کوبه
2.17K subscribers
527 photos
5 videos
50 files
406 links
عرصه‌ای آزاد برای اندیشیدن دربارهٔ معماری ایران
www.koubeh.com
t.me/koubeh
instagram.com/koubeh_com
linkedin.com/company/koubeh/

ارتباط با کوبه:
@koubehmedia_admin
contact.koubeh@gmail.com
Download Telegram
▪️خبر: دسترسی رایگان به نسخۀ دیجیتال کتاب «فضانوردی در فرنگ»، نوشتۀ وحید وحدت، مدرس دانشگاه ایالتی واشنگتن، به مدت یک هفته

نام لاتین کتاب:

Occidentalist Perceptions of European Architecture in Nineteenth-Century Persian Travel Diaries
by Vahid Vahdat
Taylor & Francis, 2017

⭕️ علاقه‌مندان می‌توانند از طریق لینک زیر به این کتاب دسترسی پیدا کنند:

https://tfstore.kortext.com/occidentalist-perceptions-of-european-architecture-in-nineteenthcentury-persian-travel-diaries-213759

@Koubeh
▪️به‌دنبال شهر آزاد، با نگاهی به مفهوم شهر در اندیشه فارابی

🖋 پردیس زنجیریان| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

در دنیای امروز، مشارکت مردم در امور کشور به طرق مختلف، از ارکان مهم سیاست بسیاری از کشورها است. می‌توان اهمیت این موضوع را در روزهای منتهی به انتخابات به‌خوبی دید. در چنین ایامی، از گوشه‌وکنار، کلماتی چون دموکراسی، مردم‌سالاری و موارد این‌چنینی به گوش می‌رسد و حاکمیت در تلاش است تا مردم را برای مشارکت حداکثری متقاعد کند. اما به‌راستی چه کسی شایستگی به‌دست‌گرفتن زمام امور را دارد و نقش مردم در این میان چه باید باشد؟
یکی از پژوهش‌هایی که در طول ترم یک دورهٔ مطالعات معماری ایران به آن پرداختم، بررسی مفهوم و ساختار شهر در اندیشهٔ فارابی بود. مطالعهٔ آثار این فیلسوف بیش‌از پیش من را به تفکر در مفهوم آزادی، نقش مردم و ریاست جامعه در ادارهٔ امور و روابط بین این دو واداشت. در این نوشته، از دیدگاه فارابی به این مسائل می‌پردازم تا درنهایت به تعریفی از شهر آزاد دست یابم.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/pz1-05-21
http://koubeh.com/pz1

@koubeh
▪️ خبر: به‌دنبال تخریب بناهایی در شهرک شوشترِنو و درخواست افکار عمومی برای جلوگیری از آن، سرانجام این بافت در روز سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹ به ثبت ملی رسید. شهرک شوشترنو مجموعه‌ای است که کامران دیبا برای اسکان کارگران طراحی کرد و گرچه جایزه‌ی آقاخان را دریافت نمود، اما هیچگاه آنچنان که باید مورد بهره‌برداری قرار نگرفت. به همین بهانه یادداشت‌هایی که پیش‌تر در کوبه به نقد شهرک شوشترنو پرداخته بود، بازنشر می‌شود.

@koubeh
▪️حق همیشه با معمار است: شوشترِنو و بندرخت‌ها

🖋 محمدمهدی طاهری| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران

📑 [بازنشر از وب‌سایت کوبه]

