#بحران_آب_در_ایران
(قسمت نخست)
مکان: دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
زمان: شنبه ۲۴ آذر ماه ۱۳۹۷
#مدیر_نشست: #دکتر_حسین_میرزایی

فایل صوتی صحبت‌های آغازین #دکتر_مرتضی_فرهادی

www.mortezafarhadi.ir

@kaveh_farhadi

#بحران_آب_در_ایران
(قسمت دوم)


مکان: دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
زمان: شنبه ۲۴ آذر ماه ۱۳۹۷
#مدیر_نشست: #دکتر_حسین_میرزایی

فایل صوتی صحبت‌های به‌ترتیب:
جناب آقای #دکتر_شجاعی
سرکار خانم #دکتر_دولت‌آبادی
جناب آقای #دکتر_جمعه‌پور
جناب آقای #دکتر_دهقان

و

#مهمان_ویژه:
جناب آقای #مهندس_محمد_درویش


@kaveh_farhadi

#بحران_آب_در_ایران
(قسمت پایانی)

مکان: دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
زمان: شنبه ۲۴ آذر ماه ۱۳۹۷
#مدیر_نشست: #دکتر_حسین_میرزایی

#فایل_صوتی صحبت‌های به‌ترتیب:
اینجانب
و
استاد تمام #دکتر_مرتضی_فرهادی
www.mortezafarhadi.ir


#قسمت_پایانی

#کاوه_فرهادی
#مرتضی_فرهادی

@kaveh_farhadi

https://www.asriran.com/fa/news/687897/%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D8%A2%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85-%D8%AB%D8%A8%D8%AA-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85

لطفا نگاه بفرمائید به:

https://t.me/kaveh_farhadi/4281

و "نیم قرن پی‌آبی" :

https://t.me/kaveh_farhadi/4050

و مقاله‌ی #علمی_پژوهشی "آزار مکل مکل مکینگی":

https://t.me/kaveh_farhadi/4051

و مقاله‌ی #علمی_پژوهشی "بازاندیشی بر نظام آینده اندیشی ایران (مطالعه موردی: بحران آب )":

https://t.me/kaveh_farhadi/4049

@kaveh_farhadi

مقاله #علمی_پژوهشی با عنوان:

آزار "مَکل مَکل مَکینِگی"("دیوچه" چاهی)
http://qjss.atu.ac.ir/article

از: دکتر #مرتضی_فرهادی ( استاد تمام جامعه شناسی)

www.mortezafarhadi.ir

@kaveh_farhadi

#مقاله_علمی_پژوهشی:

#بازاندیشی_بر_نظام_آینده_اندیشی_ایران
(مطالعه موردی:#بحران_آب)

http://qjss.atu.ac.ir/article_8232.html

@kaveh_farhadi

حضور "آب" در #آئینه_های_ایرانی
#دکتر_مرتضی_فرهادی

نگاه کنید به:
www.mortezafarhadi.ir

@kaveh_farhadi

حضور "آب" در #آئینه_های_ایرانی
#دکتر_مرتضی_فرهادی

نگاه کنید به:
www.mortezafarhadi.ir

@kaveh_farhadi

پروفسور موریو اونو مردم شناس و روستاپژوه ژاپنی: مردم ایران مردمی خودآگاه و دلیر هستند. من به ایرانیانی که خود یا کشورشان را بسیارخوار می کنند زیاد بر می خورم. اما آنها در موقعیت دیگر حتما بطور مثبت به خودنمایی بر می آیند و به کشور خود می نازند. کانال روستاپژوهی https://t.me/RURALRESEARCHS

⭕️آیا در منزل #قرنطینه هستید؟ چند روز؟ حوصله تان سر رفته؟ تحملتان تمام شده؟ خیلی خسته شدید؟

📃 #خاطره ای از #۱۸_سال_اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان #حسین_لشگری،
#اولین_اسیر_ایرانی در جنگ تحمیلی و
#آخرین_اسیری که آزاد شد.

آنقدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی بهش گفته بود: تو به ایران باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده!... همسر شهید لشگری میگفت: خدا حسین را فرستاد تا سرمشقی برای همگان شود...او اولین کسی بودکه رفت( اولین اسیر بود) و آخرین نفری بود که برگشت.... اسیر که شد پسرش علی، ۴ ماهه بود و دندان نداشت و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود...وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را‌ مرور می کردم.

سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت، قرآن را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.

حسین می گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم.

بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم، این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...

