Forwarded from تلگرام آریا فرپوری (OOPTI TV) (آریا)
Forwarded from کمپین بازگشت شاهزاده
رشته توییتی از naderifar
https://telegra.ph/رشته-توییتی-از-naderifar-03-19
https://telegra.ph/رشته-توییتی-از-naderifar-03-19
Telegraph
رشته توییتی از @naderifar
1. بیانیه جمعی از پادشاهی خواهان در انتقاد به منشور همبستگی (مهسا) @PahlaviReza @unikador #منشور_همبستگی #ائتلاف هموطنانی که موافق متن این بیانیه می باشند؛ می توانند با مراجعه به این لینک پتیشن، امضای خود را پای این بیانیه بگذارند👇🏼 https://chng.it/qrqzV8vh6X…
خسرو انوشیروان
رشته توییتی از naderifar https://telegra.ph/رشته-توییتی-از-naderifar-03-19
⚫️https://www.monarchistmovement.com/post/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D9%88-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D9%87%D9%85%D8%A8%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C-%D9%85%D9%87%D8%B3%D8%A7
https://t.me/khosrovanooshiravan/11132
https://t.me/khosrovanooshiravan/11132
Monarchistmovement
انتقادات بایسته و پیشنهادها برای بازنویسی منشور همبستگی (مهسا)
ما امضاکنندگان این بیانیه از طیف ملیگرا بر آن شدیم تا واکنشها و انتقادات از این منشور را به گونهای منسجم گردآوری کرده و راه را برای گف
Forwarded from خسرو انوشیروان
⚫️ #نوروز بطور مستمر در همه دوران تاریخی ایران کم و بیش برگزار میشدهاست اما در دوره بعد از اسلام در دوران صفویه بخصوص در دوران میانی صفویه این جشن نماد و سمبل ملی تر و درباری تری یافت. بعدها با نفوذ فقهای شیعی به دربار از اهمیت نمادهای ملی کاسته شد و فقاهت بر سمبلها و نمادها چیره شد.
نوشتهاند که شاه عباس به برگزاری مراسم جشن و عید نوروز علاقهای ویژه داشت و در هر صورت آن را با شکوه تمام برگزار میکرد و این عید را بخشی از جلال و شوکت سلطنت خود میدانست. حتی هنگامی هم که عید نوروز با ماه محرم مقارنت پیدا میکرد، اول عزاداری راه میانداخت و سپس جشن عید را برگزار میکرد؛ چنان که این امر در سال ۱۰۲۰ ق اتفاق افتاد.
در سال ۱۰۱۸ ق هم که جشن نوروز مصادف با ماه محرم شده بود، به فرمان شاه پس از عزاداری، هفت شبانه روز جشن گرفتند و حتی بر سر پل گلریزان کردند و چون مردم اصفهان در چراغانی و آذین بندی شهر سنگ تمام گذاشتند، شاه مبلغ پانصد تومان از مالیات آن سال را به آنها بخشید.
https://t.me/khosrovanooshiravan/6894
نوشتهاند که شاه عباس به برگزاری مراسم جشن و عید نوروز علاقهای ویژه داشت و در هر صورت آن را با شکوه تمام برگزار میکرد و این عید را بخشی از جلال و شوکت سلطنت خود میدانست. حتی هنگامی هم که عید نوروز با ماه محرم مقارنت پیدا میکرد، اول عزاداری راه میانداخت و سپس جشن عید را برگزار میکرد؛ چنان که این امر در سال ۱۰۲۰ ق اتفاق افتاد.
در سال ۱۰۱۸ ق هم که جشن نوروز مصادف با ماه محرم شده بود، به فرمان شاه پس از عزاداری، هفت شبانه روز جشن گرفتند و حتی بر سر پل گلریزان کردند و چون مردم اصفهان در چراغانی و آذین بندی شهر سنگ تمام گذاشتند، شاه مبلغ پانصد تومان از مالیات آن سال را به آنها بخشید.
https://t.me/khosrovanooshiravan/6894
Telegram
خسرو انوشیروان
⚫️ #نوروز از دریچه ی قیصریه #اصفهان
https://t.me/khosrovanooshiravan
#ایران_زیبا
https://t.me/khosrovanooshiravan
#ایران_زیبا
خسرو انوشیروان
⚫️ #نوروز_جمشیدی جمشیدی ایواز (فقط) یک جشن برای سال نو نیست. دریایی از فرهنگ و تمدن بر پایه جهانبینی کهن ایرانی را در خود دارد. ما به هیچ روی در این هیاهوی خبری نمیبایست پرداختن به موضوع بسیار مهم نوروز جمشیدی را فراموش کنیم. #سعید_ایران_ویج https://t.m…
⚫️ کم کَمَک چاووشی شاد بهار
نرم نرمک میرسد از کوهسار
چشم تا بر هم زنی عید آمده
روز خوب جشن جمشید آمده
فَروَهَرها میهمانت میشوند
همنشین مهربانت میشوند
ای درخت سرفراز آریا
ای به درد مام میهن آشنا
هر کجای این جهان داری سرا
گوش کن با جان و دل پند مرا:
ما همه از یک نژاد و ریشهایم
پیروان نیکی اندیشهایم
مام میهن ریشه و ما شاخهسار
بهر ماندن، ریشه باید پایدار
ور نه در توفانسرای روزگار
شاخهساران را نمیماند قرار
لیک اگر روزی من و تو «ما» شویم
جنگلی سبز و گشن میپروریم
مهر میهن در سرشت و جان ما
تا ابد #پاینده_باد_ایران_ما
https://t.me/khosrovanooshiravan/6752
#هما_ارژنگی
#نوروز_جمشیدی
نرم نرمک میرسد از کوهسار
چشم تا بر هم زنی عید آمده
روز خوب جشن جمشید آمده
فَروَهَرها میهمانت میشوند
همنشین مهربانت میشوند
ای درخت سرفراز آریا
ای به درد مام میهن آشنا
هر کجای این جهان داری سرا
گوش کن با جان و دل پند مرا:
ما همه از یک نژاد و ریشهایم
پیروان نیکی اندیشهایم
مام میهن ریشه و ما شاخهسار
بهر ماندن، ریشه باید پایدار
ور نه در توفانسرای روزگار
شاخهساران را نمیماند قرار
لیک اگر روزی من و تو «ما» شویم
جنگلی سبز و گشن میپروریم
مهر میهن در سرشت و جان ما
تا ابد #پاینده_باد_ایران_ما
https://t.me/khosrovanooshiravan/6752
#هما_ارژنگی
#نوروز_جمشیدی
Telegram
خسرو انوشیروان
⚫️ #نوروز_جمشیدی جمشیدی ایواز (فقط) یک جشن برای سال نو نیست. دریایی از فرهنگ و تمدن بر پایه جهانبینی کهن ایرانی را در خود دارد. ما به هیچ روی در این هیاهوی خبری نمیبایست پرداختن به موضوع بسیار مهم نوروز جمشیدی را فراموش کنیم.
#سعید_ایران_ویج
https://t.…
#سعید_ایران_ویج
https://t.…
خسرو انوشیروان
⚫️ #فانتزی فکر نکنید . #سیاست ، همانقدر که عرصهی حب و بغض نیست ؛ عرصهی رحم و شفقت هم نیست . عرصهی دوستی و دشمنی پایدار نیست و عرصهی تفکرات و بیانات زیبا و عشقولانه و زیاده دموکراتیک هم نیست ... https://t.me/khosrovanooshiravan/11126 امروز ایرانستیزان…
⚫️ تنها بر اعتماد ملی میتوان تکیه کرد!
🖋 #فرخنده_مدرس :
از متن: «ما»، همۀ ما بدون استثناء، در هر موقعیت و در هر سطحی، در برابر سلامت آیندۀ ایران مسئول هستیم. ما مجاز نیستیم به وخامت وضعیت و به مخاطرات علیه موقعیت پرخطر ایران، بیافزاییم و وضع را، در آینده، از آنچه که هست بدتر کنیم. در فردای پیروزی بر رژیم اسلامی «ما» نمیتوانیم ایران را به میدان جنگ با کسانی بدل کنیم که از همین امروز ضدیت خود را با اصول و اولویتهای کشور و ملت نشان میدهند، و به رغم این به آنها روی خوش نشان میدهیم! آنان را، تا وقتی ضدیت خود را با ایران یکپارچه و ملت واحد آن کنار نگذاشتهاند، باید از همین امروز منزوی کرد. آیندۀ ایران را بر پایۀ انسجام ملی و با تفاهم ملی بر مبانی و اصول وحدت ملی کشور و بر اساس اعتماد میتوان ساخت نه با نبرد بر سر مرگ و زندگی ملت و کشور.
لینک مطلب در وبسایت👇
http://bonyadhomayoun.com/?p=21292
https://t.me/khosrovanooshiravan/11127
🖋 #فرخنده_مدرس :
از متن: «ما»، همۀ ما بدون استثناء، در هر موقعیت و در هر سطحی، در برابر سلامت آیندۀ ایران مسئول هستیم. ما مجاز نیستیم به وخامت وضعیت و به مخاطرات علیه موقعیت پرخطر ایران، بیافزاییم و وضع را، در آینده، از آنچه که هست بدتر کنیم. در فردای پیروزی بر رژیم اسلامی «ما» نمیتوانیم ایران را به میدان جنگ با کسانی بدل کنیم که از همین امروز ضدیت خود را با اصول و اولویتهای کشور و ملت نشان میدهند، و به رغم این به آنها روی خوش نشان میدهیم! آنان را، تا وقتی ضدیت خود را با ایران یکپارچه و ملت واحد آن کنار نگذاشتهاند، باید از همین امروز منزوی کرد. آیندۀ ایران را بر پایۀ انسجام ملی و با تفاهم ملی بر مبانی و اصول وحدت ملی کشور و بر اساس اعتماد میتوان ساخت نه با نبرد بر سر مرگ و زندگی ملت و کشور.
لینک مطلب در وبسایت👇
http://bonyadhomayoun.com/?p=21292
https://t.me/khosrovanooshiravan/11127
Telegram
خسرو انوشیروان
⚫️ #فانتزی فکر نکنید .
#سیاست ، همانقدر که عرصهی حب و بغض نیست ؛ عرصهی رحم و شفقت هم نیست .
