Forwarded from «ضیاران» یاران ِ «علی ضیا» با افتخار یک ضیایی هستیم
چون که دوستتون دارم
Forwarded from «ضیاران» یاران ِ «علی ضیا» با افتخار یک ضیایی هستیم
دیگه شمام دوسم داشته باشید
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
با یک نفری که دوستش داریم
میتونیم جهان رو فتح کنیم !
.
.
#علی_ضیا
#اردشیررستمی
از پیج: https://instagram.com/ketabbaztv.ir
#پست
#کتاب_باز
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
1403/03/19💎
#khaterehbaziya0🦋
@khaterehbaziya0🦋
@aliziyaoriginal🦋
میتونیم جهان رو فتح کنیم !
.
.
#علی_ضیا
#اردشیررستمی
از پیج: https://instagram.com/ketabbaztv.ir
#پست
#کتاب_باز
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
1403/03/19
#khaterehbaziya0
@khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
باید بنویسم.همیشه این وقت سال نوشتهام همین روزهایی که گرما از تن آدمیزاد بیرون میزند و هرم آب دست را میسوزاند همین روزهایی که باد گرم میپیچد توی مغزم و میچرخاندم به خود به خودم به عمری که رفته، تباه شده .همین روزهایی که آتش آلو میگیرد تا سینهام و راه نفس را میبندد.همین روزهای خاکآلود که بیست روز از تابستان رفته است ومن در ظهرگاهی داغ داغ چشم باز کردهام به روی دنیا. همین روز باید بنویسم.
اما مشکل اینجاست که هم خسته ام، هم باخته ام.هم هزار حرف نگفته دارم که باید گفت.یعنی چه کنم با ولولهی توی سرم که میگوید،بنویس و دستی دردناک که میگوید بس است می دانی چند سال است داری کلمات را ردیف میکنی؟چه فایده آخر؟
این روزها خسته و دلتنگم برمن ببخشید تلخیام را.ادم وقتی شصت و سه سال شد باید کارنامهای خوبی داشته باشد.ندارم.هیچ غلطی نکردهام. چه آرزوها که نداشتهام.
تن خسته و کمتوان و جان پر شررم مدام در فکر کارهای نکردهاند، کارهایی که دوست داشتم و دارم انجامشان دهم و یکی از آنها اینکه از اول سال تصمیم داشتم یک دوره کتابخوانی بگذارم با تعداد کمی از دوستان این صفحه که تا به حال نشده.قول میدهم در صورت تمایل شما جمعی کوچک در روزهایی از ماه کنار هم از کتابها خواهیم گفت.
دوست دارم گاهی اوقات از درسهای که از روزگار گرفتهام برایتان بنویسم شاید کسی خوش نداشته باشد که البته باکی نیست.
دوست دارم...
اصلا امشب پر از آرزوهای برآورد نشده است.پر از خواستنها و نتوانستنهایم. پر از کارهای نکرده
اما من بندهی خوشی های کوچکم.
بندهی لیس زدن بستنی کنار آرتا
خرید کردن با شیما
و خورش کرفس درست کردن
من عاشق به هیچ و پوچ خندیدنم ،عاشق رقصیدن.آواز خواندن،بازی کردن.
و حتما بزرگترین آرزویم دیدن شادی مردم این سرزمین است
روزی_مثل_امروز
شهره_احدیت
#پست
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
🗓 1403/04/20🌺
#khaterehbaziya0🌺
@khaterehbaziya0🌺
@aliziyaoriginal🌺
اما مشکل اینجاست که هم خسته ام، هم باخته ام.هم هزار حرف نگفته دارم که باید گفت.یعنی چه کنم با ولولهی توی سرم که میگوید،بنویس و دستی دردناک که میگوید بس است می دانی چند سال است داری کلمات را ردیف میکنی؟چه فایده آخر؟
این روزها خسته و دلتنگم برمن ببخشید تلخیام را.ادم وقتی شصت و سه سال شد باید کارنامهای خوبی داشته باشد.ندارم.هیچ غلطی نکردهام. چه آرزوها که نداشتهام.
تن خسته و کمتوان و جان پر شررم مدام در فکر کارهای نکردهاند، کارهایی که دوست داشتم و دارم انجامشان دهم و یکی از آنها اینکه از اول سال تصمیم داشتم یک دوره کتابخوانی بگذارم با تعداد کمی از دوستان این صفحه که تا به حال نشده.قول میدهم در صورت تمایل شما جمعی کوچک در روزهایی از ماه کنار هم از کتابها خواهیم گفت.
دوست دارم گاهی اوقات از درسهای که از روزگار گرفتهام برایتان بنویسم شاید کسی خوش نداشته باشد که البته باکی نیست.
دوست دارم...
اصلا امشب پر از آرزوهای برآورد نشده است.پر از خواستنها و نتوانستنهایم. پر از کارهای نکرده
اما من بندهی خوشی های کوچکم.
بندهی لیس زدن بستنی کنار آرتا
خرید کردن با شیما
و خورش کرفس درست کردن
من عاشق به هیچ و پوچ خندیدنم ،عاشق رقصیدن.آواز خواندن،بازی کردن.
و حتما بزرگترین آرزویم دیدن شادی مردم این سرزمین است
روزی_مثل_امروز
شهره_احدیت
#پست
#شهره_احدیت
#سیدعلی_ضیا
#خاطره_باضیا
#khaterehbaziya0
@khaterehbaziya0
@aliziyaoriginal
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM