کوبه
2.17K subscribers
527 photos
5 videos
50 files
406 links
عرصه‌ای آزاد برای اندیشیدن دربارهٔ معماری ایران
www.koubeh.com
t.me/koubeh
instagram.com/koubeh_com
linkedin.com/company/koubeh/

ارتباط با کوبه:
@koubehmedia_admin
contact.koubeh@gmail.com
Download Telegram
راهروهای تاریک تئاتر خصوصی

🖊 مصطفا مرادیان

در چند سال اخیر شاهد رشد چشم‌گیر مجموعه‌های خصوصی تئاتر در سطح شهر تهران بوده‌ایم که برخی از این مجموعه‌ها دو تا سه سالن تئاتر با ظرفیت‌های قابل‌توجه را در خود جای‌داده‌اند. در گزارش‌های پی‌درپی وزارت فرهنگ و ارشاد و جلسات تئاتری اصناف مربوط، شاهد عباراتی از قبیل افتتاح و پیشرفت تئاتر هستیم و از گسترش کمیت و کیفیت تئاتر با تکیه بر همین سالن‌ها یا مجموعه‌های تازه‌تأسیس خصوصی سخن به میان می‌آید. احتمالاً چنین هم هست چراکه گاهی تعداد تئاترهای شهر تهران که به‌صورت هم‌زمان در حال اجرا هستند از هفتاد هم تجاوز می‌کنند و این آمار در قیاس با سال 90 رشد تقریباً چهار برابری را نشان می‌دهد. اما کدام مؤلفه را باید برای تعیین بهتر یا بدترشدن وضعیت تئاتر و معماری آن، ملاک قرار داد؟ آیا رشد قارچی سالن‌های پول‌خوار خصوصی در بافت‌های غیراستاندارد شهری می‌تواند این مؤلفه را شکل دهد؟ یا اینکه اساساً رسالت تئاتر چیست و قرار است کدام نیاز جامعه را و به چه قیمتی برطرف می‌کند؟ آیا قرار است سالن‌های تئاتر به واسطۀ مهیاکردن محیطی سربسته برای اجرا با تولید تئاتر‌های بیشتر، فرهنگ جامعه را توسعه دهند و در قالب‌های استاندارد جهانی با تفکر دنیای مدرن، مسائل روز را به چالش و نقد بکشند؟ پاسخ مشخص است: خیر. چراکه دغدغه این نیست و دغدغه کسب درآمد است آن هم در حفرۀ گشاد تعاملات ناقص شهرداری و وزارت فرهنگ و ارشاد. اگر جز این بود هر مجموعۀ معماری در بدیهی‌ترین شکل ممکنش باید از یک سری استاندارد پیروی کند و پس از آن وارد عرصۀ خدمات‌رسانی(!) یا پول‌آوری شود. مسئولش کدام نهاد است؟

⭕️
ادامهٔ این مطلب را در وب‌سایت کوبه یا با کلیک روی Instant View بخوانید.

http://telegra.ph/mm1-02-17
http://koubeh.com/mm5/
@koubeh
#تئاتر_و_معماری
#تماشاخانه
کوبه
Photo
🔶 جلسۀ دفاع از پایان‌نامۀ کارشناسی‌ارشد مطالعات معماری ایران

🔸 «نسبت سازماندهی فضایی شهر ری و شبکۀ راه‌های موسوم به راه ابریشم؛ از آغاز اسلام تا پیش از حملۀ مغول»
🔸 دنیا معصومی خامنه

🔹استادان راهنما:
دکتر پیروز حناچی
دکتر محمدحسن خادم‌زاده
🔹استاد مشاور:
دکتر پرستو عشرتی

دوشنبه ۳۰بهمن‌۱۳۹۶ ؛ ساعت ۱۱:۳۰
پردیس هنرهای زیبا، سالن قضاوت دانشکدۀ شهرسازی
خشونت علیه مردگان

سیده‌شیرین حجازی

«من در صحن مطهر حضرت عبدالعظیم، سخنرانی پرشوری ایراد کردم و گفتم دورۀ قرارگرفتن بناهای زشت و زیبا در کنار هم، پس از انقلاب اسلامی ایران، دیگر به پایان رسیده و مردم مسلمان ایران نمی‌توانند در کنار مزار شهیدان به‌خون‌خفته و چهره‌های درخشان تاریخ اسلام، مانند حضرت عبدالعظیم، مقبرۀ جنایتکارانی مانند رضا‌خان، ناصرالدین شاه قاجار و حسنعلی منصور و دودمان پهلوی را تحمل نمایند. باید به هر وسیله‌ای که شده، مقبره‌های سردمداران کفر و الحاد تخریب شود.
مردم لحظه‌به‌لحظه تکبیر می‌گفتند و ابراز شادی می‌کردند. من حدود سه ربع ساعت برای مردم صحبت کردم و صحن حرم مملو از جمعیت شد.
با صدور فرمان حرکت به‌سوی مقبرۀ پهلوی، مردم بسیج شدند. آن‌ها در همان دقایق اولیه خیلی تلاش کردند، ولی در عمل مشاهده شد که مقبره به‌قدری محکم ساخته شده که هیچ بیل و کلنگی به آن کارگر نیست. البته، مواد منفجره و سایر لوازم را هم تهیه کرده بودیم. از طرف سازمان رادیو و تلویزیون هم آمده بودند تا فیلمبرداری کنند.

مردم ستم‌کشیده از دست این دودمان، به‌ویژه سالخوردگان حضرت عبدالعظیم، بی‌اندازه فعالیت می‌کردند یکی سنگ‌ها را می‌شکست و دیگری پله‌ها را می‌کند و سومی به در و پنجره حمله می‌کرد و خلاصه، هر کس کاری می‌کرد.
سرانجام، کار به گریدر و بلدوزر و جرثقیل و وسایل قوی مکانیکی کشید. ساعت، حدود 4:30 بعدازظهر بود که از طرف بنی‌صدر پیام آوردند، مبنی‌بر اینکه از تخریب مقبره دست بردارید. من اعتنا نکردم، ولی کم‌کم، کار جدی شد و جناب آقای میرسلیم، سرپرست وزارت کشور، نامۀ رسمی مرقوم و اعلام نمود که دستور از طرف شورای انقلاب و شخص آقای بنی‌صدر است و شما باید به هر نحو که شده، دست از تخریب بردارید، وگرنه مجبوریم طبق مقررات با شما عمل کنیم، یعنی شما را توقیف می‌کنیم.

من دیدم که دیگر جای تأمل نیست. لذا گفتم که به آقای بنی‌صدر بگویید هر‌چه می‌خواهد، طبق مقررات انجام دهد و ما هم این‌جا هستیم و تا مقبره را با خاک یکسان نکنیم، از این‌جا خارج نخواهیم شد.»


