▪️ راههایی که نرفتهایم؛ نگاهی به روش برخورد اروین پانوفسکی در برقراری رابطه میان معماری و فلسفه
🖋 امیرحسین مقتدایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
اروین پانوفسکی (۱۹۶۸-۱۸۹۲) استاد برجستۀ تاریخ هنر و از شخصیتهای تأثیرگذار در این حوزه به شمار میرود، اهمیت وی تا جایی است که پیتر آیزنمن پایاننامۀ دکتری خود را با اشاره به کتاب معنا در هنرهای تجسمی پانوفسکی آغاز میکند. کتاب معماری گوتیک و فلسفۀ مَدرَسی نیز از آثار مهم او به شمار میرود. کتابی که با وجود گذشت بیش از ۷۰ سال از ارائۀ آن در کالج سنویسنت، همچنان تجدید چاپ میشود و با وجود گرایشهای مختلف و متنوعی که تاریخِ تاریخ هنر پس از آن به خود دیده کماکان اثری ارزشمند است بهخصوص در شیوۀ کار. مترجم پارسی کتاب نیز بهخوبی در مقدمه خود در جملهای به نقل از بوردیو روش پانوفسکی را رویکردی صرفاً علمی میداند که نشانی از الهامی متافیزیکی یا عرفانی ندارد. نویسنده سعی در برقراری ارتباطی میان معماری و فلسفه داشته است، امری که پانوفسکی از خطرات آن بهخوبی آگاه بوده و خود در آغاز کتاب بهصراحت بیان کرده که باید با دیدۀ تردید به چنین ارتباطی نگریست. نویسنده برخلاف گرایشهای امروز مطلعات فلسفه و معماری در ایران که بیشتر در پی یافتن مفاهیمی معماریانه از دل متون فلسفی هستند و تلاش آنها در پی نسبتدادن مفاهیمی چون نور در فلسفۀ اشراق به کیفیت فضای درونی معماری تاریخی ایران است ، سعی دارد تا ساختار این دو را با هم مقایسه کند. پانوفسکی چندان به محتوای متون فلسفۀ مدرسی اشارهای نمیکند بلکه آنچه برای او مهم بوده قرابت انتخابی یا «خویشاوندی ساختاری» است.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/am8-09-14
http://koubeh.com/am8
@koubeh
🖋 امیرحسین مقتدایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
اروین پانوفسکی (۱۹۶۸-۱۸۹۲) استاد برجستۀ تاریخ هنر و از شخصیتهای تأثیرگذار در این حوزه به شمار میرود، اهمیت وی تا جایی است که پیتر آیزنمن پایاننامۀ دکتری خود را با اشاره به کتاب معنا در هنرهای تجسمی پانوفسکی آغاز میکند. کتاب معماری گوتیک و فلسفۀ مَدرَسی نیز از آثار مهم او به شمار میرود. کتابی که با وجود گذشت بیش از ۷۰ سال از ارائۀ آن در کالج سنویسنت، همچنان تجدید چاپ میشود و با وجود گرایشهای مختلف و متنوعی که تاریخِ تاریخ هنر پس از آن به خود دیده کماکان اثری ارزشمند است بهخصوص در شیوۀ کار. مترجم پارسی کتاب نیز بهخوبی در مقدمه خود در جملهای به نقل از بوردیو روش پانوفسکی را رویکردی صرفاً علمی میداند که نشانی از الهامی متافیزیکی یا عرفانی ندارد. نویسنده سعی در برقراری ارتباطی میان معماری و فلسفه داشته است، امری که پانوفسکی از خطرات آن بهخوبی آگاه بوده و خود در آغاز کتاب بهصراحت بیان کرده که باید با دیدۀ تردید به چنین ارتباطی نگریست. نویسنده برخلاف گرایشهای امروز مطلعات فلسفه و معماری در ایران که بیشتر در پی یافتن مفاهیمی معماریانه از دل متون فلسفی هستند و تلاش آنها در پی نسبتدادن مفاهیمی چون نور در فلسفۀ اشراق به کیفیت فضای درونی معماری تاریخی ایران است ، سعی دارد تا ساختار این دو را با هم مقایسه کند. پانوفسکی چندان به محتوای متون فلسفۀ مدرسی اشارهای نمیکند بلکه آنچه برای او مهم بوده قرابت انتخابی یا «خویشاوندی ساختاری» است.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/am8-09-14
http://koubeh.com/am8
@koubeh
Telegraph
راههایی که نرفتهایم؛ نگاهی به روش برخورد اروین پانوفسکی در برقراری رابطه میان معماری و فلسفه
راههایی که نرفتهایم؛ نگاهی به روش برخورد اروین پانوفسکی در برقراری رابطه میان معماری و فلسفه اروین پانوفسکی[۱](۱۹۶۸-۱۸۹۲) استاد برجستۀ تاریخ هنر و از شخصیتهای تأثیرگذار در این حوزه به شمار میرود، اهمیت وی تا جایی است که پیتر آیزنمن پایاننامۀ دکتری[۲]…
▪️ بگذارید خانهای را به فرزندی بپذیریم!
🖋 پردیس زنجیریان| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
با خانههای قدیمی شهرمان چه کنیم؟ رهایشان کنیم تا زیر گردوغبار زمانه به مرگی تدریجی دچار شوند؟ مجسمههایی باشند که شاید هر روز از کنارشان عبور و با حسرت تماشایشان کنیم و در دلمان به معماری کجوکولۀ امروزمان فحش دهیم؟ حدشان را به کافه و گالری و امثال اینها تنزل دهیم تا ماهی یک بار چند ساعتی از خوردن و معاشرت با دیگران در فضایشان لذت ببریم و عکسهای اینستاگراممان را رنگوبویی بدهیم. دیگر چه کنیم؟ بعضیهایشان موزه شدهاند. به بازدید برویم و بگوییم: «بهبه! خوشا به حال آنان که اینجا زندگی میکردند و باز هم حسرت بخوریم و عکس بگیریم. نهایتش هم این است که بگوییم که چه؟ بکوبیم و بسازیم و کیفش را ببریم و سودش را به جیب بزنیم؛ آن هم چه سودی! اصلاً چرا این خانهها برای ما آنقدر دوستداشتنی هستند؟ مگر جز این است که همۀ ما با حضور در این خانهها خودمان را تصور میکنیم که صبحها در ایوان بساط صبحانه را پهن میکنیم و کیف میکنیم از دیدن درختان حیاط و صدای آب؟ دیگر چه؟ از گوشههای دنجش تا نورهای رقصانی که اتاق را روشن میکند، همه و همه فریاد میزنند که آااااای زندگی! کجایی؟! ما حسرت «زندگیکردن» در فضایی را میخوریم که به ما اجازه میدهد در آن خیال کنیم! به ما امکان میدهد درونش به جستوجو بپردازیم. از اینجا به آنجا برویم و تفاوت کیفیت فضاها را حس کنیم. اصلاً فضا را کشف کنیم؛ چیزی که کمتر در خانههای امروز ما پیدا میشود. شاید بهخاطر همین است که اقامتگاههای بومگردی جدا از قیمت مناسبتری که به نسبت هتلها دارند، این سالها رونق بیشتری گرفتهاند. ما بهدنبال «تجربۀ زیست» در این خانهها هستیم حتی برای یک شب! کاش اجازه میدادیم این خانهها فرصت حیات دوباره پیدا کنند.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/pz2-10-05
http://koubeh.com/pz2/
@koubeh
🖋 پردیس زنجیریان| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
با خانههای قدیمی شهرمان چه کنیم؟ رهایشان کنیم تا زیر گردوغبار زمانه به مرگی تدریجی دچار شوند؟ مجسمههایی باشند که شاید هر روز از کنارشان عبور و با حسرت تماشایشان کنیم و در دلمان به معماری کجوکولۀ امروزمان فحش دهیم؟ حدشان را به کافه و گالری و امثال اینها تنزل دهیم تا ماهی یک بار چند ساعتی از خوردن و معاشرت با دیگران در فضایشان لذت ببریم و عکسهای اینستاگراممان را رنگوبویی بدهیم. دیگر چه کنیم؟ بعضیهایشان موزه شدهاند. به بازدید برویم و بگوییم: «بهبه! خوشا به حال آنان که اینجا زندگی میکردند و باز هم حسرت بخوریم و عکس بگیریم. نهایتش هم این است که بگوییم که چه؟ بکوبیم و بسازیم و کیفش را ببریم و سودش را به جیب بزنیم؛ آن هم چه سودی! اصلاً چرا این خانهها برای ما آنقدر دوستداشتنی هستند؟ مگر جز این است که همۀ ما با حضور در این خانهها خودمان را تصور میکنیم که صبحها در ایوان بساط صبحانه را پهن میکنیم و کیف میکنیم از دیدن درختان حیاط و صدای آب؟ دیگر چه؟ از گوشههای دنجش تا نورهای رقصانی که اتاق را روشن میکند، همه و همه فریاد میزنند که آااااای زندگی! کجایی؟! ما حسرت «زندگیکردن» در فضایی را میخوریم که به ما اجازه میدهد در آن خیال کنیم! به ما امکان میدهد درونش به جستوجو بپردازیم. از اینجا به آنجا برویم و تفاوت کیفیت فضاها را حس کنیم. اصلاً فضا را کشف کنیم؛ چیزی که کمتر در خانههای امروز ما پیدا میشود. شاید بهخاطر همین است که اقامتگاههای بومگردی جدا از قیمت مناسبتری که به نسبت هتلها دارند، این سالها رونق بیشتری گرفتهاند. ما بهدنبال «تجربۀ زیست» در این خانهها هستیم حتی برای یک شب! کاش اجازه میدادیم این خانهها فرصت حیات دوباره پیدا کنند.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/pz2-10-05
http://koubeh.com/pz2/
@koubeh
Telegraph
بگذارید خانهای را به فرزندی بپذیریم!
