خوانسارنیوز (مهمترین اخبار خوانسار و ایران)
5.48K subscribers
61.3K photos
14.4K videos
951 files
55.8K links
کانال اطلاع رسانی خوانسارنیوز
@khansarnews1
🔻شرایط و هزینه نشر انواع آگهی:
https://t.me/khansarnews_ads/31
مدیر مسؤول: خسرو دهاقین
🔺تماس با ادمین، ارسال خبر یا سفارش آگهی:
@khosrodahaghin
@mahan3831
نشانی اینستاگرام:
https://instagram.com/khansarnews.ir
Download Telegram
به بهانه پنجم دی‌ماه سالروز تولد نابغه‌ی شکسته‌نویسی ایران استاد یدالله کابلی خوانساری
... حکیمی پسران را پند همی‌داد که جانان پدر! هنرآموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد به‌یک‌بار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده و گر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است هرکجا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی‌هنر لقمه چیند و سختی بیند.
صائب! از دل خبر عشق هنرمند بپرس
عقل کج‌فهم چه داند چه هنر دارد عشق؟
پنجم دی‌ماه سالروز تولد شکسته‌نویس برجسته و تاج اهل هنر، جناب استاد یدالله کابلی خوانساری است. نام خوانسار، بارها به قله‌ی هنر ایران رفته است. استادان بی‌نظیر آوازش، «ادیب» و «محمودی» با سبک ویژه و نوآوری‌ها و صدای خاص خودشان مدت‌ها بر قلمرو موسیقی ایران حاکم بودند و اکنون نیز در عرصه‌ی هنر، «استاد یدالله کابلی» صدرنشین است که جای فخر و بالندگی دارد.
یکی پور زاد آن هنرمند ماه
چگونه سزاوار تخت و کلاه
هرچند هنر خوشنویسی همپای نوشتن در خوانسار قدمت دارد و گواه ما خطوط ارزشمند قبور و بناهای مذهبی و نیز اخبار فراوانی از خوشنویسان خوانساری از عهد صفوی تا به امروز در دست است اما هنر استاد یدالله کابلی و نوآوری او در این عرصه از جنس دیگری است و او را در بام این هنر جای‌داده است و بی‌گمان در آینده نام او در ردیف درویش عبدالمجید طالقانی و سید علی‌اکبر گلستانه جاودان خواهد ماند.
استاد ارجمند یدالله کابلی در پنجم دی‌ماه سال 1328 در شهر خوانسار متولد شد. هرچند خانواده‌ی او سابقه و شهرت ویژه‌ی هنری نداشته‌اند اما همپایی با پدر در هنر مشبک، فضای مطبوع خوانسار، مردم هنردوست و اتفاق خاص برنده شدن در مسابقات خوشنویسی او را به این عرصه هدایت ویژه کرد و همچنین نبوغ و علاقه‌مندی ویژه‌ی ایشان در هنر خط وی را به محضر استادان برجسته‌ی این هنر رهنمون نمود. او با فراگیری نستعلیق در محضر استاد میرخانی به اوج کمال رسید و پس از مدتی خط شکسته را رشته‌ی ویژه‌ی خود نمود و از سال 1347 رسماً به عرصه‌ی هنرمندان این رشته درآمد. کابلی خط شکسته را احیا کرد. این خط، سال‌ها بود که شاید تحت تأثیر بازگشت ادبی و شرایط مشروطه با عنایت کمتری مواجه بود. کابلی در سال 1350 رسماً آموزش این خط را شروع کرد و به‌زودی رونقی در بازار این خط ایجاد کرد.