در زمانۀ ما معماران را زیاده مهم می‌انگارند. معمار به چنان جایگاهی رسیده است که نه‌فقط در روند طراحی مخاطب و کاربر بنایش را لحاظ نمی‌کند بلکه اگر هم در گذر زمان، محصول معماری او را کاربر ساختمان تغییر بدهد یا از آن ناراضی باشد، آن‌که مقصر می‌شود همان کاربر بناست. در روند طراحی معماری، معماران از پشت میز شیکشان با انواع نرم‌افزارهای شبیه‌سازی، در بناها قدم می‌زنند و در سه‌بعدی‌هایی که از بنا به کارفرما ارائه می‌کنند، غالباً یکی دو کودکِ خوش‌لباس در حال بازی در مرکز محله و یکی‌دو فیگور خوش‌قد‌وبالا در واحدهای تجاری‌شان هستند. در تصوراتشان هم به انواع مفاهیم انتزاعی فکر می‌کنند و از معنا و معماری ایرانی و سنت هم دم می‌زنند اما موضوعاتی دم‌دستی به چشمشان نمی‌آید: رخت‌ها را کجا پهن کنند؟ تکلیف حریم و محرمیت چطور مشخص شود؟ ماشین را کجا پارک کنند؟ ماشین آتش‌نشانی چطور به همۀ واحدها دسترسی داشته باشد؟ پردۀ بالکن را اگر نکشند، تا کجای خانه‌شان را از کوچه می‌شود دید؟ در بالکن خانه اگر بایستند، اتاق‌خواب خانۀ روبه‌رو از دیدشان در امان می‌ماند؟

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/mmt1-05-22
http://koubeh.com/mt1-2/

@Koubeh
▪️ شهر سیلی‌خورده

🖋 سیده‌شیرین حجازی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران

📑 [بازنشر از وب‌سایت کوبه]

اگر درگیر جنگ نبود تا تخلیه شود از كارمندان كارخانهٔ كشت و صنعت كارون تا جنگ‌زده‌ها و محروم‌ترها را اسكان دهد و برنامه‌های طراحی‌اش تغییر كند، شاید هنوز به هذیان نیفتاده بود؛ شوشتر نو. سر سياه زمستان چهار زن خاكستری با موهاي رنگی و روسرهای پلنگی تخمه می‌شكستند و بچه‌هايی با لباس‌های گل‌دار نارنجي و صورتي لايه‌لايهٔ تنشان دور بزغاله‌ای بسته به ساقهٔ شمشادی تُنُک، رقص آتش می‌كردند. اگر جنگ نمی‌شد، شاید پشت‌بام‌ها خرابه نشده بود و پیاده‌راه شهرك را دیوار نزده بودند برای موتور. حتماً اگر جنگ نشده بود و كارمندهای «محترم» اداره‌جات نرفته بودند، سر ظهری زمستان مردم قیلوله می‌رفتند جای گاز موتور را گرفتن و روی تك‌انگشتان پا دم در نشستن. این جنگ اگر نبود، این جنگ‌زدگی اگر اتفاق نمی‌افتاد و این مركزگرایی ذهن دولت‌ها را پر نمی‌‌کرد، شوشتر نو از زبان پسرک موتورسوار نمی‌شنید كه می‌پرسد «از تهران آماده‌اید یا خارج؟» جنگ اگر نمی‌شد دست‌كم هشت‌سال دست مهاجران روستاها و جنگ‌زده‌ها نمی‌افتاد تا یكی ابرویی كه رویش نشسته بردارد و یكی دماغش را بِبُرد. اگر به دنبال انقلاب و جنگ، كشت‌و‌صنعت كارون منحل نمی‌شد، شهر تخلیه نمی‌شد و گرد مرده نمی‌پاشیدند، شاید در سال‌های جنگ دو برابر توانش اسكان نمی‌داد.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/shh15-05-23
http://koubeh.com/shh15/

@Koubeh
▪️ اعوجاج شوشتر نو و مدیریت شهری: چه‌ کسی مقصر است؟

🖋 کامیار صلواتی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران

📑 [بازنشر از وب‌سایت کوبه]

در سفر اخیرمان به خوزستان، دیدن شوشترنو و وضعیتی که در آن دست‌وپا می‌زد، ما را تکان داد: کوچه‌هایی که قرار بود برای پیاده تعریف شود، عرصهٔ جولان ماشین و موتور شده بود؛ خانه‌ای که به‌هزار ظرافت طرح‌ریزی شده بود را با سنگ‌های براق صورتی نما کرده بودند، دیوارهای «گذر مسجد» با سرامیک دستشویی پوشانده شده بود، و هر خانه‌اش داغ زخمی داشت. همهٔ ما بر سر این که چیزی درست پیش نرفته بود توافق داشتیم، امّا بر سر اینکه کجای کار اشتباه شده هیچ توافقی در کار نبود.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/ks16-05-23
http://koubeh.com/ks16/

