This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♟آیا واقعا وزیر نفت از حادثه تلخ خودکشی یکی از کارکنان شرکت نفت متاثر است و چه حالی دارد؟
ولی میدانیم یکی از دغدغههای اصلی او، استخدام نمایندگان ادواری است که باید به آنها حقوق نجومی بدهد.
اصولا در نگرش مدیریتی زنگنه، همه ارزش دارند جز کارکنان مجموعه شرکت نفت!
این فیلم را ببینید تا به عمق دلمشغولیهای او پی ببرید.
@khabarnamehe
ولی میدانیم یکی از دغدغههای اصلی او، استخدام نمایندگان ادواری است که باید به آنها حقوق نجومی بدهد.
اصولا در نگرش مدیریتی زنگنه، همه ارزش دارند جز کارکنان مجموعه شرکت نفت!
این فیلم را ببینید تا به عمق دلمشغولیهای او پی ببرید.
@khabarnamehe
حماس: سفیر امارات در واشنگتن، گدای عادی سازی روابط است
سخنگوی جنبش حماس:
🔹مایه تاسف است که سفیر امارات ، یوسف العتیبه در واشنگتن در مقاله خود در روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارانوت، با افتخار عنوان میکند که کشورش تحرکات جنبشهای مقاومت فلسطینی و عربی را محکوم میکند.
@khabarnamehe
سخنگوی جنبش حماس:
🔹مایه تاسف است که سفیر امارات ، یوسف العتیبه در واشنگتن در مقاله خود در روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارانوت، با افتخار عنوان میکند که کشورش تحرکات جنبشهای مقاومت فلسطینی و عربی را محکوم میکند.
@khabarnamehe
"وقتی راه یافتگان منتخب شورای نگهبان در مجلس یکدیگر را به فساد متهم میکنند"
✍محمد سهیمی:
بحث فساد ساختاری شده در ایران این روزها بسیار داغ است. محاکمه اکبر طبری، معاون و همه کاره صادق لاریجانی در زمان ریاست او بر قوه قضاییه، فقط گوشه بسیار کوچک، ولی گویایی، از فساد عمیق در حاکمیت را به مردم نشان میدهد. در نتیجه مفسدین دیگر کوشش میکنند که خودرا بعنوان مبارز جنگ با فساد عرضه کنند که حالت کمدی پیدا میکند. یکی از این جا مجلس یازدهم است که با انتخابات فرمایشی اخیر تشکیل شده است.
مجلس دستچین شده شورای نگهبان مشغول بررسی اعتبار نامه راه یافتگان است. وقتی نوبت به اعتبار نامه غلامرضا تاجگردون راهیافته گچساران رسید، برخی از راه یافتگان دیگر، از جمله علیرضا زاکانی، راه یافته قًم، به آن اعتراض کردند. اعتبار نامه تاجگردون در یکی از کمیسیونهای مجلس مامور به رسیدگی با رای ۷-۹ تصویب شده بود. اعتراض کنندگان تاجگردون را، که در مجلس دهم رئیس کمیسیون برنامه و بودجه بود و در جریان "کارزار" انتخابات خود برای مجلس یازدهم ریخت و پاش زیاد کرده بود که بحث بر انگیز شده بود، متهم به فساد و اعمال نفوذ نموده اند.
عباس عبدی، فعال سیاسی شناخته شده اصلاح طلب که به صراحت کلام شهرت دارد، درباره نمایش کمدی اعتراض به اعتبار نامه تاجگردون چنین نوشت:
"اعتبار نامه آقای تاجگردون هم استخوان بدی در گلوی اصولگرایان شده است. نه میتوانند قورتش دهند و نه بالا بیاورندش. در باره آنچه که علیه او میگویند اطلاع دقیقی ندارم. مساله من هم نبوده. و برایم هم مهم نیست که رای بیاورد یا نیاورد. در جامعهای که در بالاترین سطح دستگاه قضایی ان سالهای متمادی وضعیتی بوده که گوشهای از آن را در دادگاه اکبر طبری دیدیم، پرداختن به این که فلان نماینده کسی را برای شغل معرفی کرده نوعی شوخی و اتلاف وقت است.
همچنین معتقد نیستم که مشکل مجلس وجود نمایندگان فاسد است. مشکل مجلس ایران وجود نماینده زیر ده درصدی است! مشکل مجلس ایران حزبی و رقابتی نبودن و فاقد بینش بودن است. مشکل فاسد بودن تعدادی نماینده نیست مشکل این است که دستگاه ناظر رسمی و مدنی بر عملکرد نمایندگان و سایر قدرتمداران وجود ندارد. مشکل مجلس ایران منع ورود نمایندگانی است که بتوانند نقش مدرس را ایفا کنند و الا نمایندگانی که نقش تَدَیُّنها را بازی کنند زیاد پیدا میشوند و بعد هر کاری کردند هم کسی به آنان کاری ندارد."
عباس عبدی، فعال سیاسی شناخته شده اصلاح طلب که به صراحت کلام شهرت دارد، درباره نمایش کمدی اعتراض به اعتبار نامه تاجگردون چنین نوشت، "[به اعتراض کنندگان] یشنهاد میکنم جمله عیسی مسیح را هنگامی که دید بدکارهای را میخواهند سنگسار کنند در ابتدای رایگیری برای هر کسی که اعتبارنامهاش مورد اعتراض است تکرار کنند. [عیسی مسیح به سنگسار کنندگان گفتند] “نخستین سنگ را کسی پرتاب کند که خود شرمسار گناهی نباشد.” در پی این سخن همه سنگ های خودشان را به زمین انداختند و رفتند."