با خانههای قدیمی شهرمان چه کنیم؟ رهایشان کنیم تا زیر گردوغبار زمانه به مرگی تدریجی دچار شوند؟ مجسمههایی باشند که شاید هر روز از کنارشان عبور و با حسرت تماشایشان کنیم و در دلمان به معماری کجوکولۀ امروزمان فحش دهیم؟ حدشان را به کافه و گالری و امثال اینها…
▪️نسل اول زنان معمار ایران نسل فراموش شده؛ نگاهی به تاریخ حضور زنان در عرصه معماری، آثار و دستاوردهای آنان در گفتوگو با اسکندر مختاری طالقانی
🖋نیلوفر رسولی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
📑 [بازنشر از روزنامه اعتماد]
«اولينها» را عموما تاريخ فراموش نميكند؛ صفحات بيشمار دانشنامهها مملو از نام و ياد افرادي است كه براي نخستين بار پايشان را از گليمشان فراتر بردند و آنچه را گفتند يا آنچه را كردند كه ديگران نگفته و نكرده بودند. «اولينها» را عموما تاريخ فراموش نميكند اما صفحههاي مجازي و حقيقي تاريخ معماري معاصر ما از ياد و نام «اولين» نسل زنان معمار خالي است. صرفا نگاهي به صفحه ويكيپدياي فارسي با رده زنان معمار اهل ايران نشان ميدهد كه اين نسل چگونه به باد فراموشي گرفته شدهاند. غبار فراموشي در وضعيتي بر آثار نسل نخست زنان معمار ايران فرو ريخته است كه معماري كردن زنان در تاريخ معماري ايران عملا امري اگر نگوييم بيسابقه بسيار كمسابقه بود. كمتر از 10 سال پيش عرصهاي كه عمدتا در يد مردان بود با چرخشي فرصت را به زنان نيز ميدهد. نكتار آندروف پاپازيان را نخستين زن معمار معاصر ايران ميدانند. زني كه ميخواست مهندسي معدن بخواند، نخستين زني بود كه ديپلم رياضي گرفت و نخستين زني بود كه پابهپاي همسر معمارش، معماري كرد و معمار ماند. يكي از معدود اسناد دست اول باقي مانده، شماره 36- 35 مجله هنر معماري است، ويژهنامه زنان معمار، منتشر شده در مرداد و آبان 1355 به بهانه برگزاري كنگره معماران زن در رامسركه جمعي از زنان را نخستين بار به عنوان معماران زن ايراني معرفي ميكند. فارغ از اين منبع، منابع حال حاضر به خصوص كتابهاي تاريخ معماري مدرن يا معاصر ايران عملا نيمنگاهي هم به حضور زنان براي نخستينبار در عرصه معماري نداشتهاند. اين وضعيت از آنجايي بيش از پيش قابل توجه ميشود كه در سالهاي اخير عرصه آكادميك و عملي معماري عملا عرصهاي زنانه پنداشته ميشود با اين حال ريشههاي اين چرخ و تاريخ آن هنوز نتوانسته است، توجه پژوهشگران را به خود جذب كند. «ميراث معماري مدرن ايران» نوشته اسكندر مختاريطالقاني، يكي از معدود آثاري است كه به جمعآوري آثار معماران زن نيز همت ورزيده است. مختاري در گفت وگو با «اعتماد» در مقام پژوهشگر آثار معماري مدرن ايران با اشاره به آثار برجاي مانده از اين نسل اول تاكيد ميكند كه گرچه نميتوان از لحاظ سبكشناسي اين زنان را از يك نسل دانست و مشخصا نميتوان رويكردي را به نسل اول معماران زن ايران ارجاع داد اما تكتك اين زنان گرايشها و ويژگهاي مشخصي درآثار خود داشتند كه كار آنها را از همسران يا همكاران مرد آنها متمايز ميكرد. بهترين مطالعات در حوزه باغهاي ايراني، تلاش براي آموزش معماري و نخستين تلاش براي تاريخنگاري معماري مدرن ايران از جمله دستاوردهاي اين نسل از زنان معمار هستند. مختاري ميگويد:«از اواخر دهه ۷۰ تعداد دانشجويان دختر معمار به دانشجويان پسر ميچربد تا جايي كه حالا عموم كلاسهاي معماري در دانشگاهها در اختيار زنان است. اين يك پيوستگي و ادغام هست؛ ميتوان گفت كه در اين دوره، زنان اقلا در حوزه پژوهشهاي شهري و معماري و تهيه طرحهاي شهري از نظر كثرت برتر از مردان ظاهر ميشوند و ممكن است كه صاحب سبك هم باشند.»
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/nil13-10-20
http://koubeh.com/nil13/
@koubeh
🖋نیلوفر رسولی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
📑 [بازنشر از روزنامه اعتماد]
«اولينها» را عموما تاريخ فراموش نميكند؛ صفحات بيشمار دانشنامهها مملو از نام و ياد افرادي است كه براي نخستين بار پايشان را از گليمشان فراتر بردند و آنچه را گفتند يا آنچه را كردند كه ديگران نگفته و نكرده بودند. «اولينها» را عموما تاريخ فراموش نميكند اما صفحههاي مجازي و حقيقي تاريخ معماري معاصر ما از ياد و نام «اولين» نسل زنان معمار خالي است. صرفا نگاهي به صفحه ويكيپدياي فارسي با رده زنان معمار اهل ايران نشان ميدهد كه اين نسل چگونه به باد فراموشي گرفته شدهاند. غبار فراموشي در وضعيتي بر آثار نسل نخست زنان معمار ايران فرو ريخته است كه معماري كردن زنان در تاريخ معماري ايران عملا امري اگر نگوييم بيسابقه بسيار كمسابقه بود. كمتر از 10 سال پيش عرصهاي كه عمدتا در يد مردان بود با چرخشي فرصت را به زنان نيز ميدهد. نكتار آندروف پاپازيان را نخستين زن معمار معاصر ايران ميدانند. زني كه ميخواست مهندسي معدن بخواند، نخستين زني بود كه ديپلم رياضي گرفت و نخستين زني بود كه پابهپاي همسر معمارش، معماري كرد و معمار ماند. يكي از معدود اسناد دست اول باقي مانده، شماره 36- 35 مجله هنر معماري است، ويژهنامه زنان معمار، منتشر شده در مرداد و آبان 1355 به بهانه برگزاري كنگره معماران زن در رامسركه جمعي از زنان را نخستين بار به عنوان معماران زن ايراني معرفي ميكند. فارغ از اين منبع، منابع حال حاضر به خصوص كتابهاي تاريخ معماري مدرن يا معاصر ايران عملا نيمنگاهي هم به حضور زنان براي نخستينبار در عرصه معماري نداشتهاند. اين وضعيت از آنجايي بيش از پيش قابل توجه ميشود كه در سالهاي اخير عرصه آكادميك و عملي معماري عملا عرصهاي زنانه پنداشته ميشود با اين حال ريشههاي اين چرخ و تاريخ آن هنوز نتوانسته است، توجه پژوهشگران را به خود جذب كند. «ميراث معماري مدرن ايران» نوشته اسكندر مختاريطالقاني، يكي از معدود آثاري است كه به جمعآوري آثار معماران زن نيز همت ورزيده است. مختاري در گفت وگو با «اعتماد» در مقام پژوهشگر آثار معماري مدرن ايران با اشاره به آثار برجاي مانده از اين نسل اول تاكيد ميكند كه گرچه نميتوان از لحاظ سبكشناسي اين زنان را از يك نسل دانست و مشخصا نميتوان رويكردي را به نسل اول معماران زن ايران ارجاع داد اما تكتك اين زنان گرايشها و ويژگهاي مشخصي درآثار خود داشتند كه كار آنها را از همسران يا همكاران مرد آنها متمايز ميكرد. بهترين مطالعات در حوزه باغهاي ايراني، تلاش براي آموزش معماري و نخستين تلاش براي تاريخنگاري معماري مدرن ايران از جمله دستاوردهاي اين نسل از زنان معمار هستند. مختاري ميگويد:«از اواخر دهه ۷۰ تعداد دانشجويان دختر معمار به دانشجويان پسر ميچربد تا جايي كه حالا عموم كلاسهاي معماري در دانشگاهها در اختيار زنان است. اين يك پيوستگي و ادغام هست؛ ميتوان گفت كه در اين دوره، زنان اقلا در حوزه پژوهشهاي شهري و معماري و تهيه طرحهاي شهري از نظر كثرت برتر از مردان ظاهر ميشوند و ممكن است كه صاحب سبك هم باشند.»
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/nil13-10-20
http://koubeh.com/nil13/
@koubeh
Telegraph
نسل اول زنان معمار ایران نسل فراموش شده؛ نگاهی به تاریخ حضور زنان در عرصه معماری، آثار و دستاوردهای آنان در گفت وگو با اسکندر…
«اولينها» را عموما تاريخ فراموش نميكند؛ صفحات بيشمار دانشنامهها مملو از نام و ياد افرادي است كه براي نخستين بار پايشان را از گليمشان فراتر بردند و آنچه را گفتند يا آنچه را كردند كه ديگران نگفته و نكرده بودند. «اولينها» را عموما تاريخ فراموش نميكند…
📕 جلسهٔ دفاع از پایاننامهٔ کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
«در جـستوجــوی نوخـــانه؛ سازمانیابی الگوهای طراحی فضا در خانههای شیراز (۱۲۸۵-۱۳۳۵)»
حامد محمدپور
استادان راهنما:
دکتر محمدحسن خادمزاده
دکتر محمدحسن طالبیان
استادان داور:
دکتر سعید خاقانی
دکتر حمیدرضا خویی
پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۳-۱۴
دانشگاه تهران، پردیس هنرهای زیبا
بهدلیل فراگیری بیماری کرونا، جلسه دفاع بهصورت آنلاین برگزار میشود؛ برای مشاهده این جلسه بهصورت Live یا IGtv، به صفحه اینستاگرام زیر مراجعه کنید.
instagram.com/hamed_mohammadpor
@koubeh
«در جـستوجــوی نوخـــانه؛ سازمانیابی الگوهای طراحی فضا در خانههای شیراز (۱۲۸۵-۱۳۳۵)»
حامد محمدپور
استادان راهنما:
دکتر محمدحسن خادمزاده
دکتر محمدحسن طالبیان
استادان داور:
دکتر سعید خاقانی
دکتر حمیدرضا خویی
پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۳-۱۴
دانشگاه تهران، پردیس هنرهای زیبا
بهدلیل فراگیری بیماری کرونا، جلسه دفاع بهصورت آنلاین برگزار میشود؛ برای مشاهده این جلسه بهصورت Live یا IGtv، به صفحه اینستاگرام زیر مراجعه کنید.
instagram.com/hamed_mohammadpor
@koubeh
▪️ مراقبتهای بهداشتی بهتر میشد، اگر از این ساختمان قدیمی درس میگرفتیم
🖋 آنه کویتو (Anne Quito)| گزارشگر معماری و طراحی
🖌 ترجمه: مریم محمودی کاهکش| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران، دانشگاه هنر اصفهان
نوشتار پیشرو، برگردان گزارش و روایت کوتاهی است از یکی از بیمارستانهای موفق قرن بیستم با نام پائیمیو (Paimio Sanatorium) که به جهت نقش چشمگیر و بارزی که در درمان بیماری سل داشته شهرت دارد. این مجموعۀ درمانی، در دورانی که همهگیری سل در اروپا انسانهای بسیاری را به کام مرگ فرستاد، با طراحی آلوار آلتو و همسر طراحش آینو، در نزدیکی مرکز فنلاند شکل گرفت. نقش عملکردی و درمانی این بیمارستان چنان پررنگ است که شاید کاربرد این گزارۀ کوتاه و استعاری «معماری به مثابه ماشینی برای درمان» چندان گزاف و بیربط به نظر نیاید.
