لاجوردی‌ترین کُودِلی
287 subscribers
797 photos
66 videos
4 files
32 links
از روزمره‌هام می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم.
همین‌طور راننده ماشین زمان شما برای سفر به دنیای باستانم.

Woman life freedom
Download Telegram
تو باور بودایی هم، خوک نماد راحت طلبی، هرزگی، پرخوری و کله شقی محسوب می‌شده و در نظر مردم هم یه حیوون پست به شمار می‌اومده.

در باور خاورمیانه‌ایِ باستان این اعتقاد وجود داشت که دلیل ممنوع شدن بعضی خوراکی‌ها اینه که با خوردن اون شما تبدیل به همون میشید. مثلا اگه کسی خوک بخوره رفتارش شبیه به همین حیوون میشه برای همین سفت و سخت این آیین باقی موند.
اینم بگم خیلی جالبه که همین توجیه رو من دقیقا خودم چند سال پیش توی تفسیر قرآن مکارم شیرازی درباره حروم بودن خوک خونده بودم! در حالی که از باورهای خرافی مردم باستان محسوب میشه.
مگه تحریم میهن رو شکسته بودیم که حالا بخوایم دوباره از سر بگیریم؟!
از خشم و اشک منفجرم.
رو سر ما هم...
یادآوری مناسبت اصلی روز معلم 👇
(مطهری ۱۱ اردیبهشت ترور میشه نه ۱۲.)
ضمن تبریک به معلمان عزیز (😅) در روز معلم لازمه مناسبتش رو هم بدونیم.

۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۴۰ یه تجمع اعتراضی برای پایین بودن حقوق‌ها در میدان بهارستان شکل می‌گیره. توی این تجمعات یه دبیر فلسفه و عربی به اسم ابوالحسن خانعلی تو درگیری با ماموران کشته میشه.
بعد از این اتفاق، اعتراضات بالا می‌گیره و معترضان می‌خوان که وزیر برکنار بشه و دولت از مردم عذرخواهی کنه. بنابراین نخست وزیر اون زمان، شریف امامی استعفا میده و نخست وزیر جدید روی کار میاد که به مطالبات مردم رسیدگی کنه. گویا این کار رو هم می‌کنه. بعد از ده روز اعتراضات تموم میشه و حکومت هم برای دلجویی از معلما این روز رو روز معلم نام‌گذاری می‌کنه.

#زنگ_تاریخ
وقتی به خاطر شلوغی بیش از حد وکمبود وقتم نمی‌رسم بیام این‌جا چیزی بنویسم و یا کانال‌هاتون رو بخونم استرس می‌گیرم. :|
بچه که بودم وقتی تخمه آفتابگردون می‌خوردم، یه عادتی داشتم که میومدم حدود ۱۰، ۱۵ تایی تخمه رو مغز می‌کردم بعد یهو اون ۱۰، ۱۵ تا مغز با هم می‌خوردم و خیلی این کار بهم حال می‌داد :)) حالا کانال‌های شما و پست‌های تلنبار شدشون شده همون مغز تخمه‌ها :)
یه دوستی قبلا، شاید حدود یک سال پیش اینجا ازم خواسته بود که از همه حجره عکس بگیرم و نشونتون بدم. نمی‌دونم اون دوست هنوز هست یا نه. بهش گفتم دارم به دکور جدید برای یکی از دیوارها فکر می‌کنم. وقتی تکمیل شد نشونتون میدم.
کمال‌گرایی این شکلیه بچه‌ها چون هیچ دکوری راضیم نکرد، دیوار ساده باقی موند و من اهمال‌کاریم رو کش دادم تا الان.
ولی دلم خواست مشت محکمی بر دهان کمال‌گرایی بزنم و همین‌جوری با دیوار ساده میزبانتون توی حجره‌ام باشم.
👇
#قصه_های_حجره
وسط این همه موضوعِ مهم، خیلی فرق نمی‌کنه بگیم «گوجه سبز» یا «آلوچه» ولی حالا خب...
پیشینه گوجه 👇😁
حالا که بحث سر گوجه سبز و آلوچه و این که چی صداش کنیم داغه گفتم بد نیست اینو بدونیم.
اونایی که به این میوه میگن آلوچه، شاکی هستن که مگه گوجه ست که بهش میگید گوجه؟ باید بگید آلوچه.
در واقع باید بگم هر دو اسم صحیحه. بیاید یه نگاه به تاریخ گوجه تو ایران داشته باشیم.

دهخدا در مورد تعریف گوجه میگه:

میوه‌ای کروی یا بیضی کوچک و آبدار با پوست نازک به رنگ سبز یا سرخ و یک هستۀ سخت.

آیا این تعریف به ایشون میخوره؟ 🍅
قاعدتا خیر. این میوه ای که دهخدا ازش نام می بره گوجه ست، نه گوجه فرنگی.
در زمان قاجار گوجه فرنگی وارد ایران میشه و ایرانی ها هم طبق عادت اون زمان که هر چی از خارج میومد و می‌دیدن به یه چیزی از داخل شباهت داره یه فرنگی بهش اضافه می کردن که با مال خودمون اشتباه نشه. مثل گوجه فرنگی، توت فرنگی، هویج فرنگی، تره فرنگی، گل فرنگ (تو هنر) و...
در واقع اون چیزی که اشتباه صداش می کنیم گوجه، کاملش گوجه فرنگیه.

پس بیاید با هم سر اسمش دعوا نکنید چون هر دو درسته.

و البته ما تو شهرمون بهش میگیم آلو سبز 😅
سر ماجرای سریال افعی تهران روایت‌های تلخ دانش‌آموزا از معلماشون رو توی توییتر و اینستاگرام می‌خوندم. امروز صبح با مامانم دربارش حرف می‌زدیم. می‌پرسم چرا باید یه معلم انقدر احساس تملک می‌کرده روی دانش‌آموز که کتک بزنه یا تحقیر کنه؟ می‌گفت: «مایی که به عنوان معلم کسی رو کتک نمی‌زدیم بهمون می‌گفتن بی‌عرضه!» یعنی انقدر این بی‌اخلاقی عادی و روال بوده که اونی که کار درست رو انجام می‌داده زیر سوال بوده! جدی تو چه سیستمی ما درس خوندیم؟ بعد اینا به ما درس می‌دادن!
وقتی کلاس چهارم بودم یکی از همکلاسی‌هام تکلیف ننوشته بود. ماه رمضون بود. معلممون چنان کشیده‌ای بهش زد که دختره بیچاره به لکنت افتاد. بعد هم معلممون آخرِ کلاس رو به دختره گفت: «فلانی همش تقصیر تو شد. به خاطر کتک زدنت روزه‌ام باطل شد باید قضاشو بگیرم!» 🤦‍♀
دختر خالم زمانی که انتخاب رشته دبیرستان می‌کرد دوست داشت بره رشته تجربی.‌ مامانم و خالم با اصرار و مشاوره رفتن‌ها رأیش رو عوض کردن که رشته تجربی اشباع شده، برو هنرستان کامپیوتر بخون که بازار کارش بهتره. خیلی تو گوشش خوندن که آینده بازار کار رشته کامپیوتر بهتر از تجربیه.
اونم گوش داد و قبول کرد. خیلی زحمت کشید و هم توی هنرستان هم دانشگاه از شاگرد اولا بود. حالا تو حوزه برنامه‌نویسی یه شغل خیلی خوب داره. هم از نظر جایگاه اجتماعی هم درآمد.
بگید چی؟ الان خالم پشت سر هم اصرار که کارت رو ول کن بمون خونه مواظب بچه‌ات باش. :| و غم‌انگیزتر اینکه خاله‌ام خودش سی سال شاغل بوده. :| اصلا اصلا منطق اون نسلی‌ها رو نمی‌فهمم!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این چنین ویدیوهایی رو زیاد دیدم که داره تولید میشه. معمولا اطلاعاتی که میدن براساس مطالعات تاریخی نیست و از ویکی‌پدیا استفاده می‌کنن. مثلا تو این ویدیو اطلاعاتی که در مورد آرتمیس میده غلطه‌. «هخامنشی» اصلا ملیت نیست و اینکه آرتمیس ایرانی نیست. اگه دقت کنید اسمش رو هم اشتباه می‌نویسه. اینا به اندازه اونایی که با تاریخ ایران دشمنن، خطرناکن.
و وقتی یکی به درستی اشاره می‌کنه ادمین پیج ایموجی دلقک رو براش می‌ذاره و بقیه هم مسخره می‌کنن. چون به جای رجوع به مستندات علمی از شبکه‌های اجتماعی اطلاعاتشون رو جمع می‌کنن. بعد «توهم آگاهی» دارن.
با صدای خیلی بلندِ تلویزیون بیدار شدم. همیشه سر و صدا آزارم می‌داده. به خصوص وقتی خوابم. از اینکه بازم مامانم بی‌توجه به این موضوع خونه رو گذاشته بود رو سرش حرصم گرفته بود. از تخت داشتم میومدم پایین تا برم ازش بخوام کمش کنه که اسم قهرمان فیلم رو شنیدم.
مامانم از بچگی‌مون بارها و بارها درباره این فیلم که فیلم محبوب زندگیش بوده گفته بود، از شباهت ظاهریش با قهرمان فیلم، زمانی که مجرد بوده و اطرافیان بهش می‌‌گفتن، حتی کوبلن (گوبلن) فیلم رو دوخته بود و وقتی بچه بودیم سال‌ها به دیوار خونمون آویزون بود. گاهی می‌گفت کاش یه بار دیگه نشونش بدن.
در واقع مامانم داشت بهترین فیلم تمام زندگیش رو می‌دید. از خودم خجالت کشیدم. هیچی نگفتم تا هر چقدر دلش می‌خواد خونه رو بذاره رو سرش و فیلم محبوبش رو با صدای بلند تماشا کنه.
تمام مدتی که به شکل خیلی رسمی با دانشگاه تهران از طریق ایمیلم مکاتبه می‌کردم برای یکی از کارام، این عکس پروفایل ایمیلم بوده و خودم حواسم نبوده!
آخه به این دختره اصلا نمی‌خوره آرزوی شادکامی روزافزون برای کسی داشته باشه، این نهایتا آخر ایمیل‌هاش بگه روز پرتقالی خوبی داشته باشی دوست جونی. بوس بوس. :)))
خدایا عجب سرنوشتی. چقدر به سقوط هواپیمای اوکراینی خندیده بودن، چقدر به استرس و شب بیداری‌های ما واسه کشته شدن جوونامون خندیده بودن، چقدر رئیسی زندگیش رو مدیون امام رضا می‌دونست.
حالا سقوط و صبحْ خبر مرگ و دقیقا روز تولد امام رضا!
واقعا که عجب زمین گرده.
داریم تو مملکتی زندگی می‌کنیم که رفتن وزیر امور خارجه به افتتاح یه پروژه بین‌المللی بیشتر باعث تعجبه تا رفتن امام جمعه توی همون افتتاح!
انقدر که بعضی چیزا ریشه‌ای نهادینه شده که سوال هم برامون پیش نمیاد امام جمعه اون‌جا چه کار می‌کرده؟
اگه قصد دارید بچه‌دار بشید و دنبال اسم ایرانی هستید اینترنت اصلا منبع خوبی برای پیدا کردن اسم نیست. یه مشت اسم من درآوردی میاره که اغلب سندیت تاریخی ندارن.