کانون نویسندگان ایران
5.48K subscribers
275 photos
63 videos
18 files
1.06K links
کانال رسمی کانون نویسندگان ایران
Download Telegram
گفتگو🔻

رادیو "صدای نو" سیدنی در گفتگو با اکبر معصوم بیگی
به مناسبت پنجاهمین سالگرد بنیان گذاری کانون نویسندگان ایران رادیو "صدای نو" سیدنی استرالیا با اکبر معصوم بیگی عضو هیئت دبیران کانون گفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وگو کرد. در این برنامه معصوم بیگی به این پرسش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها پاسخ داد:
- چرا در یادداشتی که در صفحه فیسبوک کانون درج شده است از تاسیس کانون به عنوان" تجربه‌ای نو" یاد شده؟
- آیا یک تفکر خاص در تشکیل کانون موثر بوده؟
- آیا منشور کانون از بدو تاسیس تا کنون تغییر کرده است؟
- آیا کانون همواره بر قدرت بوده یا گاهی به قدرت گرایش داشته؟
- با شنیدن نام کانون چه کسانی را به یاد میآورید؟
گفتگو را در این نشانی بشنوید:

#اکبر_معصوم_بیگی

#کانون_نویسندگان_ایران

@kanoon_nevisandegane_iran
https://www.youtube.com/watch?v=0UylWz5e7ZI
خبر🔹

فرهاد پیربال نویسنده‌ی معترض در زندان
طبق خبرهای منتشر شده فرهاد پیربال نویسنده‌ و شاعر اهل کردستان عراق از اواخر اسفند سال گذشته در زندان به‌سر می‌برد. پیربال در ایران نیز نویسنده‌ای شناخته‌شده است. ماموران امنیتی حکومت اربیل کردستان او را ۱۱ مارس بازداشت کردند و به زندان بردند. به گفته‌ی کمپین آزادی فرهاد پیربال که گروهی نویسنده و روزنامه‌نگار در سلیمانیه عراق راه‌اندازی کرده‌اند، او اکنون در سلول انفرادی زندانی است و از مداوا و ملاقات با نزدیکانش محروم است. پیربال در نامه‌ای که اخیرا در زندان نوشته از مسئولان زندان خواسته است اجازه دهند با خانواده‌اش دیدار کند. جرم او انتقاد و اعتراض به حکومت اربیل است. پیربال پیش از زندانی شدن نیز به دلیل همین انتقادها و اعتراض‌ها یک بار مورد ضرب و جرح شدید قرار گرفت.


#کانون_نویسندگان_ایران

@kanoon_nevisandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/pcb.1693318470752931/1693316834086428/?type=3&theater
بیانیه 🔷

فرخنده باد اول ماه مه، روز جهانی کارگر
اول ماه مه است ; روز جهانی کارگر. گزافه نیست اگر بگوییم از سیصد و شصت و پنج روز سال، بیش از سیصد و شصت روز آن پایکوب سرمایه¬داران، استثمارگران ریز و درشت، ستاره¬های رسانه¬ای، مدیران وُ کلّاشان وُ قلّاشان وُ مفتخوران وُ «کارآفرینان» است و تنها یک روز ، روز طبقه¬ی کارگر جهانی است، روزی که در خاستگاه خود به خون سرخ کارگران رنگین شده است.
در این روز، در هر جای این جهان ستم¬زده، جهان «متمدن»، هر جا که مجال دم زدنی هست، کارگران از زن و مرد، دست از کار می کشند، کوی و برزن را از جشن و پایکوبی و سرودِ شادی خود سرشار می کنند، به خیابان¬ها می¬آیند، راهپیمایی می¬کنند و فریاد بر می-آورند:
"آهای! این ماییم، ما را ببینید ، ثروت این جهان و آنچه در اوست از دسترنج ماست. ما این جهان سراسر فقر و تبعیض و بهره کشی را نمی¬خواهیم. نمی¬خواهیم در هراسِ از دست دادن کار و نان ، عمری را در اضطرابِ «چه کنم چه کنم»، سر کنیم. ما به صد زبان امّا به یک صدا فریاد می¬کنیم ، ما جهانی را نمی¬خواهیم که به ساده¬ترین زبان ، عرصه¬ی «کار کردن خر و خوردن یابو» است. همه¬ی ثروت و مکنت این جهان از گوشت وُ خون وُ رگ وُ پی ماست. ما حق داریم از همه¬ی مواهبی برخوردار شویم که برازنده¬ی انسان آزاد و برابر و مدرن است. با ما تنها از آزادی و برابری و جهان نو سخن بگویید. مسلّم بدانید زبان ستم و سرکوب و تبعیض در ما نمی¬گیرد. بیهوده نکوشید این جهان کهنه¬ی رو به زوال را بزک کنید."
در ایران امّا ماجرا یکسر رنگی دیگرگونه دارد . در سرزمینی که حدّاقل دستمزد کارگر ، مطابق آمار رسمی ، چهار برابر پایین¬تر از خط فقرِ سیاه است و پرداخت همین دستمزد ناچیز گاه شش ماه و هشت ماه و بلکه یک سال به تعویق می‌افتد، پاسخ هر اعتراض حق¬طلبانه و هر اعتصاب کارگری ، سرکوب است و سرکوب است و سرکوب. کارگر از حق ایجاد تشکل¬های مستقل و آزاد محروم است و کارفرمایان و گردنه¬گیران دین¬پناه ، غرق در ثروت و ناز و نعمت در حال انفجارند... و سرانجام ، حاکمیت هر سال می‌کوشد با اعلام «هفته¬ی کار و کارگر» به هر بهانه و به لطایف‌الحیل، روز اول ماه مه را لوث کند و از به خیابان آمدن کارگران به ضرب چماق سرکوب جلوگیری کند.
کانون نویسندگان ایران ، کانون کارگران فکری و فرهنگی ، روز اول ماه مه را به همه¬ی کارگران ایران و جهان شادباش می¬گوید و بر خواست همیشگی خود، حق آزادی بیان کارگران و حق ایجاد تشکل-های آزاد و مستقل کارگری، پای می¬فشارد.

