کوه‌نویسان ایران
799 subscribers
1.31K photos
277 videos
60 files
1.49K links
کانال"صعودقلم"/کوه‌نویسان ایران
تشکل مستقل فرهنگی-ورزشی باسابقه۱۸ساله
از کوه‌نویسان محترم تقاضا می شود چنانچه تمایل به همکاری مستقیم با این کانال تلگرامی دارید با مدیر کانال ارتباط بگیرید
Instagram.com/soudeghalam
Download Telegram
جای_خالی_فصلنامه_کوه_دکتر_حسن_صالحی_مقدم
<unknown>
🔺بازنشر
به بهانه شروع به کار دوباره فصلنامه کوه و چاپ شماره۹۸
اپیزود ۲۹ پادکست مانگ هلات
"جای خالی فصلنامه کوه "
* سه قدم مانده به صد *


سال هاست که علاقمندان به کوه و کوه‌نوردی با این فصلنامه آشنا هستند و از نیش گرم و قلم شیوای دکتر صالحی در سخن اول فصلنامه کوه نوشیده و با آن زندگی کرده اند و در گندم زار عطرآگین خیال بیدار و روشن و تابیده کلامشان سرمست و رقصان شده اند و در این مواج عشق چرخیده و رقصیده و نوشیده اند و از تموج کلامشان در این شط حیات بهره ها برده اند.
این مجله وزین کوه‌نوردی ایران با بیش از 97 شماره طی سالهای متمادی هدایتگر بخش عمده ای از فرهنگ کوه‌نوردی ایران بوده و تنها نشریه مستمری بود که درخصوص کوه‌نوردی وعرصه های مختلف این ورزش با فرهیختگانی دل آشنا به کوهستان،در راستای اشاعه فرهنگ و دانش کوه‌نوردی در ایران نقش آفرینی نموده اند.اینک بعد از گذشت این سال های پربار و اثربخش به یکباره چراغ این فانوس تابنده وفروزان به دلایلی چند به خاموشی نشسته است.
در این اپیزود با دکترحسن صالحی مقدم به گفتمانی صمیمی نشسته ایم..‌
فرشته احمدیان فر
محسن نیکروش

