Forwarded from 🌺 مالا گولان 🌺
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دەنگ و دیمەن; #رۆناهی_ئەزەمی
#ماكوو
هەلبەست: هاتنا بەرفێ
هەلبەستڤان: گەرناس_كۆچەر
کانال تلگرامی #مالا_گولان 👇👇👇
@Mala_Gulan
#ماكوو
هەلبەست: هاتنا بەرفێ
هەلبەستڤان: گەرناس_كۆچەر
کانال تلگرامی #مالا_گولان 👇👇👇
@Mala_Gulan
Forwarded from 🌺 مالا گولان 🌺
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چیرۆکا هەفت کارک و گورێ درندە
داستان هفت بزغالە و گرگ درندە
دووبلە و دەنگ; #زەهرا_هوسێنی
کانالا تلگرامیا #مالا_گولان 👇👇
@Mala_Gulan
داستان هفت بزغالە و گرگ درندە
دووبلە و دەنگ; #زەهرا_هوسێنی
کانالا تلگرامیا #مالا_گولان 👇👇
@Mala_Gulan
هین مەرخ ل هەمبەری بڤر
ســـەربلنـدە, مـایـــە ل ڤـر
وارێ کو بــێمــەرخ بمینە;
دشبە گـــۆرەک بــێکـەڤـر!
#ئەلی_رەجەبزاده_گولیل
@Kaniyadil
ســـەربلنـدە, مـایـــە ل ڤـر
وارێ کو بــێمــەرخ بمینە;
دشبە گـــۆرەک بــێکـەڤـر!
#ئەلی_رەجەبزاده_گولیل
@Kaniyadil
Forwarded from Çîrokname/چیرۆکنامە
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو زانی ھەگەر بمرم من دشینن سێویخانەیەکێ یان ئەنستیتۆیەک زمانێن مری؟
ب من خەبەر بدن نەھێلن ئەز بمرم...
ئەز زاراڤەیەک کەڤنم...
ھەلبەست؛ ئەلی ئولفەتی
*
کوردیا خوە بپارێزن بلا ھەبوونا وە بێ پاراستن و تێک نەچە.
ب من خەبەر بدن نەھێلن ئەز بمرم...
ئەز زاراڤەیەک کەڤنم...
ھەلبەست؛ ئەلی ئولفەتی
*
کوردیا خوە بپارێزن بلا ھەبوونا وە بێ پاراستن و تێک نەچە.
لطفا عنایت و همرسانی فرمایید!
یاران عزیز همکانی و همراه
باسلام و احترام
به استحضار میرساند؛ پیرو سلسله نشستهای دوهفته یکبار انجمن ادبی کانیادل در محل کانون دانشگاهیان خراسان، این هفتە نیز در خدمت عزیزان هستیم، اما از آنجا که زمان جلسهی ۱٨ بهمن ماه مصادف شدهاست با بازی تیم ملی فوتبال ایران، به جهت رعایت حال دوستداران فوتبال و حسب تقاضای آنان، استثنٱ، نشست این هفته به جای چهارشنبه، در روز پنجشنبه ۱۹ بهمن از ساعت ۱٨ الی ۲۰ در همان نشانی دفتر کانون دانشگاهیان خراسان واقع بین کلانتری ۲۲ و ۲۴- پلاک ۳۱۰ برگزار میشود.
دیده به راه دیدارتان داریم.
✍ انجمن فرهنگی ادبی کانیادل
یاران عزیز همکانی و همراه
باسلام و احترام
به استحضار میرساند؛ پیرو سلسله نشستهای دوهفته یکبار انجمن ادبی کانیادل در محل کانون دانشگاهیان خراسان، این هفتە نیز در خدمت عزیزان هستیم، اما از آنجا که زمان جلسهی ۱٨ بهمن ماه مصادف شدهاست با بازی تیم ملی فوتبال ایران، به جهت رعایت حال دوستداران فوتبال و حسب تقاضای آنان، استثنٱ، نشست این هفته به جای چهارشنبه، در روز پنجشنبه ۱۹ بهمن از ساعت ۱٨ الی ۲۰ در همان نشانی دفتر کانون دانشگاهیان خراسان واقع بین کلانتری ۲۲ و ۲۴- پلاک ۳۱۰ برگزار میشود.
دیده به راه دیدارتان داریم.
✍ انجمن فرهنگی ادبی کانیادل
Forwarded from محمد حسین پور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قطعهی لو
کاری از مژگان چاهیان
متولد ۱۳۶۸
آهنگساز، پژوهشگر موسیقی نواحی ایران
مدرس دانشکده موسیقی- دانشگاه هنر تهران
– کارشناسی ارشد آهنگسازی- دانشگاه هنر تهران (رتبه اول)- ۱۳۹۵
@kaniyadil
کاری از مژگان چاهیان
متولد ۱۳۶۸
آهنگساز، پژوهشگر موسیقی نواحی ایران
مدرس دانشکده موسیقی- دانشگاه هنر تهران
– کارشناسی ارشد آهنگسازی- دانشگاه هنر تهران (رتبه اول)- ۱۳۹۵
@kaniyadil
دوستان عزیز کانیادل
و همزبانان همدل
با درود و عرض ادب و ارادت.
