شما در حال مشاهدۀ «پروندۀ نوروزی آنلاین» کوبه با موضوع «معماری و سینما» هستید. پروندههای آنلاین پایانی ندارند و شما میتوانید مطالبی را با همین موضوع برای کوبه ارسال کنید تا در این صفحه منتشر گردد:
koubeh.com/issue1
@koubeh
koubeh.com/issue1
@koubeh
▪️ روایتی از معمار ایرانی در سفرنامه مادام دیولافوآ
🖋 فریده کلهر| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
مادام دیولافوا و همسرش سه بار به ایران سفر کردهاند. حاصل این سفرها دو سفرنامۀ خواندنی «ایران، کلده و شوش» و «خاطرات کاوشهای باستانشناسی شوش، ۱۸۸۶-۱۸۸۴» است. دیولافوآ در این دو کتاب روایتهایی ناب و دست اول از اوضاع اجتماعی ایران دورۀ ناصری پیش چشم قرار میدهد. وی در این دو کتاب نه مانند یک گزارشگر صرف که اطلاعاتی سرد و بیروح در اختیار میگذارد، بلکه چون نویسندهای زبردست خواننده را همراه خود به هزارتوی ایران دورۀ ناصری میکشاند.
کتابهای مادام دیولافوآ مرجع خوبی برای آشنایی با نحوۀ سفر در ایران دورۀ ناصری، مشکلات اقامت بینراهی، وضع جادهها، وضعیت چاروادارها و وسایل سفرند. دیولافوآ به دلیل سفر به شهرهای مختلف ایران توانسته به خوبی تفاوت زندگی شهری، روستایی و عشایری و همچنین معماری آنها را نشان دهد و جزییاتی از وضع معماری ساختمانها و حتی چادرهای عشایری به دست دهد. او در این سفرها توصیفهای زیادی از وضع غیربهداشتی شهرها ارائه میکند. از آنجا که او زن است صاحب این امتیاز بوده که به اندرون و حرمسرای اعیان وارد شده و با زنان ایرانی معاشرت کند.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fk5-04-22
http://koubeh.com/fk5
@Koubeh
🖋 فریده کلهر| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
مادام دیولافوا و همسرش سه بار به ایران سفر کردهاند. حاصل این سفرها دو سفرنامۀ خواندنی «ایران، کلده و شوش» و «خاطرات کاوشهای باستانشناسی شوش، ۱۸۸۶-۱۸۸۴» است. دیولافوآ در این دو کتاب روایتهایی ناب و دست اول از اوضاع اجتماعی ایران دورۀ ناصری پیش چشم قرار میدهد. وی در این دو کتاب نه مانند یک گزارشگر صرف که اطلاعاتی سرد و بیروح در اختیار میگذارد، بلکه چون نویسندهای زبردست خواننده را همراه خود به هزارتوی ایران دورۀ ناصری میکشاند.
کتابهای مادام دیولافوآ مرجع خوبی برای آشنایی با نحوۀ سفر در ایران دورۀ ناصری، مشکلات اقامت بینراهی، وضع جادهها، وضعیت چاروادارها و وسایل سفرند. دیولافوآ به دلیل سفر به شهرهای مختلف ایران توانسته به خوبی تفاوت زندگی شهری، روستایی و عشایری و همچنین معماری آنها را نشان دهد و جزییاتی از وضع معماری ساختمانها و حتی چادرهای عشایری به دست دهد. او در این سفرها توصیفهای زیادی از وضع غیربهداشتی شهرها ارائه میکند. از آنجا که او زن است صاحب این امتیاز بوده که به اندرون و حرمسرای اعیان وارد شده و با زنان ایرانی معاشرت کند.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fk5-04-22
http://koubeh.com/fk5
@Koubeh
Telegraph
روایتی از معمار ایرانی در سفرنامه مادام دیولافوآ
مادام دیولافوا و همسرش سه بار به ایران سفر کردهاند. حاصل این سفرها دو سفرنامۀ خواندنی «ایران، کلده و شوش» و «خاطرات کاوشهای باستانشناسی شوش، 1886-1884» است. دیولافوآ در این دو کتاب روایتهایی ناب و دست اول از اوضاع اجتماعی ایران دورۀ ناصری پیش چشم قرار…
▪️ بیشترِ ما هرگز معمار نشدیم
🖋 سیدهشیرین حجازی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
بیشتر از ده سال است که سوم اردیبهشت، به مبارکیِ پذیرفتهشدن در رشتۀ معماری چندین پیام تبریک از خویش و دوست و همکار دریافت میکنم. برای نزدیکترها توضیح میدهم که من معمار نیستم و از بقیه با عذاب وجدان از اینکه حقیقت را نگفتهام، تشکر میکنم.
من بیشترین سالهای آگاهیام را در دانشکدههای معماری سپری کردهام، معاشرانی از این جنس داشتهام، واحدهای طراحی معماری گذراندهام، دستم را با تیغهای کاتر بریدهام و بارها انگشتانم را با چسب به هم چسباندهام. دربارۀ فرایندهای طراحی معماری خوانده و شنیدهام، یاد گرفتم واژگان یک معمار چه چیزهایی هستند و توصیف بنا چگونه «نباید» باشد، تاریخ معماری خواندهام و نقلقولهایی از عاملان و معماران دورههای مختلف تاریخی دربارۀ ساخت بنا دارم، اما باور کنید تا امروز حتی دستم به یک آجر نخورده است. از استحکام و ایستاییِ بنا سر در نمیآورم، دربارۀ سیمان، جز بوی آن چیزی نمیدانم، چندین طرح فضایی کشیدهام با رمپهای زیاد و سقفهای مقعر و محدب، اما تابهحال حتی یک دیوار مستراح برای اجرا در جهان واقعی طراحی نکردهام. من معمار نیستم.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/sh10-04-25
http://koubeh.com/sh11
@Koubeh
🖋 سیدهشیرین حجازی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
بیشتر از ده سال است که سوم اردیبهشت، به مبارکیِ پذیرفتهشدن در رشتۀ معماری چندین پیام تبریک از خویش و دوست و همکار دریافت میکنم. برای نزدیکترها توضیح میدهم که من معمار نیستم و از بقیه با عذاب وجدان از اینکه حقیقت را نگفتهام، تشکر میکنم.