کانون نویسندگان ایران
۸ اردیبهشت ۱۳۹۷

#کانون_نویسندگان_ایران

@kanoon_nevisandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/a.858183830933070.1073741828.857199194364867/1694536967297748/?type=3&theater
بیانیه

روز جمعه چهارم خرداد ۱۳۹۷ ماموران امنیتی و انتظامی با یورش به جشن پنجاهمین سال تأسیس کانون نویسندگان ایران، مانع از برگزاری آن شدند. ساعاتی پیش از آغاز مراسم، نیروهای یادشده مکان برگزاری جشن و اطراف آن را محاصره و از ورود اعضای کانون و سایر دعوت شدگان جلوگیری کردند. ماموران سپس با استناد به حکم قضایی به مکان برگزاری مراسم هجوم برده و ضمن بازداشتن اعضای گروه تدارک جشن، اموال کانون شامل پوسترها، فلش‌ها و بشقاب‌های مزین به آرم کانون را که به رسم یادگار تهیه شده بود به غارت بردند.
چنین برخوردهایی که بیانگر نقض آشکار ابتدایی‌ترین حقوق شهروندی است بی‌سابقه نیست؛ از آن میان می‌توان به ممانعت از برگزاری مراسم یادبود احمد شاملو، محمد مختاری، محمد جعفر پوینده و علی اشرف درویشیان در سال‌های اخیر اشاره کرد. یورش به مراسمی در مکانی خصوصی و بدون اعلام عمومی با حضور جمعی از نویسندگان، ناشران، هنرمندان و کنشگران فرهنگی و اجتماعی و قرق چندین ساعته‌ی یک منزل مسکونی و کوچه و خیابان اطراف آن نشان از تشدید اعمال سرکوبگرانه‌ی حکومت جمهوری اسلامی دارد. طرفه این‌که چنین برخوردهایی در شرایطی صورت می‌گیرد که حکومت پس از اعتراض‌های مردمی دی‌ماه گذشته، مدعی به رسمیت شناختن حق اعتراض و تجمع مخالفان و معترضان شده بود. بدیهی‌ست کانون نویسندگان ایران که نیم قرن است در راه سانسورستیزی و دفاع از آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا، متحمل رنج‌ها و زخم‌های فراوان شده و حتی شماری از اعضای فعال و سرشناس خود را از دست داده است با چنین یورش‌هایی از ایفای نقش آزادی‌خواهانه و فرهنگی خود باز نمی‌ماند و نخواهد ماند. سرکوبگرانی که در نیم قرن گذشته کمر به نابودی کانون بسته بودند اکنون کجایند؟ کانون اما همچنان هست، پنجاه سالگی خود را پشت سر گذاشته، به حیات سرفراز خود ادامه می‌دهد و شادا که با نسل جوانِ نویسندگان آزادی‌خواه روز به روز شکوفاتر و شاداب‌تر می‌شود.
کانون نویسندگان ایران هجوم به مراسم یادشده، غارت اموال کانون و ایجاد مزاحمت برای ساکنان خانه، همسایگان، مدعوین و پیامد آن را که همانا چیزی جز سرکوب آزادی بیان و آزادی گردهمایی نیست، محکوم می‌کند. کانون برگزاری این گونه مراسم و گردهمایی‌ها را حق اولیه‌ی هر انسان و هر تشکلی می‌داند و از مجامع فرهنگی و اهل قلم و آزادی‌خواه در سراسر جهان می‌خواهد به برخوردهای سرکوبگرانه‌ی حکومت ایران اعتراض کنند و به دفاع از کانون نویسندگان ایران برخیزند.

کانون نویسندگان ایران
۵ خرداد ۱۳۹۷


#کانون_نویسندگان_ایران

@kanoon_nevisandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/pcb.1721216411296470/1721213714630073/?type=3&theater
گفتگو

برهم زدن جشن پنجاه سالگی کانون
گفت‌وگوی ویدیویی رادیو فردا با رضا خندان (مهابادی) عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران پیرامون ممانعت ماموران امنیتی از برگزاری جشن پنجاه سالگی کانون در چهارم خرداد. رضا خندان پس از شرح اتفاق‌های آن روز به این پرسش نیز پاسخ داده است که آیا کانون تشکلی سیاسی است؟