عبدی ادامه دادند، "کسانی رای منفی دهند که از هیچ رانتی [که خود یک فساد بزرگ است] بهرهمند نشده باشند، از جمله مهمترین رانت که همان رد صلاحیت رقبای قدرتمند است. کسانی رای منفی دهند که صندلی نمایندگی خود را از طریق رقابت کامل کسب کرده باشند. این حداقل انتظار است. ولی گمان نمیکنم که اندکی از صداقت و شهامتی که مردم عصر مسیح داشتند را امروز پیدا کنید. منتظر رفتار آقای قالیباف که رییس این نمایندگان است باید بود."
وقتی خود قالیباف "سردسته دزدان است،" از بقیه چه توقعی باید داشت؟
@khabarnamehe
✍محمد سهیمی:
بحث فساد ساختاری شده در ایران این روزها بسیار داغ است. محاکمه اکبر طبری، معاون و همه کاره صادق لاریجانی در زمان ریاست او بر قوه قضاییه، فقط گوشه بسیار کوچک، ولی گویایی، از فساد عمیق در حاکمیت را به مردم نشان میدهد. در نتیجه مفسدین دیگر کوشش میکنند که خودرا بعنوان مبارز جنگ با فساد عرضه کنند که حالت کمدی پیدا میکند. یکی از این جا مجلس یازدهم است که با انتخابات فرمایشی اخیر تشکیل شده است.
مجلس دستچین شده شورای نگهبان مشغول بررسی اعتبار نامه راه یافتگان است. وقتی نوبت به اعتبار نامه غلامرضا تاجگردون راهیافته گچساران رسید، برخی از راه یافتگان دیگر، از جمله علیرضا زاکانی، راه یافته قًم، به آن اعتراض کردند. اعتبار نامه تاجگردون در یکی از کمیسیونهای مجلس مامور به رسیدگی با رای ۷-۹ تصویب شده بود. اعتراض کنندگان تاجگردون را، که در مجلس دهم رئیس کمیسیون برنامه و بودجه بود و در جریان "کارزار" انتخابات خود برای مجلس یازدهم ریخت و پاش زیاد کرده بود که بحث بر انگیز شده بود، متهم به فساد و اعمال نفوذ نموده اند.
عباس عبدی، فعال سیاسی شناخته شده اصلاح طلب که به صراحت کلام شهرت دارد، درباره نمایش کمدی اعتراض به اعتبار نامه تاجگردون چنین نوشت:
"اعتبار نامه آقای تاجگردون هم استخوان بدی در گلوی اصولگرایان شده است. نه میتوانند قورتش دهند و نه بالا بیاورندش. در باره آنچه که علیه او میگویند اطلاع دقیقی ندارم. مساله من هم نبوده. و برایم هم مهم نیست که رای بیاورد یا نیاورد. در جامعهای که در بالاترین سطح دستگاه قضایی ان سالهای متمادی وضعیتی بوده که گوشهای از آن را در دادگاه اکبر طبری دیدیم، پرداختن به این که فلان نماینده کسی را برای شغل معرفی کرده نوعی شوخی و اتلاف وقت است.
همچنین معتقد نیستم که مشکل مجلس وجود نمایندگان فاسد است. مشکل مجلس ایران وجود نماینده زیر ده درصدی است! مشکل مجلس ایران حزبی و رقابتی نبودن و فاقد بینش بودن است. مشکل فاسد بودن تعدادی نماینده نیست مشکل این است که دستگاه ناظر رسمی و مدنی بر عملکرد نمایندگان و سایر قدرتمداران وجود ندارد. مشکل مجلس ایران منع ورود نمایندگانی است که بتوانند نقش مدرس را ایفا کنند و الا نمایندگانی که نقش تَدَیُّنها را بازی کنند زیاد پیدا میشوند و بعد هر کاری کردند هم کسی به آنان کاری ندارد."
عباس عبدی، فعال سیاسی شناخته شده اصلاح طلب که به صراحت کلام شهرت دارد، درباره نمایش کمدی اعتراض به اعتبار نامه تاجگردون چنین نوشت، "[به اعتراض کنندگان] یشنهاد میکنم جمله عیسی مسیح را هنگامی که دید بدکارهای را میخواهند سنگسار کنند در ابتدای رایگیری برای هر کسی که اعتبارنامهاش مورد اعتراض است تکرار کنند. [عیسی مسیح به سنگسار کنندگان گفتند] “نخستین سنگ را کسی پرتاب کند که خود شرمسار گناهی نباشد.” در پی این سخن همه سنگ های خودشان را به زمین انداختند و رفتند."
عبدی ادامه دادند، "کسانی رای منفی دهند که از هیچ رانتی [که خود یک فساد بزرگ است] بهرهمند نشده باشند، از جمله مهمترین رانت که همان رد صلاحیت رقبای قدرتمند است. کسانی رای منفی دهند که صندلی نمایندگی خود را از طریق رقابت کامل کسب کرده باشند. این حداقل انتظار است. ولی گمان نمیکنم که اندکی از صداقت و شهامتی که مردم عصر مسیح داشتند را امروز پیدا کنید. منتظر رفتار آقای قالیباف که رییس این نمایندگان است باید بود."