من بیشترین سالهای آگاهیام را در دانشکدههای معماری سپری کردهام، معاشرانی از این جنس داشتهام، واحدهای طراحی معماری گذراندهام، دستم را با تیغهای کاتر بریدهام و بارها انگشتانم را با چسب به هم چسباندهام. دربارۀ فرایندهای طراحی معماری خوانده و شنیدهام، یاد گرفتم واژگان یک معمار چه چیزهایی هستند و توصیف بنا چگونه «نباید» باشد، تاریخ معماری خواندهام و نقلقولهایی از عاملان و معماران دورههای مختلف تاریخی دربارۀ ساخت بنا دارم، اما باور کنید تا امروز حتی دستم به یک آجر نخورده است. از استحکام و ایستاییِ بنا سر در نمیآورم، دربارۀ سیمان، جز بوی آن چیزی نمیدانم، چندین طرح فضایی کشیدهام با رمپهای زیاد و سقفهای مقعر و محدب، اما تابهحال حتی یک دیوار مستراح برای اجرا در جهان واقعی طراحی نکردهام. من معمار نیستم.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/sh10-04-25
http://koubeh.com/sh11
@Koubeh
Telegraph
بیشترِ ما هرگز معمار نشدیم
بیشتر از ده سال است که سوم اردیبهشت، به مبارکی پذیرفتهشدن در رشتۀ معماری چندین پیام تبریک از خویش و دوست و همکار دریافت میکنم. برای نزدیکترها توضیح میدهم که من معمار نیستم و از بقیه با عذاب وجدان از اینکه حقیقت را نگفتهام، تشکر میکنم. من بیشترین سالهای…
▪️ نقدی بر فیلم Apocalypto؛ معماریْ فروپاشی تمدن را ندا میدهد!
🖋 سجاد زلیکانی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
در پوستر فیلم، شخصی را با خنجری در دست و لباسی بدوی بر تن میبینیم که بناهایی بهشکل هرم پشتسر او قرار دارند. مل گیبسون با این فیلم ما را وارد تمدن باستانی و بزرگ «مایا» میکند، سبک زندگی و بعضی از وجوهات مهم این تمدن را به تصویر میکشد و انتهای فیلم را به موضوعی گره میزند که اگر برای اولین بار بینندۀ این فیلم باشیم، هرگز انتظار چنین سکانس میخکوبکنندهای نخواهیم داشت. با همۀ این اوصاف، آپوکالیپتو قصد ندارد تمدن مایا را دقیق و موبهمو روایت کند. معتقدم موضوع اصلی فیلم آپوکالیپتو به افتوخیز تمدنها اشاره دارد. واضح است که معماری یا شهرسازی یکی از وجوه تمدن به حساب میآیند. حال، معماری یا شهرسازی تمدن هرچه فاخرتر باشند، آن تمدن را قویتر و پررونقتر میدانیم؛ اما گویا در فیلم آپوکالیپتو عکس این قضیه ارائه شده است. من که فکر میکنم اینطور است. امیدوارم مل گیبسون نیز با من همعقیده باشد!
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/sz3-05-04
http://koubeh.com/sz3
@koubeh
🖋 سجاد زلیکانی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
در پوستر فیلم، شخصی را با خنجری در دست و لباسی بدوی بر تن میبینیم که بناهایی بهشکل هرم پشتسر او قرار دارند. مل گیبسون با این فیلم ما را وارد تمدن باستانی و بزرگ «مایا» میکند، سبک زندگی و بعضی از وجوهات مهم این تمدن را به تصویر میکشد و انتهای فیلم را به موضوعی گره میزند که اگر برای اولین بار بینندۀ این فیلم باشیم، هرگز انتظار چنین سکانس میخکوبکنندهای نخواهیم داشت. با همۀ این اوصاف، آپوکالیپتو قصد ندارد تمدن مایا را دقیق و موبهمو روایت کند. معتقدم موضوع اصلی فیلم آپوکالیپتو به افتوخیز تمدنها اشاره دارد. واضح است که معماری یا شهرسازی یکی از وجوه تمدن به حساب میآیند. حال، معماری یا شهرسازی تمدن هرچه فاخرتر باشند، آن تمدن را قویتر و پررونقتر میدانیم؛ اما گویا در فیلم آپوکالیپتو عکس این قضیه ارائه شده است. من که فکر میکنم اینطور است. امیدوارم مل گیبسون نیز با من همعقیده باشد!
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/sz3-05-04
http://koubeh.com/sz3
@koubeh
Telegraph
نقدی بر فیلم Apocalypto؛ معماریْ فروپاشی تمدن را ندا میدهد!
پیشگفتار ماجرای اصلی فیلم آپوکالیپتو[1] که در ایران آن را با نام آخرالزمان میشناسیم، با صحنهای آغاز میشود که گروهی از رزمجویان با هدفی مشخص به دهکدهای کوچک، بَدوی و عقبمانده حمله میکنند. مهاجمان روستا را نابود و شخصیت اصلی فیلم، شخصی بهنام «پنجۀ…
▪️ اگر شفیعی کدکنی معمار بود…
🖋 محمدفرید مصلح| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
این یادداشت با نگاهی به کتاب رستاخیز کلمات از دکتر شفیعی کدکنی نوشته شده؛ به این امید که با خواندن آن از دریچهای دیگر به نقد معماری نظر بیفکنیم. نخستین مواجهۀ من با این کتاب در کلاس نقد معماری دکتر حمیدرضا خوئی بود. از خودم میپرسیدم که نسبت این کتاب با نقد معماری چیست و چرا باید برای درک بهتر نقد معماری به نقد ادبی رجوع کنیم؟ دو پاسخ یافتم که متقاعدم کرد تا این کتاب را بخوانم: نخست اینکه تاریخ و قدمت نقد در حوزۀ ادب بسیار طولانیتر از معماری است؛ دوم اینکه بر کسی پوشیده نیست که شعر و ادب مهمترین هنر در فرهنگ ایرانی است و در طول تاریخ، بیشترین نقدها متوجه نقد ادبی بوده است.
البته کتاب رستاخیز کلمات کتاب جامعی دربارۀ نقد ادبی نیست، بلکه به تشریح اندیشههای ادبی صورتگرایان (فرمالیستهای) روسی میپردازد؛ جریانی که به فرم اثر ادبی اولویت میدهند. آنچه این کتاب را خواندنیتر میکند، حرفهای قیاسی کدکنی است. او گاهی وضعیت ما را با اندیشههای این جریان مقایسه و خواننده را شگفتزده یا اندوهگین میکند. پرسش دیگر این است که چرا کدکنی از بین تمام نحلههای نقد ادبی به صورتگرایان روس توجه کرده؟ بهنظر من کدکنی گمشدهای در اندیشههای این جریان یافته. گویا رویکرد صورتگرایان روس میتواند گرهای از مسائل فرهنگی ما را باز کند.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fm5-05-09
http://koubeh.com/fm5
@Koubeh
🖋 محمدفرید مصلح| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
این یادداشت با نگاهی به کتاب رستاخیز کلمات از دکتر شفیعی کدکنی نوشته شده؛ به این امید که با خواندن آن از دریچهای دیگر به نقد معماری نظر بیفکنیم. نخستین مواجهۀ من با این کتاب در کلاس نقد معماری دکتر حمیدرضا خوئی بود. از خودم میپرسیدم که نسبت این کتاب با نقد معماری چیست و چرا باید برای درک بهتر نقد معماری به نقد ادبی رجوع کنیم؟ دو پاسخ یافتم که متقاعدم کرد تا این کتاب را بخوانم: نخست اینکه تاریخ و قدمت نقد در حوزۀ ادب بسیار طولانیتر از معماری است؛ دوم اینکه بر کسی پوشیده نیست که شعر و ادب مهمترین هنر در فرهنگ ایرانی است و در طول تاریخ، بیشترین نقدها متوجه نقد ادبی بوده است.