https://www.radiofarda.com/a/29270750.html


#کانون_نویسندگان_ایران

@kanoon_nevisandegane_iran
.
خبر

ابلاغ حکم به عضو سابق هیئت دبیران کانون
پنجاه میلیون ریال جریمه نقدی و سه ماه کار اجباری در سازمان بهزیستی (بدل از یک سال حبس) حکمی است که شعبه ۲ دادگاه انقلاب کرج روز ۱۱ خرداد به بکتاش آبتین شاعر ، فیلمساز و عضو سابق هیئت دبیران ابلاغ کرد. اتهام بکتاش آبتین در این پرونده "تبلیغ علیه نظام" است و مستندات آن انتشار عکس در صفحه‌ی اینستاگرام.
پاییز ۱۳۹۵ ماموران امنیتی و انتظامی مانع برگزاری مراسم کانون نویسندگان ایران به‌مناسبت سالگرد قتل زنده‌یادان محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در گورستان امامزاده طاهر کرج شدند. در یکی از یورش‌های ماموران به جمعیت بکتاش آبتین و مزدک زرافشان (فرزند ناصر زرافشان عضو کانون و یکی از وکلای پرونده قتل‌های سیاسی پاییز ۱۳۷۷) مورد ضرب و جرح قرار گرفتند. در این حمله صورت مزدک به شدت آسیب دید. آنها سپس بازداشت و روز سوم به قید کفالت آزاد شدند. بیرون بازداشتگاه بکتاش آبتین از صورت آسیب دیده‌ی مزدک زرافشان عکس گرفت و آن را درصفحه‌ی اینستاگرام خود قرار داد. دادستانی کرج برای انتشار این عکس پرونده‌ای تشکیل داد و آبتین را به اتهام "تبلیغ علیه نظام" بارها احضار و بازجویی کرد و سرانجام روز ۱۱ خرداد حکم دادگاه را به او ابلاغ کرد: پنجاه میلیون ریال جریمه نقدی و سه ماه کار اجباری در سازمان بهزیستی (بدل از یک سال حبس)
آبتین در باره‌ی پرونده مربوط به ضرب و جرح ماموران امنیتی می‌گوید: «در مراسم سالگرد قتل پوینده و مختاری چند مامور امنیتی به من حمله کردند و کتکم زدند. پیرامون این ماجرا دادستانی کرج پرونده تشکیل داده. حالا من متهم پرونده‌ای هستم که ضرب و جرحش را ماموران انجام داده‌اند. بارها برای بازجویی به کرج احضار شدم و زمان محاکمه با سپردن وثیقه آزاد شدم. قرار است حکم این پرونده نیز چند روز دیگر به من ابلاغ شود».
وزارت اطلاعات در تهران پیش از این نیز، در اردیبهشت ۱۳۹۴، پرونده‌ی دیگری به اتهام "تبلیغ علیه نظام" و "انتشار نشریه غیرقانونی" برای بکتاش آبتین گشوده بود که همچنان باز است. در جریان همین پرونده بود که ماموران به منزل آبتین رفتند و پس از تفتیش خانه بیش از هزار قلم از اشیا و وسایل شخصی او را ضبط کردند. در این پرونده نیز آبتین بارها بازجویی پس داد.
بکتاش آبتین یکی از اعضای فعال کانون نویسندگان ایران است. او در یک دوره منشی و در دو دوره از اعضای اصلی هیئت دبیران بود. در انتخابات بهمن ۱۳۹۶ نیز به عنوان یکی از بازرسان مالی کانون انتخاب شد. آبتین جز سه پرونده‌ای که برایش ساخته‌اند مورد فشارها و آزارهای دیگر نیز قرار گرفته است. وی در باره حکمی که به او ابلاغ شده می‌گوید: «من این حکم را قبول ندارم. اصولا محاکمه هیچ کس را به دلیل ابراز نظر و عقیده اش قبول ندارم. برای همین هم عضو کانون نویسندگان شده‌ام. مدافع آزادی بیان بی‌هیچ حصر و استثنا هستم و این فشارها در عزم من برای مبارزه با سانسور خللی وارد نمی‌کند. من به حکم صادر شده اعتراض می کنم ».


#کانون_نویسندگان_ایران

@kanoon_nevisandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/a.858183830933070.1073741828.857199194364867/1731440886940689/?type=3&theater
بیانیه

حکم ناعادلانه‌ی بکتاش آبتین را لغو کنید

روز یازدهم خرداد سال جاری شعبه‌ی ۲ دادگاه انقلاب اسلامی کرج حکم پنجاه میلیون ریال جزای نقدی و سه ماه کار اجباری در سازمان بهزیستی (بدل از یک سال حبس) را به اتهام بی‌اساس "تبلیغ علیه نظام" به بکتاش آبتین ابلاغ کرد. آبتین شاعر، فیلمساز و عضو پیشین هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران و اکنون نیز یکی از بازرسان مالی آن است.
پیش از آن بکتاش آبتین بارها به بازپرسی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. سرانجام پس از محاکمه در دادگاه با سپردن وثیقه تا زمان صدور حکم آزاد شد. چگونگی تشکیل این پرونده به‌خوبی میزان بی‌اساس بودن آن و ناعادلانه بودن حکم صادره را نشان می‌دهد. بکتاش آبتین در مراسم ستم‌کشته‌گان راه آزادی بیان محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در آذر ۱۳۹۵ که نهادهای امنیتی و انتظامی از برگزاری آن جلوگیری کردند مورد ضرب و جرح ماموران امنیتی حاضر در محل قرار گرفت و بازداشت شد. در جریان همین یورش مزدک زرافشان (فرزند ناصر زرافشان عضو کانون نویسندگان ایران و یکی از وکلای پرونده قتل‌های سیاسی پاییز ۱۳۷۷) نیز به‌شدت آسیب دید. آبتین پس از سه روز بازداشت با قرار کفالت آزاد شد و بیرون بازداشتگاه از صورت مجروح مزدک زرافشان عکس گرفت و آن را در صفحه اینستاگرام خود قرار داد. انتشار این عکس مبنای تشکیل پرونده، آزار و اذیت‌های دوره‌ی بازجویی و در نهایت صدور حکمی ناعادلانه بوده است.
برای بکتاش آبتین به دلیل عضویت در کانون نویسندگان و فعالیت‌های سانسورستیزانه‌اش دو پرونده‌ی دیگرنیز ساخته‌اند. یکی از آنها مربوط به اردیبهشت ۱۳۹۴ است که ماموران پس از تفتیش منزل آبتین و ضبط بیش از هزار قلم از وسایل شخصی او احضاریه‌ی دادسرای فرهنگ و رسانه را به وی دادند. از آن پس بارها در ساختمان مرکزی وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت. پرونده‌ی دیگر به ضرب و جرح ماموران در مراسم بزرگداشت زنده‌‌‌‌یادان مختاری و پوینده مربوط می‌شود. در این پرونده بکتاش آبتین متهم به ضرب و شتم ماموران امنیتی شده است! به‌خوبی پیداست که در این پرونده جای ضارب و مضروب و شاکی و متهم در عدالت اسلامی حاکمیت عوض شده است. حکم این پرونده نیز بناست در ۲۲ خرداد امسال به آبتین ابلاغ شود.
کانون نویسندگان ایران محاکمه و محکومیت بکتاش آبتین را نمونه‌ی دیگری از آزادی ستیزی دستگاه قضایی حاکمیت می‌داند. حکم کار اجباری از "نوآوری"های این دستگاه برای متهمان سیاسی است و در آن ذره‌ای عدالت وجود ندارد. این‌ پرونده‌سازی‌ها و محاصره‌ی زندگی معترضان و منتقدان با پرونده‌های قضایی، به منظور مرعوب و منفعل کردن اعضای کانون و هر انسان معترض و آزادی‌خواه انجام می‌گیرد و مغایر با حق آزادی اندیشه و بیان است. کانون نویسندگان ایران خواهان مختومه شدن هر سه پرونده‌ی بکتاش آبتین و همه‌ی پرونده‌های مشابه آن است.
کانون نویسندگان ایران
۱۹ خرداد ۱۳۹۷


#کانون_نویسندگان_ایران

@kanoon_nevisandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/a.858183830933070.1073741828.857199194364867/1734181110000000/?type=3&theater
نظر بر خبر

بازداشت یک نویسنده در مشهد
به گزارش خبرگزاری‌ها فرهاد جعفری نویسنده و روزنامه‌نگار ساکن مشهد روز ۱۱ خرداد در منزلش بازداشت و روز ۲۱ خرداد به زندان وکیل‌آباد مشهد منتقل شده است. دلیل بازداشت وی حمایت از اعتراضات معروف به "دختران خیابان انقلاب" و "نشر اکاذیب" اعلام شده است.
بازداشت و زندانی کردن فرهاد جعفری به دلیل بیان عقیده‌اش در باره‌‌ی اقدام گروهی از زنان کشور در اعتراض به حجاب اجباری نقض آشکار آزادی اندیشه و بیان و حقوق اولیه‌ی شهروندان است.
به تجربه ثابت شده است عناوینی چون "نشر اکاذیب"، "تبلیغ علیه نظام"، "سیاه نمایی"، . . . برچسب‌هایی است برای جلوگیری از ابراز نظر مردم. پشت این عناوین انسان‌هایی قرار دارند که جایی پیرامون خبر یا رویدادی (درست یا غلط) نظر و عقیده‌ی خود را بیان کرده‌اند و خوشایند حاکمیت نبوده است. این عناوین واکنش قضایی و کیفری حاکمیت به ابراز عقیده و نظر شهروندان است و ویژه‌ جوامعی است که در آنها از آزادی بیان خبری نیست. جایی که آزادی بیان بی‌هیچ حصر و استثنا وجود دارد "نشر اکاذیب" هم آزاد است، پاسخ آن را با کلام می‌دهند نه با دستبند و زندان؛ تبلیغ علیه نظام هم آزاد است پاسخی اگر لازم باشد با کلام می‌دهند نه با غل و زنجیر؛ سیاه‌نمایی هم آزاد است . . . از خود این عناوین اتهامی می‌توان به میزان آزادی‌های یک جامعه پی برد؛ زیرا بیش از آن‌که در باره‌ی "متهم" چیزی بگویند از "متهم کننده" می‌گویند.
بنا بر خبرها فرهاد جعفری را به اتهام دفاع از حرکت "دختران خیابان انقلاب" و "نشر اکاذیب" بازداشت کرده‌اند. او هیچ جرمی مرتکب نشده است و باید فوری آزاد شود مگر آن‌که استفاده از حق آزادی بیان را جرم بدانیم.


#کانون_نویسندگان_ایران

@kanoon_nevisandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/pcb.1738239856260792/1738239652927479/?type=3&theater
خبر

ضبط کتاب‌های کانون
عصر امروز، یکشنبه ۲۷ خرداد، ماموران اطلاعات کتاب‌های کانون نویسندگان ایران را ضبط کردند و با خود بردند. کتاب "پنجاه سال کانون نویسندگان ایران" اثری پژوهشی در باره‌ی نیم قرن فعالیت کانون است که هیئت تحریریه‌ی کمیسیون پنجاه سالگی کانون با یک سال تلاش آن را در چهار جلد تدوین کرده است. این کتاب ۱۳۰۰ صفحه‌ای به منطور آشنایی اعضا با فعالیت‌ها و فراز و نشیب‌های تاریخ کانون تدوین شده و از متون داخلی کانون است. امروز عصر هنگامی که پیک موتوری سی دوره کتاب منتشر شده را از صحافی به منزل یکی از اعضای کانون رساند ماموران اطلاعات او را دوره کردند و با نشان دادن حکم توقیف کتاب‌ها همه‌ی سی دوره (۱۲۰جلد) را ضبط کردند و با خود بردند. صورتجلسه را نیز به امضای راننده پیک موتوری رساندند و از همه لحظه‌ها فیلم گرفتند.
پیش‌تر در چهارم خرداد نیز ماموران اطلاعات مانع از برگزاری جشن پنجاه سالگی کانون شدند و همه‌ی پوسترها و عکسها و بنرها و یادگارهای تهیه شده مخصوص مراسم را ضبط کردند و با خود بردند.


