سلام.
اولین قسمت پادکست ما منتشر شد.
«نوروزخوانی و بازیهای نوروزی»
میتوانید در «کستباکس» بشنوید.
https://castbox.fm/vb/589092614
اولین قسمت پادکست ما منتشر شد.
«نوروزخوانی و بازیهای نوروزی»
میتوانید در «کستباکس» بشنوید.
https://castbox.fm/vb/589092614
فرهنگنامهی کوچک ترشیز_کاشمر.pdf
1.9 MB
فرهنگنامهی کوچک ترشیز_کاشمر.pdf
جهت مختصر آشنایی با کاشمر و ترشیز، این فایل را نگاهی بیندازید.
چنانچه موفق نشدهاید از طریق لینک «کستباکس» پادکست را بشنوید، کافی است در نرمافزار کستباکس «فرهنگ شفاهی خراسان» را جستوجو کنید.
https://t.me/khorasan_folklore
جهت مختصر آشنایی با کاشمر و ترشیز، این فایل را نگاهی بیندازید.
چنانچه موفق نشدهاید از طریق لینک «کستباکس» پادکست را بشنوید، کافی است در نرمافزار کستباکس «فرهنگ شفاهی خراسان» را جستوجو کنید.
https://t.me/khorasan_folklore
نوروزخوانی و بازیها
hamidziaee
قسمت اول
پادکست: نوروزخوانی و بازیهای نوروزی
سرنا و دوسازه: استاد محمدرضا پاسبان
دهل: هادی پاسبان
خواننده و راوی: استاد حاجمحمد طاحونی
راوی بازیها: آقای محمدجواد شمس
تنبک: مینا سعیدی
دایره: فاطمه رئوفی
تهیهکننده و گوینده: حمید ضیایی
با همکاری پایگاه خبری طرثیثنامه
https://t.me/khorasan_folklore
پادکست: نوروزخوانی و بازیهای نوروزی
سرنا و دوسازه: استاد محمدرضا پاسبان
دهل: هادی پاسبان
خواننده و راوی: استاد حاجمحمد طاحونی
راوی بازیها: آقای محمدجواد شمس
تنبک: مینا سعیدی
دایره: فاطمه رئوفی
تهیهکننده و گوینده: حمید ضیایی
با همکاری پایگاه خبری طرثیثنامه
https://t.me/khorasan_folklore
سلام.
با عرض پوزش فراوان، بهدلیل درگذشت پدرم، متأسفانه غیبتی طولانی داشتم.
از اینکه صبوری کردید سپاسگزارم.
إنشاءالله بهزودی فعالیت این کانال از سرگرفته خواهد شد.
با تشکر.
کانال فرهنگ شفاهی خراسان.
با عرض پوزش فراوان، بهدلیل درگذشت پدرم، متأسفانه غیبتی طولانی داشتم.
از اینکه صبوری کردید سپاسگزارم.
إنشاءالله بهزودی فعالیت این کانال از سرگرفته خواهد شد.
با تشکر.
کانال فرهنگ شفاهی خراسان.
رجزخوانی
این حرکات نماد فرهنگ و هوّیت ایرانی است. نماد ریشه و تنهی تنومندِ اصالت است. آری! خراسان است. با پیشنهای بیشوپیش از روزگاران. خراسان است و خاستگاه فرهنگ و زبان و عرفان.
بازی آیینی «رجزخوانی» یکی از دهها فرهنگ و خردهفرهنگ گوشوکنار خراسان است که با نوای سُرنا و تهدید دُهل برگزار میشود. رقص چوبها در هوا، تداعیکنندهی تحدید و تعیین حدود آبوخاک و فرهنگ و خانومان مردم ایرانزمین است.
بازیگران در مقابل یکدیگر میایستند و با پیشوپس کردن گامها هراس در دل رقیب میافکنند.
آن جوانمرد که بر گُردهی دُهل میکوبد، «محمدطاها دلنواز» است. کودکی هفتساله که راه صدساله را گویی میخواهد یکشبه بپیماید. هنرنماییاش تحسین همگان را برانگیخته بود و احساس و علاقهاش در نواختن به هرچیز دیگری میچربید.
ببینید و لذت ببرید....