خرداد ماه ۱۴۰۲
T.me/mang_halat
T.me/koohnevisaneiran
حرفی برای گفتن
راویان تاریخ شفاهی 
تاریخ کوهنوردی ایران  مملو از خاطرات تلخ وشیرین وشکست وپیروزی است که همه واژگان آن همراه با هزاران ناگفته وتجربه می باشد
  وقتی پای  درد دل و نوشته های نسل گذشته وموسپیدان عرصه کوه گوش فرا می دهیم ترس آن می رود که نکند  نسل میانی وحال غفلت کرده واز بی توجهی شاگردان ناخلفی باشیم وآنچه بزحمت وبا هزاران خون ودل بدست آمده است را به فراموشی به سپاریم
به تعبیر بیت شعر خیام
یک چند به کودکی به استاد شدیم
یک چند ز استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که مارا چه رسید
چون آب بر آمدیم وچون باد شدیم
یقینا در ادوار گذشته کسانی بوده اند که به سهم خود تاثیر گذار ونام نیک شان برزبان ولوح تاریخ ماندگار است
بی شک فراز ونشیب تاریخ ومجموعه نقاط ضعف وقوت آن است که اجزا وحواشی تاریخ را می سازد لذا صعودها ،کلاس های آموزشی وهمچنین گشایش دیواره ها وموارد مشابه همه از جزئیات وسطوری است که بدست انسان وعوامل بشری سرانجامی خوش به همراه داشته ویا به ناکامی خاطری تلخ در کارنامه پیوست می باشد اما گذر زمان وتاریخ امانت دار خوب وبی ملاحظه ای است ونامه اعمال هر کسی را بخوبی دست بدست خواهد کرد
به این خاطر وقتی از نسل گذشته سخنی به میان است برخی به شانس واقبال نام آشنا وبسیاری از دیده ونظر پنهان اند ،از اینرو دفتر اعمال وکارنامه  هردو قشر بی کم وکاست از زبان ناقلین و راویان به نسل های آینده منتقل می شود
در این عرصه چه خوش سعادت هستند کسانیکه به نیکی آز انان یاد می شود ومخاطب وخواننده با شنیدن  ومطالعه اعمال نیک و شایسته آنان به خود می بالد وبه نسل گذشته مباهات می کند که چنین خادمینی بوده اند که اکنون از سر توجه آنان دروس پایه  ،تجارب گرانسنگ ونیز راه آنان پر رهرو است
در این عرصه اگر چه اکثریت جامعه کوهنوردی ونسل فعلی چهره وقامت بلند فعالین وبزرگان کوهنوردی را ندیده اند
اما با شنیدن خاطرات وکارهای ارزنده به آنان افتخار می کنند وتصور بر این است که هم اکنون  آنان در کنار  ما ایستاده اند
باز گویی نام صدها نفر از مربیان ومدرسان که ذکر اسامی در این مجال مقدور نیست ، اغلب آنان گمنام ویا با تاسف به فراموشی سپرده شده اند
یقینا از معایب واز قصور کسانی بوده که استعداد وتوان نوشتن داشته اند ،اما به هر دلیل اهمال وسهل انگاری کرده اند که اکنون مورد شماتت تاریخ وگذر زمان مورد اتهام هستند
به تعبیر استاد باستانی پاریزی
(انسان ،زمان ومکان سه عنصر سازنده تاریخ هستند )
به این خاطر آنچه اکنون به عنوان تاریخ مکتوب در دسترس است حتما از شانس واقبال نسل بر آمده از جامعه وحال است وآنچه ناگفته هنوز رونمایی نشده از غفلت ها وناکرده های اهالی قلم وراهیان کوه است که اگر چه خیلی دیر و موجب تاخیر گردیده
اما به قولی جلوی ضرر هر موقع  گرفته شود پشیمانی در بر ندارد
بی شک زیر بنا وساختار ورزش کوهنوردی بر گرفته از تجارب اساتید ،مدرسان وفعالان دلسوز گذشته های دور بوده است
که ماحصل آن شکل گیری وتاسیس هزاران باشگاه ونهادهای کوهنوردی  می باشد
   نقل است از افلاطون
دانش را با نوشتن پای بند کنید ،آنچه از حفظ شود بگریزد وآنچه نوشته شود بر قرار ماند )
چه خوب است در این زمینه از سوی نویسندگان واهالی قلم  تاریخ شفاهی ورزش کوهنوردی  در حوزه های مختلف ثبت ومکتوب شود وبه نسل آینده وتاریخ منتقل گردد
جان سی مکسون می گوید
(افراد زیادی دوست دارند که داستانی ،شعری ویا کتابی بنویسند ولی هیچ وقت این کار را نمی کنندچرا؟
چون آنها از شروع کردن می هراسند
http://T.me/koohnevisaneiran
فرجی پور خرداد ۱۴۰۳
ای کوهستان زیبا چه کرده‌ای با ما که دلمان قنج می‌رود با گرفتن دستهای تو ....
چه‌کرده‌ای که تا نباشی هیچ شاخه‌ای جوانه و هیچ شکوفه‌ای بر شاخسارها لبخند نمی‌زند...
ای کوهستان ....
ای رازهای ما ..
ای گمشده ما ، همیشه بیا تا در چشم‌های تو آرام بگیریم ...
ای کوهستان....
ای یار جدا نشدنی از دل ما ، بیا و دستهایمان را بگیر هنوز هم عاشق هستیم در تو و با تو برای پرندگان و پروانه‌ها، برای یال‌های زیبا و چشمه سارانت ، دست تکان می‌دهیم ...

پستچی‌ها در فصل تو هزاران نامه به مقصد نرسیده دارند ....

اسب‌های وحشی دشتها با شنیدن نام تو آرام می‌گیرند ...

چه کرده‌ای با ما و روزگار ما ،ای‌کوهستان دوست داشتنی ، همدم باوفای ما ...
اگر تو نبودی انسان معنایی نداشت و عشق در پستوها فراموش می‌شد ..

تو معنای واقعی " عشق" هستی و از ما در روزگاری که نبودیم به نیکی یاد کن...

ای همدم با وفای ما ای عشق خانه زادی
چه رازی در تو نهفته است که پنجره‌ها را باز میکنی ، پنجره دلها و کوچه‌ها را ..

با تو از ایستگاه‌ها و بندرگاه‌ها عبور می‌کنیم و آب باران‌ را بصورت هم می‌پاشیم و ستایشگر لحظه‌هایت هستیم ....

چه شمیم نابی داری که عطر سحرانگیزت ، مجسمه‌ها را به لبخند وادار می‌کند و پرندگان را به پروازهای طولانی ...

بیا که بی تو بسر نمی‌شود ..‌
بیا و ما را در آغوش بگیر ...
ما هنوز حرفهای زیادی برای گفتن داریم ...
هنوز هم فصل ، وصل توست ..‌