وقتی خود قالیباف "سردسته دزدان است،" از بقیه چه توقعی باید داشت؟
@khabarnamehe
شهرهای مختلف بریتانیا روز شنبه ۲۴ خرداد بار دیگر صحنه اعتراضاتی علیه نژادپرستی بود. این اعتراضات اما در لندن با درگیری میان معترضان به نژادپرستی و گروههای راستگرایی همراه شد که از مجسمههای مرتبط با دوره استعمار دفاع میکنند.
مجسمه شخصیتهای تاریخی از جمله وینستون چرچیل، رهبر بریتانیا در دوران جنگ جهانی دوم که معترضان وی را بیگانههراس مینامند، طی روزهای اخیر پوشانده شدهاند تا صدمه احتمالی به آنها به حداقل برسد.
پلیس در میدان ترافالگار دو گروه را که هر یک حدود صد نفر میشدند از هم جدا کرد در حالی که یک گروه شعار میداد «جان سیاهان مهم است» و گروه دیگر عبارات تحقیرآمیز نژادی به کار میبرد. این میان برخی با هم گلاویز شدند یا بطری و قوطی به هم پرتاب کردند.
@khabarnamehe
مجسمه شخصیتهای تاریخی از جمله وینستون چرچیل، رهبر بریتانیا در دوران جنگ جهانی دوم که معترضان وی را بیگانههراس مینامند، طی روزهای اخیر پوشانده شدهاند تا صدمه احتمالی به آنها به حداقل برسد.
پلیس در میدان ترافالگار دو گروه را که هر یک حدود صد نفر میشدند از هم جدا کرد در حالی که یک گروه شعار میداد «جان سیاهان مهم است» و گروه دیگر عبارات تحقیرآمیز نژادی به کار میبرد. این میان برخی با هم گلاویز شدند یا بطری و قوطی به هم پرتاب کردند.
@khabarnamehe
⭕️ قاسم انگین عضو شورای مرکزی گروه تروریستی پ.ک.ک در شمال عراق کشته شده است.
به گزارش انجمن بی تاوان، قاسم انگین از سرکردگان پ.ک.ک در عملیات هوایی نیروهای مسلح ترکیه در شمال عراق کشته شده است.
کشته شدن قاسم انگین برای ساختار پ ک ک خیلی سنگین بوده ؛ البته مهمترین بحث مدل لو رفتن این فرمانده درجه یک و زدن دقیق او میباشد یعنی اینکه ترکیه یک درجه دیگر به رهبران پ ک ک نزدیک شده است.
اما در مقابل دوران کالکان عضو کمیته رهبری گروه تروریستی پ.ک.ک اعلام کرده که کشته شدن قاسم انگین، عضو کمیته مرکزی حزب کارگران کوردستان مایه ناراحتی همه را رقم زده است و در این باره اظهار کرده که : با مرحله انتقامی که تحت عنوان نام وی آغاز می گردد این سیستم قاتل حساب پس خواهد داد.
احتمالا بزودی پ ک ک اعضای رسمی میت را در داخل کردستان عراق هدف قرار خواهد داد ، مثل کیس قبلی که در رستوران هدف قرار گرفت.
@khabarnamehe
به گزارش انجمن بی تاوان، قاسم انگین از سرکردگان پ.ک.ک در عملیات هوایی نیروهای مسلح ترکیه در شمال عراق کشته شده است.
کشته شدن قاسم انگین برای ساختار پ ک ک خیلی سنگین بوده ؛ البته مهمترین بحث مدل لو رفتن این فرمانده درجه یک و زدن دقیق او میباشد یعنی اینکه ترکیه یک درجه دیگر به رهبران پ ک ک نزدیک شده است.
اما در مقابل دوران کالکان عضو کمیته رهبری گروه تروریستی پ.ک.ک اعلام کرده که کشته شدن قاسم انگین، عضو کمیته مرکزی حزب کارگران کوردستان مایه ناراحتی همه را رقم زده است و در این باره اظهار کرده که : با مرحله انتقامی که تحت عنوان نام وی آغاز می گردد این سیستم قاتل حساب پس خواهد داد.
احتمالا بزودی پ ک ک اعضای رسمی میت را در داخل کردستان عراق هدف قرار خواهد داد ، مثل کیس قبلی که در رستوران هدف قرار گرفت.
@khabarnamehe
⭕️ بر سر اتهامات چپها کنفرانس خبری بگذارید!
⬅️ جریان چپ در خصوص اعدامهای ۶۷ تصمیمگیر صرف نبوده است!
