌کنند: نیاز ما به کنش و دغدغه‌های اخلاقی‌مان.» (۲) قصه‌گویی به افراد فارغ از پس‌زمینه‌ها و توانایی‌هایشان، قدرتی می‌دهد تا درکی از آن چه هست پیدا کنند و به نحوی بتوانند آن را صورت‌بندی کنند. (۳) این درک مقدمۀ کنش است. انسان امروز شاید بتواند با تلاش برای ایجاد نظمی فرهنگی از آنچه گذشته، نقش اثرگذاری در جریان زایندۀ زمانش ایفا کند. نظمی که از دل روایت‌ها و داده‌های پراکنده‌ای همچون روایات تاریخ بیرون می‌آید. تاریخ، مجموعه‌ای از داستان‌های واقعی است که ما نه تنها به ارائه‌شان نیازمندیم، بلکه توضیح و تفسیرشان به ما کمک می‌کند تا از شرح وقایع یک مرحله بالاتر رویم و معنا و مفهومشان را نیز درک کنیم.

بسیاری از وقایع تاریخی شناخته شده، با بستری که در آن به وقوع پیوسته‌اند، گره خورده‌اند. از این میان نیز بسترِ بسیاری، آثار معماری‌ نام‌آشنا هستند. با این حال داستان‌هایی که ازشان یاد می‌کنیم، به این وقایعِ بارها تجزیه و تحلیل شده محدود نمی‌شوند؛ بلکه پهنۀ نامحدودی از تجربیات زندگی را در بر می‌گیرند. اما پیدا کردن این داستان‌ها و درک معنا و مفهوم آن‌ها در بستری که رخ داده‌اند، چطور درکی عمیق‌‌تر از فضاهای امروزمان به ما می‌بخشد؟ به عبارتی، چه چیز می‌تواند پشت معماری و در لایه‌های درونی‌تر آن حضور داشته باشد که فارغ از الگوهای کالبدی، درک فضایی ما را غنا بخشد و در تعریف فضاهای تازه به ما کمک کند؟

در نوشتۀ پیش رو، شمایل‌شناسی را به عنوان رویکردی برای جرقه‌ زدن این گفت‌وگو میان گذشته و حال معرفی می‌کنیم و مراتب آن را به تخلیص از دیدگاه صاحب‌نظرانی چون پانوفسکی و واربورگ مطالعه می‌کنیم. در پایان هم دریچه‌ای باز می‌کنیم رو به پتانسیل رویکرد شمایل‌شناسانه برای درک معنا و جریان زندگی و شنیدن روایات در بستر کالبد بناها.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/yn1-04-17
https://koubeh.com/yn1/

@Koubeh