ناهید امیری




http://T.me/koohnevisaneiran
حرفی برای گفتن
کنار نیامدم ٬کنار کشیدم
از بدو تاسیس فدراسیون کوهنوردی در سال ۱۳۲۶ بر اساس ساختار ومناسبات اجتماعی اکثریت مسولین وروئسای آن انتصابی واز جنس کوهنوردی نبودند ٬این تفکر ونگاه ویژه از راس به این رشته ورزشی به جهت نظارت واز باب امنیتی تحمیل شده بود  ٬با این حال همیشه تصور بر این بوده که راهیان کوه وکسانیکه کوهستان را برای تفنن  وپیاده روی بر می گزینند اغلب دارای افکار سیاسی وتافته جدا بافته از جامعه محسوب می شوند٬ با این تصور شاید از شانس واقبال راهیان کوه بوده که تا کنون غریب به اتفاق  آنان اگر چه نظامی بودند اما طبق اسناد ومدارک موجود که در دسترس است بیشتر آنها در حد بضاعت با جامعه کوهنوردی میانه خوبی داشتند  وبرخی نیز از خوش نام ترین بودند که دسترسی به سوابق برای عموم  کار دشوار وسختی نیست
بقول افلاطون
امتحان کنید مرد را به فعل او نه به قول او
اما با توسعه تشکیلات کوهنوردی در اقصی نقاط کشور در قالب هیئت وبا شگاه ونیز گروهای محفلی هم اکنون ورزش کوهنوردی بی سابقه توسعه و گسترش یافته که یقینا  از پر جمعیت ترین  رشته ورزشی هست ٬که آثار وشواهد آن در مناطق کوهستانی وحتی در حوزه حرفه ای بخوبی متصور است ٬هزاران باشگاه کوهنوردی ودسته جات مختلف در ایام تعطیل وآدینه در مناطق کوهستانی تردد می کنند وصعودهای بلند به رشته کوههای هیمالیا وفراسوی مرزها نیز قابل توجه است ٬با تاسف وناخرسندی نگاه غیر خودی به کوهنوردان واهالی کوه کماکان نیز ادامه دارد وبسیاری از مسولین ومدیران باشگاههای کوهنوردی یا سفارشی هستند ویا لازم است بر اساس چارچوب وتمهیدات پیش بینی شده بکار گرفته شوند که یقینا خوش آیند این رشته ورزشی وعلاقه مندان آن نیست ٬اما چنانچه تمام موارد اشاره شده را به فال نیک گرفته ونگاه خودی وغیر خودی را از خود دور نماییم بظاهر در زبان وگفتار سخت ودشوار نیست اما یقینا در عمل وکردار همراهی وهمگامی  این دو خط موازی را اطمینانی نیست وموارد متعدد در تقاطع وادامه کار منجر به تناقض وتنازع می گردد ویلیام شکسپیر  می گوید
سرنوشت ما در ستاره ها جستجو نمی شود، بلکه در خود ما رقم زده خواهد شد   
محیط کوهستان وجمعیت عظیم راهیان کوه وتنوع وتکثر افکار وفضای مجازی همه از اسباب کار وجزئیات وکلیات این رشته ورزشی است که مدیریت وسازماندهی آن نیاز مند مهارت وکیاست می باشد ٬در این عرصه ساماندهی وجلب رضایت اکثریت کوهنوردان به جهات ساختار فرهنگی واقلیمی کشور بسیار سخت ودشوار است که در اغلب موارد اتفاق نظر وهمراهی دشوار وغیر ممکن می باشد که در پی خود همراه با نقد بی امان ومباحثه سخت می گردد که گاهی از گفتار وتفاهم خارج است
به تعبیر کوین هارت
( همه می خواهند مشهور شوند، ولی هیچ کس نمی خواهد کار کند)
در هر حال بستر تفاهم وجلب رضایت عمومی شاید ایده آل نگری واز تصورات باطلی  باشد که در مناسبات اجتماعی وبستر جوامع متکثر قابل حصول نبوده و دور از ذهن هم نیست که یقینا از واقعیت های بر آمده از جامعه وساختار محیط پیرامون است٬ اما تخصص وشناخت از موازین کوهستان وساماندهی وتشکل جامعه متنوع وبزرگ کوهنوردی نیازمند مهارت وزبان کوهنوردی می باشد که لازمه شناخت وتوفیق همکاری وهمدلی با راهیان کوه است که چنانچه در صحنه گفتار وعمل تعلق خاطر وامتنان واطمینان حاصل نشود٬ یقینا ناگوار وپیامد خوشی به همراه نخواهد داشت وچنانچه در رفتار وکردار نشانه های بی مهری و سخن ناراست در پیش گرفته شود بی اعتمادی وعدم همکاری در زمینه های مختلف از نشانه ها وعکس العمل کوهنوردان خواهد بود که با تاسف همواره از  ناملایمات و نقط ضعف در تشکیلات جامعه کوهنوردی بوده که عواقب ناگوار وتاثیر نامطلوب آن دربیخ گوش ودر آستین پرورش یافته ودر تشکیلات بزرگ کوهنوردی دامنگیر است ٬ لذا کما فی سابق واگذاری مسولیت نهادهای کوهنوردی به غیره وکسانیکه در این زمینه تخصص ومهارت ندارند باب روز شده است ٬در این زمینه قصد بی حرمتی وناسزا گویی نیست وبه تصور نگارنده٬ اغلب کسانیکه به توصیه مقامات راس بکار گماشته می شوند اگر چه تحصیل کرده وشخصیت های محترم ونیز نگاه مهر ورزی به کوهنوردی دارند٬ اما مهرورزی از سر تکلیف ویا مظلوم نمایی ویا زمان را خریدن و وقت تلف کنی باعث تشتت در افکار ومنتج به فرارنخبه گان ومربیان وکار بلد از تشکیلات بزرگ کوهنوردی می گردد ٬ که یقینا برای آنان جای گزین نیست واز سویی پاکسازی محترمانه وخاموش  مربیان ومدرسان ونیز پیشکسوتان کوهنوردی٬ حکایت از تهی بودن تشکیلات کوهنوردی داردکه در دراز مدت وگذر زمان کرسی ها ومسولیت ها به افراد غیر خودی سپرده خواهد شد وتشکیلات جامعه کوهنوردی خالی از متخصص وافراد کاردان می گردد که پایان خوشی به همراه نداشته وبه تعبیری فاجعه است
http://T.me/koohnevisaneiran
به تعبیر استاد سخن
پی مصلحت مجلس آراستند، نشستند وگفتند و برخاستند.
به همین منظور بسیاری از نخبگان وکوهنوردان با تجربه وکارشناس در حوزه های مختلف این رشته ورزشی در بیان گفتاری ودلیل عدم همکاری با تحکم واطمینان خاطر برای تسلی دل وپاسخگویی به وجدان خویش همواره از واژ وجمله ای بهره گرفته وخویشتن را از نکوهش وشماتت دیگران می رهانند
( کنار نیامدم  ٬کنار کشیدم )