البته کتاب رستاخیز کلمات کتاب جامعی دربارۀ نقد ادبی نیست، بلکه به تشریح اندیشههای ادبی صورتگرایان (فرمالیستهای) روسی میپردازد؛ جریانی که به فرم اثر ادبی اولویت میدهند. آنچه این کتاب را خواندنیتر میکند، حرفهای قیاسی کدکنی است. او گاهی وضعیت ما را با اندیشههای این جریان مقایسه و خواننده را شگفتزده یا اندوهگین میکند. پرسش دیگر این است که چرا کدکنی از بین تمام نحلههای نقد ادبی به صورتگرایان روس توجه کرده؟ بهنظر من کدکنی گمشدهای در اندیشههای این جریان یافته. گویا رویکرد صورتگرایان روس میتواند گرهای از مسائل فرهنگی ما را باز کند.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fm5-05-09
http://koubeh.com/fm5
@Koubeh
Telegraph
اگر شفیعی کدکنی معمار بود…
۱- مقدمه این یادداشت با نگاهی به کتاب رستاخیز کلمات از دکتر شفیعی کدکنی نوشته شده؛ به این امید که با خواندن آن از دریچهای دیگر به نقد معماری نظر بیفکنیم. نخستین مواجهۀ من با این کتاب در کلاس نقد معماری دکتر حمیدرضا خوئی بود. از خودم میپرسیدم که نسبت این…
▪️خبر: دسترسی رایگان به نسخۀ دیجیتال کتاب «فضانوردی در فرنگ»، نوشتۀ وحید وحدت، مدرس دانشگاه ایالتی واشنگتن، به مدت یک هفته
نام لاتین کتاب:
Occidentalist Perceptions of European Architecture in Nineteenth-Century Persian Travel Diaries
by Vahid Vahdat
Taylor & Francis, 2017
⭕️ علاقهمندان میتوانند از طریق لینک زیر به این کتاب دسترسی پیدا کنند:
https://tfstore.kortext.com/occidentalist-perceptions-of-european-architecture-in-nineteenthcentury-persian-travel-diaries-213759
@Koubeh
نام لاتین کتاب:
Occidentalist Perceptions of European Architecture in Nineteenth-Century Persian Travel Diaries
by Vahid Vahdat
Taylor & Francis, 2017
⭕️ علاقهمندان میتوانند از طریق لینک زیر به این کتاب دسترسی پیدا کنند:
https://tfstore.kortext.com/occidentalist-perceptions-of-european-architecture-in-nineteenthcentury-persian-travel-diaries-213759
@Koubeh
▪️بهدنبال شهر آزاد، با نگاهی به مفهوم شهر در اندیشه فارابی
🖋 پردیس زنجیریان| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
در دنیای امروز، مشارکت مردم در امور کشور به طرق مختلف، از ارکان مهم سیاست بسیاری از کشورها است. میتوان اهمیت این موضوع را در روزهای منتهی به انتخابات بهخوبی دید. در چنین ایامی، از گوشهوکنار، کلماتی چون دموکراسی، مردمسالاری و موارد اینچنینی به گوش میرسد و حاکمیت در تلاش است تا مردم را برای مشارکت حداکثری متقاعد کند. اما بهراستی چه کسی شایستگی بهدستگرفتن زمام امور را دارد و نقش مردم در این میان چه باید باشد؟
یکی از پژوهشهایی که در طول ترم یک دورهٔ مطالعات معماری ایران به آن پرداختم، بررسی مفهوم و ساختار شهر در اندیشهٔ فارابی بود. مطالعهٔ آثار این فیلسوف بیشاز پیش من را به تفکر در مفهوم آزادی، نقش مردم و ریاست جامعه در ادارهٔ امور و روابط بین این دو واداشت. در این نوشته، از دیدگاه فارابی به این مسائل میپردازم تا درنهایت به تعریفی از شهر آزاد دست یابم.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/pz1-05-21
http://koubeh.com/pz1
@koubeh
🖋 پردیس زنجیریان| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
در دنیای امروز، مشارکت مردم در امور کشور به طرق مختلف، از ارکان مهم سیاست بسیاری از کشورها است. میتوان اهمیت این موضوع را در روزهای منتهی به انتخابات بهخوبی دید. در چنین ایامی، از گوشهوکنار، کلماتی چون دموکراسی، مردمسالاری و موارد اینچنینی به گوش میرسد و حاکمیت در تلاش است تا مردم را برای مشارکت حداکثری متقاعد کند. اما بهراستی چه کسی شایستگی بهدستگرفتن زمام امور را دارد و نقش مردم در این میان چه باید باشد؟
یکی از پژوهشهایی که در طول ترم یک دورهٔ مطالعات معماری ایران به آن پرداختم، بررسی مفهوم و ساختار شهر در اندیشهٔ فارابی بود. مطالعهٔ آثار این فیلسوف بیشاز پیش من را به تفکر در مفهوم آزادی، نقش مردم و ریاست جامعه در ادارهٔ امور و روابط بین این دو واداشت. در این نوشته، از دیدگاه فارابی به این مسائل میپردازم تا درنهایت به تعریفی از شهر آزاد دست یابم.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/pz1-05-21
http://koubeh.com/pz1
@koubeh
Telegraph
بهدنبال شهر آزاد، با نگاهی به مفهوم شهر در اندیشه فارابی
در دنیای امروز، مشارکت مردم در امور کشور به طرق مختلف، از ارکان مهم سیاست بسیاری از کشورها است. میتوان اهمیت این موضوع را در روزهای منتهی به انتخابات بهخوبی دید. در چنین ایامی، از گوشهوکنار، کلماتی چون دموکراسی، مردمسالاری و موارد اینچنینی به گوش میرسد…
▪️ خبر: بهدنبال تخریب بناهایی در شهرک شوشترِنو و درخواست افکار عمومی برای جلوگیری از آن، سرانجام این بافت در روز سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹ به ثبت ملی رسید. شهرک شوشترنو مجموعهای است که کامران دیبا برای اسکان کارگران طراحی کرد و گرچه جایزهی آقاخان را دریافت نمود، اما هیچگاه آنچنان که باید مورد بهرهبرداری قرار نگرفت. به همین بهانه یادداشتهایی که پیشتر در کوبه به نقد شهرک شوشترنو پرداخته بود، بازنشر میشود.
@koubeh
@koubeh
▪️حق همیشه با معمار است: شوشترِنو و بندرختها
🖋 محمدمهدی طاهری| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
📑 [بازنشر از وبسایت کوبه]
در زمانۀ ما معماران را زیاده مهم میانگارند. معمار به چنان جایگاهی رسیده است که نهفقط در روند طراحی مخاطب و کاربر بنایش را لحاظ نمیکند بلکه اگر هم در گذر زمان، محصول معماری او را کاربر ساختمان تغییر بدهد یا از آن ناراضی باشد، آنکه مقصر میشود همان کاربر بناست. در روند طراحی معماری، معماران از پشت میز شیکشان با انواع نرمافزارهای شبیهسازی، در بناها قدم میزنند و در سهبعدیهایی که از بنا به کارفرما ارائه میکنند، غالباً یکی دو کودکِ خوشلباس در حال بازی در مرکز محله و یکیدو فیگور خوشقدوبالا در واحدهای تجاریشان هستند. در تصوراتشان هم به انواع مفاهیم انتزاعی فکر میکنند و از معنا و معماری ایرانی و سنت هم دم میزنند اما موضوعاتی دمدستی به چشمشان نمیآید: رختها را کجا پهن کنند؟ تکلیف حریم و محرمیت چطور مشخص شود؟ ماشین را کجا پارک کنند؟ ماشین آتشنشانی چطور به همۀ واحدها دسترسی داشته باشد؟ پردۀ بالکن را اگر نکشند، تا کجای خانهشان را از کوچه میشود دید؟ در بالکن خانه اگر بایستند، اتاقخواب خانۀ روبهرو از دیدشان در امان میماند؟
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/mmt1-05-22
http://koubeh.com/mt1-2/
@Koubeh
🖋 محمدمهدی طاهری| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
📑 [بازنشر از وبسایت کوبه]
در زمانۀ ما معماران را زیاده مهم میانگارند. معمار به چنان جایگاهی رسیده است که نهفقط در روند طراحی مخاطب و کاربر بنایش را لحاظ نمیکند بلکه اگر هم در گذر زمان، محصول معماری او را کاربر ساختمان تغییر بدهد یا از آن ناراضی باشد، آنکه مقصر میشود همان کاربر بناست. در روند طراحی معماری، معماران از پشت میز شیکشان با انواع نرمافزارهای شبیهسازی، در بناها قدم میزنند و در سهبعدیهایی که از بنا به کارفرما ارائه میکنند، غالباً یکی دو کودکِ خوشلباس در حال بازی در مرکز محله و یکیدو فیگور خوشقدوبالا در واحدهای تجاریشان هستند. در تصوراتشان هم به انواع مفاهیم انتزاعی فکر میکنند و از معنا و معماری ایرانی و سنت هم دم میزنند اما موضوعاتی دمدستی به چشمشان نمیآید: رختها را کجا پهن کنند؟ تکلیف حریم و محرمیت چطور مشخص شود؟ ماشین را کجا پارک کنند؟ ماشین آتشنشانی چطور به همۀ واحدها دسترسی داشته باشد؟ پردۀ بالکن را اگر نکشند، تا کجای خانهشان را از کوچه میشود دید؟ در بالکن خانه اگر بایستند، اتاقخواب خانۀ روبهرو از دیدشان در امان میماند؟
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/mmt1-05-22
http://koubeh.com/mt1-2/
@Koubeh
Telegraph
حق همیشه با معمار است: شوشترِنو و بندرختها
در زمانۀ ما معماران را زیاده مهم میانگارند. معمار به چنان جایگاهی رسیده است که نهفقط در روند طراحی مخاطب و کاربر بنایش را لحاظ نمیکند بلکه اگر هم در گذر زمان، محصول معماری او را کاربر ساختمان تغییر بدهد یا از آن ناراضی باشد، آنکه مقصر میشود همان کاربر…
▪️ شهر سیلیخورده
🖋 سیدهشیرین حجازی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
📑 [بازنشر از وبسایت کوبه]
اگر درگیر جنگ نبود تا تخلیه شود از كارمندان كارخانهٔ كشت و صنعت كارون تا جنگزدهها و محرومترها را اسكان دهد و برنامههای طراحیاش تغییر كند، شاید هنوز به هذیان نیفتاده بود؛ شوشتر نو. سر سياه زمستان چهار زن خاكستری با موهاي رنگی و روسرهای پلنگی تخمه میشكستند و بچههايی با لباسهای گلدار نارنجي و صورتي لايهلايهٔ تنشان دور بزغالهای بسته به ساقهٔ شمشادی تُنُک، رقص آتش میكردند. اگر جنگ نمیشد، شاید پشتبامها خرابه نشده بود و پیادهراه شهرك را دیوار نزده بودند برای موتور. حتماً اگر جنگ نشده بود و كارمندهای «محترم» ادارهجات نرفته بودند، سر ظهری زمستان مردم قیلوله میرفتند جای گاز موتور را گرفتن و روی تكانگشتان پا دم در نشستن. این جنگ اگر نبود، این جنگزدگی اگر اتفاق نمیافتاد و این مركزگرایی ذهن دولتها را پر نمیکرد، شوشتر نو از زبان پسرک موتورسوار نمیشنید كه میپرسد «از تهران آمادهاید یا خارج؟» جنگ اگر نمیشد دستكم هشتسال دست مهاجران روستاها و جنگزدهها نمیافتاد تا یكی ابرویی كه رویش نشسته بردارد و یكی دماغش را بِبُرد. اگر به دنبال انقلاب و جنگ، كشتوصنعت كارون منحل نمیشد، شهر تخلیه نمیشد و گرد مرده نمیپاشیدند، شاید در سالهای جنگ دو برابر توانش اسكان نمیداد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/shh15-05-23
http://koubeh.com/shh15/
@Koubeh
🖋 سیدهشیرین حجازی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
📑 [بازنشر از وبسایت کوبه]
