◾️نگاهی بر فضای شهری حکایت گنبد سرخ در منظومۀ هفتپیکر
🖋 ریحانه خرمیروز| دانشآموختۀ دکتری معماری
نظامی گنجوی را نمیتوان تنها یک شاعر دانست، بلکه وی حکیم و متفکری است که در پی ساختن جامعۀ آرمانی خویش است و در این راه تمامی ابعاد وجودی انسان، حیات فردی و جمعی وی، تعامل اجتماعی و صفات معنویاش را به تصویر میکشد. منظومۀ هفتپیکر از نظر ترتیب زمانی چهارمین منظومۀ نظامی و یکی از بارزترین ترسیمهای زیبایی زمینی و آمیزهای از جنبههای مختلفی است که میتوان در کنار منابع ارزشمند ادبیات ایرانی، آن را از منابع ارجمند ایران زمین دانست. نقد این منظومه از دیدگاه ادبی توسط ادیبان فرهیخته بسیاری صورت گرفته اما کمتر موردتوجه معماران قرار گرفته است. هفتپیکر شامل هفت داستان روایی است که هفت دختر با هفت نام قابلتعبیر با شخصیتی ویژه و خصوصیاتی متمایز در هفت روز هفته در هفت گنبد که با رنگها متمایز میشوند روایتگر آنان هستند و در هر بخش، از آداب و رسوم روزمره و زندگی افراد متفاوت سخن می گویند. بنمایۀ هفت داستان یکی است و در نهایت نظامی تمامی آنها را علیرغم برخورداری از شمایلهای متفاوت به سویی میبرد که نتیجهای اخلاقی برای همگان دربرداشته باشد؛ نیکی بر بدی پیروز میشود و روشنایی بر تاریکی. در گزارش حاضر ما به بررسی یکی از این هفت گنبد به نام گنبد سرخ میپردازیم.
⭕️ ادامهٔ مطلب را میتوانید در Instant View یا وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/rkh1-05-11
https://koubeh.com/rkh1/
@Koubeh
🖋 ریحانه خرمیروز| دانشآموختۀ دکتری معماری
نظامی گنجوی را نمیتوان تنها یک شاعر دانست، بلکه وی حکیم و متفکری است که در پی ساختن جامعۀ آرمانی خویش است و در این راه تمامی ابعاد وجودی انسان، حیات فردی و جمعی وی، تعامل اجتماعی و صفات معنویاش را به تصویر میکشد. منظومۀ هفتپیکر از نظر ترتیب زمانی چهارمین منظومۀ نظامی و یکی از بارزترین ترسیمهای زیبایی زمینی و آمیزهای از جنبههای مختلفی است که میتوان در کنار منابع ارزشمند ادبیات ایرانی، آن را از منابع ارجمند ایران زمین دانست. نقد این منظومه از دیدگاه ادبی توسط ادیبان فرهیخته بسیاری صورت گرفته اما کمتر موردتوجه معماران قرار گرفته است. هفتپیکر شامل هفت داستان روایی است که هفت دختر با هفت نام قابلتعبیر با شخصیتی ویژه و خصوصیاتی متمایز در هفت روز هفته در هفت گنبد که با رنگها متمایز میشوند روایتگر آنان هستند و در هر بخش، از آداب و رسوم روزمره و زندگی افراد متفاوت سخن می گویند. بنمایۀ هفت داستان یکی است و در نهایت نظامی تمامی آنها را علیرغم برخورداری از شمایلهای متفاوت به سویی میبرد که نتیجهای اخلاقی برای همگان دربرداشته باشد؛ نیکی بر بدی پیروز میشود و روشنایی بر تاریکی. در گزارش حاضر ما به بررسی یکی از این هفت گنبد به نام گنبد سرخ میپردازیم.
⭕️ ادامهٔ مطلب را میتوانید در Instant View یا وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/rkh1-05-11
https://koubeh.com/rkh1/
@Koubeh
Telegraph
نگاهی بر فضای شهری حکایت گنبد سرخ در منظومۀ هفتپیکر
ریحانه خرمیروز مقدمه: نظامی گنجوی را نمیتوان تنها یک شاعر دانست، بلکه وی حکیم و متفکری است که در پی ساختن جامعۀ آرمانی خویش است و در این راه تمامی ابعاد وجودی انسان، حیات فردی و جمعی وی، تعامل اجتماعی و صفات معنویاش را به تصویر میکشد. منظومۀ هفتپیکر…
▪️ آیا پایداری، لاکچری جدید است؟
🖋 نویسنده: کریستل هاروک
🖌 ترجمه: مریم محمودی کاهکش| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
📌 منبع: آرکدیلی
متن حاضر ترجمهی گفتوگویی است که آرک دیلی با خالق ویلاهای کارل لاگرفلد در شهر ماربلا در اسپانیا ترتیب داده است. اهمیت پرداختن به این موضوع و ترجمهی آن، از آن جهت است که گرایش طراحان برندهای مد و فشن به دنیای معماری و حضور در این عرصه، موضوعی نسبتاً تازه است که در سالیان اخیر رو به گسترش نهاده و برندهای مشهور بسیاری در این عرصه ورود کردهاند.
اما پیش از شروع ترجمهی این گفتگو، بد نیست که ابتدا توضیحی مختصر در رابطه با واژهی لاکچری و انتخاب معادل عینی و مستقیم آن بیان شود. لاکچری، مانند هر مفهوم یا شیء دیگری، میتواند دو وجه پسندیده و ناپسند داشته باشد. بر این اساس، همانگونه که یک چاقو میتواند از یک سو ابزاری برای نجات جان انسانها در دست یک پزشک باشد و از سوی دیگر آلت قتل وی در دست یک جانی، مفهوم لاکچری نیز میتواند بهطور صحیح و به منظور آسایش و رفاه بیشتر به کار گرفته شود، و یا از سوی دیگر میتواند بهطور غیراخلاقی و به منظور نمایش توانگری مالی به کار گرفته شود که پسندیده نیست. در حقیقت، مفهوم لاکچری وجوه مختلفی دارد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/mmk6-06-17
http://koubeh.com/mmk6
@Koubeh
🖋 نویسنده: کریستل هاروک
🖌 ترجمه: مریم محمودی کاهکش| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
📌 منبع: آرکدیلی
متن حاضر ترجمهی گفتوگویی است که آرک دیلی با خالق ویلاهای کارل لاگرفلد در شهر ماربلا در اسپانیا ترتیب داده است. اهمیت پرداختن به این موضوع و ترجمهی آن، از آن جهت است که گرایش طراحان برندهای مد و فشن به دنیای معماری و حضور در این عرصه، موضوعی نسبتاً تازه است که در سالیان اخیر رو به گسترش نهاده و برندهای مشهور بسیاری در این عرصه ورود کردهاند.
اما پیش از شروع ترجمهی این گفتگو، بد نیست که ابتدا توضیحی مختصر در رابطه با واژهی لاکچری و انتخاب معادل عینی و مستقیم آن بیان شود. لاکچری، مانند هر مفهوم یا شیء دیگری، میتواند دو وجه پسندیده و ناپسند داشته باشد. بر این اساس، همانگونه که یک چاقو میتواند از یک سو ابزاری برای نجات جان انسانها در دست یک پزشک باشد و از سوی دیگر آلت قتل وی در دست یک جانی، مفهوم لاکچری نیز میتواند بهطور صحیح و به منظور آسایش و رفاه بیشتر به کار گرفته شود، و یا از سوی دیگر میتواند بهطور غیراخلاقی و به منظور نمایش توانگری مالی به کار گرفته شود که پسندیده نیست. در حقیقت، مفهوم لاکچری وجوه مختلفی دارد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/mmk6-06-17
http://koubeh.com/mmk6
@Koubeh
Telegraph
آیا پایداری، لاکچری جدید است؟
در گفتگو با آندرهآ بوسکتی[1] دربارهی ویلاهای کارل لاگرفلد[2] در ماربلا[3] ؛ آرشیو کارل لاگرفلد، سییِرا بِلانکا اِستاتِس و آتلیه وان، نوشتهشده توسط کریستل هاروک[4]، ۶ دسامبر ۲۰۲۱ مقدمهی مترجم: متن حاضر ترجمهی گفتوگویی است که آرک دیلی با خالق ویلاهای…
Forwarded from DalanMag
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما در شهر نفس میکشیم، اما از آن زیاد نمیدانیم، ولی متر کردن خیابان و حفظ بودن نقشهی شهر هم ما را دانای شهر نمیکند.
دانستن شهر یعنی آگاهی از نحوهی ارتباط آدمها با آن؛ چه از راه خواندن تاریخ آدمهای خیابانی قدیمی در دل شیراز، چه از راه شنیدن خاطرات زنی جوان و اجارهنشین در حاشیهی تهران، و چه از راه صحبت کردن دربارهی در و دیوارهای خزهبستهی سبزهمیدان رشت. دالان تلاش میکند دانای شهر باشد و شما را هم دانای شهر کند.
در خم یک کوچه بمانید!
@dalanmag
www.dalanmag.com
#دالان
دانستن شهر یعنی آگاهی از نحوهی ارتباط آدمها با آن؛ چه از راه خواندن تاریخ آدمهای خیابانی قدیمی در دل شیراز، چه از راه شنیدن خاطرات زنی جوان و اجارهنشین در حاشیهی تهران، و چه از راه صحبت کردن دربارهی در و دیوارهای خزهبستهی سبزهمیدان رشت. دالان تلاش میکند دانای شهر باشد و شما را هم دانای شهر کند.
در خم یک کوچه بمانید!
