کمیته‌ی دفاع از رضا شهابی
59 subscribers
119 photos
18 videos
3 files
104 links
رضا شهابی 22 اسفند 1396 از زندان سرمایه آزاد شد آزادی‌اش را به همه‌ی کارگران تبریک می‌گوییم
Download Telegram
فوری: تمامی بازداشت شدگان تجمع اعتراضی مقابل وزارت کار آزاد شدند

بنابر اخبار رسیده به کمیته دفاع از رضا شهابی، تمام بازداشت شدگان تجمع اعتراضی نسبت به شرایط وخیم رضا شهابی مقابل وزارت کار حدود ساعت 4 عصر از زندان اوین آزاد شدند. لازم به ذکر است اغلب بازداشت شدگان از درد و عوارض ناشی از ضرب و شتم توسط نیروهای امنیتی و انتظامی رنج میبرند.
همچنین رئیس زندان اوین (امین ناصری) تعدادی از بازداشت شدگان را به عنوان نماینده ملاقات کرده است و طی این دیدار 6 نفر از بازداشت شدگان به نمایندگی از بقیه دلایل تجمع امروز را به رئیس زندان توضیح دادند و در ادامه وی با دادستانی تماس گرفت و دادستانی عنوان کرد که خانم ربابه رضایی، همسر رضا شهابی، فردا طی نامه ای به دادستانی و همچنین زندان اوین وضعیت رضا شهابی را شرح دهد، تا سریعاً بررسی شود. در ادامه با دستور دادستانی، تمامی بازداشت شدگان آزاد شدند.
کمیته دفاع از رضا شهابی ضمن اعتراض شدید نسبت به ضرب و شتم و هتاکی به شرکت کنندگان تجمع اعتراضی مقابل وزارت کار توسط مأموران امنیتی و انتظامی، خواستار بررسی عوارض جسمانی ناشی از این اقدامات غیرانسانی و هتاکانه است. از دیگر سو رضا شهابی علیرغم شرایط وخیم و خطرناک ناشی از سکته ی مغزی، همچنان در زندان گوهردشت به حال خود رها شده است و جانش در خطر است، کمیته دفاع از رضا شهابی اعلام میدارد که رضا باید در اسرع وقت آزاد و متعاقباً تحت مراقبت ویژه پزشکی قرار بگیرد، عواقب هرگونه قصور در این زمینه مستقیماً بر عهده ی مسئولان امنیتی و قضایی است.
کمیته دفاع از رضا شهابی
5 دیماه 1396
k.d.shahabi@gmail.com
@shahabidefah
https://t.me/komitedefashahabi
🔴همدستی عوامل وزارت کار درضرب وشتم و سرکوب همراهان همسر شهابی مقابل وزرات کار محکوم است.

امروز پنجم دیماه ، ربابه رضایی همسر رضا شهابی از اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد که درزندان رجایی شهر محبوس است وتا کنون دوبار سکته مغزی کرده و عدم رسیدگی پزشکی به وضعیت این کارگر زندانی باعث شد همسرش به وزارت کار مراجعه کند تا بلکه ازطریق این وزرات خانه شرایط رسیدگی برای این کارگر زندانی فراهم شود ،تعدادی ازاعضای سندیکای واحد ودانشجویان ودیگرفعالین کارگری واجتماعی بواسطه نگرانی از وضعیت جسمانی شهابی، همسر این کارگر زندانی را همراهی می کردند. قبل ازورود خانم شهابی به محل وزرات کار عوامل امنیتی وعوامل وزرات کار با همراهی پلیس ضدشورش با شدت تمام اقدام به ضرب وشتم کارگران ودانشجویان کردند که حسن سعیدی از اعضای این سندیکا به علت ضربات وارده ازسوی مامورین وزارت کار به اورژانس شریعتی برده شد و ۵۱تن از متعرضین به همراه خانم شهابی توسط نیروهای لباس شخصی وامنیتی به زندان اوین منتقل شدند و سعیدی هم بعد از معاینه از بیمارستان با دستبد وپابند به اوین منتقل شد .
هرچند که بعد از چند ساعت همگی بدون قیدوشرط آزاد شدند اما جای تاسف دارد که مسئولین وزرات کار نه تنها پذیرای مراجعین نشده اند بلکه با باتوم و ضربات مشت ولگد به کمک پلیس ضدشورش آمده اند و با خشنونتی وحشیانه رانندگان ودانشجویان را مورد ضرب وشتم قراردادند
💢سندیکای کارگران شرکت واحد خواستار رسیدگی پزشکی به وضعیت جسمانی کارگر زندانی رضا شهابی است وهرگونه سهل انگاری وبی توجهی درخصوص اوضاع جسمانی کارگر زندانی شهابی را متوجه مسئولین زندان وقوه قضائیه میداند و قویا برخورد وضرب وشتم کارگران ودانشجویان را که جهت رسیدگی به وضعیت نگران کننده رضا شهابی در مقابل وزرات کارتجمع کرده بودند محکوم میکند وخواستار آزادی بی قید شرط رضا شهابی و تمامی زندانیان کارگری وصنفی میباشد.
http://t.me/vahedsyndica
«به رضا شهابی»
_______________
ای روشنای دیده ی چشم انتظارها
صبح سپید در دل شب زنده دارها