#کانون_نویسندگان_ایران

@kanoon_nevisandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/pcb.1744321392319305/1744319738986137/?type=3&theater
بیانیه

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران درباره ی ادامه ی مصادره و غارت اموال کانون
در ادامه‌ی یورش نیروهای امنیتی و انتظامی به محل برگزاری مراسم پنجاه سالگی کانون نویسندگان ایران و غارت اموال کانون در روز جمعه ۴ خرداد ۱۳۹۷، دیروز (۲۷ خرداد) کتاب های کانون نیز، که به مناسبت پنجاه سالگی کانون تهیه شده بود، مورد دستبرد این نیروها قرار گرفت و به غارت برده شد. این کتاب‌ها قرار بود با پیک موتوری به یکی از اعضای کانون تحویل داده شود. اما درست هنگام تحویل کتاب‌ها، نیروهای امنیتی سر رسیدند و با نشان دادن حکم توقیف و فیلم برداری لحظه به لحظه از ماجرا، کتاب‌ها را پس از شمارش مصادره کرده و با خود بردند. شمار کتاب هایی که به این ترتیب به غارت برده شده ۳۰ دوره از مجموعه ای ۴جلدی است که در طول یک سال پژوهش و گردآوری مداوم و خستگی ناپذیر اعضای کمیسیون پنجاه سالگی کانون تهیه و به چاپ سپرده شده است. عنوان‌های این مجموعه به ترتیب عبارت‌اند از «فعالیت‌ها»، «تقویم سرکوب (آزار، زندان، قتل)»، «ارکان کانون نویسندگان ایران»، «گفت‌وگوها و نوشته‌ها»، «بیانیه‌ها، اطلاعیه‌ها، پیام‌ها و نامه‌ها» و سرانجام «پوسترهای کانون» به مناسبت‌های گوناگون.
روشن است که مأموران امنیتیِ جمهوری اسلامی با این سرکوب‌های غارتگرانه می‌خواهند اعضای کانون را از فعالیت بازدارند و از اشاعه‌ی اهداف و اندیشه‌های کانون جلوگیری کنند. از یک سو، در ادامه‌ی پرونده سازی و پاپوش دوزی برای فعالان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، می‌کوشند برای فعالان کانون نیز پرونده سازی کنند و بدین سان آنان را از فعالیت بازدارند. فیلم برداری از صحنه‌ی تحویل کتاب‌های کانون و نیز امضا گرفتن از پیک با همین هدف پرونده سازی صورت می‌پذیرد. از سوی دیگر، مذبوحانه تلاش می‌کنند با غارت و مصادره‌ی اموال کانون، و در واقع با نابودیِ حاصل زحمات و ازخودگذشتگی‌های اعضای کانون، مردم را از دسترسی به کانون و ایستادگی و تلاش آن در راه مخالفت با سانسور و مبارزه برای آزادی بیان محروم سازند.
کانون نویسندگان ایران اعمال راهزنانه، غارتگرانه و ضدانسانی آزادی ستیزان سرکوبگر را محکوم می‌کند و خواهان استرداد این مجموعه‌ی کتاب ها و نیز اموال دیگری است که در یورش روز ۴ خرداد ۹۷ به غارت برده شده‌اند. بدیهی است که هیئت دبیران کانون به رغم همه‌ی فشارها و تنگناهای سرکوبگرانه استوارتر و مقاوم تر از همیشه به فعالیت خود ادامه خواهد داد.

کانون نویسندگان ایران
۱۳۹۷/۳/۲۸

#کانون_نویسندگان_ایران

@kanoon_nevisandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/a.858183830933070.1073741828.857199194364867/1745716532179791/?type=3&theater
یاد

سعید سلطانپور
۳۱ خرداد امسال سی‌وهفتمین سالگرد اعدام سعید سلطانپور است. او نویسنده، شاعر، هنرمند، فعال سیاسی و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بود. سلطان‌پور فروردین ۱۳۶۰ در جشن عروسی‌اش دستگیر شد و دو ماه بعد در زندان اوین جسم شکنجه شده‌ی نیمه‌جانش را مقابل جوخه‌ی اعدام قرار دادند. یادش گرامی باد!
مطلب زیر از کتاب توقیف شده‌ی "پنجاه سال کانون نویسندگان ایران" نقل شده است:

سعید سلطانپور (۱۳۱۹ سبزوار، ۱۳۶۰ تهران)
شاعر، نمایش نامه نویس، کارگردان تئاتر.
سلطانپور در انتخابات سال ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ به عنوان عضو اصلی انتخاب شد. نامزد شدن سلطانپور در سال ۱۳۶۰ در غیاب او و اقدامی‌ نمادین از سوی اهل قلم و نویسندگان ایران در اعتراض به بازداشت او بود. سلطانپور با دو سوم آرای حاضران به عنوان عضو اصلی هیئت دبیران انتخاب شد.
با تأسیس هنرکده‌‏ی آناهیتا به آن پیوست و از سال ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۴ هم‌گام با آموزش، به فعالیت هنری پرداخت. دفتر شعرهای میرا را منتشر کرد که در همان سال ممنوع الانتشار شد. سال ۱۳۴۹ در بحبوحه‌‏ی جنبش مسلحانه در جنگل‌های سیاهکل نمایش‌نامه آموزگاران از محسن یلفانی را روی صحنه برد که با هجوم ساواک به سالن کارگردان و نویسنده و بازیگران، هم‌زمان دستگیر شدند. در سال ۱۳۵۱ به جرم پخش دوباره کتاب ممنوعه‌‏ی نوعی از هنر، نوعی از اندیشه بازداشت شد و ۴۵ روز در زندان بود. در سال ۱۳۵۳ به جرم انتشار "آوازهای بند" دوباره دستگیر شد و تا ۱۳۵۶ در زندان ماند. به اتهام فعالیت سیاسی، در ۲۷ فروردین ۱۳۶۰ در شبِ عروسی‌اش بازداشت و نزدیک به دو ماه بعد در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در زندان اوین، اعدام شد.