مطالعۀ این یادداشت کوتاه از آن جهت ارزشمند است که این مجموعه در دوران یک پاندمی ساخته شده و با توجه به این که در شرایط فعلی و به واسطۀ شیوع ویروس کرونا (Covid-19) بار دیگر شاهد یک همهگیری بزرگ در مقیاس جهانی هستیم، نگاه به گذشته و استفاده از نکات مثبت طراحی این بنا و دیگر بناهای موفق گذشته میتواند حائز اهمیت باشد. مطالعۀ پائیمیو بار دیگر این پرسش را پیش روی ما طراحان و معماران میگذارد که معماری و تجربۀ فضایی و توجه به انسان در خلق فضا، چگونه بر ابعاد مختلف زندگی و سازگاری میان انسان و محیطش تأثیر میگذارد.
و در نهایت، این پرسش مطرح میشود که معماری آینده چگونه باید باشد؟ آیا این ویروس نوظهور و همهگیری ناشی از آن، و بهرهگیری از تجربههای زیستۀ ما در این دوران، میتواند ما را در جهت ارائۀ یک معماری موفقتر سوق دهد؟
⭕️ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/mmk1-10-24
http://koubeh.com/mmk1/
@Koubeh
🖋 آنه کویتو (Anne Quito)| گزارشگر معماری و طراحی
🖌 ترجمه: مریم محمودی کاهکش| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران، دانشگاه هنر اصفهان
نوشتار پیشرو، برگردان گزارش و روایت کوتاهی است از یکی از بیمارستانهای موفق قرن بیستم با نام پائیمیو (Paimio Sanatorium) که به جهت نقش چشمگیر و بارزی که در درمان بیماری سل داشته شهرت دارد. این مجموعۀ درمانی، در دورانی که همهگیری سل در اروپا انسانهای بسیاری را به کام مرگ فرستاد، با طراحی آلوار آلتو و همسر طراحش آینو، در نزدیکی مرکز فنلاند شکل گرفت. نقش عملکردی و درمانی این بیمارستان چنان پررنگ است که شاید کاربرد این گزارۀ کوتاه و استعاری «معماری به مثابه ماشینی برای درمان» چندان گزاف و بیربط به نظر نیاید.
مطالعۀ این یادداشت کوتاه از آن جهت ارزشمند است که این مجموعه در دوران یک پاندمی ساخته شده و با توجه به این که در شرایط فعلی و به واسطۀ شیوع ویروس کرونا (Covid-19) بار دیگر شاهد یک همهگیری بزرگ در مقیاس جهانی هستیم، نگاه به گذشته و استفاده از نکات مثبت طراحی این بنا و دیگر بناهای موفق گذشته میتواند حائز اهمیت باشد. مطالعۀ پائیمیو بار دیگر این پرسش را پیش روی ما طراحان و معماران میگذارد که معماری و تجربۀ فضایی و توجه به انسان در خلق فضا، چگونه بر ابعاد مختلف زندگی و سازگاری میان انسان و محیطش تأثیر میگذارد.
و در نهایت، این پرسش مطرح میشود که معماری آینده چگونه باید باشد؟ آیا این ویروس نوظهور و همهگیری ناشی از آن، و بهرهگیری از تجربههای زیستۀ ما در این دوران، میتواند ما را در جهت ارائۀ یک معماری موفقتر سوق دهد؟
⭕️ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/mmk1-10-24
http://koubeh.com/mmk1/
@Koubeh
Telegraph
مراقبتهای بهداشتی بهتر میشد، اگر از این ساختمان قدیمی درس میگرفتیم
تورکو، فنلاند، ۴ ژانویه ۲۰۲۰[۱] مقدمۀ مترجم نوشتار پیشرو، برگردان گزارش و روایت کوتاهی است از یکی از بیمارستانهای موفق قرن بیستم با نام پائیمیو (Paimio Sanatorium) که به جهت نقش چشمگیر و بارزی که در درمان بیماری سل داشته شهرت دارد. این مجموعۀ درمانی، در…
▪️ مدرنیته در معماری ایران: شالوده، کالبد، پوسته؛ نگاهی بر کتاب نظریۀ مدرنیته در معماری ایران
🖋فائزه خطیبزاده| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
کتاب «نظریه مدرنیته در معماری ایران» نوشتۀ سعید حقیر و حامد کاملنیا انتشار یافته در نشر فکرنو است، که برای اولین بار در سال ۱۳۹۹ به چاپ رسیده است. در این کتاب مدرنیته در معماری ایران از منظر فلسفی، سیاسی، اجتماعی، تاریخی و معماری در چهار نوشتار مجزا مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. بهطور کلی میتوان گفت شالوده، کالبد و پوستۀ مدرنیته در معماری ایران، زیر ذرهبین این کتاب قرار گرفته است. برای درک مناسب این کتاب خواندن مجلد اول این سری ضروری بهنظر میرسد. زیرا در بسیاری از موارد برای توضیح نمونۀ ایرانی یک اثر یا یک اندیشه به کتاب اول ارجاع داده میشود که در آن مدرنیته در غرب تشریح داده شده است. همانطور که گفته شد این کتاب به چهار نوشتار تقسیم شده است. در تمام مدت سه نوشتار اول که تاریخی، فلسفی است این سوال در ذهن مطرح میشود که آیا این اطلاعات ارائه شده ما را اغنا خواهد کرد و آیا بیان آنها ضروری است تا تقریباً نیمی از کتاب به آن تخصص یافته باشد؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا بر اساس یک نتیجهگیری شخصی به دستهبندی رتبهداری در سه نوشتار اول پرداخته میشود. در این دستهبندی به نظر نویسندۀ متن بهترتیب نوشتار سوم، یکم و دوم فرایندهای منطقیتر را در راستای هدف کتاب دارا هستند. بدین منظور ابتدا با توجه به دستهبندیهای گفته شده نوشتارها بهترتیب بررسی میشوند و در نهایت نوشتار چهارم که دربارۀ معماری است و مهمترین بخش کتاب به حساب میآید، عنوان میشود.
⭕️ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fkh7-11-09
http://koubeh.com/fkh7/
@Koubeh
🖋فائزه خطیبزاده| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
کتاب «نظریه مدرنیته در معماری ایران» نوشتۀ سعید حقیر و حامد کاملنیا انتشار یافته در نشر فکرنو است، که برای اولین بار در سال ۱۳۹۹ به چاپ رسیده است. در این کتاب مدرنیته در معماری ایران از منظر فلسفی، سیاسی، اجتماعی، تاریخی و معماری در چهار نوشتار مجزا مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. بهطور کلی میتوان گفت شالوده، کالبد و پوستۀ مدرنیته در معماری ایران، زیر ذرهبین این کتاب قرار گرفته است. برای درک مناسب این کتاب خواندن مجلد اول این سری ضروری بهنظر میرسد. زیرا در بسیاری از موارد برای توضیح نمونۀ ایرانی یک اثر یا یک اندیشه به کتاب اول ارجاع داده میشود که در آن مدرنیته در غرب تشریح داده شده است. همانطور که گفته شد این کتاب به چهار نوشتار تقسیم شده است. در تمام مدت سه نوشتار اول که تاریخی، فلسفی است این سوال در ذهن مطرح میشود که آیا این اطلاعات ارائه شده ما را اغنا خواهد کرد و آیا بیان آنها ضروری است تا تقریباً نیمی از کتاب به آن تخصص یافته باشد؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا بر اساس یک نتیجهگیری شخصی به دستهبندی رتبهداری در سه نوشتار اول پرداخته میشود. در این دستهبندی به نظر نویسندۀ متن بهترتیب نوشتار سوم، یکم و دوم فرایندهای منطقیتر را در راستای هدف کتاب دارا هستند. بدین منظور ابتدا با توجه به دستهبندیهای گفته شده نوشتارها بهترتیب بررسی میشوند و در نهایت نوشتار چهارم که دربارۀ معماری است و مهمترین بخش کتاب به حساب میآید، عنوان میشود.
⭕️ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fkh7-11-09
http://koubeh.com/fkh7/
@Koubeh
Telegraph
مدرنیته در معماری ایران: شالوده، کالبد، پوسته؛ نگاهی بر کتاب نظریه مدرنیته در معماری ایران
کتاب «نظریه مدرنیته در معماری ایران» نوشتۀ سعید حقیر و حامد کاملنیا انتشار یافته در نشر فکرنو است، که برای اولین بار در سال ۱۳۹۹ به چاپ رسیده است. در این کتاب مدرنیته در معماری ایران از منظر فلسفی، سیاسی، اجتماعی، تاریخی و معماری در چهار نوشتار مجزا مورد…
▪️ چرا آدمکشها شیفتۀ معماریاند؟
🖋 محمدفرید مصلح| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
ما معمارها آدمهای خوشذوقی هستیم. هم سری در هنر داریم و هم با مسائل اقتصادی و اجتماعی درگیریم. همیشه برای رفع مشکلات، پیشنهادها و راهحلهایی در چنته داریم؛ راهحلهایی که محیط ما را بهتر و زندگی ما را آسانتر میکند. مثلاً یاد گرفتهایم که در طراحی یک مدرسۀ نوآور باید نظام غیراستادمحور بر آن حاکم باشد؛ اینطور که میزها را غیرخطی بچینیم. یا اینکه جلوی میهمان آبرویمان نرود؛ اینطور که حریم عمومی و خصوصی خانه را از یکدیگر تفکیک کنیم. حتی گاهی راهحلهایمان برای مشکلات اساسی مملکت هم راهگشاست؛ مثلاً برای رفع مشکل مسکن اقشار کمدرآمد، بهجای اینکه مشکل اقتصادی آنها را برطرف کنیم یا وامهای قابلتوجهی در نظر بگیریم، «خانههای ۲۵متری» بسازیم!
خیلی وقتها پیشنهادهای ما برای کارفرمای خصوصی، عمومی و هر انسانی جذاب است؛ آن هم کارفرمایی که تا چند ساعت پیش سادهترین حرفهایمان را نمیفهمید و هیچ درکی از نور و رنگ و فضا نداشت. اما واقعاً چرا معماری برای کسی که درک فضایی محدودی دارد جذاب است و حاضر است مبلغ زیادی را خرج معماری کند؟ کارفرما چگونه میاندیشد و هدفش از معماری چیست؟ ما بهندرت به این پرسش فکر میکنیم. چون وظیفۀ ما نقد اهداف او نیست، بلکه یاری رساندن برای تحقق اهداف اوست. انگار پزشکی هستیم که بیماری به سراغمان آمده و حرفهایش را میشنویم و بعد دارویی را برایش تجویز میکنیم. ما معماران، با نادیده گرفتن هدف کارفرما، اسیر «جبرباوری محیطی» میشویم. در واقع ایمان داریم که بیمارمان هر دردی که دارد، با داروهایمان حالش خوب میشود.
