⭕️جهت اطلاع دوستان و جنبش کارگری:
✍️امروز طی احضارنامه متوجه شدم که اینجانب عثمان اسماعیلی به 3 ما حبس تعزیری محکوم شده ام.
🔹کارگران مردم آزادیخواه همینطور که در احضارنامه مشاهده میکنید بنده با رسانه های مربوطه در مورد زندانیان سیاسی و کارگران زندانی مصاحبه هایی داشتم.بنده در دادگاه انقلاب و اطلاعات شهرستان سقز و اماکن بدون هیچ تردید آنچیزی که دراین احضاریه آمده است بیشتر از آن دفاع کرده ام و به همه ی نهادهای نام برده اعلام کرده ام دفاع کردن از زندانیهای سیاسی و کارگران زندانی وظیفه ی من است وتا آخرین نفس کشیدنهایم از برابری،آزادی ،حکومت کارگری حمایت میکنم و بر علیه نظام سرمایه داری مبارزه کرده ام و خواهم کرد.
🔸ای اقایانی که در بالاترین مقامات جمهوری اسلامی قراردارید وگفته اید دموکراسی واقعی درکشور ما است از شما سوال دارم: آیا ما کارگران معنی دموکراسی رانمیدانیم یا شماها جور دیگری معنی دموکراسی را خورد مردم میدهید؟ این همه فاصله طبقاتی ،این همه زندانیان سیاسی،این همه رانت خواری، این همه گرانی که سر به فلک کشیده آیا این نشان از جامعه دموکراسی است؟
🔹من با 57سال سن با داشتن مریضیهایی از جمله آسم ،ناراحتی قلبی، مشکلات ریه،روماتیسم و....در شهرهای دور از خانواده ام مشغول به کار ام و درجامعه هزاران مانند من وجود دارد لااقل شماها اسم دموکراسی رانبرید.
🔸نه تنها 3ماه زندان بلکه هیچ زندانی بلند مدتی من را از این باور دورنخواهد کرد
زنده باد اتحاد و همبستگی طبقه ی کارگر
@kanoonmodafean
✍️امروز طی احضارنامه متوجه شدم که اینجانب عثمان اسماعیلی به 3 ما حبس تعزیری محکوم شده ام.
🔹کارگران مردم آزادیخواه همینطور که در احضارنامه مشاهده میکنید بنده با رسانه های مربوطه در مورد زندانیان سیاسی و کارگران زندانی مصاحبه هایی داشتم.بنده در دادگاه انقلاب و اطلاعات شهرستان سقز و اماکن بدون هیچ تردید آنچیزی که دراین احضاریه آمده است بیشتر از آن دفاع کرده ام و به همه ی نهادهای نام برده اعلام کرده ام دفاع کردن از زندانیهای سیاسی و کارگران زندانی وظیفه ی من است وتا آخرین نفس کشیدنهایم از برابری،آزادی ،حکومت کارگری حمایت میکنم و بر علیه نظام سرمایه داری مبارزه کرده ام و خواهم کرد.
🔸ای اقایانی که در بالاترین مقامات جمهوری اسلامی قراردارید وگفته اید دموکراسی واقعی درکشور ما است از شما سوال دارم: آیا ما کارگران معنی دموکراسی رانمیدانیم یا شماها جور دیگری معنی دموکراسی را خورد مردم میدهید؟ این همه فاصله طبقاتی ،این همه زندانیان سیاسی،این همه رانت خواری، این همه گرانی که سر به فلک کشیده آیا این نشان از جامعه دموکراسی است؟
🔹من با 57سال سن با داشتن مریضیهایی از جمله آسم ،ناراحتی قلبی، مشکلات ریه،روماتیسم و....در شهرهای دور از خانواده ام مشغول به کار ام و درجامعه هزاران مانند من وجود دارد لااقل شماها اسم دموکراسی رانبرید.
🔸نه تنها 3ماه زندان بلکه هیچ زندانی بلند مدتی من را از این باور دورنخواهد کرد
زنده باد اتحاد و همبستگی طبقه ی کارگر
@kanoonmodafean
⭕️پیگیری برای آزادی بازداشت شدگان روز جهانی کارگر
✍️خانواده و دوستان بازداشتیان در چهلمین روز بازداشت عزیزانشان در روز ۱۸ خرداد ۹۸، در مقابل اوین پیگیر وضعیت بازداشتشدگان روز جهانی کارگر شدند:
#ندا_ناجی، #مرضیه_امیری، #کیوان_صمیمی، #عاطفه_رنگریز
⭕️بازداشت و زندان هیچ نمی تواند مانع حق طلبی و عدالت خواهی باشد.