پیرو تماسها و توضیحخواهی بهجای شما عزیزان، در مورد تعویق یکروزهی سومین نشست کانیادل و دلیل اولویتدهی ورزش فوتبال بر جلسات فرهنگی و ادبی، خواستم صمیمانه و فروتنانه، عذرخواهی و خدمتتان عرض کنم که؛
هرچند در باب لزوم برنامهریزی و پایبندی به آن، کاملا حق با شماست و خوشبختانه شورای مرکزی کانیادل هم به این نکته توجه و تأکید خاص دارد، اما موضوع، بههیچوجه ترجیح آن بر این نیست، بلکه صرفا ادای احترام به توصیه و تقاضای برخی عزیزان است برای تعویق یکروزه در اینهفته که هرگز به معنی خوارشماری ادب و هنر نیست و صدالبته امیدواریم همین هم تکرار نشود.
واقعیت این است که؛ چراغ کانیادل را حضور همدلانهی یکایک شما همزبانان اهل ذوق و حامیان فرهنگ و ادب و هنر کوردی، روشن نگاه میدارد و تداوم این حضور پرشور، ضامن بقای ما و شان و شکوه مردم ماست.
ئەمن، ئەو کۆچەرێن باغێ بهشتێ
کو شەیتانان، وەلات هلدانە پشتێ
نکا ئەم مانی و وارێ ئەڤینێ
کو هین هێژاترە، ژ هەر چ تشتێ!
لطفا پوزشخواهی ما را بپذیرید و پنجشنبەشب، چشممان را بە دیدارتان روشن فرمایید.
به امید پیروزی تیم ملی و بهروزی ملت ایران.
کوچک شما؛ علیرضا سپاهی لایین
@kaniyadil
و همزبانان همدل
با درود و عرض ادب و ارادت.
پیرو تماسها و توضیحخواهی بهجای شما عزیزان، در مورد تعویق یکروزهی سومین نشست کانیادل و دلیل اولویتدهی ورزش فوتبال بر جلسات فرهنگی و ادبی، خواستم صمیمانه و فروتنانه، عذرخواهی و خدمتتان عرض کنم که؛
هرچند در باب لزوم برنامهریزی و پایبندی به آن، کاملا حق با شماست و خوشبختانه شورای مرکزی کانیادل هم به این نکته توجه و تأکید خاص دارد، اما موضوع، بههیچوجه ترجیح آن بر این نیست، بلکه صرفا ادای احترام به توصیه و تقاضای برخی عزیزان است برای تعویق یکروزه در اینهفته که هرگز به معنی خوارشماری ادب و هنر نیست و صدالبته امیدواریم همین هم تکرار نشود.
واقعیت این است که؛ چراغ کانیادل را حضور همدلانهی یکایک شما همزبانان اهل ذوق و حامیان فرهنگ و ادب و هنر کوردی، روشن نگاه میدارد و تداوم این حضور پرشور، ضامن بقای ما و شان و شکوه مردم ماست.
ئەمن، ئەو کۆچەرێن باغێ بهشتێ
کو شەیتانان، وەلات هلدانە پشتێ
نکا ئەم مانی و وارێ ئەڤینێ
کو هین هێژاترە، ژ هەر چ تشتێ!
لطفا پوزشخواهی ما را بپذیرید و پنجشنبەشب، چشممان را بە دیدارتان روشن فرمایید.
به امید پیروزی تیم ملی و بهروزی ملت ایران.
کوچک شما؛ علیرضا سپاهی لایین
@kaniyadil
Forwarded from Çîrokname/چیرۆکنامە
Helbesta diljan
Ez im şevtir ji çavên te
Ku te girt û
Min nabînî
Ez im helbesteke diljan
Ku te bi hêsiran sitrand
Ew derda ku wekî zarokeke bê dê
Li bê dayîktiyê de dît
Şeva sar yê evîndarek
Ku çû nema Evîna wî
Ez im
Êşa dema ji hev cidabûnê
Ku xatir xwest
Lê dil cih hêşt
Ez im bê te tenê mayî û diltezîn
Gula ku cilmisî
Bê şûn û bê xwedî
Li bin baranê jî hişk bû.
Ez im
Dara Evîna bê ber û hasil
Ez im helbestvanê dil
Ez im ew şûşeya xwînê
Bi çavên şil!
#Mecîd_Rehwerd
@kaniyadil
Ez im şevtir ji çavên te
Ku te girt û
Min nabînî
Ez im helbesteke diljan
Ku te bi hêsiran sitrand
Ew derda ku wekî zarokeke bê dê
Li bê dayîktiyê de dît
Şeva sar yê evîndarek
Ku çû nema Evîna wî
Ez im
Êşa dema ji hev cidabûnê
Ku xatir xwest
Lê dil cih hêşt
Ez im bê te tenê mayî û diltezîn
Gula ku cilmisî
Bê şûn û bê xwedî
Li bin baranê jî hişk bû.
Ez im
Dara Evîna bê ber û hasil
Ez im helbestvanê dil
Ez im ew şûşeya xwînê
Bi çavên şil!
#Mecîd_Rehwerd
@kaniyadil
Forwarded from عکس نگار
زبان مادری؛ از نان تا جان
ـ بخش یکم
✍ جواد رضایی
وقتی صحبت از زبان مادری و حفظ و پاسداشت و فعالیتهای مرتبط با آن درمیان کردهای خراسان پیش می آید پیوستاری بس ناهمگون و گاه غم انگیز از انگیزه های کنشگران این زمینه و نتایج حاصله را میتوان دید. حداقل بر اساس آنچه بنده در طول سی سال از ورودم به این عرصه, مشاهده و لمس کرده ام این مدعا را شواهد و مصداق های بسیاری است. از کسانیکه کورمانجی را منبعی برای نام و نان و حتی محلی برای ابراز وجود و لودگی و تمسخر خواسته و بکار بسته اند تا آنانکه پاکباز این راه بوده و تا پای جان برای حفظ و پاسداشت و نجات این زخمی جنگهای نابرابر پیدا و پنهان فرهنگی و این خنجرخورده از دشنه خودکم بینی و خودباختگی خودی هایش پیش رفته اند. در این مقال کوتاه به اختصار به این دو رویکرد متناقض کنشگران این عرصه و نیز آثار و نتایج حاصله پرداخته میشود.
1. دکانی با تابلوی زبان مادری:
الف ـ علیرغم وجود فعالان و دست اندرکارانی که عاشقانه و دلسوزانه با پخش گاه و بیگاه اولین ترانه های کورمانجی از رادیومشهد, مصرانه از شادروان سناتور خانلرخان قراچورلو خواستند تا پخش ترانه ها در لابلای برنامه های فارسی را به دایرشدن دائمی صدای کوردی(برنامه کورمانجی) ارتقا دهد و آن بزرگمرد نیز مجوزش را گرفت, معدود کاسبان اولیه این رشته نیز از همان دهه 1330 یعنی نخستین سالهای تاسیس رادیوکورمانجی خراسان برای خود جیب دوختند. صد البته, در کنار نام آورانی چون مرحوم ایزانلو و شادروان محمد توحدی و بسیاری دلسوزان دیگر, کم نبوده اند کسانیکه در طول قریب به هفتاد سال بی هیچ باوری و به مدد روابط در ادوار مختلف به میکروفون و دروازه این تنها رسانه کوردهای خراسان چنگ انداخته و فقط و فقط از آن بعنوان نردبان ترقی و استخدام و نان و آب بهره جستند آن هم در سازمانی که روزگاری ـ نه چون امروزـ بسیار محبوب و دست نیافتنی بود و راه یافتن به آن کار هر کسی نبود. در طول هفتاد سال فعالیت این مهمترین رسانه کورمانجی, چه بسیار کسان که خود از قلب طوایف عشایری کورمانج به رادیو راه یافتند و جایگاه نویسنده و مجری و همه کاره آن را نیز اشغال کردند اما فقط در چهاردیواری استودیو, کورمانج بودند و در خانه و خیابان فارس هایی کوردگریز و بلکه کورد ستیز میشدند. این دسته فقط و فقط به حق الزحمه آخر ماه عشق میورزیدند و استودیو در نظرشان ناندانی خانه مادری شان بود که نان میخوردند و ناندان میسوزاندند و نمکدان میشکستند. از این نسل که در سالهای اخیر بسیار بیشتر هم شده جز خسارات زبانگریزی و الگوسازی های غلط چیزی به اکراد بیچاره نرسیده است. در میان این طایفه, بوده اند حتی کسانیکه در رویای ارتقا, برای خوشامد مسئولین وقت و تقرب به درگاه حراست و بسیج سازمان و سرپوش گذاشتن بر بی هنری خود, داوطلبانه دست به جنایت نابودی آرشیو محرمانه رادیوی کورمانجی و امحای انبوه ترانه های بسیارقدیمی و گنجینه های فرهنگی برده و آتش بر این خرمن تاریخی زده اند. برخلاف خوشنامان این عرصه, بعید نیست که نام این فرد یا افراد در آینده نیز توأم با شائبه خیانت به مردم خود در صفحات تاریک تاریخ جریانهای فرهنگی کوردی در خراسان ثبت شود. همانها که امروز در کنج فراموشی و بیهودگی دوران بازنشستگی خود را طی میکنند و معلوم نیست به گذشته که نگاه میکنند چه احساسی دارند؟
ب ـ از دیگر نانخوران این سفره گروهی نیز بوده اند که از دروازه رادیو کورمانجی وارد شدند و چون سوراخ دعا را پیدا کردند به سرعت باد از آن گریزان شده و خود را به سرشاخه ها رساندند و دیگر پشت سرشان را هم نگاه نکردند درحالیکه در مقاطعی همه کاره این ارگان عریض و طویل بودند و میتوانستند همچون بزرگزاده خانلرخان منشا برکاتی دیگر شوند. دریغ اما ظرفیت شان در حد همان چند روز اول بود که فقط جوهر حکم استخدام شان خشک شود! و باز صد البته بوده اند بسیار کسان که سالها بی هیچ چشمداشتی چون اساتید بزرگوار باباصفر مرادی و محمد جانعلیزاده هر هفته مسیر صدها کلیومتری شهر و دیارشان تا استودیوی رادیو کورمانجی را فقط به عشق زبان مادری رفته اند و آمده اند و از جان و مال مایه گذاشته اند و شوربختانه امروز هم جز در ذهن معدودی ارباب وفا, فراموش شده اند. این فقط شمه ای از دکان شعبه رادیو بود چرا که دیرزمانی بسیار محبوب بود و منشا برکات فرهنگی بیشمار.
@kaniyadil
ـ بخش یکم
✍ جواد رضایی
وقتی صحبت از زبان مادری و حفظ و پاسداشت و فعالیتهای مرتبط با آن درمیان کردهای خراسان پیش می آید پیوستاری بس ناهمگون و گاه غم انگیز از انگیزه های کنشگران این زمینه و نتایج حاصله را میتوان دید. حداقل بر اساس آنچه بنده در طول سی سال از ورودم به این عرصه, مشاهده و لمس کرده ام این مدعا را شواهد و مصداق های بسیاری است. از کسانیکه کورمانجی را منبعی برای نام و نان و حتی محلی برای ابراز وجود و لودگی و تمسخر خواسته و بکار بسته اند تا آنانکه پاکباز این راه بوده و تا پای جان برای حفظ و پاسداشت و نجات این زخمی جنگهای نابرابر پیدا و پنهان فرهنگی و این خنجرخورده از دشنه خودکم بینی و خودباختگی خودی هایش پیش رفته اند. در این مقال کوتاه به اختصار به این دو رویکرد متناقض کنشگران این عرصه و نیز آثار و نتایج حاصله پرداخته میشود.
1. دکانی با تابلوی زبان مادری:
الف ـ علیرغم وجود فعالان و دست اندرکارانی که عاشقانه و دلسوزانه با پخش گاه و بیگاه اولین ترانه های کورمانجی از رادیومشهد, مصرانه از شادروان سناتور خانلرخان قراچورلو خواستند تا پخش ترانه ها در لابلای برنامه های فارسی را به دایرشدن دائمی صدای کوردی(برنامه کورمانجی) ارتقا دهد و آن بزرگمرد نیز مجوزش را گرفت, معدود کاسبان اولیه این رشته نیز از همان دهه 1330 یعنی نخستین سالهای تاسیس رادیوکورمانجی خراسان برای خود جیب دوختند. صد البته, در کنار نام آورانی چون مرحوم ایزانلو و شادروان محمد توحدی و بسیاری دلسوزان دیگر, کم نبوده اند کسانیکه در طول قریب به هفتاد سال بی هیچ باوری و به مدد روابط در ادوار مختلف به میکروفون و دروازه این تنها رسانه کوردهای خراسان چنگ انداخته و فقط و فقط از آن بعنوان نردبان ترقی و استخدام و نان و آب بهره جستند آن هم در سازمانی که روزگاری ـ نه چون امروزـ بسیار محبوب و دست نیافتنی بود و راه یافتن به آن کار هر کسی نبود. در طول هفتاد سال فعالیت این مهمترین رسانه کورمانجی, چه بسیار کسان که خود از قلب طوایف عشایری کورمانج به رادیو راه یافتند و جایگاه نویسنده و مجری و همه کاره آن را نیز اشغال کردند اما فقط در چهاردیواری استودیو, کورمانج بودند و در خانه و خیابان فارس هایی کوردگریز و بلکه کورد ستیز میشدند. این دسته فقط و فقط به حق الزحمه آخر ماه عشق میورزیدند و استودیو در نظرشان ناندانی خانه مادری شان بود که نان میخوردند و ناندان میسوزاندند و نمکدان میشکستند. از این نسل که در سالهای اخیر بسیار بیشتر هم شده جز خسارات زبانگریزی و الگوسازی های غلط چیزی به اکراد بیچاره نرسیده است. در میان این طایفه, بوده اند حتی کسانیکه در رویای ارتقا, برای خوشامد مسئولین وقت و تقرب به درگاه حراست و بسیج سازمان و سرپوش گذاشتن بر بی هنری خود, داوطلبانه دست به جنایت نابودی آرشیو محرمانه رادیوی کورمانجی و امحای انبوه ترانه های بسیارقدیمی و گنجینه های فرهنگی برده و آتش بر این خرمن تاریخی زده اند. برخلاف خوشنامان این عرصه, بعید نیست که نام این فرد یا افراد در آینده نیز توأم با شائبه خیانت به مردم خود در صفحات تاریک تاریخ جریانهای فرهنگی کوردی در خراسان ثبت شود. همانها که امروز در کنج فراموشی و بیهودگی دوران بازنشستگی خود را طی میکنند و معلوم نیست به گذشته که نگاه میکنند چه احساسی دارند؟
ب ـ از دیگر نانخوران این سفره گروهی نیز بوده اند که از دروازه رادیو کورمانجی وارد شدند و چون سوراخ دعا را پیدا کردند به سرعت باد از آن گریزان شده و خود را به سرشاخه ها رساندند و دیگر پشت سرشان را هم نگاه نکردند درحالیکه در مقاطعی همه کاره این ارگان عریض و طویل بودند و میتوانستند همچون بزرگزاده خانلرخان منشا برکاتی دیگر شوند. دریغ اما ظرفیت شان در حد همان چند روز اول بود که فقط جوهر حکم استخدام شان خشک شود! و باز صد البته بوده اند بسیار کسان که سالها بی هیچ چشمداشتی چون اساتید بزرگوار باباصفر مرادی و محمد جانعلیزاده هر هفته مسیر صدها کلیومتری شهر و دیارشان تا استودیوی رادیو کورمانجی را فقط به عشق زبان مادری رفته اند و آمده اند و از جان و مال مایه گذاشته اند و شوربختانه امروز هم جز در ذهن معدودی ارباب وفا, فراموش شده اند. این فقط شمه ای از دکان شعبه رادیو بود چرا که دیرزمانی بسیار محبوب بود و منشا برکات فرهنگی بیشمار.
@kaniyadil
Forwarded from عکس نگار
زبان مادری؛ از نان تا جان
ـ بخش دوم
✍ جواد رضایی
پ ـ اما دسته دیگری از کاسبان و دکانداران زبان مادری نیز انبوهی از بەاصطلاح خوانندگان کورمانجی خوان اما بی باوری بوده و هستند که باز هم کورمانجی برایشان فقط و فقط تداعی گر نان و پول و شاباش بوده است. برخلاف معدود خوانندگان زن و مردی که علیرغم دشواریها متعهدانه به یادگیری علمی زبان و نوشتار کورمانجی همت گماشته اند تا بتوانند حداقل در بزنگاههای رسانه ای آبروداری کنند, گروه اول حتی الفبای زبان خود را نیز بلد نیستند و بخود زحمت یادگیری آن هم نمیدهند. صد البته مایه خرسندی است که زبان سبب برکات اقتصادی نیز باشد اما به شرط آنکه کاسب دِینش را به دُکان نیز ادا کند و دریغا که نکردهاند!
در کنار این گروه کسانی نیز بودهاند که به نام کورمانجی، پرچم فروش محصولات فرهنگی را برداشته و در مقاطعی نیز دوربین به دست و میکروفن در مشت، کاسبان خوبی در مراسم و عروسی های اَکراد خوش قلب ما شدند بی آنکه در اقل درجات بعنوان حقشناسی هم که شده حداقل با فرزندان خود کورمانجی حرف بزنند!! گویی کورمانجی خوب است اما برای دیگران!!! و ایضآ به این دسته اضافه کنید معدود ترانه فروشان و آهنگفروشان و جاعلان بی باور مقام های موسیقایی با نامهای جدید و پُرتیراژ!!
ت ـ و اما سمیترین و خطرناکترین کاسبان زبان کورمانجی را این روزها بعنوان مثلا اینفلوئنسر یا بلاگر در شبکه های مجازی میبینیم که برای جذب فالُوِر نه تنها زبان مادری و فرهنگ پدری خود و نیاکانشان را به سخره و استهزا میگیرند و ملتی را مَضحکه خاص و عام میکنند, بلکه بجای تکریم ظرفیتهای فرهنگی و زبانی ما, در صفحات مجازی شان، آبرو حراج کنند. از آن مثلا بانوی بی هنر و فحاش کورمانج در یکی از شهرهای شمالی با حرفهای رکیک و نمایشهای زننده و بیمزه و توهین آمیزش که آبروی ملتی را چوب حراج زده بگیرید تا آن ناجوانمردی که یک تنه عربدهکشی کرده و گویی در نبود قانون و ماموران امنیت مردمی را تهدید میکند که چرا یک کورد لباس کوردی میپوشد؟ یاللعجب!!
اینها و دهها مورد دیگر که اینروزها چاقو به دست، دسته خود را میبُرّند و تیشه به ریشه مردمی نجیب میزنند چون سَم در شاهرگ حیات فرهنگی ملتی بافرهنگ تزریق شدهاند که لازم است حداقل آگاهان و دلسوزان فرهنگ از آن تَبَری جویند تا بیش از این به سیلاب و خرابی خانمان نبازیم.
خلاصه اینکه کاسبان دکان زبان کورمانجی کم نیستند و یقینا هرکدام از خوانندگان این متن خود مصداقهای بارزی از آن سراغ دارند.
در پایان بخش دوم نیز مواکدا یاداوری میشود که هدف از طرح این موضوعات تلخ, آسیبشناسی درزمانی و همزمانی وضعیت کنشگری فرهنگی در خراسان است تا بتوانیم در طراحی نقشه راه آینده در راستای فعالیتهای فرهنگی مان موفق تر عمل کنیم و دچار چرخه تکرار اشتباهات تاریخی نشویم.
@kaniyadil
ـ بخش دوم
✍ جواد رضایی
پ ـ اما دسته دیگری از کاسبان و دکانداران زبان مادری نیز انبوهی از بەاصطلاح خوانندگان کورمانجی خوان اما بی باوری بوده و هستند که باز هم کورمانجی برایشان فقط و فقط تداعی گر نان و پول و شاباش بوده است. برخلاف معدود خوانندگان زن و مردی که علیرغم دشواریها متعهدانه به یادگیری علمی زبان و نوشتار کورمانجی همت گماشته اند تا بتوانند حداقل در بزنگاههای رسانه ای آبروداری کنند, گروه اول حتی الفبای زبان خود را نیز بلد نیستند و بخود زحمت یادگیری آن هم نمیدهند. صد البته مایه خرسندی است که زبان سبب برکات اقتصادی نیز باشد اما به شرط آنکه کاسب دِینش را به دُکان نیز ادا کند و دریغا که نکردهاند!
در کنار این گروه کسانی نیز بودهاند که به نام کورمانجی، پرچم فروش محصولات فرهنگی را برداشته و در مقاطعی نیز دوربین به دست و میکروفن در مشت، کاسبان خوبی در مراسم و عروسی های اَکراد خوش قلب ما شدند بی آنکه در اقل درجات بعنوان حقشناسی هم که شده حداقل با فرزندان خود کورمانجی حرف بزنند!! گویی کورمانجی خوب است اما برای دیگران!!! و ایضآ به این دسته اضافه کنید معدود ترانه فروشان و آهنگفروشان و جاعلان بی باور مقام های موسیقایی با نامهای جدید و پُرتیراژ!!
ت ـ و اما سمیترین و خطرناکترین کاسبان زبان کورمانجی را این روزها بعنوان مثلا اینفلوئنسر یا بلاگر در شبکه های مجازی میبینیم که برای جذب فالُوِر نه تنها زبان مادری و فرهنگ پدری خود و نیاکانشان را به سخره و استهزا میگیرند و ملتی را مَضحکه خاص و عام میکنند, بلکه بجای تکریم ظرفیتهای فرهنگی و زبانی ما, در صفحات مجازی شان، آبرو حراج کنند. از آن مثلا بانوی بی هنر و فحاش کورمانج در یکی از شهرهای شمالی با حرفهای رکیک و نمایشهای زننده و بیمزه و توهین آمیزش که آبروی ملتی را چوب حراج زده بگیرید تا آن ناجوانمردی که یک تنه عربدهکشی کرده و گویی در نبود قانون و ماموران امنیت مردمی را تهدید میکند که چرا یک کورد لباس کوردی میپوشد؟ یاللعجب!!
اینها و دهها مورد دیگر که اینروزها چاقو به دست، دسته خود را میبُرّند و تیشه به ریشه مردمی نجیب میزنند چون سَم در شاهرگ حیات فرهنگی ملتی بافرهنگ تزریق شدهاند که لازم است حداقل آگاهان و دلسوزان فرهنگ از آن تَبَری جویند تا بیش از این به سیلاب و خرابی خانمان نبازیم.
خلاصه اینکه کاسبان دکان زبان کورمانجی کم نیستند و یقینا هرکدام از خوانندگان این متن خود مصداقهای بارزی از آن سراغ دارند.
در پایان بخش دوم نیز مواکدا یاداوری میشود که هدف از طرح این موضوعات تلخ, آسیبشناسی درزمانی و همزمانی وضعیت کنشگری فرهنگی در خراسان است تا بتوانیم در طراحی نقشه راه آینده در راستای فعالیتهای فرهنگی مان موفق تر عمل کنیم و دچار چرخه تکرار اشتباهات تاریخی نشویم.
@kaniyadil
Forwarded from عکس نگار
زبان مادری؛ از نان تا جان
ـ بخش سوم
✍ جواد رضایی
2. ایستاده تا پای جان
در مقابل گروه اول که به کورمانجی به مثابه دُکانی بی نیاز از سرمایه اما پُررونق مینگرند و کاسبانی که حداقل حُرمت ولینعمتان نگه نداشته و سرقفلی این دُکان را نیز نپرداخته اند, چه بسیار انسانهای بزرگ و بی مدعا داشته و داریم که برای زنده نگاه داشتن و ترویج و نجات این فرهنگ و زبان تا پای جان ایستاده اند که در این بخش به پاس زحمات بیدریغشان به اختصار به ذکر فعالیتهای آنان پرداخته میشود.
الف ـ بیراهه نیست اگر بگوییم نخستین کُنشگران فرهنگی ما زنان و مردان خوشذوق و خوشصدا و نوازندگان باورمندی بوده اند که ادبیات شفاهی ما را با رعایت همه ملاحظات توامان قومی و ملی به عشق مردم شان برای دههها پاسداری کرده, خوانده و نواختهاند و در انتقال این گنجینه که بن مایه همه فعالیتهای بعدی بوده سهم بزرگی داشته و حتی چون شادروان سهراب بخشی و بانو یلدا عباسی یک تنه در عرصه های جهانی خوش درخشیده اند.
ب ـ دومین دسته از فداکاران فرهنگی که در بازآفرینی هویت, تبیین تاریخ و تعیین نقشه راه نسل حاضر، تلاشهای ارزشمند و تعیین کننده ای داشته اند نویسندگان و شاعران و پژوهشگران کورمانج بودهاند که علیرغم محدودیتها, باورمندانه دست به خلق آثار ارزشمندی زدهاند. از سرآمدان این گروه اساتید بزرگواری چون کلیمالله توحدی,دکتر علی رحمتی,دکتر یوسف متولی حقیقی, دکتر اسماعیل حسین پور, دکتر حسن روشان, ماموستا علیرضا سپاهی لایین,دکتر صادق فرهادی,دکتر هادی بیدکی,گلی شادکام و دهها اسم پرافتخار دیگر را میتوان نام برد.
پ ـ علاوه بر خالقان بی مدعای آثار فرهنگی و هنری فوق الذکر,باید همیشه قدردان بزرگانی باشیم که از اعتبار و مال و ثروتشان برای توسعه زبان و فرهنگ مان مایه گذاشتند. فهرست این گروه با نام سناتور خانلرخان قراچورلو آغاز میشود که در دهه 1330 خورشیدی با استفاده از نفوذ سیاسی خود توانست مجوز پخش دائمی رادیو کورمانجی مشهد را بگیرد. شادروان هاشم صادقی مدیر وقت رادیو نیز در دوران طلایی خود در دهه پنجاه خورشیدی توانست اعتباری دوچندان به این رسانه در بخش کورمانجی بیافزاید. به گواه پیشکسوتان رادیو مِنجمله استاد موسی الرضایی که سالها تهیه کننده این برنامه بودند, مرحوم صادقی علاوه بر حمایتهای ارزشمند اداری از بخش کوردی توانست با جذب و استخدام نویسندگان و مجریان و هنرمندان توانمند کورمانج بر غنای این برنامه بیافزاید که این مهم تاثیر زیادی بر فضای فکری و فرهنگی کورمانج ها در دهههای بعد نیز داشته است. همچنین شایسته است از بزرگانی همچون شادروان مهندس رحیمی رهورد و مرحوم ملک سیما و دیگر کسانیکه دهه ها برای ارتقای فرهنگی در خراسان هزینه های مالی زیادی را متقبل شدند نام ببریم و قدردان این دسته از خادمان فرهنگی باشیم.
ت ـ ما نباید همکاری و زحمات مسئولین وقت که با فعالان فرهنگی مان در صدور مجوزها و رفع موانع همکاری کرده و از اعتبارخودشان مایه گذاشته اند را نادیده انگاریم.
ث ـ ما نباید تلاشهای دانشجویان دهەهای هفتاد و هشتاد در دانشگاههای مشهد و تهران را فراموش کنیم که پرشور در برگزاری جنگ ها و مراسم و شب شعرهای کورمانجی فعالیت های اثرگذاری داشتند. هوشیار رمضانی,محمد رحیمی, حسین ناصری و طوبا شجاعی از دانشجویان فعال آن روزگار بوده اند.
ج ـما قدردان آغازگران ژورنالیسم کوردی در خراسان هستیم که با انتشار مجله کورمانج در دهه هشتاد این مهم را نیز ثبت کردند.نام ابوالقاسم رضاپور در این فهرست جای میگیرد.
ح ـ هرگز نباید فراموش کنیم زحمات کسانی چون قدیر ولیزاده,حسین تقدیس یا استاد احمدی شیروان, شادروان حیدر جنگجو و بسیاری دیگر در دهه هفتاد را که از پایه گذاران شبهای شعر و جُنگهای فرهنگی کورمانجی درخراسان بوده اند.از دل همین محافل بود که انجمنهای ادبی جعفرقلی, اَرمان,چیکسای, کانیادل, ئەڤین, مزگین و فستیوال ادبی ملواری جوشیدەاند.
چ ـ ما باید قدردان تلاش های اساتید و مدرسان کورمانجی در خراسان باشیم که از دهه هفتاد تا کنون در دانشگاهها و مدارس و حتی منازل شخصی خود و امروز نیز در فضای مجازی دست از آموزش زبان برنداشته اند. پیشکسوتانی چون علی اکبر چوپانی, دیار علینیا, یونس الهیاری "کەکۆجان", محمد تقوی, شادروان حسنعلی ترقی,احمد جعفری و بسیاری عزیزان بی مدعای دیگر که علیرغم همه مشکلات و محدودیتها بی هیچ چشمداشتی در جهت توسعه زبان مادری کوشیده اند. پایان بخش سوم.
@kaniyadil
ـ بخش سوم
✍ جواد رضایی
2. ایستاده تا پای جان
در مقابل گروه اول که به کورمانجی به مثابه دُکانی بی نیاز از سرمایه اما پُررونق مینگرند و کاسبانی که حداقل حُرمت ولینعمتان نگه نداشته و سرقفلی این دُکان را نیز نپرداخته اند, چه بسیار انسانهای بزرگ و بی مدعا داشته و داریم که برای زنده نگاه داشتن و ترویج و نجات این فرهنگ و زبان تا پای جان ایستاده اند که در این بخش به پاس زحمات بیدریغشان به اختصار به ذکر فعالیتهای آنان پرداخته میشود.
الف ـ بیراهه نیست اگر بگوییم نخستین کُنشگران فرهنگی ما زنان و مردان خوشذوق و خوشصدا و نوازندگان باورمندی بوده اند که ادبیات شفاهی ما را با رعایت همه ملاحظات توامان قومی و ملی به عشق مردم شان برای دههها پاسداری کرده, خوانده و نواختهاند و در انتقال این گنجینه که بن مایه همه فعالیتهای بعدی بوده سهم بزرگی داشته و حتی چون شادروان سهراب بخشی و بانو یلدا عباسی یک تنه در عرصه های جهانی خوش درخشیده اند.
ب ـ دومین دسته از فداکاران فرهنگی که در بازآفرینی هویت, تبیین تاریخ و تعیین نقشه راه نسل حاضر، تلاشهای ارزشمند و تعیین کننده ای داشته اند نویسندگان و شاعران و پژوهشگران کورمانج بودهاند که علیرغم محدودیتها, باورمندانه دست به خلق آثار ارزشمندی زدهاند. از سرآمدان این گروه اساتید بزرگواری چون کلیمالله توحدی,دکتر علی رحمتی,دکتر یوسف متولی حقیقی, دکتر اسماعیل حسین پور, دکتر حسن روشان, ماموستا علیرضا سپاهی لایین,دکتر صادق فرهادی,دکتر هادی بیدکی,گلی شادکام و دهها اسم پرافتخار دیگر را میتوان نام برد.
پ ـ علاوه بر خالقان بی مدعای آثار فرهنگی و هنری فوق الذکر,باید همیشه قدردان بزرگانی باشیم که از اعتبار و مال و ثروتشان برای توسعه زبان و فرهنگ مان مایه گذاشتند. فهرست این گروه با نام سناتور خانلرخان قراچورلو آغاز میشود که در دهه 1330 خورشیدی با استفاده از نفوذ سیاسی خود توانست مجوز پخش دائمی رادیو کورمانجی مشهد را بگیرد. شادروان هاشم صادقی مدیر وقت رادیو نیز در دوران طلایی خود در دهه پنجاه خورشیدی توانست اعتباری دوچندان به این رسانه در بخش کورمانجی بیافزاید. به گواه پیشکسوتان رادیو مِنجمله استاد موسی الرضایی که سالها تهیه کننده این برنامه بودند, مرحوم صادقی علاوه بر حمایتهای ارزشمند اداری از بخش کوردی توانست با جذب و استخدام نویسندگان و مجریان و هنرمندان توانمند کورمانج بر غنای این برنامه بیافزاید که این مهم تاثیر زیادی بر فضای فکری و فرهنگی کورمانج ها در دهههای بعد نیز داشته است. همچنین شایسته است از بزرگانی همچون شادروان مهندس رحیمی رهورد و مرحوم ملک سیما و دیگر کسانیکه دهه ها برای ارتقای فرهنگی در خراسان هزینه های مالی زیادی را متقبل شدند نام ببریم و قدردان این دسته از خادمان فرهنگی باشیم.
ت ـ ما نباید همکاری و زحمات مسئولین وقت که با فعالان فرهنگی مان در صدور مجوزها و رفع موانع همکاری کرده و از اعتبارخودشان مایه گذاشته اند را نادیده انگاریم.