⭕️ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fm6-11-10
http://koubeh.com/fm6
@Koubeh
🖋 محمدفرید مصلح| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
ما معمارها آدمهای خوشذوقی هستیم. هم سری در هنر داریم و هم با مسائل اقتصادی و اجتماعی درگیریم. همیشه برای رفع مشکلات، پیشنهادها و راهحلهایی در چنته داریم؛ راهحلهایی که محیط ما را بهتر و زندگی ما را آسانتر میکند. مثلاً یاد گرفتهایم که در طراحی یک مدرسۀ نوآور باید نظام غیراستادمحور بر آن حاکم باشد؛ اینطور که میزها را غیرخطی بچینیم. یا اینکه جلوی میهمان آبرویمان نرود؛ اینطور که حریم عمومی و خصوصی خانه را از یکدیگر تفکیک کنیم. حتی گاهی راهحلهایمان برای مشکلات اساسی مملکت هم راهگشاست؛ مثلاً برای رفع مشکل مسکن اقشار کمدرآمد، بهجای اینکه مشکل اقتصادی آنها را برطرف کنیم یا وامهای قابلتوجهی در نظر بگیریم، «خانههای ۲۵متری» بسازیم!
خیلی وقتها پیشنهادهای ما برای کارفرمای خصوصی، عمومی و هر انسانی جذاب است؛ آن هم کارفرمایی که تا چند ساعت پیش سادهترین حرفهایمان را نمیفهمید و هیچ درکی از نور و رنگ و فضا نداشت. اما واقعاً چرا معماری برای کسی که درک فضایی محدودی دارد جذاب است و حاضر است مبلغ زیادی را خرج معماری کند؟ کارفرما چگونه میاندیشد و هدفش از معماری چیست؟ ما بهندرت به این پرسش فکر میکنیم. چون وظیفۀ ما نقد اهداف او نیست، بلکه یاری رساندن برای تحقق اهداف اوست. انگار پزشکی هستیم که بیماری به سراغمان آمده و حرفهایش را میشنویم و بعد دارویی را برایش تجویز میکنیم. ما معماران، با نادیده گرفتن هدف کارفرما، اسیر «جبرباوری محیطی» میشویم. در واقع ایمان داریم که بیمارمان هر دردی که دارد، با داروهایمان حالش خوب میشود.
⭕️ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fm6-11-10
http://koubeh.com/fm6
@Koubeh
Telegraph
چرا آدمکشها شیفتۀ معماریاند؟
1. معماری در روزمره ما معمارها آدمهای خوشذوقی هستیم. هم سری در هنر داریم و هم با مسائل اقتصادی و اجتماعی درگیریم. همیشه برای رفع مشکلات، پیشنهادها و راهحلهایی در چنته داریم؛ راهحلهایی که محیط ما را بهتر و زندگی ما را آسانتر میکند. مثلاً یاد گرفتهایم…
▪️وقتی کالبد شهر علیه زنان برمی خیزد
🖋ایمان واقفی| پژوهشگر شهری و مترجم
📑 [بازنشر از روزنامه اعتماد]
خشونت فضایی اعمال شده علیه ساکنان در حاشیه شهرها و سکونتگاه های غیررسمی را از یک زاویه میتوان در سه سطح تعریف کرد. میان این سه سطح رابطهای سلسله مراتبی برقرار است به این شکل که هر سطح نسبت به سطح پیشین خشونت را در مقیاسی عمیقتر تعریف میکند و به زوایای نهفتهتر و زیرینتری از مساله راه میبرد. درست به همین دلیل لایه های عمیق تر مساله خشونت کمتر مورد توجه قرار گرفته مغفول ماندهاند.
خشونت سطح اول را «خشونت رسمی» مینامیم. خشونت لخت و برهنهای که بر تن و بدن افراد وارد میشود. نمود این خشونت را در همان تصاویر حمله به سکونتگاهها و آلونکهای حاشیه شهر و تخریب خانههای فرودستان میبینیم. خشونت رسمی با بولدوزر و کلنگ و چماق همراه است و خود را در باتوم و گازهای اشکآور برای متفرقکردن ساکنان این خانهها بازتاب میدهد. بنابراین خشونت رسمی خشونت عریانی است که با اتکا به ابزارهای کنترلی به بدن زنان و تن ساکنان به حاشیه رانده شده اعمال میشود.
خشونت سطح دوم را «خشونت کالبدی» میتوان نامید. این خشونت، به اندازه خشونت سطح اول عریان نیست که رد خود را بر تن آدمی بر جای بگذارد. خشونت کالبدی نرمتر اما ویرانکنندهتر است و در شکلی از محروم کردن ساکنان شهر از امکانات و تسهیلات شهری ظهور و بروز مییابد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ImV1-11-25
http://koubeh.com/iv1/
@Koubeh
🖋ایمان واقفی| پژوهشگر شهری و مترجم
📑 [بازنشر از روزنامه اعتماد]
خشونت فضایی اعمال شده علیه ساکنان در حاشیه شهرها و سکونتگاه های غیررسمی را از یک زاویه میتوان در سه سطح تعریف کرد. میان این سه سطح رابطهای سلسله مراتبی برقرار است به این شکل که هر سطح نسبت به سطح پیشین خشونت را در مقیاسی عمیقتر تعریف میکند و به زوایای نهفتهتر و زیرینتری از مساله راه میبرد. درست به همین دلیل لایه های عمیق تر مساله خشونت کمتر مورد توجه قرار گرفته مغفول ماندهاند.
خشونت سطح اول را «خشونت رسمی» مینامیم. خشونت لخت و برهنهای که بر تن و بدن افراد وارد میشود. نمود این خشونت را در همان تصاویر حمله به سکونتگاهها و آلونکهای حاشیه شهر و تخریب خانههای فرودستان میبینیم. خشونت رسمی با بولدوزر و کلنگ و چماق همراه است و خود را در باتوم و گازهای اشکآور برای متفرقکردن ساکنان این خانهها بازتاب میدهد. بنابراین خشونت رسمی خشونت عریانی است که با اتکا به ابزارهای کنترلی به بدن زنان و تن ساکنان به حاشیه رانده شده اعمال میشود.
خشونت سطح دوم را «خشونت کالبدی» میتوان نامید. این خشونت، به اندازه خشونت سطح اول عریان نیست که رد خود را بر تن آدمی بر جای بگذارد. خشونت کالبدی نرمتر اما ویرانکنندهتر است و در شکلی از محروم کردن ساکنان شهر از امکانات و تسهیلات شهری ظهور و بروز مییابد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ImV1-11-25
http://koubeh.com/iv1/
@Koubeh
Telegraph
وقتی کالبد شهر علیه زنان برمی خیزد
خشونت فضایی اعمال شده علیه ساکنان در حاشیه شهرها و سکونتگاههای غیررسمی را از یک زاویه میتوان در سه سطح تعریف کرد. میان این سه سطح رابطهای سلسله مراتبی برقرار است به این شکل که هر سطح نسبت به سطح پیشین خشونت را در مقیاسی عمیقتر تعریف میکند و به زوایای…
▪️ تقدس اراده، نگاهی به رمان برج اثر ویلیام گلدینگ
🖋 امیرحسین مقتدایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
هنگامی که الجایتو تکمیلشدن بنایی که دستور ساختنش را در نزدیکی زنجان داده بود، مینگریست، آن سوی عالم در جنوب شبهجزیرۀ بریتانیا (یا آنطور که صاحب صورالاقالیم در همان ایام برطانیا مینامیدش) در سالزبری، نزدیک تپهای که رومیان و ساکسونها در آن اقامت کرده بودند، روحانیون کلیسای جامع تصمیم به ساخت برجی در مرکز بازوهای کلیسا گرفتند. برجی که در نهایت با ارتفاع ۱۲۳ متر، بلندترین برج کلیسا در کل انگلستان شد. گویی بلندمرتبهسازی بخشی از تب زمانه شده بود و مسلمان و مسیحی نمیشناخت. افسانهای در اروپا رایج بوده که میگوید سازندۀ برج کلیسا از عظمت برج و احتمال فروریختن آن، آنقدر وحشت میکند که خود را از بالای آن به پایین میاندازد. برج کلیسای سالزبری نیز آنقدر بلند بود تا چنین افسانهای پیرامون آن شکل بگیرد. افسانهای که در نهایت منجر به خلق یکی از از مهمترین آثار ادبی ویلیام گلدینگ، نویسنده برجستۀ بریتانیایی و برندۀ جایزۀ نوبل ادبی سال ۱۹۸۳ شد؛ رمان برج (Spire). داستان اشارۀ مستقیمی به کلیسای سالزبری نمیکند، اما تمام مشخصات ارائه شده در کتاب مطابق با این کلیسا است. همچنین نویسنده سالها در نزدیکی این کلیسا مشغول کار بوده که این امر نیز قطعیت بیشتری به این نظر میدهد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/am9-12-09
http://koubeh.com/am9
@koubeh
🖋 امیرحسین مقتدایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
هنگامی که الجایتو تکمیلشدن بنایی که دستور ساختنش را در نزدیکی زنجان داده بود، مینگریست، آن سوی عالم در جنوب شبهجزیرۀ بریتانیا (یا آنطور که صاحب صورالاقالیم در همان ایام برطانیا مینامیدش) در سالزبری، نزدیک تپهای که رومیان و ساکسونها در آن اقامت کرده بودند، روحانیون کلیسای جامع تصمیم به ساخت برجی در مرکز بازوهای کلیسا گرفتند. برجی که در نهایت با ارتفاع ۱۲۳ متر، بلندترین برج کلیسا در کل انگلستان شد. گویی بلندمرتبهسازی بخشی از تب زمانه شده بود و مسلمان و مسیحی نمیشناخت. افسانهای در اروپا رایج بوده که میگوید سازندۀ برج کلیسا از عظمت برج و احتمال فروریختن آن، آنقدر وحشت میکند که خود را از بالای آن به پایین میاندازد. برج کلیسای سالزبری نیز آنقدر بلند بود تا چنین افسانهای پیرامون آن شکل بگیرد. افسانهای که در نهایت منجر به خلق یکی از از مهمترین آثار ادبی ویلیام گلدینگ، نویسنده برجستۀ بریتانیایی و برندۀ جایزۀ نوبل ادبی سال ۱۹۸۳ شد؛ رمان برج (Spire). داستان اشارۀ مستقیمی به کلیسای سالزبری نمیکند، اما تمام مشخصات ارائه شده در کتاب مطابق با این کلیسا است. همچنین نویسنده سالها در نزدیکی این کلیسا مشغول کار بوده که این امر نیز قطعیت بیشتری به این نظر میدهد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/am9-12-09
http://koubeh.com/am9
@koubeh
Telegraph
تقدس اراده؛ نگاهی به رمان برج اثر ویلیام گلدینگ
هنگامی که الجایتو تکمیلشدن بنایی که دستور ساختنش را در نزدیکی زنجان داده بود، مینگریست، آن سوی عالم در جنوب شبهجزیرۀ بریتانیا (یا آنطور که صاحب صورالاقالیم در همان ایام برطانیا مینامیدش) در سالزبری، نزدیک تپهای که رومیان و ساکسونها در آن اقامت کرده…
▪️ کرونا چگونه به معماری شکل خواهد بخشید؟
🖋 نویسنده: کایل چایکا
🖌 ترجمه: پیمان خانقلی| عضو هیئت علمی گروه معماری دانشگاه مائده گرگان
🖌 مریم محمودی کاهکش| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران، دانشگاه هنر اصفهان
تصویرسازی: اِما رولت
منبع: خبرگزاری نیویورکر ، ۱۷ ژوئن ۲۰۲۰
ما اکنون خواستار چه نوع فضاهایی برای کار و زندگی هستیم؟
در ماههای اخیر، ما به یک تلاقی تازه از بیماری و معماری رسیدهایم. جایی که ترس از آلودگی یک بار دیگر، نوع فضاهایی که میخواهیم در آنها باشیم را تحتالشعاع قرار داده. همانطور که سل معماری مدرنیسم را شکل داد، پس کووید۱۹ و تجربۀ جمعی ما از ماهها ماندن در خانه نیز، در نهایت و در آیندهای نزدیک بر معماری تأثیر خواهد گذاشت. کولومینا، اخیراً در تماس تلفنی با من، در حالی که در آپارتمان خود در مرکز شهر منهتن بود، گفت: «در مدت قرنطینه، از ما خواسته شده تا در خانههای کوچک خود بمانیم. دشمن در خیابانها است، در فضاهای عمومی، در گذرهای شلوغ و پرجمعیت. خانهها احتمالاً فضاهایی امن و بیخطر هستند». اما مشکل اینجا است که زیباییشناسی مدرنیسم به سلیقۀ خوب خلاصه شده، و این موضوع توسط اینفلوئنسرهای سبک زندگی مینیمالیست و وِستاِلم (West Elm) جانی تازه گرفته است؛ خانهها و دفاتر کار ما به مثابه یک سری باکسهای سفید و خالی طراحی شدهاند. کولومینا افزود: «ما از معماری بیمارستان به زندگی در مکانی شبیه بیمارستان رسیدهایم، و حالا ناگهان، در دوران پاندمی کرونا به نظر میرسد که آن الگو و قالب کمتر قابل استفاده است».
