Forwarded from مغموم
یه روزهایی از شب قبلش کثافت شروع شده و هر کاری هم کنی تا آخرش باز حالت بده و از همهی جهان متنفری.
کار رو بالاخره امروز تا یهجایی پیش بردم. بیشتر از روزهای پیش و شبیه به روال سابق. اینجا مینویسم تا یادم باشه کارهایی که انجام میدم رو ببینم!
Forwarded from آن
من هم در حوالی چهلسالگی با سرعت بیشتری یاد میگیرم، با سرعت بیشتری از سیسالگی و بیستسالگی.
یاد میگیرم زندگی خودش سخته ولی خودش هم به ما یاد میده چهجوری خودمون رو حفظ کنیم و چهجوری از این افتضاح خودمون رو بیرون بکشیم.
یاد میگیرم که تو زندگی چی رو باید جدی گرفت و به بقیهش باید خندید.
نیلوفر امرایی امروز در ۳۶سالگی فوت کرد. چقدر وقت کمه برای یاد گرفتن.
یاد میگیرم زندگی خودش سخته ولی خودش هم به ما یاد میده چهجوری خودمون رو حفظ کنیم و چهجوری از این افتضاح خودمون رو بیرون بکشیم.
یاد میگیرم که تو زندگی چی رو باید جدی گرفت و به بقیهش باید خندید.
نیلوفر امرایی امروز در ۳۶سالگی فوت کرد. چقدر وقت کمه برای یاد گرفتن.
هرچقدر هم از راه افتادن و در ادامه روبهرو شدن با شگفتیهای مسیر برات بگم نمیتونم بلندت کنم، تا در درونت چیزی تغییر نکرده که بلندت کنه. فقط برات امیدوارم زودتر بتونی بلند شی.
آدمهایی که سختیهای عمیقی کشیدن جهانبینی بزرگتری دارن. راحت حرف نمیزنن و سخنرانی که هرگز.
یهچیزایی رو یهجاهایی نیاز داری بشنوی. غذای روحتن. وقتی نمیشنوی یهجایی تو وجودت از دست میره و به زندگی ادامه میدی.
هرکی بعد دو روز که باهام آشنا میشه میفهمه چقدر دارم به خودم ظلم میکنم.
نسبت به هرشخص باید در یهفاصلهی مشخصی بود. زیاد یا کم کردن این فاصلهی درست، تبعات بدی داره.
من یهجاهایی با شانس ملاقات داشتم و باهاش دست دادم. اما متاسفانه سریع رفت یکی دیگه رو بغل کرد.
همیشه اوضاع زمانی که بیرونم خوبه. شرایط قابل تحمل میشه. حواسپرتی زیاده. راه درو برای دور شدن از فکرها زیاده. خونه که میمونم همهچی سنگین میشه. هیچی پیش نمیره. خفه میشم از غم. باید حواسم باشه و بیرون بزنم. هیچوقت تو خونه کار کردن انتخاب خوبی نیست.