کانال حضرت زینب سلام الله علیها 💝😍
190 subscribers
28.4K photos
17.5K videos
392 files
1.51K links
♥️قال‌على‌ عليه‌السلام: زَكاةُ العِلمِ بَذلُهُ لِمُستَحِقِّهِ وَإجهادُ النَّفسِ فِى العَمَلِ بِهِ؛ زكات دانش، آموزش به كسانى كه شايسته آنند و كوشش در عمل به آن است.

مباحثات گروه«خواهران زینبی
استادسیدیعقوب جبارزاده🌹🍀
Download Telegram
ولی زمانی که باب رو فَلَک کردن باب توی همون ضربه های اول برگشت گفت #غلط_کردم #چیز_خوردم دروغ گفتم☺️

خلاصه خلاصه
گفتن بیا خط هم بده و بنویس این اعترافتو که دوباره باز شاخ نشی
و باب هم رفت نوشت که دروغ گفتم و قلت کردم و من هیچی نیستم وووو
این دست خطش امروز توی کتابخانه (موزه مجلس اسلامی ایران-تهران) کتبا موجوده

خلاصه
دوباره ولش کردن و خانوادش براش زن گرفتن تا از این فازا در بیاد

باز یه مدت گذشت
و یهو بلند شد گفت من #خدا هستم😟

اونجا بود که امیرکبیر گرفتش بردش تبریز و زد تیربارونش کرد (داستان تیربارونش هم کلی حرف و حدیث خنده دار داره البته☹️🤫😃)


📣 #قسمت_هفتم

❇️ 7

🍂🍂🍂🍂🍂
🍂
🍂


خب
خب
فرقه ای که مرید و مدهوش جناب علی محمد شیرازی شدند ، اسمشون شد #فرقه_بابی #بابیه #بابیت #بابی_ها ،،، به این اسامی شناخته میشن

اعتقادات جناب علی محمد شیرازی;;; کنسل شدن قرآن
این مهمترین حرفه باب بود ک اسلام تمام شده دورانش
آخرش هم خداییش تا همین امروز مشخص نشده که واقعا اون جناب علی محمد شیرازی آخرش ، #بابِ امام زمان بود یا #پیامبرِ جدید یا #امامِ_زمان یا #خودِ_خدا 😢

یکی دیگه از شاهکارای جناب باب ، ،، ایشون نشست سوره یوسف و سوره کوثر رو تفسیر کرد به سبک خودش مثلا ( بماند که از کتب مراجع شیعی کِش رفته بود و بعدها گندش در اومد😏🔪(قضیه این چاقو من هم اعضای گل این گروه میدونن🔪😌) 😁😉

بماند از احکامی که در کتابش آورد و از خشونتها و نژادستیزی ها و ازدواج با محارم ووووووو حرفی نمیزنیم فعلا


جناب باب ، خودش معتقد به وجود امام زمان بود و یهو فازاش تغییر کردن و هربار ادعایی جدید و عجیب کرد😪😐👌


باب به شدت بیقرار بود و هربار حرفاشو تغییر میداد
و خب
بی هیچ تعصبی باید بگم که #خل بود بخدا و خدا شاید ببخشتش

وقتی ک باب مرد ، پرتش کردن توی یه چاله ای..........


📣 #قسمت_هشتم
❇️ 8

🍃🍃🍃🍃🍃
🍃
🍃


یادتونه که 👈👈 اینجا #ایران و ما #ایرانی
و آگاهی برای ما #واجبه

خب
برمیگردیم به ادامه داستان👇

گفتیم که شخصی (محمدعلی شیرازی) با ۴ ادعا ، بالاخره پس از کلی دردسر و شورش در کشور و حمله ی طرفداراش به چند شهر ایران و کشتار فجیعی که وحشیانه راه انداختند👇

#امیر_کبیر عزیزمون زد کشتش بخاطر هرج و مرج هایی که داشت توی کشور راه می انداخت (جنگهای وحشیانه و نابودکردن کلی انسان بیگناه....)
وقتی که علی محمد شیرازی (باب) تیربارون شد ، جنازشو انداختن توی یه چاله
(( بعدها طرفدارانه این فرقه گفتند که ما جنازشو شبونه برداشتیم و ۶۰سال نگهداری کردیم ; و براش مقبره ای شیک ساختن و دفن کردن مثلا همون استخوناشو ،،، حالا اینکه ۵۰-۶۰سال چجوری اون استخونارو در بین خودشون نگه داشتن و دست به دست کردن الله اعلم )))وقتی که علی محمد به هلاکت رسید، طرفدارانش با کلی نقشه و نفوذ و نقشه های دو شخص بنام #حسینعلی_نوری و #طاهره_قزوینی اقدام به ترور #امیرکبیر میکنند
و در حمام فین ایشون رو الحق که به طرز ناجوانمردانه ای میکشند⚫️