@kanoonmodafean
✍️خانواده و دوستان بازداشتیان در چهلمین روز بازداشت عزیزانشان در روز ۱۸ خرداد ۹۸، در مقابل اوین پیگیر وضعیت بازداشتشدگان روز جهانی کارگر شدند:
#ندا_ناجی، #مرضیه_امیری، #کیوان_صمیمی، #عاطفه_رنگریز
⭕️بازداشت و زندان هیچ نمی تواند مانع حق طلبی و عدالت خواهی باشد.
@kanoonmodafean
⭕️ما هم بسیاریم
ما هم روزی
دور هم جمع خواهیم شد
تاریکی را از همه کوچه ها
منها خواهیم کرد
ما هم مثل زندگی
ضرب در ضرب
روی نومیدی ضربدر می کشیم
ما سرانجام
آزادی را میان همه تقسیم خواهیم کرد
حالا دستت را به من بده،
از سکو بالا بیا
روی تخته کلاس باران و بنفشه بنویس
اینجا
هر کسی
حق دارد رویایی داشته باشد
سید علی صالحی
@kanoonmodafean
ما هم روزی
دور هم جمع خواهیم شد
تاریکی را از همه کوچه ها
منها خواهیم کرد
ما هم مثل زندگی
ضرب در ضرب
روی نومیدی ضربدر می کشیم
ما سرانجام
آزادی را میان همه تقسیم خواهیم کرد
حالا دستت را به من بده،
از سکو بالا بیا
روی تخته کلاس باران و بنفشه بنویس
اینجا
هر کسی
حق دارد رویایی داشته باشد
سید علی صالحی
@kanoonmodafean
ادامه اعتراضات معلمان در شیلی .چندین روز متوالی است که در شیلی اعتراضات معلمان به شرائط آموزشی ادامه دارد و دانشجویان و دانش آموزان نیز به این اعتراضات پیوسته اند
@kanoonmodafean
@kanoonmodafean
در حالی که حکم مشروب خوردن در سودان تحت حاکمیت عمرالبشیر شلاق بود اما پس از سقوط او شیشه های فراوان مشرو بات خارجی در قصر او مشاهده میشود
@kanoonmodafean
@kanoonmodafean
تجمع_امروز_بازنشستگان_در_مقابل_صندوق.mov
874.3 KB
بازنشستگان در تجمع امروز بیستم خرداد شعار میدادند "فریاد فریاد از این همه بیداد
@kanoonmodafean
@kanoonmodafean
وضعیت جسمی نا مناسب ساناز اللهیاری در زندان اوین .با گذشت 5 ماه از زندانی شدن او همچنان در بلاتکلیفی و بازداشت بسر میبرد ودر آخرین گزارش و ضعیت جسمی او نا مناسب گزارش شده است
@kanoonmodafean
@kanoonmodafean
⭕️چند تجمع اعتراضی 20 و 21 خرداد 1398
🔹 تجمع 100 تن از کارگران معترض شرکت «ایرکست شاونبرگ» ماهشهر مقابل فرمانداری برای دریافت هفت ماه حقوق معوقه
کارگران این شرکت که در زمینه اسکلتهای فلزی سنگین فعالیت دارد از تابستان گذشته تاکنون شش بار در اعتراض به عدم دریافت حقوق خود دست به تجمعات اعتراضی زدهاند.
🔸تجمع تعدادی از مالباختگان موسسه کاسپین و ثامن الحجج، در اعتراض به برآورده نشدن مطالبات خود، در مقابل ساختمان دادسرای رسیدگی به جرایم پولی و بانکی در تهران، ت
🔹تجمع اعتراضی کارگران شرکت نکاچوب در اعتراض به عدم تمدید قرارداد و پرداخت نشدن حقوق سه ماه گذشته،
قرارداد پرسنل نکاچوب در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ به اتمام رسیده است و قرارداد جدیدی بین شرکت و پرسنل منعقد نشده است و کلیه کارگران بدون قرارداد در محل کار حاضر می شوند. ضمن اینکه تاکنون حقوق و مزایای پرسنل نیز در سه ماهه اول سال ۹۸ پرداخت نشده است.
@kanoonmodafean
🔹 تجمع 100 تن از کارگران معترض شرکت «ایرکست شاونبرگ» ماهشهر مقابل فرمانداری برای دریافت هفت ماه حقوق معوقه
کارگران این شرکت که در زمینه اسکلتهای فلزی سنگین فعالیت دارد از تابستان گذشته تاکنون شش بار در اعتراض به عدم دریافت حقوق خود دست به تجمعات اعتراضی زدهاند.
🔸تجمع تعدادی از مالباختگان موسسه کاسپین و ثامن الحجج، در اعتراض به برآورده نشدن مطالبات خود، در مقابل ساختمان دادسرای رسیدگی به جرایم پولی و بانکی در تهران، ت
🔹تجمع اعتراضی کارگران شرکت نکاچوب در اعتراض به عدم تمدید قرارداد و پرداخت نشدن حقوق سه ماه گذشته،
قرارداد پرسنل نکاچوب در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ به اتمام رسیده است و قرارداد جدیدی بین شرکت و پرسنل منعقد نشده است و کلیه کارگران بدون قرارداد در محل کار حاضر می شوند. ضمن اینکه تاکنون حقوق و مزایای پرسنل نیز در سه ماهه اول سال ۹۸ پرداخت نشده است.
@kanoonmodafean
عزا عزاست هر روز
روزِ عزاست هر روز
زندگی کارگر
رو به هواست هر روز!
هر روز دلالان
شیشهشیشه خونِ کارگران را
پشت ویترینهای سرمایه
به فروش میرسانند
در بازارهای فسادشان
چون دندانهای خونآلودِ یک دهانِ زندانی...
خون از دلِ چاقو
به بیرون میریزد
در درگیریهای زندانِ «ایران بزرگ»!
در قلبام یکریز باران میبارد
به صورتام سیلی میزنم
ببندندم به اشک
یک جا
یک نفر شاشیده است
به این گربهی خراب
بر پهنهی ایران.
ما باید اینجا اما زندگی کنیم
در تهنشینِ فاضلاب
پسماندههای غذا
صبحانه و ناهار و شامِ ماست.
سیلای فراتر است که خانه را برمیدارد و
به زندان میکشد و
گورستان میکند...
«میلاد جنت»
@kanoonmodafean
روزِ عزاست هر روز
زندگی کارگر
رو به هواست هر روز!
هر روز دلالان
شیشهشیشه خونِ کارگران را
پشت ویترینهای سرمایه
به فروش میرسانند
در بازارهای فسادشان
چون دندانهای خونآلودِ یک دهانِ زندانی...
خون از دلِ چاقو
به بیرون میریزد
در درگیریهای زندانِ «ایران بزرگ»!
در قلبام یکریز باران میبارد
به صورتام سیلی میزنم
ببندندم به اشک
یک جا
یک نفر شاشیده است
به این گربهی خراب
بر پهنهی ایران.
ما باید اینجا اما زندگی کنیم
در تهنشینِ فاضلاب
پسماندههای غذا
صبحانه و ناهار و شامِ ماست.
سیلای فراتر است که خانه را برمیدارد و
به زندان میکشد و
گورستان میکند...
