#یک_دقیقه_مطالعه
روي ویترین یک کتابفروشی در شهر رم نوشته شده:
«همه عشقی چون رومئو و ژولیت میخواهند، بدون آن که بدانند این عشق فقط ۳ روز دوام داشت و جان ۶ نفر را گرفت!
لطفاً کتاب بخرید و بخوانید !!»
📚 @karimi_maraghei
روي ویترین یک کتابفروشی در شهر رم نوشته شده:
«همه عشقی چون رومئو و ژولیت میخواهند، بدون آن که بدانند این عشق فقط ۳ روز دوام داشت و جان ۶ نفر را گرفت!
لطفاً کتاب بخرید و بخوانید !!»
📚 @karimi_maraghei
#یک_دقیقه_مطالعه
بعضی ها آنقدر به دیگران وفادارند که به خودشان خیانت میکنند ...
📕 نام کتاب: زائران غریب
✍🏻 نویسنده: #گارسیا_مارکز
📚 @karimi_maraghei
بعضی ها آنقدر به دیگران وفادارند که به خودشان خیانت میکنند ...
📕 نام کتاب: زائران غریب
✍🏻 نویسنده: #گارسیا_مارکز
📚 @karimi_maraghei
#حکایت_شبانگاهی
@karimi_maraghei
پادشاهی وزیری داشت كه هر اتفاقی می افتاد، می گفت: خیراست! روزی دست پادشاه در سنگلاخ ها گیر كرد و مجبور شدند انگشتش را قطع كنند، وزیر در صحنه حاضر بود و گفت: خیر است!
پادشاه از درد به خود می پیچید، از رفتار وزیر عصبی شد، او را به زندان انداخت، یک سال بعد پادشاه كه برای شكار به كوه رفته بود، در دام قبیله ای گرفتار شد كه بنا بر اعتقادات خود، هر سال یک نفر را كه دینش با آن ها مختلف بود، سر می بریدند و لازمه اعدام آن شخص این بودكه بدنش سالم باشد .
وقتی دیدند اسیر، یكی از انگشتانش قطع شده، وی را رها كردند . آنجا بود كه پادشاه به یاد حرف وزیر افتاد كه زمان قطع انگشتش گفته بود: خیر است!
پادشاه دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر آزاد شد و ماجرای اسارت پادشاه را از زبان اوشنید، گفت: خیر است! پادشاه گفت: دیگر چرا؟؟؟
وزیر گفت: از این جهت خیر است كه اگر مرا به زندان نینداخته بودی و زمان اسارت به همراهت بودم، مرا به جای تو اعدام می كردند ...
📚 @karimi_maraghei
@karimi_maraghei
پادشاهی وزیری داشت كه هر اتفاقی می افتاد، می گفت: خیراست! روزی دست پادشاه در سنگلاخ ها گیر كرد و مجبور شدند انگشتش را قطع كنند، وزیر در صحنه حاضر بود و گفت: خیر است!
پادشاه از درد به خود می پیچید، از رفتار وزیر عصبی شد، او را به زندان انداخت، یک سال بعد پادشاه كه برای شكار به كوه رفته بود، در دام قبیله ای گرفتار شد كه بنا بر اعتقادات خود، هر سال یک نفر را كه دینش با آن ها مختلف بود، سر می بریدند و لازمه اعدام آن شخص این بودكه بدنش سالم باشد .
وقتی دیدند اسیر، یكی از انگشتانش قطع شده، وی را رها كردند . آنجا بود كه پادشاه به یاد حرف وزیر افتاد كه زمان قطع انگشتش گفته بود: خیر است!
پادشاه دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر آزاد شد و ماجرای اسارت پادشاه را از زبان اوشنید، گفت: خیر است! پادشاه گفت: دیگر چرا؟؟؟
وزیر گفت: از این جهت خیر است كه اگر مرا به زندان نینداخته بودی و زمان اسارت به همراهت بودم، مرا به جای تو اعدام می كردند ...
📚 @karimi_maraghei
@karimi_maraghei
جان نقدینه من عشقیوی ائتدیم معامله
عشقون گران گلوب باشا مجانی ساتمارام
گَل بیر سراغیمه گینه دیداری تازه له
ناراحت اولما تِز یولا سالّام یوباتمارام
#استاد_کریمی_مراغه_ای
@karimi_maraghei
جان نقدینه من عشقیوی ائتدیم معامله
عشقون گران گلوب باشا مجانی ساتمارام
گَل بیر سراغیمه گینه دیداری تازه له
ناراحت اولما تِز یولا سالّام یوباتمارام
#استاد_کریمی_مراغه_ای
@karimi_maraghei
@karimi_maraghei
بیر عده مدرن عالی عمارتده یاتوب شاد
میل سئل یتورنمز اولارین عیشینه ایراد
پول چوخ، آقا آزاد، قیز اوغلان خانم آزاد
سایماز اولار اصلا فقرانی #سئل آپاردی
#کریمی_مراغه_ای
@karimi_maraghei
بیر عده مدرن عالی عمارتده یاتوب شاد
میل سئل یتورنمز اولارین عیشینه ایراد
پول چوخ، آقا آزاد، قیز اوغلان خانم آزاد
سایماز اولار اصلا فقرانی #سئل آپاردی
#کریمی_مراغه_ای
@karimi_maraghei
شعر: من خود آن #سیزدهم
شاعر: #استاد_شهریار
-----------------------
@karimi_maraghei
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام
جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم
منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود
که به بازار تو کاری نگشود از هنرم
#سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن #سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت
شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم
@karimi_maraghei
شاعر: #استاد_شهریار
-----------------------
@karimi_maraghei
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام
جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم
منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود
که به بازار تو کاری نگشود از هنرم
#سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن #سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت
شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم
@karimi_maraghei
@karimi_maraghei
آخرین ساعات #جمعه مشکلاتین وقتیدور
ایلمه غفلت بو ساعتدن سماتین وقتیدور
عرض ائله یا حجة الله ال منیم دامن سنون
معصیت دریاسینه غرقم نجاتین وقتیدور
#استاد_کریمی_مراغه_ای
@karimi_maraghei
آخرین ساعات #جمعه مشکلاتین وقتیدور
ایلمه غفلت بو ساعتدن سماتین وقتیدور
عرض ائله یا حجة الله ال منیم دامن سنون
معصیت دریاسینه غرقم نجاتین وقتیدور
#استاد_کریمی_مراغه_ای
@karimi_maraghei
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 فیلم
شاعر: #استاد_کریمی_مراغه_ای
شعر: سووینن قوردون آغزی باغلاندی
زمان: 1 دقیقه
به ما بپیوندید 👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEONDlU2JZ_vT1DUsg
شاعر: #استاد_کریمی_مراغه_ای
شعر: سووینن قوردون آغزی باغلاندی
زمان: 1 دقیقه
به ما بپیوندید 👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEONDlU2JZ_vT1DUsg
@karimi_maraghei
قان قالمادی ملت ده کی ساتسین چورک آلسین
قانسیز گوروب اشخاصی حجامت باهالاندی
شاهد دوزولوب دادسرانین قاباغیندا
مجانی دگیل امر شهادت باهالاندی
#استاد_کریمی_مراغه_ای
@karimi_maraghei
قان قالمادی ملت ده کی ساتسین چورک آلسین
قانسیز گوروب اشخاصی حجامت باهالاندی
شاهد دوزولوب دادسرانین قاباغیندا
مجانی دگیل امر شهادت باهالاندی
#استاد_کریمی_مراغه_ای
@karimi_maraghei