سعید حجاریان در مصاحبه با همشهری/۳:
ببینید؛ چند مسئله درباره چپها (خطامامیها یا اصلاحطلبان) مطرح است؛ اعدام وابستگان رژیم پهلوی، اشغال سفارت آمریکا، انفجار نخستوزیری و حتی قتلهای سال۱۳۶۷! من هم منتقد اقداماتی مثل اعدام و اشغال سفارت هستم، اما این مسائل را باید امتداد انقلاب دانست و گفت منشأ صدور این احکام و دلیل بروز این اتفاقها در همان اندیشه انقلابی است و نمیتوان آنها را به اقدامات یک فرد یا چند جوان دانشجو تنزل داد. درباره پرونده انفجار نخستوزیری هم که بحمدالله همه دوستان ما را چندسال پس از واقعه زندانی کردند، در انفرادی نگه داشتند و مفصل بازجویی کردند؛ آن هم در دوره سیطره چپها! الان هم معتقدم هر نوع اتهامی متوجه چپهاست، کنفرانس خبری بگذارند و اعلام کنند. اعدامهای سال۱۳۶۷ هم بحث خاص خود را میطلبد، اما اجمالا میتوانم بگویم اولا آن اقدامات اساسا نمیتوانست در سطح اقدامات و تصمیمهای یک جریان سیاسی رخ دهد، ثانیا دستاندرکاران در قید حیات هستند و حتی از اقداماتشان دفاع میکنند. اما کسی که درباره این مسائل حساس است، چه خوب است کارنامه آقای لاجوردی را هم بررسی کند و گریزی به دوره فعالیت آقای فلاحیان در وزارت اطلاعات بزند. شعبه۷ دادستانی و وزارت اطلاعات آقای هاشمی در اختیار جریان راست بود و کیسهای زیادی هم قابل بررسی است. نقد من به هاشمی اینجاست. ایشان دوم خردادیها را رادیکال میدانست اما هیچگاه مسئولیت وزارت اطلاعات دوره خود را نپذیرفت. مگر میشود آن حجم از وقایع ریز و درشت رخ دهد و رئیسجمهور -آن هم با سطح اختیارات دوره سازندگی- بیاطلاع باشد؟ چرا هاشمی سکوت کرد؟! به هر حال یک نفر باید پاسخگوی کارنامه سعید امامی و باندش میبود.
@khabarnamehe
⬅️ جریان چپ در خصوص اعدامهای ۶۷ تصمیمگیر صرف نبوده است!
سعید حجاریان در مصاحبه با همشهری/۳:
ببینید؛ چند مسئله درباره چپها (خطامامیها یا اصلاحطلبان) مطرح است؛ اعدام وابستگان رژیم پهلوی، اشغال سفارت آمریکا، انفجار نخستوزیری و حتی قتلهای سال۱۳۶۷! من هم منتقد اقداماتی مثل اعدام و اشغال سفارت هستم، اما این مسائل را باید امتداد انقلاب دانست و گفت منشأ صدور این احکام و دلیل بروز این اتفاقها در همان اندیشه انقلابی است و نمیتوان آنها را به اقدامات یک فرد یا چند جوان دانشجو تنزل داد. درباره پرونده انفجار نخستوزیری هم که بحمدالله همه دوستان ما را چندسال پس از واقعه زندانی کردند، در انفرادی نگه داشتند و مفصل بازجویی کردند؛ آن هم در دوره سیطره چپها! الان هم معتقدم هر نوع اتهامی متوجه چپهاست، کنفرانس خبری بگذارند و اعلام کنند. اعدامهای سال۱۳۶۷ هم بحث خاص خود را میطلبد، اما اجمالا میتوانم بگویم اولا آن اقدامات اساسا نمیتوانست در سطح اقدامات و تصمیمهای یک جریان سیاسی رخ دهد، ثانیا دستاندرکاران در قید حیات هستند و حتی از اقداماتشان دفاع میکنند. اما کسی که درباره این مسائل حساس است، چه خوب است کارنامه آقای لاجوردی را هم بررسی کند و گریزی به دوره فعالیت آقای فلاحیان در وزارت اطلاعات بزند. شعبه۷ دادستانی و وزارت اطلاعات آقای هاشمی در اختیار جریان راست بود و کیسهای زیادی هم قابل بررسی است. نقد من به هاشمی اینجاست. ایشان دوم خردادیها را رادیکال میدانست اما هیچگاه مسئولیت وزارت اطلاعات دوره خود را نپذیرفت. مگر میشود آن حجم از وقایع ریز و درشت رخ دهد و رئیسجمهور -آن هم با سطح اختیارات دوره سازندگی- بیاطلاع باشد؟ چرا هاشمی سکوت کرد؟! به هر حال یک نفر باید پاسخگوی کارنامه سعید امامی و باندش میبود.
@khabarnamehe
⭕️ نخستین جرقه تندروی از حمله به ستاد خاتمی در بندرعباس و آتش زدن آن زده شد!
سعید حجاریان در مصاحبه با همشهری /۲:
🔸 زمانی کسانی که دوم خردادیها را رادیکال خواندند، به این نتیجه رسیدند که خاتمی خوب است و مشکل از اطرافیان اوست. اطرافیان هم اسم رمز حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب بود. یعنی اگر آنها حذف شوند، مشکلی با خاتمی وجود ندارد. اما هرچه پیشتر آمدیم، دیدیم دایره تندروها گسترده شد! کسانی را تندرو خواندند که اندک فعالیتی در عرصه عمومی نداشتند و این نشان میداد مشکل جای دیگری است و دوگانه تندرو-کندرو برساخته ذهنی است. اما ببینیم تندروها چه کسانی بودند. مبدأ بحث ما دوم خرداد بود، و من هم به همان زمان ارجاع میدهم.
