کانیا دل
1.24K subscribers
1.5K photos
469 videos
309 files
779 links
بررسی و نقد شعر

نقشه:
https://goo.gl/maps/mGW9jFDJowm

شعر، نقد، نظر:
@kawaspahi
Download Telegram
Durûd li we

Pir dilê me dixwast ku li demeke çêtir ji vê demê ku halê dilê me giştiyan baş bibûya, mizgîniya vê xelata binirx parve bikira , lê...
Ji dû çend sal çav li rê bûnê Dîwana Xezerçav hate weşandin:

Xezerçav

Helbesteke evîndarkî û midadêrî ye.
Derçeyeke nû li wêjeya kurdî ya Xorasanê. Hesteke bêberav ji kompeyvên nû û nûbêjeyan e
Kirasekê nû ye li endama wêjeya Kurdî
Xezerçav panavek e ji hestên xweşik
Xezerçav jiyaneke berdewam e.
Helbestvan:
#Mihemed_ê_Ismaîlî (Şûriş)

دوروود ل وە
پر دلێ مه دخواست کو ل ده‌مه‌که‌ چێتر ژ ڤێ ده‌مێ کو هالێ دلێ مه‌ گشتیان باش ببوویا مزگینیا ڤێ خه‌لاتا بنرخ پارڤه‌ بکرا، لێ...
ژ دوو چه‌ند سال چاڤ ل رێ بوونێ، دیوانا خه‌زه‌رچاڤ هاته‌ وه‌شاندن.

خه‌زه‌رچاڤ

هه‌لبه‌سته‌که‌ ئه‌ڤیندارکی و مدادێری یه‌؛ ده‌رچه‌یه‌که‌ نوو ل وێژه‌یا کوردی یا خۆراسانێ.
هه‌سته‌که‌ بێبه‌راڤ ژ کۆمپه‌یڤێن نوو و نووبێژه‌یانه و کراسه‌کێ نوو یه‌ ل ئه‌نداما وێژه‌یا کوردی. خه‌زه‌رچاڤ پاناڤه‌که‌ ژ هه‌ستێن خوه‌شک
خه‌زه‌رچاڤ ژیانه‌که‌ به‌رده‌وامه‌.
هەڵبەستڤان؛
#مهەمەد_ێ_ئسمائیلی (شوورش)
@kaniyadil
بلووج...

بلووج، جانن؛
بلووج، جانێ مه کوردان
چوونه ئەو ژی،
ب ئەرمانێ مه کوردان...
بلووج ئشقن، مەکوژن،
کو ژ دوو وان
کیە کو فام بکه ژانێ مه کوردان؟!!

.......
بلوچ
بلوچها، مثل جان‌اند، جان ما کوردها
آنها هم حسرت‌به‌دل آرزوهای ما هستند
بلوچ‌ها عشق‌اند، نکشیدشان، پس از آنها
چه کسی دردهای ما را درک خواهدکرد؟
#سپاهی_لایین
@kaniyadil
Baloochestan Mani Mat
Issa Hamraz
منی مات، بلوچستان
دەنگ؛
#عیسی_همراز_بلوچ
هەلبەست؛
#محمد_نوردلمان
هەنگ؛
#بهنام_شهنوازی
@kaniyadil
وەکی بووکێ...

نزانم خوەندنە چ ل سەرێ تە؟
نزانم چەرە تێمە نەزەرێ تە؟!
وەکی بووکێ ژ کالان روو دگرتن
خوە ژ من تاو ددی، تێمە چەرێ تە!

#محمد_قربانی - شمال خراسان
@kaniyadil
کوردی کورمانجی
به زبانهای تلگرام اضافه شد

دوستان گرامی!
با درود. اگر می‌خواهید زبان تلگرام خود را به کوردی کرمانجی تغییر دهید، کافی است که وارد لینک زیر شوید👇
Xweng û birano!
Dembaş û jiyanxwaş.
Ji bo bi kar anîna Telegramê bi zimanê Kurdî, pê li vê lînka bikin👇

https://t.me/setlanguage/kurdii

@kaniyadil
Forwarded from kanimaall کانیمال
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هەنگئ لۆ
ژ یەلدا ئەباسی
@kanimaall
حرفی تازه برای گفتن...

