دورِ همخواني اصول كافي
2.45K subscribers
40 photos
1 video
148 files
57 links
🔹هدف اين دوره مجازي، خوانش متن كتاب اصول كافي است با توضيح و تفسير و شرح آن؛ جهت آشنايي با عقايد اصلي مكتب اهل بيت عليهم السلام.

پرسش و پاسخ
‌‎kafi_answer@

کانال فهرست مطالب
@Fehrestkafi
Download Telegram
۱۱. پنهان کردن فضایل عالیه‌ی امام علیه‌السّلام به بهانه‌ی ترس از دشمنان و یا نفهمیدن مردمان.
۱۲. انحراف و تقصیر در طرح مقامات و کمالات امام علیه‌السّلام به دلیل بدفهمی در معنای شرک و غلوّ.
۱۳. حذف کردن اصالت و ولایت حضرت زهرای مرضیّه صلوات‌الله علیها در بحث نبوّت و امامت و قیامت.
۱۴. مطرح نکردن ولایت ولیّ‌الله به عنوان حقیقت دین و ایمان ؛ و تعریف دین مستقل از دیّان دین.
۱۵. تعریف زندگی و تـدیّن مستقلّ از تعهّد و التــزام بــه امــام علیه‌السّلام.
۱۶. تعریف زندگی و تدیّن بدون عقد و اتّصال و الحاق به امام علیه‌السّلام.
۱۷. تعریف زندگی و تدیّن مستقــلّ از بیعت و معاملــه با امام علیه‌السّلام.
۱۸. انحصار خلافت و ولایت در حکومت عرفی اجتماعی.
۱۹. تهی بودن مباحث امامت از قواعد و احکام کاربـردی امام‌شناسی.
۲۰. بسنده کردن به اثبات امامت و حقّانیّت امام و شرح احوال ایشان از معرفت امام علیه‌السّلام.
۲۱. تعمیم امامت و شبیه‌تراشی و بدل‌سازی برای امام علیه‌السّلام.
۲۲. تعریف کردن امام و امامت در خدمت دین و دنیای مردم.
۲۳. دانستن استکمال برای امام علیه‌السّلام به اعمال و عباداتش.
۲۴. تفضیل قرآن بر عترت.
۲۵. تنزّل دادن رابطه‌ی مأموم و امام فقط در حدّ اعتقاد به وجود و حقّانیّت ایشان.
۲۶. تعریف نارسا و معیوب از غیبت و تعریف ناقص و خشن از ظهور و لاجرم غیر شوق‌انگیزبودن آن برای انتظار.
۲۷. حذف مقوله‌ی توجّه به حضور از متن مباحث امامت و مهدویّت و لزوم آن.
۲۸. تبدیل «انتظار» از حالت به عمل.
۲۹. سرپوش گذاشتن بر تقصیر خود در وقوع غیبت.
۳۰. تقصیر در تعریف نکبت غیبت.
۳۱. سعی در پُرکردن ضایعه‌ی خلأ و فقدان امام علیه‌السّلام برای مردم.
۳۲. تعریف امام حیّ و حاضر به موعود و منجی (یعنی کسی که خواهد آمد) در حالی که او در مقام خلیفة اللهی «عین الحیات» و «ماء مَعین» هستی و زندگی و « مالک و مَلِک مُلک و ملکوت » است.
۳۳. بدفهمی بلکه نفهمی وجه انتفاع از ساحت مقدّسه‌ی ایشان در غیبت، خصوصاً در مقوله‌ی تربیت و تعلیم.

و بدین‌گونه بود که ظلم ما بر امام و امامت ظلمتی شد برای زوال نورانیّت حضور ایشان در متن و سمت و سو و مقصد و منتهای دین و زندگی و نیز پرده‌ای برای غلیظ‌تر کردن تیرگی و نکبت غیبت؛ و الی الله المشتکی

توضیح اینکه:
برای آنکه به ولایت صاحب ولایت گردید و چرخید، بایستی مقید به محبت شدید؛ یعنی: ملتزم به مودت او بود، آنچنان که به او تقربی جست که به او ملحق و ملصق شده، و در او محو گردید، تا به گردیدن او گردید و به چرخیدن او چرخید؛
وجود مبارک ولی الله علیه السلام چنین نسبتی با حق تعالی دارد ؛ لذا: او مولای ان مولاست؛ او به ولایت او می گردد و می چرخد و ماسوی الله، به ولایت او؛ لذا : فعل او فعل الله است؛
و او به این مرتبه به عبودیت محضه نایل شده ؛ با تملیک مایملک خود ، از جمله میل و اختیار خود به او ؛ لذا : تهی از خود و پر از حق تعالی شده ، و صاحب ولایت تامه الهیه گردیده؛ و خدای متعال «لایسئل عما یفعل»، و چنین است دلیل وجوب قبول ولایت الهیه ولی الله برای نیل به مقبول واقع شدن بنده و بندگی او در درگاه الهی و سوال نشدن از او و اعمال او ؛ چرا که او به ولایت و اولویت کسی عملکرده که او به ولایت و اولویت حق تعالی عمل کرده که او « لایسئل عما یفعل»؛
او محو کسی است که او محو حق تعالی است :
« کل من علیها فان ، و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام ؛ رحمن :۲۶،۲۷»
تبارک اسم ربک ذی الجلال و الاکرام ؛ رحمن : ۷۸» ؛
و چنین است که شیعه آل علی علیهم السلام روز قیامت حساب ندارد؛ الحمدلله کما هو اهله و مستحقه.
و بعد از همه حرفها؛
خلاصه خلاصه خلاصه اصول و اصل اصول در کلام و کتاب خدای متعال:

جان کلام در تکوین:
فقط برای بودن آنان علیهم السلام

جان کلام در تشریع:
فقط برای بودن با آنان علیهم السلام
والسلام
🔹آخرین نگاه به پشت سر؛
راهی که آمدیم

در کلان خلقت و عالم کبیر، خلق اول حقیقت الهیه نورانی عقل است؛ (عوالی اللئالی۴: ۹۹)، که خدای متعال پس از آن، روح را آفریده و آن را مسکن و منزل آن نور قرارداده است؛ (مختصرالبصائر: ۱۳۱) ،

و همچنین در خرد خلقت و در عالم صغیر؛ شعاعی از آن نور را عقل انسان ساخته و سپس روح او را آفریده و آن را موطن عقل و نفس او قرار داده است.

حضور آن نور الهی در روح ، اولا سبب فعال شدن او در انواع ادراکات ذهنی از فکر و وهم و خیال و حس شده، که اولین و مهمترین آن وجدان موجودیت خود است و سپس پیدایی و ابراز میل و مشیئت و اراده و تدبیر؛ به دلیل خصوصیت ولائی و فهمی و روشنگری آن حقیقت الهیه ؛ لذا: دارا بودن حیات، قدرت واختیار.
به تعبیر بعضی از اعاظم فقها و علما در معرفت به معارف الهیه : « و النفس عبارة عما یقوم به الروح و هو الحیاة و العقل »؛( معارف القرآن ؛ حقیقة الانسان ، ۵۵۱:۳).

نکته بایسته ذکر اینکه:
روح که جنس آن مادی و به اقتضای آن مظلم الذات است؛ (احتجاج۲: ۳۴۹) ، با تملک آن حقیقت الهیه، مجموعه ای می شود که اگر در آن غلبه با نور عقل و فعال بودن آن و منفعل و مطیع بودن خود بود، الهی بوده و « طوبی له و حسن مآب »؛ (رعد: ۲۹) ؛ و گرنه او با مالکیت آن توانائی در تقدیر و تدبیر امور دنیوی را داشته، و وای بر او اگر غلبه در او هوای بی در و پیکر خود بوده و امیال و مشیئت و اراده او موافق سمت و سوی دین الهی نباشد ؛ که « بئس المصیر »؛ (بقره: ۱۲۶، آل عمران: ۱۶۳، انفال: ۱۶، ...)، و « بئس الورد المورود »؛ (هود: ۹۸).
باتملیک این روح با واجدیت آن نور الهی به بدن ، هیئت انسانی آفریده شده است.