بالابلند سرو سرافراز، زندگی!
جاری به پای بوس تو خون انارها

پاینده باد پرچمت ای یار ای رفیق
آن سرخگون قبای تو بر روی دارها

داغ هزار لاله ی خونبار مانده است
بر فصل فصل زخمی این نوبهارها

هر داغ آیتی ست که ایمان بیاوریم
این روزها به معجزه ی داغدارها

این شهر بوی لاشه ی مردار می دهد
حاشا به شب نشینی موران و مارها

ای بادهای حادثه آیا نمی وزید؟
آیا نمی وزید در این شوره زارها؟

کاری نمی کنید در این "شوره زار یاس"
طوفان نمی شوید بر این نابکارها؟

ما داغ دیده ایم که از داغ گفته ایم
ما زخم خورده ایم در این کارزارها

یک روز می رسد که دهان باز می کند
زخمی عمیق از پی صدها، هزارها

آن روز، روز رویش گل های سرخ ماست
در باغ ها، به رغم تمنای خارها

یک شب بیا و بگذر از این شب، شهاب‌وار
ای آرزوی رفته ی امیدوارها

«فریاد موسویان»
k.d.shahabi@gmail.com
@shahabidefah
https://t.me/komitedefashahabi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گزارش بازداشت تجمع‌کنندگان مقابل وزارت کار از شبکه بی بی سی فارسی:
k.d.shahabi@gmail.com
@shahabidefah
https://t.me/komitedefashahabi
کمیته دفاع از رضا شهابی
5 دیماه 1396
k.d.shahabi@gmail.com
@shahabidefah
https://t.me/komitedefashahabi
بیانیه ۱۱۳- بازی مقامات امنیتی و قضایی با سلامت و جان رضا شهابی
امروز خانواده رضا شهابی با این کارگر زندانی ملاقات کردند. رضا شهابی به خانواده اش اعلام کرده است که عکس گرفته شده از مغز نقطه هایی در سمت چپ مغز را نشان می دهد که نشان دهنده سکته می باشد.همچنین با سونوگرافی از رگ گردن مشخص گردیده که یکی از عصب های مغز دچار فلج بلز شده است و بی حسی دست و پا به همین دلیل می باشد. به گفته خانواده افتادگی پلک چشم بیشتر شده و وضعیت لبش نیز تغییری نکرده است. پزشک اعلام کرده است که حداقل شش تا هفت ماه طول می کشد تا عوارض سکته کمتر شود. با این وجود وضعیت هنوز داروهایی را که پزشک برای رضا تجویز کرده برای این زندانی تهیه نکرده اند و همچنین هنوز مقامات زندان از بستری کردن رضا در بیمارستان خودداری می کنند.
همچنین در هفته گذشته دکتر پزشک قانونی در زندان رضا را ویزیت و همه این موارد را تایید کرده است. همچنین یکی از نماینده های دادستانی در ملاقات با رضا شهابی به او گفته است که دادستانی مشکلی با آزادی شما ندارد و مقامات امنیتی مانع آزادی شما می باشند. این در حالی است که مقامات امنیتی هم می گویند ما مشکلی نداریم و دادستانی مانع آزادی شما است.
کمیته دفاع از رضا شهابی اعلام می دارد که مقامات امنیتی و قضایی با راه انداختن این بازی و انداختن مسئولیت به گردن دیگری و عدم اعزام رضا شهابی به بیمارستان جان و سلامت این کارگرزندانی را به خطر انداخته اند.

کمیته دفاع از رضا شهابی

6 دی 1396


k.d.shahabi@gmail.com

@shahabidefah

https://t.me/komitedefashahabi
#گفتگو با #ربابه_رضایی همسر #رضا_شهابی زنی که همسرش در کنارش نیست و درگیر کار در خانه و مغازه و همچنین همراهی با دختر و پسری که هر دو دانشجو هستند .

از او می خوام هر چه دلش می خواد از خودش بگه .
من ربابه رضایی هستم در سال 1352 در تهران بدنیا اومدم و پدر و مادرم اصلیتشون از همدانه . دو تا بچه دارم که هر دو دانشجو هستن . محمد امین و شیرین ،در سال 1374 با آقای شهابی ازدواج کردم.
_همدیگر را کجا دیدید? همسایه و همکار بودیم در یک تولیدی پوشاک دو سال قبل از ازدواجمون کار می کردیم .
محمد امین سال 1377 و شیرین 1379 بدنیا اومدند.
_از زندگیتون بگید ، چه جوری بدون حضور همسر ، تعادل بین کار خونه و بیرون را برقرار می کنید?
خودم کار می کنم .، ترشی و عرقیجات درست می کنم . مغازه دارم و بچه ها و تعدادی از دوستان هم کمکم می کنند .

_درآمدتون با خرجتون یکیه?
نه ، اصلا
فکر کنید کرایه خونه ، کرایه مغازه ، هزینه دو تا جوون که یکی در دانشگاه آزاد و دیگری دانشگاه دولتی درس می خونن ، هزینه رفت و آمد به زندان ، ماهیانه 300 الی 400 هزار تومان هزینه های رضاست چون اونجا اصلا امکانات نداره.
_از خودت بگو ، شادی هات تو زندگی چیه?
همسرم و بچه هام شادی های زندگی منند . دوست دارم همسرم پیشم باشه