دو تا داداش که از شاگردانه علی محمد بودن ، ادعا کردند که جانشینِ علی محمد هستند
👈👈 دو برادر بنامهای 💢 *میرزا حسینعلی نوری و 💢 *میرزا یحیی نوری

♨️ اگر بخوایم صادقانه بگیم ، جناب باب وصیت کرده بود که #میرزا_یحیی_نوری جانشینش بشه
میرزا حسینعلی در زمان زندگیه جناب باب (علی محمد شیرازی) ، از طرفداران و شاگردان خوبه ایشون بود ، بطوری که از بابی های معروف به شمار میرفت

و حسینعلی بالاخره رفت با یه عده از بابی ها و زنی بنام #طاهره_قزوینی (بعدها لقبش شد طاهره قُرَةُ العین ) در مشهد در دشتی بنام دشت بدشت (بَدَشت _ بِدَشت ) و نقشه بر علیه حکومت آن زمان و پرده دری های خانم طاهره در بین چندین مرد🙈🙈ووو لقبی که به جناب حسینعلی داد #بهاءالله و داستانهای ناجوری که اونجا پیش اومد که بعدها اگر وقتی شد در موردش حرف میزنیم..... نقشه کشیدند که چجوری بیفتن به جون حکومت و یارگیری کنند
و شاه مملکت رو بزنن کنار با ترورش
( با ادعای پیامبری و امام زمانی و وووو اینم آخرش میگه من خدام البته ها🙈)

(((( #توجه::: حسینعلی وقتی ک خواست شاه ایران رو ترور کنه و ترورش ناکام موند، شاه میخواست بزنه بترکونتش که خییییلی یهویی ☹️ دولت روسیه اومد حامی حسینعلی شد و گفت اگر دستتون به این بخوره من میدونم و شما😯 ))))
ناصرالدین شاه ولی از بس عصبانی بود که حسینعلی یه لاقبا اومده ترورش کنه که، گرفتش انداختش زندان
و اما باز 🔥🔥😊دولت روسیه اومد حسینعلی رو از زندان آزادش کرد
(( در تهران زندانی شد و همونجا باز زد به سرش و گفت توی زندان ، از طرف خدا به من وحی شد که پیامبرم و نشست کلی چرت و پرت و خزعبلات نوشت ..... و چون زندانش خیلی کثیف و اینا بود ، ادعا کرد که من همون امام زمان هستم اصلا و اینم سردابیه که از توش ظهور کردم بالاخره☹️☹️))
(( سفیر وقت دولت روسیه تزاری جناب #پرنس #دالگورکی ، به شدتتتتت پیگیر کارای آزادی و امنیت جانی جناب حسینعلی نوری کوجوری بود😉 و بالاخره ناصرالدین شاه به این شرط که حسینعلی برای همیشه از ایران تبعید بشه ، آزادش کرد ))
دولت روسیه رسما از حسینعلی نوری دعوت کرد که تشریف ببره به خاک روسیه و اونجا به کاراش ادامه بده (پیامبر الهی بود یعنی دیگه🙁)

(( روسیه خیلی یهویی میاد به حسینعلی پیشنهاد شهروندی در روسیه رو میده😳😳 و حسینعلی قبول نمیکنه😁

حسینعلی پا میشه میره بغداد و با داداشش (میرزا یحیی) واسه خودشون اونجا بازم دفتر دستک راه میندازن
تا اینکه باز بعد از ۱سال دوباره حسینعلی ادعای پیامبری میکنه 😣😣✌️
میگه من همونیم که باب گفته بوده
و خلاصه باز با داداشش درگیر میشن و داداشش از عراق هم پرتش میکنه بیرون

یهو حسینعلی ۲سال غیب شد توی کوههای شهر سلیمانیه عراق ،،، داشته باشید که حسینعلی پاسپورت #انگلیسی هم از دولت انگلیس بعنوان #هدیه دریافت کرده بود😳 و ۲سال با پاسپورت انگلیسی توی جیبش ، #غیب شد و بعد یهو پیداش شد🐛🐛و گفت ;;;; من این دوسال توی کوهها و غارها مشغول #عبادت و راز و نیاز با خدا بودم و با دروایش قادری و نقشبندی زندگی کردم😐دروغ یعنیا ، چون هیچ شاهدی هم نداشتههههه😐😐 ،،،،،، حالا داشته باشین که 1- اون کوهها جایی بوده که چندین فرقه اونجاها سکونت داشتن، فرقه های صوفی گری و فرقه های جن باز و فرقه های منحرف دیگه و 2- پاسپورت انگلیس هم توی دستش بوده 😁😁