⭕️ ادامهٔ این مطلب را در وب‌سایت کوبه یا با کلیک روی Instant View بخوانید.
http://telegra.ph/sh10-02-19
http://koubeh.com/sh10/

#سیده_شیرین_حجازی
#معماری_معاصر
#مقابر
#یادداشت
ایران باستان، صحنۀ نبرد ایدئولوژی‌ها

🖋مسعود تقوی

«آیا می‌دانستید: فیثاغورث که به دلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود، توسط داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد».

ورودی‌های مطالعات دانشگاه تهران در ترم اول درسی دارند به نام کارگاه پژوهش که هدف آن تحقیق دربارۀ یک چیزی در معماری پیش از اسلامِ ایران است. بعد از چند جلسۀ خسته‌کننده دربارۀ اینکه چرا «تمدن شهری از ایران شروع شد نه بین‌النهرین» یا «چطور ایرانیان مخترعین شلوار بودند» یا «اینکه زمان داریوش هخامنشی حقوق کارگرها را می‌دادند و حتی به پدرها هم مرخصی زایمان می‌دادند»، احتمالاً این سؤالات اساسی برایتان مطرح می‌شود: چرا؟ چه اهمیتی دارد که تمدن شهری از کجا شروع شده؟ چرا باید تاریخ‌نگاران معماری زور بزنند که تخت‌جمشید را یک بنای کاملاً ایرانی جا بزنند؟ به چه دردمان می‌خورد که ایرانیان اولین ملت بودند؟ چرا باید تاریخ باستان را مطالعه کنیم؟

تاریخ و تاریخ‌نویسی کاری معصومانه، دور از نگاه و تمایلات شخصی، و کاملاً عینی نیست. تاریخ برای کاری نوشته می‌شود، هدفی دارد حتی اگر ضمنی باشد. این را جنکینز به‌خوبی در کتاب «Re-thinking History» توضیح می‌دهد. جنکینز به پیروی از فوکو، تاریخ را هدفمند می‌داند و معتقد است به‌هیچ عنوان نمی‌توان تاریخی نوشت که کاملاً عینی (Objective) و بی‌غرض باشد، هرچقدر هم تاریخ‌نگار تلاش کند. در اینجا لازم است تفاوتی بین «گذشته» و «تاریخ» قائل شویم. گذشته آن موضوع مورد مطالعۀ تاریخ‌نگار است و تاریخ برداشتی است که تاریخ‌نگاران از گذشته دارند.

📌ادامهٔ این مطلب را در وب‌سایت کوبه یا با کلیک روی Instant View بخوانید.

http://telegra.ph/Mt1-02-22
http://koubeh.com/mt1/

#تاریخ
#ایران_باستان
#ایدئولوژی
کوبه
ایران باستان، صحنۀ نبرد ایدئولوژی‌ها 🖋مسعود تقوی «آیا می‌دانستید: فیثاغورث که به دلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود، توسط داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد». ورودی‌های مطالعات دانشگاه تهران در ترم اول درسی…
اهمیت انجام مطالعات کالبدی در شناخت معماری

🖋الهام اندرودی | استادیار دانشکدۀ معماری دانشگاه تهران

معماری پیش از اسلام در محدودۀ مرزهای فعلی ایران حاوی نکات مبهم فراوانی است. آثار باقی‌مانده معدود است و شواهد مطالعه‌شده دارای یکپارچگی کافی برای به‌دست‌آوردن درک درستی از وقایع آن دوران، فن‌آوری‌ها و شیوۀ ساخت‌وساز نیست. به‌طور مثال در زمانی که هیپوداموس در قرن پنج قبل‌از‌میلاد در حال ایجاد شبکۀ شطرنجی در طراحی شهری در پیرایوس بود، در ایران شهرها چگونه و با چه مورفولوژی‌ای ساخته می‌شدند؟ توصیف گزنفون درموردِ میدانهای ایرانی چه ارتباطی با آگوراها دارد؟ شهر گور با پلان دایره‌ای‌ شکل دارای چه سازمان فضایی و کالبدی‌ای بوده است؟ آیا با مطالعات سنجش از راه دور، می‌توان به طرح این شهر پی برد؟ هخامنشیان چه فن‌آوری‌هایی را در معماری از آشوریان به ارث بردند؟ آیا میان نقش‌برجسته‌های کاخ سارگون دو در خرساباد (که آشوریان را در حال حمل تیر چوبی بر روی زورق نشان می‌دهد) و شیوۀ ساخت سقف تخت‌جمشید ارتباطی هست؟ آیا ساخت گنبد ۴۳ متری پانتئون در اوایل قرن دوم میلادی با سیمان پوزولان ارتباطی با اشکانیان و ساسانیان و شیوه‌های ساخت سقف آن‌ها دارد؟ تالارهای ستون‌دار حسنلو قدیمی‌تر است یا اربونی اورارتو؟ همۀ اینها پرسش‌هایی هستند که در کارگاه مطالعات معماری ایران در دانشگاه تهران، به شکل هدفمند و با محوریت مطالعه بر روی یک عنصر معمارانه، یک گونه و یا محوطه‌ای شاخص به لحاظ معماری در دوره‌ای ویژه به بحث گذاشته شده‌اند.

پاسخ‌دادن بدین سؤالات نیازمند انجام مطالعات کالبدی تطبیقی است. مطالعۀ هم‌زمان پیش‌ازاسلام در ایران و سایر تمدن‌های مهم موازی همانند آشور، اوراتو، هیتیت، میسن، یونان و رم می‌تواند پاسخ واقع‌گرایانه به پرسش‌هایی مثل «آیا تمدن شهری از ایران شروع شد یا بین‌النهرین»، «آیا ایرانیان اولین مخترعین شلوار بودند»؟، «آیا به پدرها برای ساخت تخت‌جمشید مرخصی زایمان داده می‌شد»؟ و آیا، برخلاف کتیبۀ بیستون، «تخت‌جمشید بنای کاملاً ایرانی است»؟ فراهم کند و ذهن پرسشگر را به سمت شناخت معماری ایران، و نه تاریخ، از روی شواهد کالبدی سوق دهد و ارزش‌های معماری پیش‌ازاسلام ایران را فارغ از این سؤال‌های مبهم، آشکار سازد. دیدن، برداشت‌کردن و جمع‌آوری شواهد محیطی پایۀ مطالعه بر روی معماری به‌عنوان دانش محیط مصنوع محسوب می‌شود.

📌لینک متن در سایت کوبه:
http://koubeh.com/?p=1220&preview=true

#الهام_اندرودی
#مطالعات_کالبدی
#مطالعات_معماری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 در یک نگاه: خانهٔ اوصیاء در بابل

حافظان معماری رسته

⭕️ خانهٔ اوصیاء در دوران پهلوی اول در محلهٔ حصیرفروشان بابل ساخته شد.