_چه مشکلاتی در ارتباط با کارت داری?
در آمد آنچنانی نداریم ماهی 900 هزار تومن اجاره مغازه ست و اجاره خونه هم هست .
_روابط با دوستانت چطوره?
از وقتی آقای شهابی رفتن زندان دوستان خوبی پیدا کردم و با آنها رفت و آمد دارم بچه هامون با هم دوست هستند و با هم مسافرت می ریم . اگه دوستانم نباشن اصلا نمی تونم دووم بیارم . خیلی وقتها حرفهایی که نمی تونم به خانواده ام بگم به دوستانم می گم .
_خانواده ات در مقابل اینکه همسرت بخشی از زندگی شو جور دیگری انتخاب کرده چه نظری دارن?
اونا می گن عمر و جوونی اش را گذاشته تو این راه و ناراحت هستن ولی من همیشه از رضا حمایت کردم و پشتش هستم چون واقعا همسرمو و زندگی ام را دوست دارم به خاطر همین پا به پایش هستم تو مشکلاتش و مریضی اش تا جایی که در توانم هست ایستادگی می کنم . اولین باری که رضا از زندان به من زنگ زد خیلی ناراحت بود ولی بهش گفتم اصلا ناراحت نباش من پشتت هستم . به فکر سلامتی ات باش و الان هم بهش می گم در درجه اول ما نگران سلامتی تو هستیم . دوست دارم سالم باشی . در نهایت این دوره تموم میشه و دوست دارم سالم و سلامت باشی .

_برخورد همسایه ها با تو چطوره?
چه همسایه های اینجا و چه مغازه بر خوردشون خوبه بالاخره خودشون می دونن که آقای شهابی برای چی زندانه و به خاطر همسرم همه قدردان هستند.

_باشگاه می ری?
فرصت نمی کنم . فقط به کارهای مغازه و خونه می رسم و در هفته چند روز می رم دادستانی برای پیگیری درمان رضا ، چون در موقعیت خطرناکی قرار داره و دلم طاقت نمی اره
_چه وقت حس کردی عاشق شدی?
( با خنده می گه )
از اول عاشقش بودم وقتی تو کارگاه با هم کار می کردیم .
_چه حسی داشتی?
( با خنده می گه )
حس دوست داشتن ، محبت ، دلشوره ، می ترسیدم که به هم نرسیم.
الان هم بیشتر از اون موقع عاشقش هستم .
22 دی ماه 23 ساله که با هم زندگی می کنیم و رابطه ما همیشه خوب بوده .

_هیچ وقت بینتون دعوا نشد?
بالاخره دعوا نمک زندگیه ولی دعوای جدی نداشتیم ، بیشتر من زورگو هستم

_نیازهای روحی ات چه جوری برطرف می کنی?
هر هفته سی تا چهل دقیقه ملاقات داریم و هر دو هفته یک بار هم ملاقات حضوری داریم ، وقتی می بینمش شارژ میشم چون دوستش دارم ی چیزایی را تحمل می کنم . رضا که اوین بود هر 45 روز و گاها دو ماه یک بار نامه برای ملاقات حضوری می گرفتیم ولی اینجا رئیس زندان تنها کاری که می کند ملاقاته وگرنه رسیدگی دیگری نمی کنه ، الان تو زندان هیچ امکاناتی ندارن و موقع مریضی باید ببرن درمانگاه و یا بیمارستان ولی متاسفانه رسیدگی کافی نمیشه . می گویند شما زندانی هستید . آخه زندانی حق زندگی کردن ندارد ? ضروری ترین امکان ، تلفنه که ندارند. یخچال ندارند ، و آبگرمنشون هم تا هفته پیش که به ملاقاتش رفتم خراب بود که همون روز براشون درست کردن . مدتها بود برای حمام و دستشویی آبگزم نداشتند . غذاشون اینقدر بی کیفیته که هر دفعه چیزی از قبیل ته سیگار و چوب و ....از غذا بیرون می اد .زندانی ها گفتن جیره خشک بدید تا خودمون درست کنیم ولی موافقت نکردند.
_وقتی می ری ملاقات اولین حرفی که می گی چیه?
دوستت دارم و اونم همینو می گه

_چه خوبه که بعد از اینهمه سال زندگی هنوز #عاشقی وقتی دلت تنگ میشه چه کار می کنی?
آهنگ غمگین می زارم و گریه می کنم ولی پیش بچه ها خودمو کنترل می کنم چون شیرین خیلی حساسه

_بچه ها چقدر اذیت می شن?
جای خالی پدرشون اذیتشون می کنه و یا سختی هایی که پدرشون تحمل می کنه براشون خیلی سخته . هیچکس جای پدر و مادر را نمی گیره.


👇👇👇
ادامه گفتگو با #ربابه_رضایی همسر #رضا_شهابی 👇👇
بازخورد جامعه نسبت به شما چیه?
شاید بعضی از آدما باشن که عقیده های مختلف داشته باشن و کارهای آقای شهابی را قبول نداشته باشن برام اهمیت نداره و تاثیری در زندگی ام نمی زاره.

_ مواقعی که ناراحتی و به چی فکر می کنی?
به این فکر می کنم که کاشکی پیشم بود . دوست دارم هر چه زودتر آزاد بشه ، زودتر سلامتی اش را به دست بیاره .
_چقدر از کار کردن با همسرت لذت می بردی?
_چه جوری تقسیم کار می کردید?
من کارهای خونه را انجام می دادم و رضا هم کارهای مغازه را ، ولی برای خرید و درست کردن ترشی و کارهای سنگین تر ، دو تایی با هم کار می کردیم بچه ها هم کمک می کنند .
_فعلا آقای شهابی نیست ، چه جوری کار خونه ، کار مغازه و رفت و آمد به دادستانی و روزهای ملاقات و رسیدگی به بچه ها را تنظیم می کنی?
از صبح تا شب وقتم پره . روزایی که برای خرید مغازه می رم ، روزایی که دادستانی می رم ، روزایی که به دلیلی نمی تونم به مغازه برم دوستان و همکارهای آقای شهابی به کمکم می ان و گاها هم خواهر گلم به کمکم می اد.

