وسط روز گرفتار شبم باور کن
بازهم شعله کشیده غضبم باور کن
اولین بار شلوغی گذر را دیدم
چه شلوغی بدی، در عجبم باور کن
یادشان رفته که نان پدرم را خوردند
بین کوفه بدهی شد طلبم باور کن
هرقدر گفتم #علی بر دهنم سنگ زدند
بغض دارند ز اصل و نسبم باور کن
نه سلامی نه علیکی همه توهین کردند
خسته از طایفه ای بی ادبم باور کن
آشنایان جلوی قافله خیره شده اند
من هم از قافله قدری عقبم باور کن
عده ای نذری و خیرات به ما میدادند
سخت دلگیر ز نان و رطبم باور کن
تشنگی بعد تو افتاد بجان زینب
موقع خطبه ترک خورد لبم باور کن
#نـوكــر_نـوشت:
#حسـین_جـان💔
بی تو آوارم و بر خويش فرو ريخته ام
اي همه سقف و ستون و همه آبادیِ من
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیداحمد_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
بازهم شعله کشیده غضبم باور کن
اولین بار شلوغی گذر را دیدم
چه شلوغی بدی، در عجبم باور کن
یادشان رفته که نان پدرم را خوردند
بین کوفه بدهی شد طلبم باور کن
هرقدر گفتم #علی بر دهنم سنگ زدند
بغض دارند ز اصل و نسبم باور کن
نه سلامی نه علیکی همه توهین کردند
خسته از طایفه ای بی ادبم باور کن
آشنایان جلوی قافله خیره شده اند
من هم از قافله قدری عقبم باور کن
عده ای نذری و خیرات به ما میدادند
سخت دلگیر ز نان و رطبم باور کن
تشنگی بعد تو افتاد بجان زینب
موقع خطبه ترک خورد لبم باور کن
#نـوكــر_نـوشت:
#حسـین_جـان💔
بی تو آوارم و بر خويش فرو ريخته ام
اي همه سقف و ستون و همه آبادیِ من
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیداحمد_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
امشب به رنگ فصل خزان گریه می کنیم
هم ناله با زمین و زمان گریه می کنیم
هر چند گفته اند که آرام گریه کن
اما بلند و ضجه زنان گریه می کنیم
امشب که خانه ی دلمان غم گرفته است
مـانند ابـرهـای روان گریه می کنیم
هم پای کوچه های مدینه نشسته ایم
با روضه های تازه جوان گریه می کنیم
تازه جـوان و قـدِ کمانی تعجب است
از غصه های قـدِ کمان گریه می کنیم
داریم پای روضه یتان پیر می شویم
امـا هنـوز از غـمـتـان گریه می کنیم
این خانه ی غمیست پر از غربت بقیع
از داغ قـبرهای نهـان گریه می کنیم
آری دوباره بر سر سفره نشسته ایم
امشب برای مادرمان گریه می کنیم
#نـوكــر_نـوشــت:
#وای_مـادرم
چند ضربه به در خورد، زجایش اُفتاد
مادری خم شد و از درد صدایش اُفتاد
پدری آب شد از شـانه عـبـایش اُفتاد
درِ آتـش زده روی سـر و پایش اُفتاد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدحسین_عطـری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
هم ناله با زمین و زمان گریه می کنیم
هر چند گفته اند که آرام گریه کن
اما بلند و ضجه زنان گریه می کنیم
امشب که خانه ی دلمان غم گرفته است
مـانند ابـرهـای روان گریه می کنیم
هم پای کوچه های مدینه نشسته ایم
با روضه های تازه جوان گریه می کنیم
تازه جـوان و قـدِ کمانی تعجب است
از غصه های قـدِ کمان گریه می کنیم
داریم پای روضه یتان پیر می شویم
امـا هنـوز از غـمـتـان گریه می کنیم
این خانه ی غمیست پر از غربت بقیع
از داغ قـبرهای نهـان گریه می کنیم
آری دوباره بر سر سفره نشسته ایم
امشب برای مادرمان گریه می کنیم
#نـوكــر_نـوشــت:
#وای_مـادرم
چند ضربه به در خورد، زجایش اُفتاد
مادری خم شد و از درد صدایش اُفتاد
پدری آب شد از شـانه عـبـایش اُفتاد
درِ آتـش زده روی سـر و پایش اُفتاد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدحسین_عطـری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم