⭕️ حجاریان: اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند همزمان روی دو صندلی بنشینند و هم این باشند و هم آن حالا ممکن است کسی اسم این رویکرد را تندروی بداند، خب بداند!
سعید حجاریان در مصاحبه با همشهری/۱:
🔸 بعضی اصلاحطلبان بهعنوان انتقاد از خود، به عقبه خود میتازند که بهعنوان نمونه میتوانم به اظهارات متأخر بعضی دوستان عزیز اشاره کنم. حتی میتوان به گفتارهای منتسب به آقای خاتمی هم ارجاع داد که ایشان هم بعضی را تندرو میداند!
🔸 مبنای استدلال منتقدان که بخشی از جریان اصلاحات را هم دربر میگیرد، روشن است. اینها معتقدند بخشی از نیروهای منتسب به این جریان به مبانی اصلاحطلبی پایبند نیستند؛ گاه انقلابی میشوند ولی از رویکرد پارلمانتاریستی صحبت میکنند.
🔸 واقعیت این است که اصلاحطلبی چارچوب مشخصی دارد؛ اگر از آنها عدول کنیم دیگر اصلاحطلب نیستیم و من توصیه میکنم این قبیل دوستان، به پارادایمهای گذشتهشان بازگردند یا لااقل به احزاب همسو بپیوندند تا هزینه اصلاحطلبان تندرو بر آنها بار نشود! مثلاً شما به نمونه سازمان مجاهدین انقلاب توجه کنید. طیفی از دوستان مانند آقایان قدیانی، آقاجری و با کمی اختلاف تاجزاده رویکرد انتقادیتر پیش گرفتهاند و طیفی دیگر مانند آقای نبوی معتدل هستند و حتی به سمت حزب کارگزاران سازندگی گرایش پیدا کردهاند. خب، این اختلافنظر از جنس انشعاب -که پیشتر در این حزب رخ داد- نیست اما از نوعی مرزبندی حکایت دارد. حالا شاخص تندروی و کندروی چهکسی و کدام رویکرد است؟ قدیانی، آقاجری و تاجزاده بهزعم برخی تندرو هستند چون انتقادات مبنایی مطرح میکنند و نبوی تندرو نیست چون حتی از دولت روحانی هم انتقاد نمیکند. من معتقدم باید هر دو صدا را بهرسمیت شناخت اما ضروری است که مرزها شفاف شود. در نیروهای حزب مشارکت هم، چنین الگویی صادق است. افرادی رویکرد انتقادی دارند و بهدنبال اصلاحات عمیقتر هستند، اما عدهای همچنان گرایش انجمن اسلامی دارند؛ چه در اعلام موضع و چه در الگوی فعالیت جمعی. معالوصف، ضرورت دارد هر کس جایگاه خودش را مشخص کند. نمیشود از عنوان و سابقه اصلاحطلبی خرج کنید، در مناسبتها و دیدارهای رسمی خود را نماینده طیف پیشروی این جریان معرفی کنید و نهایتاً، مانند اصولگرایان موضع بگیرید.
🔸 در کوتاهمدت معتقدم اصلاحطلبی علاوه بر دمکراسی و لوازماش باید درباره چند مؤلفه نظر دقیق و صریح داشته باشد.
🔸نخستین آنها «عدالت» است. به هر حال یکی از بنمایههای انقلاب، خیزش علیه نابرابری و فاصله طبقاتی بود که اکنون با هر دو درگیر هستیم. پس، فرد یا حزب اصلاحطلب باید بهلحاظ نظری و عملی بداند و بگوید پاسخاش به مسئله عدالت چیست. این امر مستلزم آن است که فساد و ناکارآمدی خودی و غیرخودی نشود و نقد دائماً در جریان باشد حتی اگر نزدیکترین افراد مورد انتقاد قرار بگیرند.