✍منبع:
کتاب خاطرات دردناک. ناصر کاوه.

#بخوانیم_و_عبرت_بگیریم!
#در_خانه_بمانیم!

@kaveh_farhadi

به مناسبت 5 فروردین ماه،
سالروز درگذشت #محمد_ابراهیم_باستانی_پاریزی، استاد یگانه و صاحب سبک تاریخ دانشگاه تهران 👇

به مناسبت 5 فروردین ماه،
سالروز درگذشت #محمد_ابراهیم_باستانی_پاریزی پاریزی، استاد یگانه و صاحب سبک تاریخ دانشگاه تهران

#محمد_ابراهیم_باستانی_پاریزی
سوم دی ماه 1304 ش. در پاریز- دهکده کوچکی در ده فرسنگی شمال سیرجان- متولد شد. پدرش حاج آخوند پاریزی، خطیب، روضه خوان و سپس مدیر مدرسه پاریز بود.
باستانی پس از تحصیل در دانشسرای مقدماتی کرمان و اخذ دیپلم در سال 1325 ش.، به تهران آمد و در رشته تاریخ در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد. در سال 1330 ش. و پس از اتمام دوره لیسانس برای انجام تعهد دبیری به زادگاهش - کرمان- بازگشت. او در سال 1337ش. برای تحصیل در دوره دکتری به دانشگاه تهران بازگشت و هم زمان از سال 1338ش. ابتدا به عنوان مدیر مجله داخلی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و سپس استاد گروه تاریخ به همکاری با دانشگاه تهران ادامه داد. او تا سال 1387ش. استاد تمام وقت دانشگاه تهران بود و از آن پس تا اندکی پیش از وفاتش روزهای معدودی از هفته - عمدتا دوشنبه ها- در دفتر کارش حاضر می شد.


ضمن نکوداشت نام و یاد استاد باستانی پاریزی، شما را به خواندن کتاب
#حماسه_کویر ایشان و هم مقاله " تاریخ خوانی در مکتب رندان" به قلم داریوش رحمانیان دعوت می کنم
👇👇👇
" تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند/ عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست (حافظ)
دو سه سالی پیش از این یکی از روزنامه های پایتخت که در تدارک تهیه و انتشار ویژه نامه ای درباره مرحوم استاد باستانی پاریزی بود از این بنده درخواست مقاله کرد. آن درخواست

https://www.academia.edu/9262622/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%D8%B1%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86_Obituary_of_Dr._Bastani_Parizi_Historiography

@kaveh_farhadi

قبرستان پاریز سر کوه است و زمین آن سنگی است و به زحمت کنده می شود. وقتی پیرمردی بیمار می شد - و در دهکده آوازه بیماریش می پیچید و هر کس به عیادت می رفت - مشتی علینقی گورکن ده هم کلند خود را بر می داشت و از دو سه روز جلوتر می رفت بالای تپه و گور را کم کم آماده می کرد - و چون تپه مشرف به ده بود - مردم اغلب صدای کلند او را می شنیدند. و می فهمیدند که 《زنگها برای که به صدا در می آید 》بدین جهت اگر همسایه ای حال بیمار را می پرسید بعضیها به شوخی می گفتند :
《#صدای_کلندش_می_آید.》

(با سپاس از جناب آقای حامد رضوی زاده-سیرجان)

(باستانی پاریزی ، بازیگران کاخ سبز ، چاپ اول ، صفحه ۱۴)

@kaveh_farhadi

‍ بازیگران کاخ سبز

زنده یاد #باستانی_پاریزی

@kaveh_farhadi

#باد
یک عامل بزرگ در تحولات تاریخی ، تعجب خواهید کرد - اگر بگویم 《باد》است ....

مقصودم بادهای سهمگین جهان خراب کن و جنگل سوز هم نیست. به بادهای تاریخی هم کاری ندارم - هر چند به هر حال در تاریخ جای پائی برای خود باز کرده اند . باد چیست ؟ و چگونه پیدا میشود ؟ قرآن کریم فرماید :
فارسلنا علیهم ریحا صرصر فی ایام نحسات لنذیقهم عذاب الخزی فی الحیوه الدنیا ، و العذاب الاخره اخری ، و هم لا ینصرون ...
تغییر جهت و کم و زیاد شدن میزان تابش آن اشعه زرتار ، تنها طوفان و سیل ایجاد نمی کند ، یک جا را خشک میسازد ، و یک جا را به آب میدهد.