#در_یک_نگاه

@Koubeh
@rasteh_assoc
تحلیل انتقادی گفتمان‌های مسلط در مطالعات نظری معماری اسلامی
چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶
#سمینار #مطالعات_نظری #معماری_اسلامی #صادق_رشیدی
@Anjoman_Motaleat
غیرمجاز؛ قوانین ساختمان‌سازی که چهرۀ آتن را برای همیشه دگرگون کردند

🖋آندریاس آنجلیداکیز

🖌ترجمۀ احمد افلاکیان (کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران، دانشگاه تهران)

📑[بازنشر از رویدادهای معماری]

آتن قبلاً شهر کوچکی بود. تا این که در سال ۱۹۲۲، در پی شکست یونانیان در جنگ با ترکیه، آتن مجبور به پذیرش بخش بزرگی از ۱.۲ میلیون نفر پناهنده از آسیای صغیر شد. پناهندگان در کمپ‎هایی خارج شهر اسکان یافتند که با گذشت زمان تبدیل به حومۀ شهر شدند، همگی بر اساس مکان‎هایی نام‌گذاری شدند که این یونانیان از آنجا نقل مکان کرده بودند: آیونیا، اسمیرنا و فیلادلفیا، همگی شهرهایی در سواحل ترکیه بودند. آتن تبدیل به شهر پناهندگان شد و در مسیر تقلّا برای برآورده‌کردن نیاز به مسکن و تبدیل‎شدن به شهری نوین بود که در آگوست ۱۹۲۳، دولت اولین قانون از مجموعه قوانین مربوط به ساخت‌و‌سازهای غیرقانونی را اعلام کرد.

هرگونه ساخت‌و‌ساز که در خارج از نقشۀ رسمی شهر صورت می‎گرفت، به صورت رسمی عنوان «آفترتا» را به خود می‌گرفت. با این وجود، به جای تلاش برای قانونی نگه‌داشتن ساخت‌‌و‌سازها، دولت‎های یونان پس از این که فهمیدند فرایند قانونی‎سازی ساختمان‎هایی که پناهندگان برای خود ساخته‎اند می‎تواند منبع بزرگ درآمد باشد، ساخت‌وسازهای غیرمجاز را نادیده می‎گیرند و در عوض مبالغی تکمیلی برای قانونی‌کردن آن‎ها تعیین می‎کنند. قانون «آفترتا» یکی از بخش‎های قانون یونان با بیشترین میزانِ تجدیدنظر است، طوری که هر چند سال وزارتخانه‎ها از تخریب قریب‌الوقوع همۀ ساخت‌و‌سازهای غیرقانونی خبر می‎دهند و حتی گاهی اوقات تعدادی نیز تخریب می‎شوند؛ اما این امر پس از تعیین مبالغ بالاتر برای قانونی‎سازی این ساختمان‎ها صورت می‌گرفت. در طول بحران پناهندگان در سال ۱۹۲۲ آتن تبدیل به شهر نوینِ غیرمجاز شد، یعنی ساخت‌وسازهای غیرمجاز و موردتأیید دولت. شهری که در آن پناهندگان به حال خود رها شدند، شهری که در آن تا زمانی که رشوه می‎دادید، غیرقانونی‌بودن مجاز بود.

⭕️
ادامهٔ این مطلب را در وب‌سایت کوبه، وب‌سایت رویدادهای معماری یا با کلیک روی Instant View بخوانید.

#یادداشت
#ترجمه
#احمد_افلاکیان
#یونان

@Koubeh
@memario

http://telegra.ph/ah2-02-26
http://koubeh.com/aa8
http://memari.online/30174
تاریخ معماری به چه درد می‌خورد؟

🖋سعید خاقانی | استادیار گروه مرمت و مطالعات معماری دانشگاه تهران

شاید بهتر باشد قبل از آن بپرسیم «تاریخ معماری چیست؟» و «تاریخ‌نگار چه می‌کند؟»، تا آخر سر بفهیم قرار است چه دردی از ما دوا کند. اما اجازه دهید شیپور این پرسش‌ها را از ته بنوازیم و بپرسیم به چه درد می‌خورد تا شاید از دریچۀ درد به چیستی تاریخ معماری برسیم. اما این پرسش را که می‌پرسد و مهم‌تر از آن کِی می‌پرسد؟ بسیاری از پرسش‌های «این به چه درد می‌خورد»، پرسش بیعاران است: کار به چه درد می‌خورد؟ یادگرفتن نرم‌افزار به چه درد می‌خورد؟ این‌ها از ماهیت چیزی می‌پرسند درحالی‌که بیرون از آنند و موضع آرام فعلی، عطای پریدن در ابهام چیزی را از دریچۀ حکم به‌ درد نخوردن آن به لقایش می‌سپارد. مراقب این بیعاری ذهنی باید بود و سپس پرسید تاریخ معماری به چه درد می‌خورد. به نظر من پرسش از تاریخ را می‌بایست در درون آن پرسید و نه از بیرون. به قول عطار :

پای در راه نه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید کرد

یعنی پرسش از ماهیت تاریخ قطب‌نمایی و انتقادی درونی است تا آن را به مسیر درست بکشد و نه پرسشی بیرونی که در بودونبودش حرف بزند. حرف کسی که بیرون ایستاده و در باب چیستی تاریخ معماری صحبت می‌کند پر است از ارزش‌های بیرونی و نه ارزش‌های درونی تاریخ. باید امتحانش کرد. شاید کسی بگوید، مثل سیگار و تریاک، اگر گرفتارش شدی دیگر فهمیدن بیهودگی‌اش به چه درد می‌خورد؟ مگر اینکه برای بقیه بگویی تا تو که هرز رفتی دیگران به راه بطالت نروند و همین تجربۀ تاریخ است.


#تاریخ‌نگاری #تاریخ_معماری #سعید_خاقانی
⭕️
ادامهٔ این مطلب را در وب‌سایت کوبه یا با کلیک روی Instant View بخوانید:

@koubeh
http://telegra.ph/sk7-02-28
http://koubeh.com/skh10/
ریشه‎های معماری و شهر به‌مثابۀ معضل معرفت شناسی تاریخی؛ چند ایدۀ اولیه و ایدۀ پیشا معماریت یا proto Architecture

🖋احمد افلاکیان|پژوهشگر مطالعات معماری ایران


۱.در برابر پدیده‎ای چون «شهر» و مقوله‎ای چون «معماری» در حوزۀ شناخت و نقد و بر بستر انواع پارادایم‎های رایج پژوهشی با اسباب و ملاحظات معرفت شناختی آن‎ها، همواره می‎توان فروکاست بزرگی را یافت. فروکاستی که به بهای برپاداشتن دستگاه معرفتی و «سنجه»، پدیده را در درون نظام خود بازتعریف می‎کند و آن را با مقولات پارادایم و تحت سنجه‎هایی فرا و بیرون از خودش (به‌مثابه مقولاتی که به‌طور مستقل از آن موجودند)، در نهایت به‌مثابۀ «امر شناخته شده» در می‎آورد. لزوم برپاداشتن چنین پارادایم‎هایی برای شناخت در عرصۀ علم جدید، همان نیاز به اصول عام و خاص، قواعد و اسلوب‎هایی است که بیش از هر چیز، «مورد توافق» معرفتی‌اند. به این ترتیب، فرض بر این است که نبود چنین پارادایم‎هایی به بهای ملغمۀ بیان‎های متکثری است که در غیاب دستگاه معرفتی (و در نتیجه ارزشی)، «علمی» نخواهند بود.

۲. بر همین پایه، رشته-پارادایم‎هایی چون تاریخ هنر، زیبایی‎شناسی، جامعه‎شناسی، سیاست، اقتصاد، انسان‎شناسی، باستان‎شناسی و ... هر کدام بر پایۀ بنیانی تئوریک و از منظر ویژۀ قواعد و دستگاه معرفتی‎اش، پدیده را می‎شناسد و می‎شناساند. در چارچوب پارادایم، پدیده باید متناظر با واژگان و روابط ویژۀ پارادایم تعریف شود. پس مسألۀ اساسی تعیین این است که در منظر یک پارادایم ویژه، از معماری چه مراد می‎شود؟ آیا معماری خود یک پارادایم است، مجموعه‎ای نظام‎مند از قواعد زیبایی‎شناختی است، آن‎چه است که «معمار» انجام می‎دهد، آیا معماری مجموعۀ آثار و اشیای معمارانه است، آیا متضمن اصولی تکنیکی، عملکردی و ... است که ذاتی آن‌اند، آیا هنر است، زبان است، محصول روابط مادی و اجتماعی است، و ...؟ در اصل از منظر پژوهش پارادایم محور، شناخت «معماری»، شناخت چه چیزی است؟

۳. اگر چنان که برخی نظریات در حوزۀ معرفت‌شناسی تاریخی، شهر را سکونت‎گاهی با تعدادی معیار و خصیصۀ خاص تعریف می‎کنند که در عین حال بیانِ معرفت‎شناختی رخداد شهر نیز هست، در هر حال موضوع خود را از «شهر» به‌مثابۀ یک پدیدۀ ابژکتیو، به «شهر بودن» به‌مثابۀ یک مفهوم، common concept تغییر می‎دهند. شهر به‌مثابۀ یک ابژه، یعنی اوروک، لارسا، بابل، شوش و .... اسامی خاص که مونوگرافی ما از آن‎هاست. یک سکونت‎گاه خاص که «شهر» است. اوروک به‌عنوان قدیم‎ترین کاربرد واژۀ شهر در تاریخ مدون، دارای ویژگی ذاتی و منحصربه‌فردی در خود است که همانا «شهریتِ»آن است. چنان نوعی فضیلت یا شخصیت یا «هویتی جمعی» که «اوروک» به آن سان «هست». این ویژگی هستی‎شناختی، با رخداد نمونه‎های دیگری که آن‎ها نیز این نحوۀ بودن را در خود می‎بینند، به یک مفهوم، به «نامی عام» تبدیل می‎شود. در نتیجه می‎توان گفت شاید یکی از مهمترین آثار این امر، قابل نوشتن، قابل ترجمه شدن، قابل صدور شدن، دارای یکسری ویژگی‎ها و تشابهات با دیگران شدن ساخته‎هایی است که مثابۀ بخشی از کانتکست نامتعینِ پیش از تاریخ، بن‎مایۀ خوانش‌پذیری آن کانتکست ویژه نیز می‎شود.
#آغاز_معماری #نوسنگی #خاور_دور #احمد_افلاکیان #یادداشت #پیشامعماریت
⭕️
ادامهٔ این مطلب را در وب‌سایت کوبه یا با کلیک روی Instant View بخوانید:

@koubeh
http://telegra.ph/aa3-03-02
http://koubeh.com/aa3/
کوبه
تاریخ معماری به چه درد می‌خورد؟ 🖋سعید خاقانی | استادیار گروه مرمت و مطالعات معماری دانشگاه تهران شاید بهتر باشد قبل از آن بپرسیم «تاریخ معماری چیست؟» و «تاریخ‌نگار چه می‌کند؟»، تا آخر سر بفهیم قرار است چه دردی از ما دوا کند. اما اجازه دهید شیپور این پرسش‌ها…
چرا تاریخ معماری؟

🖋 حامد محمدپور | دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران، دانشگاه تهران

متن پیش رو کوششی مختصر خواهد بود تا از نگاه هستی‌شناسانه (Ontology) به چیستی مطالعه تاریخ معماری بپردازد. «هستی‌شناسی» یا «انتولوژی» در واقع درباره «بودن» است و این پرسمان را به بحث می‌گذارد که در چه حالتی می‌توان گفت چیزی «وجود» دارد. به گونه‌ای دیگر، هستی‌شناسی به دنبال چگونگی «بودن»، «شدن» و «هستی» در پدیده‌ای عینی یا ذهنی می‌پردازد.

ممکن است پرسشی هستی‌شناسانه درباره تاریخ معماری با این سوال آغاز شود که «چرا تاریخ معماری می‌خوانیم؟» گاه در پاسخ به این سوال چنین گفته می‌شود که مطالعه‌ تاریخ معماری، نگاهی اندیشمندانه و روشی نقادانه را در مواجهه با یک «اثر معماری» پدید می‌آورد. اما یک «اثر معمارانه» چیست؟

اگر این انگاره را بپذیریم که برای شناخت یک «اثر معمارانه» بایست در دایره خود معماری ایستاد و نه فقط از بیرون، بلکه به همان اندازه از درون به آن نگریست؛ برای شناخت معماری راهی جز «مطالعه تاریخ معماری» ظاهر نمی‌شود و به بیان دیگر، «معماری» به همان «تاریخ معماری» بدل می‌گردد.

شاید چنین گفته شود آنچه در تاریخ معماری اهمیت دارد، صرفا نظر کردن به آثار نیست؛ بلکه شیوه نظر است. مثلا اگر از بازیِ نور و رنگ در مسجد نصیرالملک و مهندسیِ قنات‌های یزد، کوچه‌های تنگ و باریک، خزینه‌های گندآب حمام‌ها یا نقاشی‌های دیواریِ دختران در خانه‌های اشرافی دوره قاجار چیزی بیاموزیم، تحقیق تاریخی نکرده‌ایم، زیرا آنچه مطالعه درباره یک اثر را تاریخی می‌کند، نگاه تاریخی به آن است. حال تعریف این «نگاه تاریخ‌نگارانه» چیست؟

در این میان نوعی نگاه تاریخ‌نگارانه دیگر وجود دارد که تاریخ معماری را نه از برای دوست داشتن «تاریخ» بلکه با هدف بهره‌برداری از تجارب آن، برای رهایی از معضلات امروزی و چاره‌جویی آینده مورد مطالعه قرار می‌دهد. در این نگرش، تاریخ از همین امروز، رو به گذشته آغاز می‌شود. این نگرش به چراییِ مطالعه تاریخ، نه فقط در حوزه معماری بلکه در بیشتر هنرها و یا رفتارهای اجتماعی و فرهنگی و... می‌توان جستجو کرد.