عرصهی دوستی و دشمنی پایدار نیست و عرصهی تفکرات و بیانات زیبا و عشقولانه و زیاده دموکراتیک هم نیست ...
https://t.me/khosrovanooshiravan/11126
امروز ایرانستیزان…
#سیاست ، همانقدر که عرصهی حب و بغض نیست ؛ عرصهی رحم و شفقت هم نیست .
عرصهی دوستی و دشمنی پایدار نیست و عرصهی تفکرات و بیانات زیبا و عشقولانه و زیاده دموکراتیک هم نیست ...
https://t.me/khosrovanooshiravan/11126
امروز ایرانستیزان…
Forwarded from خسرو انوشیروان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚫️ تاریخ شما شرح برانداختن ماست
این کهنه کتابی است که جلدش کفن ماست
این گربه ی کِز کرده ی چسبیده به دیوار
ته مانده ای از بیشه ی شیر وطن ماست
بی پرده بگوییم که در پرده نگنجیم
عریانی ما پاکترین پیرهن ماست
چیزی که نداریم به تاراج شما رفت
آن چیز که مانده است همان فوت و فن ماست
سرسختی فردوسی و سرمستی حافظ
آن لشکر پنهان شده در خویشتن ماست
معشوق غزل جلوه ای از روح حماسه است
سهراب ، همان سرو چمان چمن ماست
ای آنکه به آئین عجم خُرده گرفتی
نوروز همان پاسخ دندان شکن ماست
https://t.me/khosrovanooshiravan
مازنده برآنیم که آرام نگیریم
این آیه ی کوتاه ، تمام سخن ماست .
#پاینده_ایران
#جاوید_شاه
این کهنه کتابی است که جلدش کفن ماست
این گربه ی کِز کرده ی چسبیده به دیوار
ته مانده ای از بیشه ی شیر وطن ماست
بی پرده بگوییم که در پرده نگنجیم
عریانی ما پاکترین پیرهن ماست
چیزی که نداریم به تاراج شما رفت
آن چیز که مانده است همان فوت و فن ماست
سرسختی فردوسی و سرمستی حافظ
آن لشکر پنهان شده در خویشتن ماست
معشوق غزل جلوه ای از روح حماسه است
سهراب ، همان سرو چمان چمن ماست
ای آنکه به آئین عجم خُرده گرفتی
نوروز همان پاسخ دندان شکن ماست
https://t.me/khosrovanooshiravan
مازنده برآنیم که آرام نگیریم
این آیه ی کوتاه ، تمام سخن ماست .
#پاینده_ایران
#جاوید_شاه
Forwarded from خسرو انوشیروان
🛑 برخلاف تصور خیلیها، ایده ملی شدن نفت، ابتکار #مصدق_السلطنه نبود.
خودِ مصدق در خاطرات خود، فکر اولیه را متعلق به حسین فاطمی میداند. اما قرینه دیگری، برای اثبات این ادعا وجود ندارد. اولین شخصی که در تاریخ نام او به عنوان پیشنهاددهنده اولیه مطرح است، غلامحسین رحیمیان نماینده قوچان در مجلسی چهاردهم است. جالبتر اینکه او بعد از پیشنهاد این طرح، از مصدق میخواهد که از آن حمایت کند، اما مصدق، میگوید: «نمیتوانیم این قرارداد را یکطرفه فسخ کنیم.»
بعد از مخالفت نمایندگان مجلس پانزدهم با قرارداد الحاقی گس-گلشائیان دوباره این ایده مطرح شد. در این برهه، مصدق، در قلعه احمدآباد بود و حضوری در صحنه نداشت. به گواهی تاریخ، مصدق، تا یک سال و نیم، پیش از ملیشدن نفت، اصلاً موافق آن نبود. مصدق در یک نامهای خطاب به اعضای کمیسیون نفت که تصویر آن در خاطرات حسین مکی (ص 184) منتشر شده، از هیأت مذاکرهکننده ایرانی، میخواهد که به شش شیلینگ سهم ایران رضایت دهند ولی پول را بصورت اسکناس دریافت نکنند، بلکه به شکل طلا دریافت کنند تا با اسکناس کاغذی کلاه سرشان نرود! این نهایت ابتکار مصدق در پرونده نفت بود.
@khosrovanooshiravan
خودِ مصدق در خاطرات خود، فکر اولیه را متعلق به حسین فاطمی میداند. اما قرینه دیگری، برای اثبات این ادعا وجود ندارد. اولین شخصی که در تاریخ نام او به عنوان پیشنهاددهنده اولیه مطرح است، غلامحسین رحیمیان نماینده قوچان در مجلسی چهاردهم است. جالبتر اینکه او بعد از پیشنهاد این طرح، از مصدق میخواهد که از آن حمایت کند، اما مصدق، میگوید: «نمیتوانیم این قرارداد را یکطرفه فسخ کنیم.»
بعد از مخالفت نمایندگان مجلس پانزدهم با قرارداد الحاقی گس-گلشائیان دوباره این ایده مطرح شد. در این برهه، مصدق، در قلعه احمدآباد بود و حضوری در صحنه نداشت. به گواهی تاریخ، مصدق، تا یک سال و نیم، پیش از ملیشدن نفت، اصلاً موافق آن نبود. مصدق در یک نامهای خطاب به اعضای کمیسیون نفت که تصویر آن در خاطرات حسین مکی (ص 184) منتشر شده، از هیأت مذاکرهکننده ایرانی، میخواهد که به شش شیلینگ سهم ایران رضایت دهند ولی پول را بصورت اسکناس دریافت نکنند، بلکه به شکل طلا دریافت کنند تا با اسکناس کاغذی کلاه سرشان نرود! این نهایت ابتکار مصدق در پرونده نفت بود.
@khosrovanooshiravan
Forwarded from خسرو انوشیروان
خسرو انوشیروان
🛑 برخلاف تصور خیلیها، ایده ملی شدن نفت، ابتکار #مصدق_السلطنه نبود. خودِ مصدق در خاطرات خود، فکر اولیه را متعلق به حسین فاطمی میداند. اما قرینه دیگری، برای اثبات این ادعا وجود ندارد. اولین شخصی که در تاریخ نام او به عنوان پیشنهاددهنده اولیه مطرح است، غلامحسین…
🛑 به نظر میرسد مصدق حتی تا سال 1329 و چند ماه مانده به تصویب قانون ملی شدن نفت هم، اعتقادی به آن نداشت، بلکه از این ابزار به عنوان نردبانی برای تهییج تودهها، هیجانی کردن فضای سیاسی، و در نهایت، رسیدن به قدرت استفاده کرد.
@khosrovanooshiravan
علاوه بر اینکه مبنای مسأله ملی کردن نفت، غلط بود، و خود مصدق هم در بحثهای اولیه آن حضور چندانی نداشت و در میانه مباحث هم مخالف بود، نکته دیگری هم وجود دارد و آن اینکه اساساً خواست ملی کردن صنعت نفت، نه برآمده از میهندوستیِ حامیان آن، و نه از الزامات حقوقی قرارداد «شرکت نفت ایران و انگلیس»، بلکه یک بحث وارداتی از غرب بود. این خواست، بعد از جنگ جهانی دوم، و رقابت بین شرکتهای بزرگ نفتی جهان، به ویژه رقابت بین دو جریان راکفلری و روتشیلدی ایجاد شد. مطالعه کتاب مهم «اسرار نفت»، (نوشته ژان دولونه و ژان میشل شارلیه، ترجمه ژاله علیجانی، نشر خامه)، برای فهم این مطلب به شدت توصیه میشود. بحث ملی کردن صنایع بزرگ بعد از جنگ جهانی دوم، حتی در خود انگلستان هم اجرا شد. دلیل آن هم روشن بود. بخاطر هزینههای کمرشکن جنگ جهانی دوم، خزانه بسیاری از دولتهای غربی شرکتکننده در این جنگ خالی شده بود، و نیاز به منابع مالی داشتند. در حالیکه در ایران، اساساً چنین الزاماتی شکل نگرفته بود و اصلاً چیزی به نام «صنعت نفت»! در ایران وجود نداشت که «ملی» شود! چیزی که «ملی»، و در حقیقت «مصادره» شد، اموال «شرکت نفت ایران و انگلیس» بود. چیزی که در ایران بود، سکوهای حفاری و چند پالایشگاه بود که شرکت ساخته بود و اداره میکرد. و بعد از مصادره، سودی هم عاید کشور نکرد، چون تکنولوژی استفاده از آنها در ایران نبود. حتی در زمان کنونی هم ما چیزی تحت عنوان «صنعت نفت» نداریم! آیا یک پالایشگاه میتوانیم بسازیم؟! بدون تزریق سرمایه و تکنولوژی غربی، مخازن نفتی ایران هم تضعیف و یا نابود میشوند!
شرکتهای نفتی آمریکایی، در آن برهه، در کشورهایی چون عربستان و ونزوئلا، قراردادهای منصفانه پنجاه-پنجاه منعقد میکردند، این شرکتها بر مبنای قوانین تجارت عادلانه نمیتوانستند با شرکت نفت ایران و انگلیس رقابت کنند، زیرا این شرکت پول زیادی برای «بهره مالکانه» نمیداد. کسی که با الفبای حقوق تجارت بینالملل، آشنا باشد، میتواند بفهمد که این شرکتها چه فشاری به دولت آمریکا وارد میکردند که وضعیت رقابت در جهان را عادلانه کند. آنها اجازه نمیدادند قوانین عادلانه رقابت و تجارت با مفتخوری انگلیسیها آسیب ببیند. رزمآرا هم در آستانه توافق با شرکت نفت ایران و انگلیس با قاعده منصفانه پنجاه-پنجاه بود. انگلیسیها در آن فضا، مجبور بودند که قاعده تنصیف را بپذیرند. دقیقاً به همین دلیل است که آمریکاییها، ابتدا از واقعه موسوم به «ملی شدن صنعت نفت ایران» حمایت کردند. چون رقیب قَدَری که بزرگترین شرکت نفتی جهان بود را زمینگیر کرده و نفت ایران را در بلاتکلیفی قرار داد.