و چنین است که ارزشمندی انسان به آن نور و فعال بودن او در آن و اطاعت او از آن می باشد؛ (معانی الاخبار: ۲)، و ارزشمندتر شدنش به نمایان و نمایان تر شدن گنجینه های نهفته در آن نور الهی از طرفی؛ (نهج البلاغه: ط۱)، و از طرف دیگر تابیده شدن آن بر واجدان همه آن حقیقت الهیه و وجدان حضور آنان و معارف آنان (معرفت) در موطن نفس (روح) ؛

اما از طرفی عملکرد عقل برای ما معلوم نبوده و در اختیار ما نیست؛ لذا : تشخیص چند و چون انفعال نفس، در مراجعه به خود ، بدون قرینه خارجی که دلالت شرع باشد، مشکل و چه بسا غلط انداز است؛

فهم غلط عرفا از مکاشفات خود، اغلاط فلاسفه و متفکرین در افکار خود، و نیز نهی اکید از تفسیر به رای (دیدگاه) خود در معارف الهیه که ناظر بر دیدگاه و فهم شخصی است (نه عقاید شخصی که اکثرا انرا به غلط چنین معنا می کنند) نشانه از همین واقعیت است. و بعد این، بفرض صحت آن، مجمل و مبهم بودن آن نیز خصوصیت دیگر آن است. و مشکل دیگر دخالت ذهن؛ یعنی: فکر، وه‍م، و خیال در ادراکات و دریافت های نفسی، آنچنان جدی است که نه جنس آنها برای ما روشن است تا اختلاط انها با وجدانیات معلوم و نه حد و مرز آنها برای ما روشن می باشد تا از مشتبه شدن انها با وجدانیات جلوگیری شود . بارزترین نمونه بیّن آن گمشدن «من» از دیر باز در زندگی انسان است؛

وجود مبارک حضرت رضا علیه السلام می فرماید که جزء اول از اجزاء سه گانه انسان؛ (اختصاص: ۱۴۳)، که تنها جزء نورانی انسان است، نفس ؛ یعنی خود او؛ و من او می باشد، که همان شعاعی از نور الهیه است که برای انسان با غفلت از اصل آن، از شعاع آن که فرع آن است نیز غفلت حاصل شده؛ « نسوا الله فانساهم انفسهم »؛ (حشر: ۱۹) .

از مواضعی که این گم کردن خود و نسیان نفس بیداد می کند، در نماز است، که اثر آن صدور انعکاسی افعال و الفاظ از ماست، نه با حضور من و لاجرم اراده و آگاهی من.

و چنین است که توجه به فقر و فاقه و عجز خود، در هنگام بأساء و ضراء اتفاق می افتد؛ یعنی: به زور! و گرنه باید به اختیار و به کرات و مرات، حالت ابتهال و تضرع خصوصا در نماز برای ما می بود.

حاصل إعمال ربوبیت الهیه در خلقت، برای بندگان، یافتن و داشتن ولایت الهیه و تربیت و تعلیم الهی در آن است، و با توجه به تعریف علم و معرفت در فرهنگ الهی، که حقیقتی نورانی و الهی بوده؛ (منیه المرید: ۱۶۷)، و نزد خدای متعال ودر قلب مبارک رسول اکرم صلی الله علیه و اله و آل او علیهم السلام می باشد، معلم و مربی آن لاجرم واجدان آن از خدای متعال و رسولش و « من عنده علم الکتاب»؛ (رعد: ۴۳)، می باشد؛ لذا:

در این مورد عقل و نقل حاکم بر مراجعه به آنان و تعلم و تفهم از آنان و نهی از مراجعه به غیر آنان و از جمله به رای ( دیدکاه ) و فکر و ذهن خود است ؛ مگر به دلالت و ارشاد و اذن ایشان؛ (کشف الغمه۲: ۱۱۳) .