در اینستاگرام ببینید. لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/reel/CthxRuMPWnC/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
#فرهنگ_شفاهی
#فرهنگ_شفاهی_خراسان
#خراسان_بزرگ
#موسیقی_نواحی
#تربت_جام
#رقص_رجز_خوانی
رجزخوانی
این حرکات نماد فرهنگ و هوّیت ایرانی است. نماد ریشه و تنهی تنومندِ اصالت است. آری! خراسان است. با پیشنهای بیشوپیش از روزگاران. خراسان است و خاستگاه فرهنگ و زبان و عرفان.
بازی آیینی «رجزخوانی» یکی از دهها فرهنگ و خردهفرهنگ گوشوکنار خراسان است که با نوای سُرنا و تهدید دُهل برگزار میشود. رقص چوبها در هوا، تداعیکنندهی تحدید و تعیین حدود آبوخاک و فرهنگ و خانومان مردم ایرانزمین است.
بازیگران در مقابل یکدیگر میایستند و با پیشوپس کردن گامها هراس در دل رقیب میافکنند.
آن جوانمرد که بر گُردهی دُهل میکوبد، «محمدطاها دلنواز» است. کودکی هفتساله که راه صدساله را گویی میخواهد یکشبه بپیماید. هنرنماییاش تحسین همگان را برانگیخته بود و احساس و علاقهاش در نواختن به هرچیز دیگری میچربید.
ببینید و لذت ببرید....
در اینستاگرام ببینید. لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/reel/CthxRuMPWnC/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
#فرهنگ_شفاهی
#فرهنگ_شفاهی_خراسان
#خراسان_بزرگ
#موسیقی_نواحی
#تربت_جام
#رقص_رجز_خوانی
Forwarded from سرو کاشمر
صدای طُرقه خاموش شد
حمید ضیایی
اولینباری که نام «طُرقه» به گوشم خورد، در آلبوم «شب، سکوت، کویر» استاد محمدرضا شجریان بود. آن اثر شاهکار که تا بشر روی زمین زندگی کند، نمیتواند آن را دوست نداشته باشد. بعدها که با موسیقی نواحی آشنا شدم و آن سازونوا بهگوشم خوش آمد و شد جزوی از علاقهام، صداهای مختلف را جستم و شنیدم و مسحور آن همه زیبایی و بیپیرایگی و صدق عاطفه شدم. گاهی برایم سؤال است که چهطور یک جهان زیبایی را میتوان از دل دو سیم بیرون کشید و یا در دو استخوان بال پرنده دمید و یا در سرنایی نواخت...
موسیقی برایم چیزی فراتر از قرار دادن چند خط نت کنار یکدیگر و نواختن آن با گروهی کوچک یا بزرگ است. گاهی ممکن است یک ساز تو را از زمینِ اندوه بالا بکشد و در آسمان خیال رها کند. من قطعهی طرقه را با سازهای مختلف و اجراهای مختلفی شنیدهام و هرکدام برایم لطف و نمک خودش را داشته؛ اما آنزمان که «طرقه» را از «قُشمه»ی «خانمحمد آدینهپور» شنیدم، رنگوجلایش دیگرگونه بود و لطفش بیکران. بارها و بارها با هر «دمگردو»ی(1) خانمحمد، همچون روحی رها بر امواج خیال رفته و بازگشتهام. همپای «طُرقه»، این پرندهی افسانهای نامهای جلالهی خداوند را گفتهام و چشمانتظار رسیدن به نور، این آرامش ابدی سوختهام و باز دوباره از آغاز گوش سپردهام این نوا و آن باور عامیانهی مردم شمال خراسان.
دیدار با خانمحمد آدینهپور هربار به دلیلی به تعویق میافتاد. من هرگز گمان نمیکردم که امروز برای خانمحمد مرثیه بنویسم. باورم نمیشود که استاد خانمحمد دیگر بین ما نیست. همین دوسه هفتهی پیش در تهران میهمان هنرمند گرانقدر موسیقی شمال خراسان، استاد مرتضی گودرزی بود و قشمه نواخت. باورم نمیشود که ناگهان، این جهان، چنین گوهری را در خود ببلعد تا حالا بنشینم و بر این گنیجنهی گرانبهای موسیقی خراسانبزرگ گریه ساز کنم.
ادامه مطلب را در #طرثیث_نامه بخوانید
https://torsisnameh.ir/post/132/%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D8%A7-%D9%87%D9%81%D8%AA-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D8%B4%D8%AF
حمید ضیایی
اولینباری که نام «طُرقه» به گوشم خورد، در آلبوم «شب، سکوت، کویر» استاد محمدرضا شجریان بود. آن اثر شاهکار که تا بشر روی زمین زندگی کند، نمیتواند آن را دوست نداشته باشد. بعدها که با موسیقی نواحی آشنا شدم و آن سازونوا بهگوشم خوش آمد و شد جزوی از علاقهام، صداهای مختلف را جستم و شنیدم و مسحور آن همه زیبایی و بیپیرایگی و صدق عاطفه شدم. گاهی برایم سؤال است که چهطور یک جهان زیبایی را میتوان از دل دو سیم بیرون کشید و یا در دو استخوان بال پرنده دمید و یا در سرنایی نواخت...
موسیقی برایم چیزی فراتر از قرار دادن چند خط نت کنار یکدیگر و نواختن آن با گروهی کوچک یا بزرگ است. گاهی ممکن است یک ساز تو را از زمینِ اندوه بالا بکشد و در آسمان خیال رها کند. من قطعهی طرقه را با سازهای مختلف و اجراهای مختلفی شنیدهام و هرکدام برایم لطف و نمک خودش را داشته؛ اما آنزمان که «طرقه» را از «قُشمه»ی «خانمحمد آدینهپور» شنیدم، رنگوجلایش دیگرگونه بود و لطفش بیکران. بارها و بارها با هر «دمگردو»ی(1) خانمحمد، همچون روحی رها بر امواج خیال رفته و بازگشتهام. همپای «طُرقه»، این پرندهی افسانهای نامهای جلالهی خداوند را گفتهام و چشمانتظار رسیدن به نور، این آرامش ابدی سوختهام و باز دوباره از آغاز گوش سپردهام این نوا و آن باور عامیانهی مردم شمال خراسان.
دیدار با خانمحمد آدینهپور هربار به دلیلی به تعویق میافتاد. من هرگز گمان نمیکردم که امروز برای خانمحمد مرثیه بنویسم. باورم نمیشود که استاد خانمحمد دیگر بین ما نیست. همین دوسه هفتهی پیش در تهران میهمان هنرمند گرانقدر موسیقی شمال خراسان، استاد مرتضی گودرزی بود و قشمه نواخت. باورم نمیشود که ناگهان، این جهان، چنین گوهری را در خود ببلعد تا حالا بنشینم و بر این گنیجنهی گرانبهای موسیقی خراسانبزرگ گریه ساز کنم.
ادامه مطلب را در #طرثیث_نامه بخوانید
https://torsisnameh.ir/post/132/%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D8%A7-%D9%87%D9%81%D8%AA-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D8%B4%D8%AF
ترثیث نامه
صدای طُرقه خاموش شد
اولینباری که نام «طُرقه» به گوشم خورد، در آلبوم «شب، سکوت، کویر» استاد محمدرضا شجریان بود. آن اثر شاهکار که تا بشر روی ز...
وِر هم مالیدن
عبارتِ «وِر هم مالیدن» همان «بههم مالیدن» است. «ور» حرف اضافهای در گویش خراسان است که بهجای «به» استعمال میشود.
این عبارت را مردم برای تنبیه سختِ کسی بهکار میبرند. این تنبیه میتواند کلامی باشد یا فیزیکی؛ بهعنوان مثال وقتی کسی را بهطور زبانی مورد عتاب قرار میدهند و سرزنشش میکنند، اصطلاحاً میگویند: «فلانی را خوب ور هم مالیدند» یا زمانی که روی کسی را کم میکنند، میگویند: «پوز فلانی را ور هم مالید» و یا کسی را که کتک میزنند، همین عبارت را بهکار میبرند.
اما، اصل این عبارت از کجا آمده است؟
زنانِ «زاچ» (زائو) بعد از زایمان، بهمدت 10 روز در بستر استراحت میکردند. پس از مدت ذکرشده، زاچ و نوزاد توسط «قابله» به حمام برده میشدند. این اولین حمام بعد از زایمان است و اولین حمام نوزاد نیز محسوب میشود که معروف به حمام «دهه» یا همان «دهم» است. رسم بر این بوده که قابله در حمام، زن زاچ را «ور هم مالَد». زنان قابله براین باورند که زاچ پس از زایمان، تمام استخوانهایش از هم جدا میشود و با ورهم مالیدن، دوباره استخوانهایش را جا میاندازند.
دو زن، یک لُنگ حمام را خلاف جهت، بهصورت ضربدری نگه میداشتند و با قدرت به سمت خود میکشیدند. این عمل را از پیشانی تا نوک پا انجام میدادهاند تا تمام استخوانهای زن زاچ جا بیفتد.