در بخش بعدی این سلسله یادداشتها که احتمالاً آخرین بخش آن خواهد بود، منافع قاعده حقوقی «تنصیف قرارداد»، و مضرات «ملی کردن صنعت نفت»! و اجرای غلط آن توسط مصدق و دولت او خواهم پرداخت.
https://t.me/khosrovanooshiravan/2060
https://t.me/khosrovanooshiravan/3081
#دکتر_محمد_محبی
@khosrovanooshiravan
علاوه بر اینکه مبنای مسأله ملی کردن نفت، غلط بود، و خود مصدق هم در بحثهای اولیه آن حضور چندانی نداشت و در میانه مباحث هم مخالف بود، نکته دیگری هم وجود دارد و آن اینکه اساساً خواست ملی کردن صنعت نفت، نه برآمده از میهندوستیِ حامیان آن، و نه از الزامات حقوقی قرارداد «شرکت نفت ایران و انگلیس»، بلکه یک بحث وارداتی از غرب بود. این خواست، بعد از جنگ جهانی دوم، و رقابت بین شرکتهای بزرگ نفتی جهان، به ویژه رقابت بین دو جریان راکفلری و روتشیلدی ایجاد شد. مطالعه کتاب مهم «اسرار نفت»، (نوشته ژان دولونه و ژان میشل شارلیه، ترجمه ژاله علیجانی، نشر خامه)، برای فهم این مطلب به شدت توصیه میشود. بحث ملی کردن صنایع بزرگ بعد از جنگ جهانی دوم، حتی در خود انگلستان هم اجرا شد. دلیل آن هم روشن بود. بخاطر هزینههای کمرشکن جنگ جهانی دوم، خزانه بسیاری از دولتهای غربی شرکتکننده در این جنگ خالی شده بود، و نیاز به منابع مالی داشتند. در حالیکه در ایران، اساساً چنین الزاماتی شکل نگرفته بود و اصلاً چیزی به نام «صنعت نفت»! در ایران وجود نداشت که «ملی» شود! چیزی که «ملی»، و در حقیقت «مصادره» شد، اموال «شرکت نفت ایران و انگلیس» بود. چیزی که در ایران بود، سکوهای حفاری و چند پالایشگاه بود که شرکت ساخته بود و اداره میکرد. و بعد از مصادره، سودی هم عاید کشور نکرد، چون تکنولوژی استفاده از آنها در ایران نبود. حتی در زمان کنونی هم ما چیزی تحت عنوان «صنعت نفت» نداریم! آیا یک پالایشگاه میتوانیم بسازیم؟! بدون تزریق سرمایه و تکنولوژی غربی، مخازن نفتی ایران هم تضعیف و یا نابود میشوند!
شرکتهای نفتی آمریکایی، در آن برهه، در کشورهایی چون عربستان و ونزوئلا، قراردادهای منصفانه پنجاه-پنجاه منعقد میکردند، این شرکتها بر مبنای قوانین تجارت عادلانه نمیتوانستند با شرکت نفت ایران و انگلیس رقابت کنند، زیرا این شرکت پول زیادی برای «بهره مالکانه» نمیداد. کسی که با الفبای حقوق تجارت بینالملل، آشنا باشد، میتواند بفهمد که این شرکتها چه فشاری به دولت آمریکا وارد میکردند که وضعیت رقابت در جهان را عادلانه کند. آنها اجازه نمیدادند قوانین عادلانه رقابت و تجارت با مفتخوری انگلیسیها آسیب ببیند. رزمآرا هم در آستانه توافق با شرکت نفت ایران و انگلیس با قاعده منصفانه پنجاه-پنجاه بود. انگلیسیها در آن فضا، مجبور بودند که قاعده تنصیف را بپذیرند. دقیقاً به همین دلیل است که آمریکاییها، ابتدا از واقعه موسوم به «ملی شدن صنعت نفت ایران» حمایت کردند. چون رقیب قَدَری که بزرگترین شرکت نفتی جهان بود را زمینگیر کرده و نفت ایران را در بلاتکلیفی قرار داد.
در بخش بعدی این سلسله یادداشتها که احتمالاً آخرین بخش آن خواهد بود، منافع قاعده حقوقی «تنصیف قرارداد»، و مضرات «ملی کردن صنعت نفت»! و اجرای غلط آن توسط مصدق و دولت او خواهم پرداخت.
https://t.me/khosrovanooshiravan/2060
https://t.me/khosrovanooshiravan/3081
#دکتر_محمد_محبی
Telegram
خسرو انوشیروان
🛑 تاریخ با هیچ احدی تعارف ندارد ...
#محمد_مصدق_السلطنه_قجر :
https://t.me/khosrovanooshiravan/2061
https://t.me/khosrovanooshiravan/2064
https://t.me/khosrovanooshiravan/2065
https://t.me/khosrovanooshiravan/2066
#محمد_مصدق_السلطنه_قجر :
https://t.me/khosrovanooshiravan/2061
https://t.me/khosrovanooshiravan/2064
https://t.me/khosrovanooshiravan/2065
https://t.me/khosrovanooshiravan/2066
Forwarded from خسرو انوشیروان
خسرو انوشیروان
🛑 به نظر میرسد مصدق حتی تا سال 1329 و چند ماه مانده به تصویب قانون ملی شدن نفت هم، اعتقادی به آن نداشت، بلکه از این ابزار به عنوان نردبانی برای تهییج تودهها، هیجانی کردن فضای سیاسی، و در نهایت، رسیدن به قدرت استفاده کرد. @khosrovanooshiravan علاوه بر اینکه…
🛑 زیانهای واقعه موسوم به «ملی کردن صنعت نفت» - قسمت اول
@khosrovanooshiravan
شوربختانه، کثیری از نخبگان ایرانی هم برداشتی سطحی از تحولات چندلایه و چندبُعدی و پیچیده سیاسی و اجتماعی دارند. بر عوام حرجی نیست، هیچ جای دنیا، عوام آگاهی کامل ندارند و لزومی هم ندارد که داشته باشند. اما چرا نخبگان، به سان پخمگان، برای مسایل پیچیده و چندلایه، توضیفات و تبیینهایی ساده و سطحی و دمدستی ارائه میکنند؟! انقلاب بهمن 1357، دقیقاً نتیجه پخمگییِ جریانِ نخبگیِ ایرانی در دهههای سی و چهل و پنجاه بود.
یکی از تحولاتی که نزدیک به 70 سال است که تبیینهای سطحی از آن، چندین نسل ایرانی را گمراه کرده است، واقعه موسوم به «ملی کردن صنعت نفت ایران»! است. این واقعه تاریخی و حواشی پیرامون آن، گفتمانهای سیاسی ایرانی در 70 سال اخیر را تحت تأثیر قرار داد. رومانتیسم سیاسی (که بیشترین استعداد خلق «فاجعه سیاسی» را دارد) به همراه افسانه «استقلال» که مبتنی بر غربستیزی (یا بقول خودشان استعمارستیزی) را وارد ادبیات سیاسی ایرانی کرد، ریشه بسیاری از بدبختیها و توسعهنیافتگیها در ایران شد. هیچکس هم نپرسید که، کدام «ملی»؟! کدام «صنعت نفت»؟! در قسمت قبلی، تأکید شد که تب «ملی کردن صنایع»، به خاطر اقتضائات اقتصادی بعد از جنگ جهانی دوم، در غرب بالا گرفت و این تب به خاورمیانه هم سرایت کرد، حال آنکه آن اقتضائات مطلقاً در خاورمیانه نبود. غافل از اینکه، در آن دوره، صنایعی که در غرب «ملی» شدند، تکنولوژی اداره آن صنایع هم کم و بیش در آن کشورها، موجود بود. اما دقیقاً کدام تکنولوژی و مهارت علمی، برای اداره تأسیسات نفتی ساخته شده در ایران موجود بود؟! بعد از تصویب قانون ملی کردن نفت، همه تأسیسات نفتی ساخته شده، از جمله، پالایشگاه آبادان، که در آن زمان، بزرگترین پالایشگاه جهان بود، بلااستفاده ماند، پالایشگاهی که با پول نفت ملت ایران ساخته شده بود!
از عوامالناس که انتظاری نمیرود، اما یک نخبه که در مورد قضیه نفت ایران، دست به نظریهپردازی میزند، حداقل باید یکسری معلومات اولیه در مورد قراردادهای نفتی کسب کند و صرفاً با تکیه بر کلیشههای تاریخی تحلیل نکند.
اولین قرارداد نفتی ایران، در قالب «امتیاز» منعقد شد. مظفرالدین شاه قاجار، در سال 1901، امتیاز استخراج نفت ایران را به یک بازرگان انگلیسی بنام ویلیام ناکس دارسی اعطا کرد. و مقرر گردید که وی اختیار اکتشاف و استخراج نفت در پهنهای به وسعت یک میلیون و دویست هزار کیلومترم مربع از خاک ایران را داشته باشد و 16 درصد از سود سالیانه حاصل از این کار را به دولت ایران بدهد. دارسی، تیم اکتشافی خود را وارد ایران کرد و حدود 7 سال تلاش آنها بینتیجه ماند. آنها در دهها نقطه از ایران، اقدام به حفاری کردند، اما به نفت نرسیدند. قرارداد دارسی، در آستانه فسخ شدن بود. تا جایی که دارسی، بخش بزرگی از سهام خود را به شرکت نفت برمه (شرکتی انگلیسی در هند) فروخت. عملیاتهای اکتشاف و حفاری ادامه یافت، و مسئولان شرکت، در آستانه ناامیدی کامل و ترک ایران بودند تا اینکه، با فوران نفت در جریان یکی از عملیاتهای حفاری، در مسجدسلیمان، در ماه مه 1908، تلاشهای چندین ساله شرکت به ثمر نشست. بعد از این موفقیت، دارسی و سهامداران دیگر، تصمیم به تأسیس یک شرکت مستقل کردند و نام این شرکت را «شرکت نفت ایران و انگلیس» نهادند. این شرکت بعد از «ملی»! شدن نفت در ایران، به شرکت بریتیش پترولیوم (BP) تغیر نام یافت. که در حال حاضر جزو 7 کارتل بزرگ نفتی جهان است.