و اصلا دین الهی آداب و احکام سر کردن با آنان است که از نتایج ان حصول به این مهم است که از اعلا نتایج ان آمیخته شدن خود با وجود مبارک و حضور نورانی ایشان است؛ « تمسک ».( تربیت و تعلیم الهی؛ آل عمران: ۱۶۴)،

یکی از دلایل تاکید موکد در آیات و روایات به متعلمان، به مراجعه به کسی که اهلیت دارد این است.
🔷و آخرین نگاه به پیش رو؛
شاه شیوه شناخت:

تعلم علوم الهی و معرفت به معارف الهیه، یافتن ( وجدان ) مفاهیم و معانی و حقایق آنها در موطن نفس است، که به صرف شنیدن آن از هر کسی به عنوان تنبه وجدانی و یا خواندن نوشته ای و مراجعه به خود اتفاق نمی افتد؛ که در هر صورت این قبیل ادرکات از مقوله ذهنیات و ساخته های ان و بدلی وجدانیات ، و تخیل آنها ، و فریبکاری ذهن در این باره می باشد .

بلکه شرط جدی و اول آن شنیدن و دیدن دل به ولایت الهیه ، و یا صاحب نفسی بهره مند از ولایت ولی الله علیه السلام است که به شدت عنایت از ناحیه مقدسه صاحب ولایت الهیه ، وجدان مفاهیم و معارف در موطن نفس اتفاق می افتد، نه به صرف شنیدن از دیگری و مراجعه به خود و یافته های نفسی و قلبی و ذهنی خود؛ که در هر کسی متفاوت از دیگری ، و همه غیر از واقع امر است که فرمود: « إن الظن لا یغنی من الحق شیئا ؛ یونس: ۳۶ ».

و حجت تمام در این مورد ، قرآن مجید و احادیث شرف صدور یافته از ناحیه مقدسه اهل بیت علیهم السلام است که در کتاب الحیات ، در مورد « قلب و ماهیت ملکوتی ان » و اصناف قلب » ، مستندا ده ها حالت برای « قلب» شمرده شده که هر کدام لاجرم ، به نوعی واردات قلبیه را فیلتر کرده ، و به نوعی انفعال نفسی ایجاد می کند ؛ ( کتاب شریف « الحیات » ، تالیف برادران حکیم و عالم حکیمی، جلد۷ ، فصل های ۲۵ و ۲۶ ).

و چنین است که در این صحرای سرگردانی، سلامتی و امنیت تنها در ولایت الهیه اهل بیت علیهم السلام و تمسک به آنان است که سلاطین عالم ملکوت بوده؛ لذا: مقلب القلوب و الاحوالند.

و چنین است که خود فرمودند:
بنا عبد الله ، بنا عرف الله، بنا وحد الله و محمد صلی الله علیه و اله حجاب الله الله تبارک و تعالی؛ (امام باقر علیه السلام؛ کافی ۱۴۵:۱).