بهرغم تهی بودن بکر مدرنیسم و جادار بودن آن، فضای مورد نیاز برای قرنطینه غالباً حالت پدافندی دارد، همراه با خطهایی از چسب نواری و دیوارهای پلکسیگلاس که دنیای بیرونی را به مناطقی با فاصلهگذاری اجتماعی امن تقسیم میکند. بهتر است از فضاهای وسیع و گشوده اجتناب شود. موانع و حصارها دوستان ما هستند. فروشگاهها و ادارهها باید بهمنظور بازگشایی تغییر شکل بدهند، روزمرههای فضایی ما به طور اساسی تغییر پیدا کردهاند. و ممکن است تمایل به چند دیوار اضافهتر و گوشههای تاریک (و دنج) در خانههایمان داشته باشیم.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/mmk2-02-11 (بخش اول)
https://telegra.ph/mmk2-2-02-11 (بخش دوم)
http://koubeh.com/mmk2/
@Koubeh
🖋 نویسنده: کایل چایکا
🖌 ترجمه: پیمان خانقلی| عضو هیئت علمی گروه معماری دانشگاه مائده گرگان
🖌 مریم محمودی کاهکش| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران، دانشگاه هنر اصفهان
تصویرسازی: اِما رولت
منبع: خبرگزاری نیویورکر ، ۱۷ ژوئن ۲۰۲۰
ما اکنون خواستار چه نوع فضاهایی برای کار و زندگی هستیم؟
در ماههای اخیر، ما به یک تلاقی تازه از بیماری و معماری رسیدهایم. جایی که ترس از آلودگی یک بار دیگر، نوع فضاهایی که میخواهیم در آنها باشیم را تحتالشعاع قرار داده. همانطور که سل معماری مدرنیسم را شکل داد، پس کووید۱۹ و تجربۀ جمعی ما از ماهها ماندن در خانه نیز، در نهایت و در آیندهای نزدیک بر معماری تأثیر خواهد گذاشت. کولومینا، اخیراً در تماس تلفنی با من، در حالی که در آپارتمان خود در مرکز شهر منهتن بود، گفت: «در مدت قرنطینه، از ما خواسته شده تا در خانههای کوچک خود بمانیم. دشمن در خیابانها است، در فضاهای عمومی، در گذرهای شلوغ و پرجمعیت. خانهها احتمالاً فضاهایی امن و بیخطر هستند». اما مشکل اینجا است که زیباییشناسی مدرنیسم به سلیقۀ خوب خلاصه شده، و این موضوع توسط اینفلوئنسرهای سبک زندگی مینیمالیست و وِستاِلم (West Elm) جانی تازه گرفته است؛ خانهها و دفاتر کار ما به مثابه یک سری باکسهای سفید و خالی طراحی شدهاند. کولومینا افزود: «ما از معماری بیمارستان به زندگی در مکانی شبیه بیمارستان رسیدهایم، و حالا ناگهان، در دوران پاندمی کرونا به نظر میرسد که آن الگو و قالب کمتر قابل استفاده است».
بهرغم تهی بودن بکر مدرنیسم و جادار بودن آن، فضای مورد نیاز برای قرنطینه غالباً حالت پدافندی دارد، همراه با خطهایی از چسب نواری و دیوارهای پلکسیگلاس که دنیای بیرونی را به مناطقی با فاصلهگذاری اجتماعی امن تقسیم میکند. بهتر است از فضاهای وسیع و گشوده اجتناب شود. موانع و حصارها دوستان ما هستند. فروشگاهها و ادارهها باید بهمنظور بازگشایی تغییر شکل بدهند، روزمرههای فضایی ما به طور اساسی تغییر پیدا کردهاند. و ممکن است تمایل به چند دیوار اضافهتر و گوشههای تاریک (و دنج) در خانههایمان داشته باشیم.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/mmk2-02-11 (بخش اول)
https://telegra.ph/mmk2-2-02-11 (بخش دوم)
http://koubeh.com/mmk2/
@Koubeh
Telegraph
کرونا چگونه به معماری شکل خواهد بخشید؟ (بخش اول)
مترجم: پیمان خانقلی، مریم محمودی کاهکش نویسنده: کایل چایکا[1] تصویرسازی: اِما رولت[2] منبع: خبرگزاری نیویورکر[3]، ۱۷ ژوئن ۲۰۲۰ ما اکنون خواستار چه نوع فضاهایی برای کار و زندگی هستیم؟ در سال 1933، معمار و طراح فنلاندی هوگو آلوار هنریک آلتو[4]، به همراه همسر…
▪️ معماری علیه کارکرد؛ ساختن بدون هدف
🖋 امیرحسین مقتدایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
📑 [بازنشر از مجلۀ علمی دریچۀ معماری]
در تاریخ معماری ژاپن معابدی تحت تاثیر معابد صخرهای چین ساخته شدهاند که از چند وجه قابلتوجه هستند. جدای از مباحث سازهای و کاکهزوکوری بودن آنها مهمترین ویژگی این معابد که کوین نیوت هدف ساختن آنها را «ایجاد فضای مصنوع برای تکریم روح یک مکان طبیعی» دانسته، غیرقابلدسترس بودن آنها است. این معابد که یکی از مشهورترینشان معبد ناجئیره-دوئو است. هنگام ساختشان هیچ راهی برای دستیابی مردم به آنها در نظر گرفته نشده، در حقیقت آنها هیچگاه استفاده نمیشوند. همواره در صخرهها باقی میمانند، از آنها مراقبت میشود ولی ورود به آنها آنقدر مشکل است که تقریبا امکانپذیر نیست. درعینحال بارها در طول تاریخ معماری ژاپن از این دست معابد ساخته شده است. تأمل در نسبت ساخت این معابد با انسان به عنوان کاربر معماری دریچۀ ورود به یکی از بحثبرانگیزترین مباحث معماری در دوران معاصر است؛ رابطۀ معماری و کارکرد. معابدی چون ناجئیره-دوئو مجسمه یک بنا نیستند، آنها فضا دارند و سازندگانِ آنها در پایان ساخت برای لحظاتی توانستهاند فضای آن را درک کنند. ساختن این معابد بودایی دلایلی آیینی و فرهنگی دارد و با توجه به این نکته وجودشان اندکی قابلپذیرشتر خواهد شد اما اگر چنین دلایلی وجود نداشت وضعیت تغییر میکرد؟ آیا معماری باید همواره با استفاده و فایده همراه باشد؟
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/am10-03-11
http://koubeh.com/am10
@koubeh
🖋 امیرحسین مقتدایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
📑 [بازنشر از مجلۀ علمی دریچۀ معماری]
در تاریخ معماری ژاپن معابدی تحت تاثیر معابد صخرهای چین ساخته شدهاند که از چند وجه قابلتوجه هستند. جدای از مباحث سازهای و کاکهزوکوری بودن آنها مهمترین ویژگی این معابد که کوین نیوت هدف ساختن آنها را «ایجاد فضای مصنوع برای تکریم روح یک مکان طبیعی» دانسته، غیرقابلدسترس بودن آنها است. این معابد که یکی از مشهورترینشان معبد ناجئیره-دوئو است. هنگام ساختشان هیچ راهی برای دستیابی مردم به آنها در نظر گرفته نشده، در حقیقت آنها هیچگاه استفاده نمیشوند. همواره در صخرهها باقی میمانند، از آنها مراقبت میشود ولی ورود به آنها آنقدر مشکل است که تقریبا امکانپذیر نیست. درعینحال بارها در طول تاریخ معماری ژاپن از این دست معابد ساخته شده است. تأمل در نسبت ساخت این معابد با انسان به عنوان کاربر معماری دریچۀ ورود به یکی از بحثبرانگیزترین مباحث معماری در دوران معاصر است؛ رابطۀ معماری و کارکرد. معابدی چون ناجئیره-دوئو مجسمه یک بنا نیستند، آنها فضا دارند و سازندگانِ آنها در پایان ساخت برای لحظاتی توانستهاند فضای آن را درک کنند. ساختن این معابد بودایی دلایلی آیینی و فرهنگی دارد و با توجه به این نکته وجودشان اندکی قابلپذیرشتر خواهد شد اما اگر چنین دلایلی وجود نداشت وضعیت تغییر میکرد؟ آیا معماری باید همواره با استفاده و فایده همراه باشد؟
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/am10-03-11
http://koubeh.com/am10
@koubeh
Telegraph
معماری علیه کارکرد؛ ساختن بدون هدف
پردۀ اول: نگاهی به تاریخ بیاستفادگی در تاریخ معماری ژاپن معابدی تحت تاثیر معابد صخرهای چین ساخته شدهاند که از چند وجه قابلتوجه هستند. جدای از مباحث سازهای و کاکهزوکوری[۱]بودن آنها مهمترین ویژگی این معابد که کوین نیوت[۲] هدف ساختن آنها را «ایجاد فضای…
⭕️ ادبیات اعم از شعر و داستان از کهنترین دستآوردهای بشری است، که هزاران سال احساسات، پیامها، افکار و عقاید مختلف با آن منتقل شده است. در بسیاری از این روایتهای ادبی فضا نقشی محوری و شهر و معماری حضوری جدی دارند. فضایی که رخدادها در آن اتفاق میافتد و احساسات در آن بروز پیدا میکند. قدمت این همنشینی را میتوان از کتاب مقدس که در جای جای آن معبد سلیمان شرح داده شده تا هفت پیکر نظامی که به نحوی تمامی داستان با معماری کاخ خورنق و ساخت هفت گنبد در ارتباط است و تا رمانهای نویسندگان بزرگ معاصر چون ویلیام گلدینگ و جِی جی بالارد پیگیری کرد. حتی فیلارته هنرمند ایتالیایی دورۀ رنسانس رسالۀ معماری خود را در قالب گفتوگویی در بستر داستان نوشته و به این وسیله شهر خیالی اسفورزیندا را خلق کرده است.
