‌شب‌های تار نم‌نم باران ـ كه نيست كار ـ
اكنون كدام‌يك ز شما
بيدار می‌مانيد
در بستر خشونت نوميدی
در بستر فشردۀ دلتنگی
در بستر تفكر پردرد رازتان
تا ياد آنكه خشم و جسارت بود
بدرخشاند
تا ديرگاه، شعلۀ آتش را

در چشم بازتان؟
بين شما كدام
ـ بگویيد! ـ
بين شما كدام
صيقل می‌دهيد
سلاح آبائی را
برای
روز
انتقام؟


#احمد_شاملو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

انسان زاده شدن تجسّد وظيفه بود:
توان دوست‌داشتن ودوست‌داشته‌شدن
توان شنفتن
توان ديدن و گفتن
توان اندُه‌گين و شادمان‌شدن
توان خنديدن به وسعت دل، توان گريستن از سُيدای جان
توان گردن به غرور برافراشتن درارتفاع شُکوه‌ناک فروتني
توان جليل به دوش بردن بارامانت
و توان غم‌ناک تحمل تنهايي
تنهايي
تنهايي
تنهايي عريان 
انسان
دشواری وظيفه است

فرصت کوتاه بود و سفر جان‌کاه بود
اما يگانه بود و هيچ کم نداشت

#احمد_شاملو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

طرف ما شب نیست
صدا با سکوت آشتی نمی‌کند
کلمات انتظار می‌کشند
 من با تو تنها نیستم
هیچکس با هیچکس تنها نیست
شب از ستاره ها تنهاتر است

 طرف ما شب نیست
 چخماق‌ها کنار فتیله بی‌طاقتند
 خشم کوچه در مشت توست
 در لبان تو شعر روشن صیقل می‌خورد
 من تورا دوست می‌دارم
 و شب از ظلمت خود وحشت می‌کند.

#احمد_شاملو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

زنان ،
خدایانی زیبا و زیرک اند
در بهشتِ هر زَنی‌
جهنمی هست
که روحت را به آتش میکشد ...
با این حال
اگر قرار است
عمرت دو روز باشد
بگذار در دستان
هوس آلود زنی‌ باشد
که زندگی‌ را
همان طور که هست عرضه می‌کند"
عشق و ناکامی با هم ،
این یعنی‌ تمام زندگی ...

❤️

#احمد_شاملو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

به تو گفتم: گنجشکِ کوچکِ من باش
تا در بهارِ تو من درختی پُرشکوفه شوم.
و برف آب شد
شکوفه رقصید
آفتاب درآمد...
❤️
#احمد_شاملو


‌‌‎❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

در تنِ من گیاهی خزنده هست
که مرا فتح می‌کند
و من اکنون جز تصویری از او نیستم
❤️
#احمد_شاملو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

پنجره اما هم از آنگونه
سر در کارِ خود
بربسته دارد لب،
چون گُلِ نشکفته‌ی لبخند...
لیک امیدِ من
از هزاران روزنِ او
صبحِ پاکِ تازه‌رو را می‌دهد پیغام

❤️

#احمد_شاملو
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌

کار دیگری نداریم
من و خورشید
برای دوست داشتنت
بیدار می‌شویم
هر صُبح...
❤️
#احمد_شاملو


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