به این عمل، عمل «وِر هم مالیدن» میگفتهاند.
گردآورنده: #حمید_ضیایی
#فرهنگ_شفاهی_خراسان
#فرهنگ_شفاهی
#خراسان
#زائو
#زاچ
#قابله
#زنان
#عقاید_نسوان
https://t.me/khorasan_folklore
وِر هم مالیدن
عبارتِ «وِر هم مالیدن» همان «بههم مالیدن» است. «ور» حرف اضافهای در گویش خراسان است که بهجای «به» استعمال میشود.
این عبارت را مردم برای تنبیه سختِ کسی بهکار میبرند. این تنبیه میتواند کلامی باشد یا فیزیکی؛ بهعنوان مثال وقتی کسی را بهطور زبانی مورد عتاب قرار میدهند و سرزنشش میکنند، اصطلاحاً میگویند: «فلانی را خوب ور هم مالیدند» یا زمانی که روی کسی را کم میکنند، میگویند: «پوز فلانی را ور هم مالید» و یا کسی را که کتک میزنند، همین عبارت را بهکار میبرند.
اما، اصل این عبارت از کجا آمده است؟
زنانِ «زاچ» (زائو) بعد از زایمان، بهمدت 10 روز در بستر استراحت میکردند. پس از مدت ذکرشده، زاچ و نوزاد توسط «قابله» به حمام برده میشدند. این اولین حمام بعد از زایمان است و اولین حمام نوزاد نیز محسوب میشود که معروف به حمام «دهه» یا همان «دهم» است. رسم بر این بوده که قابله در حمام، زن زاچ را «ور هم مالَد». زنان قابله براین باورند که زاچ پس از زایمان، تمام استخوانهایش از هم جدا میشود و با ورهم مالیدن، دوباره استخوانهایش را جا میاندازند.
دو زن، یک لُنگ حمام را خلاف جهت، بهصورت ضربدری نگه میداشتند و با قدرت به سمت خود میکشیدند. این عمل را از پیشانی تا نوک پا انجام میدادهاند تا تمام استخوانهای زن زاچ جا بیفتد.
به این عمل، عمل «وِر هم مالیدن» میگفتهاند.
گردآورنده: #حمید_ضیایی
#فرهنگ_شفاهی_خراسان
#فرهنگ_شفاهی
#خراسان
#زائو
#زاچ
#قابله
#زنان
#عقاید_نسوان
https://t.me/khorasan_folklore
Telegram
فرهنگشفاهی خراسان
فرهنگ شفاهی خراسان
در اینجا برایتان از فرهنگ عامیانه میگوییم.
در اینجا برایتان از فرهنگ عامیانه میگوییم.
مستند رادیویی «خنچه برون»
گردآورنده و مجری: حمید ضیایی
پخش از رادیو خراسانرضوی
جمعه، بیستوهشتم، مهرماه، هزاروچارصدودو
ساعت ۲۱:۳۰
طراح تیزر:
سیدمصطفا سیّدی
https://t.me/khorasan_folklore
👇👇👇👇👇
مستند رادیویی «خنچه برون»
گردآورنده و مجری: حمید ضیایی
پخش از رادیو خراسانرضوی
جمعه، بیستوهشتم، مهرماه، هزاروچارصدودو
ساعت ۲۱:۳۰
طراح تیزر:
سیدمصطفا سیّدی
https://t.me/khorasan_folklore
👇👇👇👇👇
Telegram
فرهنگشفاهی خراسان
فرهنگ شفاهی خراسان
در اینجا برایتان از فرهنگ عامیانه میگوییم.
در اینجا برایتان از فرهنگ عامیانه میگوییم.