🔸به نظر من نخستین جرقههای تندروی که معطوف به عمل سیاسی بود، مربوط میشود به ستاد انتخاباتی آقای خاتمی در بندرعباس. آنجا ستاد را به آتش کشیدند و یکی از اعضای ستاد در آتش سوخت و از دنیا رفت. علاوه بر این چندین نوبت به میتینگها و سخنرانیهای ستاد خاتمی حمله شد که شرح این وقایع کمابیش به قلم مرحوم بابک داد ثبت و ضبط شده است. ولی شاید بد نباشد به جلد جدید خاطرات مرحوم هاشمی - انتقال قدرت - ارجاع بدهیم. بنا به روایت ایشان، از ۳۱فروردین ۱۳۷۶ حملات انصار حزبالله به خاتمی شروع شد و همینطور جسته و گریخته صحبتهایی از فشار بر خاتمی به میان میآمد تا حدی که شائبه حمایت مستقیم رهبری از آقای ناطق مطرح شد. حتی هاشمی به دیداری با آقای روحانی ارجاع داده و در صفحه۱۵۴ کتاب مینویسد: «دکتر حسن روحانی آمد. اظهار نگرانی کرد از اینکه پس از موضعگیری رهبری، اگر آرای مردم با نظر ایشان هماهنگ نباشد، ضربه بزرگی به نظام خواهد بود و اینگونه موضع را اشتباه میداند...» بخش زیادی از خاطرات این برهه زمانی مربوط است به حمایتهای یکسویه، وزنکشیها، تندرویها و مقابله با نظر مردم. تا اینکه هاشمی در تاریخ ۳۰ اردیبهشت مینویسد: «آقای موسوی خوئینیها، تلفنی خبر داد که با حکم دادگاه انقلاب، امشب دارند ستاد انتخابات آقای خاتمی را تخلیه میکنند.» خب اینها نشانههای تندروی است. حالا باید بپرسیم دوم خردادیها تندرو بودند یا جریان مقابلشان. من برای جلوگیری از طولانیشدن بحث از ارجاع به روزنوشتهای بعدی هاشمی و ذکر بعضی دیگر از مسائل خودداری میکنم اما خوب است علاقهمندان سیل عذرخواهیهای معاونان و مدیران وزارت اطلاعات آقای فلاحیان را در این جلد از خاطرات آقای هاشمی بخوانند. بهعنوان نمونه هاشمی در روزنوشت ۱۷خرداد مینویسد: «جمعی از مدیران وزارت اطلاعات آمدند. از احتمال اینکه در کابینه جدید، وزیر خارج از اطلاعات بیاورند و جمعشان را پراکنده کنند، اظهار نگرانی نمودند. از دخالت در انتخابات به نفع آقای ناطق نوری شرمندهاند. برای اینکه وزیر جدید، فردی از خودشان باشد، استمداد کردند.» اینها همان افرادی بودند که کارناوال عاشورا را ساختند و در گذشته نیز سوابق مشعشعی داشتند! خب، اینها مگر نشانه تندروی نیست؟
@khabarnamehe
سعید حجاریان در مصاحبه با همشهری /۲:
🔸 زمانی کسانی که دوم خردادیها را رادیکال خواندند، به این نتیجه رسیدند که خاتمی خوب است و مشکل از اطرافیان اوست. اطرافیان هم اسم رمز حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب بود. یعنی اگر آنها حذف شوند، مشکلی با خاتمی وجود ندارد. اما هرچه پیشتر آمدیم، دیدیم دایره تندروها گسترده شد! کسانی را تندرو خواندند که اندک فعالیتی در عرصه عمومی نداشتند و این نشان میداد مشکل جای دیگری است و دوگانه تندرو-کندرو برساخته ذهنی است. اما ببینیم تندروها چه کسانی بودند. مبدأ بحث ما دوم خرداد بود، و من هم به همان زمان ارجاع میدهم.
🔸به نظر من نخستین جرقههای تندروی که معطوف به عمل سیاسی بود، مربوط میشود به ستاد انتخاباتی آقای خاتمی در بندرعباس. آنجا ستاد را به آتش کشیدند و یکی از اعضای ستاد در آتش سوخت و از دنیا رفت. علاوه بر این چندین نوبت به میتینگها و سخنرانیهای ستاد خاتمی حمله شد که شرح این وقایع کمابیش به قلم مرحوم بابک داد ثبت و ضبط شده است. ولی شاید بد نباشد به جلد جدید خاطرات مرحوم هاشمی - انتقال قدرت - ارجاع بدهیم. بنا به روایت ایشان، از ۳۱فروردین ۱۳۷۶ حملات انصار حزبالله به خاتمی شروع شد و همینطور جسته و گریخته صحبتهایی از فشار بر خاتمی به میان میآمد تا حدی که شائبه حمایت مستقیم رهبری از آقای ناطق مطرح شد. حتی هاشمی به دیداری با آقای روحانی ارجاع داده و در صفحه۱۵۴ کتاب مینویسد: «دکتر حسن روحانی آمد. اظهار نگرانی کرد از اینکه پس از موضعگیری رهبری، اگر آرای مردم با نظر ایشان هماهنگ نباشد، ضربه بزرگی به نظام خواهد بود و اینگونه موضع را اشتباه میداند...» بخش زیادی از خاطرات این برهه زمانی مربوط است به حمایتهای یکسویه، وزنکشیها، تندرویها و مقابله با نظر مردم. تا اینکه هاشمی در تاریخ ۳۰ اردیبهشت مینویسد: «آقای موسوی خوئینیها، تلفنی خبر داد که با حکم دادگاه انقلاب، امشب دارند ستاد انتخابات آقای خاتمی را تخلیه میکنند.» خب اینها نشانههای تندروی است. حالا باید بپرسیم دوم خردادیها تندرو بودند یا جریان مقابلشان. من برای جلوگیری از طولانیشدن بحث از ارجاع به روزنوشتهای بعدی هاشمی و ذکر بعضی دیگر از مسائل خودداری میکنم اما خوب است علاقهمندان سیل عذرخواهیهای معاونان و مدیران وزارت اطلاعات آقای فلاحیان را در این جلد از خاطرات آقای هاشمی بخوانند. بهعنوان نمونه هاشمی در روزنوشت ۱۷خرداد مینویسد: «جمعی از مدیران وزارت اطلاعات آمدند. از احتمال اینکه در کابینه جدید، وزیر خارج از اطلاعات بیاورند و جمعشان را پراکنده کنند، اظهار نگرانی نمودند. از دخالت در انتخابات به نفع آقای ناطق نوری شرمندهاند. برای اینکه وزیر جدید، فردی از خودشان باشد، استمداد کردند.» اینها همان افرادی بودند که کارناوال عاشورا را ساختند و در گذشته نیز سوابق مشعشعی داشتند! خب، اینها مگر نشانه تندروی نیست؟
@khabarnamehe
⭕️ حجاریان: اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند همزمان روی دو صندلی بنشینند و هم این باشند و هم آن حالا ممکن است کسی اسم این رویکرد را تندروی بداند، خب بداند!
