زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد.
آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند.
زاهد گفت:
«اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا می کنم خرت سنگ بشود».
آسیابان گفت:
«تو که چنین مستجاب الدعوه هستی دعا کن گندمت آرد بشود.
@Khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasiii
آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند.
زاهد گفت:
«اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا می کنم خرت سنگ بشود».
آسیابان گفت:
«تو که چنین مستجاب الدعوه هستی دعا کن گندمت آرد بشود.
@Khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasiii
آری این شخص معتقدست، اما اعتقاد را نمی داند، همچنانکه کودکی معتقد نان است اما نمی داند که چه چیز را معتقد است، و همچنین از نامیات (نباتات)، درخت زرد و خشک می شود از تشنگی، و نمی داند که تشنگی چیست، وجود آدمی همچون عَلمیست، عَلم را اول در هوا می کند و بعد از آن لشکرها را از هر طرفی که حق داند از عقل و فهم و خشم و غضب و حلم و کرم و خوف و رجا و احوال بی پایان و صفات بی حد بپای آن علم می فرستد، هر که از دور نظر کند عَلم تنها بیند اما آنک از نزدیک نظر کند، بداند که درو چه گوهرهاست و چه معنی هاست.
#فیه_ما_فیه
@khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasi
#فیه_ما_فیه
@khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasi
نقل است روزی نادرشاه برای زیارت امام رضا علیه السلام با ملازمان خود به حرم مطهر مشرف می شد.
سر راه خود شخصی را دید که اطراف صحن حرم نشسته بود.
به او گفت: «به چه منظور اینجا نشسته ای؟»
گفت: «از امام رضا درخواستی دارم». نادرشاه گفت: «هنوز نگرفته ای؟» زائر گفت: «نه».
نادرشاه گفت: «چند روز است که اینجایی؟» گفت: «سه روز».
نادرشاه گفت: «من می روم زیارت می کنم و ساعتی دیگر بر می گردم؛ چنانچه حاجت خود را از امام رضا نگرفته باشی، دستور می دهم گردنت را بزنند!»
زائر دست پاچه و درمانده شد.
اما ساعتی بعد که نادرشاه برگشت، او حاجتش را گرفته بود!
وقتی راز این مطلب را از نادرشاه پرسید، گفت: تو این چند روز داشتی با امام رضا بازی می کردی و از سر سیری، حاجت خود را از ایشان طلب می کردی. به خاطر همین موفق نبودی!
@khodshnasi
سر راه خود شخصی را دید که اطراف صحن حرم نشسته بود.
به او گفت: «به چه منظور اینجا نشسته ای؟»
گفت: «از امام رضا درخواستی دارم». نادرشاه گفت: «هنوز نگرفته ای؟» زائر گفت: «نه».
نادرشاه گفت: «چند روز است که اینجایی؟» گفت: «سه روز».
نادرشاه گفت: «من می روم زیارت می کنم و ساعتی دیگر بر می گردم؛ چنانچه حاجت خود را از امام رضا نگرفته باشی، دستور می دهم گردنت را بزنند!»
زائر دست پاچه و درمانده شد.
اما ساعتی بعد که نادرشاه برگشت، او حاجتش را گرفته بود!
وقتی راز این مطلب را از نادرشاه پرسید، گفت: تو این چند روز داشتی با امام رضا بازی می کردی و از سر سیری، حاجت خود را از ایشان طلب می کردی. به خاطر همین موفق نبودی!