تا گشت خریدار هنر رأی بلندش
بازار هنرمندان یک‌باره روا شد
استاد کابلی در سال 1385 به‌عنوان چهره ماندگار خوشنویسی شناخته و نشان هنری ویژه دریافت نمود. کابلی از نوآوری در شکسته‌نستعلیق پشتیبانی کرد و ترکیب اقلام گوناگون این خط را در یک صفحه ابداع کرد و ازاین‌جهت توانست جایگاه بی‌رونق شکسته‌نویسی را چنان رونق دهد که نام او به‌عنوان تأثیرگذارترین هنرمند معاصر در این رشته اسباب افتخار خوشنویسان شود. کابلی تاکنون حدود ده مجموعه‌ی بی‌نظیر از خط خود در قالب کتاب وارد بازار کرده است و ده‌ها نمایشگاه انفرادی و جمعی در ایران و بیشتر ممالک مترقی جهان دایر نموده است. باخبر هستم که در سال 1392 نیز نمایشگاهی در هتل زاگرس خوانسار دایر نمود که با استقبال همشهریان خوانساری روبرو شد. از خداوند بزرگ برای این هنرمند پرافتخار عمر باعزت و سربلندی خواستاریم.
مبادا چشم بد راسوی او راه
چو بر شاه آفرین کرد آن هنرمند
ویست. محمدحسین فروغی

🍃🌸 #ویست_آنلاین
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw
مرگ یاران همه سخت است عزیزان اما
ماتمی سخت تر از مرگ پدر نیست که نیست
با تسلیم به خواست خداوندی، پدری ساکت و مهربان و جانبازی سرافراز که بیش از سی سال زخمهای جنگ را با خود همراه داشت از دست دادیم. اگر همدمی و همراهی شما عزیزان نبود این ماتم سخت‌تر بود. لازم می دانیم از همراهی محبت آمیز مقامات محترم نهادها و ادارات دولتی، امام جمعه، فرماندار و نماینده محترم شهرستان، فرماندهان سپاه نواحی خوانسار و گلپایگان، بنیاد شهید، اداره تامین اجتماعی، کانون بازنشستگان سپاه خوانسار، مدیریت و پرسنل فروشگاه رفاه گلپایگان و پایگاههای بسیج، شهرداری و شورای شهر ویست، فرهنگیان و کارمندان محترم و مردم شریف ویست که با حضور آرام بخش و یا پیام محبت آمیز خود به آیین تشییع و ختم پدرمان، به این مراسم شکوهی ویژه بخشیدند، تشکر کنیم. باری از این که به سبب تالمات روحی قادر به سپاس جداگانه نیستیم شرمساریم، آرزو داریم همواره شاد باشید، زبان محبت آمیز و شانه های مهربانتان را از یاد نخواهیم برد.
خانواده سلامی
#ویست_آنلاین
@vistonline
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw
کانال #ویست_آنلاین کانال جامع شهر ویست
📣🔔📣اخبار ویست، گزیده اخبار سیاسی اقتصادی و اجتماعی و ورزشی کشور، مطالب گزیده علمی، مناظر ویست و خبرهای مهم دیگر را در این کانال دنبال کنید.
♥️مطالب شنیدنی وعکسهای قدیمی ویست را با رعایت حقوق اجتماعی افراد برای ما بفرستید.
🔔پیامهای تبریک و تسلیت، آگهی های مختلف خرید و فروش و انواع تبلیغات شما مجانی منتشر می شود.
ما را به دوستان معرفی کنید.
دوست داریم آینه اخلاق و اخبار باشیم و این به کمک شما میسر است.