@Koubeh
▪️ یک آپارتمان معمولی؛ بررسی چگونگی عملکرد عناصر معماری در ساختمان فیلم آپارتمان (بیلی وایلدر،۱۹۶۰)

🖋 امیرعباس علی‌یاری| دانشجوی کارشناسی معماری دانشگاه تهران

از سروشکل ساختمان بیمه مشخص است که متعلق به یک شرکت بیمهٔ موفق است. شرکت بیمه‌ای که یکی از پنج شرکت برتر کشور است، با ساختمانی ۲۷طبقه که ۳۱۲۵۹ نفر را در خود جای داده است. علاوه‌بر این، با استفاده از شانزده آسانسور کارمندانش را در این ۲۷ طبقه جا‌به‌جا می‌کند. همه‌چیز نشان از یک شرکت فوق‌العاده موفق دارد. فیلم سه فضای عملکردی این ساختمان بزرگ را به تصویر می‌کشد. این سه فضا در طول فیلم و با ترفیع بکستر یک‌به‌یک فتح می‌شوند.

#پرونده #نقد_فیلم

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/aaa1-05-28
http://koubeh.com/aaa1

@koubeh
▪️ معماری مقبره زینال‌بیگ، راهکار حکومت آق‌‌قویونلو برای تمایز از امپراتوری عثمانی

🖋 امیرحسین مقتدایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران

با شروع پادشاهی اوزون‌حسن آق‌قویونلو در منطقهٔ آذربایجان، هم‌زمان با حکومت تیموریان، حکومتی قدرتمند در غرب ایران ایجاد شد که منطقهٔ وسیعی از مرکز و غرب ایران و شرق آناتولی را در بر می‌گرفت. اوزون‌حسن پس‌از شکست از حکومت عثمانی در نبرد اوتلوق‌بلی، برای فرزند شهید خود، زینال‌بیگ، مقبره‌ای در حصن‌کیف می‌سازد؛ بنایی که ازلحاظ معماری از اهمیت خاصی برخوردار است و باوجودآنکه در منطقهٔ آناتولی واقع شده، ویژگی‌های کاملأ متفاوتی از معماری عثمانی دارد. برای سنت مقبره‌سازی دلایل اجتماعی و سیاسی مختلفی در نظر گرفته‌اند؛ برج‌مقبره‌ها را بیانگر مقام و موقعیت اجتماعی صاحب آن شمرده‌اند. همچنین ارتباط برج‌مقبره‌ها با مکانشان را عاملی مهم ازلحاظ اجتماعی و سیاسی به حساب آورده‌اند. در بسیاری از موارد این بناها در مرکز شهر واقع می‌شدند و اگر به‌دست حاکمان ساخته شده بودند، به‌نحوی بیانگر حضور دائمی او در شهر، حتی پس از مرگش بودند. دربارهٔ ریشه‌های معماری مقبرهٔ زینال‌بیگ کوشش‌هایی صورت گرفته است. شیلا بلر و جاناتان بلوم این مقبره را ازلحاظ فرم بدنه در ارتباط با معماری عثمانی دانسته‌اند، اما گنبد و تزیینات آن را تحت‌تأثیر معماری تیموری ارزیابی کرده‌اند. هیلن برند نیز در بررسی‌هایش از مقابر آناتولی و ارتباط آن با مقابر ایران، اشاره‌ای گذرا به این مقبره دارد. اشکان منصوری و مصطفی کسکین در مقاله‌ای که ترجمهٔ آن پیش رو است، بنیان‌های سیاسی ساخت مقبره را مدنظر قرار داده‌اند. آن‌ها معتقدند این بنا نماد قدرت‌نمایی اوزون‌حسن در منطقهٔ آناتولی و به‌‌رخ‌کشیدن قدرتش به‌عنوان پادشاه ایران است و معماری این مقبره را در رابطه با بناهایی چون مقبرهٔ شیخ صفی‌الدین اردبیلی، مقبرهٔ بردع، مقبرهٔ گودی‌خاتون و مقبرهٔ شیخ حیدر دانسته‌اند. همچنین برج الله‌الله روستای کبود ورزقان، که متأسفانه نویسندگان مقاله به آن توجه نکرده‌اند، از منظر معماری و تزیینات شباهت‌های بسیاری با مقبرهٔ زینال‌بیگ دارد. مقالهٔ پیش رو نشان داده چگونه معماری توانسته با سبک خود ویژگی‌های معماری سرزمینی متفاوت را در جغرافیایی دیگر نمایندگی کند و هویت حاکمان ترکمان آق‌قویونلو را دربرابر تهدید رقبای عثمانی در این منطقه حفظ کند.


⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/am6-06-25
http://koubeh.com/am6

@koubeh
کوبه هفتۀ آینده سومین شمارۀ مجلۀ الکترونیکی خود را با موضوع #ملی‌_گرایی_و_معماری منتشر خواهد کرد. در طول این هفته و تا انتشار نسخۀ کامل مجله با سرفصل مطالب آن آشنا خواهید شد.

koubeh.com/issue3
@koubeh
▪️ معرفی پروندۀ «ملی‌گرایی و معماری»

🖋 علی پوررجبی | دبیر پرونده

موضوع پروندۀ شمارۀ سوم کوبه «معماری و ملی‌گرایی» است. روی جلد این شماره تصویر تغییریافته‌ای از جلد مجلۀ ایرانشهر است؛ مجله‌ای که از سال ۱۳۰۱ تا سال ۱۳۰۶ در برلین چاپ می‌شد و می‌خواست «وسیلۀ جلوه‌گری تجلیات روح ایرانی در ساحت علم و ادب» باشد و «اسرار ترقی ملت‌های اروپا را ایضاح و احتیاجات حقیقی ایران را به تمدن اروپایی شرح» دهد. دو ستون هخامنشی، که در آن زمان، به‌تازگی توانسته بود نماد کهنگی ایران شود، با تاقی نیم‌دایره‌ای که احتمالاً منظور همان تاق ساسانی است، ترکیب شد و بر پیشانی مجله نقش بست. نمی‌دانیم که کاظم‌زادۀ ایرانشهر، مدیر مجله، و طاهرزادۀ بهزاد، طراح جلد مجله، چه تصوری از معماری ایرانی داشتند. تصور آن‌ها از معماری ایران این ستون‌ها و این تاق‌های پیشااسلامی بود یا شکل‌های نئوکلاسیک طرح طاهرزاده برای مقبرهٔ فردوسی. رجوع به توضیحات کاظم‌زاده دربارهٔ این طرح، تصور عجیب آن‌ها از معماری ایرانی را آشکار می‌کند. او این طرح نئوکلاسیک را «جامع مزایای اسلوب معماری قبل و بعداز اسلام ایران» و «تمثالی از روح جاویدان نژاد ایران» می‌داند. گویی اینجا مرز بین ایران و غرب برداشته می‌شود.
رابطۀ ملی‌گرایی و معماری در ایران همچون مسئلۀ تصویر جلد ایرانشهر و طرح مقبرهٔ فردوسی پیچیده است؛ ترکیبی از تأثیر و تأثرات سبکی، سیاسی، و روشنفکرانه است و سیاستمدار و روشنفکر و معمار و هنرمند بر آن اثر گذاشته است. به‌عبارتی می‌توان گفت ملی‌گرایی ایرانی در معماری متجسد شد و شکل محسوس گرفت و به معماری عمومی ایران مدرن شکل خاص خودش را بخشید. مسئلۀ ملی‌گرایی و معماری در سبک‌شناسی معماری خلاصه نمی‌شود، بلکه به‌زعم من می‌توان ملی‌گرایی را قوی‌ترین نیروی اثرگذار در شکل‌گیری گرایش‌های مختلف هنر ایرانی تا همین امروز دانست. گرایش‌هایی چون مکتب سقاخانه در نقاشی، مرکز حفظ و اشاعه در موسیقی، معماری پهلوی اول و معماری مدرن ایرانی در دهه‌های ۴۰ و ۵۰.
اما به‌نظر می‌آید ملی‌گرایی دیگر الهام‌بخش نیست؛ دیگر هنرمندان را قانع نمی‌کند. انگار با شرایط زمانۀ ما، زمانۀ سفر و مهاجرت و هنرمندان بین‌المللی و رسانه، نمی‌خواند. دیگر تمام پیش‌فرض‌های شکل‌دهنده‌اش زیر سؤال رفته‌اند. گویی ملی‌گرایی باید کنار برود تا جایش را به اندیشه‌هایی نوتر بدهد یا حداقل بازاندیشی شود.