قرارداد دارسی، 60 ساله بود، یعنی مظفرالدین شاه، امتیاز استخراج نفت در یک میلیون و دویست هزار کیلومتر مربع از پهنه خاک ایران را در قبال سود سالانه 16 درصدی، در اختیار دارسی قرار داده بود. نکته مهمتر و تأسفبارتر اینکه، سود سالانه، بعد از کسر مالیات، به ایران داده میشد، از آنجا که شرکت نفت ایران و انگلیس در بریتانیا ثبت شده بود و براساس قوانین تجارت بریتانیا، 25 درصد از سود این شرکت، به عنوان مالیات به دولت بریتانیا پرداخت میشد. و سهم ایران، بعد از کسر این سود محاسبه میشد. یعنی عملاً 11 درصد از سود سالانه نصیب ایران میشد.
بعد از سقوط قاجاریه، رضاشاه به دنبال لغو این قرارداد بود. و بعد از سالها مذاکره و چانهزنی، موفق به لغو امتیاز دارسی شد و قرارداد جدید در سال 1933 با شرکت نفت ایران و انگلیس منعقد کرد و سهم ایران را از سود سالانه شرکت، از 11 درصد به 30 درصد افزایش داد و مقرر گردید که سهم ایران، قبل از واریز مالیات پرداخت شود، یعنی رضاشاه، عملاً سهم ایران را سه برابر کرد. این قرارداد در آن دوره و در مقایسه با قراردادهای مشابه در جهان، یک موفقیت بزرگ محسوب میشد. و تنها یک ایراد داشت و آن اینکه، حساب و کتاب شرکت، عملاً دست انگلیسیها بود.
https://t.me/khosrovanooshiravan/3082
#دکتر_محمد_محبی
@khosrovanooshiravan
شوربختانه، کثیری از نخبگان ایرانی هم برداشتی سطحی از تحولات چندلایه و چندبُعدی و پیچیده سیاسی و اجتماعی دارند. بر عوام حرجی نیست، هیچ جای دنیا، عوام آگاهی کامل ندارند و لزومی هم ندارد که داشته باشند. اما چرا نخبگان، به سان پخمگان، برای مسایل پیچیده و چندلایه، توضیفات و تبیینهایی ساده و سطحی و دمدستی ارائه میکنند؟! انقلاب بهمن 1357، دقیقاً نتیجه پخمگییِ جریانِ نخبگیِ ایرانی در دهههای سی و چهل و پنجاه بود.
یکی از تحولاتی که نزدیک به 70 سال است که تبیینهای سطحی از آن، چندین نسل ایرانی را گمراه کرده است، واقعه موسوم به «ملی کردن صنعت نفت ایران»! است. این واقعه تاریخی و حواشی پیرامون آن، گفتمانهای سیاسی ایرانی در 70 سال اخیر را تحت تأثیر قرار داد. رومانتیسم سیاسی (که بیشترین استعداد خلق «فاجعه سیاسی» را دارد) به همراه افسانه «استقلال» که مبتنی بر غربستیزی (یا بقول خودشان استعمارستیزی) را وارد ادبیات سیاسی ایرانی کرد، ریشه بسیاری از بدبختیها و توسعهنیافتگیها در ایران شد. هیچکس هم نپرسید که، کدام «ملی»؟! کدام «صنعت نفت»؟! در قسمت قبلی، تأکید شد که تب «ملی کردن صنایع»، به خاطر اقتضائات اقتصادی بعد از جنگ جهانی دوم، در غرب بالا گرفت و این تب به خاورمیانه هم سرایت کرد، حال آنکه آن اقتضائات مطلقاً در خاورمیانه نبود. غافل از اینکه، در آن دوره، صنایعی که در غرب «ملی» شدند، تکنولوژی اداره آن صنایع هم کم و بیش در آن کشورها، موجود بود. اما دقیقاً کدام تکنولوژی و مهارت علمی، برای اداره تأسیسات نفتی ساخته شده در ایران موجود بود؟! بعد از تصویب قانون ملی کردن نفت، همه تأسیسات نفتی ساخته شده، از جمله، پالایشگاه آبادان، که در آن زمان، بزرگترین پالایشگاه جهان بود، بلااستفاده ماند، پالایشگاهی که با پول نفت ملت ایران ساخته شده بود!
از عوامالناس که انتظاری نمیرود، اما یک نخبه که در مورد قضیه نفت ایران، دست به نظریهپردازی میزند، حداقل باید یکسری معلومات اولیه در مورد قراردادهای نفتی کسب کند و صرفاً با تکیه بر کلیشههای تاریخی تحلیل نکند.
اولین قرارداد نفتی ایران، در قالب «امتیاز» منعقد شد. مظفرالدین شاه قاجار، در سال 1901، امتیاز استخراج نفت ایران را به یک بازرگان انگلیسی بنام ویلیام ناکس دارسی اعطا کرد. و مقرر گردید که وی اختیار اکتشاف و استخراج نفت در پهنهای به وسعت یک میلیون و دویست هزار کیلومترم مربع از خاک ایران را داشته باشد و 16 درصد از سود سالیانه حاصل از این کار را به دولت ایران بدهد. دارسی، تیم اکتشافی خود را وارد ایران کرد و حدود 7 سال تلاش آنها بینتیجه ماند. آنها در دهها نقطه از ایران، اقدام به حفاری کردند، اما به نفت نرسیدند. قرارداد دارسی، در آستانه فسخ شدن بود. تا جایی که دارسی، بخش بزرگی از سهام خود را به شرکت نفت برمه (شرکتی انگلیسی در هند) فروخت. عملیاتهای اکتشاف و حفاری ادامه یافت، و مسئولان شرکت، در آستانه ناامیدی کامل و ترک ایران بودند تا اینکه، با فوران نفت در جریان یکی از عملیاتهای حفاری، در مسجدسلیمان، در ماه مه 1908، تلاشهای چندین ساله شرکت به ثمر نشست. بعد از این موفقیت، دارسی و سهامداران دیگر، تصمیم به تأسیس یک شرکت مستقل کردند و نام این شرکت را «شرکت نفت ایران و انگلیس» نهادند. این شرکت بعد از «ملی»! شدن نفت در ایران، به شرکت بریتیش پترولیوم (BP) تغیر نام یافت. که در حال حاضر جزو 7 کارتل بزرگ نفتی جهان است.
قرارداد دارسی، 60 ساله بود، یعنی مظفرالدین شاه، امتیاز استخراج نفت در یک میلیون و دویست هزار کیلومتر مربع از پهنه خاک ایران را در قبال سود سالانه 16 درصدی، در اختیار دارسی قرار داده بود. نکته مهمتر و تأسفبارتر اینکه، سود سالانه، بعد از کسر مالیات، به ایران داده میشد، از آنجا که شرکت نفت ایران و انگلیس در بریتانیا ثبت شده بود و براساس قوانین تجارت بریتانیا، 25 درصد از سود این شرکت، به عنوان مالیات به دولت بریتانیا پرداخت میشد. و سهم ایران، بعد از کسر این سود محاسبه میشد. یعنی عملاً 11 درصد از سود سالانه نصیب ایران میشد.
بعد از سقوط قاجاریه، رضاشاه به دنبال لغو این قرارداد بود. و بعد از سالها مذاکره و چانهزنی، موفق به لغو امتیاز دارسی شد و قرارداد جدید در سال 1933 با شرکت نفت ایران و انگلیس منعقد کرد و سهم ایران را از سود سالانه شرکت، از 11 درصد به 30 درصد افزایش داد و مقرر گردید که سهم ایران، قبل از واریز مالیات پرداخت شود، یعنی رضاشاه، عملاً سهم ایران را سه برابر کرد. این قرارداد در آن دوره و در مقایسه با قراردادهای مشابه در جهان، یک موفقیت بزرگ محسوب میشد. و تنها یک ایراد داشت و آن اینکه، حساب و کتاب شرکت، عملاً دست انگلیسیها بود.
https://t.me/khosrovanooshiravan/3082
#دکتر_محمد_محبی
Telegram
خسرو انوشیروان
🛑 به نظر میرسد مصدق حتی تا سال 1329 و چند ماه مانده به تصویب قانون ملی شدن نفت هم، اعتقادی به آن نداشت، بلکه از این ابزار به عنوان نردبانی برای تهییج تودهها، هیجانی کردن فضای سیاسی، و در نهایت، رسیدن به قدرت استفاده کرد.
@khosrovanooshiravan
علاوه بر اینکه…
@khosrovanooshiravan
علاوه بر اینکه…
Forwarded from خسرو انوشیروان
خسرو انوشیروان
🛑 زیانهای واقعه موسوم به «ملی کردن صنعت نفت» - قسمت اول @khosrovanooshiravan شوربختانه، کثیری از نخبگان ایرانی هم برداشتی سطحی از تحولات چندلایه و چندبُعدی و پیچیده سیاسی و اجتماعی دارند. بر عوام حرجی نیست، هیچ جای دنیا، عوام آگاهی کامل ندارند و لزومی هم…
🛑 زیانهای واقعه موسوم به «ملی کردن صنعت نفت» - قسمت دوم
@khosrovanooshiravan
در آستانه پایان جنگ جهانی دوم، شرکتهای نفتی آمریکایی، در عربستان و نزوئلا، قراردادهای منصفانه پنجاه-پنجاه امضا کردند و این اخبار به ایران هم رسید، و خواستها برای اصلاح قرارداد 1933 افزایش یافت. در بخش 3 این یادداشت، با استناد به دستخط مصدق (که در کتاب خاطرات حسین مکی آمده است)، ثابت شد که مصدق اساساً نه با «ملی کردن» نفت موافق بود و نه حتی برای اصلاح اساسی قرارداد 1933 ایده حقوقی خاصی داشت. بلکه تنها ابتکار او این بود که سهم ایران، به صورت شمش طلا دریافت گردد نه اسکناس! مصدق فقط در چند ماه پایانی سال 1329 و به قصد تغییر فضای سیاسی ایران و کسب قدرت، دست به این کار زد و قرارداد را از بیخ فسخ کرد.
جبهه ملی و مصدق، در این راه، از ابزار شرمآور جنایت هم استفاده کردند و با قتل نخستوزیر مستقر کشور و ایجاد رعب و وحشت، این قانون را به تصویب مجلسین رساندند. جریان برنامهریزی ترور در جلسه جبهه ملی، در بخش 1 این یادداشت به تفصیل توضیح داده شد. جالب است که تا قبل از ترور رزمآرا، اکثریت مجلس با ملی کردن مخالف بود و بعد از ترور و ایجاد فضای رعب و وحشت، این قانون ضد ملی و پوپولیستی به تصویب رسید.