در یک نگاه کلی می‌توان چنین اشاره کرد که شناخت و دریافت گذشته، امروز و آینده‌ی معماری، بدون آگاهی از تاریخِ آن کاریست دشوار و احتمالا بیهوده؛ بنابراین «مطالعه تاریخ معماری» محملی است برای بازشناسی و فهمِ یک اثر و اندیشه‌های پدید آورنده‌ی آن که از پرسش‌های ذهنی نقاد در بستری از زمان پدید آمده است.

#تاریخ_معماری #حامد_محمدپور
#یادداشت

⭕️
این مطلب را در وب‌سایت کوبه بخوانید:

@koubeh
http://koubeh.com/hmd4/
دلهره‌های دیده نشدۀ معماری ایرانی در آثار سینمایی

🖊 علی پوررجبی l دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران، دانشگاه تهران

صحنۀ اول:
فضای پرنور، حوض آبی، ماهی‌های قرمز داخل حوض، پرتو پنجره‌های مشبک روی زمین، فرش پرنقش‌ونگار گسترده بر کف اتاق، کوچه تنگ خلوت و رد شدن پیرمرد دوچرخه سوار با صدای زنگ دوچرخه‌اش از کوچه، مادربزرگ مهربان نشسته کنار سماور روی تخت در حیاط، افتادن سیب‌هایی که پدربزرگ خریده در یک حرکت آهسته توی آب، «بچه‌های آسمان» خوشحال و خندان بازی کنان در کوچه و حیاط و …

این‌ها تصاویری است که در ذهن ما ازفضای یک خانۀ قدیمی در فیلم های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی در یکی دو دهۀ اخیر ساخته شده است . این کلیشه‌ها به خودی خود نه خوب است و نه بد، دروغ و توهم نیست و انعکاس دهنده بخشی از واقعیت‌های معماری خانه‌های قدیمی و زندگی موجود در آن‌هاست اما این‌ها همه واقعیت نیست. این کلیشه‌ها وقتی آن قدر تکرار می‌شوند که راه را بر سایر تصویرها می‌بندند و به تنها واقعیت ممکن تبدیل می‌شوند باید شکسته شوند تا راه نظر را بر خیال نبندند. این تصورات آن چنان غالب شده‌اند که حتی معماران نیز بیشتر بر این باورند که «آرامش» تنها حسی است که از خانه‌های قدیمی می‌توان گرفت و در خانه‌های قدیمی مادربزرگ‌ها همیشه کنار سماور نشسته بودند و دختران جوان خانه همیشه در حال پختن حلیم نذری بوده و همیشه کبوترها از گوشۀ بام با نگاه ناگهانی پسر جوان عاشق خانه به آن‌ها پرواز می‌کردند. اما می‌توان معماری گذشته را جور دیگری هم دید.

صحنۀ دوم:
زیرزمین تاریک، خرت و پرت‌های انباشته در آن، دیوارهای ستبر، پیچ و خم راهرو، پستوی تیره و تار، سایه‌های بلند نقش و نگار پنجره‌ها روی دیوارها و کف اتاق، صدای تق تق قدم‌های زنی که روی کف چوبی اتاق راه می‌رود، سوراخ سمبه‌ها و فضاهای تودرتو، سایه‌روشن‌ها، پیرزنی تنها نشسته در گوشۀ اتاق، و …

این‌ها تصاویری است کمتر دیده‌شده از خانه‌ها قدیمی، تصاویری که در فیلم‌های دهۀ پنجاه و شصت کم و بیش حضور دارند، اما انگار دیده نمی‌شوند، انگارنه انگار که این فیلم‌ها در همین خانه‌های قدیمی ساخته شده‌اند و انگار کسی زیرزمین تاریک را بخشی از خانه‌های قدیمی نمی‌داند بلکه حوض و فواره فقط از عناصر یک خانۀ قدیمی هستند. اگر از کودکان قدیم و بزرگسالان امروز از خانه‌های دایی فلان و عمه بهمانشان بپرسید، شاید از زیرزمین ترسناک و پستوی تیره و تار رازآلوده‌اش خاطره‌ای داشته باشند که برایتان تعریف کنند اما چرا معماران هم کمتر از این «ناشناختگی و رازآلودی» خانه‌ها سخن می‌گویند و بیشتر از آرامش حرف می‌زنند؟

اما در آثار سینمایی این ویژگی‌های معماری خانه‌های قدیمی کم‌وبیش منعکس شده است و در فیلم مستند گذر و درنگ دیده می‌شود. فیلمی که با تدوین مجدد فیلم‌هایی که علی‌اکبر صارمی از آثار معماری ایرانی بین سال‌های 45 تا 52 گرفته بود ساخته شده است. صارمی در این فیلم‌ها دقیقاً به همین جنبه از معماری ایرانی توجه کرده است. وقتی اولین بار با این فیلم مواجه می‌شوید به‌جای آرامش از قل‌قل فواره و بازی بازتاب نور روی دیوارهای کاشی‌کاری‌شده، حس ترسی که از زوایای تیز و تند، سایه‌روشن‌های ترسناک، و زنان مشکی‌پوش القا می‌شود حال و هوای دیگری از معماری ایرانی را به یادمان می‌اندازد.

این نوع مواجه با معماری ایرانی با بافت‌های روستایی ایران در دهۀ پنجاه و شصت در آثار سینمایی ایران به‌وضوح دیده می‌شود. سینماگران برای نشان‌دادن احساس دلهره، تشویش، اضطراب، حتی خشونت به معماری آپارتمان‌های بی‌حس و حال امروزی رجوع نکرده‌اند بلکه همۀ این احساسات را در همین فضاهای قدیمی که معماران مملو از آرامش توصیفشان می‌کنند به تصویر کشیده‌اند. رجوع معماران به این آثار سینمایی شاید بتواند آن‌ها را از چرخۀ تکراری که معماری قدیمی ایران را بیش از همه چیز «آرام» می‌داند بیرون بیاورد.

#یادداشت #معماری_ایرانی #معماری_و_سینما #طراحی_صحنه #علی_پوررجبی

⭕️ لینک نوشته در وب‌سایت کوبه:

http://koubeh.com/ap5/

@Koubeh
زنان در معماری

📑 [بازنشر از رویدادهای معماری]

🖊 نویسنده: فرشید موسوی | معمار

🖌 ترجمه: نیلوفر رسولی | دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران، دانشگاه تهران

همه‌ی ما آگاهیم که معمار شدن مستلزم پرشی است به سوی ناشناخته[ها]. هیچ کتابی نمی‌تواند شما را به کمال برای این امر آماده کند. برای ظهور در مقام معمار، ناگزیر لازم است که مسیرتان را به سوی حوزه‌های ناآشنا هدایت کنید: فرهنگ، سیاست، صنعت ساخت، نهادهای قانونی، استفاده کنندگان، تکنولوژی‌های در حال ظهور، مهندس مشاور، تصمیم گیرندگان، اجتماعات مختلف، این فهرست بی‌انتهاست… و برای یک زن، حوزه‌ی ناآشنای دیگری هم هست، چرا که او در سیستمی مشغول به کار است که چندان برای او مهیا نشده است.