اگر درگیر جنگ نبود تا تخلیه شود از كارمندان كارخانهٔ كشت و صنعت كارون تا جنگزدهها و محرومترها را اسكان دهد و برنامههای طراحیاش تغییر كند، شاید هنوز به هذیان نیفتاده بود؛ شوشتر نو. سر سياه زمستان چهار زن خاكستری با موهاي رنگی و روسرهای پلنگی تخمه میشكستند و بچههايی با لباسهای گلدار نارنجي و صورتي لايهلايهٔ تنشان دور بزغالهای بسته به ساقهٔ شمشادی تُنُک، رقص آتش میكردند. اگر جنگ نمیشد، شاید پشتبامها خرابه نشده بود و پیادهراه شهرك را دیوار نزده بودند برای موتور. حتماً اگر جنگ نشده بود و كارمندهای «محترم» ادارهجات نرفته بودند، سر ظهری زمستان مردم قیلوله میرفتند جای گاز موتور را گرفتن و روی تكانگشتان پا دم در نشستن. این جنگ اگر نبود، این جنگزدگی اگر اتفاق نمیافتاد و این مركزگرایی ذهن دولتها را پر نمیکرد، شوشتر نو از زبان پسرک موتورسوار نمیشنید كه میپرسد «از تهران آمادهاید یا خارج؟» جنگ اگر نمیشد دستكم هشتسال دست مهاجران روستاها و جنگزدهها نمیافتاد تا یكی ابرویی كه رویش نشسته بردارد و یكی دماغش را بِبُرد. اگر به دنبال انقلاب و جنگ، كشتوصنعت كارون منحل نمیشد، شهر تخلیه نمیشد و گرد مرده نمیپاشیدند، شاید در سالهای جنگ دو برابر توانش اسكان نمیداد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/shh15-05-23
http://koubeh.com/shh15/
@Koubeh
Telegraph
شهر سیلیخورده
اگر درگیر جنگ نبود تا تخلیه شود از كارمندان كارخانهٔ كشت و صنعت كارون تا جنگزدهها و محرومترها را اسكان دهد و برنامههای طراحیاش تغییر كند، شاید هنوز به هذیان نیفتاده بود؛ شوشتر نو. سر سياه زمستان چهار زن خاكستری با موهاي رنگی و روسرهای پلنگی تخمه میشكستند…
▪️ اعوجاج شوشتر نو و مدیریت شهری: چه کسی مقصر است؟
🖋 کامیار صلواتی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
📑 [بازنشر از وبسایت کوبه]
در سفر اخیرمان به خوزستان، دیدن شوشترنو و وضعیتی که در آن دستوپا میزد، ما را تکان داد: کوچههایی که قرار بود برای پیاده تعریف شود، عرصهٔ جولان ماشین و موتور شده بود؛ خانهای که بههزار ظرافت طرحریزی شده بود را با سنگهای براق صورتی نما کرده بودند، دیوارهای «گذر مسجد» با سرامیک دستشویی پوشانده شده بود، و هر خانهاش داغ زخمی داشت. همهٔ ما بر سر این که چیزی درست پیش نرفته بود توافق داشتیم، امّا بر سر اینکه کجای کار اشتباه شده هیچ توافقی در کار نبود.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ks16-05-23
http://koubeh.com/ks16/
@Koubeh
🖋 کامیار صلواتی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
📑 [بازنشر از وبسایت کوبه]
در سفر اخیرمان به خوزستان، دیدن شوشترنو و وضعیتی که در آن دستوپا میزد، ما را تکان داد: کوچههایی که قرار بود برای پیاده تعریف شود، عرصهٔ جولان ماشین و موتور شده بود؛ خانهای که بههزار ظرافت طرحریزی شده بود را با سنگهای براق صورتی نما کرده بودند، دیوارهای «گذر مسجد» با سرامیک دستشویی پوشانده شده بود، و هر خانهاش داغ زخمی داشت. همهٔ ما بر سر این که چیزی درست پیش نرفته بود توافق داشتیم، امّا بر سر اینکه کجای کار اشتباه شده هیچ توافقی در کار نبود.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ks16-05-23
http://koubeh.com/ks16/
@Koubeh
Telegraph
اعوجاج شوشترِنو و مدیریت شهری: چه کسی مقصر است؟
در سفر اخیرمان به خوزستان، دیدن شوشترنو و وضعیتی که در آن دستوپا میزد، ما را تکان داد: کوچههایی که قرار بود برای پیاده تعریف شود، عرصهٔ جولان ماشین و موتور شده بود؛ خانهای که بههزار ظرافت طرحریزی شده بود را با سنگهای براق صورتی نما کرده بودند، دیوارهای…
▪️ یک آپارتمان معمولی؛ بررسی چگونگی عملکرد عناصر معماری در ساختمان فیلم آپارتمان (بیلی وایلدر،۱۹۶۰)
🖋 امیرعباس علییاری| دانشجوی کارشناسی معماری دانشگاه تهران
از سروشکل ساختمان بیمه مشخص است که متعلق به یک شرکت بیمهٔ موفق است. شرکت بیمهای که یکی از پنج شرکت برتر کشور است، با ساختمانی ۲۷طبقه که ۳۱۲۵۹ نفر را در خود جای داده است. علاوهبر این، با استفاده از شانزده آسانسور کارمندانش را در این ۲۷ طبقه جابهجا میکند. همهچیز نشان از یک شرکت فوقالعاده موفق دارد. فیلم سه فضای عملکردی این ساختمان بزرگ را به تصویر میکشد. این سه فضا در طول فیلم و با ترفیع بکستر یکبهیک فتح میشوند.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/aaa1-05-28
http://koubeh.com/aaa1
@koubeh
🖋 امیرعباس علییاری| دانشجوی کارشناسی معماری دانشگاه تهران
از سروشکل ساختمان بیمه مشخص است که متعلق به یک شرکت بیمهٔ موفق است. شرکت بیمهای که یکی از پنج شرکت برتر کشور است، با ساختمانی ۲۷طبقه که ۳۱۲۵۹ نفر را در خود جای داده است. علاوهبر این، با استفاده از شانزده آسانسور کارمندانش را در این ۲۷ طبقه جابهجا میکند. همهچیز نشان از یک شرکت فوقالعاده موفق دارد. فیلم سه فضای عملکردی این ساختمان بزرگ را به تصویر میکشد. این سه فضا در طول فیلم و با ترفیع بکستر یکبهیک فتح میشوند.