واقعه موسوم به «ملی شدن صنعت نفت»! به «نتایج مخربی» برای کشور انجامید و جبهه ملی در پیش گرفتن این سیاست «باورهای نادرستی» داشته است. در آن سالها، نوعی تفکر در ایران نضج گرفت که آمیختهای از بومیگرایی افراطی و سوسیالیسم بود که پایههای اصلیاش را اجنبیستیزی و دولتمحوری تشکیل میداد. در چنین فضای فکری و احساسی بود که افرادی همچون مصدق با استفاده از شعارهای پوپولیستی، موفق شدند سررشته افکار عمومی را در دست گیرند. سیاستورزی مصدق دقیقا از این سنخ بود. مصدق علاقه داشت همواره پیشتاز حرکت عوام باشد. در این فضا، محمد مصدق موفق شد نبض حساسیت افکار عمومی را در دست گیرد. او به صراحت، خارجیها به ویژه انگلیسیها را مسبب همه بدبختیهای مردم میدانست. با طرح چنین شعارهایی، مصدق رهبری جریانی را برعهده گرفت که ما به عنوان جبهه ملی میشناسیم.
جمله معروف رزمآرا که تنفر خیلی ها را برانگیخت، در واقع یک واقعیت تلخ بود: «ملت ایران از ساختن لولههنگ عاجز است چطور میتواند مسائل تکنیکی و فنی و اقتصادی نفت را خود اداره کند؟» اما همین جمله او، به روحیه حساس و رومانتیک ایرانیان برخورده است و هنوز هم خیلیها او را بخاطر آن نبخشیدهاند. هرچند لحن استهزاءآمیز رزمآرا هم در به وجود آمدن این حس تنفر دخیل است. اما الان به عینه شاهد هستیم که مسایل فنی و تکنیکی صنعت نفت و گاز ایران در زمان کنونی هم بدون سرمایهگذاری و تکنولوژی کشورهای پیشرفته، قابل اداره کردن نیستند. در ماههای اخیر و به دنبال تشدید تحریمهای آمریکا، حتی در مورد تأمین پوشک نوزادان هم چندین ماه به مشکل برخوردیم! حقیقت این است که باید از این رخوت 70 ساله که مصدق آن را به جامعه ایران تزریق کرده است، خارج شویم و واقعیت را بپذیریم. عقلانیت و میهندوستی اقتضا میکند که برای توسعه میهن، علم و فن روز را از خارج وارد کنیم و از تلقیهای ایدئولوژیکی چون خودکفایی و بومیگرایی افراطی، دوری گزینیم.
استدلال رزمآرا در آن دوره، کاملاً درست و واقعگرایانه و میهنپرستانه بود. او دنبال افزایش سهم ایران و شفاف کردن قرارداد بود. انگلیسیها، سابقه حضور 50 ساله در صنعت نفت ایران داشتند و تمام تأسیسات نفتی در ایران را آنها ساخته بودند و حفظ آنها به نفع ایران و نفت ایران بود. همچنین انگلیسیها، با توجه به تغییر قواعد حقوق تجارت بینالمللی نفت در جهان، مجبور بودند که به قرارداد منصفانه و شفافسازی حسابهای شرکت تن در دهند.
اما مصدق و جبهه ملی، با تصویب قانون ملی کردن نفت، این قرارداد را بجای اصلاح، از بیخ و بن فسخ کردند. این فسخ، هیچ سودی برای منافع ملی ایران نداشت و زیانهای هنگفتی هم به دنبال داشت. و این کار چیزی جز خیانت نبود.
اولین زیان این بود که بعد از فسخ قرارداد و خلع ید از شکت نفت ایران و انگلیس، تقریباً تمام تأسیسات نفتی ایران تعطیل و بلااستفاده شدند و تا ماهها بعد از برکناری مصدق، ایران سهمی در بازار نفت جهان نداشت.
https://t.me/khosrovanooshiravan/3083
#دکتر_محمد_محبی
@khosrovanooshiravan
در آستانه پایان جنگ جهانی دوم، شرکتهای نفتی آمریکایی، در عربستان و نزوئلا، قراردادهای منصفانه پنجاه-پنجاه امضا کردند و این اخبار به ایران هم رسید، و خواستها برای اصلاح قرارداد 1933 افزایش یافت. در بخش 3 این یادداشت، با استناد به دستخط مصدق (که در کتاب خاطرات حسین مکی آمده است)، ثابت شد که مصدق اساساً نه با «ملی کردن» نفت موافق بود و نه حتی برای اصلاح اساسی قرارداد 1933 ایده حقوقی خاصی داشت. بلکه تنها ابتکار او این بود که سهم ایران، به صورت شمش طلا دریافت گردد نه اسکناس! مصدق فقط در چند ماه پایانی سال 1329 و به قصد تغییر فضای سیاسی ایران و کسب قدرت، دست به این کار زد و قرارداد را از بیخ فسخ کرد.
جبهه ملی و مصدق، در این راه، از ابزار شرمآور جنایت هم استفاده کردند و با قتل نخستوزیر مستقر کشور و ایجاد رعب و وحشت، این قانون را به تصویب مجلسین رساندند. جریان برنامهریزی ترور در جلسه جبهه ملی، در بخش 1 این یادداشت به تفصیل توضیح داده شد. جالب است که تا قبل از ترور رزمآرا، اکثریت مجلس با ملی کردن مخالف بود و بعد از ترور و ایجاد فضای رعب و وحشت، این قانون ضد ملی و پوپولیستی به تصویب رسید.
واقعه موسوم به «ملی شدن صنعت نفت»! به «نتایج مخربی» برای کشور انجامید و جبهه ملی در پیش گرفتن این سیاست «باورهای نادرستی» داشته است. در آن سالها، نوعی تفکر در ایران نضج گرفت که آمیختهای از بومیگرایی افراطی و سوسیالیسم بود که پایههای اصلیاش را اجنبیستیزی و دولتمحوری تشکیل میداد. در چنین فضای فکری و احساسی بود که افرادی همچون مصدق با استفاده از شعارهای پوپولیستی، موفق شدند سررشته افکار عمومی را در دست گیرند. سیاستورزی مصدق دقیقا از این سنخ بود. مصدق علاقه داشت همواره پیشتاز حرکت عوام باشد. در این فضا، محمد مصدق موفق شد نبض حساسیت افکار عمومی را در دست گیرد. او به صراحت، خارجیها به ویژه انگلیسیها را مسبب همه بدبختیهای مردم میدانست. با طرح چنین شعارهایی، مصدق رهبری جریانی را برعهده گرفت که ما به عنوان جبهه ملی میشناسیم.
جمله معروف رزمآرا که تنفر خیلی ها را برانگیخت، در واقع یک واقعیت تلخ بود: «ملت ایران از ساختن لولههنگ عاجز است چطور میتواند مسائل تکنیکی و فنی و اقتصادی نفت را خود اداره کند؟» اما همین جمله او، به روحیه حساس و رومانتیک ایرانیان برخورده است و هنوز هم خیلیها او را بخاطر آن نبخشیدهاند. هرچند لحن استهزاءآمیز رزمآرا هم در به وجود آمدن این حس تنفر دخیل است. اما الان به عینه شاهد هستیم که مسایل فنی و تکنیکی صنعت نفت و گاز ایران در زمان کنونی هم بدون سرمایهگذاری و تکنولوژی کشورهای پیشرفته، قابل اداره کردن نیستند. در ماههای اخیر و به دنبال تشدید تحریمهای آمریکا، حتی در مورد تأمین پوشک نوزادان هم چندین ماه به مشکل برخوردیم! حقیقت این است که باید از این رخوت 70 ساله که مصدق آن را به جامعه ایران تزریق کرده است، خارج شویم و واقعیت را بپذیریم. عقلانیت و میهندوستی اقتضا میکند که برای توسعه میهن، علم و فن روز را از خارج وارد کنیم و از تلقیهای ایدئولوژیکی چون خودکفایی و بومیگرایی افراطی، دوری گزینیم.
استدلال رزمآرا در آن دوره، کاملاً درست و واقعگرایانه و میهنپرستانه بود. او دنبال افزایش سهم ایران و شفاف کردن قرارداد بود. انگلیسیها، سابقه حضور 50 ساله در صنعت نفت ایران داشتند و تمام تأسیسات نفتی در ایران را آنها ساخته بودند و حفظ آنها به نفع ایران و نفت ایران بود. همچنین انگلیسیها، با توجه به تغییر قواعد حقوق تجارت بینالمللی نفت در جهان، مجبور بودند که به قرارداد منصفانه و شفافسازی حسابهای شرکت تن در دهند.
اما مصدق و جبهه ملی، با تصویب قانون ملی کردن نفت، این قرارداد را بجای اصلاح، از بیخ و بن فسخ کردند. این فسخ، هیچ سودی برای منافع ملی ایران نداشت و زیانهای هنگفتی هم به دنبال داشت. و این کار چیزی جز خیانت نبود.