سعید حجاریان در مصاحبه با همشهری/۱:
🔸 بعضی اصلاحطلبان بهعنوان انتقاد از خود، به عقبه خود میتازند که بهعنوان نمونه میتوانم به اظهارات متأخر بعضی دوستان عزیز اشاره کنم. حتی میتوان به گفتارهای منتسب به آقای خاتمی هم ارجاع داد که ایشان هم بعضی را تندرو میداند!
🔸 مبنای استدلال منتقدان که بخشی از جریان اصلاحات را هم دربر میگیرد، روشن است. اینها معتقدند بخشی از نیروهای منتسب به این جریان به مبانی اصلاحطلبی پایبند نیستند؛ گاه انقلابی میشوند ولی از رویکرد پارلمانتاریستی صحبت میکنند.
🔸 واقعیت این است که اصلاحطلبی چارچوب مشخصی دارد؛ اگر از آنها عدول کنیم دیگر اصلاحطلب نیستیم و من توصیه میکنم این قبیل دوستان، به پارادایمهای گذشتهشان بازگردند یا لااقل به احزاب همسو بپیوندند تا هزینه اصلاحطلبان تندرو بر آنها بار نشود! مثلاً شما به نمونه سازمان مجاهدین انقلاب توجه کنید. طیفی از دوستان مانند آقایان قدیانی، آقاجری و با کمی اختلاف تاجزاده رویکرد انتقادیتر پیش گرفتهاند و طیفی دیگر مانند آقای نبوی معتدل هستند و حتی به سمت حزب کارگزاران سازندگی گرایش پیدا کردهاند. خب، این اختلافنظر از جنس انشعاب -که پیشتر در این حزب رخ داد- نیست اما از نوعی مرزبندی حکایت دارد. حالا شاخص تندروی و کندروی چهکسی و کدام رویکرد است؟ قدیانی، آقاجری و تاجزاده بهزعم برخی تندرو هستند چون انتقادات مبنایی مطرح میکنند و نبوی تندرو نیست چون حتی از دولت روحانی هم انتقاد نمیکند. من معتقدم باید هر دو صدا را بهرسمیت شناخت اما ضروری است که مرزها شفاف شود. در نیروهای حزب مشارکت هم، چنین الگویی صادق است. افرادی رویکرد انتقادی دارند و بهدنبال اصلاحات عمیقتر هستند، اما عدهای همچنان گرایش انجمن اسلامی دارند؛ چه در اعلام موضع و چه در الگوی فعالیت جمعی. معالوصف، ضرورت دارد هر کس جایگاه خودش را مشخص کند. نمیشود از عنوان و سابقه اصلاحطلبی خرج کنید، در مناسبتها و دیدارهای رسمی خود را نماینده طیف پیشروی این جریان معرفی کنید و نهایتاً، مانند اصولگرایان موضع بگیرید.
🔸 در کوتاهمدت معتقدم اصلاحطلبی علاوه بر دمکراسی و لوازماش باید درباره چند مؤلفه نظر دقیق و صریح داشته باشد.
🔸نخستین آنها «عدالت» است. به هر حال یکی از بنمایههای انقلاب، خیزش علیه نابرابری و فاصله طبقاتی بود که اکنون با هر دو درگیر هستیم. پس، فرد یا حزب اصلاحطلب باید بهلحاظ نظری و عملی بداند و بگوید پاسخاش به مسئله عدالت چیست. این امر مستلزم آن است که فساد و ناکارآمدی خودی و غیرخودی نشود و نقد دائماً در جریان باشد حتی اگر نزدیکترین افراد مورد انتقاد قرار بگیرند.
🔸دومین آنها بحث «شهروندی» است. چه بپذیریم، چه نپذیریم شهروند درجه دوم و شهروندانی که اساساً به رسمیت شناخته نمیشوند، بخشی از واقعیت موجود هستند. فرد یا حزب اصلاحطلب باید مشخص کند آیا به «شهروند برابرحقوق» معتقد است یا او هم شابلون و متر و معیارهای محدودکننده دارد؛ مثلاً باید بگوید آیا نظارت استصوابی صرفاً بهدلیل حذف اصلاحطلبان ناصواب است یا چون شایستهستیز است، باید لغو شود.
🔸سومین مؤلفه، «الگوی سیاستورزی» است.
سیاستورزی، شاید از شدت تکرار از معنا خالی شده باشد، اما مردم باید بدانند اصلاحطلبان مطابق چه اصول و با چه اهدافی سیاستورزی میکنند. آیا کسی که به هر قیمت خود را درون بازی از پیش تعیین شده سیاست پرتاب میکند، اصلاحطلب است؟ آیا کسی که ناظر شرایط موجود است و سیاست داخلی را متغیر درجه دوم میداند، اصلاحطلب است؟ لااقل، پاسخ من به هر دو پرسش منفی است.
