چیزی که یک عمر اسم حساسیت روش میذاشتم و میذارم یک طرحوارهست.
Forwarded from That’s all folks!
فکر میکنم وقتی کسی نیست باهاش حرف بزنم نویسندهی بهتریام. اما خودم همصحبت خوب رو به نوشتن خوب ترجیح میدم. در مورد نوشتن هیچ جاهطلبیای ندارم. طبق معمول هم نمیدونم باید بگم متاسفانه یا خوشبختانه.
مثل یک قلاب وضعیت موجود گیرم میندازه و بیرون از آب نمیکشه، میندازتم ته اقیانوس.
قضیه، خونهی خوب و ماشین خوب و امکانات خوب نیست. تمام قضیه داشتن همراه خوبه.
Forwarded from 12:21
باید بتونی از دل هرچیزی معنایی دربیاری و یا معنایی ببخشی وگرنه همه سراسر بیمعنایی ست.
چقدر اینروزها شنیدنِ «میدونم سخته. میفهممت» نیازمه. و حس خوب میده بهم.
Forwarded from کامران ولش کن
ولی چشم قهوهای توی نور آفتاب خیلی زیباست.
امروز بهم گفت خودت حرفهای درست میزنی دیگه همیشه. خودت قشنگ میدونی. من چیکار میتونم بکنم آخه. گفتم قرار نیست کاری کنی، صرفاً تعریف میکنم برات، بشنوی. گفت آخه هی میگی، من نمیتونم برات کاری کنم، عصبانی میشم کاری از دستم برنمیاد.
یهچیزایی که آدم فکر میکنه گفتنش بیهودهست شاید حرفی باشه که آدم مقابل اتفاقاً به شنیدنش نیاز داره.