تا کنون رابطۀ معماری و ملی‌گرایی به رابطه‌ای مبتنی بر شکل و سبک فروکاسته شده است. تحلیل‌هایی که بیشتر بر شکل‌های ستون‌ها، تناسبات و عناصر معماری تأکید داشته‌اند بیشترین حجم مطالب دربارۀ ملی‌گرایی و معماری را تشکیل می‌دهند. در این شماره از کوبه سعی ما این بود که اندکی پا را از این فراتر بگذاریم و راجع به ملی‌گرایی و معماری از سویی در بنیان‌های مفهومی‌اش و از سوی دیگر در زمینۀ تاریخ اجتماعی و سیاسی‌اش بحث کنیم.
در این شماره پنج متن که برای کوبه نوشته شده‌اند و یک پیوست که ترجمه‌ای از مقاله‌ای منتشرشده در مجلۀ مقرنس است منتشر شده است. اولین متن گفت‌وگویی است با آیدین ترکمه، مؤسس و عضو هیئت تحریریۀ نشریۀ انتقادی فضا و دیالکتیک. در این گفت‌وگو دربارۀ مفاهیمی چون ملی‌گرایی، ملت، ایدئولوژی و فضا بحث کرده‌ایم. در «ساختن ملت و معماری مدرن در قرن بیستم» تالین گریگور، استاد تاریخ هنر دانشگاه کالیفرنیا، در چارچوب دیدگاه پسااستعماری، فضاهای عمومی و خصوصی و نقش معماری ملی‌گرایانه و معماری مدرن در این فضاها را مقایسه کرده است. سعید خاقانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در «ایران کجاست؟» مفهوم «ایران» را به پرسش کشیده است و نقش معماری را در شکل‌گیری درست این مفهوم بررسی کرده است. «معماری ایرانی، سوزن‌بانان و آرشیتکت‌های جوان» متنی است از بابک افشار، عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی، که کوشیده است در آن معنای «معماری ایرانی» را به لحاظ نظری به پرسش بکشد و نحوۀ وجود چنین مفهومی را بررسی کند و جایگاه آن را از «مفهومی انتزاعی» به «پدیداری تاریخی» برساند. فراز طهماسبی، کارشناس ارشد مرمت شهری از دانشگاه تهران، در «شمع، آفتاب، نور، ظلمت: نگاهی به 'دیگری'های ملیت ایرانی از دریچۀ سیاست‌های به‌رسمیت‌شناسی» سعی کرده ملی‌گرایی و جنبه‌های رهایی‌بخش و بحران‌زای آن را از دریچۀ سیاست‌های رسمیت‌شناسی و با اتکا به خوانش چارلز تیلور، فیلسوف کانادایی، از این سیاست‌ها بررسی کند. در انتها، در پیوست این شماره از کوبه ترجمۀ مقاله‌ای از کشور ریزوی منتشر شده است. او در این مقاله به نمایشگاه و کنفرانس «هنر ایرانی» در ۱۹۳۱ لندن و کتاب سیری در هنر ایران پرداخته است و با رویکردی پسااستعماری، نقش آرتور اپهام پوپ در شکل‌گیری تاریخ هنر ملی‌گرایانهٔ ایرانی را بررسی کرده است.