🔸دومین آنها بحث «شهروندی» است. چه بپذیریم، چه نپذیریم شهروند درجه دوم و شهروندانی که اساساً به رسمیت شناخته نمیشوند، بخشی از واقعیت موجود هستند. فرد یا حزب اصلاحطلب باید مشخص کند آیا به «شهروند برابرحقوق» معتقد است یا او هم شابلون و متر و معیارهای محدودکننده دارد؛ مثلاً باید بگوید آیا نظارت استصوابی صرفاً بهدلیل حذف اصلاحطلبان ناصواب است یا چون شایستهستیز است، باید لغو شود.
🔸سومین مؤلفه، «الگوی سیاستورزی» است.
سیاستورزی، شاید از شدت تکرار از معنا خالی شده باشد، اما مردم باید بدانند اصلاحطلبان مطابق چه اصول و با چه اهدافی سیاستورزی میکنند. آیا کسی که به هر قیمت خود را درون بازی از پیش تعیین شده سیاست پرتاب میکند، اصلاحطلب است؟ آیا کسی که ناظر شرایط موجود است و سیاست داخلی را متغیر درجه دوم میداند، اصلاحطلب است؟ لااقل، پاسخ من به هر دو پرسش منفی است.
🔸چهارمین مؤلفه «سیاست خارجی» است. واقعیت این است دیگر نمیتوان در سیاست خارجی از راهبردهای دوگانه سخن گفت و تعارف کرد. یا سیاست خارجی کشور در خدمت توسعه و منافع ملی است، یا فاقد چنین نقشی است و در خدمت توسعه نیست. فرد اصلاحطلب بدون مسامحه باید اعلام کند، حامی کدام راهبرد است و صف خود را از راهبردهای هزینهساز جدا کند.
🔸 اصلاحطلبی و اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند همزمان روی دو صندلی بنشینند و هم این باشند و هم آن. حالا ممکن است کسی اسم این رویکرد را تندروی بداند، خب بداند!
@khabarnamehe
سعید حجاریان در مصاحبه با همشهری/۱:
🔸 بعضی اصلاحطلبان بهعنوان انتقاد از خود، به عقبه خود میتازند که بهعنوان نمونه میتوانم به اظهارات متأخر بعضی دوستان عزیز اشاره کنم. حتی میتوان به گفتارهای منتسب به آقای خاتمی هم ارجاع داد که ایشان هم بعضی را تندرو میداند!
🔸 مبنای استدلال منتقدان که بخشی از جریان اصلاحات را هم دربر میگیرد، روشن است. اینها معتقدند بخشی از نیروهای منتسب به این جریان به مبانی اصلاحطلبی پایبند نیستند؛ گاه انقلابی میشوند ولی از رویکرد پارلمانتاریستی صحبت میکنند.
🔸 واقعیت این است که اصلاحطلبی چارچوب مشخصی دارد؛ اگر از آنها عدول کنیم دیگر اصلاحطلب نیستیم و من توصیه میکنم این قبیل دوستان، به پارادایمهای گذشتهشان بازگردند یا لااقل به احزاب همسو بپیوندند تا هزینه اصلاحطلبان تندرو بر آنها بار نشود! مثلاً شما به نمونه سازمان مجاهدین انقلاب توجه کنید. طیفی از دوستان مانند آقایان قدیانی، آقاجری و با کمی اختلاف تاجزاده رویکرد انتقادیتر پیش گرفتهاند و طیفی دیگر مانند آقای نبوی معتدل هستند و حتی به سمت حزب کارگزاران سازندگی گرایش پیدا کردهاند. خب، این اختلافنظر از جنس انشعاب -که پیشتر در این حزب رخ داد- نیست اما از نوعی مرزبندی حکایت دارد. حالا شاخص تندروی و کندروی چهکسی و کدام رویکرد است؟ قدیانی، آقاجری و تاجزاده بهزعم برخی تندرو هستند چون انتقادات مبنایی مطرح میکنند و نبوی تندرو نیست چون حتی از دولت روحانی هم انتقاد نمیکند. من معتقدم باید هر دو صدا را بهرسمیت شناخت اما ضروری است که مرزها شفاف شود. در نیروهای حزب مشارکت هم، چنین الگویی صادق است. افرادی رویکرد انتقادی دارند و بهدنبال اصلاحات عمیقتر هستند، اما عدهای همچنان گرایش انجمن اسلامی دارند؛ چه در اعلام موضع و چه در الگوی فعالیت جمعی. معالوصف، ضرورت دارد هر کس جایگاه خودش را مشخص کند. نمیشود از عنوان و سابقه اصلاحطلبی خرج کنید، در مناسبتها و دیدارهای رسمی خود را نماینده طیف پیشروی این جریان معرفی کنید و نهایتاً، مانند اصولگرایان موضع بگیرید.