به نظر می‌رسد که بحث درباره‌ی زنان در معماری، چه استواری بر محور نیاز به معماران زنِ بیشتر و چه اینکه چگونه بدن زنانه می‌تواند فرم‌های شهوت‌انگیزی را در معماری برپا کند، در بازنمایی نوعی از «زن» آرمانی‌شده به دام افتاده است. این تصور بنیاداً محافظه‌کارانه است. برای خلاقیت، لازم است که معماران چنین رویکردهای محدود را پشت سر بگذارند و از ناشناخته‌ها استقبال کنند. اگر فرض به این باشد که جنسیت زنانه می‌تواند به مثابه منبعی برای خلاقیت باشد، حضور زنان در معماری می‌تواند از دیالکتیک معماران زن در تقابل با معماران مرد و دیگری انگاشته شدن زنان رهایی یابد.

یکی از مفیدترین تئوری‌های جنسیت که به آن برخورده‌ام، مفهوم دلوز و گاتاری در ارتباط با «زن شدن» است. این [مفهوم] تعاریف بیولوژیکی جنسیت را آشکار کرده و و جنس‌ها را به «مرد بودن» در مقابل «زن بودن» بازمفهوم سازی کرده است: جایی که «مرد بودن» وضعیتی معلوم است و «زن شدن» فرآیند تبدیل شدن به چیزی غیر از وضعیت معمول. اهمیت «زن شدن» در این است که چنین امری خلاقانه و از منظر جنسی خنثی است که مردان و زنان می‌توانند آن را یک شکل پذیرا باشند. هرچند مفهوم «زن بودن» تلویحاً با «مرد بودن» در تقابل است، «زن شدن» زایاست- فرآیند رهایی از مرسومات و تقبل فرآیندهای کاملاً متفاوت شدن.

از لحاظ معماری، وضعیت معمول (مرد بودن) می‌تواند اشاره به استفاده از سازوکار طراحی از قبل تعیین شده را داشته باشد، که می‌تواند اختصاراً به صدر-قعر یا پایین- بالا توصیف شود. نام‌گذاری معمول هر دو سازوکار به خاطر روالی است که فرآیند طراحی در خلال ایجاب قوانین فرمالِ متعین طی می‌کند، چه در مقیاس کلی و چه جزیی. بنابراین، «مرد بودن» در جست‌و‌جوی مدیریت یا متعین کردن فضای مصنوع از طریق این تجربه‌های قبلی و سازوکار خودمختار است. با این حال، با توجه به این که مشخصه‌ی محیط معاصر ما با جریان نیروهای پویا است، چنین سازوکارهایی تولید معماری را که با جدا شدن از فرآیند تغییر منزوی می‌شود، به خطر می‌اندازند. رویکرد نوآورانه (یا «زن شدن») از نیروهای متکثر درون محیط‌هایی خارج از قواعد مرسوم بهره می‌جوید، نه آن محیط‌هایی که قواعدِ کاملاً مبتنی بر فرم ملکه‌ی ذهن و بدل به قانونشان شده است. به این شکل «زن شدن» ظرفیت‌هایی را شناسایی می‌کند، سازوکار جدیدی را شکل داده و فرم‌هایی را می‌سازد.

#بازنشر #یادداشت #ترجمه #زنان_در_معماری

@Koubeh
@memario

⭕️
ادامهٔ این مطلب را در وب‌سایت کوبه، وب‌سایت رویدادهای معماری یا با کلیک روی Instant View بخوانید.

http://telegra.ph/NI1-03-07
http://koubeh.com/NIL1/
https://goo.gl/WBaJrP
سیر تحول محلات درونگرا در دورۀ قاجار به محلات برونگرا در دورۀ پهلوی (بررسی موردی شهر ارومیه) [بخش نخست]

🖊 محمد شیخی ئیلانلو | کارشناس ارشد مطالعات معماری، دانشگاه تهران

شهر ارومیه، به دنبال تحولات اجتماعی و اقتصادی اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم و همچنین تحت تأثیر عواملی چون نزدیکی به شهر ولیعهدنشین تبریز در دوره قاجار و قرارگیری بر سر راه تجاری ایران به اروپا و لشکرکشی‌های خارجی و شورش‌های داخلی، دگرگونی بسیاری به خود دیده است. پژوهش حاضر که شامل دو بخش است، در بخش اول خود به معرفی بافت قدیمی ارومیه که به حالت ارگانیک حول هستۀ مرکزی شهر (بازار و مسجد جامع) رشد کرده بود، می‌پردازد. حصار اطراف شهر قاجاری از مهم‌ترین عواملی بوده است که به عدم گسترش شهر و فشردگی هرچه بیشتر بافت داخل همراه با افزایش جمعیت، انجامید تا اینکه خیابان‌کشی‌های سال ۱۳۱۲ شمسی، حصار خشتی را به زیرساخت راه شوسه تبدیل کرد. بخش دوم نوشته به بررسی بافت جدید ارومیه در دوره پهلوی می‌پردازد که در آن شهر لباس خاکی کهنه و پارۀ خود را از تن درآورده و دروازه‌ها دیگر کاربری قبلی را از دست دادند. تعریض خیابان‌های قدیمی و احداث خیابان‌های جدید و ساخت فضاهای تک عملکردی به‌جای فضاهای چند عملکردی قبلی، ارومیه‌ای جدید با بناها و خیابان‌های برونگرا و خودنما را به وجود آورد. مهم‌ترین پیامد این دگرگونی‌ها جابجایی مرکز و کانون زندگی شهری از اطراف بازار سرپوشیدۀ شهر به بیرون از آن و خیابان‌های تازه تأسیس بود که به‌تبع آن، اهالی محله‌های مرفه اطراف بازار، خانه‌های خود را با اهالی اطراف دروازه‌ها که دیگر به‌پاس مراکز نظامی و خیابان‌های عریض احداثی، برای اسکان توجیه‌پذیرتر بودند، معاوضه کردند و بافت متراکم و پررونق شهر، به خانه‌های متروک و کوچه‌های بی‌مصرف باریک تبدیل شد.