♦️♦️♦️♦️♦️♦️
🍃🌸 #ویست_آنلاین
🍃🌸 @vistonline
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw
🌻قصه شیرین
که تو شیرین‌تری از آن شیرین
که بشاید به داستان گفتن
🟩قصه‌ی شیرین‌جان ناطقی از آن قصه‌هایی است که «در جام جهان چون تلخ و شیرین به هم‌اند». شیرین‌جان در آبادی به «خاله‌شیرین» معروف بود و همه به این نام صدایش می‌کردند. زنی باابهت بلندبالا و زیبا با چشمانی رنگی و موهای بور که شاید در تلخ‌ترین روزگاران ویست به دنیا آمده بود. پدرش اسدالله از مهاجران نومسلمانی بود که در اواخر قاجاریه به ویست مهاجرت کرده‌بود و همپای مردم ویست از کشتار قحطی 1296 و یورش رجبعلی، جان سالم به‌در برده و روزگار به‌سختی می‌گذراند. شناسنامه شیرین از1300 است ولی حتماً چند سالی از شناسنامه‌اش بزرگ‌تر بود. روزگار شیرین از آغاز با تلخی بود اما او سرسخت و استوار از سختی‌ها گذشت و فرزندان خود را با عزت بزرگ کرد. زندگی او مثل بسیاری از زنان دیگر، متأثر از تلخ‌کامی روزگار و جامعه‌ی مردانه و مردسالار بود ولی باآنکه شکست و فقر فراوان کشید اما هرگز در برابر روزگار شکست نخورد و این نام او را در ویست جاودانه کرد.
🎥قدیمی‌ترین خاطراتم از او به اوایل دهه 50 برمی‌گردد که او زنی 50 ساله و من پنج‌ساله بودم. از کار، عار نداشت و برای زنان از نان پختن تا مشک‌زدن، انگور بستن، و قالی‌بافی کار می‌کرد. وقتی مدرسه می‌رفتم از در خانه‌ی او، در کنار جوی پرآب قنات جومزه رد می‌شدم. معمولاً جلوی در خانه مشغول دوک‌ریسی یا سبدبافی بود و کسی در حریم دید او جرئت نداشت آدم‌های بی‌دست و پایی مثل من را بزند. به خاطر همین احساس امنیت، دوستش داشتم. هیچ‌وقت بیکار نبود، تابستان‌ها از خرمن‌های گندم ساقه گندم جدا و دسته می‌کرد و در وقت‌های بیکاری سبد و «چُلّادری» می‌بافت یا دوک می‌ریسید و بند (ریسال)«رسن» با موی بز می‌بافت و البته دسته مرغ‌های او هم معروف بود که بخشی از امورات زندگی‌اش را از آن‌ها می‌گذراند.
شیرین‌جان زنی خودساخته و بی‌آزار و آزاده بود. به هیچ‌کس هم اجازه حق‌خوری نمی‌داد و حق خودش را به زبان‌آوری و دلاوری می‌گرفت. کمتر مردی بود که از او حساب نبََرد. هرگز تملق نگفت، دریوزگی نکرد و آزادگی خود را نفروخت. وقتی نوه‌اش «حسین» از شجاعت‌های مادربزرگش می‌گفت، دلش می‌خواست تا صبح حرف بزند، انگار خاطراتش تمامی نداشت. باآنکه فرزندانش وضع مالی مناسبی داشتند و از هیچ کمکی دریغ نداشتند اما خاله‌شیرین به هیچ‌کس جز اراده‌ی خود تکیه نکرد. از سوخت زمستان که از بوته بیابان بود تا هیمه‌ی تنور همه را خودش جمع می‌کرد. انگار عزت‌نفس خود را با آفتاب عوض نمی‌کرد و قضاوت دیگران برایش مهم نبود. تا جان و توان داشت تمام امواتِ زن را، بدون چشمداشت و باکرامت و عزت می‌شست. به مسجد می‌رفت، در مجالس مذهبی، کلانتر زنان بخش زنانه بود و هیچ‌کس جرئت نداشت بالای حرف او حرف بزند، بی‌تکلف مسجد را جارو و ظرف‌های مسجد را می‌شست. مادرم می‌گفت: فریادرس زن‌های محل بود و بدون انتظار به همه کمک می‌کرد ولی انصافاً زن‌های محل هم قدردان او بودند ازجمله خاله خدیجه، همسر حاج محمد آقا، جانش به «شیرین» بسته بود. خاله‌شیرین برای خیلی‌ها مادر بود. هرروز درراه مدرسه چنان ذوق ما را داشت و ماشاالله می‌گفت که دلم می‌خواست همان‌جا بنشینم چون احساس امنیت می‌کردم.