@dalanmag
www.dalanmag.com
#دالان
▪️معماری و عشق؛ مصادیقی از معماری برای تأملات فلسفی لوک فری
🖋 نویسنده: امیرحسین مقتدایی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
در همین ابتدای جستار لازم است منظور از عشق مشخص شود. تعبیر لوک فری از عشق در آثار خود که این متن بازتابی از آنها است، ازدواج مبتنی بر انتخاب آزاد از طریق و بهخاطر شکوفایی عشق است. فری معتقد است دگرگونی از ازدواج مصلحتی به ازدواج مبتنی بر انتخاب آزاد و عشق در تمامی ابعاد زیست انسان از سپهر سیاسی تا اجتماع و هنر تأثیر گذاشته است. شاید در مواجهی نخست چنین تأثیری اغراقآمیز به نظر آید، اما اندیشمندان دیگری نیز به تأثیرات ژرف نوع ازدواج بر جامعه توجه کردهاند. برای مثال اسلامشناس مشهور پاتریشیا کرون یکی از تفاوتهای بنیادی جامعهی ماقبل صنعتی اروپا با سایر جوامع ماقبل صنعتی مانند جهان اسلام، هند و چین را در نوع ازدواج و تشکیل خانواده (تکهمسری و زیست فرزندان جدای از پدر و مادر پس از آن) میداند، امری که منجر به کنترل همیشگی جمعیت در اروپا شده بود و با جلوگیری از انفجارهای جمعیتی (چرخه مالتوسی ) که در همتایان آسیایی آن وجود داشت زمینه را برای رنسانس و صنعتی شدن غرب فراهم کرد. در حقیقت میتوان گفت عشق با آنکه همواره وجود داشته اما تا پیش از ازدواج عاشقانه نقش محوری را به عنوان پیوند اصلی میان خانواده و جامعه ایفا نمیکرده است. این متن در پی آن است که با توجه به آراء فری مصادیقی برای این تأثیر در معماری معاصر بجوید.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/am18-06-27
http://koubeh.com/am18
@Koubeh
🖋 نویسنده: امیرحسین مقتدایی| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
در همین ابتدای جستار لازم است منظور از عشق مشخص شود. تعبیر لوک فری از عشق در آثار خود که این متن بازتابی از آنها است، ازدواج مبتنی بر انتخاب آزاد از طریق و بهخاطر شکوفایی عشق است. فری معتقد است دگرگونی از ازدواج مصلحتی به ازدواج مبتنی بر انتخاب آزاد و عشق در تمامی ابعاد زیست انسان از سپهر سیاسی تا اجتماع و هنر تأثیر گذاشته است. شاید در مواجهی نخست چنین تأثیری اغراقآمیز به نظر آید، اما اندیشمندان دیگری نیز به تأثیرات ژرف نوع ازدواج بر جامعه توجه کردهاند. برای مثال اسلامشناس مشهور پاتریشیا کرون یکی از تفاوتهای بنیادی جامعهی ماقبل صنعتی اروپا با سایر جوامع ماقبل صنعتی مانند جهان اسلام، هند و چین را در نوع ازدواج و تشکیل خانواده (تکهمسری و زیست فرزندان جدای از پدر و مادر پس از آن) میداند، امری که منجر به کنترل همیشگی جمعیت در اروپا شده بود و با جلوگیری از انفجارهای جمعیتی (چرخه مالتوسی ) که در همتایان آسیایی آن وجود داشت زمینه را برای رنسانس و صنعتی شدن غرب فراهم کرد. در حقیقت میتوان گفت عشق با آنکه همواره وجود داشته اما تا پیش از ازدواج عاشقانه نقش محوری را به عنوان پیوند اصلی میان خانواده و جامعه ایفا نمیکرده است. این متن در پی آن است که با توجه به آراء فری مصادیقی برای این تأثیر در معماری معاصر بجوید.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/am18-06-27
http://koubeh.com/am18
@Koubeh
Telegraph
معماری و عشق؛ مصادیقی از معماری برای تأملات فلسفی لوک فری
پیشدرآمد در همین ابتدای جستار لازم است منظور از عشق مشخص شود. تعبیر لوک فری[1] از عشق در آثار خود که این متن بازتابی از آنها است، ازدواج مبتنی بر انتخاب آزاد از طریق و بهخاطر شکوفایی عشق است.[2] فری معتقد است دگرگونی از ازدواج مصلحتی[3] به ازدواج مبتنی…
▪️ ۷۳۰٪؛ رشد انفجاری ظرفیت پذیرش رشتهی مطالعات معماری در یک دههی اخیر
🖋 محمدفرید مصلح| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
هفدهسال پیش طفلی در ارتفاعات ولنجک تهران متولد شد که دانشکدهی معماری دانشگاه بهشتی آن را «مطالعات معماری ایران» نامید. سالهای آغازین حیاتِ این رشته به دانشگاههای بهشتی و هنر اصفهان محدود شده بود. اما طولی نکشید که دانشگاهها و نهادهای بیشتری جذب این رشته شدند و برای ترویجش صف کشیدند. اکنون و در آستانهی هجدهسالگی گرایش «مطالعات معماری»، تعداد پیروان این مسیر بیش از هر زمانی شده و دانشجوهای بیشتری قصد آمدن به این رشته را دارند.
اما، همیشه افزایش کمیت، یک پرسش کلیشهای را به همراه دارد؛ اینکه چه بر سر کیفیت آمده؟ در این یادداشت قصد دارم با پیمایشی آماری، به تحولات کمّی اشاره کنم تا بهانهای برای بررسی وضعیت کیفی این گرایش داشته باشم...
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fm12-06-30
http://koubeh.com/fm12
@Koubeh
🖋 محمدفرید مصلح| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
هفدهسال پیش طفلی در ارتفاعات ولنجک تهران متولد شد که دانشکدهی معماری دانشگاه بهشتی آن را «مطالعات معماری ایران» نامید. سالهای آغازین حیاتِ این رشته به دانشگاههای بهشتی و هنر اصفهان محدود شده بود. اما طولی نکشید که دانشگاهها و نهادهای بیشتری جذب این رشته شدند و برای ترویجش صف کشیدند. اکنون و در آستانهی هجدهسالگی گرایش «مطالعات معماری»، تعداد پیروان این مسیر بیش از هر زمانی شده و دانشجوهای بیشتری قصد آمدن به این رشته را دارند.
اما، همیشه افزایش کمیت، یک پرسش کلیشهای را به همراه دارد؛ اینکه چه بر سر کیفیت آمده؟ در این یادداشت قصد دارم با پیمایشی آماری، به تحولات کمّی اشاره کنم تا بهانهای برای بررسی وضعیت کیفی این گرایش داشته باشم...
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fm12-06-30
http://koubeh.com/fm12
@Koubeh
Telegraph
۷۳۰٪؛ رشد انفجاری ظرفیت پذیرش رشتهی مطالعات معماری در یک دههی اخیر
هفدهسال پیش طفلی در ارتفاعات ولنجک تهران متولد شد که دانشکدهی معماری دانشگاه بهشتی آن را «مطالعات معماری ایران» نامید. سالهای آغازین حیاتِ این رشته به دانشگاههای بهشتی و هنر اصفهان محدود شده بود. اما طولی نکشید که دانشگاهها و نهادهای بیشتری جذب این رشته…
▪️ تهران بهمثابه گنج؛ پیشنهادی به آقای شهردار
🖋 محمدفرید مصلح| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
«ما اگر این ۳۲۵ (ایستگاه مترو) را بلندمرتبهسازی کنیم... باهاش هم میشه نوسازی کرد، هم ایمنی رو برای شهر آورد، هم آسایش رو برای شهر آورد، هم هویت و معماری نوین ایرانی-اسلامی رو خلق کرد، هم اعتبار و امکان خلق کرد و رفت جای دیگهای از شهر رو آباد کرد».
از آقای زاکانی -شهردار تهران- متشکرم که سه روز پیش، یعنی بیستم تیرماه ویدئویی سهدقیقهای در پیج اینستاگرامیاش منتشر کرد. در این ویدئو او به «موضوع شهرسازی» اشاره میکند و بعد اضافه میکند: «ما راهی رو که باید دنبال بکنیم، این است که نوسازی شهریمان را با یک الگوی جدیدی دنبال کنیم!». ادامهی صحبتهای او این است که میتوان با بلندمرتبهسازی بر فراز ایستگاههای ۳۲۵گانهی متروی تهران اعتبار ۳۰۰.۰۰۰ میلیاردتومانی برای تکمیل متروی تهران جذب کرد و حتی مازاد این درآمد را برای آبادسازی سایر نقاط شهر به کار گرفت.
آقای زاکانی در ادامهی این سخنرانی اعلام میکند که «نه دولت این پول را داره و نه کسی هم باید توقع داشته باشد که دولت این پول را بده. اما خود این شهر گنجه». خلاصهی کلام اینکه، با بهرهگیری از این الگوی جدید نوسازی -یعنی بلندمرتبهسازی بر فراز متروها- اعتبار لازم تأمین خواهد شد، به این شکل هم خطوط مترو تکمیل و هم شهر آباد میشود.
پیش از هر حرفی، قدردان آقای شهردار هستم که آمدند و رویکرد توسعهی شهریشان را صراحتاً در اختیار افکار عمومی قرار دادند. فرصت را غنیمت میشمارم تا بهعنوان یک دغدغهمند آماتور شهر، چند نکته را یادآوری کنم...
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fm13-07-13
http://koubeh.com/fm13
@Koubeh
🖋 محمدفرید مصلح| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
«ما اگر این ۳۲۵ (ایستگاه مترو) را بلندمرتبهسازی کنیم... باهاش هم میشه نوسازی کرد، هم ایمنی رو برای شهر آورد، هم آسایش رو برای شهر آورد، هم هویت و معماری نوین ایرانی-اسلامی رو خلق کرد، هم اعتبار و امکان خلق کرد و رفت جای دیگهای از شهر رو آباد کرد».