مستند رادیویی «خنچهبرون» در فرهنگشفاهی مردم کاشمر
پخششده از رادیو خراسانرضوی
مدتزمان برنامه: 25 دقیقه
هنرمندان:
دوتار و خوانند: علیآصغر آذری
دایره: احمد آذری
سُرنا: محمدرضا پاسبان
دُهل: هادی پاسبان
دف: علیاصغر آذری
راوی زنان: حاجیه معصومه حسینیمقدم (حاج آتو)
راوی مردان و چاووشیخوان: حاج عباس ترشیزی (شیخ عباس)
تهیهکننده، نویسنده، گوینده: حمید ضیایی
https://t.me/khorasan_folklore
پخششده از رادیو خراسانرضوی
مدتزمان برنامه: 25 دقیقه
هنرمندان:
دوتار و خوانند: علیآصغر آذری
دایره: احمد آذری
سُرنا: محمدرضا پاسبان
دُهل: هادی پاسبان
دف: علیاصغر آذری
راوی زنان: حاجیه معصومه حسینیمقدم (حاج آتو)
راوی مردان و چاووشیخوان: حاج عباس ترشیزی (شیخ عباس)
تهیهکننده، نویسنده، گوینده: حمید ضیایی
https://t.me/khorasan_folklore
khoncheh_boroon
hamid_ziaee
مستند رادیویی «خنچهبرون» در فرهنگشفاهی مردم کاشمر
پخششده از رادیو خراسانرضوی
مدتزمان برنامه: 25 دقیقه
هنرمندان:
دوتار و خوانند: علیآصغر آذری
دایره: احمد آذری
سُرنا: محمدرضا پاسبان
دُهل: هادی پاسبان
دف: علیاصغر آذری
راوی زنان: حاجیه معصومه حسینیمقدم (حاج آتو)
راوی مردان و چاووشیخوان: حاج عباس ترشیزی (شیخ عباس)
تهیهکننده، نویسنده، گوینده: حمید ضیایی
https://t.me/khorasan_folklore
پخششده از رادیو خراسانرضوی
مدتزمان برنامه: 25 دقیقه
هنرمندان:
دوتار و خوانند: علیآصغر آذری
دایره: احمد آذری
سُرنا: محمدرضا پاسبان
دُهل: هادی پاسبان
دف: علیاصغر آذری
راوی زنان: حاجیه معصومه حسینیمقدم (حاج آتو)
راوی مردان و چاووشیخوان: حاج عباس ترشیزی (شیخ عباس)
تهیهکننده، نویسنده، گوینده: حمید ضیایی
https://t.me/khorasan_folklore
Forwarded from اتچ بات
«چراغو»
مهماننوازی و مهمانداری، از رسوم مردم ایران بوده است. در گذشته و در بین مردم ایران همانطور که میدانید، مهمان را حبیب خدا میدانستهاند. اعتقادی هم وجود داشته که «مهمان روزیاش را با خودش میآورد.» مهمان، موجب برکت و وسعت روزی تلقی میشده. حتیٰ بهافرادی که زیاد مهمان داشتهاند، صفت «سفرهدار» یا «درِ خانه باز» میدادهاند.
در باب مهماننوازها ضربالمثلی هم وجود دارد که میگویند: «آدمی به روی باز میرود نه درِ باز». بدین معنی که روی خوشِ صاحبخانه ارزشش بیشتر از درِ خانهی باز بوده است.
در بین مردم خراسان عبارت «بفرما چراغو بدارِم»، تعارفِ دعوتِ رایج بوده است. چراغو داشتن در فصلهای سرد که روزها کوتاهتر و شبها بلندتر بوده، رواج بیشتر داشته است. در این «چراغو»ها یا همان «شبچراغی» و «شبنشینی»ها کسانی که بهاصطلاح دهانگرمتر و بزمِ خوشتر و سواد مکتبخانهای داشتهاند (عموماً مادربزرگها، پدربزرگها)، به روایت «اُوْسِنه» (افسانههای محلی)، شاهنامه، خواندن کتاب «امیرارسلاننامدار»، کتاب «جودی» که زندگینامهی اهلبیت بوده، میپرداختهاند.
پذیرایی کردن از مهمان بهدلیل کمبود امکانات و همچنین محدود بودن درآمدها، خلاصه به محصولاتی میشده که عموماً توسط مردم کشاورز تولید و ذخیره میشده است. خربزه، کِشته (برگهی زردآلو)، مغزِ شورکردهی هستهی زردآلو، تخمهی خربزه یا کدو، مغز بادام و کشمش، از لوازم پذیراییِ مهمانان بوده است.
ویدیوی منتشرشده، قرائت گوشهای از داستان «امیرارسلاننامدار» است که توسط یکی از مردم روستای «کریز» از توابع شهرستان کوهسرخ تقدیم شما عزیزان شد.
#حمید_ضیایی
#فرهنگ_شفاهی_خراسان
#فولکلور
#خراسان_بزرگ
#خراسان_فولکلور
#امیر_ارسلان_نامدار
#اوسنه
#افسانه_عامیانه
#چراغو
#شب_چراغی
https://t.me/khorasan_folklore
«چراغو»
مهماننوازی و مهمانداری، از رسوم مردم ایران بوده است. در گذشته و در بین مردم ایران همانطور که میدانید، مهمان را حبیب خدا میدانستهاند. اعتقادی هم وجود داشته که «مهمان روزیاش را با خودش میآورد.» مهمان، موجب برکت و وسعت روزی تلقی میشده. حتیٰ بهافرادی که زیاد مهمان داشتهاند، صفت «سفرهدار» یا «درِ خانه باز» میدادهاند.
در باب مهماننوازها ضربالمثلی هم وجود دارد که میگویند: «آدمی به روی باز میرود نه درِ باز». بدین معنی که روی خوشِ صاحبخانه ارزشش بیشتر از درِ خانهی باز بوده است.
در بین مردم خراسان عبارت «بفرما چراغو بدارِم»، تعارفِ دعوتِ رایج بوده است. چراغو داشتن در فصلهای سرد که روزها کوتاهتر و شبها بلندتر بوده، رواج بیشتر داشته است. در این «چراغو»ها یا همان «شبچراغی» و «شبنشینی»ها کسانی که بهاصطلاح دهانگرمتر و بزمِ خوشتر و سواد مکتبخانهای داشتهاند (عموماً مادربزرگها، پدربزرگها)، به روایت «اُوْسِنه» (افسانههای محلی)، شاهنامه، خواندن کتاب «امیرارسلاننامدار»، کتاب «جودی» که زندگینامهی اهلبیت بوده، میپرداختهاند.
پذیرایی کردن از مهمان بهدلیل کمبود امکانات و همچنین محدود بودن درآمدها، خلاصه به محصولاتی میشده که عموماً توسط مردم کشاورز تولید و ذخیره میشده است. خربزه، کِشته (برگهی زردآلو)، مغزِ شورکردهی هستهی زردآلو، تخمهی خربزه یا کدو، مغز بادام و کشمش، از لوازم پذیراییِ مهمانان بوده است.
ویدیوی منتشرشده، قرائت گوشهای از داستان «امیرارسلاننامدار» است که توسط یکی از مردم روستای «کریز» از توابع شهرستان کوهسرخ تقدیم شما عزیزان شد.
#حمید_ضیایی
#فرهنگ_شفاهی_خراسان
#فولکلور
#خراسان_بزرگ
#خراسان_فولکلور
#امیر_ارسلان_نامدار
#اوسنه
#افسانه_عامیانه
#چراغو
#شب_چراغی
https://t.me/khorasan_folklore
Telegram
attach 📎
وَکُوم کردن
دربارهی باور وَکُوم کردن در ادامه یادداشت را بخوانید.
https://t.me/khorasan_folklore
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
دربارهی باور وَکُوم کردن در ادامه یادداشت را بخوانید.
https://t.me/khorasan_folklore
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
«وَکُوم کردن»
وَکُوم کردن بهمعنای «وِر کوم/ در کام نهادن» چیزی است.
در میان فرهنگ مردم «کوهسرخ» برای افزایش مقاومت بدن در برابر نیش و گزش جانواران زهرآلود، در بدو تولد نوزاد، آب بدن جانور زهرآلودی را در کام نوزاد قرار میدادهاند تا بهنوعی بدن نوزاد را در برابر آزار ایندست جانواران مقاوم کنند.
در میان زنانِ «قابله» که وظیفهی تولد نوزاد را برعهده داشتهاند، مرسوم بوده هنگامی که نوزادی متولد میشده تا چهل روز پس از تولد، از آب بدن جانوری زهرآلود بهمقدار بسیار ناچیز در کام نوزاد قرار میدادهاند. این عمل از آب بدنِ کُشتهی جانوری همچون عقرب، پشه، رتیل و... صورت میپذیرفته است.
سرِ انگشت سبابهی خود را بهمقداری از آب بدن جانور آغشته میکردهاند و در کام نوزاد قرار میدادهاند. این کار از آن جهت انجام میشده تا بدن نوزاد تا پایان عمر در برابر نیش و گزش جانوران زهرآلود مقاومت بیشتری داشته باشد.
یکی از اهالی برایم تعریف میکرد که خودش در کودکی «وکوم» شده و معتقد بود که نیش و گزش هیچ جانوری روی او تأثیر نمیگذارد.
اینکار نوعی واکسینه بهحساب میآید که در میان زنانِ قابله و تودهی مردم رواج داشته است.