کتاب‏ها:
شعر: صدای میرا (۱۳۴۷)، آوازهای بند (۱۳۵۱)، از کشتارگاه (۱۳۵۶)
نقد: نوعی از هنر نوعی از اندیشه (۱۳۴۹)
نمایش‌نامه: ایستگاه (۱۳۵۲)، حسنک (۱۳۵۷)، عباس آقا کارگر ایران ناسیونال (۱۳۵۸)
(برگرفته از جلد دوم کتاب توقیف شده‌ی "پنجاه سال کانون نویسندگان ایران")

#کانون_نویسندگان_ایران

@kanoon_nevisandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/a.858183830933070.1073741828.857199194364867/1748415908576520/?type=3&theater
🔸️
اطلاعیه

علی اصغر حاج سید جوادی، نویسنده، روزنامه نگار و عضو قدیمی کانون نویسندگان ایران روز سه شنبه پنجم تیرماه در سن ۹۴ سالگی در پاریس درگذشت. او از اعضای موسس کانون بود. وی در انتخابات اسفند ۱۳۵۷ به عنوان عضو جانشین هیئت دبیران انتخاب شد.
حاج سید جوادی نویسنده و روزنامه نگاری شجاع و آزادیخواه بود که به سبب نوشتن مقالات انتقادی و بویژه انتشار دو نامه ی سرگشاده خطاب به محمدرضا شاه که در آن آشکارا از شنیدن صدای فروریختن سقف حکومت پهلوی سخن گفته بود ، در سال های پایانی رژیم گذشته ممنوع القلم شد.
حاج سید جوادی پس از انقلاب نیز یکی از نخستین روشنفکرانی بود که در برابر سرکوب آزادیخواهان زبان به اعتراض و انتقاد گشود و با انتشار مقاله ی "صدای پای فاشیسم می آید" در اردیبهشت ۱۳۵۸ خشم سرکوبگران را برانگیخت و سرانجام در سال ۱۳۶۰ ناچار به ترک وطن و اقامت در فرانسه شد.
کانون نویسندگان ایران درگذشت این نویسنده و روزنامه نگار آزادیخواه را به خانواده ، دوستان و دوست داران او و به جامعه ی فرهنگی مستقل کشور تسلیت می گوید.

کانون نویسندگان ایران
۶ تیر ۱۳۹۷



#کانون_نویسندگان_ایران

@kanoon_nevisandegane_iran
۰
نظر بر خبر

تشدید حمله به آزادی بیان
در میان خبرهای مربوط به اعتراضات گسترده به شرایط اجتماعی و سیاسی که ماه‌هاست به چشم ‌می‌آید و به گوش می‌رسد، روزهای اخیر دو خبر بازتاب زیادی داشته است. یکم خبر محکومیت شاپرک شجری‌زاده زن جوانی است که چند ماه پیش در اعتراض به حجاب اجباری روسری بر سر چوب کرد و اکنون به ۲۰سال زندان محکوم شده که دو سال آن تعزیری و هجده سالش تعلیقی است. خبر دوم از دستگیری دختر نوجوانی به نام مائده هژبری حکایت دارد که ویدیوهای رقص خود را در شبکه اینستاگرام قرار می‌داده و حال اجبارا به تلویزیون آورده شده تا با صورتی شطرنجی شده و گریان از کار خود اعلام پشیمانی کند.
هر دو این زنان از حق آزادی بیان خود در ابراز نظر و هنر خود استفاده کرده‌اند و این نباید جرم تلقی شود. رفتار هر دو در حوزه‌ی آزادی بیان می‌گنجد. آزادی بیان فقط آزادی نوشتن و گفتن نیست بلکه آزادی هر نوع "ابراز" است که شخص یا جمعیتی از طریق آن نظر، احساس، هنر و اعتراض خود را "بیان" می‌کند؛ از جمله روسری بر چوب کردن و رقصیدن. برخورد حاکمیت با این دو زن از جنس همان برخوردهایی است که در همه‌ی این سال‌ها با معترضان، با دانشجویان، با فعالان سیاسی و اجتماعی، با کارگران، با زنان، با مخالفان سانسور و با کانون نویسندگان ایران داشته است. صدور حکم سنگین ۲۰سال حبس و رفتار خشن و تحقیر کننده با دختری نوجوان البته که حکم و برخوردی سیاسی است. سیاسی است زیرا در مقابله با آزادی بیان صادر شده؛ سیاسی است زیرا با رویکرد ایجاد هراس در جامعه‌ی معترض انجام گرفته است؛ سیاسی است زیرا بیش از آن‌که به "تنبیه" فرد "خاطی" نظر داشته باشد قصد سرکوب جامعه‌ی معترض را دارد. سرکوب فقط پس از ابراز و اعلام مخالفت و اعتراض و انتقاد انجام نمی‌گیرد بخش و شکلی از آن متوجه پیش‌گیری از آنهاست. هر مانع، از جمله ایجاد رعب و وحشت، که نقش بازداری از آزادی بیان فرد یا جمعیتی را داشته باشد، سرکوب است و این حکم‌های سنگین که از دستگاه قضایی علیه معترضان و منتقدان و علیه هر ابراز وجود آزادانه صادر می‌شود در حقیقت بر ضد همه‌ی معترضان و منتقدان بالفعل و بالقوه است.