🌧️داستان «آشِ باران» خاله‌شیرین زبانزد مردم ویست است. یادم هست در خشک‌سالی‌ها ساده و بی‌تکلف با پای‌برهنه «پاپتی» در کوچه‌ها می‌گشت و مواد آش را خانه به خانه می‌گرفت و در موعد مقرر پای مصلا می‌رفت و آش می‌پخت و حتماً باران یا برف هم می‌آمد. رابطه ساده و بی‌تکلف او با خدا به قصه «موسی و شبان» می‌ماند. سال‌های آخر عمر خاله‌شیرین با تلخ‌کامی گذشت. از دهه شصت، برخی سودجویانه میان دو قنات باستانی ویست چاه زدند و همچنان که جان قنات‌ها گرفته می‌شد جانِ شیرین هم کم می‌شد. اعتراضات مردم بی‌جواب ماند و کسی هم‌دست از پا خطا نمی‌کرد. آخرین جوش‌های شیرین را من آن روزها دیدم. الآن که یادم می‌آید آن روز خاله‌شیرین از خیابان می‌گذشت و داد می‌زد: «مرد میان آبادی نیست»، اشکم درمی‌آید. خاله شیرین، کشاورزی نداشت و «خوش‌نشین» بود اما خیلی خوب می‌فهمید چه بلایی دارد بر سر آبادی می‌آید، که دیدیم!
حدود سال 75 بود که برای آخرین بار جلوی همان دَر به دیوار تکیه داده بود، دیگر آن توان قدیم را نداشت، پریشان بود با نگاهی حسرت آلود به زمین‌های خشک. احوالش را که پرسیدم همان تکیه‌کلام همیشگی‌اش را گفت: «شالا چاق باشی» ولی نه آن زنگ قدیم در صدایش و نه آن برق در نگاهش. بغضم ترکید، می‌دیدم آخرین نفرات از زنان نسل فراموشی چنین بی‌رمق آب می‌شوند.
🖤در آذرماه 77 جانِ شیرین به جان‌آفرین تسلیم شد و گرچه جسمش را به خاک سپردند اما قصه شیرین جاودانه شد.
گر چو فرهادم به تلخی جان برآید باک نیست
بس حکایت‌های شیرین باز می‌ماند ز من
اصفهان- محمدحسین فروغی
#ویست_آنلاین
@vistonline
@khansarnews1
فعالیت های شهرداری شهر ویست
هفت سین نوروزی
آماده سازی میادین جهت نوروز
#ویست_آنلاین
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw
خوانسارنیوز (مهمترین اخبار خوانسار و ایران)
با توجه به این که فرش ذهن بافت، از ویژگی های خاص #شهر_ویست است، تابلوی نصب شده توسط شهرداری خوانسار سبب انتقاد یک رسانه در شهر ویست شد. در حالی که از ماهها پیش، شهرستان خوانسار دارای دو شهر مستقل «خوانسار» و «ویست» شده است، متاسفانه در بسیاری از ادبیات اداری…
در پیِ بی‌سلیقگی و خطای واحد فرهنگی شهرداری خوانسار که شهر خوانسار را (و نه شهرستان را)، شهر فرشهای ذهنی‌بافت خواند، این یادداشت را که قبلاً نوشته بودم دوباره منتشر می‌کنم.

❇️ فرش ویستی «ذهنی‌باف» نیست.

فرش ویست را به جرأت می‌توان یکی از یادگارهای تمدنی ایرانی دانست و باید روی آن کار شود. من برای این مدعای سخت، دلایل متعدد دارم. سابقۀ سکونت در ویست که از نام سه هزارساله‌اش «ویس» هم قابل جست‌وجوست و نقش‌های متعدد از شکل چهارباغی تا زیگوراتها و شمسه و نُمادهای دیگر که تماماً نمادهای پیش از اسلام است گواه آن است که این فرش به صورت متوالی در ویست بافته می‌شده و چنان که پیش از این در خاطرات خود از ویست نوشته‌ام صنایع وابسته به این فرش از پشم‌ریسی تا تولید رنگ و رنگرزی هم در ویست به صورت دستی خودکفا و موجود بوده است. با این حساب این فرش قدمتی چند هزارساله دارد. سؤال مهم اینجاست که آیا در گذشته‌های بسیار دور هم به صورت حاضر برای فرش نقشه تهیه می‌کردند و خانهای مختلف آن را مشخص می‌کردند؟ پاسخ ساده است. این امکان نبوده و حافظۀ تصویری بافنده چُنان به این هنر آموخته شده بود که تصور نقشه‌ای را که در ذهن داشت و یا آن که می‌خواست بکشد را تصویر می‌کرد و در فرش جای می‌داد.
این همه مقدمه را برای آن نوشتم تا بگویم «فرش ذهنی‌باف» بدون نقشه است و در ردۀ فرشهای عشایری که نقشۀ خاصی ندارد و قاعده‌مند نیست جا می‌گیرد. در آن فرش، بافنده تصمیم می‌گیرد در سطح یکرنگ و بدون حاشیۀ قالی، نقش یک بز را به سبک سنگ‌نگاره‌ها بیندازد. این گونه فرشهای بی‌قاعده و با بوم یکرنگ که در ردیف «گبه»‌های عشایری است را از نظر فنی ذهنی‌باف می‌خوانند. حال با این حساب اگر منظورمان از ذهنی‌باف تعریف خاص آن باشد اجازه نداریم فرش ویستی را ذهنی‌باف بخوانیم اما در معنی عام آن که بافتن فرش با نقشۀ مشخص از روی حافظه باشد شاید بتوان چنین گفت.
چون شادروان پدرم در کار فرش ویستی خبره بود و عمویم نیز از تولید کنندگان مشهور و مبتکر بهبافی این فرش است و از سویی تجار فرش ویستی در ایام رونق این فرش در سالهای قبل از انقلاب به منزل ما رفت و آمد داشتند نکاتی در ذهن من مانده است که خریداران در موقع خرید آنها را شاخص تعیین قیمت فرش می دانستند که از آن جمله هماهنگی رنگها و هارمونی کلی، پردازش هماهنگ با قیچی، هماهنگی طول و عرض، قناس نبودن، جاگزینی دقیق حوض‌ها در دو طرف و از همه مهم‌تر اندازۀ متوازن فرش از وسط نقشه یعنی مرکز حوض بزرگ تا جانبین و نیز کج نبودن گلها بود. یادم هست بعضی تجار وقتی بافندۀ فرش را می شناختند دیگر فرش را ورانداز نمی‌کردند و ندیده می‌خریدند. این شاخصه‌ها کمتر در فرش گبه به عنوان شاخص قیمت به کار گرفته می‌شود. این نشان می‌دهد که باید نقشه درست پیاده شده باشد پس نقشه دارد و به کار بردن «ذهنی‌باف» باعث انحراف ذهن می‌شود. دستان سرد و لرزان و پر مهر مادرم و همۀ مادران ویستی که هنرمندان واقعی این مرز و بوم و واسطۀ انتقال این عشق و هنر به نسلهای نو بوده‌اند را می‌بوسم.
در مورد فرش ویست که به ثبت ملی هم رسیده، مقالات علمی پژوهشی متعددی نوشته شده و در دسترس است.
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوّار بماند
محمد حسین فروغی
🍃🌸 #ویست_آنلاین
🍃🌸 @vistonline
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw
حاج احمد

فرقی که میان این و آن است
مابین زمین و آسمان است!