ث ـ ما نباید تلاشهای دانشجویان دهەهای هفتاد و هشتاد در دانشگاههای مشهد و تهران را فراموش کنیم که پرشور در برگزاری جنگ ها و مراسم و شب شعرهای کورمانجی فعالیت های اثرگذاری داشتند. هوشیار رمضانی,محمد رحیمی, حسین ناصری و طوبا شجاعی از دانشجویان فعال آن روزگار بوده اند.
ج ـما قدردان آغازگران ژورنالیسم کوردی در خراسان هستیم که با انتشار مجله کورمانج در دهه هشتاد این مهم را نیز ثبت کردند.نام ابوالقاسم رضاپور در این فهرست جای میگیرد.
ح ـ هرگز نباید فراموش کنیم زحمات کسانی چون قدیر ولیزاده,حسین تقدیس یا استاد احمدی شیروان, شادروان حیدر جنگجو و بسیاری دیگر در دهه هفتاد را که از پایه گذاران شبهای شعر و جُنگهای فرهنگی کورمانجی درخراسان بوده اند.از دل همین محافل بود که انجمنهای ادبی جعفرقلی, اَرمان,چیکسای, کانیادل, ئەڤین, مزگین و فستیوال ادبی ملواری جوشیدەاند.
چ ـ ما باید قدردان تلاش های اساتید و مدرسان کورمانجی در خراسان باشیم که از دهه هفتاد تا کنون در دانشگاهها و مدارس و حتی منازل شخصی خود و امروز نیز در فضای مجازی دست از آموزش زبان برنداشته اند. پیشکسوتانی چون علی اکبر چوپانی, دیار علینیا, یونس الهیاری "کەکۆجان", محمد تقوی, شادروان حسنعلی ترقی,احمد جعفری و بسیاری عزیزان بی مدعای دیگر که علیرغم همه مشکلات و محدودیتها بی هیچ چشمداشتی در جهت توسعه زبان مادری کوشیده اند. پایان بخش سوم.
@kaniyadil
Forwarded from عکس نگار
زبان مادری؛ از نان تا جان
ـ بخش چهارم ( بخش پایانی)
✍ دکتر جواد رضایی
د ـ و در پایان نباید فراموش کنیم که فعالان فرهنگی ما مشتاقانه و هوشمندانه همه فرصتهای پیش آمده بویژه فضای مجازی را به کار گرفته اند. چه بسیار کلاسهای آنلاین, نشستهای مجازی در کلابهاوس، اینستاگرام، تلگرام و دیگر رسانهها به لطف کسانی ثمربخش بوده اند که نامی از آنها نیست اما عطر بجامانده گلفشانیشان تا همیشه ماناست که از پیشکسوتان این دسته در اینجا از عزیزانمان؛ محمد حسینپور و مهدی گنجبخش قدردانی میشود.
بحث و نتیجه گیری: بررسی درزمانی و همزمانی کنشگری فرهنگی کوردی در جغرافیای خراسان بزرگ از دهه 1330 تاکنون, به دو رویکرد و کنش متفاوت همراه با مصداقها و نمونههایی از هر دو نگرش و عملکرد اشاره دارد:
نخست گزارشی از رویکرد بهرهجویی شخصی و کنش منفعتطلبانه اقلیتی در پوشش فعالیتهای فرهنگی کوردی از گذشته تا حال است.
گزارش دوم نیز رویکرد و عملکرد گروهی است که صادقانه با فعالیتهای علمی, فرهنگی و هنری تاثیرگذار خود در راستای حفظ و توسیع زبان و فرهنگ کوردهای خراسان گام برداشته و نتایج مطلوبی نیز به بار آورده اند.
هدف از مقایسه و مقابله این دو رویکرد آسیبشناسی کنشگری فرهنگی و بهره گیری از تجارب تاریخی جهت اجتناب از تکرار اشتباهات گذشته توسط فعالان فرهنگی در آینده است.
و منالله توفیق
@kaniyadil
ـ بخش چهارم ( بخش پایانی)
✍ دکتر جواد رضایی
د ـ و در پایان نباید فراموش کنیم که فعالان فرهنگی ما مشتاقانه و هوشمندانه همه فرصتهای پیش آمده بویژه فضای مجازی را به کار گرفته اند. چه بسیار کلاسهای آنلاین, نشستهای مجازی در کلابهاوس، اینستاگرام، تلگرام و دیگر رسانهها به لطف کسانی ثمربخش بوده اند که نامی از آنها نیست اما عطر بجامانده گلفشانیشان تا همیشه ماناست که از پیشکسوتان این دسته در اینجا از عزیزانمان؛ محمد حسینپور و مهدی گنجبخش قدردانی میشود.
بحث و نتیجه گیری: بررسی درزمانی و همزمانی کنشگری فرهنگی کوردی در جغرافیای خراسان بزرگ از دهه 1330 تاکنون, به دو رویکرد و کنش متفاوت همراه با مصداقها و نمونههایی از هر دو نگرش و عملکرد اشاره دارد:
نخست گزارشی از رویکرد بهرهجویی شخصی و کنش منفعتطلبانه اقلیتی در پوشش فعالیتهای فرهنگی کوردی از گذشته تا حال است.
گزارش دوم نیز رویکرد و عملکرد گروهی است که صادقانه با فعالیتهای علمی, فرهنگی و هنری تاثیرگذار خود در راستای حفظ و توسیع زبان و فرهنگ کوردهای خراسان گام برداشته و نتایج مطلوبی نیز به بار آورده اند.
هدف از مقایسه و مقابله این دو رویکرد آسیبشناسی کنشگری فرهنگی و بهره گیری از تجارب تاریخی جهت اجتناب از تکرار اشتباهات گذشته توسط فعالان فرهنگی در آینده است.
و منالله توفیق
@kaniyadil