_شیرین نقاشی می کشه ?
شیرین کودکیاری می خونه و برای پایان دوره اش داره کارهایی را انجام.می ده
_وقتی از ربابه رضایی حرف می زنیم به نوعی اسم آقای شهابی مطرح.میشه و تو به شکلی که باید ، دیده نمیشی چه حسی داری?
یک موقع هایی ناراحت میشم . خیلی ها این قسمت از زندگی من را نمی بینن که ربابه داره چه کارهایی انجام می ده . به خاطر اینکه بیشتر کارهای رضا را من انجام می دم دوست دارم ی جوری اسم منم باشه پیگیری کارهای اون ، برای مریضی اش ، من دوشادوش رضا هستم درسته که اون تو زندانه ولی منم پابه پای اون در زندانم .دردهایی که رضا می کشه ، سختی هاش ، غصه هایی که رضا برا بچه ها داره ، منم دارم حتی بیشتر از رضا ، رضا اون تو هست و خیلی از اتفاقات را نمی بینه ولی یک سری از رفتارها و برخوردها روی من تاثیر می زاره و اذیت می شم .
_چیزی که آدم می بینه اینه که ربابه از دو طرف مساله داره از یک طرف رضا و از طرفی بچه ها ، بچه ها گاها از این شیوه زندگی خسته میشن و ربابه باید با این مشکلات کنار بیاد ، آیا از این ازدواج پشیمون.نیستی?
( با خنده می گه)
آنقدر دوستش دارم که اصلا اینا برام مهم نیست ولی مواقعی که ناراحت میشم و فشار زندگی روم زیاد میشه ی حرفهایی می زنم .
_به رویاهای زندگی ات رسیدی? یا اینکه اومدی تو زندگی مشترک و دیدی اونی که فکر می کردی نبود?
آدم هیچ وقت به رویاهایش نمی رسه . در کل از زندگی ام راضی ام . زندگی سختی های خودشو داره
_چقدر به ظاهرت اهمیت می دی?
دخترم همیشه به من می رسه و موهامو رنگ.می کنه و اگه مرتب نباشم بچه ها به من غر می زنن ( با خنده می گه )

_ هدف من از صحبت کردن فقط خودت بودی برای همین ازت خواستم از خودت حرف بزنی چون زن در همچین موقعیتی مشکلات زیاد داره الان چه احساسی داری که داری از خودت می گی ?
می خوام صدای ربابه را که می گه من عاشقم ، من کار می کنم ، من گریه می کنم ، من شاد هستم .، همه اینها انعکاس داشته باشه .
به خاطر اینکه زندگیمو دوست دارم به نوعی می خوام خانواده را سر پا نگه دارم ، پشت بچه ها هستم ، پشت رضا هستم ، به واسطه رضا همه منو شناختن ، منو به عنوان همسر ، همدم ، همکار رضا می شناسن .
تا جایی که بتونم مراقب بچه هام هستم ، جای خالی پدرشونو پر می کنم ، خواسته هاشونو برآورده می کنم ، حواسم بهشون هست .
_رابطه ات با شیرین چطوره?
دخترم از عاشقی های من و باباش می پرسه ، با بابا کجاها می رفتی ، چه کارهایی می کردید ، منم همه را تعریف می کنم.
_اگه دخترت عاشق بشه بهت می گه?

اره می گه که می خواد تجربه کنه ، این رفاقت را با بچه هام دارم و بهشون می گم فکر نکنید که مادرتون هستم ، فکر کنید با هم دوستیم .
_اینهمه عشق را از کجا آوردی?
(با خنده می گه)
به مرور زمان
_آخرین باری که مسافرت رفتی چه وقت بود?
عید با بچه ها و دوستان یک هفته رفتیم شیراز و اصفهان و کلی هم به ما خوش گذشت ، اون موقع که رضا بود در سال سه چهار بار می رفتیم ولی الان کمتر می ریم .مواقعی با بچه ها می ریم پارک و سینما و مواقعی با هم بیرون غذا می خوریم و از هر موقعیتی برای تفریح بچه ها استفاده می کنم .ِ سعی می کنم خودمو شاد نگه دارم .
_آیا از اول ازدواجت استقلالی که الان داری را داشتی?
رضا اولش سنتی بود و مثل مردای قدیمی رفتار می کرد ، اینجوری باش ، اینجا نرو ، فلان کار را نکن ، ولی بعد از به دنیا اومدن بچه ها ، کم کم به مرور خودش تغییر کرد و فضا را جوری فراهم کرد که من رو پای خودم باشم . و الان هفت ساله که رضا هر چند که گاها بوده ولی بدون او دارم زندگی خانوادگی را می گردونم و مستقل هستم خودم هم خواستم که تغییر کنم و به اینجا رسیدم.
ادامه گفتگو با #ربابه_رضایی همسر #رضا_شهابی 👇👇
_به عنوان یک زن بین دختر و پسرت تفاوت قائلی?
تلاشم را می کنم که یکسان برخورد کنم ولی دختر بیشتر به طرف مادره و گاهی هم نمیشه رفتارم یکسان باشه .
_اگه دخترت برای زندگی ، پسری را انتخاب کنه عکس العملت چیه?
تا به حال فکرشو نکردم ، دخترم خیلی به من وابسته ست و منم همینطور
شیرین خیلی هوای منو داره.
_حاضری بچه هات بدون تشریفات معمول زندگی مستقل را شروع کنن?
نپرسین
( با خنده می گه )
برام خیلی سخته
_می رقصی?
اره ی کوچولو بلدم ، اگه جشنی و یا تولد باشه می رقصم ولی رضا رقصش از من بهتره......
_چه آرزویی داری?
(با خنده می گه )
آرزو دارم رضا هر چه زودتر آزاد بشه ، بچه هام خوشبخت بشن ، البته خودم خوشبخت هستم ولی خوشبخت تر بشم
آرزوی سلامتی همه را دارم .
_ربابه عزیز ممنون که در این گفتگوی صمیمی شرکت.کردید.