@khodshnasi
اطلاعیه:
با سلام خدمت دوستان و همراهان گرامی، با توجه به سوالات مکرر شما مبنی بر زمان پخش فصول بعدی سریال ها، اعلام میشود طبق برنامه پخش سریال های تلویزیونی ترکیه حدودا بین فصول سریال 3 ماه فاصله زمانی قرار میگیرد
با تشکر 🌹
@Khodshnasi
با سلام خدمت دوستان و همراهان گرامی، با توجه به سوالات مکرر شما مبنی بر زمان پخش فصول بعدی سریال ها، اعلام میشود طبق برنامه پخش سریال های تلویزیونی ترکیه حدودا بین فصول سریال 3 ماه فاصله زمانی قرار میگیرد
با تشکر 🌹
@Khodshnasi
02-Majara.19.Ordibehesht.1390-chapter12-philosophyar.net
Dr Ebrahimi Dinani
درس اول منطق ارسطویی
کسانی که با علوم عقلی آشنایی دارند بخوبی میدانند که منطق، ابزار اندیشه شمرده شده است و در زمره علوم آلی قرار دارد ولی در عین اینکه فقط ابزار اندیشه است بر محور سه مطلب اصلی و اساسی میگردد. آن سه مطلب به ترتیب عبارتست از:
مطلب ما (چیستی)
مطلب هل (هستی)
مطلب لِمَ (چرایی)
حکیم سبزواری این مساله را به صورت نظم درآورده و گفته است:
أُسّ المطالبِ ثلثهٌ عُلِم / مطلب ما، مطلب هل، مطلب لِم
مطالب سه گانه ای که محور مسائل منطقی را تشکیل میدهد در سه پرسش اساسی خلاصه میشود که به ترتیب عبارتند از:
پرسش از گوهر شیئ
پرسش از هستی شیئ
پرسش از چرایی شیئ
#فایل_صوتی کلاس #ماجرای_فکر_فلسفی
@khodshnasi
کسانی که با علوم عقلی آشنایی دارند بخوبی میدانند که منطق، ابزار اندیشه شمرده شده است و در زمره علوم آلی قرار دارد ولی در عین اینکه فقط ابزار اندیشه است بر محور سه مطلب اصلی و اساسی میگردد. آن سه مطلب به ترتیب عبارتست از:
مطلب ما (چیستی)
مطلب هل (هستی)
مطلب لِمَ (چرایی)
حکیم سبزواری این مساله را به صورت نظم درآورده و گفته است:
أُسّ المطالبِ ثلثهٌ عُلِم / مطلب ما، مطلب هل، مطلب لِم
مطالب سه گانه ای که محور مسائل منطقی را تشکیل میدهد در سه پرسش اساسی خلاصه میشود که به ترتیب عبارتند از:
پرسش از گوهر شیئ
پرسش از هستی شیئ
پرسش از چرایی شیئ
#فایل_صوتی کلاس #ماجرای_فکر_فلسفی
@khodshnasi
✔️ هر که را دوست دارم، "جفا" ،پیش آرم!
اگر آن را قبول کرد، من... از آن او باشم.
مرا یک "دوست نما" بود. مریدی دعوی می کرد. می آمد که :
-مرا یک جان است.نمی دانم که در قالب تست؟!
من، به " امتحان " ، روزی گفتم :
-ترا، مالی هست؟! مرا زنی بخواه، با جمال ! اگر سیصد خواهند تو چهارصد بده !
خشک شد، برجای !
#شمس_تبریزی
@Khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasiii
اگر آن را قبول کرد، من... از آن او باشم.
مرا یک "دوست نما" بود. مریدی دعوی می کرد. می آمد که :
-مرا یک جان است.نمی دانم که در قالب تست؟!
من، به " امتحان " ، روزی گفتم :
-ترا، مالی هست؟! مرا زنی بخواه، با جمال ! اگر سیصد خواهند تو چهارصد بده !
خشک شد، برجای !
#شمس_تبریزی
@Khodshnasi
گروه گپ
@Khodshnasiii
شخصي میخواست مقداري پول به اویس قرني ببخشد ولي او از پذیرفتن ان ممانعت كرد و
گفت : من به این پول نیازي ندارم , زیرا هم اكنون یك دینار دارم
شخص با تعجب پرسید:
ولي این یك دینارهیچ چیزي نیست تا چه مدت خواهي توانست با همین یك دینار زندگي كني ؟
اویس پاسخ داد : ایا میتواني ضمانت كني كه من بیشتر از زماني كه براي خرج كردن این یك
دینار نیاز است زنده بمانم؟
اگر بتواني چنین ضمانتي بكني هدیه تو را قبول میكنم.
@khodshnasi
گفت : من به این پول نیازي ندارم , زیرا هم اكنون یك دینار دارم
شخص با تعجب پرسید:
ولي این یك دینارهیچ چیزي نیست تا چه مدت خواهي توانست با همین یك دینار زندگي كني ؟
اویس پاسخ داد : ایا میتواني ضمانت كني كه من بیشتر از زماني كه براي خرج كردن این یك
دینار نیاز است زنده بمانم؟
اگر بتواني چنین ضمانتي بكني هدیه تو را قبول میكنم.
@khodshnasi