🔸چهارمین مؤلفه «سیاست خارجی» است. واقعیت این است دیگر نمیتوان در سیاست خارجی از راهبردهای دوگانه سخن گفت و تعارف کرد. یا سیاست خارجی کشور در خدمت توسعه و منافع ملی است، یا فاقد چنین نقشی است و در خدمت توسعه نیست. فرد اصلاحطلب بدون مسامحه باید اعلام کند، حامی کدام راهبرد است و صف خود را از راهبردهای هزینهساز جدا کند.
🔸 اصلاحطلبی و اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند همزمان روی دو صندلی بنشینند و هم این باشند و هم آن. حالا ممکن است کسی اسم این رویکرد را تندروی بداند، خب بداند!
@khabarnamehe
سعید حجاریان در مصاحبه با همشهری/۱:
🔸 بعضی اصلاحطلبان بهعنوان انتقاد از خود، به عقبه خود میتازند که بهعنوان نمونه میتوانم به اظهارات متأخر بعضی دوستان عزیز اشاره کنم. حتی میتوان به گفتارهای منتسب به آقای خاتمی هم ارجاع داد که ایشان هم بعضی را تندرو میداند!
🔸 مبنای استدلال منتقدان که بخشی از جریان اصلاحات را هم دربر میگیرد، روشن است. اینها معتقدند بخشی از نیروهای منتسب به این جریان به مبانی اصلاحطلبی پایبند نیستند؛ گاه انقلابی میشوند ولی از رویکرد پارلمانتاریستی صحبت میکنند.
🔸 واقعیت این است که اصلاحطلبی چارچوب مشخصی دارد؛ اگر از آنها عدول کنیم دیگر اصلاحطلب نیستیم و من توصیه میکنم این قبیل دوستان، به پارادایمهای گذشتهشان بازگردند یا لااقل به احزاب همسو بپیوندند تا هزینه اصلاحطلبان تندرو بر آنها بار نشود! مثلاً شما به نمونه سازمان مجاهدین انقلاب توجه کنید. طیفی از دوستان مانند آقایان قدیانی، آقاجری و با کمی اختلاف تاجزاده رویکرد انتقادیتر پیش گرفتهاند و طیفی دیگر مانند آقای نبوی معتدل هستند و حتی به سمت حزب کارگزاران سازندگی گرایش پیدا کردهاند. خب، این اختلافنظر از جنس انشعاب -که پیشتر در این حزب رخ داد- نیست اما از نوعی مرزبندی حکایت دارد. حالا شاخص تندروی و کندروی چهکسی و کدام رویکرد است؟ قدیانی، آقاجری و تاجزاده بهزعم برخی تندرو هستند چون انتقادات مبنایی مطرح میکنند و نبوی تندرو نیست چون حتی از دولت روحانی هم انتقاد نمیکند. من معتقدم باید هر دو صدا را بهرسمیت شناخت اما ضروری است که مرزها شفاف شود. در نیروهای حزب مشارکت هم، چنین الگویی صادق است. افرادی رویکرد انتقادی دارند و بهدنبال اصلاحات عمیقتر هستند، اما عدهای همچنان گرایش انجمن اسلامی دارند؛ چه در اعلام موضع و چه در الگوی فعالیت جمعی. معالوصف، ضرورت دارد هر کس جایگاه خودش را مشخص کند. نمیشود از عنوان و سابقه اصلاحطلبی خرج کنید، در مناسبتها و دیدارهای رسمی خود را نماینده طیف پیشروی این جریان معرفی کنید و نهایتاً، مانند اصولگرایان موضع بگیرید.
🔸 در کوتاهمدت معتقدم اصلاحطلبی علاوه بر دمکراسی و لوازماش باید درباره چند مؤلفه نظر دقیق و صریح داشته باشد.
🔸نخستین آنها «عدالت» است. به هر حال یکی از بنمایههای انقلاب، خیزش علیه نابرابری و فاصله طبقاتی بود که اکنون با هر دو درگیر هستیم. پس، فرد یا حزب اصلاحطلب باید بهلحاظ نظری و عملی بداند و بگوید پاسخاش به مسئله عدالت چیست. این امر مستلزم آن است که فساد و ناکارآمدی خودی و غیرخودی نشود و نقد دائماً در جریان باشد حتی اگر نزدیکترین افراد مورد انتقاد قرار بگیرند.
🔸دومین آنها بحث «شهروندی» است. چه بپذیریم، چه نپذیریم شهروند درجه دوم و شهروندانی که اساساً به رسمیت شناخته نمیشوند، بخشی از واقعیت موجود هستند. فرد یا حزب اصلاحطلب باید مشخص کند آیا به «شهروند برابرحقوق» معتقد است یا او هم شابلون و متر و معیارهای محدودکننده دارد؛ مثلاً باید بگوید آیا نظارت استصوابی صرفاً بهدلیل حذف اصلاحطلبان ناصواب است یا چون شایستهستیز است، باید لغو شود.
🔸سومین مؤلفه، «الگوی سیاستورزی» است.
سیاستورزی، شاید از شدت تکرار از معنا خالی شده باشد، اما مردم باید بدانند اصلاحطلبان مطابق چه اصول و با چه اهدافی سیاستورزی میکنند. آیا کسی که به هر قیمت خود را درون بازی از پیش تعیین شده سیاست پرتاب میکند، اصلاحطلب است؟ آیا کسی که ناظر شرایط موجود است و سیاست داخلی را متغیر درجه دوم میداند، اصلاحطلب است؟ لااقل، پاسخ من به هر دو پرسش منفی است.