گفتگو : اکرم نصیریان
#رضا_شهابی


k.d.shahabi@gmail.com

@shahabidefah

https://t.me/komitedefashahabi
ارسالی به کمیته دفاع👇👇
با نام و یاد مستضعفان جهان

برای رضا شهابی و ستارگان جاویدان تاریخ

نوشته پیش رو اتمام حجتی است با دانشجویان، اساتید دانشگاهی و هر وجدان آزاده و بیداری که درین مظلوم کشی ها و سرکوب های حکومت، باید به نقش حقیقی خود واقف و صدای بی صدایان باشند. دولت پیشین و دولت فعلی درهرچه ضعیف بودند در خنثی سازی پتانسیل نیروی غیروابسته دانشگاهی تاحدودی موفق بوده اند. دانشجویانی که دیگر نه کاری دارند و نه کار دارند که چرا کاری ندارند. دانشجویانی که در روز دانشجو به جای اهتمام به حفظ شخصیت سازنده خود درگیر هورا کشیدن برای مراسم ماست خور برتر و یا دلقک ترین دلقک ها شده اند. همان چیزی که دولت اعتدال میخواهد یا دقیق تر بگویم همان چیزی است که دولت میخواهد. آن عنصر بیگانه گشته با آدمیان. با دادن آدرس های غلط و طرح دغدغه هایی که اساساً دغدغه های ثانویه هستند، سعی در هدایت افکار و خواسته ها دارند و این همان توهم فعالیت هست چه بسا که در منفعل ترین وضعیت بسر میبریم. این روزها رضا شهابی فعال کارگری شرکت اتوبوسرانی تهران که به جرم تشکیل سندیکای کارگری در زندان بسر میبرد، آنهم در شرایط جسمانی وخیم درحالی که دوبار سکته کرده در زندان دچار افتادگی پلک ها، صورت و ضعف در حرکت شده است. تو گویی این ما نظاره کنندگانیم که سکته کردهایم و آنان که در حصرند آزاد و آزاده و جاری اند. این اتمام حجت برای ماست. آیا به درجه ای از بی تفاوتی و انفعال رسیدیم که چشم به روی این همه بی عدالتی و ظلم ببندیم و با این صحبت که صدای ما به جایی نمیرسد، سکوت کنیم و شریک جنایت ها باشیم؟ در تجمعی که مقابل وزارت کار در 5 دی ماه صورت گرفت عده ی زیادی دانشجو و کارگر به همراه همسر رضا شهابی دستگیر شدند. همسری که به همراه شوهرش بافروش ترشی و نه با فروش انسان، امرار معاش میکرده و نگران سلامتی شوهرش است. سرکوب تجمع خودجوش و آرام دانشجویان و کارگران. در تفاوت میان تظاهرات حکومتی و نمایشی و تظاهرات خودجوش بیان همین نکته کافیست که آنان را با ماشین های نظامی و دولتی به همراه تسهیلات و مزایا به خیابان می آورند ولی ماها را از خیابان با ماشین های نظامی و دولتی جمع می کنند و حتی در مواقعی از رویمان رد می شوند. برای آنان که فکر می کنند تا ابد سنان شان ٌبرنده است، سیلی محکم نوید می دهیم و این همان هشدار و وعده ی صادق مردم مستضعف است، به حساب خود برسند پیش از آنکه به حسابشان رسیدگی کنیم. اما انتظار اصلاح و توبه از کسانی که منافعشان ایجاب نمیکند که در کنار حقیقت بایستند، کاری بیهوده است. کسانی که برده ی سرمایه شده اند و جیب ها و شکم هایشان سیرایی ندارد. شاید با سوال "چه باید کرد" نتوان راه حلی ارایه کرد ولی بی شک با سوال " چه نباید کرد" تکلیفمان روشن می شود. نباید امید به تغییر این رویه را از بالا داشت و نباید به وعده هایشان دل بست و نباید امیدمان را نسبت به قدرت تغییری که در دستان ماست از دست بدهیم. این همان وعده صادق مستضعفین است. هدف نگارنده این متن نه تبیین راهکارها که بیان عصبانیت دل های با وجدان است. عصبانیتی که دیگر علتش بر همگان روشن است و جای هیچ دفاعی را برای آنان که دل در گرو دولت و حکومت بسته اند باقی نمی گذارد. اتحاد دانشجو و کارگر اتحاد ناگسستنی است و آن چه گسستنی ست زنجیرهای محصورین و مظلومین است و این را بدانید که ما جززنجیرهایمان چیزی برای ازدست دادن، نداریم.