«میلاد جنت»
@kanoonmodafean
روزی
می دانم
روزی
بی شک
روزی -
زمانی نه چندان دور
نه چندان دیر
فراخواهد رسید
هنگام، که درختانِ بادام، شکوفه خواهند داد
آسمان پرستاره
و دختران، سرشار از غرور
پای کوبان زِِ شادی
دست در دست رهایی
باگیسوانی بافته -
در شکل مهربانی
سرود خوانان
آخرین قطرۀ اشک خویش را_
از گلگون، گونه های خیس خواهند زدود
آنگاه،
ما سبکبال، سرشار و رها
دیدارها تازه خواهیم کرد
آری ،می دانم
روزی نه چندان دور
نه چندان دیر
بی شک
فرا خواهد رسید
آن روز
@kanoonmodafean
می دانم
روزی
بی شک
روزی -
زمانی نه چندان دور
نه چندان دیر
فراخواهد رسید
هنگام، که درختانِ بادام، شکوفه خواهند داد
آسمان پرستاره
و دختران، سرشار از غرور
پای کوبان زِِ شادی
دست در دست رهایی
باگیسوانی بافته -
در شکل مهربانی
سرود خوانان
آخرین قطرۀ اشک خویش را_
از گلگون، گونه های خیس خواهند زدود
آنگاه،
ما سبکبال، سرشار و رها
دیدارها تازه خواهیم کرد
آری ،می دانم
روزی نه چندان دور
نه چندان دیر
بی شک
فرا خواهد رسید
آن روز
@kanoonmodafean
وکیل علیرضا شیر محمد علی زندانی سیاسی مقتول در فشا فویه گفت که وی با سی ضربه چاقو به قتل رسیده وقاتلان او را به درون سلول خود برده اند در حالی که سلول قاتلان باید قفل باشد .
@kanoonmodafean
@kanoonmodafean
وکودکان کار این چنین در میان چرخهای زندگی فقیرانه پژمرده میشوند تا سرمایه داران هر روز کاخها بر پا کنند .@kanoonmodafean
💠 با که گویم این درد *
✍️ آسیه سپهری
♦️- امیر ولش کن، ولش کن پسرم.
- خاله آخه زور میگه، دوتا از دستمال کاغذیامو برداشته نمیده. اذیت میکنه.
و بغضی که میدانم از ترس حساب پس دادن به رییسشان هست.
دستی به سر کودکی اش میکشم و چیزی از بساطش میخواهم. نگاهش را دزدیده، میگوید: نه خاله از شما پول نمیگیرم مهمونید. به غروری که در پس این جمله کودکانه اش هست لبخند میزنم و تاکید میکنم: نه دستمال کاغذی میخوام، مگه نمیفروشی؟!
و اصرار او که؛ نه خاله شما معلم ما بودی، خجالت میکشم ازتون پول بگیرم. بغض فرو میخورم و میبوسمش.
احوال برادرش را میپرسم که میگوید: صبح ها مدرسه میره و عصرها تا شب اونم دستفروشی میکنه.
پس جمال هنوز ترک تحصیل نکرده! آن نوجوان ۱۵ ساله ای که اولین بار، در کلاس کوچکی در میدان شوش دیدمش که با لحن طنز و چهره خندانش جواب سوالاتم را میداد و در جملاتی که بکار میبرد براحتی میتوانستی رد هوش را ببینی از عمق نگاه خسته و دستان سیاه و گونه های لاغرش.
♦️دخترکی زیبا و غمگین، حدوداً ۱۰ ساله، حوالی مترو تجریش؛ بی سخن، لب بسته با نگاهی غمناک و اضطرابی که از چشمان روشن و کودکانه اش میبارد.
شکلاتی تعارف میکنم. با نگرانی به اطراف نگاه میکند و دست پس میکشد.
دو قدم نگذشته ام که صدای گریه اش را میشنوم با ترس و تعجب برمیگردم و میبینم پسر جوانی حدودا ۳۰ ساله که گویی برادر یا صاحب اوست!!! در حال نیشگون گرفتن از اوست.
شاید بخاطر اینکه نزدیک بود با غریبه ای هم کلام شود!
و یا محتمل تر اینکه گریه های او دل رهگذران را به دست در جیب کردن و بخشیدن اسکناسی ترغیب کند.
♦️پارک لاله و دختر ۱۰- ۱۲ ساله ای که دود اسپند را به سمت هر فردی که میبیند فوت کرده و دعایی می خواند و طلب اسکناسی می کند.
هر از گاهی دستی با اسکناسی هزاری به سمتش دراز میشود. و او با آن چهره نمکین لبخندی حواله به دست روزی رسان!
محو دود اسپند و لبخندش هستم که یکی از آن دستها به سمت بدن دخترک میرود و جسم نحیف دختر را ...
هزار تومانی به زمین می افتد و صدای کشیده شدن دمپایی های دخترک بر سنگفرش پارک همراه با تپش قلب هر دوی ما، در گوشم می پیچد.
با خشم به صاحب آن دست کثیف نگاه میکنم و به این می اندیشم که؛
چه میتوانم بگویم؟!