از آقای زاکانی -شهردار تهران- متشکرم که سه روز پیش، یعنی بیستم تیرماه ویدئویی سهدقیقهای در پیج اینستاگرامیاش منتشر کرد. در این ویدئو او به «موضوع شهرسازی» اشاره میکند و بعد اضافه میکند: «ما راهی رو که باید دنبال بکنیم، این است که نوسازی شهریمان را با یک الگوی جدیدی دنبال کنیم!». ادامهی صحبتهای او این است که میتوان با بلندمرتبهسازی بر فراز ایستگاههای ۳۲۵گانهی متروی تهران اعتبار ۳۰۰.۰۰۰ میلیاردتومانی برای تکمیل متروی تهران جذب کرد و حتی مازاد این درآمد را برای آبادسازی سایر نقاط شهر به کار گرفت.
آقای زاکانی در ادامهی این سخنرانی اعلام میکند که «نه دولت این پول را داره و نه کسی هم باید توقع داشته باشد که دولت این پول را بده. اما خود این شهر گنجه». خلاصهی کلام اینکه، با بهرهگیری از این الگوی جدید نوسازی -یعنی بلندمرتبهسازی بر فراز متروها- اعتبار لازم تأمین خواهد شد، به این شکل هم خطوط مترو تکمیل و هم شهر آباد میشود.
پیش از هر حرفی، قدردان آقای شهردار هستم که آمدند و رویکرد توسعهی شهریشان را صراحتاً در اختیار افکار عمومی قرار دادند. فرصت را غنیمت میشمارم تا بهعنوان یک دغدغهمند آماتور شهر، چند نکته را یادآوری کنم...
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fm13-07-13
http://koubeh.com/fm13
@Koubeh
Telegraph
تهران بهمثابه گنج؛ پیشنهادی به آقای شهردار
«ما اگر این ۳۲۵ (ایستگاه مترو) را بلندمرتبهسازی کنیم... باهاش هم میشه نوسازی کرد، هم ایمنی رو برای شهر آورد، هم آسایش رو برای شهر آورد، هم هویت و معماری نوین ایرانی-اسلامی رو خلق کرد، هم اعتبار و امکان خلق کرد و رفت جای دیگهای از شهر رو آباد کرد». از آقای…
▪️ معماری انساندوستانه؛ زنگ خطری برای مرگ معماری
🖋 امیرحسین رشگی| کارشناس ارشد دانشگاه پلیتکنیک میلان
حتما تابهحال با اصطلاح «معماری انسان دوستانه» مواجهشدهاید و بارها در وبسایت ها و فضای مجازی آن را خواندهاید؛ در واقع این اصطلاح به ترویج ایدهی معماریکردن برای مردم اشاره دارد و صرفاً پروژههایی را سزاوار حوزهی معماری میداند که برای مردم ساخته شده باشد و به فهم مردم نزدیک باشد و در راستای پاسخگویی به نیازهای جامعه طراحی شده باشد. در ادامه میخواهم به این واقعیت اشاره کنم که به مرور زمان، این تلقی جدید از معماری به مرور از مسیر اصلی خودش منحرف شده و به ایجاد یک فهم نادرست از معماری منتهی شده است. حتی امروزه جامعهی دانشگاهی و آکادمیک را درگیر کرده و به یک شبهایدئولوژی تغییر حالت داده است...
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ar1-07-16
https://koubeh.com/ar1
@koubeh
🖋 امیرحسین رشگی| کارشناس ارشد دانشگاه پلیتکنیک میلان
حتما تابهحال با اصطلاح «معماری انسان دوستانه» مواجهشدهاید و بارها در وبسایت ها و فضای مجازی آن را خواندهاید؛ در واقع این اصطلاح به ترویج ایدهی معماریکردن برای مردم اشاره دارد و صرفاً پروژههایی را سزاوار حوزهی معماری میداند که برای مردم ساخته شده باشد و به فهم مردم نزدیک باشد و در راستای پاسخگویی به نیازهای جامعه طراحی شده باشد. در ادامه میخواهم به این واقعیت اشاره کنم که به مرور زمان، این تلقی جدید از معماری به مرور از مسیر اصلی خودش منحرف شده و به ایجاد یک فهم نادرست از معماری منتهی شده است. حتی امروزه جامعهی دانشگاهی و آکادمیک را درگیر کرده و به یک شبهایدئولوژی تغییر حالت داده است...
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ar1-07-16
https://koubeh.com/ar1
@koubeh
Telegraph
معماری انساندوستانه؛ زنگ خطری برای مرگ معماری
حتما تابهحال با اصطلاح «معماری انسان دوستانه»[1] مواجهشدهاید و بارها در وبسایت ها و فضای مجازی آن را خواندهاید؛ در واقع این اصطلاح به ترویج ایدهی معماریکردن برای مردم اشاره دارد و صرفاً پروژههایی را سزاوار حوزهی معماری میداند که برای مردم ساخته…
▪️نابخردی بیپایان؛ از امامزادهصالح تا امامزادهداوود
🖋 مهدی فرجی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
صبح روز پنجشنبه ۶مرداد۱۴۰۱، خبری از امامزادهداوود تمام رسانهها و فضای مجازی را پر کرد: تصاویر و فیلمهایی از اطراف رودخانهی کن سولقان نشان میداد این منطقه در سیل غرق شده است و مردمِ سراسیمه از سیل، به امامزاده پناه بردهاند. در فیلمی سیل خروشان درب امامزاده را میشکند و به حیاط آن، بدون اذن ورود -که از شروط ورود به فضای مذهبی است- به امامزادهداوود داخل میشود! در کنار آن، آمار تعداد جانباختگان و آسیبدیدگان حادثه نیز اعلام شد.
اما باید پرسید که دلیل این حادثه چه بود؟ چرا همیشه وقتی که در ایران خبر از سیلهای شهری است، ، آمار از دست رفتن هممیهنانمان و آسیبرسیدن به جان و مال آنها بر اثر سوءمدیریت شهری و طراحی شهری شدت میگیرد؟ چرا سازمان مدیریت بحران که مهمترین وظیفهاش مدیریت بحران است، از بحران پیشگیری نمیکند و همیشه چندی پس از وقوع بحران و حادثه وارد عمل میشود؟ مگر این حادثه برای اولین بار است در این موقع از سال اتفاق میافتد؟ احتمالاً فراموش شده است که سیلی مهیبتر از سیل امامزادهداوود، درست ۳۵ سال و ۲ روز پیش از آن، تجریش، امامزادهصالح و شمیرانات را در ۴مرداد۱۳۶۶ در نوردید...
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/mf3-07-29
https://koubeh.com/mf3/
@Koubeh
🖋 مهدی فرجی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
صبح روز پنجشنبه ۶مرداد۱۴۰۱، خبری از امامزادهداوود تمام رسانهها و فضای مجازی را پر کرد: تصاویر و فیلمهایی از اطراف رودخانهی کن سولقان نشان میداد این منطقه در سیل غرق شده است و مردمِ سراسیمه از سیل، به امامزاده پناه بردهاند. در فیلمی سیل خروشان درب امامزاده را میشکند و به حیاط آن، بدون اذن ورود -که از شروط ورود به فضای مذهبی است- به امامزادهداوود داخل میشود! در کنار آن، آمار تعداد جانباختگان و آسیبدیدگان حادثه نیز اعلام شد.
اما باید پرسید که دلیل این حادثه چه بود؟ چرا همیشه وقتی که در ایران خبر از سیلهای شهری است، ، آمار از دست رفتن هممیهنانمان و آسیبرسیدن به جان و مال آنها بر اثر سوءمدیریت شهری و طراحی شهری شدت میگیرد؟ چرا سازمان مدیریت بحران که مهمترین وظیفهاش مدیریت بحران است، از بحران پیشگیری نمیکند و همیشه چندی پس از وقوع بحران و حادثه وارد عمل میشود؟ مگر این حادثه برای اولین بار است در این موقع از سال اتفاق میافتد؟ احتمالاً فراموش شده است که سیلی مهیبتر از سیل امامزادهداوود، درست ۳۵ سال و ۲ روز پیش از آن، تجریش، امامزادهصالح و شمیرانات را در ۴مرداد۱۳۶۶ در نوردید...
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/mf3-07-29
https://koubeh.com/mf3/
@Koubeh
Telegraph
نابخردی بیپایان؛ از امامزادهصالح تا امامزادهداوود
صبح روز پنجشنبه ۶مرداد۱۴۰۱، خبری از امامزادهداوود تمام رسانهها و فضای مجازی را پر کرد: تصاویر و فیلمهایی از اطراف رودخانهی کن سولقان نشان میداد این منطقه در سیل غرق شده است و مردمِ سراسیمه از سیل، به امامزاده پناه بردهاند. در فیلمی سیل خروشان درب…
▪️زن و تهرانی که مدرن شد؛ ترجمهای آزاد از مقالهی «کاوشی در تصورات شهری تهران»
🖋 یاسمن غلامی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
«ظهور و توسعهی حیات شهری مدرن در تهران اغلب به واسطهی مطالعهی تاریخ طراحی، جغرافیا و معماری به ما معرفی شده است. مطالعهای که شهر را در قالب تغییرات در معماری، مورفولوژی، الگوی خیابانها، تغییرات فضایی شهری مانند توسعهی خیابانها، ساختار اداری شهر و... مطالعه میکند.»