#پرونده #نقد_فیلم
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/aaa1-05-28
http://koubeh.com/aaa1
@koubeh
Telegraph
یک آپارتمان معمولی؛ بررسی چگونگی عملکرد عناصر معماری در ساختمان فیلم آپارتمان (بیلی وایلدر،۱۹۶۰)
در این یادداشت، آنچه پیش روی مخاطب گسترده خواهد شد تلاشی است برای برجستهکردن عناصر معماری و فضاهایی که در ساختمان روایی و سینماتوگرافیک فیلم حضور اساسی دارند و همچنین تحلیل چگونگی کارکرد این عناصر و فضاها در پیرنگ و میزانسن فیلم و درهمتنیدگیشان. به همین…
▪️ معماری مقبره زینالبیگ، راهکار حکومت آققویونلو برای تمایز از امپراتوری عثمانی
🖋 امیرحسین مقتدایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
با شروع پادشاهی اوزونحسن آققویونلو در منطقهٔ آذربایجان، همزمان با حکومت تیموریان، حکومتی قدرتمند در غرب ایران ایجاد شد که منطقهٔ وسیعی از مرکز و غرب ایران و شرق آناتولی را در بر میگرفت. اوزونحسن پساز شکست از حکومت عثمانی در نبرد اوتلوقبلی، برای فرزند شهید خود، زینالبیگ، مقبرهای در حصنکیف میسازد؛ بنایی که ازلحاظ معماری از اهمیت خاصی برخوردار است و باوجودآنکه در منطقهٔ آناتولی واقع شده، ویژگیهای کاملأ متفاوتی از معماری عثمانی دارد. برای سنت مقبرهسازی دلایل اجتماعی و سیاسی مختلفی در نظر گرفتهاند؛ برجمقبرهها را بیانگر مقام و موقعیت اجتماعی صاحب آن شمردهاند. همچنین ارتباط برجمقبرهها با مکانشان را عاملی مهم ازلحاظ اجتماعی و سیاسی به حساب آوردهاند. در بسیاری از موارد این بناها در مرکز شهر واقع میشدند و اگر بهدست حاکمان ساخته شده بودند، بهنحوی بیانگر حضور دائمی او در شهر، حتی پس از مرگش بودند. دربارهٔ ریشههای معماری مقبرهٔ زینالبیگ کوششهایی صورت گرفته است. شیلا بلر و جاناتان بلوم این مقبره را ازلحاظ فرم بدنه در ارتباط با معماری عثمانی دانستهاند، اما گنبد و تزیینات آن را تحتتأثیر معماری تیموری ارزیابی کردهاند. هیلن برند نیز در بررسیهایش از مقابر آناتولی و ارتباط آن با مقابر ایران، اشارهای گذرا به این مقبره دارد. اشکان منصوری و مصطفی کسکین در مقالهای که ترجمهٔ آن پیش رو است، بنیانهای سیاسی ساخت مقبره را مدنظر قرار دادهاند. آنها معتقدند این بنا نماد قدرتنمایی اوزونحسن در منطقهٔ آناتولی و بهرخکشیدن قدرتش بهعنوان پادشاه ایران است و معماری این مقبره را در رابطه با بناهایی چون مقبرهٔ شیخ صفیالدین اردبیلی، مقبرهٔ بردع، مقبرهٔ گودیخاتون و مقبرهٔ شیخ حیدر دانستهاند. همچنین برج اللهالله روستای کبود ورزقان، که متأسفانه نویسندگان مقاله به آن توجه نکردهاند، از منظر معماری و تزیینات شباهتهای بسیاری با مقبرهٔ زینالبیگ دارد. مقالهٔ پیش رو نشان داده چگونه معماری توانسته با سبک خود ویژگیهای معماری سرزمینی متفاوت را در جغرافیایی دیگر نمایندگی کند و هویت حاکمان ترکمان آققویونلو را دربرابر تهدید رقبای عثمانی در این منطقه حفظ کند.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/am6-06-25
http://koubeh.com/am6
@koubeh
🖋 امیرحسین مقتدایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
با شروع پادشاهی اوزونحسن آققویونلو در منطقهٔ آذربایجان، همزمان با حکومت تیموریان، حکومتی قدرتمند در غرب ایران ایجاد شد که منطقهٔ وسیعی از مرکز و غرب ایران و شرق آناتولی را در بر میگرفت. اوزونحسن پساز شکست از حکومت عثمانی در نبرد اوتلوقبلی، برای فرزند شهید خود، زینالبیگ، مقبرهای در حصنکیف میسازد؛ بنایی که ازلحاظ معماری از اهمیت خاصی برخوردار است و باوجودآنکه در منطقهٔ آناتولی واقع شده، ویژگیهای کاملأ متفاوتی از معماری عثمانی دارد. برای سنت مقبرهسازی دلایل اجتماعی و سیاسی مختلفی در نظر گرفتهاند؛ برجمقبرهها را بیانگر مقام و موقعیت اجتماعی صاحب آن شمردهاند. همچنین ارتباط برجمقبرهها با مکانشان را عاملی مهم ازلحاظ اجتماعی و سیاسی به حساب آوردهاند. در بسیاری از موارد این بناها در مرکز شهر واقع میشدند و اگر بهدست حاکمان ساخته شده بودند، بهنحوی بیانگر حضور دائمی او در شهر، حتی پس از مرگش بودند. دربارهٔ ریشههای معماری مقبرهٔ زینالبیگ کوششهایی صورت گرفته است. شیلا بلر و جاناتان بلوم این مقبره را ازلحاظ فرم بدنه در ارتباط با معماری عثمانی دانستهاند، اما گنبد و تزیینات آن را تحتتأثیر معماری تیموری ارزیابی کردهاند. هیلن برند نیز در بررسیهایش از مقابر آناتولی و ارتباط آن با مقابر ایران، اشارهای گذرا به این مقبره دارد. اشکان منصوری و مصطفی کسکین در مقالهای که ترجمهٔ آن پیش رو است، بنیانهای سیاسی ساخت مقبره را مدنظر قرار دادهاند. آنها معتقدند این بنا نماد قدرتنمایی اوزونحسن در منطقهٔ آناتولی و بهرخکشیدن قدرتش بهعنوان پادشاه ایران است و معماری این مقبره را در رابطه با بناهایی چون مقبرهٔ شیخ صفیالدین اردبیلی، مقبرهٔ بردع، مقبرهٔ گودیخاتون و مقبرهٔ شیخ حیدر دانستهاند. همچنین برج اللهالله روستای کبود ورزقان، که متأسفانه نویسندگان مقاله به آن توجه نکردهاند، از منظر معماری و تزیینات شباهتهای بسیاری با مقبرهٔ زینالبیگ دارد. مقالهٔ پیش رو نشان داده چگونه معماری توانسته با سبک خود ویژگیهای معماری سرزمینی متفاوت را در جغرافیایی دیگر نمایندگی کند و هویت حاکمان ترکمان آققویونلو را دربرابر تهدید رقبای عثمانی در این منطقه حفظ کند.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/am6-06-25
http://koubeh.com/am6
@koubeh
Telegraph
معماری مقبره زینالبیگ، راهکار حکومت آققویونلو برای تمایز از امپراتوری عثمانی
با شروع پادشاهی اوزونحسن آققویونلو در منطقهٔ آذربایجان، همزمان با حکومت تیموریان، حکومتی قدرتمند در غرب ایران ایجاد شد که منطقهٔ وسیعی از مرکز و غرب ایران و شرق آناتولی را در بر میگرفت. اوزونحسن پس از شکست از حکومت عثمانی در نبرد اوتلوقبلی، برای فرزند…
کوبه هفتۀ آینده سومین شمارۀ مجلۀ الکترونیکی خود را با موضوع #ملی_گرایی_و_معماری منتشر خواهد کرد. در طول این هفته و تا انتشار نسخۀ کامل مجله با سرفصل مطالب آن آشنا خواهید شد.