کجا میتوانم اعتراض کنم؟!
اصلا به چه کسی؟
بهزیستی؟
پلیس ؟
اورژانس اجتماعی؟
... چه کسی!!!
آیا قانونی هست که واقعا بتواند حامی این کودکان در برابر "انواع خشونت ها" باشد؟!
نه نیست و حتی لایحه حمایت از حقوق کودکان، حتی حتی در لیست انتظار هم نیست!
♦️به یاد احد و صمد می افتم.
دو کودک کار، که زنده در آتش زباله های بازیافتی سوختند؛ تا همچنان لایحه حمایت از حقوق کودکان مسکوت بماند و نمایندگان مردم! فوریت ها را ارزانی مصوبات مهمتری کنند!
و ما همچنان در انتظار حرکتی قانونی-اجتماعی برای پیشگیری از تاول های بیشتر و عمیقتر
در دست و پای کودکان کار
و در جسم و روح همه کودکان.
🔹🔹🔹
📌 *به مناسبت ۱۲ ژوئن( ۲۲ خرداد)
روز جهانی #مبارزه_با_کار_کودکان
@kanoonmodafean
✍️ آسیه سپهری
♦️- امیر ولش کن، ولش کن پسرم.
- خاله آخه زور میگه، دوتا از دستمال کاغذیامو برداشته نمیده. اذیت میکنه.
و بغضی که میدانم از ترس حساب پس دادن به رییسشان هست.
دستی به سر کودکی اش میکشم و چیزی از بساطش میخواهم. نگاهش را دزدیده، میگوید: نه خاله از شما پول نمیگیرم مهمونید. به غروری که در پس این جمله کودکانه اش هست لبخند میزنم و تاکید میکنم: نه دستمال کاغذی میخوام، مگه نمیفروشی؟!
و اصرار او که؛ نه خاله شما معلم ما بودی، خجالت میکشم ازتون پول بگیرم. بغض فرو میخورم و میبوسمش.
احوال برادرش را میپرسم که میگوید: صبح ها مدرسه میره و عصرها تا شب اونم دستفروشی میکنه.
پس جمال هنوز ترک تحصیل نکرده! آن نوجوان ۱۵ ساله ای که اولین بار، در کلاس کوچکی در میدان شوش دیدمش که با لحن طنز و چهره خندانش جواب سوالاتم را میداد و در جملاتی که بکار میبرد براحتی میتوانستی رد هوش را ببینی از عمق نگاه خسته و دستان سیاه و گونه های لاغرش.
♦️دخترکی زیبا و غمگین، حدوداً ۱۰ ساله، حوالی مترو تجریش؛ بی سخن، لب بسته با نگاهی غمناک و اضطرابی که از چشمان روشن و کودکانه اش میبارد.
شکلاتی تعارف میکنم. با نگرانی به اطراف نگاه میکند و دست پس میکشد.
دو قدم نگذشته ام که صدای گریه اش را میشنوم با ترس و تعجب برمیگردم و میبینم پسر جوانی حدودا ۳۰ ساله که گویی برادر یا صاحب اوست!!! در حال نیشگون گرفتن از اوست.
شاید بخاطر اینکه نزدیک بود با غریبه ای هم کلام شود!
و یا محتمل تر اینکه گریه های او دل رهگذران را به دست در جیب کردن و بخشیدن اسکناسی ترغیب کند.
♦️پارک لاله و دختر ۱۰- ۱۲ ساله ای که دود اسپند را به سمت هر فردی که میبیند فوت کرده و دعایی می خواند و طلب اسکناسی می کند.
هر از گاهی دستی با اسکناسی هزاری به سمتش دراز میشود. و او با آن چهره نمکین لبخندی حواله به دست روزی رسان!
محو دود اسپند و لبخندش هستم که یکی از آن دستها به سمت بدن دخترک میرود و جسم نحیف دختر را ...
هزار تومانی به زمین می افتد و صدای کشیده شدن دمپایی های دخترک بر سنگفرش پارک همراه با تپش قلب هر دوی ما، در گوشم می پیچد.
با خشم به صاحب آن دست کثیف نگاه میکنم و به این می اندیشم که؛
چه میتوانم بگویم؟!
کجا میتوانم اعتراض کنم؟!