#کانون_نویسندگان_ایران

@kanoon_nevisandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/pcb.1776911752393602/1776911332393644/?type=3&theater
خـــبــــــــر

ادامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی صدور احکام زندان و شلاق برای فعالان دانشجویی*

در ادامه‌ی صدور احکام زندان برای دانشجویان و فعالان دانشجویی، حکم ۲۳ ماه زندان رویا صغیری، دانشجوی دانشگاه تبریز، در دادگاه تجدیدنظر تایید شد. اتهام او «تبلیغ علیه نظام و توهین به ارکان نظام» عنوان شده است.
او پیشتر هم به اتهام «اخلال در نظم عمومی، شرکت در تجمعات و عدم رعایت حجاب اسلامی» به ۱۰ ضربه شلاق و یک سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.
دو دانشجوی دیگر دانشگاه تبریز یعنی علی کامرانی به سه ماه زندان و علی قدیری هم به شش ماه حبس تعزیری و یک سال حبس تعلیقی محکوم شدند.
صادق قیصری روزنامه نگار و دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی هم به ۷ سال زندان، ۷۴ ضربه شلاق و دو سال ممنوع‌الخروجی و ممنوعیت از فعالیت‌های رسانه‌ای محکوم شد.
اخیرا برای فرشته طوسی، علی مظفری، سینا عمران، لیلا حسین‌زاده، سینا ربیعی ومحسن حق‌شناس، شش دانشجوی دیگر هم احکامی از یک تا هشت سال زندان صادر شده است.
سپیده فرحان، دانش‌آموخته رشته معماری نیز به اتهام‌هایی امنیتی به شش سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
همزمان احکام زندان پیام شکیبا و مجید اسدی، دو فعال پیشین دانشجویی نیز در دادگاه تجدیدنظر تایید شد. ۱۱سال زندان برای پیام شکیبا و شش سال زندان برای مجید اسدی به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی».
بیشتر این فعالان دانشجویی در جریان اعتراض‌های دی ماه سال ۹۶ بازداشت شده بودند.


*برگرفته از سایت رادیو فردا(۲۳ تیر ۱۳۹۷)
#کانون_نویسندگان_ایران

@kanoon_nevisandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/a.858183830933070.1073741828.857199194364867/1785967224821388/?type=3&theater
بیانیه

‍ ‍ در هجدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو؛ یاد شاعر بزرگ انسان و آزادی را گرامی می­داریم!

من
تنها فریاد زدم
               نه!
من از
       فرو رفتن 
             تن زدم.


در روزهایی که رنج و بی عدالتی بر جان و زیست مردمِ بی­ لب‌خند در خانه و خیابان و زندان منتشر است، در هنگامه­ ای که پاسخ اعتراض و ایستادگی گرسنگان و تشنگان گلوله است، در جایی که عشق و هنر ممنوع است، غریو آزادی از زبان اوست که فضا را می­ آکند.

شاملو نه شاعر غار و پستو بود و نه گم­گشته در ازدحامِ سودجویان، هم از اندوه عشق و غم تنهایی می‌سرود و هم از انسانی که به هیئت "ما" زاده شد. روشنفکری که سر بر خط هیچ قدرتی نگذاشت و برای خوشآمد هیچ فرد یا گروهی بیان و شعرش را سانسور نکرد، و این گونه، شاعری مستقل و پیشرو که از بوسه و خون و عشق در جنگل و دشت و سنگفرشِ خیابان می‌سرود، در میان ما و با ما زیست و ماندگار شد.

در سرزمینی که مزد گورکن از بهای آزادی آدمی افزون‌ است، تاریخ آکنده از ستم پیشگانی­ ست که قتل، زندان، تبعید، انزوا یا غم نان را نصیب آزاداندیشان کرده‌اند. حاکمان کنونی نیز بر همین سیاق، با هرگونه فرهنگ انسانی در ستیزند و از جمله بارها از حضور ما بر مزار شاعر بزرگ هراسیده‌ و سعی بیهوده کرده‌اند تا ما را از ارج گذاری به شعر و اندیشه­‌ی آزاد او بازدارند؛ اما ما به روال سالیان گذشته، ساعت پنج عصر سه‌شنبه دوم مرداد ۱٣۹۷ در گورستان امامزاده طاهر کرج، حضور خواهیم داشت تا شعرهایش را بخوانیم و مزارش را گل‌باران ‌کنیم.

حضور تو و من بر مزار شاعر بزرگ ایران، حضوری از جنس امروز است؛ از جنس انسان که آزاد است و به هر اسارتی در تن و زبان می گوید: نه!

کانون نویسندگان ایران
٣۰ تیر ۱٣۹۷


#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevisandegane_iran

https://www.facebook.com/857199194364867/photos/a.857202961031157.1073741826.857199194364867/858746104210176/?type=1&theater
خبر

یورش، بازداشت و ممنوعیت در مراسم هجدهمین سالگرد
سه‌‌شنبه دوم مرداد هجدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو شاعر، نویسنده، مترجم و محقق پر آوازه‌ و عضو کانون نویسندگان ایران بود. کانون نویسندگان ۳۰ تیر با انتشار بیانیه یاد شاملو را گرامی داشت و نوشت که دوم مرداد مزار او را گلباران می‌کند. امروز اما به روال دو سال اخیر ماموران امنیتی و انتظامی درهای گورستان را بسته بودند و کسی را به داخل راه نمی‌دادند. بر جمعیت دوستداران شاملو هر دم افزوده می‌شد. از ساعت پنج، زمان آغاز مراسم، نیم ساعتی گذشت و درها همچنان بسته بود. هیئت دبیران کانون تصمیم گرفت در خیابان همجوار گورستان برنامه‌ی بزرگداشت را اجرا کند. بخشی از پوسترها میان جمعیت توزیع شد و بر سر دست‌ها رفت. خواندن بیانیه‌ی کانون اولین قسمت از برنامه بود. علی کاکاوند عضو هیئت دبیران کانون با صدای بلند آغاز به خواندن بیانیه کرد هنوز جمله‌ی دوم بیانیه را نخوانده بود که ناگهان چندین مامور به سوی او و روزبه سوهانی یکی از اعضای کانون نویسندگان یورش بردند و با ضرب و جرح آنها را به داخل گورستان کشیدند. در این حمله ماموران موبایل چند نفر را که مشغول فیلم گرفتن یا عکسبرداری بودند از دستشان درآوردند و جوانی را که مقاومت کرد کشان کشان با خود بردند، پوسترها را پاره کردند و سپس به پراکنده کردن جمعیت مشغول شدند. جمعیت معترضانه گاه صدایش بسیار بالا می‌رفت با این همه پلیس و ماموران امنیتی جمعیت را مجبور کرد داخل پارک مجاور گورستان برود.
تنی جند از اعضای هیئت دبیران با شخصی که گویا نماینده دادستان کرج یا معاون اوست به گفتگو پرداختند بلکه بازداشت‌شدگان را که تا آن لحظه به چهار (و به قولی پنج) تن رسیده بود رها کنند اما این تلاش که حتی پس از پراکنده شدن جمعیت نیز ادامه داشت به جایی نرسید. ماموران انتظامی مدعی بودند ماموران وزارت اطلاعات بازداشتی‌ها را در اختیار دارند ، ماموران امنیتی نیز داخل گورستان پشت درهای بسته بودند. لشکری از ماموران ارگان‌های مختلف جلوی در و پشت آن با انواع اتومبیل‌ها ایستاده بودند. حتی ساعاتی پس از پراکنده شدن جمعیت هنوز درهای گورستان بسته و ماموران بر جوارش ایستاده بودند.
در لحظه‌های پایانی تنظیم این خبر اطلاع یافتیم بازداشتی‌ها را به زندان رجایی شهر منتقل کرده اند..