کوبه در پروندۀ ادبیات و معماری در جستوجوی شهر، معماری و فضا در ادبیات است تا اینگونه اهمیت آنها را در روایتها آشکار کند.
#پرونده #نقد_ادبیات
⭕️ علاقهمندان به حوزهی ادبیات و معماری میتوانند نقدهای خود را از اثر ادبی منتخبشان برای انتشار در پرونده به آیدی کوبه ارسال کنند:
@koubeh1
@Koubeh
کوبه در پروندۀ ادبیات و معماری در جستوجوی شهر، معماری و فضا در ادبیات است تا اینگونه اهمیت آنها را در روایتها آشکار کند.
#پرونده #نقد_ادبیات
⭕️ علاقهمندان به حوزهی ادبیات و معماری میتوانند نقدهای خود را از اثر ادبی منتخبشان برای انتشار در پرونده به آیدی کوبه ارسال کنند:
@koubeh1
@Koubeh
▪️ تشویش مردم شهر در ترکهای سقف بازار قدیمیاش نمایان است...
نقدی معمارانه بر رمان گود، نوشته مهدی افشارنیک
🖋 نرگس عافی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
«گود روایتِ نفسگیرِ روزگارِ چند نسل است... داستانِ دخترانِ چریک، پسرانِ مدافعِ خرمشهر، مردانی که روحِ بازارِ سنتی تهران بودند یا زنانی که تیمسارهای آنچنانی را نوک انگشتشان میچرخاندند... نویسنده در نخستین رمانِ خود سراغ شکافهایی رفته که از سالهای قبلِ کودتای سال ۳۲ آغاز شد و ادامه پیدا کرد تا همین سالهای نزدیک. باعثِ تولدِ فدایی، چریک، انقلابی، مذهبی، و کارگران و بازاریان شد. روحِ تهرانِ سنتی را از آنِ خود کرد و بعداز انقلاب هم جای این آدمها را جورِ دیگری رقم زد. رمان با ریتمی سریع و وقایعی تکاندهنده پیش میرود. در هر فصل ماجرایی انتظارِ خواننده را میکشد و نگرانی مداومِ ریختهشدنِ سقف بازار قدیمی تهران که در کل رمان تکرار میشود...»
این مقدمهای است که برای معرفی کتاب در پشت جلد آن درج شده است. رمان گود هم در گسترۀ زمانی و هم در گسترۀ مکانی سفری دور و دراز را طی میکند؛ قصۀ آن از کمی پیشاز قیام پانزدهم خرداد سال ۴۲ آغاز میشود و تا کمی پساز روزهای پرالتهاب انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴ ادامه مییابد. گرچه بیشتر اتفاقهای کتاب (حدود نه فصل از هجده فصل آن) در دهۀ پنجاه رخ میدهد، با گریزی که نویسنده به دیگر دهههای تاریخ معاصرِ ایران میزند میتوان روند تغییر پیداکردن نسبت آدمها و فضاها را در آن بهخوبی مشاهده کرد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/na1-03-22
http://koubeh.com/na1-2/
@koubeh
نقدی معمارانه بر رمان گود، نوشته مهدی افشارنیک
🖋 نرگس عافی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
«گود روایتِ نفسگیرِ روزگارِ چند نسل است... داستانِ دخترانِ چریک، پسرانِ مدافعِ خرمشهر، مردانی که روحِ بازارِ سنتی تهران بودند یا زنانی که تیمسارهای آنچنانی را نوک انگشتشان میچرخاندند... نویسنده در نخستین رمانِ خود سراغ شکافهایی رفته که از سالهای قبلِ کودتای سال ۳۲ آغاز شد و ادامه پیدا کرد تا همین سالهای نزدیک. باعثِ تولدِ فدایی، چریک، انقلابی، مذهبی، و کارگران و بازاریان شد. روحِ تهرانِ سنتی را از آنِ خود کرد و بعداز انقلاب هم جای این آدمها را جورِ دیگری رقم زد. رمان با ریتمی سریع و وقایعی تکاندهنده پیش میرود. در هر فصل ماجرایی انتظارِ خواننده را میکشد و نگرانی مداومِ ریختهشدنِ سقف بازار قدیمی تهران که در کل رمان تکرار میشود...»
این مقدمهای است که برای معرفی کتاب در پشت جلد آن درج شده است. رمان گود هم در گسترۀ زمانی و هم در گسترۀ مکانی سفری دور و دراز را طی میکند؛ قصۀ آن از کمی پیشاز قیام پانزدهم خرداد سال ۴۲ آغاز میشود و تا کمی پساز روزهای پرالتهاب انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴ ادامه مییابد. گرچه بیشتر اتفاقهای کتاب (حدود نه فصل از هجده فصل آن) در دهۀ پنجاه رخ میدهد، با گریزی که نویسنده به دیگر دهههای تاریخ معاصرِ ایران میزند میتوان روند تغییر پیداکردن نسبت آدمها و فضاها را در آن بهخوبی مشاهده کرد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/na1-03-22
http://koubeh.com/na1-2/
@koubeh
Telegraph
تشویش مردم شهر در ترکهای سقف بازار قدیمیاش نمایان است... نقدی معمارانه بر رمان گود، نوشته مهدی افشارنیک
«گود روایتِ نفسگیرِ روزگارِ چند نسل است... داستانِ دخترانِ چریک، پسرانِ مدافعِ خرمشهر، مردانی که روحِ بازارِ سنتی تهران بودند یا زنانی که تیمسارهای آنچنانی را نوک انگشتشان میچرخاندند... نویسنده در نخستین رمانِ خود سراغ شکافهایی رفته که از سالهای قبلِ…
▪️ معصومیت مکان
نقدی معمارانه بر رمان موزۀ معصومیت، نوشته اورهان پاموک
🖋 امیرحسین مقتدایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
رابطۀ برخی از نویسندگان با شهری که در آن زندگی میکنند متفاوت از یک شهروند عادی است، شهر برای برخی از نویسندگان منبع ایدههای بیپایان است. گاهی آنها با شهر و معماری آن یکی شده و در آثار خود آن را بازنمایی میکنند. لندن برای ویرجینیا ولف، پاریس برای پاتریک مودیانو و دوبلین برای جیمز جویس. جویس تا جایی پیش میرود که تکتک کتابهای خود را اثری دربارۀ دوبلین میداند. استانبول نیز برای اورهان پاموک چنین است. پاموک که تحصیلاتی در معماری و نقاشی داشته زوایای مختلفی از استانبول این شهر کهن و در عین حال نو، نیمی در آسیا و نیمی در اروپا را در آثار خود منعکس میکند. به جز «استانبول؛ خاطرات و شهر» که بهطورخاص دربارۀ زندگی نویسنده و این شهر است، برخی از آثار دیگر او نیز بهگونهای با استانبول در ارتباط است از جمله رمان «موزۀ معصومیت». پروژه موزه معصومیت اثری کمنظیر در هنر و ادبیات است، پاموک اثر خود را در سه قالب موزه، رمان و کاتالوگ-جستار ارائه دادهاست. پاموک همزمان که برای ایجاد موزهای تلاش میکرد، رمانی نیز برای آن مینویسد و یک موزه-رمان خلق میکند، این دو اثر گرچه از یکدیگر مستقل هستند اما به فهم یکدیگر کمک قابلتوجهی میکنند و در نهایت حلقۀ واصل موزۀ «معصومیت» و رمان، کاتالوگ-جستارِ «عکسها و یادداشتهای موزۀ معصومیت»[1] است که در آن پاموک جدای از شرحی بر چگونگی ایجاد موزه دربارۀ محتویات آن نیز سخن میگوید.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/Am11-03-24
http://koubeh.com/am11/
@koubeh
نقدی معمارانه بر رمان موزۀ معصومیت، نوشته اورهان پاموک
🖋 امیرحسین مقتدایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
رابطۀ برخی از نویسندگان با شهری که در آن زندگی میکنند متفاوت از یک شهروند عادی است، شهر برای برخی از نویسندگان منبع ایدههای بیپایان است. گاهی آنها با شهر و معماری آن یکی شده و در آثار خود آن را بازنمایی میکنند. لندن برای ویرجینیا ولف، پاریس برای پاتریک مودیانو و دوبلین برای جیمز جویس. جویس تا جایی پیش میرود که تکتک کتابهای خود را اثری دربارۀ دوبلین میداند. استانبول نیز برای اورهان پاموک چنین است. پاموک که تحصیلاتی در معماری و نقاشی داشته زوایای مختلفی از استانبول این شهر کهن و در عین حال نو، نیمی در آسیا و نیمی در اروپا را در آثار خود منعکس میکند. به جز «استانبول؛ خاطرات و شهر» که بهطورخاص دربارۀ زندگی نویسنده و این شهر است، برخی از آثار دیگر او نیز بهگونهای با استانبول در ارتباط است از جمله رمان «موزۀ معصومیت». پروژه موزه معصومیت اثری کمنظیر در هنر و ادبیات است، پاموک اثر خود را در سه قالب موزه، رمان و کاتالوگ-جستار ارائه دادهاست. پاموک همزمان که برای ایجاد موزهای تلاش میکرد، رمانی نیز برای آن مینویسد و یک موزه-رمان خلق میکند، این دو اثر گرچه از یکدیگر مستقل هستند اما به فهم یکدیگر کمک قابلتوجهی میکنند و در نهایت حلقۀ واصل موزۀ «معصومیت» و رمان، کاتالوگ-جستارِ «عکسها و یادداشتهای موزۀ معصومیت»[1] است که در آن پاموک جدای از شرحی بر چگونگی ایجاد موزه دربارۀ محتویات آن نیز سخن میگوید.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/Am11-03-24
http://koubeh.com/am11/
@koubeh
Telegraph
معصومیت مکان، نگاهی به رمان موزۀ معصومیت
رابطۀ برخی از نویسندگان با شهری که در آن زندگی میکنند متفاوت از یک شهروند عادی است، شهر برای برخی از نویسندگان منبع ایدههای بیپایان است. گاهی آنها با شهر و معماری آن یکی شده و در آثار خود آن را بازنمایی میکنند. لندن برای ویرجینیا ولف، پاریس برای پاتریک…
Forwarded from انجمن مطالعات معماری ایران دانشگاه تهران
نوروز فرصتی است برای فاصله گرفتن از روزمرگیها؛ وقتی برای سفر کردن و کسب تجربههای جدید. به همین خاطر از فارغالتحصیلان رشتهی مطالعات معماری خواستیم تا منابعی به ما معرفی کنند تا سفری به حوزهی موضوعی پایاننامهشان داشته باشیم و با مطالعه، تجربههای جدیدی کسب کنیم.