اولین زیان این بود که بعد از فسخ قرارداد و خلع ید از شکت نفت ایران و انگلیس، تقریباً تمام تأسیسات نفتی ایران تعطیل و بلااستفاده شدند و تا ماهها بعد از برکناری مصدق، ایران سهمی در بازار نفت جهان نداشت.
https://t.me/khosrovanooshiravan/3083
#دکتر_محمد_محبی
Telegram
خسرو انوشیروان
🛑 زیانهای واقعه موسوم به «ملی کردن صنعت نفت» - قسمت اول
@khosrovanooshiravan
شوربختانه، کثیری از نخبگان ایرانی هم برداشتی سطحی از تحولات چندلایه و چندبُعدی و پیچیده سیاسی و اجتماعی دارند. بر عوام حرجی نیست، هیچ جای دنیا، عوام آگاهی کامل ندارند و لزومی هم…
@khosrovanooshiravan
شوربختانه، کثیری از نخبگان ایرانی هم برداشتی سطحی از تحولات چندلایه و چندبُعدی و پیچیده سیاسی و اجتماعی دارند. بر عوام حرجی نیست، هیچ جای دنیا، عوام آگاهی کامل ندارند و لزومی هم…
Forwarded from خسرو انوشیروان
خسرو انوشیروان
🛑 زیانهای واقعه موسوم به «ملی کردن صنعت نفت» - قسمت دوم @khosrovanooshiravan در آستانه پایان جنگ جهانی دوم، شرکتهای نفتی آمریکایی، در عربستان و نزوئلا، قراردادهای منصفانه پنجاه-پنجاه امضا کردند و این اخبار به ایران هم رسید، و خواستها برای اصلاح قرارداد…
🛑 زیانهای واقعه موسوم به «ملی کردن صنعت نفت» - قسمت سوم و پایانی
@khosrovanooshiravan
دومین و مهمترین زیان به ایران، از بین رفتن سهم و دارایی ایران در شرکتهای تابعه شرکت نفت ایران و انگلیس بود. این شرکت، حدود 59 شرکت تابعه در نقاط مختلف جهان داشت. با ملی کردن نفت، فقط تأسیسات بلااستفاده آن در داخل کشور «مصادره» (نه «ملی»!) شدند. و سهم ایران از آن 59 شرکت تابعه که ارزش آنها صدها میلیون دلار (که در آن زمان رقم بسیار بزرگی بود) میشد، به راحتی آب خوردن و با حماقت مصدق و یارانش، به باد فنا رفت، و از این منظر، زیان بسیار هنگفتی متوجه ایران شد. در حالیکه اگر طرح رزمآرا اجرا میشد، علاوه بر افزایش سرشار سود ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس، از سود سهام شرکتهای تابعه هم برخوردار میشدیم. در توصیف این خیانت بزرگ مصدق همین بس که، داراییهای شرکت در خارج از ایران، ده برابر داراییهای آن در داخل ایران بود. که با این واقعه نابخردانه، ایران از همه آنها محروم شد!
زیان مهم دیگر در جریان موسوم به ملی شدن صنعت نفت این بود که در واقع نفت «ملی» نشد، بلکه «دولتی» شد و این واقعه، نفت ایران را تبدیل به ابزار دولت رانتیر در ایران نکرد. بررسی این مسأله یک ضرورت انکارناپذیر در ایران است. همچنین نقد بومیگرایی افراطی و اسطوره استقلال که از ثمرات گفتمان سیاسی مصدق و جبهه ملی است، لازم و ضروری است. تلقی افراطی از بومیگرایی و استقلال، به گفتمان سیاسی بعد از انقلاب به شدت سرایت کرد و فرصتهای زیادی را که برای توسعه ایران فراهم بود، سلب نمود. نخبگان و عوام ما باید بدانند و بفهمند که «استقلال» امری کاملاً نسبی است که در آن هم باید جانب اعتدال و واقعگرایی را در نظر گرفت، وگرنه افراط و تفریط در استقلالخواهی هم میتواند به ضرر میهن تمام شود. مثلاً طرحهای عجیب خودکفایی در محصولات کشاورزی، که با شعار استقلال، طراحی شد، و نتیجهای جز نابودی اقلیم ایرانزمین نداشت. و یا سیاست خارجی که آن هم با شعار استقلال اتخاذ شده، بیشترین آسیب را به امنیت ملی و جایگاه و پرستیژ ایران در جهان وارد کرده، و کشور را به شدت تضعیف نموده است. تمام گزارههای مرتبط با اسطوره «استقلالخواهی» در ایران معاصر، برگرفته از تفکر مصدق و جبهه ملی است که نه تنها هیچ سودی برای کشور نداشته است، بلکه زیانها و خسارات عمده به کشور وارد کرده است.
زیان دیگر اینکه، با «ملی کردن» و بلااستفاده کردن تأسیسات نفتی ایران، رقبای جدید نفتی ایران در منطقه با استفاده از قراردادهای منصفانه پنجاه-پنجاه با آمریکا، ظهور کردند که نخستین آن عربستان سعودی بود. گرچه بعد از برکناری پرهزینه دولت مصدق، طی قرارداد موسوم به کنسرسیوم، سرمایه و تکنولوژی مجدداً به نفت ایران بازگشت، اما بدبینی شرکتهای نفتی جهان باعث شد که به شفافیت کمتری در قراردادهای خود با ایران تن در دهند. همچنین سیستم صنعت نفتی که شرکت ایران و انگلیس در طول 50 سال در ایران ایجاد کرده بودند، با نظم جدید شرکتهای طرف قرارداد کنسرسیوم در سال 1954 به هم ریخت، و چندین سال زمان صرف شد تا تأسیسات نفتی ایران به حالت نرمال برگردند و در آن چند سال رقبای نفتی ایران، در بازار نفت جهان پیشرفت زیادی کردند.
در مورد اجرای قانون ملی شدن نفت، بعد از مرگ رزمآرا هم ثابت شد که خواست ملی شدن نفت، نه ناشی از میهندوستی و خردگرایی، که ناشی از نوعی فضای پوپولیستی و ایدئولوژیکِ بومیگرایانه بود. وگرنه هم روش رزمآرا قابل اجرا و به نفع ایران بود و هم پیشنهادهای دیگر از جمله پیشنهاد مشترک آمریکا-بریتانیا، قابلیت اجرا داشت. منتها مصدق به هر قیمتی و با به خطر انداختن منافع ملی، میخواست در نزد عوام، به «قهرمان مبارزه با استعمار پیر انگلیس» ملقب شود!
حتی محمدعلی موحد که در کتاب خود، «خواب آشفته نفت»، بارها از مصدق ستایش کرده است، صراحتاً مینویسد: «به نظر میرسد که موضع منفی مصدق در برابر پیشنهاد تجدیدنظر شده امریکا – بریتانیا اشتباه بود» (ص 379)
منوچهر فرمانفرما کارشناس نفت و از نزدیکان و بستگان مصدق هم در کتاب خود، «خون و نفت» نوشته است: «او (مصدق) گفت که این کار به صلاح ملت ایران است. در واقع او بیش از هر کس دیگری در تاریخ به زیان ایران عمل کرد.» (ص 118)
دکتر پرویز مینا از مدیران حقوقی بلند پایه نفت ایران در کتاب «نگاهی از درون به تحولات نفت در ایران» و به نقل از جلال متینی گفته است: به عقیده من بزرگترین خطا و یا شاید خیانتی که دولت مصدق کرد همین «رد پیشنهاد مشترک» بود. (ص 324)
@khosrovanooshiravan
دومین و مهمترین زیان به ایران، از بین رفتن سهم و دارایی ایران در شرکتهای تابعه شرکت نفت ایران و انگلیس بود. این شرکت، حدود 59 شرکت تابعه در نقاط مختلف جهان داشت. با ملی کردن نفت، فقط تأسیسات بلااستفاده آن در داخل کشور «مصادره» (نه «ملی»!) شدند. و سهم ایران از آن 59 شرکت تابعه که ارزش آنها صدها میلیون دلار (که در آن زمان رقم بسیار بزرگی بود) میشد، به راحتی آب خوردن و با حماقت مصدق و یارانش، به باد فنا رفت، و از این منظر، زیان بسیار هنگفتی متوجه ایران شد. در حالیکه اگر طرح رزمآرا اجرا میشد، علاوه بر افزایش سرشار سود ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس، از سود سهام شرکتهای تابعه هم برخوردار میشدیم. در توصیف این خیانت بزرگ مصدق همین بس که، داراییهای شرکت در خارج از ایران، ده برابر داراییهای آن در داخل ایران بود. که با این واقعه نابخردانه، ایران از همه آنها محروم شد!
زیان مهم دیگر در جریان موسوم به ملی شدن صنعت نفت این بود که در واقع نفت «ملی» نشد، بلکه «دولتی» شد و این واقعه، نفت ایران را تبدیل به ابزار دولت رانتیر در ایران نکرد. بررسی این مسأله یک ضرورت انکارناپذیر در ایران است. همچنین نقد بومیگرایی افراطی و اسطوره استقلال که از ثمرات گفتمان سیاسی مصدق و جبهه ملی است، لازم و ضروری است. تلقی افراطی از بومیگرایی و استقلال، به گفتمان سیاسی بعد از انقلاب به شدت سرایت کرد و فرصتهای زیادی را که برای توسعه ایران فراهم بود، سلب نمود. نخبگان و عوام ما باید بدانند و بفهمند که «استقلال» امری کاملاً نسبی است که در آن هم باید جانب اعتدال و واقعگرایی را در نظر گرفت، وگرنه افراط و تفریط در استقلالخواهی هم میتواند به ضرر میهن تمام شود. مثلاً طرحهای عجیب خودکفایی در محصولات کشاورزی، که با شعار استقلال، طراحی شد، و نتیجهای جز نابودی اقلیم ایرانزمین نداشت. و یا سیاست خارجی که آن هم با شعار استقلال اتخاذ شده، بیشترین آسیب را به امنیت ملی و جایگاه و پرستیژ ایران در جهان وارد کرده، و کشور را به شدت تضعیف نموده است. تمام گزارههای مرتبط با اسطوره «استقلالخواهی» در ایران معاصر، برگرفته از تفکر مصدق و جبهه ملی است که نه تنها هیچ سودی برای کشور نداشته است، بلکه زیانها و خسارات عمده به کشور وارد کرده است.
زیان دیگر اینکه، با «ملی کردن» و بلااستفاده کردن تأسیسات نفتی ایران، رقبای جدید نفتی ایران در منطقه با استفاده از قراردادهای منصفانه پنجاه-پنجاه با آمریکا، ظهور کردند که نخستین آن عربستان سعودی بود. گرچه بعد از برکناری پرهزینه دولت مصدق، طی قرارداد موسوم به کنسرسیوم، سرمایه و تکنولوژی مجدداً به نفت ایران بازگشت، اما بدبینی شرکتهای نفتی جهان باعث شد که به شفافیت کمتری در قراردادهای خود با ایران تن در دهند. همچنین سیستم صنعت نفتی که شرکت ایران و انگلیس در طول 50 سال در ایران ایجاد کرده بودند، با نظم جدید شرکتهای طرف قرارداد کنسرسیوم در سال 1954 به هم ریخت، و چندین سال زمان صرف شد تا تأسیسات نفتی ایران به حالت نرمال برگردند و در آن چند سال رقبای نفتی ایران، در بازار نفت جهان پیشرفت زیادی کردند.