http://T.me/koohnevisaneiran

فرجی پور خرداد ۱۴۰۳
حرفی برای گفتن
زبان دوم
انسان ازبدو حیات برای زنده ماندن و گذران زندگی از طریق سخنوری وزبان با محیط‌ پیرامون  ارتباط برقرار کرده است
او با حرف زدن  ومحاوره تمام تلاش خودرا بکار می برد تا آنچه در ذهن و خاطر دارد بر زبان جاری و بازگو نماید
شیوه محاوره وزبان گفتاری بهترین روشی است  که انسان براحتی منظور وهدف خودرا به دیگران عرضه می کند
با این حال در اولین ساعات و دقایق زندگی  زبان و شیوه مکالمه بهترین روش وسبک ارتباط انسان متکلم است که در همه عرصه ها وزمینه ها از گهواره تا گور به عنوان زبان اول انسان را با دیگر موجودات متمایز کرده است
یقینا شیوه گفتاری وسخن گفتن یکی از ساده ترین وراحت ترین وسیله گفتمان است که در همه عرصه ها ودر همه نقاط این کره خاکی بدون مقدمه وتشریفات دست گیر است وانسان با کمترین هزینه وکمترین زمان ممکن از زبان به عنوان ابزار ارتباطی  کمک گرفته  واز مواهب آن بهره مند شده است
اما با اینکه محاوره زبان اصلی و نخست بشر است
افلاطون  می گوید
(آنچه بر زبان جاری شود بگریزد وآنچه نوشته شود برقرار ماند)
به این خاطر از دیگر ابزارهای ارتباطی انسان نوشتن ونگارش است که   سرگذشت وکارنامه انسان را در طول تاریخ از بدو تولد تا کنون بی کم وکاست می توان با روش وشیوه های  مختلف کتابت کرد ومخاطب را از سر درون  باخبر ساخت
( به قولی رنگ رخساره خبر می دهد از سوز درون )
در این روش انسان با مهارت وبهره گیری از واژگان ولغات  متناسب تلاش می کند با خواننده ارتباط برقرار نماید وآنچه را بر زبان وباور او تمرکز یافته از طریق قلم وجوهر مکتوب نماید
به این خاطر سخنوری و تکلم در زمان اندک، با زحمت کمتر ،در همه شرایط قابل عرضه  می باشد، ولی آنچه به راحتی در هر شرایطی بر زبان جاری می شود با سختی وبا ملاحظات قابل نوشتن است اما  گاهی آنچه بر زبان جاری است  بر لوح کاغذ نگارش ونقش آن میسر نمی گردد
(از مزیت هایی که قلم  دارد، باقی ماندن مکتوبات است، از قدیم گفته شده که " کمرنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارترند)
لذا نوشتن به عنوان زبان دوم جایگاه بلند مرتبه ای دارد ودر صحنه تاریخ  ماندگار است

http://T.me/koohnevisaneiran
فرجی پور خرداد ۱۴۰۳
روی یال‌های زیبا راه می‌رویم و با دست‌ها و قلب‌هایمان"بندبازی"می‌کنیم، دستهای هم را می‌گیریم و نگران افتادن‌‌هایمان نیستیم ....