پویا مظلومی
دی ماه 96


k.d.shahabi@gmail.com

@shahabidefah

https://t.me/komitedefashahabi
🔴جنبش کارگری و تجمع پنج دیماه
"طرد حرکت های سکتاریستی"

محمد حسن پوره /معلم مزد بگیر

پس از فراخوان خانم رضایی همسر آقای شهابی ،حمایت از این فراخوان با استقبال گسترده ایی از سوی تشکلها ،فعالین کارگری،معلمی ،دانشجو و....مواجه شد .
حمایت از فراخوان خانم رضایی ،حرکت مهمی بود که از سوی تشکلها وفعالین بخوبی تشخیص داده شد و آنها که دغدغه اشان و وجه تمام فعالیتهایشان کارگر و ظلمی که بر او روا میشود بود ،شرایط و ضرورت حمایت را درک نمودند و اعلام حمایت نمودند .
حمایت از نامه خانم رضایی ، تنها حمایت از شخص خاصی نبود که آنهم در جای خود از ضروریات مهم جنبش کارگری می باشد ،بلکه با شرایطی که بعد از صدور نامه خانم رضایی و بخصوص وضعیت جسمانی و بیماری آقای شهابی ایجاد شد ،فرصت بسیار گرانبهایی برای جنبش و طبقه کارگر فراهم شد تا با نادیده گرفتن جنبه های فرقه گرایانه و با اتحاد به معنی واقعی ،نه با یدک کشیدن اسم اتحاد و با استفاده از ظرفیت ایجاد شده وارزش این فرصت نه نگاه سکتاریستی و فرصت طلبانه ،به تقویت جنبش پرداخت ،مگر در شرایط خاص حاکمیتی فعلی و اعمال سیاستهای سیستم سرکوبگرایانه چقدر از این شرایط پیش می آید که بتوان به هر بهانه ایی از این فرصت چشم پوشید؟؟؟؟؟: ،میتوان از این فرصت چشم پوشید در صورتیکه هدف غیر از هدفی باشد که علی الظاهر برای آن تلاش می کنیم.
جریانی که منجر به بروز رویداد 5دیماه شد را باید از دو مقطع بررسی نمود .
اول از صدور نامه فراخوان همسر آقای شهابی
دوم رویداد سرکوب پنج دیماه
اول ؛بعد از صدور نامه فراخوان ،تشکلها و فعالینی اقدام به صدور حمایت از فراخوان نمودند که عملکرد آنان تا الان نشان داده که کمابیش کارگر ،معیشت و جنبش و طبقه کارگر دغدغه اصلی آنها است و به کارگر و جنبش نگاه سکتاریستی ندارندو نه فرصت طلب و نه فرصت سوز هستند ،اما فرصت دیروز را طالب بودند چون به خوبی به فرصت ایجاد شده برای قوام بخشیدن و پویا نمودن جنبش کارگری نیک آگاه بودند ،این دسته از تشکلها و فعالین آگاهانه نگاه فرقه گرایانه را بستند و به فرصت ایجاد شده واقف بودند و در چند روز از راه های مختلف به فراخوان حمایت از شهابی واکنش نشان دادند و مبلغ فراخوان شدند .
دوم ،
رویداد 5دیماه ،برگ زرین و برنده جنبش کارگری بود ،سردرگمی سیستم در چگونگی مواجه با این فراخوان و وزارت کار که چهره ایی امنیتی در راس آن قرار دارد ،با وقاحت تمام در همان لحظات اولیه با سرکوب ترس و وحشت خود را تجمع کارگر نشان داد ،قطعا دستگاه امنیتی از ترکیب تجمع کنندگان آگاه بود ،کارگر ،پرستار ،معلم ،دانشجو و بازنشسته و این تجمع با این ترکیب قدم بزرگی برای همگرایی اقشار مزد را رقم زد و با سرکوب دیروز ، سیستم توهم و تصور پیروزی وخفه کردن صدای کارگران نمود ،غافل از آن که جنبش کارگری به یکی از اهداف خود از تجمع دیروز که رساندن پیام نامه همسر خانم شهابی بود دست یافت . اما اوج اتحادی که دیروز شاهد وقوع آن بودیم ،تجمعی که بلافاصله در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با حضور بیش از صد نفر از دانشجویان برگزارشد و در تجمع اعلام کردند که خواستار آزادی سریع بازداشت شدگان هستند و تا بازداشت شدگان روز 5دیماه آزاد نشوند دست از تحصن برنخواهند داشت و این تجمع دانشجویان ، اتحاد دانشجو ،معلم ،کارگر را تقویت نمود .
تجمع اعتراضی که در پنج دیماه بوقوع پیوست ،نقطه آغازی شد برای همدلی و همراهی و اتحاد به معنی واقعی کلمه ،اتحاد مزد بگیران برای مبارزه طبقه کارگر علیه استثمار نظام سرمایه داری ،پنج دیماه روز بزرگی در جنبش کارگری بود ،روزی که تشکلها و فعالین با فاصله گرفتن از جنبه های اختلاف و فرقه گرایی نشان دادند که می توان حرکت کرد و می توان از هر شرایطی برای پیش بردن مبارزه جنبش بهره برد،دیروز روز در نطفه خفه کردن فرقه گرایی وسکتاریستی بود ،روز زرین برای بهره بردن از فرصت بود نه روز فرصت سوزی .
این توفیق بزرگ را به کارگران ،تشکلها و فعالین و به شهابی عزیز،به خانم رضایی،به تجمع کنندگان ،به بازداشت شدگان ،به مبلغان که نقششان در ایجاد این فرصت و شرایط نمود عینی داشت تبریک میگویم و تجمع کنندگان با حضور در این تجمع نشان دادند که برای فعالینی که با صداقت در مسیر جنبش و طبقه کارگر گام برمی دارند احترام و ارزش قائل هستند .




k.d.shahabi@gmail.com

@shahabidefah

https://t.me/komitedefashahabi
آن‌سوی سرکوب در تجمع پنجم دی‌ماه
لیلا حسین‌زاده
آنچه در تجمع پنجم دی ماه مقابل وزارت کار اتفاق افتاد از منظرهای مختلف قابل بررسی است، اما در این تجمع سه پیام نویددهنده بلحاظ سیاسی قابل دریافت بود که در اینجا بدان می پردازیم.