⭕️ ادامهٔ این مطلب را در وب‌سایت کوبه یا با کلیک روی Instant View بخوانید.

http://telegra.ph/msh2-03-08
http://koubeh.com/msh_2
کوبه
سیر تحول محلات درونگرا در دورۀ قاجار به محلات برونگرا در دورۀ پهلوی (بررسی موردی شهر ارومیه) [بخش نخست] 🖊 محمد شیخی ئیلانلو | کارشناس ارشد مطالعات معماری، دانشگاه تهران شهر ارومیه، به دنبال تحولات اجتماعی و اقتصادی اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم و همچنین تحت…
فضاهای عملکردی جدید شهر ارومیه در دورۀ پهلوی اول [بخش دوم]

🖊 محمد شیخی ئیلانلو | کارشناس ارشد مطالعات معماری، دانشگاه تهران

بافت قدیمی و ساختارهای ارزشمند محله‌ای شهرهای ایران که شالوده مدنی و تشکیلاتی خود را تا شروع تحولات شهری دوره جدید حفظ کرده بود با آغاز فعالیت‌های جدید، متحول شده و تغییر شکل و نقش ظاهری و درونی شدیدی را متحمل شده است. آنچه در وهله اول موجب گسیختی بافت‌های قدیمی شهرها شد، ورود اتومبیل و خیابان‌کشی‌هایی برای ایجاد شبکه‌های ارتباطی به‌منظور تسهیل در رفت و آمد درون‌شهری بود.

در واقع نمی‌توان الزامی بودن ورود اتومبیل به سیستم بافت‌های قدیمی را نقض کرد، اما در اینجا فرصت ندادن به بافت‌های قدیمی جهت انطباق با شرایط جدید خود، باعث پدید آمدن بسیاری از مشکلات و معضلات شهری شد. خیابان‌کشی‌های سریع، ناهماهنگ و بدون مطالعه و همچنین ورود خودرو، ارتباط فضایی پیوسته این بافت‌ها را که طی سالیان متمادی و براساس ارتباطات اجتماعی و اقتصادی شهروندان شکل‌گرفته بود، ازهم‌گسیخته و سبب شد تا محله‌ها نیز به دنبال آن خصوصیات و کارکردهای قدیمی خود را به‌سادگی از دست بدهند (فلامکی 1371).

در ارومیه مسیرهای پیاده که به‌صورت ارگانیک مابین محله‌های قدیمی کشیده شده بود، جای خود را برای رفت‌وآمد اتومبیل، به خیابان‌های عریض داد. این خیابان‌کشی بر الگوی سنتی و ارگانیک شهرسازی و معماری این شهر، اعمال شد و در پی آن محله‌هایی که به‌صورت طبیعی شکل‌گرفته بود، دچار تغییر و ازهم‌گسیختگی شدند. نخستین اقدام در این زمینه در شهر ارومیه ساخت پادگان بود که به دلایل امنیتی و سیاسی صورت گرفت. دو باغ بزرگ به نام‌های دلگشا و سیاوش در جنوب غربی شهر و چسبیده به بارو، در فاصله سال‌های 1300-1304 شمسی، تبدیل به پادگان شد. هم‌زمان با این اقدام، ضرورت ایجاد دسترسی مناسب به پادگان از خارج شهر برای تسهیل در حرکت نیروها و خودروهای نظامی، اقدامات مربوط به بازگشایی خیابان‌های سواره‌رو را مطرح کرد.

تبدیل نام شهر ارومیه به دلیل اقدامات نظامی به دستور رضاخان در این دوره به رضائیه، همچنین نام‌گذاری دو خیابان شمال پادگان به نام فرماندهان نظامی وقت، سرتیپ زنگنه و سرتیپ شاه بختی، بیانگر اوضاع نظامی امنیتی غالب بر شهر است. به‌این‌ترتیب در دهه نخست 1300 شمسی، خیابان پهلوی سابق (امام امروزی) از جلوی در ورودی پادگان، در امتداد بزرگ‌ترین طول محدوده بافت قدیم، به مرکز شهر کشیده می‌شود و در آنجا با اتصال به خیابان‌های دیگر، میدان بزرگی را به وجود می‌آورد که بخش‌های تولیدی بازار را از قسمت اصلی‌اش جدا می‌نماید.

انتقال ارگ حکومتی از میدان توپخانه قدیمی شهر در کنار مسجد جامع و بازار به‌عنوان مقر حکومتی به میدان ایالت در بخش دیگری از شهر و ایجاد میدان حکومتی جدید در شهر، باعث کم شدن ارتباط حکومت با قطب اقتصادی شهر و گسترش محله‌های جدید در اطراف میدان حکومتی جدید شد. قطع امتدادهای بازار به عنوان شریان‌های حیاتی آن توسط معابر جدیدالاحداث خودبه‌خود باعث قطع ارتباط بین بازار با محلات پیرامون خود و از طریق آن با بخش‌های مختلف شهر گردید که این خود ضربه‌ای بر پیکره بازار به‌حساب می‌آید؛ یعنی شکل فیزیکی، گستره فعالیت‌های بازار در داخل محدوده بازار بسته و محدود شد و امکان رشد کالبدی به شکل طبیعی (گسترش راسته‌ها و شکل‌گیری مجموعه‌های تجاری در امتداد آن‌ها) از بازار گرفته شد.

در این دوره ساختار ستون فقرات شهر از گذشته پیروی نمی‌کند و به‌صورت شبکه‌ای پراکنده در جداره عناصر اصلی حرکت (خیابان‌ها) شکل می‌گیرد و شهر دارای یک محور قوی شمالی – جنوبی (پهلوی سابق) می‌شود که در راستای میدان ایالت و بازار است. لذا برخلاف بافت قدیم که الگویی ارگانیک دارد، بافت به وجود آمده الگویی شطرنجی به خود گرفته و بافت قدیم را با تقسیم‌بندی جدیدی مواجه کرده است. در این میان محله‌های قدیمی شهر که از این گسترش‌ها کمی فاصله داشتند (محله بازار باش و محله هزاران و...) فرسودگی کالبدی و اجتماعی شدیدی را پذیرا شدند. این محله‌های اطراف بازار از یک‌سو به دلیل خیابان‌کشی صورت گرفته و از سوی دیگر نیازهای فضایی که بازار می‌طلبید و با ورود ماشین شدت گرفته بود، مانند نیاز به فضای پارکینگ و... تخلیه و تخریب می‌شدند.

⭕️ ادامهٔ این مطلب را در وب‌سایت کوبه یا با کلیک روی Instant View بخوانید.
@koubeh
http://telegra.ph/msh-03-09
http://koubeh.com/msh_3
ادای دین به شهر: نوشتاری دربارهٔ اهمیت گروه های مردم‌نهاد در تحقق مفهوم حق به شهر

🖊 روزبه محمودی| دانشجوی کارشناسی ارشد معماری دانشگاه شهید بهشتی

📑[بازنشر از روزنامهٔ آسمان آبی]

دیر زمانی نیست که پیاده‌روهای چهارراه ولیعصر را نرده‌کشی کرده‌اند و مسیر دسترسی مستقیم مردم به خیابان بسته شده است. کمی بالاتر از آن مدتی است فرهنگستان هنر دسترسی به گذر فرهنگ و هنر که یک حیاط شهری در مجاورت پیاده‌راه ولیعصر بود را با دیواره‌های شیشه‌ای مسدود کرده است. در محدوده میدان ولیعصر هم ماه‌ها و سال‌ها مردم شاهد دیوار کارگاه پروژه ایستگاه مترویی بودند که تا زمان افتتاحش هیچ‌کس از طرح آن خبر نداشت و وقتی افتتاح شد همه با یک چالهٔ شهری مواجه شدند که مشخص نبود پروژه‌ای با این همه هزینه چه دستاورد فرهنگی-اجتماعی برای شهر داشته است. هدف از طرح این موضوعات نقد پروژه‌های حاشیه خیابان ولیعصر تهران نیست. این محدوده از خیابان ولیعصر برش کوچکی از فضای حاکم بر روحیهٔ شهرسازی فضاهای عمومی است. هدف از گفتن این نمونه‌ها رسیدن به یک سوال ریشه‌ای‌ست: فضاهای باز شهر متعلق به کیست؟