دو کشتی متساوی عبور را در بحر
یکی رساند به ساحل ، یکی به طوفان داد

این عنایت خورشید ، طوفان باد هم دارد ، و آن خود گاهی دست کمی از طوفان آب ، در تغییر اوضاع سیاسی ممالک ندارد ، مقصودم این نیست که از باد صرصر عاصف نام ببرم ، و به آیات قرآنی متوسل شوم که قوم عاد را به نیروی باد از میان برد.
در این میان مردم میمند شهربابک اعتقاد عجیبی دارند ، آنها ، خانه هاشان در دل کوه کنده شده و به صورت آپارتمان سنگی طبقه طبقه روی هم قرار دارد و معلوم نیست متعلق به کدام زمان است . بیش از دویست 《کیچه خانه》در آن دهکده است. آنها میگویند که بعد از آنکه قوم عاد نابود شدند ، اجداد ما آمدند و در کوه خانه کندند که از آسیب باد در امان مانند - یا اینکه پیش از آن درین خانه ها بودند و از آسیب درامان ماندند ، به هر حال ، بعد از کشتی نوح ، گویا این خانه های سنگی میمند است که بقای نوع انسان را تضمین کرده است.
در اساطیر قدیم ایران ، فرشته وای به معنی باد مقامی خاص دارد ، باد که در ابر باران زا زندگی می آورد و در طوفان مرگ یکی از اسرار آمیزترین خدایان هند و ایرانی است... بر گردونه تیز روی که آن را صد ، یا حتی هزار اسپ ، می کشند - سوار است . اوست که نورهای گلگون - یعنی برق را ایجاد می کند و سپیده دم را هویدا می سازد.
گویا در اساطیر زرتشتی آمده است که : وقتی زرتشت برای تبلیغ دین از وطن خود عازم دربار ویشتاسب پادشاه بود ، در بین راه از قلمرو پادشاهان دیگر نیز عبور کرد و پادشاهان را به دین خود تبلیغ نمود ، ولی آنها اعتنائی نکردند . زرتشت دعای بد کرد و در نتیجه تندبادی برخاست ، و پادشاهان مزبور را بلند کرد و بین زمین و آسمان آویزان نگاهداشت. مرغان هوا از همه طرف هجوم آوردند و گوشت آنان را با نوک و چنگال کندند تا استخوانهای آنان به زمین ریخت...》

یکی از فضلای ایرانی اعتقاد دارد که درین روایت ابهامی هست و مقصود از 《تندبادحوادث》و معلق ماندن بین زمین و آسمان ، گرفتاریها و مسائل و مشکلاتی است که حکام محل ، در اثر تبلیغات زرتشت بدان دچار شده بودند.

( با سپاس از جناب آقای حامد رضوی زاده_سیرجان)

(باستانی پاریزی ، ماه و خورشید فلک ، صفحه ۶۰)

@kaveh_farhadi

به مناسبت پنجم فروردین
سالروز درگذشت زنده یاد #باستانی_پاریزی /
سکانسی از مستند: #یک_عمر_در_گهواره

کارگردان:#سیدحمیدمیرحسینی
تولید:1387_1393

@kaveh_farhadi

‍ #برگی_از_تاریخ
به روایت استاد #باستانی‌پاریزی

👈 داستان رشوه

🔹وﻗﺘﯽ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺣﺎﮐﻢ #ﮐﺮﻣﺎﻥ ﺷﺪ ،
ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺎﻥ ﺑﻠﻮﭺ که از بزرگان شهر بود را دستگیر ﻭ بهمراه ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﺮﺩﺳﺎﻟﺶ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﻓﺮﺯﻧﺪ حسین خان بلوچ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﺩﯾﻔﺘﺮﯼ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪ.
حسین خان ﺑﻪ ﺍﻓﻀﻞ ﺍﻟﻤﻠﮏ ، وزیر فرمانفرما ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺑﮕﻮ ۵۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ می دهم و بجای آن فقط ﭘﺴﺮ خردسالم ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺷﻮﺩ و نمیرد.

🔸 ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ وقتی پیشنهاد حسین خان را شنید ﮔﻔﺖ: من که ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﺮﻣﺎﻥ هستم ، نظم و ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ۵۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺷﻮﻩ ﻧﻤﯽ ﻓﺮﻭشم. ﻓﺮﺯﻧﺪ حسین خان ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ، جلوی پدر جان داد.اتفاقا" سال بعد ، ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﺩﯾﻔﺘﺮﯼ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪ.

🔹 فرمانفرما ﺑﺮﺍﯼ شفای پسرش ۵۰۰ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻓﻘﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ فرزندش ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ ﻭﻟﯽ سودی نبخشید ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ وی ﻫﻢ ، جلوی چشمان پدر جان داد.
ﺭﻭﺯﯼ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ وزیرش ، ﺃﻓﻀﻞ ﺍﻟﻤﻠﮏ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ وﮔﻔﺖ ﻋﺠﺐ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ ، ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ در کار ﻧﯿﺴﺖ ، ﻻﺍﻗﻞ ﺑﻪ ﺩﻋﺎﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﻓﻘﯿﺮ و گرسنه ای ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﺎ ﺍﻃﻌﺎﻡ ﮐﺮﺩﻡ ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﭽﻪ ﺍﻡ ﺧﻮﺏ میﺷﺪ ﻭ زنده ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ.

🔸ﺍﻓﻀﻞ ﺍﻟﻤﻠﮏ ﮔﻔﺖ ، ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﺭﺍ ﻧﺰﻧﯿﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ ، ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﻞ ﻋﺎﻟﻢ ، ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ و نظم ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ۵۰۰ گوﺳﻔﻨﺪ ﺭﺷﻮﻩ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﺮﻣﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﻓﺮﻭﺷﺪ.

نشو در حساب جهان ، سخت گیر
که هر سخت گیری بود ، سخت میر

تو با خلق آسان بگیر ، نیک بخت
که فردا نگیرد خدا ، بر تو سخت

#برگی_از_تاریخ
#هفته‌نامه_قاصدک

@kaveh_farhadi

نگاهی به آثار زنده یاد #باستانی_پاریزی

@kaveh_farhadi

#کوه_ها_با_هم_اند و...
زنده یاد #باستانی_پاریزی
@kaveh_farhadi

#کوه_ها_با_هم_اند و...
زنده یاد #باستانی_پاریزی

#فایل_صوتی
@kaveh_farhadi

هوشنگ مرادی کرمانی، دربارۀ ابراهیم باستانی پاریزی و روزگاری که در کنار او بوده چنین می­گوید: «ما تقریبا همیشه با هم بودیم و هر جا او را دعوت می‌کردند من هم همراهش بودم. ما سمبل کرمان بودیم. البته باستانی پاریزی استاد بزرگی بود و من آدم کوچکی در کنار او بودم. من همیشه گفته‌ام هیچ نویسنده و هنرمندی وجود ندارد که به اندازۀ باستانی پاریزی با تاریخ زادگاهش گره خورده باشد. حتی شهریار را نمی‌توان با تبریز گره زد. چون دیگرانی هم بوده­‌اند که تبریز را شناسانده‌اند، اما باستانی پاریزی شناسنامۀ فرهنگ و تاریخ کرمان است. نکتۀ بعدی اینکه باستانی پاریزی تاریخ بسیار تلخ، غمبار و سرشار از تنش ایران را شیرین کرد و از دبیرستان و دانشگاه به خانه­ ها برد و مردم تاریخ را خواندند که لذت ببرند به جای این که امتحان بدهند. باستانی پاریزی نگاهی مردمی به تاریخ داشت و مردم را در تاریخ پررنگ کرد. تاریخ، تاریخ حکمرانان و زورگویان است اما او تاریخ را مردمی کرد و از مردم زمانه حرف زد. من متخصص نیستم اما در ایران کمتر کسی است که به مردم در زیر سایۀ تاریخ اهمیت بدهد. باستانی پاریزی به روستاهای کوچک هویت بخشید. باستانی پاریزی کتابی دارد به نام «روستازادگان دانشمند» یا «حماسۀ کویر». او در این کتاب به زنان و مردانی که از روستاهای کوچک و محروم برخواستند و کارهای بزرگ علمی کردند، هویت داد. چیزی را که در گذشته، آدم‌ها پنهان می­کردند به افتخاری برای آنها بدل کرد. بسیاری علی ‌آباد، حسین آباد و فیض آباد را از آخر اسم خود حذف می ­کردند. اما بعد از کتاب باستانی پاریزی، هر کس پشت اسمش، اسم روستایی بود به آن افتخار میکرد.»

http://yon.ir/41r7k

#محمد_ابراهیم_باستانی_پاریزی
#از_پاریز_تا_پاریس

پنج فروردین سالگرد فوت دکتر باستانی پاریزی

@Fdparizi