نگاهی به مجموعه شعر خەزەرچاڤ-1

این روزها لابلای مشغله‌های همیشگی، مجموعە‌شعر تازه منتشر شده‌ی شاعر تلاشگر و کوردباور خراسانی جناب شورش اسماعیلی را دم دست گذاشته‌ام و خوشبختانه هر روز بخشی از آن را می‌خوانم.
لازم دیدم به اختصار، چند نکته در باب این کتاب عرض کنم و امیدوارم برای خودم، برای جامعه‌ادبی کوردهای خراسان و برای شورش عزیز مفید واقع شود.
کتاب «خەزەرچاڤ»، آینه‌ی زلال و تمام‌نمایی است از تلاش‌های مخلصانه‌ی یک شاعر کورد برای اینکه طرحی نو دراندازد و در مسیر توسعه و تعالی زبان کوردی کورمانجی در خراسان، گامی به جلو بردارد.
خلاقیت‌های ذوقی و کلامی و زبانی که علی‌القاعده از معیارهای شعر معاصر محسوب می‌شوند، به‌وضوح در تمام شعرهای شورش به چشم می‌خورند. وفاداری به خلوص و اصالت زبان کوردی شاید مهمترین وجه مشخصه‌ی این مجموعه است. از دیگر نکات، نوآوری‌هایی است در حوزه‌ی قالب‌های شعری همچون سرودن «غەزەلۆک» که تا حدودی مشابه قالب قطعه در شعر فارسی است که البته در کوردی سابقه‌ی کمتری دارد.
در مجموع، من به‌عنوان یک دلبسته‌ی زبان مادری و آرزومند توسعه‌ی سرایش و خوانش کوردی در خراسان، از انتشار این مجموعه، بسیار خرسندم و این کار ارجمند را به خانواده‌ی کوردباور اسماعیلی و به‌ویژه شورش عزیز (محمد)، شادباش و پیروزباد می‌گویم. توصیه‌ی برادرانه‌ و بی‌تعارف من این است که اهل قلم و صاحبان ذوق در جامعه‌ی کوردی، به شکل شایسته به معرفی و خواندن این کتاب بپردازند.
در عین حال، نکات کمی و کیفی متفاوتی نیز هست که حیفم می‌آید من‌باب اشتراک تجارب، خدمت شما و شورش جان عرض نکنم؛
نام، یکی از مهترین ارکان تبلیغ و توجه به کتاب است و عنوان خەزەرچاڤ، به گمان من واجد چنین مشخصه‌ای نیست. این نام علاوه بر این که نامانوس و دیرفهم است، از منظر ساخت نیز اشکالاتی دارد و از جمله اینکه ترکیب دو نام به‌جای ترکیب اسم و صفت، باوجود خلاقانه بودن، سنگین است و برای مخاطب دور از ذهن می‌نماید. ضمن اینکه «خزر» علاوه بر رنگ آبی، می‌تواند چند صفت از جمله؛ خیسی و گریانی، بزرگی، توفانی و... را نیز تداعی کند که بعضا جالب نیستند. حتی در زبان فارسی نیز کمتر شاهد چنین ترکیباتی هستیم و کمتر شنیده‌ایم کلمات «چشم‌خزری» یا «خزرچشم» جایی به کار رفته باشد.
مطابق معیارها، نام، باید حتی‌الامکان کوتاه و گویا و عمیق و موثر باشد که در این مورد، به گمانم چنین نیست.
اما مهمتر از این، دو نکته‌ی فنی است که مسئولیت اولی به شاعر و دومی به ناشر بازمی‌گردد؛
ادامه دارد

#سپاهی_لایین
@kaniyadil
حرفی تازه برای گفتن...

نگاهی به مجموعه شعر خەزەرچاڤ-2


کسانی که امروز کم و بیش با فعالیت فرهنگی و قلمی کوردی آشنا هستند، می‌دانند که طبق توافقی نانوشته و البته باتوجه به سابقه‌ی مکتوب زبان کوردی کورمانجی، حروف اضافه و ربطی مثل ب/وه، ل/له و ژ/ژه و... در همه جا به یک شکل بکار می‌رود و تلاش عمومی اهل قلم، رسیدن به رسم‌الخطی واحد و استاندارد است که بر همین اساس، شکل نخست این حروف یعنی: ب، ل، ژ، و... فارغ از جغرافیای زیستی و لهجوی، به‌رسمیت شناخته شده‌است. در کتاب خەزەرچاڤ، شاعر به سلیقه‌ی خود در این امر عمومی، دست برده و نوعی نگارش خاص خود دارد که به باور من جالب نیست و حداقل با تلاش و نیت خود شورش جان، در تضاد است.
نکته بعد، نام «دیوان» نهادن بر مجموعه است. لازم به توضیح نیست که دیوان، به ماحصل یک عمر شاعری گفته می‌شود نه به نخستین مجموعه شعر یک شاعر و باتوجه به سن و سال، امید می‌رود سالهای سال، شاهد کار و نشر دیگر آثار شورش عزیز هم باشیم و در نهایت دیوانی که شامل همه‌ی اشعار او باشد. به هرصورت توجه داشته باشیم که این جور نامگذاریها می‌تواند اسباب مزاح شود و خدای‌نخواسته بر جدیت و داوری دیگران نسبت به یک مجموعه شعر، اثر منفی بگذارد.
و نکته‌ی بعد اینکه به‌جای استفاده از هر دو رسم‌الخط لاتینی و آرامی کوردی-که البته محاسنی هم دارد- کاش عجالتا به رسم‌الخط آرامی اکتفا و در کنارش، باتوجه به زبان خاص و فخیم شاعر، فضایی به ترجمه‌ی برخی ابیات و کلمات دشوار و دیریاب به فارسی اختصاص داده می‌شد تا به خوانش مجموعه کمک کند.
آخرین عرضم را به نوع کاغذ و فونت این مجموعه اختصاص می‌دهم که درواقع باید بگویم بسیار نومیدکننده و عجیب است. روی سخنم با ناشر محترم و پرتلاشی مثل بیژن‌یورد و جناب آخرتی است که سابقه‌ی قابل توجهی در نشر آثار کوردی دارد.
انتخاب چنین قلمی آنهم روی کاغذ کاهی و نوع صفحه‌آرایی غیر حرفه‌ای، قطع و یقین به ارزش‌های کتاب و توجه مخاطب به آن لطمه می‌زند چرا که خوانش اثر را بسیار دشوار و حتی ناممکن کرده‌است. شاید اصلا بنای ناشر به خواندن نبوده و فایل صوتی اثر هم به همین دلیل ضمیمه‌ی کتاب شده‌است. ولی زبان کوردی در خراسان نیاز به خواندن و نوشتن دارد و امیدوارم به این مهم حیاتی، از سوی شاعران و نویسندگان و ناشران و فعالان فرهنگی کورد خراسان بیش از پیش توجه شود.
کتاب، باتوجه به نوع جلد و کاغذ استفادە شدە، ما را یاد آثار کهن مذهبی می‌اندازد که در طاقچه‌های قدیمی بود و برای اغلب ما یادآور خاطراتی است. شاید همین حس نوستالژیک مشوق ناشر و شاعر در انتخاب جنس کاغذ بوده ولی این برای یک اثر ادبی معاصر که داعیه‌ی نوآوری دارد، جالب و جاذب و متناسب نیست. شاید هم دغدغه‌ی ارزان درآمدن کتاب، در انتخاب کاغذ نقش اول را داشته‌است.
در مورد مجموعه‌ی خەزەرچاڤ، حرفهای بسیار می‌شود گفت و نوشت ولی مجال ما به سر آمد. این مقدارش را بنده نوشتم که بیشتر و بهترش را سروران دیگر بنویسند. لطفا نسبت به نقد و معرفی کتب کوردی منتشره از سوی اهل قلم خود، بی‌توجه نباشیم.
با تبریک دوباره به شورش عزیز، بدرود
.
#سپاهی_لایین
@kaniyadil
دەما ئازادی ل ڤر، ئاش و لاشە
ژیان و ژن ژی حالێ وان، نەباشە
دیسا دەنگی مە نێ بێهستن، ڤا یانێ؛
حالی خەلکی مە ب گشتی، نەخاشە...

#محمد_حسین‌پور
@kaniyadil
نظامی گنجوی
راوی غربت و بی پناهی کُردها
از زبان فرهاد کوهکن

#دکتر_اسماعیل_حسین‌پور

🔸نظامی شاعر بزرگ پارسی‌گو، پروردۀ دامان مادری کُرد زبان به نام"رئیسه"بود. نظامی که در خمسه اش بارها از کُردها یاد کرده است با پرداختن به شخصیتی چون فرهاد کوهکن، حدیث عشق پاک این عاشق بی باک را به تصویر کشیده است. عاشقی صادق که شیفتۀ شیرین و قربانی مکر خسرو در بیستون می شود. هر چند پرداختن به ابعاد این عشق آتشین و نگاه شیرین به فرهاد، مستلزم مجال و نوشتاری دیگر است ولی در اینجا صرفا چند بیت لبریز زاری که زبان حال فرهاد است، آورده می شود.

🔸ابیاتی که نظامی در وصف غربت و بی کسی فرهاد بر زبان آورده است؛ اندوه و شیون بلندی است که راوی نامرادی، تنهایی، بی پناهی، آوارگی، سرگشتگی و شیفتگی فرهاد است. همان کُردی که فرودستانش را فرادستانش می بیند. او نه همدم و یار و یاوری دارد که دستگیرش باشند و نه دیار و خانمانی دارد که در آنجا جایگیر شود. حدیث فرهاد در شعر نظامی، حدیث بی کسی قوم غم دیده ای است که فرهاد در نخستین دیدارش با خسرو، دربارۀ دیار و تبار و هنر مردمش:«بگفت انده خرند و جان فروشند».

🔸مرور این شعر پرحزن و حسرت نظامی از زبان فرهاد کُرد، آیینه ای است که می توان غربت و تنهایی کُردها را در قرن ششم به تماشا نشست. این مثنوی که برشی از شاهکار "خسرو و شیرین" نظامی است، لبریز احساس، درد و حرمان است. فریاد پر طنین پیچیده در بیستون است وقتی فرهاد کُرد با زبانی آتشین می گوید:
«جهان را نیست کُردی پس‌تر از من
نبینی هیچ‌کس بی‌کس‌تر از من
نه چندان دوستی دارم دل‌آویز
که گر روزی بیفتم گویدم خیز
نه چندانم کسی در خیل پیداست
که گر میرم کند بالین من راست
منم تنها در این اندوه و جانی
فدا کرده سری بر آستانی
اگر صد سال در چاهی نشینم
کسی جز آه خود بالا نبینم
و گر گردم به کوه و دشت صد سال
به جز سایه کسم ناید به دنبال
سگان را در جهان جای و مرا نه
گیا را بر زمین پای و مرا نه
پلنگان را به کوهستان پناه است
نهنگان را به دریا جایگاه است
من بی‌سنگ خاکی مانده دل‌تنگ
نه در خاکم در آسایش نه در سنگ
چو بر خاکم نبود از غم جدایی
شوم در خاک تا یابم رهایی
مبادا کس بدین بی‌خانمانی
بدین تلخی چه باید زندگانی
»*
(کلیات نظامی، ص250)

*کلیات نظامی گنجوی(1381) تصحیح وحید دستگردی، به اهتمام پرویز بابلی، چاپ چهارم، تهران، نگاه
@kaniyadil
Dubêytî
Sûris
چەند دومالک

پارەک ژ پرتووکا: خەزەرچاڤ
هەلبەست و دەنگ؛
#مهەمەد_ێ_ئسمائیلی (شوورش)
@kaniyadil
Forwarded from سیدعلی صالحی
شعر تازه‌ای از سیدعلی صالحی

هی دا… دا
پَلامو بِورُم سیت!