🔸 در کوتاهمدت معتقدم اصلاحطلبی علاوه بر دمکراسی و لوازماش باید درباره چند مؤلفه نظر دقیق و صریح داشته باشد.
🔸نخستین آنها «عدالت» است. به هر حال یکی از بنمایههای انقلاب، خیزش علیه نابرابری و فاصله طبقاتی بود که اکنون با هر دو درگیر هستیم. پس، فرد یا حزب اصلاحطلب باید بهلحاظ نظری و عملی بداند و بگوید پاسخاش به مسئله عدالت چیست. این امر مستلزم آن است که فساد و ناکارآمدی خودی و غیرخودی نشود و نقد دائماً در جریان باشد حتی اگر نزدیکترین افراد مورد انتقاد قرار بگیرند.
🔸دومین آنها بحث «شهروندی» است. چه بپذیریم، چه نپذیریم شهروند درجه دوم و شهروندانی که اساساً به رسمیت شناخته نمیشوند، بخشی از واقعیت موجود هستند. فرد یا حزب اصلاحطلب باید مشخص کند آیا به «شهروند برابرحقوق» معتقد است یا او هم شابلون و متر و معیارهای محدودکننده دارد؛ مثلاً باید بگوید آیا نظارت استصوابی صرفاً بهدلیل حذف اصلاحطلبان ناصواب است یا چون شایستهستیز است، باید لغو شود.
🔸سومین مؤلفه، «الگوی سیاستورزی» است.
سیاستورزی، شاید از شدت تکرار از معنا خالی شده باشد، اما مردم باید بدانند اصلاحطلبان مطابق چه اصول و با چه اهدافی سیاستورزی میکنند. آیا کسی که به هر قیمت خود را درون بازی از پیش تعیین شده سیاست پرتاب میکند، اصلاحطلب است؟ آیا کسی که ناظر شرایط موجود است و سیاست داخلی را متغیر درجه دوم میداند، اصلاحطلب است؟ لااقل، پاسخ من به هر دو پرسش منفی است.
🔸چهارمین مؤلفه «سیاست خارجی» است. واقعیت این است دیگر نمیتوان در سیاست خارجی از راهبردهای دوگانه سخن گفت و تعارف کرد. یا سیاست خارجی کشور در خدمت توسعه و منافع ملی است، یا فاقد چنین نقشی است و در خدمت توسعه نیست. فرد اصلاحطلب بدون مسامحه باید اعلام کند، حامی کدام راهبرد است و صف خود را از راهبردهای هزینهساز جدا کند.
🔸 اصلاحطلبی و اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند همزمان روی دو صندلی بنشینند و هم این باشند و هم آن. حالا ممکن است کسی اسم این رویکرد را تندروی بداند، خب بداند!
@khabarnamehe
🔶 چرا اصلاحطلبان از روحانی حمایت کردند؟
🔸 در چنین روزی در سال ۹۲ حسن روحانی توانست با اخذ بیش از ۱۸میلیون رأی بالاتر از محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی، علیاکبر ولایتی و محمد غرضی بهعنوان رئیسجمهور کشور ایران انتخاب شود؛ انتخابی که اگر حمایت اصلاحطلبان را با خود نداشت هرگز محقق نمیشد، زیرا پایگاه سیاسی روحانی از ابتدای انقلاب و در همه ادوار، اصولگرایی بوده است و بخش قابل توجه رأیی که در سال ۹۲ به دست آورد، از سبد رأی اصلاحطلبان بود.