وقتی قرار است کنار و همراه هم باشیم فرقی نمی‌کند کجا باشیم، مهم با هم بودن و همدل بودن‌هایمان است ...

ما دسته "دلدادگان" جهانیم ...

هر سوی این "یال" که باشیم ، هر کجای این کوهستان ...

دست همدیگر را می‌گیریم تا فرصت باقیست ، خواهیم رفت ...

از صف زندگی و روزمرگی‌هایش جدا می‌شویم و در رقص" باله" کوهستان شرکت می‌کنیم ....

در رقص" پاتیناژ" زندگی بر روی پاکوب‌ها ...

در هر کجا که صدای پای پرنده‌ها و بال پروانه‌ای باشد ، خواهیم رقصید ...

ما جام جهانی " عشق ورزیدن و دوست داشتن" هستیم ...

فاتح " ژول ریمه "  ....


《همیشگی و پایدار》


ناهید امیری


http://T.me/koohnevisaneiran
کاپیتان عبدی
<unknown>
اپیزود چهلم پادکست مانگ هلات
"کاپیتان عبدی"

در این اپیزود،به داستان شگفت‌انگیز و الهام‌بخش عزیز عبدی،کوه‌نورد برجسته ایرانی،پرداخته ایم.مردی با قلبی مملو از شور و حرارت و عزمی سترگ،که در طول زندگی خود قله‌های بسیاری را فتح کرده.او با ۶۵ سال سن و با عمل تعویض مفصل ران،به تعدادی از بلندترین قله‌های جهان صعود کرده و عنوان مسن‌ترین ایرانی فاتح اورست را به دست آورده است.
در این اپیزود،شما را به دنیای کوه‌نوردی عبدی می‌بریم،جایی که هر صعود،سفری ست به درون و تلاشی برای کشف ناشناخته‌ها.
عبدی می گوید:کوهنوردی فقط تمرین قدرت و مهارت نیست،بلکه فلسفه زندگی است.او نیز چون والتر بوناتی کوه‌نوردایتالیایی معتقد است کوه‌ها وسیله‌اند،انسانیت نهایت است.
او داستان‌هایی از ماجراجویی‌هایش از دماوند تا اورست و از کلیمانجارو تا آکونکاگوا را با ما به اشتراک می‌گذارد.
این اپیزود با حمایت باشگاه نیچرفرندز ایران،که در زمینه آموزش و ترویج ارتباط بهتر با طبیعت فعالیت می‌کند،تهیه شده است.
https://naturefriends.ir/
این اپیزود را تقدیم کرده ایم به روح بلند عباس جعفری،یادش گرامی 
خرداد ۱۴۰۳
فرشته احمدیانفر/محسن نیک روش
t.me/koohnevisaneiran
پوستر چهلمین اپیزود پادکست مانگ هلات
عنوان: کاپیتان عبدی
در این اپیزود، شما را به دنیای کوه‌نوردی عزیز عبدی می‌بریم، جایی که هر صعودش، سفری است به درون و تلاشی برای کشف ناشناخته‌ها. عبدی می گوید  کوه‌نوردی فقط تمرین قدرت و مهارت نیست، بلکه یک فلسفه زندگی است...

در این فضاها می توانید بشنوید:
T.me/mang_halat
https://castbox.fm/vb/710949129

لطفا ما را از نظرات ارزشمندتون آگاه کنید.
بدون شک حمایت های مالی و معنوی شما باعث غنی تر شدن محتوا و ادامه کار به صورت حرفه ای تر خواهد شد.
سپاس از همراهیتان
فرشته احمدیان فر/محسن نیکروش
خرداد ۱۴۰۳

