کانون مطالعات و نشر اندیشه
153 subscribers
72 photos
14 videos
27 files
18 links
• کانال کانون مطالعات و نشر اندیشه‌ی دانشگاه گیلان
• محل اطلاع رسانی برنامه‌های کانون

IG: kanoone_motaleat_gilan
https://goo.gl/mnfDgJ
Download Telegram
▪️پنجشنبه‌ی این هفته (۱۲ فروردین ۱۴۰۰) ساعت ۱۶
▪️جلسه‌ی داستان خوانی کانون مطالعات و نشر اندیشه
▪️بحث و گفتگو پیرامون داستان:
《دوئل》
▪️اثر خورخه لوئیس بورخس

لینک گروه اسکایپ برای شرکت در جلسه:
https://join.skype.com/EfzcbATJHn0Z

#داستان
@kmnag
دوئل.pdf
6.2 MB
▪️پنجشنبه‌ی این هفته (۱۲ فروردین ۱۴۰۰) ساعت ۱۶
▪️جلسه‌ی داستان خوانی کانون مطالعات و نشر اندیشه
▪️بحث و گفتگو پیرامون داستان:
《دوئل》
▪️اثر خورخه لوئیس بورخس

لینک گروه اسکایپ برای شرکت در جلسه:
https://join.skype.com/EfzcbATJHn0Z

#داستان
@kmnag
▪️سه‌شنبه‌ی این هفته (۴ خرداد ۱۴۰۰) ساعت ۱۷:۳۰
▪️جلسه‌ی داستان خوانی کانون مطالعات و نشر اندیشه
▪️بحث و گفتگو پیرامون داستان:
《بر ما چه رفته‌ است، باربد؟》
▪️اثر《هوشنگ گلشیری》
لینک گروه تلگرام برای شرکت در جلسه:
https://t.me/joinchat/DfEM-0QB8Bnak8dk5SdYxw

#داستان
@kmnag
بر ما چه رفته‌ است، باربد؟.pdf
280.3 KB
▪️سه‌شنبه‌ی این هفته (۴ خرداد ۱۴۰۰) ساعت ۱۷:۳۰
▪️جلسه‌ی داستان خوانی کانون مطالعات و نشر اندیشه
▪️بحث و گفتگو پیرامون داستان:
《بر ما چه رفته‌ است، باربد؟》
▪️اثر《هوشنگ گلشیری》
لینک گروه تلگرام برای شرکت در جلسه:
https://t.me/joinchat/DfEM-0QB8Bnak8dk5SdYxw

#داستان
@kmnag
▪️سه‌شنبه‌ی این هفته ( ۱۱ خرداد ۱۴۰۰) ساعت ۱۷:۳۰
▪️جلسه‌ی بحث و گفتگوی عمومی کانون مطالعات و نشر اندیشه
▪️بحث و گفتگو پیرامون جنبش #من_هم
لینک گروه تلگرام برای شرکت در جلسه:
https://t.me/joinchat/DfEM-0QB8Bnak8dk5SdYxw
#بحث‌و‌گفتگو
@kmnag
▪️پنجشنبه‌ی این هفته (۱۳خرداد ۱۴۰۰) ساعت ۱۷:۳۰
▪️جلسه‌ی داستان‌خوانی و گفتگوی کانون مطالعات و نشر اندیشه
▪️بحث و گفتگو پیرامون داستان:
«عاشقیت در پاورقی»
▪️اثر «مهسا محب علی»
لینک گروه تلگرام برای شرکت در جلسه:
https://t.me/joinchat/DfEM-0QB8Bnak8dk5SdYxw

#داستان
@kmnag
عاشقیت در پاورقی.pdf
233.8 KB
▪️پنجشنبه‌ی این هفته (۱۳خرداد ۱۴۰۰) ساعت ۱۷:۳۰
▪️جلسه‌ی داستان‌خوانی و گفتگوی کانون مطالعات و نشر اندیشه
▪️بحث و گفتگو پیرامون داستان:
«عاشقیت در پاورقی»
▪️اثر «مهسا محب علی»
لینک گروه تلگرام برای شرکت در جلسه:
https://t.me/joinchat/DfEM-0QB8Bnak8dk5SdYxw

#داستان
@kmnag
- چهارشنبه‌ی این هفته، ۲۸ اردی‌بهشت ۱۴۰۱، ساعت ۱۵
- جلسه‌ی داستان‌خوانی و گفتگوی کانون مطالعات و نشر اندیشه
- بحث و گفتگو پیرامون داستان «مدرسه» از دونالد بارتلمی

#داستان
@kmnag
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
I wish you were here, dear,
I wish you were here.
I wish you sat on the sofa
and I sat near.
The handkerchief could be yours,
the tear could be mine, chin-bound.
Though it could be, of course,
the other way around.