نخست : با فراخوان ربابه رضایی و پس از آن کمیته دفاع از رضا شهابی و سندیکای اتوبوسرانی، حمایت های همه جانبه ای از حضور در مقابل وزارت کار صورت گرفت: اتحاد بازنشستگان، تشکلهای مختلف کارگری و معلمی،کانال شورای صنفی کشوری و گروه های مختلف اجتماعی و مدنی. این حمایت همه جانبه نشان از شکل گیری آگاهی مشترک درخصوص مسائل مشترک دارد. رضا شهابی فعال سندیکایی است که برای حق تشکل یابی مستقل درمقابل حمله ی همه جانبه به نیروهای کار می جنگد؛ سرکوب او و سرگذشت او نشانگر سرکوب و سرگذشت مشترکی است که سالهاست کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، دانشجویان و درکل همه استثمارشوندگان سیستم به خوبی حس می کنند، به ویژه در شرایط حملات بی سابقه ی نئولیبرالی در دولت کنونی. پیوند و انسجام این گروه ها در دفاع از حق بدیهی حیات رضا شهابی، گسترش مساله در سطح عمومی و پتانسیلی که برای ایجاد گسست در یکی شدن حاکم و محکوم دارد، همه و همه گواهی بر طلیعه شکل خاصی از بازسیاسی شدن است. سیاسی شدنی در خیابان که این بار پیشروان آن گروه های تحت استثمار اقتصادیند که همزمان تحت سرکوب شدید سیستم سیاسی و ایدئولوژیک قرار دارند. در نتیجه مختصات سرکوبشان انفصال کاذب ایدئولوژیک میان سیاست و اقتصاد را در می نوردد و موجب می شود به نقد و رد کلیت اقتصاد سیاسی حاکم برسند.

دوم: 51 نفر جلوی وزارت کار به نحوی وحشیانه دستگیر شدند. دستگاه امنیتی دولت ( که در اینجا شامل بخشی از حراست وزارت کار هم می شود) با حول و هراس سعی در ربودن حداکثر افراد داشت تا با تمام قوا کنش را متوقف کند و صدا را خفه. اما اتفاقی که پس از این سرکوب وسیع افتاد، بازیابی جمعی بیش از صد نفر در محل دانشکده علوم اجتماعی تهران و پیگیری کنشمند آزادی بازداشت شدگان بود . این حرکت جمعی درواقع امتداد کنشی محسوب می شد که از جلوی وزارت کار آغاز شد و نشانه ای بر ناتوانی دست سرکوب در خفه کردن تام و تمام این کنش بود. ازسوی دیگر خود بازداشت شدگان صدای اعتراضشان را حتی در حین بازداشت بلند نگه داشتند؛ صدایی که نهایتا منجر به وعده ی دادستانی تهران مبنی بر درمان فوری رضاشهابی، حذف 961 روز حکمی که به ناحق تحت عنوان غیبت برای او صادر شده بود و انتقالش به اوین گشت. به علاوه بازداشت شدگانی که آزاد شدند تا آزادی کامل همه ی افراد، همان جا ایستادند. این کنشمندی های جمعی که با وجود سرکوب شدید، پویایی و انسجام خود را حفظ کرد نشانی از حک مجدد نام جمعی «مردم» بر بدنه ی جامعه دارد؛ تاکید بر این کنشمندی و تلاش برای تقویت آن، در موقعیت کنونی که با تمام قوا به سمت اتمیزاسیون و سیاست زدایی سوق داده شده، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

سوم: ربابه رضایی زنی است که همزمان بار زندگی خانواده را به دوش می کشد، برای نجات جان رضا شهابی که پس از پایان حکم محکومیت و با وجود دو بار سکته ی مغزی در زندان نگه داشته شده ، هرروز پله های نهادها را بالا پایین می رود، خود را نقطه ثقلی برای جمعی کردن اعتراض به وضعیت رضا شهابی بدل می کند، جلوی وزارت کار کتک می خورد، بازداشت می شود، و با دیگر همراهانش در حین بازداشت حق حیات رضا شهابی ، حق درمان و آزادی فوری او را فریاد می زند. بی شک در این مسیر نقش ربابه رضایی از کلیت کنش و مقاومت منفک نیست، اما کنشگری او و نقش فعالش در پیشبرد سیاست اعتراضی همچون نقشی که زنان کارگر هفت تپه دارند، نشانگر پیشتازی فعالانه ی زنان در اعتراضات کنونی و فرم جدید سیاست ورزی رهایی بخش است. در این جایگاه با زن، هم بعنوان نیروی مولد در مناسبات اجتماعی و هم در مقام سوژۀ نوین رهایی بخشی سیاسی در جامعۀ استبدادی روبروییم.

توجه به این پیام ها از این رو ضروری است که در خوانش یکسر منفعلانه از سرکوب وحشیانه و وسیع دستگاه امنیتی شکاف می اندازد و موجب می شود سویه های کنشگرانه و رو به پیش تجمع پنجم دی ماه و بالقوگی ها و امکان هایی که درون خود حمل می کند را نیز ببینیم.