و برای نیل به این موهبت؛ یعنی: وجدان ولایت انان و بهرمندی از تعلم ایشان، بایستی سعی در قرار دادن خود در موضع انفعال ( آگاه و هشیار بودن به همراه سکوت ذهن ؛ تعطیل ذهن خلاق همراه با دل بیدار ) ، در برابر فعال بودن ولایت الهیه کرد ؛ و برای این امر بایستی سعی در دوام توجه به حضور احاطی آنان در درون و بیرون و نَفَس خود داشت ، که کف ان توجه به دیده شدن خود از ان ناحیه مقدسه است، و سپس رعایت ادب این حضور که اصل ان ، غلام و مولا و مملوک خادم بودن برای آنان ، در متن زندگی عادی و عبادی می باشد ؛ و باین ترتیب :

«تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که خواجه خود روش بنده پروری داند»

( ترکیبی از دو مصراع از دو غزل حافظ)

( این خلاصه ها که ازعرایض سابق عرض شد ، مفید فایده در یادآوری و بیاد داشتن اسان و بدون سوال و ابهام و اجمال ، برای کسانی است که مفصلات عرایض گذشته را با دقت ملاحظه و فهم فرموده باشند . )


🔶 و این بود حکایت سیب و پسرک که می خواست از آن به همه بچشاند ؛
باقی بقایتان ؛ یاعلی.

شروع : شهریور ماه ۱۳۹۶ ؛ ایام ولادت وجود مبارک حضرت علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه .
خاتمه : چهار سال و پنج ماه بعد ؛ دی ماه ۱۴۰۰ ؛ ایام فاجعه و عزای شهادت وجود مقدسه حضرت صدیقه طاهره؛ حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیها ؛
الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا أن هدانا الله ( اعراف:۴۳ ).
توضیحاتی پیرامون کتاب سفینة النجاة
🔸توضیحاتی پیرامون کتاب "سفینة النجاة"
Forwarded from تذکره
باسمه تعالی شأنه
به عنایت رئوفانه و کریمانه سید و سرورم وجود مبارک حضرت علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه، در ایام نورانی و قرآنی ماه مبارک رمضان، توفیق گفتگو با بعضی از عزیزان، در مورد بعضی از ناگفته ها و کم گفته هائی در مورد قرآن مجید، در هفت جلسه، دست داد که دانستن آنها در بهرمندی از این سفره همیشه گشوده و دم دست رحیمانه الهی نقش کلیدی دارد.
خود بعضی از آن عزیزان، زحمت سامان دادن به ضبط صوتی و تصویری آنرا کشیدند ،که در کنار صورت کتبی و چاپی، می تواند کمک موثری در استفاده از آن باشد.
و حال بمناسبت ایام مسعود ولادت آن حضرت ثامن ضامن این مجموعه در کانال آپارات موسسه شمس الضحی تقدیم علاقمندان می شود؛ اللهم فتقبل منا.

خاک عتبه صحن پائین پای حرم مطهر رضوی
حسین درگاهی

🔸آدرس کانال آپارات موسسه شمس الضحی:
www.aparat.com/shamsozoha.ir
www.aparat.com/shamsozoha.ir
Forwarded from تذکره
🔹فایل صوتی و کم حجم از
ناگفته ها و کم گفته هایی درباره قرآن مجید (۲)

(بدلیل نقص فنی در ضبط قسمت اول این مجموعه؛ خلاصه ای از قسمت اول، در این قسمت بیان شده است.)
Audio
🔹ناگفته ها و کم گفته هایی درباره قرآن مجید (۲)

@tazkere_channel
Forwarded from تذکره
🔹فایل صوتی و کم حجم از
ناگفته ها و کم گفته هایی درباره قرآن مجید (۳)
Audio
🔹ناگفته ها و کم گفته هایی درباره قرآن مجید (۳)

@tazkere_channel
Forwarded from تذکره
🔹فایل صوتی و کم حجم از
ناگفته ها و کم گفته هایی درباره قرآن مجید (۴)
Audio
🔹ناگفته ها و کم گفته هایی درباره قرآن مجید (۴)

@tazkere_channel
Forwarded from تذکره
🔹فایل صوتی و کم حجم از
ناگفته ها و کم گفته هایی درباره قرآن مجید (۵)
Audio
🔹ناگفته ها و کم گفته هایی درباره قرآن مجید (۵)

@tazkere_channel