T.me/koohnevisaneiran
حرفی برای گفتن
داستان خشم شب ....
بعد از مراجعت از قله ورسیدن به کمپ آرامش خوبی در انتطار است
  چادرها برپا شده وهمه به این محل امن پناه می بریم 
جدا شدن از کوله سنگین و نوشیدن  یک فنجان چایی چقدر لذت بخش است
  بعد از فراز وفرود های سنگین برای صعود به قله اکنون گوش شیطون کر  به حال خود واگذار شده ایم
کمپ مربیان کمی دورتر است،معلوم نیست چه نقشه ای در سر دارند  ومن با  شیطنت تلاش می‌کنم  که رمز  وراز مربیان وسرپرستی را کشف کنم
اما موفقیت حاصل نمی شود
خستگی زیاد و اشتها به خوردن سبب می شود  هر چی در کوله هست تناول شود وبر روی خار وخاشاک  یک چرت وخواب شبانگاهی لذت بخش است
اما زمزمه هایی شنیده شده که قرار است‌ دوباره قله را صعود کنیم‌
این موضوع خواب وآرامش را از همه می گیرد  وبدتر اینکه ساعت وزمان  آن معلوم نیست 
تمام تلاش خود را بکار می گیرم تا با کلمه خشم شب کنار بیایم،اما ناکام می مانم  و با هزار زحمت شامی وچایی با دلهره ونگرانی  خوره می شود ،همان غذاهایی که در منزل طبق معمول  سهم گربه است 
واژه ای همواره همراه با نگرانی وتشویش خاطر در حافظه ذهنی نگران کننده است
" خشم شب‌"
مگر اینجا صحنه جنگ است
  قراره چه بلایی سر ما بیاید التهاب واضطراب سرا پای چادر  وکمپ را فرا گرفته است
از دوستی شنیدم که می گفت
مربیان بی خبر  در دل شب با  صوت همه را به بیرون فرا می خوانند
  ولی چون از ساعت آن باخبر نیستیم نگرانی وترس بر من قالب می شود وسبب بد خوابی می گردد
در چادر ومحفظه کوچک دونفره با کلی لوازم قرار است شبی در آنجا سپری شود ، سطح  آن ناهموار وقلوه سنگی در کف چادر آسایشم را بریده وهر موقع ناحیه ای از بدن را تحت فشار قرار می دهد
به هر حال پلک های چشم  از روی ناچاری بسته وخواب زورکی را به فال نیک می گیرم
  از فرت خستگی دقایقی گذشت وسر وصدای تعدادی از کوهنوردان  از راه رسیده مزید بر علت شده ودوباره خواب از چشمان بر
می بندد
آنان کمی بی ملاحظه هستند ودر تکاپوی زدن چادر  سر وصدا آزار دهند است
خوش به حالشان که مثل ما "خشم شب "ندارند
دوباره سر بر بالین می گذارم وچرتی با دلهره واز روی اجبار فرا می رسد ودر خواب خوش تشرها وفراز ونشیب های اردو به سراغم می آید وشیطنت های درون در تب وتاب است که این همه زحمت وبالا وپاین شدن ها اگر قراره  حذف شوم خیلی اسفناک ونامردی است
بار دیگر با ترس بر می خیزم و ملتفت  می شوم که همه چیز  شکر خدا خواب و رویا بوده است
عقربه ساعت ۲ بامداد است وناله های خستگی وبی تابی  همنوردی از چادر همجوار بگوش می رسد
تو گویی همه اسیر گرفته شده ایم، واز بد شانسی هیچ کس خبر خوشی ندارد وهمه منتظر صوت قریب الوقوع مربیان وسرپرست هستیم
با سختی ومعذورات از چادر برای کار شخصی بیرون می روم که بسیار سخت وچندش آور است
سپس بر می گردم به چادر وداخل کیسه خواب  دقایقی بسختی طی
می شود وبه ناگاه به خواب می روم و صدایی ناغافل بگوش می رسد ودر تاریکی شب فقط روشنایی هد لامپ  حاکی از آن است که مربیان در کنار چادر منتظر هستند و همه را فرا می خوانند
سکوت وتاریکی شب وصف کردنی نیست
چراغ های شهر از مسافت دور  حمایت روانی و کمی قوت قلب است
صوت دوم نیز بصدا در می آید وفقط مجالی برای جمع آوری لوازم اضطراری   است وقرار است بعد از صوت سوم همه با لوازم و کوله وتجهیزات بر سر قرار حاضر شویم همه عجله دارند
همه اضطراب والتهاب دارند  ،آخه شنیده ام مربیان در خصوص چیدمان ونظم وسایل در  چادر هم سرکشی می کنند که  مزید بر علت است  آخه تا این حد بی رحمی چه توجیه  دارد
هیچ کس بفکر دیگری نیست همه تلاش می کنند با سرعت وبا همه ملاحظات خود را به ستون تیم  رسانده وحضور خود را به مربی اعلام کنند
صدای پرنده ای از دور شنیده می شود انگار او هم ناظر ماجرا هست 
وصدای صوت سوم وعتاب و خطاب مربی وسرپرست همچنان  بلند است
آنان گله مندند که این چه اردو نشینی است؟
برای چی به اینجا آمده اید ؟
هر کسی دوست ندارد برود بخوابد هیچ اجباری نیست
گو اینکه می دانم تمام توپ وتشر  از ته دل واز روی میل  نیست، بلکه از باب دلسوزی وترحم از زبان جاری می شود ، لقمه نانی در گلو گیر کرده وفرو نمی رود ،به هر حال همه خواب آلوده وبی هوا خودرا به مسیر رسانده وحرکت بسوی قله آغاز می شود و پس از  دقایقی سرپرست  تک تک نفرات ولوازم همراه وبخصوص چراغ پیشانی را وارسی می کند وبا تحکم می گوید
کسانیکه مایلند بروند قله سمت راست بی ایستند  وکسانیکه تمایل ندارند سمت چپ بمانند