🔸چهارمین مؤلفه «سیاست خارجی» است. واقعیت این است دیگر نمیتوان در سیاست خارجی از راهبردهای دوگانه سخن گفت و تعارف کرد. یا سیاست خارجی کشور در خدمت توسعه و منافع ملی است، یا فاقد چنین نقشی است و در خدمت توسعه نیست. فرد اصلاحطلب بدون مسامحه باید اعلام کند، حامی کدام راهبرد است و صف خود را از راهبردهای هزینهساز جدا کند.
🔸 اصلاحطلبی و اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند همزمان روی دو صندلی بنشینند و هم این باشند و هم آن. حالا ممکن است کسی اسم این رویکرد را تندروی بداند، خب بداند!
@khabarnamehe
🔶 چرا اصلاحطلبان از روحانی حمایت کردند؟
🔸 در چنین روزی در سال ۹۲ حسن روحانی توانست با اخذ بیش از ۱۸میلیون رأی بالاتر از محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی، علیاکبر ولایتی و محمد غرضی بهعنوان رئیسجمهور کشور ایران انتخاب شود؛ انتخابی که اگر حمایت اصلاحطلبان را با خود نداشت هرگز محقق نمیشد، زیرا پایگاه سیاسی روحانی از ابتدای انقلاب و در همه ادوار، اصولگرایی بوده است و بخش قابل توجه رأیی که در سال ۹۲ به دست آورد، از سبد رأی اصلاحطلبان بود.
🗣 محمود میرلوحی، عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان:
🔸 از آقای روحانی در شرایطی رخ داد که کشور هشت سال درگیر دولت محمود احمدینژاد بود و وضعیت اقتصادی، بینالمللی و سیاست داخلی کشور در بدترین وضعیت خود قرار داشت.
🗣 ناصر قوامی، فعال سیاسی اصلاحطلب:
🔸 بعد از ردصلاحیت آیتالله هاشمی، بهترین گزینه روحانی بود
@khabarnamehe
https://eslahaatpress.com/News/31890/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD%E2%80%8C%D8%B7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF%D8%9F
🔸 در چنین روزی در سال ۹۲ حسن روحانی توانست با اخذ بیش از ۱۸میلیون رأی بالاتر از محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی، علیاکبر ولایتی و محمد غرضی بهعنوان رئیسجمهور کشور ایران انتخاب شود؛ انتخابی که اگر حمایت اصلاحطلبان را با خود نداشت هرگز محقق نمیشد، زیرا پایگاه سیاسی روحانی از ابتدای انقلاب و در همه ادوار، اصولگرایی بوده است و بخش قابل توجه رأیی که در سال ۹۲ به دست آورد، از سبد رأی اصلاحطلبان بود.
🗣 محمود میرلوحی، عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان:
🔸 از آقای روحانی در شرایطی رخ داد که کشور هشت سال درگیر دولت محمود احمدینژاد بود و وضعیت اقتصادی، بینالمللی و سیاست داخلی کشور در بدترین وضعیت خود قرار داشت.
🗣 ناصر قوامی، فعال سیاسی اصلاحطلب:
🔸 بعد از ردصلاحیت آیتالله هاشمی، بهترین گزینه روحانی بود
@khabarnamehe
https://eslahaatpress.com/News/31890/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD%E2%80%8C%D8%B7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF%D8%9F
اصلاحات پرس
چرا اصلاحطلبان از روحانی حمایت کردند؟
در چنین روزی در سال92 حسن روحانی توانست با اخذ بیش از 18میلیون رأی بالاتر از محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی، علیاکبر ولایتی و محمد غرضی بهعنوان رئیسجمهور کشور ایران انتخاب شود؛ انتخابی که اگر حمایت اصلاحطلبان را با خود نداشت هرگز محقق نمیشد،…
Forwarded from کانال اطلاعرسانی مسعود مویدی (مدیرمسئول پایگاه خبری خط سوم)
بررسی نقش مافیا خودکامه (اختاپوسان هشت پا) در فوتبال ایران در کلابهاوس خط سوم
زمان:
چهارشنبه ۲۶ آبان
ساعت ۲۰
مکان:
https://www.clubhouse.com/join/%D8%AE%D8%B7%D8%B3%D9%88%D9%85/qwDRnobL/Mz3pnrYV
زمان:
چهارشنبه ۲۶ آبان
ساعت ۲۰
مکان:
https://www.clubhouse.com/join/%D8%AE%D8%B7%D8%B3%D9%88%D9%85/qwDRnobL/Mz3pnrYV
Clubhouse
فوتبال ایران در چنگ اختاپوس هشتپا(مافیا) خودکامه - خطسوم
Wednesday, November 17 at 8:00pm +0330 with مسعودمویدی, Amir Moeinfar, chegini Sorena, داریوش شهریاری, ZOKA, h໐ŞŞēiຖ GᕼᗩᖴOᑌᖇI, Mehdi Vaezi, نیک فر اقلیدی, Ali Yazdani, Majid Saeidfar, Amir Karimi, mohammad hosseini.
The owner of this channel has been inactive for the last 5 months. If they remain inactive for the next 29 days, they may lose their account and admin rights in this channel. The contents of the channel will remain accessible for all users.