شهرستان کوهسرخ، از توابع ترشیز است و در شمال شهرستان کاشمر واقع گردیده است.
ترشیز، نام قدیمی کاشمر است که امروزه به چهار شهرستان «کاشمر، خلیلآباد، بردسکن، کوهسرخ» اطلاق میشود.
#حمید_ضیایی
#فرهنگ_شفاهی
#فرهنگ_عامیانه
#خراسان
#فرهنگ_شفاهی_خراسان
https://t.me/khorasan_folklore
وَکُوم کردن بهمعنای «وِر کوم/ در کام نهادن» چیزی است.
در میان فرهنگ مردم «کوهسرخ» برای افزایش مقاومت بدن در برابر نیش و گزش جانواران زهرآلود، در بدو تولد نوزاد، آب بدن جانور زهرآلودی را در کام نوزاد قرار میدادهاند تا بهنوعی بدن نوزاد را در برابر آزار ایندست جانواران مقاوم کنند.
در میان زنانِ «قابله» که وظیفهی تولد نوزاد را برعهده داشتهاند، مرسوم بوده هنگامی که نوزادی متولد میشده تا چهل روز پس از تولد، از آب بدن جانوری زهرآلود بهمقدار بسیار ناچیز در کام نوزاد قرار میدادهاند. این عمل از آب بدنِ کُشتهی جانوری همچون عقرب، پشه، رتیل و... صورت میپذیرفته است.
سرِ انگشت سبابهی خود را بهمقداری از آب بدن جانور آغشته میکردهاند و در کام نوزاد قرار میدادهاند. این کار از آن جهت انجام میشده تا بدن نوزاد تا پایان عمر در برابر نیش و گزش جانوران زهرآلود مقاومت بیشتری داشته باشد.
یکی از اهالی برایم تعریف میکرد که خودش در کودکی «وکوم» شده و معتقد بود که نیش و گزش هیچ جانوری روی او تأثیر نمیگذارد.
اینکار نوعی واکسینه بهحساب میآید که در میان زنانِ قابله و تودهی مردم رواج داشته است.
شهرستان کوهسرخ، از توابع ترشیز است و در شمال شهرستان کاشمر واقع گردیده است.
ترشیز، نام قدیمی کاشمر است که امروزه به چهار شهرستان «کاشمر، خلیلآباد، بردسکن، کوهسرخ» اطلاق میشود.
#حمید_ضیایی
#فرهنگ_شفاهی
#فرهنگ_عامیانه
#خراسان
#فرهنگ_شفاهی_خراسان
https://t.me/khorasan_folklore
Telegram
فرهنگشفاهی خراسان
فرهنگ شفاهی خراسان
در اینجا برایتان از فرهنگ عامیانه میگوییم.
در اینجا برایتان از فرهنگ عامیانه میگوییم.
Audio
حنابندان
در مراسم عروسی، یکی از کارهای مرسوم «حنابستن» بوده. در فرهنگ مردم خراسان، حنابندان جزوی از مراسم شادی و سرور بهحساب میآمده است.
در بعضی از شهرهای خراسان، از جمله خراسانجنوبی، در اعیاد مختلف علیالخصوص «عید غدیر» حنا بسته میشود. بهعنوان مثال در شهر بشرویه حتیٰ وقفنامهی حنا وجود دارد که واقف برای مراسم عید غدیر حنا وقف کرده است.
شب قبل از حمامِ داماد، مراسم حنابندان برگزار میشده است. «کاسب» یا همان «دلّاک» که به آرایشگرها اطلاق میشده، به خانهی داماد میآمده و دستهای داماد و کسان دیگری که علاقهمند بودهاند، حنا میکرده.
در این مراسم، خوانندهای با دایره مینواخته و شعر «حناحنا» را میخوانده است.
این قطعه را در راستای ثبت فرهنگ شفاهی ضبط کردهام که میتوانید بشنوید.
نوازندهی دایره و خواننده:
آقای علیاصغر آذری، از پیشکسوتان موسیقی نواحی است.
#حمید_ضیایی
#حنا_بندان
#فرهنگ_شفاهی_خراسان
#خراسان
#حنا_حنا
#پادایرگی
#موسیقی_نواحی
https://t.me/khorasan_folklore
در مراسم عروسی، یکی از کارهای مرسوم «حنابستن» بوده. در فرهنگ مردم خراسان، حنابندان جزوی از مراسم شادی و سرور بهحساب میآمده است.