⭕️ ادامهٔ این مطلب را در وب‌سایت کوبه یا با کلیک روی Instant View بخوانید.
@Koubeh

#بازنشر #روزبه_محمودی #یادداشت #لوفور

http://telegra.ph/rm1-03-16
http://koubeh.com/rm1
تصویری از خانهٔ تخریب‌شدهٔ منتصری در شیراز
بدا به حال شیراز، بدا به حال ما

🖊غلامحسین معماریان| استاد دانشکدهٔ معماری و شهرسازی دانشگاه علم‌و‌صنعت

تخریب سازمان‌یافتهٔ بافت‌های تاریخی در ایران پیشینهٔ کمی ندارد. اولین تخریب‌ها در ابتدای قرن حاضر شروع شد، ولی از هم گسیختن و متلاشی کردن گستردهٔ بافت تاریخی شهرهای ایران از اواخر دههٔ شصت شروع شد. ماجرایی غمناک که بر شهرهای زیادی رفت: کرمان، اصفهان، مازندران، مشهد و... . از میراث عظیم شهرهای ما، جز در انگشت‌شماری همچون یزد، چیز زیادی باقی نمانده است. امروز از آن بافت‌های زنده در شهرهای‌مان، تکه پاره‌هایی نیمه‌جان در این کوچه و آن محله به جا مانده است و حتی پیکری برای تدفینشان هم باقی نمانده.

یکی از دلایل این هجوم هولناک، حضور بسیاری از مراکز اقتصادی شهرها در همان بافت‌های تاریخی است. طمعِ افزایش ارزش اقتصادی زمین در بافت‌های تاریخی، بسیاری از چشم‌های پشت پرده را متوجه بافت‌های تاریخی شهرها کرد. معمولا هم دست‌درازی‌ها به ظاهر با نیتی خیر شروع می‌شود: بهسازی و سامان‌دهی و... . داستان بافت تاریخی شیراز نیز چنین بود.

اگر در دههٔ شصت به حرم شاه چراغ (ع) می‌رفتیم، ماکتی از طرح توسعهٔ حرم در آنجا قرار داشت؛ طرحی نسبتاً معقول برای توسعهٔ حرم شاه چراغ به سوی مسجد نو و خیابان‌های اطراف. سرنوشت این طرح مجهول ماند و امروز هم خبری از آن ماکت در حرم شاه چراغ (ع) نیست. اما در سال ۱۳۷۶ خبر از آغاز طرح «بین‌الحرمین» در شیراز رسید: طرحی به وسعت ۷۰،۰۰۰ مترمربع که شاه چراغ را به حرم سید علاءالدین حسین متصل می‌کرد. هفت هکتار از بافت تاریخی شیراز به سرعت نابود شد و در نتیجه، اتصال شمال و جنوب بافتِ باقی‌مانده به کلی قطع گردید! بافتی ارزشمند که احتمالاً لایه‌های زیرین آن، تاریخی به قدمت قرن سوم هجری داشته و حال در زیر طرح بین‌الحرمین مهروموم گشته بود.

در اواسط دههٔ هشتاد، طرح «نیکان» در شیراز کلید خورد. این بار سازمان‌دهی و بهسازی بازار طلافروشان در نزدیکیِ مدرسهٔ تاریخی خانِ شیراز مد نظر بود؛ باز هم به ظاهر با نیتی خیر، و حتی این بار حریم درجهٔ یک مدرسهٔ خان را نیز مشخص کردند. ولی معلوم نیست ناگهان از کجا جوازِ گسترش این ساخت و سازها تا درون حریم درجهٔ یک و تا ده متریِ مدرسهٔ تاریخی رسید. ۳۵،۰۰۰ مترمربع دیگر از بافت تاریخی شیراز را، این بار شرکت عمران و بهسازی وزارت مسکن تبدیل به پاساژ کرد! پاساژی که تا رگ گردنِ مدرسهٔ صفویِ ملاصدرا هم جلو می‌آید.

اما تمام این فجایع در برابر طوفانی که در راه بود، ناچیز به نظر می‌رسد: در سال ۱۳۹۰، از غرب و جنوب مسجد نو، خیابان «۹ دی» در شیراز احداث شد. ۱۳۰ پلاک خانه که بسیاری‌شان هم ارزشمند بودند، با وجود مقاومت دلسوزان و سازمان‌های مردم‌نهاد باز به راحتی خراب شدند و هنوز فاجعهٔ اصلی در راه بود: خبردار شدیم که این بار ۵۷۰،۰۰۰ مترمربع دیگر از بافت تاریخی شیراز قرار است طعمهٔ گسترش طرح بین‌الحرمین شود، چیزی نزدیک به یک پنجم بافت تاریخی شیراز، چیزی تقریباً به وسعت آستان قدس رضوی؛ طرحی سلیقه‌ای و بدون کارشناسی‌های لازم که هیچ وقت جزئیات آن به طور شفاف در اختیار عموم کارشناسان و دلسوزان قرار نگرفت. فلکهٔ احمدی را هم به شبستان‌های حرم ضمیمه کردند؛ فلکه‌ای که می‌بایست معبری عمومی برای استفادهٔ عموم شهروندان می‌بود...
.

⭕️ادامهٔ این متن را با لمس دکمهٔ Instant View یا لینک آن در وب‌سایت کوبه بخوانید. تصاویری از خانهٔ تخریب‌شدهٔ منتصری نیز به این متن ضمیمه شده‌اند.

@Koubeh

http://telegra.ph/ghm1-03-17

http://Koubeh.com/ghm1
#امسال_بخوانیم
نوروز ۹۷ با کوبه باشید
@Koubeh
کوبه
#امسال_بخوانیم نوروز ۹۷ با کوبه باشید @Koubeh
📚 #امسال_بخوانیم

کوبه ضمن تبریک سال نو، به‌مناسبت نوروز، از برخی استادان و پژوهشگران معماری و دیگر رشته‌های مرتبط در داخل و خارج ایران خواسته‌ است از میان کتاب‌هایی که خوانده‌اند، چند کتاب را به‌عنوان پیشنهاد به مخاطبان کوبه معرفی کنند.

این طرح با عنوان #امسال_بخوانیم هدیه‌ٔ سال نوی کوبه به مخاطبان است.

🌱نوروز ۱۳۹۷ مبارک🌱

@Koubeh