پیر و مرشد مداحان ویست بود. از طفولیت با نوحه‌های او آشنا شدم و هر از گاهی هم پنجشنبه‌ها برای ختم یاسین به منزل ما دعوت می‌شد. چون عموزادۀ پدری بودیم در خانوادۀ ما به «آم احمد» یا عمو احمد معروف بود. خانه‌شان یکی از خانه‌های قدیمی مربوط به دوران قاجار در ویست بود که صورت «خانه‌قلعه» داشت و لب جوی آب کنار مسجد فاطمیه بود. از این‌دست خانه قلعه‌ها در ویست فراوان داشتیم که در آن چندین خانواده زندگی می‌کردند اما یک در حیاط داشت و حیاط آن میان چند خانواده مشترک بود که می‌توانست امنیت بیشتری داشته باشد. اصلاً اکثر خانه‌های دوران قاجاری از ویست این شکلی بودند. کلیه پشت‌بام‌ها به هم وصل بود و کلی ارتباطات از طریق بام و دریچه‌ها برقرار می‌شد. خانه زیبا بود، نقاشی‌های گل و مرغ دوران قاجار بر دیوارهای بعضی اتاق‌های این قلعه مخصوصاً آن اتاقی که مربوط به حاج رقیه بود را خیلی‌ها دیده بودند.
حاج احمد فروغی که متولد سال هزار و سیصد بود و درست نود و سه سال هم عمر کرد، اهل قران و دعا بود و باقی هیچ. در زندگی‌اش کار کشاورزی داشت و گفت‌وگویی از دیگران یا غیبت و امثال آن در کارش نبود وقتی هم دیگران می‌گفتند سکوت می‌کرد. تابستان‌ها از صبح تا پسین در مزرعه بود و زمستان‌ها یا در مسجد بود و یا در منزل بعد از رسیدگی به گاو و گوسفند مشغول دعا و قرآن بود. یادم هست وقتی با مادرم برای آوردن آب یا بردن ظرف‌ها برای شستن به لب جوی می‌رفتیم صدای قرآن خواندن و گاهی هم صدای قلیان کشیدن حاج احمد به گوش می‌رسید. از هر کس در ویست بپرسید قبول می‌کند که این مرد بزرگ نمونه حقیقی از آدم‌هایی بود که گفته‌اند «آزارش به مورچه هم نرسید». برای من همیشه نمونه‌ی رعایت سنت بود. اولین و آخرین عروسی هفت شبانه‌روزی را که دیدم همین حاج احمد برای اولین پسرش داوود گرفت که سنت‌های قدیم را نعل به نعل در خود داشت. خیلی خوش سلیقه بود، اوایل زمستان که می‌شد، کوله‌های چوب تنباکو که بوی مطبوعی داشت را جدا کرده مخصوص خود می‌کوفت و آماده می‌کرد. البته دیده بودم زمستان‌ها جوراب پشمی هم می‌بافت و دیده بودم گاهی دوک هم می‌ریسید و بیکار نبود اما تابستان که می‌شد از همان اول صبح به صحرا می‌رفت و غروب بازمی‌گشت. منزل ما زیاد می‌آمد به‌ویژه وقتی برای ختم یاسین می‌آمد بعد از ختم یاسین کلی با پدرم گفتگو داشتند ولی من هر وقت او را می‌دیدم یاد نوحه‌هایش می‌افتادم:
تا قرعه‌ی شهادت بر نام اکبر آمد / لیلا به ناله گفتا عمرم دگر سرآمد
راست می‌گویند که «سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند» حاج احمد که شاید بیش از هفتاد سال مداح و نوحه‌خوان ثابت مسجد فاطمیه بود و گاهی در مراسم ختم افراد قرآن هم می‌خواند، برای هیچ‌کدام از این‌ کارهای خود پولی نگرفت به همین خاطر همه دوستش داشتند. نوحه‌های حاج احمد مثل مداحان امروزی نبود او پرمعنا و کاملاً مناسبتی انتخاب می‌کرد و برای شب‌های مختلف محرم و بیست و یکم رمضان نوحۀ مخصوص می‌خواند اما نوحه و دعای معروف او بعد از بازگشت هیأت از مزارستان در ظهر عاشورا، واقعاً لذت‌بخش بود یعنی این‌ که معنویت آن روز را حس می‌کردی و این برای ویستی‌ها مخصوصاً اهل محله رباط فسوسان (نوستالوژیک) است. حاجی با آن ترکیب لباس قدیمی خود که هیچ‌ وقت هم عوضش نکرد، حدود شصت بیت نوحه را در آن مخمس از بر می‌خواند و پس از هر دو بیت دیگران باید مصراع «الهی یارب آمین» را تکرار می‌کردند. یادش به خیر باشد، در آن سال‌های کودکی و نوجوانی من تلفظ درست این مصراع را نمی‌دانستم و بعداً که خواندم چقدر به خودم خندیدم! خصوصیت حاجی همین خالص خواندن و از بر خواندن بود و البته به نواهای آواز ایرانی هم مسلط بود زیرا برای تنظیم نوحه‌ها که سه ضرب یا دوضرب و یک‌ضرب باشد مهارتی ویژه داشت.