مقالهی «کاوشی در تصورات شهری تهران»، نوشتهی سمیه فلاحت، با جملات بالا آغاز میشود. جملاتی که نقدی است بر مطالعاتی که تاکنون در تلاش بودهاند ظهور مدرنیته در شهر و حیات شهری را خوانش کنند. نویسنده اما در این مقاله سعی دارد به شیوهای دیگر به سراغ کنکاش تاثیرات ظهور مدرنیتهی شهری در تهران اوایل قرن بیستم برود:
«در حال حاضر نیاز مبرمی به بازنگری در مدرنیتهی شهری تهران وجود دارد. ... من تجربیات ذهنی زندگی شهری در تهرانِ دهههای ابتدایی قرن بیستم را که در بازنماهای فرهنگی شهر، به ویژه رمانهایی که در آن دوره نوشته شدهاند و تکههایی فرهنگی در پروسهی مدرنیته بودند، بررسی خواهم کرد.»
سمیه فلاحت دو رمان را برگزیده است: تهران مخوف، نوشتهی مرتضی مشفق کاظمی در سال ۱۳۰۱ ش و زیبا، نوشتهی محمد حجازی در سال ۱۳۱۱ ش. نویسنده اما در این خوانش سوژهای مشخص در نظر داد: زن. چرا که معتقد است بازنماییِ «ساختار شهرنشینی جدید» در این رمانها پیوندی قوی میان فضای شهری و هویت زن نشان میدهد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/yg4-07-31
https://koubeh.com/yg4/
@Koubeh
🖋 یاسمن غلامی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
«ظهور و توسعهی حیات شهری مدرن در تهران اغلب به واسطهی مطالعهی تاریخ طراحی، جغرافیا و معماری به ما معرفی شده است. مطالعهای که شهر را در قالب تغییرات در معماری، مورفولوژی، الگوی خیابانها، تغییرات فضایی شهری مانند توسعهی خیابانها، ساختار اداری شهر و... مطالعه میکند.»
مقالهی «کاوشی در تصورات شهری تهران»، نوشتهی سمیه فلاحت، با جملات بالا آغاز میشود. جملاتی که نقدی است بر مطالعاتی که تاکنون در تلاش بودهاند ظهور مدرنیته در شهر و حیات شهری را خوانش کنند. نویسنده اما در این مقاله سعی دارد به شیوهای دیگر به سراغ کنکاش تاثیرات ظهور مدرنیتهی شهری در تهران اوایل قرن بیستم برود:
«در حال حاضر نیاز مبرمی به بازنگری در مدرنیتهی شهری تهران وجود دارد. ... من تجربیات ذهنی زندگی شهری در تهرانِ دهههای ابتدایی قرن بیستم را که در بازنماهای فرهنگی شهر، به ویژه رمانهایی که در آن دوره نوشته شدهاند و تکههایی فرهنگی در پروسهی مدرنیته بودند، بررسی خواهم کرد.»
سمیه فلاحت دو رمان را برگزیده است: تهران مخوف، نوشتهی مرتضی مشفق کاظمی در سال ۱۳۰۱ ش و زیبا، نوشتهی محمد حجازی در سال ۱۳۱۱ ش. نویسنده اما در این خوانش سوژهای مشخص در نظر داد: زن. چرا که معتقد است بازنماییِ «ساختار شهرنشینی جدید» در این رمانها پیوندی قوی میان فضای شهری و هویت زن نشان میدهد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/yg4-07-31
https://koubeh.com/yg4/
@Koubeh
Telegraph
زن و تهرانی که مدرن شد
زن و تهرانی که مدرن میشد؛ ترجمهای آزاد از مقالهی «کاوشی در تصورات شهری تهران» «ظهور و توسعهی حیات شهری مدرن در تهران اغلب به واسطهی مطالعهی تاریخ طراحی، جغرافیا و معماری به ما معرفی شده است. مطالعهای که شهر را در قالب تغییرات در معماری، مورفولوژی،…
▪️تهران و رودهایش
🖋 محمدجواد احمدیزاده| دانشجوی کارشناسی ارشد ایرانشناسی دانشگاه تهران
شهرها کجا به وجود میآیند؟ اگر بخواهيم با دانش جغرافيايي كه از كتابهاي مطالعات اجتماعي دبستان به دست آوردهايم به اين سوال پاسخ دهيم، خواهیم گفت: در دشتهای آبرفتی، کنار رودها. جواب سادهای به نظر میرسد اما به شکل شگفتآوری اگر به پنجاه کلانشهر اول دنیا از نظر جمعیت و وسعت نگاهی بیندازیم، میبینیم که با تقریب خوبی بیشرشان از این الگو پیروی میکنند (برای مثال ر.ک. url2)؛ از میان بیشتر این شهرها رودهای پرآبی میگذرد که شهر یا در جلگهای که این رود ایجاد کرده قرار گرفته یا در دلتای آن کنار دریا و اقیانوس.
این شهرها اقلیم، عرض جغرافیایی، تاریخ، فرهنگ و شرایط بسیار متفاوتی با هم دارند، اما به نظر میرسد که حتی پس از گذشت چندینهزار سال از انقلاب کشاورزی هنوز هم انسان در دوران مدرن از الگوی مکانیابیای استفاده میکند که در آن دوران برای دستیابی به زمینهای کشاورزی بهتر و حداکثر تولید غذا به آن رسیده بوده است. ما اولین شهرهایمان را در کنار رودهای بزرگ و در زمینهای آبرفتی ساختهایم و هنوز هم آنجاییم، اگر هم قرار باشد شهر جدیدی بسازیم، باز همین جا را انتخاب میکنیم.
حال اگر به چند جدول رتبهبندی کلانشهرهای دنیا نگاهی بیندازید، تهران را معمولا در بین پنجاه شهر اول پیدا میکنید؛ گاهی بین ۲۰ تا ۳۰ و گاهی هم بین ۳۰ تا ۴۰ اما تهران آنقدر وسیع، پرجمعیت و متراکم است که در بین ۵۰ کلانشهر اول دنیا جای بگیرد. اما آیا تهران از این الگوی مکانیابی پیروی میکند؟
تهران برخلاف بیشتر کلانشهرهای دنیا در جلگهای پست یا در دلتای رودی واقع نشده؛ بلکه در کوهپایهي کوهی بلند قرار گرفته که بلندترین و پستترین نقطهی مسکونیاش بیش از ۱۰۰۰ متر اختلاف ارتفاع دارند. اما رود چه؟ آیا تهران رود دارد؟
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ja2-08-03
https://koubeh.com/ja2
@koubeh
🖋 محمدجواد احمدیزاده| دانشجوی کارشناسی ارشد ایرانشناسی دانشگاه تهران
شهرها کجا به وجود میآیند؟ اگر بخواهيم با دانش جغرافيايي كه از كتابهاي مطالعات اجتماعي دبستان به دست آوردهايم به اين سوال پاسخ دهيم، خواهیم گفت: در دشتهای آبرفتی، کنار رودها. جواب سادهای به نظر میرسد اما به شکل شگفتآوری اگر به پنجاه کلانشهر اول دنیا از نظر جمعیت و وسعت نگاهی بیندازیم، میبینیم که با تقریب خوبی بیشرشان از این الگو پیروی میکنند (برای مثال ر.ک. url2)؛ از میان بیشتر این شهرها رودهای پرآبی میگذرد که شهر یا در جلگهای که این رود ایجاد کرده قرار گرفته یا در دلتای آن کنار دریا و اقیانوس.
این شهرها اقلیم، عرض جغرافیایی، تاریخ، فرهنگ و شرایط بسیار متفاوتی با هم دارند، اما به نظر میرسد که حتی پس از گذشت چندینهزار سال از انقلاب کشاورزی هنوز هم انسان در دوران مدرن از الگوی مکانیابیای استفاده میکند که در آن دوران برای دستیابی به زمینهای کشاورزی بهتر و حداکثر تولید غذا به آن رسیده بوده است. ما اولین شهرهایمان را در کنار رودهای بزرگ و در زمینهای آبرفتی ساختهایم و هنوز هم آنجاییم، اگر هم قرار باشد شهر جدیدی بسازیم، باز همین جا را انتخاب میکنیم.
حال اگر به چند جدول رتبهبندی کلانشهرهای دنیا نگاهی بیندازید، تهران را معمولا در بین پنجاه شهر اول پیدا میکنید؛ گاهی بین ۲۰ تا ۳۰ و گاهی هم بین ۳۰ تا ۴۰ اما تهران آنقدر وسیع، پرجمعیت و متراکم است که در بین ۵۰ کلانشهر اول دنیا جای بگیرد. اما آیا تهران از این الگوی مکانیابی پیروی میکند؟
تهران برخلاف بیشتر کلانشهرهای دنیا در جلگهای پست یا در دلتای رودی واقع نشده؛ بلکه در کوهپایهي کوهی بلند قرار گرفته که بلندترین و پستترین نقطهی مسکونیاش بیش از ۱۰۰۰ متر اختلاف ارتفاع دارند. اما رود چه؟ آیا تهران رود دارد؟
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ja2-08-03
https://koubeh.com/ja2
@koubeh
Telegraph
تهران و رودهایش
شهرها کجا به وجود میآیند؟ اگر بخواهيم با دانش جغرافيايي كه از كتابهاي مطالعات اجتماعي دبستان به دست آوردهايم به اين سوال پاسخ دهيم، خواهیم گفت: در دشتهای آبرفتی، کنار رودها. جواب سادهای به نظر میرسد اما به شکل شگفتآوری اگر به پنجاه کلانشهر اول دنیا…
▪️روایتی از سِدِه در دهه اوّل محرم؛ شهری که محلات تاریخی آن در سایه «مذهب»، خودمختار میشوند.
🖋 وحید آقایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
در مرکز کشور، با فاصله یک خیابان از مرکز استان اصفهان، شهرستانی کمتر شناختهشده واقع است که افراد محلّی آن را به رسم قدیم، «سِدِه» مینامند و به طور رسمی و کشوری، نام «خمینیشهر» را بر آن نهادهاند و البته، معدود افرادی هم هستند که آن را با نام دوران پهلویاش، یعنی «همایونشهر» نقل محفل کنند. دلیل وجه تسمیه تاریخی «سده»، تشکیل آن از سه محله امروزین و ده قدیمی «فروشان (پریوشان)»، «خوزان» و «ورنوسفادران» است.