در بعضی از شهرهای خراسان، از جمله خراسانجنوبی، در اعیاد مختلف علیالخصوص «عید غدیر» حنا بسته میشود. بهعنوان مثال در شهر بشرویه حتیٰ وقفنامهی حنا وجود دارد که واقف برای مراسم عید غدیر حنا وقف کرده است.
شب قبل از حمامِ داماد، مراسم حنابندان برگزار میشده است. «کاسب» یا همان «دلّاک» که به آرایشگرها اطلاق میشده، به خانهی داماد میآمده و دستهای داماد و کسان دیگری که علاقهمند بودهاند، حنا میکرده.
در این مراسم، خوانندهای با دایره مینواخته و شعر «حناحنا» را میخوانده است.
این قطعه را در راستای ثبت فرهنگ شفاهی ضبط کردهام که میتوانید بشنوید.
نوازندهی دایره و خواننده:
آقای علیاصغر آذری، از پیشکسوتان موسیقی نواحی است.
#حمید_ضیایی
#حنا_بندان
#فرهنگ_شفاهی_خراسان
#خراسان
#حنا_حنا
#پادایرگی
#موسیقی_نواحی
https://t.me/khorasan_folklore
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مستند رادیویی «شیردَنی»
نگاهی به آدابورسوم دامداری
در فرهنگشفاهی مردم کوهسرخ
(روستای کِریز»
جمعه
دهم، آذرماه، هزاروچهارصدودو
ساعت ۲۱:۳۰
از رادیو خراسانرضوی
گردآورنده: حمید ضیایی
https://t.me/khorasan_folklore
نگاهی به آدابورسوم دامداری
در فرهنگشفاهی مردم کوهسرخ
(روستای کِریز»
جمعه
دهم، آذرماه، هزاروچهارصدودو
ساعت ۲۱:۳۰
از رادیو خراسانرضوی
گردآورنده: حمید ضیایی
https://t.me/khorasan_folklore
مستند رادیویی «شیردَنی» را در نرمافزار (اپلیکیشن) کستباکس بشنوید.
با نگاهی به آدابورسوم دامداری در میان مردم کوهسرخ (روستای کِریز)
شهرستان کوهسرخ، یکی از چهار شهرستان ترشیز است. ترشیز متشکل از چهار شهرستان بانامهای «کاشمر، خلیلآباد، بردسکن، کوهسرخ» است.
تفاوتهای گویشی و فرهنگی، وجه برجستهی این منطقه از خراسان است.
شهرت ترشیز در تاریخ را میتوان به «سرو کِشمر» که دستکاشت زرتشت پیامبر بود، دانست. سرو کشمر در سال 247 به دستور متوکل عباسی قطع شد و همین امر نیز شهرت این سرو را در تاریخ بیشازپیش ساخت.
در این مستند رادیویی به فرهنگ و باورهای دامداری در روستای کریز پرداختهایم.
این برنامه پخششده در رادیو خراسانرضوی است.
لینک «کستباکس»👇👇👇👇👇
https://castbox.fm/vb/653349238
رسانهی «فرهنگشفاهی خراسان»
لینک دعوت به کانال
https://t.me/khorasan_folklore
با نگاهی به آدابورسوم دامداری در میان مردم کوهسرخ (روستای کِریز)
شهرستان کوهسرخ، یکی از چهار شهرستان ترشیز است. ترشیز متشکل از چهار شهرستان بانامهای «کاشمر، خلیلآباد، بردسکن، کوهسرخ» است.
تفاوتهای گویشی و فرهنگی، وجه برجستهی این منطقه از خراسان است.
شهرت ترشیز در تاریخ را میتوان به «سرو کِشمر» که دستکاشت زرتشت پیامبر بود، دانست. سرو کشمر در سال 247 به دستور متوکل عباسی قطع شد و همین امر نیز شهرت این سرو را در تاریخ بیشازپیش ساخت.
در این مستند رادیویی به فرهنگ و باورهای دامداری در روستای کریز پرداختهایم.
این برنامه پخششده در رادیو خراسانرضوی است.
لینک «کستباکس»👇👇👇👇👇
https://castbox.fm/vb/653349238
رسانهی «فرهنگشفاهی خراسان»
لینک دعوت به کانال
https://t.me/khorasan_folklore
فایل قابل دانلود «مستند شیردَنی» با نگاهی به فرهنگ دامداری در میان مردم کوهسرخ (روستای کِریز)
https://t.me/khorasan_folklore
https://t.me/khorasan_folklore