یاد حاج احمد همیشه زنده است و از خاطره‌ها نخواهد رفت. این قصه را اتفاقاً می‌خواستم شب بیست و یکم ماه رمضان منتشر کنم تا در شبی که حاجی در آن نوحه می‌خواند از او یاد شود اما چرخ گردان چنان کرد که سه روز پیش عمو داوود عزیز، فرزند حاج احمد هم آسمانی شد. الهی به‌حق این شب‌های قدر، روح حاج احمد، عمو داوود و فرزندش حیدر شاد باشد.
خُنُک تنی که پس از وی، حدیثِ خیر کنند
که جز حدیث نمی‌ماند از بنی‌آدم
اصفهان- محمدحسین فروغی
#ویست_آنلاین
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw
کانال #ویست_آنلاین با توجه به طبیعت زیبای شهرمان در فصل بهار در دوبخش حرفه ای و موبایل برای هنرمندان و علاقمندان به طبیعت و عکاسی اقدام به برگزاری این مسابقه نموده
لطفاً تصاویر خود را برای ما ارسال کنید تا پس از داوری نهایی به ۳ اثر برگزیده جایزه نقدی پرداخت خواهد شد.

🍃🌸 #ویست_آنلاین
🍃🌸 @vistonline
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw
ای فروغت تافته در سینه ها
روشن از تصویر تو آینه ها
تا توهستی پیشوای مذهبم
ذکر تو آنی نیفتد از لبم

ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مراسم روضه و عذاداری برگزار میگردد.
به کلام: حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ مصطفی عادل پور

با نوای: حاج مرتضی حمراطلایی

زمان: پنجشنبه ۱۴۰۱/۳/۵ همگام با نماز مغرب و عشا
مکان: حسینیه و مسجد حضرت ابوالفضل شهر ویست
ضمناً در پایان بر سر سفره سقا مهمان خواهیم بود.
#ویست_آنلاین
@vistonline
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw
#بر_قله_افتخارات
رتبه های استانی جشنواره خوارزمی شهرستان خوانسار
🍃🌸 #ویست_آنلاین
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
@Khansarnews1
صفحه ما در اینستاگرام:
instagram.com/khansarnews.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نقالی زیبای خانم یاسینی در مراسم بزرگداشت دکتر محمودآبادی، مرکز تحقیقات معلمان اصفهان
#ویست_آنلاین
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
@Khansarnews1
صفحه ما در اینستاگرام:
instagram.com/khansarnews.ir
ابوریحان و نقش وی در تاریخ علم
دوشنبه ۱۴ شهریور ساعت ۲۱:۰۰
از صفحه اینستاگرام:
@hosainfrughi
🍃🌸 #ویست_آنلاین
@vistonline
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
@Khansarnews1
صفحه ما در اینستاگرام:
instagram.com/khansarnews.ir