ما به سایه خزیده‌ایم،
ما سپر انداخته
پیر شده‌ایم.

ما همه
بر این پرتگاهِ بی‌پایان
یکی‌یکی
به اضطراب دوزخ
سقوط کرده‌ایم.

درد
از درد گذشته است،
دنیا چشم‌های ما را
بی‌هیچ شَفَقَتی
تیره کرده است.
ما
یکی‌یکی
به اعماقِ هول‌آورِ هراس
فرو مرده‌ایم.
من سندِ این ستمگری را
نشانتان خواهم داد:
باران‌های مسموم این بادیه را
بو کنید،
دنیا
بویِ سوختنِ طُره‌های سپیده و مهسا
گرفته است…!

دیگر شُستنِ دست‌های هیولا
حتی به هفت آبِ زمزم،
میسر نیست!

حالا هر کجا مزارِ دختری دیدید،
مرا نیز همانجا
به خاک بسپارید؛
می‌خواهم بر زندگانِ این سرزمین
فاتحه بخوانم.

**

هی دا..دا/ پَلامو بِوُرُم سیت!
در گویش ایل بختیاری:
مادر.. هی مادر! طره‌هایم را-در ماتم- برایت ببرم.

https://T.me/SeyyedAliSalehi
Vagar
Khadijeh Barzo
#ڤەگەر

دەنگ؛ خه‌دیجه بەرزۆ
هەنگ و هەلبەست؛
ئارتین کێیوان

دوتار و کەمانچه:
هیوا ئسلامی
رێک و پێک:
مەسعوود بەنی ئادەم
@kaniyadil
چەند دومالک

چینه
دلۆ! غەمگین مەبە کو سا چ دینن
کەسێن کو بەندیێ دەست ئاڤ و نینن؟
مریشکێن عومرەکێ پوونک‌پەرەستن؛
ب مستەک چینه ژی، خوه شا دبینن!

قفس‌پرورده
ولش کن، عشق! مرغ ماکیان را
که بی‌پرواز می‌خواهد جهان را
قفس‌پرورده، بلبل هم که باشد
چه می‌فهمد شکوه آسمان را؟!

دین بووم
...
تژی با نە، سەری و سینگ و بێڤل
ب غێرێ خوه، ننن ب کەس ژی قایل
تە گۆت: داد که ژ ڤا پرگەپێ کێم‌زان
ل ناڤ کەڕان، چ فایدە داد، ئەلۆ دل؟!

تەرازوو
غوروور و فام کرن، یانێ تەرازوو
کو هەر په‌ل زێدە بوو، یێ دن ژ خوه چوو
ته یەک دایە مه و هەر چ دن، ئستاند؛
خوەدێ جان، ڤا غوروورا چ بەلا بوو؟
!
#سپاهی_لایین
@kaniyadil
Audio
عشق یانێ...

هەلبەست و دەنگ؛
#ئەلی_هەیدەری
@kaniyadil
Dalalo
Naser Razazi
دەلالۆ

دلالو، شعری از زنده‌یاد شیرکو بیکس، که ناصر رزازی به زیبایی آن را اجرا کرده‌است.

#ناصر_رزازی
@petitanalysis

@kaniyadil
Audio
حاجی رەزاخانێ قەرەمانی
چیرۆک؛
نەمر:
#هاشم_سادقی
دەنگ؛
#ئەزیزولا_هەیدەری
@kaniyadil
Audio
xezelok
Sûris
پارەک ژ پرتووکا: خەزەرچاڤ
هەلبەست و دەنگ؛
#مهەمەد_ێ_ئسمائیلی (شوورش)
@kaniyadil