شیطنت درون وانمود می کند که تمام موارد فیلم است واو منتظر واکنش ما است ،اغلب دل ودماغ و رمقی برای رفتن به را قله نداریم ، اما تصور بر این است که او قصد چالش وارزیابی دارد پس بهتر است فعلا سمت قله بی ایستم ،یقینا مزاح است
http://T.me/koohnevisaneiran
در اینجا باید قدر دان نور خورشید عالم تاب باشیم که  چقدر در تاریکی جان بخش است وبر آمدن آن چه صحنه خوبی خواهد  بود
ولی اکنون  پاسی از شب مانده  وحضور خورشید میسر نیست
تاریکی شب وخطوط مورب خط الراس کوههای اطراف و مسیر بیراهه ترس را کمی غالب می کند و برای پیدا کردن جای پا  از نور هد لامپ کمک گرفته می شود ودقایقی در سکوت سپری می گردد
جلو دار به توصیه سرپرست تیم را از بیراهه می برد ومورن های سنگی وپستی وبلندی همه از موانع ومشکلاتی است که یکی پس از دیگری از راه می رسد
اکنون همه چیز خلاف میل ما وموافق میل سر پرست   ومربیان است،تو گویی طبیعت  وعوارض کوهستان هم با آنان ساخت وپاخت کرده وهمه چیز علیه به پا خواسته است
آنان از تاریکی شب وسکوت پر مهر کوهستان ونیز عوارض پستی وبلندی بهره گرفته تا اردو نشینان را به چالش بکشند وبدتر اینکه ما از قصد آنان با خبر نیستیم ،در کنار سنگی همه جمع شده ودر سکوت وتاریکی شب از حال و روز  هم با خبر می شویم
کم کم  متوجه می شویم که کیا در پس و پیش ما هستند و چه کسانی غیبت دارند ،مربی با دلسوزی واحساس مسولیت ،اما با تحکم با ما سخن را آغاز می کند
منظور از خشم شب چیست ؟
اساسا چون همه ما در طول  شب  می خوابیم و سلول های جسم عادت به شب خوابی واستراحت دارند به این خاطر  هر گونه فعالیت  در شب سخت ونیازمند تمرین است ،چون در صعودهای بلند وشاخص  قرار است نیمی از صعود در شب انجام گیرد که  لازم است متقاضیان اردو با این روش وشیوه عادت کنند
به همین خاطر در کوهنوردی حرفه ای لازم است فعالیت در شب ودر  تاریکی محض  ترجیحا تمرین شود و اهالی کوه  از اجزای بدن همانند گوش وچشم و نیز از تجهیزات بخوبی استفاده نمایند وسلول های جسم در تاریکی فعال شوند 
مسیر یابی ،هوشیاری ونیز حمایت از نفرات جلو وپشت سر از اهم حرکت در ستون  واهداف است، که مربیان بخوبی وبا زبان خوش وبا لحن ملایم باز گو می کنند وهمه ایستاده بگوشیم، بی شک همه نگران هستند که چه فرجامی در انتظار است وآنان چه خوابی برای ما  دیده اند یقین می دانیم آنان دلسوز ومهربان هستند ،اما سخت گیر وگاهی هواری هم از سوی آنان برخواسته می شود به هر حال شب هست وتاریکی وآنان بدون ملاحظه ما را از دره و صخره وشن اسکی عبور می دهند
اکنون دو ساعت سپری شده است ودر جایی همه ایستاده و سرپرست ومربی با زبان خوش در خصوص نوع اردو وپیاده روی با صراحت با ما سخن می گویند ،خدا را شکر مثل اینکه صعود به قله کنسل شده ونظر آنان عوض شده است ،  محلی سر سبز  انتخاب می شود ودر نیمه شمالی آن فراز قله ودر مقابل نور چراغ های شهری نمایان است ، همه منتظر نور جان بخش خورشید به انتظار هستیم وچقدر نعمت ها وموهبت های بزرگی در اختیار انسان است که قدردان آن نیستیم
ساعاتی از خشم شب تمرین گذشته است وتیم ما چندین دره ومسیر را طی کرده واکنون در انتهای راه وگام های پایانی ،کمپ  ما در آنسوی شیب نمایان است وسپیده از افق نشان از مهر خورشید و نسیم صبحگاهی دارد ، اکنون می توان چهره ها وسیمای نفرات را‌ بخوبی مشاهده کرد ویواشکی زیر لب از حال وروز هم با خبر می شویم ومودت ودوستی بکار می آید وخوراکی ویا لقمه ویا ته لیوانی چای دور از چشم مربیان بین ما بد بستان است ،وای چه احساس خوبی بهم داریم
اکنون جانی دوباره ای گرفته ایم وبه نظر می رسد این قسمت از برنامه به اتمام رسیده است
اما هنوز آثار وعلائم حاکی برآن است‌که مربی وسرپرست رضایت خاطر نداشته وبرنامه‌سختی در انتظار است
ما را در گوشه غرنطینه کرده ومربیان می روند یکی یکی چادر ها را وارسی می کنند ونفرات در چادر را نیز فرا می خوانند و داد وهوار که چرا اسباب واثاثیه را به امان خدا ول کرده اید ونام برخی پرسیده ویا داشت می شود که دلنگرانی را افزون می‌کند  ،پس از دقایقی ما را به حال خود رها می‌کنند وراحت باش  برای صرف صبحانه  لذت بخش است
آثار وشواهد بر این است که کاری سخت در پیش داریم
و دقایقی دیگر خشم روز آغاز می گرد  
فرجی پور خرداد۱۴۰۳
http://T.me/koohnevisaneiran
سلام دوستان.
یک رشته استوری در صفحه اینستاگرام صعودقلم(کوهنویسان ایران) در ارتباط با تمرینات ورزشی اینتروال(INTERVAL) و هیت (HIIT) گذاشته شده،اگه مایل هستید ببینید:
https://www.instagram.com/stories/soudeghalam/3395267108807522084?utm_source=ig_story_item_share&igsh=MTNlcm52YXljZmZweA==