#پرونده #ملی‌_گرایی_و_معماری

https://telegra.ph/issue3-06-28
http://koubeh.com/issue3/
@koubeh
کوبه pinned a photo
⭕️ ایدئولوژی در گفتار وجود ندارد. ایدئولوژی وقتی ایدئولوژی است که فضامند و در نتیجه تاریخ‌مند شده است و این فضامندی است که باید برجسته شود. در صورتی که ما معمولاً می‌‏بینیم بحث دربارۀ ملی‌گرایی هم دیسیپلینی شده است یعنی عمدتاً در علوم سیاسی و جامعه‌‏شناسی دربارۀ آن بحث می‏‌کنند که باعث می‌‏شود آن نگاه کل‏‌نگر خدشه‌‏دار شود.

⭕️ در سومین شمارۀ مجله الکترونیکی کوبه که هفتۀ آینده با عنوان «معماری و ملی‌گرایی» منتشر خواهد شد بخوانید.

#پرونده #ملی_گرایی_و_معماری

www.koubeh.com
@Koubeh
⭕️ درجغرافیاهایی بسیار دور از وطن، در جایی مثل نیویورک یا لس‌انجلس، ایرانیان هویت ملی خود را به کمک همین آثار نشان می‌دهند: حالا مقبرۀ مقوایی فردوسی بر روی چرخ‌ها در خیابان‌های شهر نیویورک به عنوان نشانگر هویت ملی ایرانیان گردانده می‌شود. می‌توان نشان داد که استفادۀ ملی‌گرایانه از معماری ایران به همان اندازۀ غنای تنوع فرهنگی ایرانی متنوع بوده است. سبک معماری ذاتاً ملی‌گرا یا بین‌المللی نیست. سبک گفتمانی است که از اول تاریخ فراخور دامنه‌ای از مقاصد ایدئولوژیک پرداخته شده است. ایران مدرن می‌تواند یک قرن تجربیات سبکی را به رخ بکشد و طبقه‌بندی این سبک‌ها از لیاقت فرهنگ آن در مقام یک کلیت سخن می‌گوید.

⭕️ در سومین شمارۀ مجله الکترونیکی کوبه که هفتۀ آینده با عنوان «معماری و ملی‌گرایی» منتشر خواهد شد بخوانید.

#پرونده #ملی_گرایی_و_معماری

www.koubeh.com
@Koubeh
⭕️ این «خرابه ایران نیست» «ایران کجاست؟». در قالب این فریاد، میرزادۀ عشقی در اپرای «رستاخیز شهریاران ایران» از ایران شبحی می‌جست که فرسنگ‌ها دور از واقعیت آن روزش بود. مرحوم یارشاطر نیز از دو وطن می‌گفت: «ما وطن دیگری هم داریم که در ذهنمان جای دارد». ایشان هم از ایرانی می‌گفت که در ادب فارسی متجلی است که در آن رودکی چنگ می‌نوازد و حافظ شادخواری می‌کند. همچون آلمان اوان قرن نوزدهم که در نبود ایده‌ای سیاسی، به سرزمین ادبیات و فلسفه معروف شد. انگار ایران نیز بیرون از واقعیت سیاسی‌اش، وجودی برین در لابه‌لای ادبیات و تاریخ دارد. این حکایتی تکراری دست‌کم در دوران مدرن است، خیالی از ایران که در فاصله‌ای از واقعیت و تاریخ قرار می‌گیرد و یکی را خیالی برای نقد واقعیت دیگری می‌کند.

⭕️ در سومین شمارۀ مجله الکترونیکی کوبه که هفتۀ آینده با عنوان «معماری و ملی‌گرایی» منتشر خواهد شد بخوانید.