koubeh.com/issue3
@koubeh
koubeh.com/issue3
@koubeh
▪️ معرفی پروندۀ «ملیگرایی و معماری»
🖋 علی پوررجبی | دبیر پرونده
موضوع پروندۀ شمارۀ سوم کوبه «معماری و ملیگرایی» است. روی جلد این شماره تصویر تغییریافتهای از جلد مجلۀ ایرانشهر است؛ مجلهای که از سال ۱۳۰۱ تا سال ۱۳۰۶ در برلین چاپ میشد و میخواست «وسیلۀ جلوهگری تجلیات روح ایرانی در ساحت علم و ادب» باشد و «اسرار ترقی ملتهای اروپا را ایضاح و احتیاجات حقیقی ایران را به تمدن اروپایی شرح» دهد. دو ستون هخامنشی، که در آن زمان، بهتازگی توانسته بود نماد کهنگی ایران شود، با تاقی نیمدایرهای که احتمالاً منظور همان تاق ساسانی است، ترکیب شد و بر پیشانی مجله نقش بست. نمیدانیم که کاظمزادۀ ایرانشهر، مدیر مجله، و طاهرزادۀ بهزاد، طراح جلد مجله، چه تصوری از معماری ایرانی داشتند. تصور آنها از معماری ایران این ستونها و این تاقهای پیشااسلامی بود یا شکلهای نئوکلاسیک طرح طاهرزاده برای مقبرهٔ فردوسی. رجوع به توضیحات کاظمزاده دربارهٔ این طرح، تصور عجیب آنها از معماری ایرانی را آشکار میکند. او این طرح نئوکلاسیک را «جامع مزایای اسلوب معماری قبل و بعداز اسلام ایران» و «تمثالی از روح جاویدان نژاد ایران» میداند. گویی اینجا مرز بین ایران و غرب برداشته میشود.
رابطۀ ملیگرایی و معماری در ایران همچون مسئلۀ تصویر جلد ایرانشهر و طرح مقبرهٔ فردوسی پیچیده است؛ ترکیبی از تأثیر و تأثرات سبکی، سیاسی، و روشنفکرانه است و سیاستمدار و روشنفکر و معمار و هنرمند بر آن اثر گذاشته است. بهعبارتی میتوان گفت ملیگرایی ایرانی در معماری متجسد شد و شکل محسوس گرفت و به معماری عمومی ایران مدرن شکل خاص خودش را بخشید. مسئلۀ ملیگرایی و معماری در سبکشناسی معماری خلاصه نمیشود، بلکه بهزعم من میتوان ملیگرایی را قویترین نیروی اثرگذار در شکلگیری گرایشهای مختلف هنر ایرانی تا همین امروز دانست. گرایشهایی چون مکتب سقاخانه در نقاشی، مرکز حفظ و اشاعه در موسیقی، معماری پهلوی اول و معماری مدرن ایرانی در دهههای ۴۰ و ۵۰.
اما بهنظر میآید ملیگرایی دیگر الهامبخش نیست؛ دیگر هنرمندان را قانع نمیکند. انگار با شرایط زمانۀ ما، زمانۀ سفر و مهاجرت و هنرمندان بینالمللی و رسانه، نمیخواند. دیگر تمام پیشفرضهای شکلدهندهاش زیر سؤال رفتهاند. گویی ملیگرایی باید کنار برود تا جایش را به اندیشههایی نوتر بدهد یا حداقل بازاندیشی شود.
تا کنون رابطۀ معماری و ملیگرایی به رابطهای مبتنی بر شکل و سبک فروکاسته شده است. تحلیلهایی که بیشتر بر شکلهای ستونها، تناسبات و عناصر معماری تأکید داشتهاند بیشترین حجم مطالب دربارۀ ملیگرایی و معماری را تشکیل میدهند. در این شماره از کوبه سعی ما این بود که اندکی پا را از این فراتر بگذاریم و راجع به ملیگرایی و معماری از سویی در بنیانهای مفهومیاش و از سوی دیگر در زمینۀ تاریخ اجتماعی و سیاسیاش بحث کنیم.
در این شماره پنج متن که برای کوبه نوشته شدهاند و یک پیوست که ترجمهای از مقالهای منتشرشده در مجلۀ مقرنس است منتشر شده است. اولین متن گفتوگویی است با آیدین ترکمه، مؤسس و عضو هیئت تحریریۀ نشریۀ انتقادی فضا و دیالکتیک. در این گفتوگو دربارۀ مفاهیمی چون ملیگرایی، ملت، ایدئولوژی و فضا بحث کردهایم. در «ساختن ملت و معماری مدرن در قرن بیستم» تالین گریگور، استاد تاریخ هنر دانشگاه کالیفرنیا، در چارچوب دیدگاه پسااستعماری، فضاهای عمومی و خصوصی و نقش معماری ملیگرایانه و معماری مدرن در این فضاها را مقایسه کرده است. سعید خاقانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در «ایران کجاست؟» مفهوم «ایران» را به پرسش کشیده است و نقش معماری را در شکلگیری درست این مفهوم بررسی کرده است. «معماری ایرانی، سوزنبانان و آرشیتکتهای جوان» متنی است از بابک افشار، عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی، که کوشیده است در آن معنای «معماری ایرانی» را به لحاظ نظری به پرسش بکشد و نحوۀ وجود چنین مفهومی را بررسی کند و جایگاه آن را از «مفهومی انتزاعی» به «پدیداری تاریخی» برساند. فراز طهماسبی، کارشناس ارشد مرمت شهری از دانشگاه تهران، در «شمع، آفتاب، نور، ظلمت: نگاهی به 'دیگری'های ملیت ایرانی از دریچۀ سیاستهای بهرسمیتشناسی» سعی کرده ملیگرایی و جنبههای رهاییبخش و بحرانزای آن را از دریچۀ سیاستهای رسمیتشناسی و با اتکا به خوانش چارلز تیلور، فیلسوف کانادایی، از این سیاستها بررسی کند. در انتها، در پیوست این شماره از کوبه ترجمۀ مقالهای از کشور ریزوی منتشر شده است. او در این مقاله به نمایشگاه و کنفرانس «هنر ایرانی» در ۱۹۳۱ لندن و کتاب سیری در هنر ایران پرداخته است و با رویکردی پسااستعماری، نقش آرتور اپهام پوپ در شکلگیری تاریخ هنر ملیگرایانهٔ ایرانی را بررسی کرده است.
#پرونده #ملی_گرایی_و_معماری
https://telegra.ph/issue3-06-28
http://koubeh.com/issue3/
@koubeh
🖋 علی پوررجبی | دبیر پرونده
موضوع پروندۀ شمارۀ سوم کوبه «معماری و ملیگرایی» است. روی جلد این شماره تصویر تغییریافتهای از جلد مجلۀ ایرانشهر است؛ مجلهای که از سال ۱۳۰۱ تا سال ۱۳۰۶ در برلین چاپ میشد و میخواست «وسیلۀ جلوهگری تجلیات روح ایرانی در ساحت علم و ادب» باشد و «اسرار ترقی ملتهای اروپا را ایضاح و احتیاجات حقیقی ایران را به تمدن اروپایی شرح» دهد. دو ستون هخامنشی، که در آن زمان، بهتازگی توانسته بود نماد کهنگی ایران شود، با تاقی نیمدایرهای که احتمالاً منظور همان تاق ساسانی است، ترکیب شد و بر پیشانی مجله نقش بست. نمیدانیم که کاظمزادۀ ایرانشهر، مدیر مجله، و طاهرزادۀ بهزاد، طراح جلد مجله، چه تصوری از معماری ایرانی داشتند. تصور آنها از معماری ایران این ستونها و این تاقهای پیشااسلامی بود یا شکلهای نئوکلاسیک طرح طاهرزاده برای مقبرهٔ فردوسی. رجوع به توضیحات کاظمزاده دربارهٔ این طرح، تصور عجیب آنها از معماری ایرانی را آشکار میکند. او این طرح نئوکلاسیک را «جامع مزایای اسلوب معماری قبل و بعداز اسلام ایران» و «تمثالی از روح جاویدان نژاد ایران» میداند. گویی اینجا مرز بین ایران و غرب برداشته میشود.
رابطۀ ملیگرایی و معماری در ایران همچون مسئلۀ تصویر جلد ایرانشهر و طرح مقبرهٔ فردوسی پیچیده است؛ ترکیبی از تأثیر و تأثرات سبکی، سیاسی، و روشنفکرانه است و سیاستمدار و روشنفکر و معمار و هنرمند بر آن اثر گذاشته است. بهعبارتی میتوان گفت ملیگرایی ایرانی در معماری متجسد شد و شکل محسوس گرفت و به معماری عمومی ایران مدرن شکل خاص خودش را بخشید. مسئلۀ ملیگرایی و معماری در سبکشناسی معماری خلاصه نمیشود، بلکه بهزعم من میتوان ملیگرایی را قویترین نیروی اثرگذار در شکلگیری گرایشهای مختلف هنر ایرانی تا همین امروز دانست. گرایشهایی چون مکتب سقاخانه در نقاشی، مرکز حفظ و اشاعه در موسیقی، معماری پهلوی اول و معماری مدرن ایرانی در دهههای ۴۰ و ۵۰.
اما بهنظر میآید ملیگرایی دیگر الهامبخش نیست؛ دیگر هنرمندان را قانع نمیکند. انگار با شرایط زمانۀ ما، زمانۀ سفر و مهاجرت و هنرمندان بینالمللی و رسانه، نمیخواند. دیگر تمام پیشفرضهای شکلدهندهاش زیر سؤال رفتهاند. گویی ملیگرایی باید کنار برود تا جایش را به اندیشههایی نوتر بدهد یا حداقل بازاندیشی شود.
تا کنون رابطۀ معماری و ملیگرایی به رابطهای مبتنی بر شکل و سبک فروکاسته شده است. تحلیلهایی که بیشتر بر شکلهای ستونها، تناسبات و عناصر معماری تأکید داشتهاند بیشترین حجم مطالب دربارۀ ملیگرایی و معماری را تشکیل میدهند. در این شماره از کوبه سعی ما این بود که اندکی پا را از این فراتر بگذاریم و راجع به ملیگرایی و معماری از سویی در بنیانهای مفهومیاش و از سوی دیگر در زمینۀ تاریخ اجتماعی و سیاسیاش بحث کنیم.
در این شماره پنج متن که برای کوبه نوشته شدهاند و یک پیوست که ترجمهای از مقالهای منتشرشده در مجلۀ مقرنس است منتشر شده است. اولین متن گفتوگویی است با آیدین ترکمه، مؤسس و عضو هیئت تحریریۀ نشریۀ انتقادی فضا و دیالکتیک. در این گفتوگو دربارۀ مفاهیمی چون ملیگرایی، ملت، ایدئولوژی و فضا بحث کردهایم. در «ساختن ملت و معماری مدرن در قرن بیستم» تالین گریگور، استاد تاریخ هنر دانشگاه کالیفرنیا، در چارچوب دیدگاه پسااستعماری، فضاهای عمومی و خصوصی و نقش معماری ملیگرایانه و معماری مدرن در این فضاها را مقایسه کرده است. سعید خاقانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در «ایران کجاست؟» مفهوم «ایران» را به پرسش کشیده است و نقش معماری را در شکلگیری درست این مفهوم بررسی کرده است. «معماری ایرانی، سوزنبانان و آرشیتکتهای جوان» متنی است از بابک افشار، عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی، که کوشیده است در آن معنای «معماری ایرانی» را به لحاظ نظری به پرسش بکشد و نحوۀ وجود چنین مفهومی را بررسی کند و جایگاه آن را از «مفهومی انتزاعی» به «پدیداری تاریخی» برساند. فراز طهماسبی، کارشناس ارشد مرمت شهری از دانشگاه تهران، در «شمع، آفتاب، نور، ظلمت: نگاهی به 'دیگری'های ملیت ایرانی از دریچۀ سیاستهای بهرسمیتشناسی» سعی کرده ملیگرایی و جنبههای رهاییبخش و بحرانزای آن را از دریچۀ سیاستهای رسمیتشناسی و با اتکا به خوانش چارلز تیلور، فیلسوف کانادایی، از این سیاستها بررسی کند. در انتها، در پیوست این شماره از کوبه ترجمۀ مقالهای از کشور ریزوی منتشر شده است. او در این مقاله به نمایشگاه و کنفرانس «هنر ایرانی» در ۱۹۳۱ لندن و کتاب سیری در هنر ایران پرداخته است و با رویکردی پسااستعماری، نقش آرتور اپهام پوپ در شکلگیری تاریخ هنر ملیگرایانهٔ ایرانی را بررسی کرده است.
#پرونده #ملی_گرایی_و_معماری
https://telegra.ph/issue3-06-28
http://koubeh.com/issue3/
@koubeh
Telegraph
معرفی پروندۀ «ملیگرایی و معماری»
موضوع پروندۀ شمارۀ سوم کوبه «معماری و ملیگرایی» است. روی جلد این شماره تصویر تغییریافتهای از جلد مجلۀ ایرانشهر است؛ مجلهای که از سال ۱۳۰۱ تا سال ۱۳۰۶ در برلین چاپ میشد و میخواست «وسیلۀ جلوهگری تجلیات روح ایرانی در ساحت علم و ادب» باشد و «اسرار ترقی…
⭕️ ایدئولوژی در گفتار وجود ندارد. ایدئولوژی وقتی ایدئولوژی است که فضامند و در نتیجه تاریخمند شده است و این فضامندی است که باید برجسته شود. در صورتی که ما معمولاً میبینیم بحث دربارۀ ملیگرایی هم دیسیپلینی شده است یعنی عمدتاً در علوم سیاسی و جامعهشناسی دربارۀ آن بحث میکنند که باعث میشود آن نگاه کلنگر خدشهدار شود.
⭕️ در سومین شمارۀ مجله الکترونیکی کوبه که هفتۀ آینده با عنوان «معماری و ملیگرایی» منتشر خواهد شد بخوانید.
#پرونده #ملی_گرایی_و_معماری
www.koubeh.com
@Koubeh
⭕️ در سومین شمارۀ مجله الکترونیکی کوبه که هفتۀ آینده با عنوان «معماری و ملیگرایی» منتشر خواهد شد بخوانید.
#پرونده #ملی_گرایی_و_معماری
www.koubeh.com
@Koubeh