البته هایلایت هم خواهند شد.
سپاس از همراهیتون

T.me/koohnevisaneiran
«رضا علیپور» مسافر المپیک پاریس شد

🔴«رضا علیپور» یکی از پرافتخارترین قهرمانان تاریخ سنگ‌نوردی ایران و‌ جهان، به المپیک پاریس راه یافت.

در روز سوم مسابقات انتخابی المپیک که در بوداپست برگزار شد، «رضا علیپور» با کسب امتیاز ۶۱ از دو مسابقه‌ی انتخابی چین و مجارستان موفق شد به المپیک پاریس راه یابد.

این موفقیت ارزشمند را به وی و جامعه ورزش کشور تبریک می‌گوئیم.

http://t.me/Climbing_news
T.me/koohnevisaneiran
شب آمد ، تا دوباره ما را با خودش ببرد...
چه کسی می‌داند هر یک از ما به کدام  سو می‌رویم...
کدام یال ...
بسوی کدام پاکوب ..
کسی نمی داند چرا اینقدر هراسان هستیم...
از چه می‌ترسیم!!؟
از ماندن..
گریستن...
و نرسیدن .....
در دل سیاهی شب گم می‌شویم..

کوله‌هایمان را از تنهایی پر می‌کنیم..
و کوزه ی آبی....
ما آفریده شده‌ایم....
برای نرسیدن...!!!؟
ما شب را دوست داریم..
برای سیاهی‌ها...
برای نرسیدن‌ها ..
و ستاره هایش...

ناهید امیری
📷علی قره ویسی



http://T.me/koohnevisaneiran
🔸️کلاس رایگان دانش افزایی بیماری های ارتفاع(پیشگیری و درمان)
مدرس:مصطفی احسان پور

دوشنبه ۱۱ تیرماه ساعت ۲۱
محل برگزاری کلاس: گروه تلگرامی کوهنوردان ایران به آدرس
t.me/iran_climb

T.me/koohnevisaneiran
سیزدهم تیرماه به عنوان روز ملی دماوند، نمادی از ارج نهادن به این قله بلند و افسانه‌ای ایران زمین است.
دماوند،با ارتفاع5610 متر،نه تنها بلندترین قله ایران بلکه یکی از نمادهای مهم ملی و فرهنگی کشورمان است.این کوه آتشفشانی خاموش در استان مازندران واقع شده و در ادبیات و اساطیر ایران جایگاه ویژه‌ای دارد.دماوند در اشعار حماسی فردوسی،به عنوان جایگاه ضحاک و در آثار دیگر شاعران بزرگ،نمادی از قدرت،استقامت و شکوه طبیعت ایرانی توصیف شده است.روز ملی دماوند فرصتی است برای گرامیداشت این گنجینه طبیعی که همچنان الهام‌بخش نسل‌های مختلف ایرانیان بوده و خواهدبود.
روز ملی دماوند،فرصتی است تا نه تنها به جایگاه و شکوه این قله بپردازیم،بلکه مسئولیت‌های خود در نگهداری از این نمادملی رابه یادآوریم. وظیفه ما در قبال این روز ملی شامل چندین جنبه مهم است:
1. حفاظت محیط زیست: دماوند با تنوع زیستی و اکوسیستم منحصر به فرد خود نیازمند محافظت جدی است.پرهیز از رهاکردن زباله‌ها،جلوگیری از تخریب پوشش گیاهی و حمایت از حیات وحش از جمله وظایف ماست.
ادامه در کامنت
✍️فرشته احمدیان فر
عکس از:مهدی نورمحمدی
T.me/koohnevisaneiran
Instagram.com/soudeghalam