اصلا به چه کسی؟
بهزیستی؟
پلیس ؟
اورژانس اجتماعی؟
... چه کسی!!!
آیا قانونی هست که واقعا بتواند حامی این کودکان در برابر "انواع خشونت ها" باشد؟!
نه نیست و حتی لایحه حمایت از حقوق کودکان، حتی حتی در لیست انتظار هم نیست!
♦️به یاد احد و صمد می افتم.
دو کودک کار، که زنده در آتش زباله های بازیافتی سوختند؛ تا همچنان لایحه حمایت از حقوق کودکان مسکوت بماند و نمایندگان مردم! فوریت ها را ارزانی مصوبات مهمتری کنند!
و ما همچنان در انتظار حرکتی قانونی-اجتماعی برای پیشگیری از تاول های بیشتر و عمیقتر
در دست و پای کودکان کار
و در جسم و روح همه کودکان.
🔹🔹🔹
📌 *به مناسبت ۱۲ ژوئن( ۲۲ خرداد)
روز جهانی #مبارزه_با_کار_کودکان
@kanoonmodafean
Forwarded from كانون مدافعان حقوق كارگر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آهنگ و کلیپ «کودکیِ من کو؟!»
به مناسبت روز جهانی لغو کار کودک
تهیه شده در کانون مدافعان حقوق کارگر
خرداد ۱۳۹۷
@Kanoonmodafean
به مناسبت روز جهانی لغو کار کودک
تهیه شده در کانون مدافعان حقوق کارگر
خرداد ۱۳۹۷
@Kanoonmodafean
به آرامي آغاز به مردن ميكني
اگر سفر نكني،
اگر كتابي نخواني،
اگر به اصوات زندگي گوش ندهي،
اگر از خودت قدرداني نكني.
به آرامي آغاز به مردن ميكني
زماني كه خودباوري را در خودت بكشي،
وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند.
به آرامي آغاز به مردن ميكني
اگر برده عادات خود شوي،
اگر هميشه از يك راه تكراري بروي،
اگر روزمرّگي را تغيير ندهي،
اگر رنگهاي متفاوت به تن نكني،
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكني.
تو به آرامي آغاز به مردن ميكني
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سركش،
و از چيزهايي كه چشمانت را به درخشش واميدارند،
و ضربان قلبت را تندتر ميكنند،
دوري كني.
تو به آرامي آغاز به مردن ميكني
اگر هنگامي كه با شغلت يا عشقت شاد نيستي، آن را عوض نكني،
اگر براي مطمئن در نامطمئن خطر نكني،
اگر وراي روياها نروي،
اگر به خودت اجازه ندهي،
كه حداقل يك بار در تمام زندگيت
وراي مصلحتانديشي بروي.
امروز زندگي را آغاز كن!
امروز مخاطره كن!
امروز كاري كن!
نگذار كه به آرامي بميري!
شادي را فراموش نكن!
#پابلو_نرودا
@kanoonmodafean
اگر سفر نكني،
اگر كتابي نخواني،
اگر به اصوات زندگي گوش ندهي،
اگر از خودت قدرداني نكني.
به آرامي آغاز به مردن ميكني
زماني كه خودباوري را در خودت بكشي،
وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند.
به آرامي آغاز به مردن ميكني
اگر برده عادات خود شوي،
اگر هميشه از يك راه تكراري بروي،
اگر روزمرّگي را تغيير ندهي،
اگر رنگهاي متفاوت به تن نكني،
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكني.
تو به آرامي آغاز به مردن ميكني
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سركش،
و از چيزهايي كه چشمانت را به درخشش واميدارند،
و ضربان قلبت را تندتر ميكنند،
دوري كني.
تو به آرامي آغاز به مردن ميكني
اگر هنگامي كه با شغلت يا عشقت شاد نيستي، آن را عوض نكني،
اگر براي مطمئن در نامطمئن خطر نكني،
اگر وراي روياها نروي،
اگر به خودت اجازه ندهي،
كه حداقل يك بار در تمام زندگيت
وراي مصلحتانديشي بروي.
امروز زندگي را آغاز كن!
امروز مخاطره كن!
امروز كاري كن!
نگذار كه به آرامي بميري!
شادي را فراموش نكن!
#پابلو_نرودا
@kanoonmodafean