در مورد اجرای قانون ملی شدن نفت، بعد از مرگ رزمآرا هم ثابت شد که خواست ملی شدن نفت، نه ناشی از میهندوستی و خردگرایی، که ناشی از نوعی فضای پوپولیستی و ایدئولوژیکِ بومیگرایانه بود. وگرنه هم روش رزمآرا قابل اجرا و به نفع ایران بود و هم پیشنهادهای دیگر از جمله پیشنهاد مشترک آمریکا-بریتانیا، قابلیت اجرا داشت. منتها مصدق به هر قیمتی و با به خطر انداختن منافع ملی، میخواست در نزد عوام، به «قهرمان مبارزه با استعمار پیر انگلیس» ملقب شود!
حتی محمدعلی موحد که در کتاب خود، «خواب آشفته نفت»، بارها از مصدق ستایش کرده است، صراحتاً مینویسد: «به نظر میرسد که موضع منفی مصدق در برابر پیشنهاد تجدیدنظر شده امریکا – بریتانیا اشتباه بود» (ص 379)
منوچهر فرمانفرما کارشناس نفت و از نزدیکان و بستگان مصدق هم در کتاب خود، «خون و نفت» نوشته است: «او (مصدق) گفت که این کار به صلاح ملت ایران است. در واقع او بیش از هر کس دیگری در تاریخ به زیان ایران عمل کرد.» (ص 118)
دکتر پرویز مینا از مدیران حقوقی بلند پایه نفت ایران در کتاب «نگاهی از درون به تحولات نفت در ایران» و به نقل از جلال متینی گفته است: به عقیده من بزرگترین خطا و یا شاید خیانتی که دولت مصدق کرد همین «رد پیشنهاد مشترک» بود. (ص 324)
Forwarded from خسرو انوشیروان
خسرو انوشیروان
🛑 زیانهای واقعه موسوم به «ملی کردن صنعت نفت» - قسمت سوم و پایانی @khosrovanooshiravan دومین و مهمترین زیان به ایران، از بین رفتن سهم و دارایی ایران در شرکتهای تابعه شرکت نفت ایران و انگلیس بود. این شرکت، حدود 59 شرکت تابعه در نقاط مختلف جهان داشت. با ملی…
تقریباً هیچ فرد آگاه در حوزه نفت در آن زمان، موافق ملی کردن نفت، آن هم به آن شیوه فاجعهبار و خائنانه نبود. و مصدق، فقط با تکیه بر ویژگی «شیپوری بودن» جامعه ایران، این پروژه پوپولیستی را پیش برد و هیچ دلیلی جز شهوتِ قدرت و شهرت، برای این کار مصدق نمیتوان متصور شد.
https://t.me/khosrovanooshiravan/3088
https://t.me/khosrovanooshiravan/3085
https://t.me/khosrovanooshiravan/3083
https://t.me/khosrovanooshiravan/3082
https://t.me/khosrovanooshiravan/3081
#دکتر_محمد_محبی
https://t.me/khosrovanooshiravan/3088
https://t.me/khosrovanooshiravan/3085
https://t.me/khosrovanooshiravan/3083
https://t.me/khosrovanooshiravan/3082
https://t.me/khosrovanooshiravan/3081
#دکتر_محمد_محبی
Telegram
خسرو انوشیروان
🛑 زیانهای واقعه موسوم به «ملی کردن صنعت نفت» - قسمت سوم و پایانی
@khosrovanooshiravan
دومین و مهمترین زیان به ایران، از بین رفتن سهم و دارایی ایران در شرکتهای تابعه شرکت نفت ایران و انگلیس بود. این شرکت، حدود 59 شرکت تابعه در نقاط مختلف جهان داشت. با ملی…
@khosrovanooshiravan
دومین و مهمترین زیان به ایران، از بین رفتن سهم و دارایی ایران در شرکتهای تابعه شرکت نفت ایران و انگلیس بود. این شرکت، حدود 59 شرکت تابعه در نقاط مختلف جهان داشت. با ملی…
بدون تفسیر و توضیحات اضافه :
ضمن در نظر گرفتن منافع ملی ؛ با ربایش و اعدام عبدالله مهتدی توسط رژیم و خلع سلاح و محاکمهی احزاب به اصطلاح کردی در سال آینده موافقید !؟
ضمن در نظر گرفتن منافع ملی ؛ با ربایش و اعدام عبدالله مهتدی توسط رژیم و خلع سلاح و محاکمهی احزاب به اصطلاح کردی در سال آینده موافقید !؟
Final Results
77%
بله
23%
خیر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚫️ ایرانبانو #گلنار_جهانبانی برای شما از آخرین گفتگو با پدر شهیدشان جاویدنام #سپهبد_نادر_جهانبانی میگویند.
https://t.me/khosrovanooshiravan
https://t.me/khosrovanooshiravan
خسرو انوشیروان
⚫️ #تهمتن به بند کمر برد چنگ گزین کرد یک چوبه تیر خدنگ یکی تیر الماس پیکان چو آب نهاده برو چار پر عقاب کمان را بمالید #رستم به چنگ به شست اندر آورد تیر خدنگ برو راست خم کرد و چپ کرد راست خروش از خم چرخ چاچی بخاست چو سوفارش آمد به پهنای گوش ز شاخ گوزنان…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚫️ سیب نصفهی دهن نظام ...
تبعیدی تودهی حزب باد ...
https://t.me/khosrovanooshiravan
درگیری با من ...!؟
👈 من دهنتو آآآم ...😊
تبعیدی تودهی حزب باد ...
https://t.me/khosrovanooshiravan
درگیری با من ...!؟
👈 من دهنتو آآآم ...😊
Forwarded from ربات بینام 2020
⚫️ بدینترتیب ؛ مراتب سپاسگزاری خود را نسبت به دیرینه همرزم والامقام ، جناب #کاوه_خسرومهر بابت حمایتهای بیدریغ ایشان معروض داشته ؛ فراوان سپاسگزارم 🙏
https://t.me/khosrovanooshiravan
https://t.me/khosrovanooshiravan
Forwarded from ناگفتههای تاریخ معاصر ایران-ناتاما
🌱آیا رضا شاه را انگلستان به قدرت رساند؟
✍نویسنده : دکتر پیروز مجتهد زاده
انگلستان نمی توانست پایان دهنده قاجار و به قدرت رساننده رضا شاه باشد....به دلیل حقایق غیر قابل اشتباه و یا غیر قابل انکار زیر :
۱)انگلستان با تحمیل قرارداد استعماری ۱۹۱۹ به احمد شاه قاجار ادامه سلطنت آن خاندان همیشه وابسته به روس و انگلیس را تضمین کرد و این گونه کاپیتولاسیون روسی را که از قرارداد ترکمنچای به ایران تحمیل شده بود را به کاپیتولاسیون انگلیسی تبدیل نمود.
۲)رضا خان سردار سپه در سال ۱۹۲۱ یعنی دو سال پس از عقد قرارداد ننگین ۱۹۱۹ علیرغم تضمین انگلیس، در حکومت قاجار از طریق یک کودتای نظامی در ایران به قدرت رسید و عملا قرارداد ننگین ۱۹۱۹ را لغو کرد.
۳)دو سال بعد رضا شاه تصمیم گرفت که علیرغم قرارداد ۱۹۱۹ رژیم جمهوری مستقل ایران را تشکیل دهد که با مخالفت روحانیون مواجه شد.
۴)در نتیجه رضا شاه تصمیم گرفت که علاوه بر دولت(پست وزارت جنگ و نخست وزیری)سلسله قاجار را منحل و حکومت را هم به خود منتقل کند.
۵)انگلستان که به همراه روسیه از جدایی طلبان خوزستان، گیلان و کردستان حمایت می کرد طبیعتا از این اقدام رضا شاه ناراضی بود.
۶)رضا شاه در اولین گامش پس از کودتای ۱۹۲۱ به خوزستان حمله کرد و شیخ خزعل عربی را که با داشتن قرارداد تحت الحمایگی با انگلیس، خوزستان را یک شیخ نشین خود مختار انگلیسی اعلام کرده بود از آنجا اخراج نمود.
۷)رضا شاه برای تحکیم ملی این تحول در شکل حکومت ایران خواهان تشکیل مجلس موسسان ملت ایران شد.
۸)انگلستان عوامل شناخته شده خود مانند مصدق السلطنه قاجاری و آخوند سید حسن مدرس را واداشت تا در مجلس موسسان ملت ایران از انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی جلوگیری کند و این دو مبارزات شدیدی را علیه رضا شاه و انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی را شروع کردند.
۹)سید حسن مدرس در این مخالفت ها، با انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی را علنا دنبال می کرد و ارتباط کاملا علنی را با سفارت انگلیس برقرار کرده بود و مصدق هم با عضویت یافتن در گراند لوژ اسکاتلند فراماسون انگلیس نمی توانست ارتباط با انگلیس را به گونه کامل منکر شود و عضویت او در ۀوژ آدمیت فراماسون و ریاستش بر لوژ انسانیت فراماسونر انگلیسی بودن مصدق را علنی و آشکار نمود.
۱۰)در گام بعدی رضا شاه قرارداد اولیه نفت ایران را پاره کرد و مقدمه خارج کردن نفت ایران از انحصار انگلیس را گذاشت که سر انجام در سال ۱۳۲۹ نفت ایران ملی شد.
۱۱)انگلستان سرانجام به بهانه جنگ جهانی دوم کشور ایران را اشغال کرد و رضا شاه را مجبور به استعفا از پادشاهی ایران نمود و او را از ایران تبعید نمود.
۱۲)بعد از تبعید رضا شاه از ایران، بریتانیا (انگلیس) شاهزاده حمید میرزا قاجار را که زیر عنوان کاپیتان "دیوید درومند David Drumond" در نیروی دریایی انگلستان خدمت می کرد را به تهران آورده و در سفارت انگلیس در تهران وی را تحت عنوان "سلطان حمید میرزا قاجار" پادشاه ایران اعلام نمود.
۱۳)ولی میهن پرستان ایرانی آن روز مانند فروغی مخفیانه محمد رضا پهلوی ولیعهد قانونی را به مجلس شورای ملی بردند تا در آنجا سوگند پادشاهی را قرائت نماید.
۱۴)این جلسه مجلس شورای ملی و قرائت سوگند پادشاهی محمد رضا شاه پهلوی مورد استقبال جمعی نمایندگان مجلس قرار گرفت و بریتانیا را مجبور کرد که شاهزاده درموند قاجار را به سرعت از کشور خارج کند.
۱۵)ولی انگلستان در تلافی این شکست دو نیروی قاجاری را در سیاست ایران تقویت کرد : نیروهای به اصطلاح ملی (بعدا با انشعاب هایی مانند ملی - مذهبی و نهضت آزادی و غیره) به ریاست محمد مصدق السلطنه، و حزب توده به ریاست قاجار زاده هایی مانند ایرج اسکندری پسر شاهزاده اسکندر میرزا فیروز میرزا قاجار و کیانوری همسر شاهزاده مریم فیروز (دختر فیروز میرزا قاجار) و به دست این دو نیرو سر انجام موفق شد که محمد رضا شاه را هم از ایران بیرون کند و به پادشاهی دودمان پهلوی پایان دهد.
@na_ta_ma
ادامه : https://t.me/na_ta_ma/327
✍نویسنده : دکتر پیروز مجتهد زاده
انگلستان نمی توانست پایان دهنده قاجار و به قدرت رساننده رضا شاه باشد....به دلیل حقایق غیر قابل اشتباه و یا غیر قابل انکار زیر :
۱)انگلستان با تحمیل قرارداد استعماری ۱۹۱۹ به احمد شاه قاجار ادامه سلطنت آن خاندان همیشه وابسته به روس و انگلیس را تضمین کرد و این گونه کاپیتولاسیون روسی را که از قرارداد ترکمنچای به ایران تحمیل شده بود را به کاپیتولاسیون انگلیسی تبدیل نمود.
۲)رضا خان سردار سپه در سال ۱۹۲۱ یعنی دو سال پس از عقد قرارداد ننگین ۱۹۱۹ علیرغم تضمین انگلیس، در حکومت قاجار از طریق یک کودتای نظامی در ایران به قدرت رسید و عملا قرارداد ننگین ۱۹۱۹ را لغو کرد.
۳)دو سال بعد رضا شاه تصمیم گرفت که علیرغم قرارداد ۱۹۱۹ رژیم جمهوری مستقل ایران را تشکیل دهد که با مخالفت روحانیون مواجه شد.
۴)در نتیجه رضا شاه تصمیم گرفت که علاوه بر دولت(پست وزارت جنگ و نخست وزیری)سلسله قاجار را منحل و حکومت را هم به خود منتقل کند.
۵)انگلستان که به همراه روسیه از جدایی طلبان خوزستان، گیلان و کردستان حمایت می کرد طبیعتا از این اقدام رضا شاه ناراضی بود.
۶)رضا شاه در اولین گامش پس از کودتای ۱۹۲۱ به خوزستان حمله کرد و شیخ خزعل عربی را که با داشتن قرارداد تحت الحمایگی با انگلیس، خوزستان را یک شیخ نشین خود مختار انگلیسی اعلام کرده بود از آنجا اخراج نمود.
۷)رضا شاه برای تحکیم ملی این تحول در شکل حکومت ایران خواهان تشکیل مجلس موسسان ملت ایران شد.
۸)انگلستان عوامل شناخته شده خود مانند مصدق السلطنه قاجاری و آخوند سید حسن مدرس را واداشت تا در مجلس موسسان ملت ایران از انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی جلوگیری کند و این دو مبارزات شدیدی را علیه رضا شاه و انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی را شروع کردند.
۹)سید حسن مدرس در این مخالفت ها، با انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی را علنا دنبال می کرد و ارتباط کاملا علنی را با سفارت انگلیس برقرار کرده بود و مصدق هم با عضویت یافتن در گراند لوژ اسکاتلند فراماسون انگلیس نمی توانست ارتباط با انگلیس را به گونه کامل منکر شود و عضویت او در ۀوژ آدمیت فراماسون و ریاستش بر لوژ انسانیت فراماسونر انگلیسی بودن مصدق را علنی و آشکار نمود.
۱۰)در گام بعدی رضا شاه قرارداد اولیه نفت ایران را پاره کرد و مقدمه خارج کردن نفت ایران از انحصار انگلیس را گذاشت که سر انجام در سال ۱۳۲۹ نفت ایران ملی شد.
۱۱)انگلستان سرانجام به بهانه جنگ جهانی دوم کشور ایران را اشغال کرد و رضا شاه را مجبور به استعفا از پادشاهی ایران نمود و او را از ایران تبعید نمود.
۱۲)بعد از تبعید رضا شاه از ایران، بریتانیا (انگلیس) شاهزاده حمید میرزا قاجار را که زیر عنوان کاپیتان "دیوید درومند David Drumond" در نیروی دریایی انگلستان خدمت می کرد را به تهران آورده و در سفارت انگلیس در تهران وی را تحت عنوان "سلطان حمید میرزا قاجار" پادشاه ایران اعلام نمود.
۱۳)ولی میهن پرستان ایرانی آن روز مانند فروغی مخفیانه محمد رضا پهلوی ولیعهد قانونی را به مجلس شورای ملی بردند تا در آنجا سوگند پادشاهی را قرائت نماید.
۱۴)این جلسه مجلس شورای ملی و قرائت سوگند پادشاهی محمد رضا شاه پهلوی مورد استقبال جمعی نمایندگان مجلس قرار گرفت و بریتانیا را مجبور کرد که شاهزاده درموند قاجار را به سرعت از کشور خارج کند.
۱۵)ولی انگلستان در تلافی این شکست دو نیروی قاجاری را در سیاست ایران تقویت کرد : نیروهای به اصطلاح ملی (بعدا با انشعاب هایی مانند ملی - مذهبی و نهضت آزادی و غیره) به ریاست محمد مصدق السلطنه، و حزب توده به ریاست قاجار زاده هایی مانند ایرج اسکندری پسر شاهزاده اسکندر میرزا فیروز میرزا قاجار و کیانوری همسر شاهزاده مریم فیروز (دختر فیروز میرزا قاجار) و به دست این دو نیرو سر انجام موفق شد که محمد رضا شاه را هم از ایران بیرون کند و به پادشاهی دودمان پهلوی پایان دهد.
@na_ta_ma
ادامه : https://t.me/na_ta_ma/327
Forwarded from ناگفتههای تاریخ معاصر ایران-ناتاما
در ادامه قسمت قبل : https://t.me/na_ta_ma/326
۱۶)در پی گیری ایده های رضا شاهی در زمینه خارج کردن نفت ایران از انحصار انگلیس، نهضت ملی کردن نفت لایحه ای را تقدیم مجلس شورای ملی کرد که رسما مورد مخالفت محمد مصدق(رئیس کمیسیون نفت مجلس)قرار گرفت.
۱۷)سر انجام نهضت ملی کردن نفت با مصدق به این توافق رسید که در قبال توافق مصدق با تصویب آن لایحه، اعضای نهضت ملی کردن هم به نخست وزیری مصدق رای دهند.
۱۸)این توافق سبب شد تا لایحه ملی کردن نفت ایران در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ بدون مخالفت آقای مصدق رئیس کمیسیون نفت مجلس به تصویب برسد.
۱۹)در عوض، نهضت ملی کردن نفت هم کمک کرد تا محمد مصدق در فروردین ۱۳۳۰ به نخست وزیری ایران برسد و قانون ملی کردن نفت را به اجرا گذارد.
۲۰)آقای محمد مصدق در ظرف دو سال، قانون ملی کردن نفت را به گونه ای اجرا کرد که ۹۰ درصد همه دارایی ها و سود و تاسیسات شرکت "نفت ایران و انگلیس" که اولین و بزرگترین شرکت نفت تاریخ جهان بود به انگلیس رسید و فقط ده درصد آن به ایران برسد.
۲۱)به این ترتیب انگلیس انتقام خودش را از رضا شاه و پسرش گرفت و ایران را توسط روشنفکران آبدوغ خیاری مصدقی و توده ای به اسارت سیاست های استعماری ویران کننده خود در آورد ولی باید از تجربه آموخت که ای ایها الناس که باز مانده های آن عوامل انگلیسی و قاجاری و مصدقی و توده ای هنوز به ما می گویند که رضا شاه نوکر انگلیس بود.
پایان....پیروز مجتهد زاده
@na_ta_ma
۱۶)در پی گیری ایده های رضا شاهی در زمینه خارج کردن نفت ایران از انحصار انگلیس، نهضت ملی کردن نفت لایحه ای را تقدیم مجلس شورای ملی کرد که رسما مورد مخالفت محمد مصدق(رئیس کمیسیون نفت مجلس)قرار گرفت.
۱۷)سر انجام نهضت ملی کردن نفت با مصدق به این توافق رسید که در قبال توافق مصدق با تصویب آن لایحه، اعضای نهضت ملی کردن هم به نخست وزیری مصدق رای دهند.
۱۸)این توافق سبب شد تا لایحه ملی کردن نفت ایران در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ بدون مخالفت آقای مصدق رئیس کمیسیون نفت مجلس به تصویب برسد.
۱۹)در عوض، نهضت ملی کردن نفت هم کمک کرد تا محمد مصدق در فروردین ۱۳۳۰ به نخست وزیری ایران برسد و قانون ملی کردن نفت را به اجرا گذارد.
۲۰)آقای محمد مصدق در ظرف دو سال، قانون ملی کردن نفت را به گونه ای اجرا کرد که ۹۰ درصد همه دارایی ها و سود و تاسیسات شرکت "نفت ایران و انگلیس" که اولین و بزرگترین شرکت نفت تاریخ جهان بود به انگلیس رسید و فقط ده درصد آن به ایران برسد.
۲۱)به این ترتیب انگلیس انتقام خودش را از رضا شاه و پسرش گرفت و ایران را توسط روشنفکران آبدوغ خیاری مصدقی و توده ای به اسارت سیاست های استعماری ویران کننده خود در آورد ولی باید از تجربه آموخت که ای ایها الناس که باز مانده های آن عوامل انگلیسی و قاجاری و مصدقی و توده ای هنوز به ما می گویند که رضا شاه نوکر انگلیس بود.
پایان....پیروز مجتهد زاده
@na_ta_ma