#پرونده #ملی_گرایی_و_معماری

www.koubeh.com
@Koubeh
⭕️ هیچ فاکت کلیدی و هیچ روش‌ پژوهشی در تاریخ قادر به روشن‌کردن این نکته برای اذهان امروزی نیست که چه چیزی در آغاز ـ کدام «نیاز»، کدام «فرمان» یا کدام «آرزو»ی آغازین ـ «بنیان‌گذارانی مفروض» را وادار کرده است تا چنین شکلی به ابنیه و شهرهای تاریخی ایران بدهند؛ و ارابهٔ زمان را به‌ این طرز مخصوص در مسیر مشخصی به‌حرکت درآورند که ما ایرانیان امروز در نقطهٔ انتهایی آن ایستاده‌ایم. درنتیجه به هیچ طریق عالمانه‌ای نمی‌توان پاسخ داد که آیا آن نیاز، فرمان یا آرزوی مفروض آغازین، با درآمدن ابنیه و شهرهای پیشین به این شکل، برآورده‌ شده‌ است یا نه. پس مفهوم «معماری ایرانی» را ناگزیر باید از زیر سایهٔ سنگین این طرز تلقی بیرون کشید که گویی همواره به پرسش یا خواهشی بنیادین پاسخ ‌می‌داده است.

⭕️ در سومین شمارۀ مجله الکترونیکی کوبه که هفتۀ آینده با عنوان «معماری و ملی‌گرایی» منتشر خواهد شد بخوانید.

#پرونده #ملی_گرایی_و_معماری

www.koubeh.com
@Koubeh
⭕️ در آغاز قرن بیستم گفتمان هنر ایرانی هم‌‌زمان در آکادمی‌‌ها و موزه‌‌های اروپا و آمریکا و پارلمان ایران جای گرفت، مکان‌‌هایی که به شکل پیچیده‌‌ای به هم متصل بودند. بنابراین ضروری است معانی سیاسی و اقتصادی و مهم‌‌تر از همه زیبایی‌‌شناختی هنر ایرانی در هر دو بافتار غربی و ایرانی باهم تجزیه و تحلیل شود. من دربارۀ این روابط پیچیده از طریق مطالعۀ پروژه‌‌های خاص حمایت‌‌شده توسط انجمن آثار ملی بحث می‌‌کنم، مؤسسه‌‌ای که برای حفظ میراث ایرانیان تأسیس شد. به‌‌طور خاص تمرکز این مقاله روی دو واقعۀ فرهنگی و دانشگاهی مهم است که هر دوی آن‌‌ها با تأمین مالی انجمن [آثار ملی] در 1931 در لندن برگزار شدند، یعنی: نمایشگاه هنر ایرانی در برلینگتون هاوس و دومین کنگرۀ بین‌‌المللی هنر و باستان‌‌شناسی ایران. این رویدادها با انتشار کتاب سیری در هنر ایران در 1938-1939 و با ویراستاری آرتور اوپهام پوپ و فیلیس آکرمن دنبال شد.

⭕️ در سومین شمارۀ مجله الکترونیکی کوبه که هفتۀ آینده با عنوان «معماری و ملی‌گرایی» منتشر خواهد شد بخوانید.

#پیشنهاد #ملی_گرایی_و_معماری

www.koubeh.com
@Koubeh
⭕️ آخوندزاده وضع موجود را ظلمت محض توصیف و وضع مطلوب‌تر (شمع) را از دل ساختن نوعی «گذشتۀ حاضر» احضار می‌کند. مطلوب‌ترین وضع متصور هم برای او روزگارِ آفتابیِ غرب است. آسیب‌شناسیِ صریح او در مکتوبات تقصیر این وضعیت ظلمانی را گردن دین و سنت و سلطنت فاسد دیسپوت‌ها می‌اندازد. نمایشنامه‌هایش مثال‌هایی ملموس برای این نگاه پاتولوژیک‌اند. اندیشۀ خانِ قصۀ موسی ژوردان در قبال پیشرفت (پروقره) اندیشه‌ای عام و واپس‌گرا و متعصبانه است؛ تعصبی قبیح در قبال هر چیزی غیر از مای محصور در فرقه‌های کوچک و ذلیلمان. راهکار ناسیونالیسم حداقل در آغاز کار این است که این «ما» بزرگ‌تر و شامل‌تر شود و دیگریِ همیشه‌در‌صحنه‌حاضرش را بازتعریف کند. ترقیِ اندیشۀ امثال آخوندزاده نسبت به پیشینیانشان هم در همین هویداست: اگر پیش‌تر دیگری فقط برای طرد و لعن ساخته می‌شد، حالا دیگریِ تازه‌ای آمده تا در گفتگو با او خود را بشناسیم.

⭕️ در سومین شمارۀ مجله الکترونیکی کوبه که هفتۀ آینده با عنوان «معماری و ملی‌گرایی» منتشر خواهد شد بخوانید.

#پرونده #ملی_گرایی_و_معماری

www.koubeh.com
@Koubeh
🔹شمارۀ سوم کوبه با موضوع «ملی گرایی و معماری» منتشر شد.

📌برای دریافت رایگان فایل پی‌دی‌اف این شماره به کانال کوبه در تلگرام مراجعه کنید.

@koubeh
▪️ سوزن به خود؛ جوال‌دوز به مدیریت شهری

🖋 امیرمحمد یوسفی| دانشجوی کارشناسی مهندسی شهرسازی دانشگاه تهران

می‌شود حدس زد حدود سی‌ سال پیش وقتی که اعضای هیئت‌دولت قانون استقلال مالی شهرداری‌ها را تصویب می‌کردند نمی‌دانستند که به سرگردانیِ کلافی که دور شهرداری‌ها پیچیده شده چه ضریبی می‌دهند. نهادهایی که تا قبل از آن دولت جیبشان را پرمی‌کرد، حالا مجبور بودند تقریباً روی پای خودشان بایستند. به‌این‌ترتیب بدون آن‌که برایشان منابع مالی پایدار تعریف شود، رها شدند و این بلاتکلیفی به زودی همۀ وجودشان را فراگرفت.
آن‌ها به حالت نیمه‌خصوصی درآمدند. از اسمشان هم پیداست که نه خصوصی هستند و نه دولتی؛ نه مستقل هستند و نه زیرمجموعه. این ویژگی که در ذات شهرداری نهادینه شده بود در مدیریت شهر هم بروز کرد. شهرهای ما نه آمادگی تمهید شرایط همکاری با بخش خصوصی را دارند و نه دارای مدیریت متمرکز هستند. در ساختار نهادی کشور ما در سطوح مختلف، از قانون‌گذاری تا تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی تا اجرا، با مجموعه‌های زیادی در حوزه شهر روبه‌رو هستیم که عبارتند از: وزارت راه‌وشهرسازی به‌عنوان مهم‌ترین قانون‌گذار، شوراهای شهر، فرمانداری‌ها، استانداری‌ها تا بخش خصوصی/ خصوصی-دولتی/ خصوصی-حکومتی که همه و همه در سطوح مختلف در شهر دخیل‌اند. اضافه کنید سازمان‌های مختلفی را که در موضوعات مختلف وارد میدان می‌شوند: شهرداری‌ می‌خواهد آسفالت کند و ادارۀ ‌ گازی که می‌خواهد آسفالت را بکّند! گویا این وضع در همه‌جای شهر دیده می‌شود. برای مثال اگر موضوع حاشیه‌نشینی را درنظر بگیرید، علاوه بر مجموعه‌های بالا، با نقش بنیادمسکن و ‌قرارگاه‌های سازندگی در نیروهای مسلح هم مواجه خواهید شد. شهرداری‌ها نیز در برخورد با این سازمان‌ها دچار بلاتکلیفی هستند. از سمتی شهرداری به آن‌ها امتیازاتی می‌دهد تا اعتبار و درآمدی کسب کند و سمت دیگر در کشاکشِ رقابت قدرت با آن‌ها در مدیریت شهر است. شهرداری‌ها در الگوی حکمرانی کشور جانمایی نشده‌اند و شهرهایمان پر شده از نهادهای خودمختار هماهنگ و ناهماهنگ با یکدیگر و با شهرداری.

⭕️ ادامۀ مطلب را می‌توانید در Instant View یا در وب‌سایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:

https://telegra.ph/AY1-07-09-2 http://koubeh.com/ay1/

@koubeh