🗣 محمود میرلوحی، عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان:
🔸 از آقای روحانی در شرایطی رخ داد که کشور هشت سال درگیر دولت محمود احمدینژاد بود و وضعیت اقتصادی، بینالمللی و سیاست داخلی کشور در بدترین وضعیت خود قرار داشت.
🗣 ناصر قوامی، فعال سیاسی اصلاحطلب:
🔸 بعد از ردصلاحیت آیتالله هاشمی، بهترین گزینه روحانی بود
@khabarnamehe
https://eslahaatpress.com/News/31890/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD%E2%80%8C%D8%B7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF%D8%9F
🔸 در چنین روزی در سال ۹۲ حسن روحانی توانست با اخذ بیش از ۱۸میلیون رأی بالاتر از محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی، علیاکبر ولایتی و محمد غرضی بهعنوان رئیسجمهور کشور ایران انتخاب شود؛ انتخابی که اگر حمایت اصلاحطلبان را با خود نداشت هرگز محقق نمیشد، زیرا پایگاه سیاسی روحانی از ابتدای انقلاب و در همه ادوار، اصولگرایی بوده است و بخش قابل توجه رأیی که در سال ۹۲ به دست آورد، از سبد رأی اصلاحطلبان بود.
🗣 محمود میرلوحی، عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان:
🔸 از آقای روحانی در شرایطی رخ داد که کشور هشت سال درگیر دولت محمود احمدینژاد بود و وضعیت اقتصادی، بینالمللی و سیاست داخلی کشور در بدترین وضعیت خود قرار داشت.
🗣 ناصر قوامی، فعال سیاسی اصلاحطلب:
🔸 بعد از ردصلاحیت آیتالله هاشمی، بهترین گزینه روحانی بود
@khabarnamehe
https://eslahaatpress.com/News/31890/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD%E2%80%8C%D8%B7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF%D8%9F
اصلاحات پرس
چرا اصلاحطلبان از روحانی حمایت کردند؟
در چنین روزی در سال92 حسن روحانی توانست با اخذ بیش از 18میلیون رأی بالاتر از محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی، علیاکبر ولایتی و محمد غرضی بهعنوان رئیسجمهور کشور ایران انتخاب شود؛ انتخابی که اگر حمایت اصلاحطلبان را با خود نداشت هرگز محقق نمیشد،…
Forwarded from کانال اطلاعرسانی مسعود مویدی (مدیرمسئول پایگاه خبری خط سوم)
بررسی نقش مافیا خودکامه (اختاپوسان هشت پا) در فوتبال ایران در کلابهاوس خط سوم
زمان:
چهارشنبه ۲۶ آبان
ساعت ۲۰
مکان:
https://www.clubhouse.com/join/%D8%AE%D8%B7%D8%B3%D9%88%D9%85/qwDRnobL/Mz3pnrYV
زمان:
چهارشنبه ۲۶ آبان
ساعت ۲۰
مکان:
https://www.clubhouse.com/join/%D8%AE%D8%B7%D8%B3%D9%88%D9%85/qwDRnobL/Mz3pnrYV
Clubhouse
فوتبال ایران در چنگ اختاپوس هشتپا(مافیا) خودکامه - خطسوم
Wednesday, November 17 at 8:00pm +0330 with مسعودمویدی, Amir Moeinfar, chegini Sorena, داریوش شهریاری, ZOKA, h໐ŞŞēiຖ GᕼᗩᖴOᑌᖇI, Mehdi Vaezi, نیک فر اقلیدی, Ali Yazdani, Majid Saeidfar, Amir Karimi, mohammad hosseini.
The owner of this channel has been inactive for the last 5 months. If they remain inactive for the next 29 days, they may lose their account and admin rights in this channel. The contents of the channel will remain accessible for all users.