📖با هشتگ #پیشنهاد_مطالعه با ما همراه باشید.
@anjoman_motaleat
📖با هشتگ #پیشنهاد_مطالعه با ما همراه باشید.
@anjoman_motaleat
▪️شهر ناراستین
فضا و انحطاطش در ارض موات (The Waste Land)
🖋 فراز طهماسبی| کارشناس ارشد مرمت شهری
ت.س.الیوت اولین نسخهٔ ارض موات را در سال ۱۹۲۲ منتشر کرد. دو سال پیش از آن و در گیرودار سرودن همین شعر بلند بود که ناچار شد سهماه از بانکی که کارمند آن بود مرخصی بگیرد. در برگهٔ مرخصیاش علت چنین قید شده بود: فروپاشی عصبی. پنجسال بعد از انتشار شعرش، پشت درهای بستهٔ یک کلیسا غسل تعمید یافت و تا آخر عمرْ معتقد ماند. ایمانی که بر تألمهای روحیاش مرهم کرد یادآور سطر پایانی همین اثر سترگش بود: «شنتی، شنتی، شنتی ». ایمانی در ساحت تجربهٔ فردی، بهدور از جلوههای آیینیِ جمعی و معرفتیِ شرعی و دینی، «پشت درهای بستهٔ کلیسا». ایمانی مختص «دوبارزادهگان» که ویلیام جیمز اینگونه وضعیتشان را توصیف میکند: «پس، بیایید به یکبارزادهگان و انجیل خوشبینانهشان که به رنگ آبی آسمانی است، قاطعانه پشت کنیم؛ بیایید علیرغم همهٔ ظواهر فقط برنیاوریم “مرحبا بر عالَم! – خدا در ملکوت خود است، در عالم همه چیز بر وفق مراد است.” بلکه درنگریم که آیا اندوه، درد و ترس و احساس درماندگی آدمی نمیتواند نگرشی ژرفبینانهتر در اختیارمان بگذارد و کلیدی پیچیدهتر برای بازگشودن معنای این وضع و حال در دستانمان نهد؟ ». ایمان دوبارزادهگان ایمانی است سراسر در ساحت زندگی فردی و به دور از مناسک و کلیشههای مذهبی، آمیخته با خلجانی جاندار برای فهم معنای جهان و رنجهایش.
#پرونده #ادبیات_و_معماری
⭕️ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ft16-03-27
http://koubeh.com/ft16/
@Koubeh
فضا و انحطاطش در ارض موات (The Waste Land)
🖋 فراز طهماسبی| کارشناس ارشد مرمت شهری
ت.س.الیوت اولین نسخهٔ ارض موات را در سال ۱۹۲۲ منتشر کرد. دو سال پیش از آن و در گیرودار سرودن همین شعر بلند بود که ناچار شد سهماه از بانکی که کارمند آن بود مرخصی بگیرد. در برگهٔ مرخصیاش علت چنین قید شده بود: فروپاشی عصبی. پنجسال بعد از انتشار شعرش، پشت درهای بستهٔ یک کلیسا غسل تعمید یافت و تا آخر عمرْ معتقد ماند. ایمانی که بر تألمهای روحیاش مرهم کرد یادآور سطر پایانی همین اثر سترگش بود: «شنتی، شنتی، شنتی ». ایمانی در ساحت تجربهٔ فردی، بهدور از جلوههای آیینیِ جمعی و معرفتیِ شرعی و دینی، «پشت درهای بستهٔ کلیسا». ایمانی مختص «دوبارزادهگان» که ویلیام جیمز اینگونه وضعیتشان را توصیف میکند: «پس، بیایید به یکبارزادهگان و انجیل خوشبینانهشان که به رنگ آبی آسمانی است، قاطعانه پشت کنیم؛ بیایید علیرغم همهٔ ظواهر فقط برنیاوریم “مرحبا بر عالَم! – خدا در ملکوت خود است، در عالم همه چیز بر وفق مراد است.” بلکه درنگریم که آیا اندوه، درد و ترس و احساس درماندگی آدمی نمیتواند نگرشی ژرفبینانهتر در اختیارمان بگذارد و کلیدی پیچیدهتر برای بازگشودن معنای این وضع و حال در دستانمان نهد؟ ». ایمان دوبارزادهگان ایمانی است سراسر در ساحت زندگی فردی و به دور از مناسک و کلیشههای مذهبی، آمیخته با خلجانی جاندار برای فهم معنای جهان و رنجهایش.
#پرونده #ادبیات_و_معماری
⭕️ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ft16-03-27
http://koubeh.com/ft16/
@Koubeh
Telegraph
شهر ناراستین[۱]؛ فضا و انحطاطش در ارض موات (The Waste Land)
برای فروردین، نابهکارترین ماهِ سال «وحشت! وحشت!»[۲] ت.س.الیوت اولین نسخهٔ ارض موات را در سال ۱۹۲۲ منتشر کرد. دو سال پیش از آن و در گیرودار سرودن همین شعر بلند بود که ناچار شد سهماه از بانکی که کارمند آن بود مرخصی بگیرد. در برگهٔ مرخصیاش علت چنین قید شده…
▪️ گذشته چراغ راه آینده یا باری بر دوش آیندگان؟
🖋 سید علیرضا سیدی| دانشجو کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
گذشته و تاریخ در گفتمان ما عموماً به یک معنی تلقی میشوند؛ این دو اگرچه بسیار به هم مرتبط هستند اما عدم تفکیک آنها از یکدیگر منجر به پدیدآمدن نتیجهگیریهای بحث برانگیزی خواهد شد. در موجزترین حالت گذشته را میتوان بستر اتفاقات و پدیدههای گوناگون پیش از زمان حال دانست؛ به عبارت دیگر دامنۀ آن از همین لحظه که این متن را میخوانید تا ازل وسیع است. اما تاریخ تنها برخی از اتفاقات و پدیدههای حادث شده در گذشتهاند که ثبت شده است، از آنها اثری وجود دارد یا میتوان آنها را در لابهلای قفسههای کتابخانهها یافت. پس تاریخ روایتی از برخی پدیدهها و اتفاقات گذشته است نه تمام آن. از این رو چه بسیار گذشتهای که چون به رشتۀ تحریر در نیامده یا اثری از آن بهجا نمانده است یا به عبارت دیگر چون برایشان تاریخی تدوین نشده است در دسترس نیستند یا دست کم تا کسب یافتههایی از آنها فعلاً در دسترس قرار ندارند. البته گفتنی است که زاویۀ نگاه محققان به منابع تاریخی میتواند دادههایی در باب اتفاقات و پدیدههای مختلف رخ داده در گذشته که پیشتر از آنها آگاه نبودهایم یا به هر دلیل نادیده گرفته میشدهاند را آشکار سازد. فعالیتی که در وضعیت پستمدرن به شدت مورد استقبال واقع شد و زمینهساز شکلگیری تاریخهای پسااستعماری، تاریخ زنان، تاریخ مقهوران و نمونههای مشابه گشت. با این همه همچنان بخش زیادی از گذشته بیآنکه چیزی از آنها بدانیم یا دست کم بیآنکه از عدم رخدادنشان اطمینان داشته باشیم از دست رفته است.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/sas1-05-06
http://koubeh.com/sas1
@Koubeh
🖋 سید علیرضا سیدی| دانشجو کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
گذشته و تاریخ در گفتمان ما عموماً به یک معنی تلقی میشوند؛ این دو اگرچه بسیار به هم مرتبط هستند اما عدم تفکیک آنها از یکدیگر منجر به پدیدآمدن نتیجهگیریهای بحث برانگیزی خواهد شد. در موجزترین حالت گذشته را میتوان بستر اتفاقات و پدیدههای گوناگون پیش از زمان حال دانست؛ به عبارت دیگر دامنۀ آن از همین لحظه که این متن را میخوانید تا ازل وسیع است. اما تاریخ تنها برخی از اتفاقات و پدیدههای حادث شده در گذشتهاند که ثبت شده است، از آنها اثری وجود دارد یا میتوان آنها را در لابهلای قفسههای کتابخانهها یافت. پس تاریخ روایتی از برخی پدیدهها و اتفاقات گذشته است نه تمام آن. از این رو چه بسیار گذشتهای که چون به رشتۀ تحریر در نیامده یا اثری از آن بهجا نمانده است یا به عبارت دیگر چون برایشان تاریخی تدوین نشده است در دسترس نیستند یا دست کم تا کسب یافتههایی از آنها فعلاً در دسترس قرار ندارند. البته گفتنی است که زاویۀ نگاه محققان به منابع تاریخی میتواند دادههایی در باب اتفاقات و پدیدههای مختلف رخ داده در گذشته که پیشتر از آنها آگاه نبودهایم یا به هر دلیل نادیده گرفته میشدهاند را آشکار سازد. فعالیتی که در وضعیت پستمدرن به شدت مورد استقبال واقع شد و زمینهساز شکلگیری تاریخهای پسااستعماری، تاریخ زنان، تاریخ مقهوران و نمونههای مشابه گشت. با این همه همچنان بخش زیادی از گذشته بیآنکه چیزی از آنها بدانیم یا دست کم بیآنکه از عدم رخدادنشان اطمینان داشته باشیم از دست رفته است.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/sas1-05-06
http://koubeh.com/sas1
@Koubeh
Telegraph
گذشته چراغ راه آینده یا باری بر دوش آیندگان؟
گذشته و تاریخ در گفتمان ما عموماً به یک معنی تلقی میشوند؛ این دو اگرچه بسیار به هم مرتبط هستند اما عدم تفکیک آنها از یکدیگر منجر به پدیدآمدن نتیجهگیریهای بحث برانگیزی خواهد شد. در موجزترین حالت گذشته را میتوان بستر اتفاقات و پدیدههای گوناگون پیش از…