#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevisandegane_iran

https://www.facebook.com/857199194364867/photos/pcb.1800552543362856/1800547220030055/?type=3&theater
خبر

احضار دو عضو هیئت دبیران کانون
دو تن از دبیران کانون نویسندگان ایران به دادسرای اوین احضار شدند. کیوان باژن و رضا خندان (مهابادی) طبق احضاریه‌های جداگانه‌ای که دریافت کرده‌اند باید تا سه روز دیگر در دادسرای اوین حاضر شوند.
در روزهای آغازین اردیبهشت ۱۳۹۴ماموران اطلاعات خانه‌ی بکتاش آبتین را که آن زمان عضو هیئت دبیران کانون بود ، تفتیش و او را برای بازجویی احضار کردند. یک هفته بعد همین برنامه در مورد رضا خندان تکرار شد. احضاریه‌ها را دادسرای فرهنگ و رسانه صادر کرده و شاکی پرونده وزارت اطلاعات بود. خرداد همان سال کیوان باژن نیز تلفنی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. آنها بارها در زمان‌های مختلف احضار و در باره‌ی فعالیتشان در کانون نویسندگان ایران بازجویی شدند. در سه سال گذشته این پرونده‌ها باز بوده است.
روز چهارم مرداد طی برگه‌های جداگانه به رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن ابلاغ شد که به دادسرای واقع در زندان اوین مراجعه کنند.


#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevisandegane_iran

https://www.facebook.com/857199194364867/photos/pcb.1805306946220749/1805306352887475/?type=3&theater
خبر

دو عضو هیئت دبیران کانون تفهیم اتهام شدند
روز سه شنبه نهم مرداد رضا خندان (مهابادی ) و کیوان باژن دو تن از دبیران کانون نویسندگان ایران در شعبه شماره هفت دادسرای اوین حاضر شدند. آنها روز پنج شنبه چهارم مرداد در ابلاغیه های جداگانه به این دادسرا احضار شده بودند.
موضوع احضار به پرونده ای مربوط بود که سال ۱۳۹۴ وزارت اطلاعات برای بکتاش آبتین، رضا خندان و کیوان باژن گشوده بود. در این پرونده آنها به "تبلیغ علیه نظام" و "انتشار نشریه غیر قانونی" متهم شدند و به همین سبب بارها پیرامون فعالیت شان در کانون و انتشار نشریه "اندیشه آزاد" که خبرنامه داخلی کانون است، مورد بازجویی قرار گرفتند.
دلیل عدم حضور بکتاش آبتین در جلسه بازپرسی روز سه شنبه نرسیدن برگه احضاریه به ایشان بود.
کیوان باژن و رضا خندان پس از حضور در شعبه هفتم ابتدا در رابطه با کتاب "پنجاه سال کانون نوبسندگان ایران" که اثری پژوهشی و از متون داخلی کانون است بازجویی شدند. چند هفته پیش ماموران وزارت اطلاعات تمام نسخه های این کتاب چهار جلدی( سی دوره) را توقیف کردند. پس از این بازجویی اتهام "تبلیغ علیه نظام" به رضا خندان و کیوان باژن منتسب شد.
بازپرس پرونده برای هر دو قرار کفالت صادر کرد.
قرار تامین شد و آنها تا تشکیل دادگاه آزاد هستند.
بکتاش آبتین نیز در یکی از روزهای هفته آینده باید در دادسرای اوین حاضر شود


#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevisandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/a.858183830933070.1073741828.857199194364867/1812775038807273/?type=3&theater
تسلیت

درگذشت هما سلطانی
روز گذشته، دوازدهم مرداد، هما سلطانی دختر عبدالفتاح سلطانی، وکیل و عضو افتخاری کانون نویسندگان ایران، بر اثر سکته‌ی قلبی درگذشت. این دختر جوان در حالی زندگی را واگذاشت که پدرش هفت سال است به سبب پذیرش وکالت زندانیان سیاسی و فعالیت در زمینه‌ی حقوق بشر در زندان به‌سر می‌برد. در ایران شرایط احکام قضایی به‌گونه‌ای است که همه‌ی اعضای خانواده‌ی "متهم" مجازات می‌شوند.
بی‌تردید اندوه درگذشت فرزند جانکاه است و رنج تحمل حکم ناعادلانه را برای عبدالفتاح سلطانی بیشتر خواهد کرد. شریک اندوه او هستیم .
درگذشت هما سلطانی را به خانواده سلطانی و دوستانش تسلیت می‌گوییم.


#کانون_نویسندگان_ایران
@kanoon_nevisandegane_iran
https://www.facebook.com/857199194364867/photos/a.858183830933070.1073741828.857199194364867/1817443105007133/?type=3