I wish you were here, dear,
I wish you were here.
I wish we were in my car
and you'd shift the gear.
We'd find ourselves elsewhere,
on an unknown shore.
Or else we'd repair
to where we've been before.

I wish you were here, dear,
I wish you were here.
I wish I knew no astronomy
when stars appear,
when the moon skims the water
that sighs and shifts in its slumber.
I wish it were still a quarter
to dial your number.

I wish you were here, dear,
in this hemisphere,
as I sit on the porch
sipping a beer.
It's evening, the sun is setting;
boys shout and gulls are crying.
What's the point of forgetting
if it's followed by dying?


—Joseph Brodsky, A Song
@kmnag
• چهارشنبه‌ی این هفته، ۴ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۳۰
• جلسه‌ی جستارخوانی و گفتگوی کانون مطالعات و نشر اندیشه
• بحث و گفتگو پیرامون جستاری از جوزف برودسکی
@kmnag
اگر حافظه یاری کند - جلسه دوم ۱۴۰۱.pdf
4.8 MB
• جستار «از یک کمتر» از کتاب «اگر حافظه یاری کند» اثر جوزف برودسکی
@kmnag
«جنایتی در مقیاس جهانی به وقوع پیوسته و تقریبا به پیروزی نیز دست‌ یافته بود؛ قوانین انسانی زیر پا گذاشته شده و رو به نابودی رفته بودند؛ قانون زندگی تحقیر و پایمال شده بود؛ دزدی وجهه‌ی مشروع یافته و جنایت، سزاوار پاداش خوانده می‌شد؛ وحشت به قانون تبدیل شده بود... و اکنون در این لحظه‌ی ناب، چهارصد قربانی قدرت استبدادی احساس کردند دوران چیرگی یک صدا -تک‌صدای قدرت- رو به پایان است و عقربه‌ی ساعت قصد بازگشت به عقب را دارد. آنها احساس کردند نه فقط کشورها و ملت‌ها، که خودِ قانون زندگی نجات خواهد یافت.»

- اریش ماریا رمارک، فروغ زندگی
@kmnag
«حس می‌کنم مرا گذاشته‌اند روی یک تردمیل و هرچه جان می‌کنم به تردمیل با آن سرعت زیادش نمی‌رسم. اینکه فرزندانم از کثافتکاری‌های این دنیا در امان نیستند. اینکه ممکن است یکی دخترم را توی پارکینگی خالی خِفت کند و به او دست‌درازی کند. اینکه پسرم در فرهنگی رشد خواهد کرد که زنان در آن حق‌وحقوقی ندارند. اینکه جُفت بچه‌هایم به‌ دست دیوانه‌ای اسلحه‌به‌دست توی مدرسۀ خودشان کشته شوند. اینکه اصلا یکی از بچه‌های خودم آن دیوانۀ اسلحه‌به‌دست باشد.»

- مکنا گودمن، شرم
@kmnag
چه زیباست محبوب من
در جامه‌ی همه روزی خویش
با شانه‌ی کوچکی در موهایش
هیچ‌کس آگاه نبود که او این‌چنین زیباست.
ای دختران آشوویتس!
ای دختران داخاو!
شما محبوب زیبای مرا ندیده‌اید؟

در سفری بس دراز بدو برخوردیم،
نه جامه‌ای بر تن داشت
نه شانه‌ای در موی.

چه زیباست محبوب من
که چشم و چراغ مادرش بود
و برادر سراپا غرقه‌ی بوسه‌اش می‌کرد
هیچ‌کس آگاه نبود که او این‌چنین زیباست.
ای دختران ماوت هاوزن!
ای دختران بلزن!
شما محبوب زیبای مرا ندیده‌اید؟

در میدان‌گاهی یخ‌زده بدو برخوردیم،
شماره‌ای بر بازوی سپیدش بود
و ستاره‌ی زردی در قلبش.

- ایاکووس کامبانلیس
@kmnag
- از کتاب «از آ به خ» نوشته‌ی جان برجر.
@kmnag