البته کلیت چنین تحلیل هایی در موقعیت کنونی باید در ذیل اهمیت و اضطرار وضعیت سلامتی و حیات کارگر زندانی،رضا شهابی خوانده شود.

k.d.shahabi@gmail.com

@shahabidefah

https://t.me/komitedefashahabi
بازتاب تجمع 5 دی، در اعتراض به وضعیت رضا شهابی، در روزنامه‌‌ی قانون 6 دی‌ماه 1396
k.d.shahabi@gmail.com
@shahabidefah
https://t.me/komitedefashahabi
🔴 ابراهیم مددی، رضا شهابی و داود رضوی اعضای هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد به دلیل دفاع از حق کارگران و اعتراض مسالمت آمیز، برایشان پرونده سازی شده و به حبس طولانی محکوم شده اند

@vahedsyndica
این روزها تمام مسئولان از توجه بیشتر به معیشت مردم دم می‌زنند...
رضا شهابی اما همچنان به جرم تلاش برای بهبود معیشت کارگران شرکت واحد در حبس است!
کمیته دفاع از رضا شهابی
k.d.shahabi@gmail.com
بیانیه 114- رضا شهابی به بند عمومی 209 اوین منتقل شده است.

امروز 19 دیماه 1396 با مراجعه همسر رضا شهابی به دادستانی تهران، به وی اعلام شد که رضا شهابی به بند عمومی ۲۰۹ اوین منتقل شده است. همانطور که در بیانیه های پیشین نیز ذکر شد، وضعیت جسمانی رضا شهابی به گونه ای است که باید تحت مراقبت ویژه و دائم باشد زیرا در روزهای اخیر دچار سکته ی مغزی شده است، اما مسئولان امنیتی و قضایی به جای بیمارستان، او را از زندان گوهردشت به زندان اوین منتقل کرده اند!
کمیته دفاع از رضا شهابی به شدت نگران سلامتی و جان وی است! رضا شهابی باید فوراً آزاد و به یک مرکز پزشکی تخصصی منتقل شود و تحت مراقبت های ویژه قرار بگیرد.
رضا شهابی را علیرغم اتمام حکم اش در زندان نگه داشته اند تا جسم اش را به نابودی بکشانند؛ تغییر محل زندان دردی را دوا نمیکند، رضا شهابی باید در اسرع وقت و بدون هیچ قید و شرطی آزاد شود!

كمیته دفاع از رضا شهابی
19 دیماه 1396
k.d.shahabi@gmail.com
@shahabidefah
https://t.me/komitedefashahabi
بیانیه 115- فشار خون بالای رضا شهابی به دلیل فشار عصبی ناشی از شرایط اسفناک بند عمومی 209 زندان اوین!

روز پنج شنبه ۵ بهمن ماه خانواده رضا شهابی با این کارگر دربند ملاقات کردند. در پی انتقال رضا به زندان اوین، این کارگر زندانی هنوز در بند عمومی ۲۰۹ نگهداری می شود. این در حالی است که پس از تجمع اعتراضی ۵ دیماه، همسر رضا شهابی طی نامه هایی به دادستانی تهران و زندان اوین، وضعیت وخیم ‌این کارگر زندانی را به اطلاع آنان رسانده بود. اما تنها اقدام صورت گرفته در این مدت، ارجاع پرونده پزشکی رضا شهابی به کمیسیون پزشکی بوده است که متعاقباً همسرش در جلسه کمیسیون پزشکی حاضر شده و وضعیت بیماری اش را شرح داده است و کمیسیون به ایشان اعلام کرده که رضا حتماً باید توسط پزشک نورولوژیست معاینه شود اما مسئولان زندان به جای اقدام عاجل، تنها به خانواده اعلام کرده اند که خودتان بروید و از پزشک وقت ملاقات بگیرید! و به جای رسیدگی فوری عملاً کار را در پیچ و خم نوبت گیری بیمارستان های دولتی انداخته اند و انگار نه انگار که مسئولیت تمام مراحل معالجه ی زندانیان مستقیماً بر عهده ی مسئولان زندان است!
لازم به ذکر است طی هفته گذشته چند بار حال رضا به دلیل بالا رفتن فشار بد شده است و دلیل این وضع بنابر اظهار خودش، فشار عصبی ناشی از شرایط بد بند 209 است؛ بندی که در روزهای اخیر مرتباً شاهد ورود زندانیان تازه ای بوده که عمدتاً غیرسیاسی هستند و پس از مواجهه با شرایط اسفناک زندان به شکل های مختلف بیتابی میکنند و مشاهده ی حجم زیاد این موارد، فشار عصبی زیادی به رضا وارد کرده است. از طرف دیگر مسئولان زندان اوین در بدو ورود تمام داروهای رضا را از او گرفته اند و روزانه تنها یکبار و بدون رعایت ترتیب مصرف، داروها را به وی میدهند و این شکل مصرف یکباره عملاً باعث تشدید و وخامت مشکلات گوارشی این کارگر زندانی شده است. رضا نیز به مسئول مربوطه اعلام کرده که نمی تواند اول صبح این همه دارو را با هم مصرف کند‌ و بعضی از داروها که در مواقع اضطرار مصرف میشود باید همواره در دسترس باشد اما در مواردی که حال رضا بد شده، تا زمانی که داروها به دستش برسد مدتی طول می کشد!
کمیته دفاع از رضا شهابی ضمن اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی لازم در قبال وی و شرایط اسفناک محل نگهداری اش، خواستار انتقال رضا به بیمارستان و بررسی جامع شرایط جسمانی اوست زیرا در زمان حبس مسئولیت تمام مراحل درمان با زندانبانان است. واقعیت این است که حکم رضا ماه ها پیش تمام شده و قاعدتاً باید آزاد میشد، اما مسئولان امنیتی و قضایی تنها به انتقال رضا از زندان گوهردشت به اوین اکتفا کردند! رضا شهابی باید هرچه سریعتر آزاد شده و تحت درمان قرار بگیرد.

کمیته دفاع از رضا شهابی
6 بهمن ماه 1396
k.d.shahabi@gmail.com
@shahabidefah
https://t.me/komitedefashahabi