این شهر که دومین شهر پرتراکم کشور به لحاظ جمعیت پس از تهران است و این روزها با فعالیتهای اصغر فرهادی، کارگردان نامدار سینما اهل محله «خوزان» و صنعت سنگ آن بهویژه خاندان داورپناه ورنوسفادرانی، نامش بیشتر بر سر زبانها افتاده است، مهمترین بخش باقیمانده از «ماربین» یا «مهربین» کهن است؛ منطقهای که از نظر قدمت و اهمیت در طول تاریخ تنه به تنهی اصفهان میزند و مهمترین یادگار آن هم بقایای یک آتشگاه مدور و دژ باستانی بر فراز کوه است که به «دژ ماربین» یا «دژ مهربین» معروف است و آن را با نام «کوه آتشگاه اصفهان» نیز میشناسند. بر اساس اساطیر، این کوه را مدفن طهمورث میدانند و بر اساس شواهدی که تاکنون یافت شده است، دستکم از دوران عیلام تاریخ دارد (شاهین، 1394: 12). سوای آنکه هنوز اسامی کهن محلات و بخشهای مختلف این منطقه بر خیابانها و محلات امروزین شهر مانده است و این موضوع، شاید ریشه در گویش پیش از اسلامیای دارد که میان برخی مردم این شهر و بهویژه اهالی محله ورنوسفادران رایج است؛ گویش «ولایتی» که محلیها آن را «ولاتی» مینامند و به اعتقاد زبانشناسان، از شقوق زبانهای باستانی ایران در مناطق مرکزی است (URL 01). اسامیای چون «آدریان»، «اسفریز» و «هرستان»، که برخی از آنها نیز در متون تاریخی ذکر شدهاند. از این گذشته، «سده» در دوران معاصر نیز حرفها برای گفتن دارد و نمونه بارز آن قرارگیری دانشگاه صنعتی اصفهان در اراضی این شهرستان است و طرحهای جامعی که به روایت افراد محلّی، برای بخشهای شمالی این شهر تهیه شده بود تا مجموعههایی مسافری، اقامتی و رفاهی را در آینده شکل دهد و در خدمت دانشگاه باشد، اما با وقوع انقلاب ناکام ماند و به مناطق مسکونی و بخش جدید شهر با نامهایی چون «کوی پاسداران» و «منظریه» بدل شد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/va3-08-12
https://koubeh.com/va3/
@koubeh
🖋 وحید آقایی| دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری ایران
در مرکز کشور، با فاصله یک خیابان از مرکز استان اصفهان، شهرستانی کمتر شناختهشده واقع است که افراد محلّی آن را به رسم قدیم، «سِدِه» مینامند و به طور رسمی و کشوری، نام «خمینیشهر» را بر آن نهادهاند و البته، معدود افرادی هم هستند که آن را با نام دوران پهلویاش، یعنی «همایونشهر» نقل محفل کنند. دلیل وجه تسمیه تاریخی «سده»، تشکیل آن از سه محله امروزین و ده قدیمی «فروشان (پریوشان)»، «خوزان» و «ورنوسفادران» است.
این شهر که دومین شهر پرتراکم کشور به لحاظ جمعیت پس از تهران است و این روزها با فعالیتهای اصغر فرهادی، کارگردان نامدار سینما اهل محله «خوزان» و صنعت سنگ آن بهویژه خاندان داورپناه ورنوسفادرانی، نامش بیشتر بر سر زبانها افتاده است، مهمترین بخش باقیمانده از «ماربین» یا «مهربین» کهن است؛ منطقهای که از نظر قدمت و اهمیت در طول تاریخ تنه به تنهی اصفهان میزند و مهمترین یادگار آن هم بقایای یک آتشگاه مدور و دژ باستانی بر فراز کوه است که به «دژ ماربین» یا «دژ مهربین» معروف است و آن را با نام «کوه آتشگاه اصفهان» نیز میشناسند. بر اساس اساطیر، این کوه را مدفن طهمورث میدانند و بر اساس شواهدی که تاکنون یافت شده است، دستکم از دوران عیلام تاریخ دارد (شاهین، 1394: 12). سوای آنکه هنوز اسامی کهن محلات و بخشهای مختلف این منطقه بر خیابانها و محلات امروزین شهر مانده است و این موضوع، شاید ریشه در گویش پیش از اسلامیای دارد که میان برخی مردم این شهر و بهویژه اهالی محله ورنوسفادران رایج است؛ گویش «ولایتی» که محلیها آن را «ولاتی» مینامند و به اعتقاد زبانشناسان، از شقوق زبانهای باستانی ایران در مناطق مرکزی است (URL 01). اسامیای چون «آدریان»، «اسفریز» و «هرستان»، که برخی از آنها نیز در متون تاریخی ذکر شدهاند. از این گذشته، «سده» در دوران معاصر نیز حرفها برای گفتن دارد و نمونه بارز آن قرارگیری دانشگاه صنعتی اصفهان در اراضی این شهرستان است و طرحهای جامعی که به روایت افراد محلّی، برای بخشهای شمالی این شهر تهیه شده بود تا مجموعههایی مسافری، اقامتی و رفاهی را در آینده شکل دهد و در خدمت دانشگاه باشد، اما با وقوع انقلاب ناکام ماند و به مناطق مسکونی و بخش جدید شهر با نامهایی چون «کوی پاسداران» و «منظریه» بدل شد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/va3-08-12
https://koubeh.com/va3/
@koubeh
Telegraph
روایتی از سِدِه در دهه اوّل محرم؛ شهری که محلات تاریخی آن در سایه «مذهب»، خودمختار میشوند
در مرکز کشور، با فاصله یک خیابان از مرکز استان اصفهان، شهرستانی کمتر شناختهشده واقع است که افراد محلّی آن را به رسم قدیم، «سِدِه» مینامند و به طور رسمی و کشوری، نام «خمینیشهر» را بر آن نهادهاند و البته، معدود افرادی هم هستند که آن را با نام دوران پهلویاش،…
▪️ "پروژه ی نیم خانه الخاندرو آراونا در مقابل پروژه ی بازتولید سارایوو توسط لبیوس وودز"
🖋 امیرحسین رشگی| کارشناس ارشد دانشگاه پلیتکنیک میلان
پروژه ی آراونا پیشنهادی است برای معضل مسکن در شیلی و پروژه ی وودز برای بازتولید شهر جنگزدهی سارایوو.
در پروژهی مسکن اجتماعی آراونا نگاه اصلی به بودجهی اقتصادی مردم است. و او می گوید شاید مردم نتوانند یک خانهی خوب کامل داشته باشند ولی میتوانند یک نیمخانهی خوب داشته باشند. او در طرح خود به شکل زنجیروار خانههایی را نمایش می دهد که خانهای ساده یا به قول خود او یک نیمخانه ی ساده (مانند هزاران نمونهی دیگر خانه که در سراسر دنیا ساخته میشود) در کنار یک فضای خالی که به گفتهی او مخاطب مختار است در آن فضای خالی هر کاری می خواهد انجام دهد...
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ar2-08-18
https://koubeh.com/ar2/
@koubeh
🖋 امیرحسین رشگی| کارشناس ارشد دانشگاه پلیتکنیک میلان
پروژه ی آراونا پیشنهادی است برای معضل مسکن در شیلی و پروژه ی وودز برای بازتولید شهر جنگزدهی سارایوو.
در پروژهی مسکن اجتماعی آراونا نگاه اصلی به بودجهی اقتصادی مردم است. و او می گوید شاید مردم نتوانند یک خانهی خوب کامل داشته باشند ولی میتوانند یک نیمخانهی خوب داشته باشند. او در طرح خود به شکل زنجیروار خانههایی را نمایش می دهد که خانهای ساده یا به قول خود او یک نیمخانه ی ساده (مانند هزاران نمونهی دیگر خانه که در سراسر دنیا ساخته میشود) در کنار یک فضای خالی که به گفتهی او مخاطب مختار است در آن فضای خالی هر کاری می خواهد انجام دهد...
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ar2-08-18
https://koubeh.com/ar2/
@koubeh
Telegraph
"پروژه ی نیم خانه الخاندرو آراونا در مقابل پروژه ی بازتولید سارایوو توسط لبیوس وودز"
پروژه ی آراونا پیشنهادی است برای معضل مسکن در شیلی و پروژه ی وودز برای بازتولید شهر جنگزدهی سارایوو. در پروژهی مسکن اجتماعی آراونا نگاه اصلی به بودجهی اقتصادی مردم است. و او می گوید شاید مردم نتوانند یک خانهی خوب کامل داشته باشند ولی میتوانند یک نیمخانهی…
▪️آیا عُمر مینیمالیسم به سر آمده است؟
🖋 نویسنده: دیما اِستوهی| 27 می 2022.
🖌 ترجمه: مریم محمودی کاهکش| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
زیباییشناسی بصریِ چند دههی گذشته را میتوان به عنوان طراحی با اصول و قواعد «تهیمندی» تعریف کرد. بنا به گفتهی بعضی، با ترویج جریان مینیمالیسم (یا کمینهگرایی) که در عین حال که از محبوبیت جهانی برخوردار است به شدت نیز مورد نقد و نکوهش واقع شده، در هنر، سبک زندگی، مُد و فشن، یا طراحی صنعتی و طراحی داخلی، نیاز به حفظ چیزها در یک [مقدارِ] حداقلِ ساده وجود داشته است. مینیمالیسم، این مفهومِ فروکاستن چیزی به عناصر لازم و ضروری آن است. اما، چه کسی تصمیم میگیرد که چه چیزی ضرورت دارد، و چه کسی تصمیم میگیرد که چیزی خیلی زیاد است؟ جریانهای معاصر، با این پرسشهای ذهنی، همراه با تغییرات بنیادی در مصرفگرایی و شیوهی زندگی افراد که در طول سالهای اخیر مشاهده شده، نشان دادند که مینیمالیسم ممکن است ماندگار شود، اما با یک چرخش (تغییر).
مینیمالیسم جنبشی هنری است که پس از جنگ جهانی دوم شروع به شکلگیری کرد، و گمان میذرفت به عنوان واکنشی در مقابل مدرنیسم و اکسپرسیونیسم انتزاعی در آن زمان شکل گرفت. هنرمندان، با ایجاد آنچه معتقد بودند باید «نابترین صورتِ زیبایی» باشد، میخواستند از ویژگیها و مشخصههای عاطفی و بیانی این ژانرها، که احساس میکردند انحرافی از خود هنر بودند، فاصله بگیرند. اصطلاح مینیمالیسم که در هنرهای تجسمی، موسیقی، و طرحهای صنعتی دههی ۱۹۶۰ بسیار مشاهده شده، غالباً به چیزی اشاره دارد که به ملزومات آن تجزیه شده، و هر نوع تزئینات کنار گذاشته شده است. هنرمندان و مجسمهسازانی مانند فرانک استلا، رابرت موریس، دونالد جاد[۱۵] و کارل آندره، به عنوان تنی چند از هنرمندان این سبک، شروع به حرکت به سمت تجرید هندسی، و کاوش و بررسی آن از طریق رسانههای مختلف کردند. در آن سوی اقیانوس اطلس، رویکرد اروپایی به مینیمالیسم، در آثاری از هنرمندان وابسته به باهاوس، جنبش داستیل، و جنبش کانستراکتیویست روسی مشاهده شده است.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/mmk7-08-19-2
https://koubeh.com/mmk7/
@koubeh
🖋 نویسنده: دیما اِستوهی| 27 می 2022.
🖌 ترجمه: مریم محمودی کاهکش| کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران
زیباییشناسی بصریِ چند دههی گذشته را میتوان به عنوان طراحی با اصول و قواعد «تهیمندی» تعریف کرد. بنا به گفتهی بعضی، با ترویج جریان مینیمالیسم (یا کمینهگرایی) که در عین حال که از محبوبیت جهانی برخوردار است به شدت نیز مورد نقد و نکوهش واقع شده، در هنر، سبک زندگی، مُد و فشن، یا طراحی صنعتی و طراحی داخلی، نیاز به حفظ چیزها در یک [مقدارِ] حداقلِ ساده وجود داشته است. مینیمالیسم، این مفهومِ فروکاستن چیزی به عناصر لازم و ضروری آن است. اما، چه کسی تصمیم میگیرد که چه چیزی ضرورت دارد، و چه کسی تصمیم میگیرد که چیزی خیلی زیاد است؟ جریانهای معاصر، با این پرسشهای ذهنی، همراه با تغییرات بنیادی در مصرفگرایی و شیوهی زندگی افراد که در طول سالهای اخیر مشاهده شده، نشان دادند که مینیمالیسم ممکن است ماندگار شود، اما با یک چرخش (تغییر).
مینیمالیسم جنبشی هنری است که پس از جنگ جهانی دوم شروع به شکلگیری کرد، و گمان میذرفت به عنوان واکنشی در مقابل مدرنیسم و اکسپرسیونیسم انتزاعی در آن زمان شکل گرفت. هنرمندان، با ایجاد آنچه معتقد بودند باید «نابترین صورتِ زیبایی» باشد، میخواستند از ویژگیها و مشخصههای عاطفی و بیانی این ژانرها، که احساس میکردند انحرافی از خود هنر بودند، فاصله بگیرند. اصطلاح مینیمالیسم که در هنرهای تجسمی، موسیقی، و طرحهای صنعتی دههی ۱۹۶۰ بسیار مشاهده شده، غالباً به چیزی اشاره دارد که به ملزومات آن تجزیه شده، و هر نوع تزئینات کنار گذاشته شده است. هنرمندان و مجسمهسازانی مانند فرانک استلا، رابرت موریس، دونالد جاد[۱۵] و کارل آندره، به عنوان تنی چند از هنرمندان این سبک، شروع به حرکت به سمت تجرید هندسی، و کاوش و بررسی آن از طریق رسانههای مختلف کردند. در آن سوی اقیانوس اطلس، رویکرد اروپایی به مینیمالیسم، در آثاری از هنرمندان وابسته به باهاوس، جنبش داستیل، و جنبش کانستراکتیویست روسی مشاهده شده است.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/mmk7-08-19-2
https://koubeh.com/mmk7/
@koubeh
Telegraph
آیا عُمر مینیمالیسم به سر آمده است؟
آیا عُمر مینیمالیسم به سر آمده است؟[1] نوشته شده توسط دیما اِستوهی[2]؛ 27 می 2022.
▪️ پروژهی فکری پیتر آیزنمن در مقابل پروژهی فکری پیتر زومتور
🖋 امیرحسین رشگی| کارشناس ارشد دانشگاه پلیتکنیک میلان
وقتی در معماری از پیتر آیزنمن و پیتر زومتور صحبت می شود گویی دو قطب همنام آهنربا را میخواهیم به یکدیگر نزدیک کنیم، نتیجه آن که یکدیگر را پس میزنند! هر دو معمارانی قابل احترام هستند و خدمات ارزندهای به دیسیپلین معماری ارائه دادهاند و اما اختلاف نظراتشان در چه موردی است؟
برای ورود به این مبحث، لازم است در ابتدا نگاهی به نظریات کانت انداخت که بنیان اختلاف نظر این دو معمار را بیان میکند.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ar3-08-25
https://koubeh.com/ar3/
@koubeh
🖋 امیرحسین رشگی| کارشناس ارشد دانشگاه پلیتکنیک میلان
وقتی در معماری از پیتر آیزنمن و پیتر زومتور صحبت می شود گویی دو قطب همنام آهنربا را میخواهیم به یکدیگر نزدیک کنیم، نتیجه آن که یکدیگر را پس میزنند! هر دو معمارانی قابل احترام هستند و خدمات ارزندهای به دیسیپلین معماری ارائه دادهاند و اما اختلاف نظراتشان در چه موردی است؟
برای ورود به این مبحث، لازم است در ابتدا نگاهی به نظریات کانت انداخت که بنیان اختلاف نظر این دو معمار را بیان میکند.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ar3-08-25
https://koubeh.com/ar3/
@koubeh
Telegraph
پروژهی فکری پیتر آیزنمن در مقابل پروژهی فکری پیتر زومتور
وقتی در معماری از پیتر آیزنمن و پیتر زومتور صحبت می شود گویی دو قطب همنام آهنربا را میخواهیم به یکدیگر نزدیک کنیم، نتیجه آن که یکدیگر را پس میزنند! هر دو معمارانی قابل احترام هستند و خدمات ارزندهای به دیسیپلین معماری ارائه دادهاند و اما اختلاف نظراتشان…
▪️ لباس جعلی بر تن «اهواز»؛ پروژه «میدان دانشگاه» اهواز نمایندهای از نگاه مسموم و ویرانگر شهری است.
🖋 وحید آقایی| دانشجوی کارشناسیارشد مطالعات معماری ایران
📑 [بازنشر از روزنامه پیامِ ما]
اهواز؛ شهری که در دوران تاریخی، دستکم تا دوره عیلام پیشینه دارد، در زمان ساسانیان شهری آباد بوده و در زمان اشکانیان یکبار به پایتختی ایران برگزیده میشود و از دفتر تاریخ ایران معاصر، به دلیل مرکزیت استان خوزستان، سهمی بسیار اما ناشناخته دارد. با این همه، در میان عام و خاص، غالبا شهری فاقد هویت و نو قلمداد میشود و تصور از آن با ترکیبی از وقایع پس از انقلاب جمهوری اسلامی و جنگ هشت ساله و بحرانهای اجتماعی و زیستمحیطی سالهای اخیر چون خشکسالی و طوفانهای ریزگرد گره خورده است.
وضعیت کنونی اهواز علل گوناگون دارد؛ از مهاجرتهای گسترده پس از انقلاب و جنگ و تخریبهای ویرانگر حمله عراق گرفته تا دوری از مرکز و بهقول معروف سری بیکلاه مانده در این سیستم تمرکزگرا. اما یکی از مهمترین علتهای آن، نگاه مدیران شهری در مسئولیتهای مختلف است و قربانگاهی که برای ویران کردن آن، میراث تاریخی و معاصر واجد ارزش باقیمانده در آن و پیشینه و هویتاش، گویی همواره آماده کردهاند. مدیرانی که سهم آنها در تخریب این شهر و کلید زدن اتفاقات اشتباه، اگر اغراق نباشد، کم از آسیبهای وارده در جنگ هشتساله نبوده است. شمارش آنها، در مجال این نوشته نمیگنجد؛ از بیتوجهی و ویرانی بافت تاریخی شهر گرفته که هر روز در آن بنایی با چراغسبز یا انفعال نهادهای ذیربط تخریب و ساختمانی بدقواره و گاه بدتر و با نمایی شترگاو پلنگ از معماری کلاسیک اروپایی، سر بر میآورد تا محوطههای تاریخی که گویی عامدانه به آنها بیاعتنایی و تاریخ اهواز پاکسازی میشود؛ نظیر گورستان و گورخمرههای اشکانی که در همین هفتههای اخیر درحفاریهای نفتی در حاشیه رودخانه کارون پیدا شد اما با وجود اعلام دغدغه فعالان و روزنامهگارانی اهوازی و خوزستانی در خصوص وضعیت نگهداری آن، به حال خود رها گردید تا شبانه شاهد تخریب گورخمرهها و تاریخ این شهر باشیم.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/va4-09-06
https://koubeh.com/va4-09-06/
@koubeh
🖋 وحید آقایی| دانشجوی کارشناسیارشد مطالعات معماری ایران
📑 [بازنشر از روزنامه پیامِ ما]
اهواز؛ شهری که در دوران تاریخی، دستکم تا دوره عیلام پیشینه دارد، در زمان ساسانیان شهری آباد بوده و در زمان اشکانیان یکبار به پایتختی ایران برگزیده میشود و از دفتر تاریخ ایران معاصر، به دلیل مرکزیت استان خوزستان، سهمی بسیار اما ناشناخته دارد. با این همه، در میان عام و خاص، غالبا شهری فاقد هویت و نو قلمداد میشود و تصور از آن با ترکیبی از وقایع پس از انقلاب جمهوری اسلامی و جنگ هشت ساله و بحرانهای اجتماعی و زیستمحیطی سالهای اخیر چون خشکسالی و طوفانهای ریزگرد گره خورده است.
وضعیت کنونی اهواز علل گوناگون دارد؛ از مهاجرتهای گسترده پس از انقلاب و جنگ و تخریبهای ویرانگر حمله عراق گرفته تا دوری از مرکز و بهقول معروف سری بیکلاه مانده در این سیستم تمرکزگرا. اما یکی از مهمترین علتهای آن، نگاه مدیران شهری در مسئولیتهای مختلف است و قربانگاهی که برای ویران کردن آن، میراث تاریخی و معاصر واجد ارزش باقیمانده در آن و پیشینه و هویتاش، گویی همواره آماده کردهاند. مدیرانی که سهم آنها در تخریب این شهر و کلید زدن اتفاقات اشتباه، اگر اغراق نباشد، کم از آسیبهای وارده در جنگ هشتساله نبوده است. شمارش آنها، در مجال این نوشته نمیگنجد؛ از بیتوجهی و ویرانی بافت تاریخی شهر گرفته که هر روز در آن بنایی با چراغسبز یا انفعال نهادهای ذیربط تخریب و ساختمانی بدقواره و گاه بدتر و با نمایی شترگاو پلنگ از معماری کلاسیک اروپایی، سر بر میآورد تا محوطههای تاریخی که گویی عامدانه به آنها بیاعتنایی و تاریخ اهواز پاکسازی میشود؛ نظیر گورستان و گورخمرههای اشکانی که در همین هفتههای اخیر درحفاریهای نفتی در حاشیه رودخانه کارون پیدا شد اما با وجود اعلام دغدغه فعالان و روزنامهگارانی اهوازی و خوزستانی در خصوص وضعیت نگهداری آن، به حال خود رها گردید تا شبانه شاهد تخریب گورخمرهها و تاریخ این شهر باشیم.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/va4-09-06
https://koubeh.com/va4-09-06/
@koubeh
Telegraph
لباس جعلی بر تن «اهواز»؛ پروژه «میدان دانشگاه» اهواز نمایندهای از نگاه مسموم و ویرانگر شهری است.
شهری که در مسلخ ناکارآمدی روزبهروز جان میدهد.
▪️ قصه بنای زهوار در رفته در پارک ارم؛ کاباره جزیره
🖋 مهدی فرجی| دانشجوی کارشناسیارشد مطالعات معماری ایران
فضاهای قمار، عیش و نوش یکی از فضاهای جدیدی بودند که در قرن چهاردهم خورشیدی و تا قبل از انقلاب وارد ایران و به خصوص تهران شدند. این فضاها محفل طرب و شادی افرادی بودند که به دنبال نوشیدنی، موسیقی زنده و یا قمار میگشتند. شاید به گمان بسیاری از افراد چنین فضاهایی در لالهزار و در مناطق مرکزی تهران در دورۀ پهلوی جای گرفته بودند و بقیهی نقاط داخل یا نزدیک به شهر این چنین فضاهایی نداشتهاند، اما بنایی دیگر که شاید از یادها رفته باشد، «کاباره جزیره» یا «خرم» است که درست در پارک ارم در غرب تهران قرار دارد. این کاباره را شاید بسیاری در سریالهای نمایش خانگی مانند شهرزاد، مانکن و قورباغه که در دهه 90 پخش شده دیده باشند و ندانند که این بنا چه ماجراهایی داشته است.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/mf4-09-08
https://koubeh.com/mf4-09-08/
@koubeh
🖋 مهدی فرجی| دانشجوی کارشناسیارشد مطالعات معماری ایران
فضاهای قمار، عیش و نوش یکی از فضاهای جدیدی بودند که در قرن چهاردهم خورشیدی و تا قبل از انقلاب وارد ایران و به خصوص تهران شدند. این فضاها محفل طرب و شادی افرادی بودند که به دنبال نوشیدنی، موسیقی زنده و یا قمار میگشتند. شاید به گمان بسیاری از افراد چنین فضاهایی در لالهزار و در مناطق مرکزی تهران در دورۀ پهلوی جای گرفته بودند و بقیهی نقاط داخل یا نزدیک به شهر این چنین فضاهایی نداشتهاند، اما بنایی دیگر که شاید از یادها رفته باشد، «کاباره جزیره» یا «خرم» است که درست در پارک ارم در غرب تهران قرار دارد. این کاباره را شاید بسیاری در سریالهای نمایش خانگی مانند شهرزاد، مانکن و قورباغه که در دهه 90 پخش شده دیده باشند و ندانند که این بنا چه ماجراهایی داشته است.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/mf4-09-08
https://koubeh.com/mf4-09-08/
@koubeh
Telegraph
قصه بنای زهوار در رفته در پارک ارم؛ کاباره جزیزه
مهدی فرجی
▪️ معماری به مثابه ی ابزار یا هدف
«معماری تا کجا می تواند به پیش رود؟!»؛ یک رویکرد خود انتقادی
🖋 امیرحسین رشگی| کارشناس ارشد دانشگاه پلیتکنیک میلان
معماری به عنوان یک دیسیپلین فرهنگی در این سالیان طولانی، همواره مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده است. زمانی زمین خورده، دوباره بلند شده و به دنبال این است پایگاهی امن برای خود دستوپا کند. البته به خوبی میداند فینفسه قادر به ایجاد چنین جایگاه امنی برای خود نیست؛ چیزی که به سرپا بودن دیسیپلین معماری همواره کمک میکند خود انتقادی بودن آن است. معماری هیچ وقت به دنبال این نبوده یک موضع مشخص و مرسومی نسبت به موضوعی داشته باشد، بلکه همواره هرچیزی که ثابت و قابل فهم بوده را از چارچوب اصلی خود خارج میکند. در حقیقت شاید معماری یک یادآوری اخلاقی برای ما باشد که جهان بسیار متفاوت تر از آن چیزی است که می توانیم آن را تصور کنیم!
برای ایجاد این چنین مکانیسمی، معماری همواره از دیسیپلین و اتفاقات موجود دیگر در راستای ارتقای قلمروی خود بهره برده است. برای مثال یکی از این دیسیپلینها فلسفه است. در حقیقت فلسفه به معماران کمک میکند چگونه نگرش انتقادی به موضوعی را در خود داشته باشند و توانایی تئوریزهکردن یک پروژه را تقویت بخشد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ar4-09-10
https://koubeh.com/ar4/
@koubeh
«معماری تا کجا می تواند به پیش رود؟!»؛ یک رویکرد خود انتقادی
🖋 امیرحسین رشگی| کارشناس ارشد دانشگاه پلیتکنیک میلان
معماری به عنوان یک دیسیپلین فرهنگی در این سالیان طولانی، همواره مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده است. زمانی زمین خورده، دوباره بلند شده و به دنبال این است پایگاهی امن برای خود دستوپا کند. البته به خوبی میداند فینفسه قادر به ایجاد چنین جایگاه امنی برای خود نیست؛ چیزی که به سرپا بودن دیسیپلین معماری همواره کمک میکند خود انتقادی بودن آن است. معماری هیچ وقت به دنبال این نبوده یک موضع مشخص و مرسومی نسبت به موضوعی داشته باشد، بلکه همواره هرچیزی که ثابت و قابل فهم بوده را از چارچوب اصلی خود خارج میکند. در حقیقت شاید معماری یک یادآوری اخلاقی برای ما باشد که جهان بسیار متفاوت تر از آن چیزی است که می توانیم آن را تصور کنیم!
برای ایجاد این چنین مکانیسمی، معماری همواره از دیسیپلین و اتفاقات موجود دیگر در راستای ارتقای قلمروی خود بهره برده است. برای مثال یکی از این دیسیپلینها فلسفه است. در حقیقت فلسفه به معماران کمک میکند چگونه نگرش انتقادی به موضوعی را در خود داشته باشند و توانایی تئوریزهکردن یک پروژه را تقویت بخشد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/ar4-09-10
https://koubeh.com/ar4/
@koubeh
Telegraph
معماری به مثابه ی ابزار یا هدف
«معماری تا کجا می تواند به پیش رود؟!»؛ یک رویکرد خود انتقادی معماری به عنوان یک دیسیپلین فرهنگی در این سالیان طولانی، همواره مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده است. زمانی زمین خورده، دوباره بلند شده و به دنبال این است پایگاهی امن برای خود دستوپا کند. البته…
▪️ سیّد حمید ضیائیان، معمار «ایرانی-اسلامی» مناسب برای همه فصول
🖋 وحید آقایی| دانشجوی کارشناسیارشد مطالعات معماری ایران
-روایت اوّل -
شنبه ۰۳.اردیبهشتماه.۱۴۰۱ ه.ش، رسانه ملّی در بخشهای خبری خود ویژهبرنامهای به مناسبت روز معمار در حدود یک دقیقه و سیثانیه پخش میکند. محوریت این گفتوگو دنبال کردن چرایی نابسامانی سیمای امروز شهرهای ما و ارائه راهکارهایی برای ساماندهی آنها است؛ آن هم دوباره با نسخهای جعلی و رایج تحت عنوان «معماری با هویت ایرانی-اسلامی».
در این گزارش کوتاه، مجری ابتدا به ضوابط مصوب شورای عالی معماری و شهرسازی ایران برای افزایش کیفی سیمای شهر و نمای ساختمانها اشاره میکند و معتقد است هدف آن احیای هویت غنی معماری ایرانی اسلامی است.
سپس حمیدضیائیان، معمار و مدرس دانشگاه شهید بهشتی تهران، در کنار پروژه «عمارت ایوان» خود قدم میزند و زبان بهتعریف از اثر خود میگشاید. معتقد است یکی از نقاط قوت آن در ترکیب مصالح آجر و سطوح سفید رنگ، استفاده از یکی از انتظامهای موجود در معماری تاریخی ما با عنوان «قاببندی» است.
پس از آن ضمن نقد مجری از رشد بیرویه شهرنشینی و استفاده از مصالح غیربومی در ساخت و سازها و تغییر چهره شهرها، پیروز حناچی، معمار و مرمتگر، استاد دانشگاه تهران و شهردار پیشین تهران، از کاهش کیفیت سیما و معماری شهرها و ریشهیابی آن در تراکمها و حداکثر بارگذاری در پلاکها توسط مالکان آنها سخن میگوید.
بعد از این گفتوگو، بر احیا سبک معماری ایرانی- اسلامی دوباره تاکید میشود با این ادعا که میان آن و مردم این سرزمین حس تعلق خاطر برقرار است و توجیه اقتصادی آن، میتواند مشوقی برای اجرایش باشد.
سپس گزارشگر به سراغ دو سهتن از مردم میرود که در مدح معماری ایرانی-اسلامی سخن میگویند و معتقدند "نماهای مدرن تکراری و خستهکنندهاند اما نماهای ابرانی-اسلامی جزو نماهایی هستند که ده سال یا صدسال آینده هم تکراری و خستهکنندهنمیشوند."
در ادامه باز حمیدضیائیان در کادر ظاهر میشود. با ژستی که از نگاه من قصد دارد اثرش را که گویا کلاژی از ادوار مختلف معماری ایران است، بهعنوان یک مانیفست احیای هویت «ایرانی-اسلامی» معرفی کند و تلاش میکند غیرمستقیم به دیگران بفرماید که بیایید و ببینید و الگوبگیرید! وی هنگام قدم زدن در حیاط پروژهاش درباره کاهش هزینههای ساخت ساز در طرح خود سخن میگوید و سپس، احمددنیا مالی، نماینده بندر انزلی در مجلس شورای اسلامی، از نبود الزام برای ارگانهای دولتی برای ساخت و ساز به شیوه ایرانی-اسلامی اظهار تاسف میکند و گزارش با نشاندادن چند طرح از نماهای اجراشده به شیوه "ایرانی-اسلامی" و تاکید دوباره گزارشگر بر معاصر سازی معماری بومی و اجرای طرح ساختمانها به این شیوه، پایان مییابد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/va5-09-12
https://koubeh.com/va5-09-12/
@koubeh
🖋 وحید آقایی| دانشجوی کارشناسیارشد مطالعات معماری ایران
-روایت اوّل -
شنبه ۰۳.اردیبهشتماه.۱۴۰۱ ه.ش، رسانه ملّی در بخشهای خبری خود ویژهبرنامهای به مناسبت روز معمار در حدود یک دقیقه و سیثانیه پخش میکند. محوریت این گفتوگو دنبال کردن چرایی نابسامانی سیمای امروز شهرهای ما و ارائه راهکارهایی برای ساماندهی آنها است؛ آن هم دوباره با نسخهای جعلی و رایج تحت عنوان «معماری با هویت ایرانی-اسلامی».
در این گزارش کوتاه، مجری ابتدا به ضوابط مصوب شورای عالی معماری و شهرسازی ایران برای افزایش کیفی سیمای شهر و نمای ساختمانها اشاره میکند و معتقد است هدف آن احیای هویت غنی معماری ایرانی اسلامی است.
سپس حمیدضیائیان، معمار و مدرس دانشگاه شهید بهشتی تهران، در کنار پروژه «عمارت ایوان» خود قدم میزند و زبان بهتعریف از اثر خود میگشاید. معتقد است یکی از نقاط قوت آن در ترکیب مصالح آجر و سطوح سفید رنگ، استفاده از یکی از انتظامهای موجود در معماری تاریخی ما با عنوان «قاببندی» است.
پس از آن ضمن نقد مجری از رشد بیرویه شهرنشینی و استفاده از مصالح غیربومی در ساخت و سازها و تغییر چهره شهرها، پیروز حناچی، معمار و مرمتگر، استاد دانشگاه تهران و شهردار پیشین تهران، از کاهش کیفیت سیما و معماری شهرها و ریشهیابی آن در تراکمها و حداکثر بارگذاری در پلاکها توسط مالکان آنها سخن میگوید.
بعد از این گفتوگو، بر احیا سبک معماری ایرانی- اسلامی دوباره تاکید میشود با این ادعا که میان آن و مردم این سرزمین حس تعلق خاطر برقرار است و توجیه اقتصادی آن، میتواند مشوقی برای اجرایش باشد.
سپس گزارشگر به سراغ دو سهتن از مردم میرود که در مدح معماری ایرانی-اسلامی سخن میگویند و معتقدند "نماهای مدرن تکراری و خستهکنندهاند اما نماهای ابرانی-اسلامی جزو نماهایی هستند که ده سال یا صدسال آینده هم تکراری و خستهکنندهنمیشوند."
در ادامه باز حمیدضیائیان در کادر ظاهر میشود. با ژستی که از نگاه من قصد دارد اثرش را که گویا کلاژی از ادوار مختلف معماری ایران است، بهعنوان یک مانیفست احیای هویت «ایرانی-اسلامی» معرفی کند و تلاش میکند غیرمستقیم به دیگران بفرماید که بیایید و ببینید و الگوبگیرید! وی هنگام قدم زدن در حیاط پروژهاش درباره کاهش هزینههای ساخت ساز در طرح خود سخن میگوید و سپس، احمددنیا مالی، نماینده بندر انزلی در مجلس شورای اسلامی، از نبود الزام برای ارگانهای دولتی برای ساخت و ساز به شیوه ایرانی-اسلامی اظهار تاسف میکند و گزارش با نشاندادن چند طرح از نماهای اجراشده به شیوه "ایرانی-اسلامی" و تاکید دوباره گزارشگر بر معاصر سازی معماری بومی و اجرای طرح ساختمانها به این شیوه، پایان مییابد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/va5-09-12
https://koubeh.com/va5-09-12/
@koubeh
Telegraph
سیّد حمید ضیائیان، معمار «ایرانی-اسلامی» مناسب برای همه فصول
-روایت اوّل -
Forwarded from اتحادیۀ انجمنهای علمی تاریخ
«برای مهسا امینی و تمام فرزندان ایران»
ما، اتحادیهٔ انجمنهای علمی-دانشجویی تاریخ کشور، بهعنوان یک تشکل علمی-دانشجویی رسالت اصلی خود را فعالیت علمی و فرهنگی میدانیم؛ اما مهمتر از آن، اعتقاد راسخ داریم که دانشجو باید دغدغهٔ اجتماعی داشته باشد و در قبال جامعه نیز مسئول است؛ بنابراین با رساترین صدا و به بانگِ بلند، فریاد اعتراض خود را نسبت به ظلم آشکاری که بر دختر ایران، مهسا امینی، روا داشتهاند، سَر میدهیم. مهسا امینی اولین قربانی خشونت نیست و نخواهد بود. فرزندان ایران از سادهترین حقوق خود که حفظ جان، امنیت و کرامت انسانی است، محروم هستند. ما بهعنوان تاریخپژوه و تاریخنگار، این ظلم آشکار و این اقدامات اهریمنی را در تاریخ ثبت خواهیم کرد تا آیندگان بدانند که در برههای از تاریخ چه بر سَر شهروند ایرانی و فرزندان ایران آمده است.
اتحادیهٔ انجمنهای علمی-دانشجویی تاریخ کشور
__
@etehadietarikh
ما، اتحادیهٔ انجمنهای علمی-دانشجویی تاریخ کشور، بهعنوان یک تشکل علمی-دانشجویی رسالت اصلی خود را فعالیت علمی و فرهنگی میدانیم؛ اما مهمتر از آن، اعتقاد راسخ داریم که دانشجو باید دغدغهٔ اجتماعی داشته باشد و در قبال جامعه نیز مسئول است؛ بنابراین با رساترین صدا و به بانگِ بلند، فریاد اعتراض خود را نسبت به ظلم آشکاری که بر دختر ایران، مهسا امینی، روا داشتهاند، سَر میدهیم. مهسا امینی اولین قربانی خشونت نیست و نخواهد بود. فرزندان ایران از سادهترین حقوق خود که حفظ جان، امنیت و کرامت انسانی است، محروم هستند. ما بهعنوان تاریخپژوه و تاریخنگار، این ظلم آشکار و این اقدامات اهریمنی را در تاریخ ثبت خواهیم کرد تا آیندگان بدانند که در برههای از تاریخ چه بر سَر شهروند ایرانی و فرزندان ایران آمده است.
اتحادیهٔ انجمنهای علمی-دانشجویی تاریخ کشور
__
@etehadietarikh