به نظرتون میشه یک نفر پاسپورت انگلیس رو داشته باشه بعد بره تو کوهها ریاضت بکشه ، بعد هیچچچچ شاهدی هم نداشته باشه😃


📣 #قسمت_نهم

❇️9

🍂🍂🍂🍂🍂
🍂
🍂


😳😶 زمانی که حسینعلی غیب شد توی اون ۲سال ، به طرز #عجیبی بزرگترین دشمنان و مخالفانش *حدود ۱۰۰نفر و بیشتر تقریبا ( که از بابیان بزرگ و سرشناس و مثلا رقبای حسینعلی بودن ) یهویی کشته شدن😑😑 خیلی یهویی و نامعلوم ( کسانی رو که کشتند اونقدر بدجور کشتندشون که به چندنمونه اشاره میکنم ،،، پاره کردن شکم ، شکافتن مغز ،، در آوردن اعضای بدن،،، مرگ با فرو کردن میخ ووووو... فجایع دیگری از همین دست😞) ( بعضیاشونو قتل عام کردند حتی در #ایران و #عراق ،،، )

بعد از همون ۲سال یهویی باز حسینعلی به داداشش یحیی نامه ای میده که توروخدا بذار من برگردم تو کوهها دارم تلف میشم و غلط کردم ووو ( یعنی برگرده به عراق -کربلا)

📚کلی کتاب متاب هم توی اون ۲سال نوشت که یعنی بهش وحی شده و نوشته

داداشش دلش میسوزه و میگه باشه برگرد
خلاصه اینکه حسینعلی بعد از ۲سال برمیگرده پیش داداشش
و میره سردفتر دستک داداشش و کارای دفتری مثلا انجام میدن
دوباره میگه من پیامبرم و اینبار یه کم طرفدارانی پیدا میکنه
چرا؟؟؟
چون اکثر مخالفانش کشته شده بودن دیگه ( بالاتر گفتیم که چه زمانی و چطور یهویی توی اون ۲سالی ک حسینعلی غیب شده بود مخالفانش وحشیانه به قتل رسیدن)
دوباره در کربلا و نجف این ۲تا داداش میفتن ب جون هم ووووو
(((( یک مورد جالب هم بهتون بگم که اون زمان وقتی مسلمونای شیعی برای زیارت ب کربلا میرفتن ، بابی ها ،ازشون دزدی میکردن ، لباساشونو میدزدیدن ، جیبشونو خالی میکردن، مهراشونو میدزدیدن ،، حتی عمامه و کفشاشونم میدزدیدن😐😐😐 کتکشون میزنن توی کوچه های کربلا و نجف )

اون موقعها بغداد دست دولت عثمانی بوده و خب ایرانم که این ۲تا داداش رو راه نمیداده و عثمانی هم دیوونه میشه از دست این ۲تا داداش و حامیانشون که هنوز زیاد دسته بندی نشده بودن و به همشون گفته میشد #بابی_ها
دولت عثمانی میگه بیایم این دو تا داداش رو تبعید کنیم
( همه جا گند میزدن 🙈)

و میفرستنشون به ترکیه

یک خائن بنام جناب میرزا ملکم خان(عامل ۱۰۰درصدی انگلیس) (فراماسون) ایشونم خودش یه تبعیدی بوده از ایران ب بغداد که در زمان سکونت حسینعلی نوری (بهاءالله )
بسیار با ایشون جیک تو جیک بوده☹️☹️☹️
باز توی ترکیه ۲تا داداش میفتن ب جون هم
و روز از نو روزی از نو
سلطان عبدالعزیز یکم حاکم استانبول میبینه که اینا دارن مملکت و حکومتشو بهم میریزن و باز میگه پاشین از اینجا برید و اینارو تبعید میکنه به شهر ادرنه
باز دعوای دو برادر باز روز از نو روزی از نو
اقدام ب ترور همدیگه میکنند بارها و کار به جایی میرسه که پول میدن ب طرفدارشون که ترور انجام بدن و در حدی که مثلا حسینعلی پول میده که آرایشگر گلوی یحیی رو ببره😰 و ناموفق میشه این ترور ووووو بالاخره در یکی از ترورها از طرف میرزایحیی نوری ( یحیی صبح ازل )، بعلت دفع نشدن سَم ، دست حسینعلی مورد دار میشه تا آخر عمرش😨
((( از فحشای ناموسی و تهمتای جنسی که به هم میزنن هم چیزی نمیگم فعلا ، لقب زنازاده میدن به همدیگه و اون میگه تو با فلانی *یکی از محارمشون یعنی* رابطه داشتی و اون میگه تو فاعل... ووو👎👌 وووو🙈🙈🙈)***