▪️ سازمان فضایی در مسلخ کارکردگرایی ساختاری؛
نگاهی به کتاب «خانه، فرهنگ، طبیعت» نوشتهی محمدرضا حائری به بهانهی بازنشر الکترونیکی آن
🖋 صالح بُندار بیدَخش| پژوهشگر دکترای معماری دانشگاه تربیت مدرس
حائری یکی از نظریهپردازان معماری است که تلاش دارد گذشته را به آینده پیوند دهد. با آنکه او اصالت را به تاریخ میدهد و از این نظر دیدگاه سنتگرایان کلاسیک را بازتولید کرده است اما تلاش میکند با به کار گرفتن روش علمی به سطحی جدیدی از عینیت دست یابد و تفسیرش از وضعیت تاریخی را همهگیر کند. نقطهي قوت و نقطهي ضعف حائری به طور توامان همینجاست. او تلفیق را به سطح عمیقتری از بحث کشانده است و تلاش میکند با ترکیبروشها، زبانی مشترک برای ارتباط دو سر طیف خلق کند، یا به بیانی دیگر معرفت پنهان در خانهی تاریخی را زبانمند کند و از این طریق امکان مصالحه و رسیدن به پاسخ را افزایش دهد اما همزمان ذاتانگاری، رادیکالیسم بیحاصل و نگاه آسیبشناسانه را نیز بازتولید کرده است.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/sb1-06-01
http://koubeh.com/sb1
@Koubeh1
نگاهی به کتاب «خانه، فرهنگ، طبیعت» نوشتهی محمدرضا حائری به بهانهی بازنشر الکترونیکی آن
🖋 صالح بُندار بیدَخش| پژوهشگر دکترای معماری دانشگاه تربیت مدرس
حائری یکی از نظریهپردازان معماری است که تلاش دارد گذشته را به آینده پیوند دهد. با آنکه او اصالت را به تاریخ میدهد و از این نظر دیدگاه سنتگرایان کلاسیک را بازتولید کرده است اما تلاش میکند با به کار گرفتن روش علمی به سطحی جدیدی از عینیت دست یابد و تفسیرش از وضعیت تاریخی را همهگیر کند. نقطهي قوت و نقطهي ضعف حائری به طور توامان همینجاست. او تلفیق را به سطح عمیقتری از بحث کشانده است و تلاش میکند با ترکیبروشها، زبانی مشترک برای ارتباط دو سر طیف خلق کند، یا به بیانی دیگر معرفت پنهان در خانهی تاریخی را زبانمند کند و از این طریق امکان مصالحه و رسیدن به پاسخ را افزایش دهد اما همزمان ذاتانگاری، رادیکالیسم بیحاصل و نگاه آسیبشناسانه را نیز بازتولید کرده است.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/sb1-06-01
http://koubeh.com/sb1
@Koubeh1
Telegraph
سازمان فضایی در مسلخ کارکردگرایی ساختاری؛ نگاهی به کتاب «خانه، فرهنگ، طبیعت» نوشتهی محمدرضا حائری به بهانهی بازنشر الکترونیکی…
بازنشر الکترونیکی کتاب «خانه، فرهنگ و طبیعت»، اثر محمدرضا حائری انگیزهای شد تا ایدهها و یادداشتهای پراکندهام در مورد پروژهی فکری مهندس حائری را در قالب يادداشتي منتشر کنم. کتابی که در پنج سال گذشته به صورتهای مختلف با آن درگیر بودهام، بارها خواندمش…
▪️ سنت معماری ماوراءالنهر از فروپاشی سامانیان تا ظهور تیمور (۱)
🖋 امیرحسین مقتدایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
سنت معماری ماوراءالنهر پس از اسلام با رویکارآمدن سامانیان وارد مرحلۀ تازهای شد. دورهای که چندی از بناهای آن برجای مانده. آرامگاه سامانیان و مقبره عربعطا یادگاران این دوران در ماوراءالنهر هستند که هم در تاریخ معماری ایران مهم و تاثیرگذار بودند و هم طلیعۀ یک سنت معماری قوی در آن منطقه بودند. با ضعف سامانیان و رویکارآمدن غزنویان و جابهجایی مرکز قدرت از بخارا به غزنین و پس از آن با استیلای سلجوقیان و غوریان توجه مورخان معماری ایران بیشتر به سمت ایران امروزی و افغانستان جلب شده و این کمتوجهی تا دورۀ تیموری که بار دیگر مرکز قدرت به ماوراءالنهر انتقال یافت، ادامه دارد. گویی در ماوراءالنهر مابین سامانیان تا برآمدن تیمور معماری نیز رونق خود را از دست داده در حالی که با وجود محدودبودن آثار، تعداد بناهای باقیمانده در این دورۀ زمانی نشانگر سنتی قابلتوجه در ماوراءالنهر و توران است. این بازۀ زمانی که در ایران امروزی و افغانستان غزنویان و سلجوقیان حکومت میکردند، ماوراءالنهر در حال دستبهدستشدن میان این قدرتها و حکومتهای قراخانیان و قراختاییان بود. تا اینکه پس از حملۀ مغول خانات جغتای بر این منطقه فرمان راندند. حکومتهایی که اگرچه بیشتر مردمان آن کوچرو و چادرنشین بودند اما در سمرقند و تراز و چند نقطه دیگر آثار قابلتوجهی از خود بهجای گذاشتهاند. ریچارد پیران مککلری در کتاب خود، «بناهای یادمانی سدههای میانی در توران» که در سال ۲۰۲۰ به چاپ رسیده این سنت معماری را در قرن پنج و شش هجری به دلیل تاثیرگذاری قراخانیان، معماری قراخانی نامیده است. قراخانیان در اتحاد با دیگر اقوام ترکتبار منطقۀ ماوراءالنهر توانستند سامانیان را سرنگون کنند. آنها در همان ایام مسلمان شده و به مرکز حکومت خود را از نواحی کاشغر به اوزگند و سمرقند منتقل کردند که در نهایت سمرقند را در دورۀ ملکشاه سلجوقی از دست دادند. حکومت قراخانیان تا برآمدن خوارزمشاهیان و ضعف توسط همسایگان قراختایی خود در سدۀ ششم هجری، ادامه یافت.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/am12-06-08
http://koubeh.com/am12/
@koubeh
🖋 امیرحسین مقتدایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
سنت معماری ماوراءالنهر پس از اسلام با رویکارآمدن سامانیان وارد مرحلۀ تازهای شد. دورهای که چندی از بناهای آن برجای مانده. آرامگاه سامانیان و مقبره عربعطا یادگاران این دوران در ماوراءالنهر هستند که هم در تاریخ معماری ایران مهم و تاثیرگذار بودند و هم طلیعۀ یک سنت معماری قوی در آن منطقه بودند. با ضعف سامانیان و رویکارآمدن غزنویان و جابهجایی مرکز قدرت از بخارا به غزنین و پس از آن با استیلای سلجوقیان و غوریان توجه مورخان معماری ایران بیشتر به سمت ایران امروزی و افغانستان جلب شده و این کمتوجهی تا دورۀ تیموری که بار دیگر مرکز قدرت به ماوراءالنهر انتقال یافت، ادامه دارد. گویی در ماوراءالنهر مابین سامانیان تا برآمدن تیمور معماری نیز رونق خود را از دست داده در حالی که با وجود محدودبودن آثار، تعداد بناهای باقیمانده در این دورۀ زمانی نشانگر سنتی قابلتوجه در ماوراءالنهر و توران است. این بازۀ زمانی که در ایران امروزی و افغانستان غزنویان و سلجوقیان حکومت میکردند، ماوراءالنهر در حال دستبهدستشدن میان این قدرتها و حکومتهای قراخانیان و قراختاییان بود. تا اینکه پس از حملۀ مغول خانات جغتای بر این منطقه فرمان راندند. حکومتهایی که اگرچه بیشتر مردمان آن کوچرو و چادرنشین بودند اما در سمرقند و تراز و چند نقطه دیگر آثار قابلتوجهی از خود بهجای گذاشتهاند. ریچارد پیران مککلری در کتاب خود، «بناهای یادمانی سدههای میانی در توران» که در سال ۲۰۲۰ به چاپ رسیده این سنت معماری را در قرن پنج و شش هجری به دلیل تاثیرگذاری قراخانیان، معماری قراخانی نامیده است. قراخانیان در اتحاد با دیگر اقوام ترکتبار منطقۀ ماوراءالنهر توانستند سامانیان را سرنگون کنند. آنها در همان ایام مسلمان شده و به مرکز حکومت خود را از نواحی کاشغر به اوزگند و سمرقند منتقل کردند که در نهایت سمرقند را در دورۀ ملکشاه سلجوقی از دست دادند. حکومت قراخانیان تا برآمدن خوارزمشاهیان و ضعف توسط همسایگان قراختایی خود در سدۀ ششم هجری، ادامه یافت.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/am12-06-08
http://koubeh.com/am12/
@koubeh
Telegraph
سنت معماری ماوراءالنهر از فروپاشی سامانیان تا ظهور تیمور (۱)
سنت معماری ماوراءالنهر پس از اسلام با رویکارآمدن سامانیان وارد مرحلۀ تازهای شد. دورهای که چندی از بناهای آن برجای مانده. آرامگاه سامانیان و مقبره عربعطا یادگاران این دوران در ماوراءالنهر هستند که هم در تاریخ معماری ایران مهم و تاثیرگذار بودند و هم طلیعۀ…