دوای درد دل خسته ام بکن یارا
بیا که نیست مرا بی تو زیستن یارا
ز جستجوی تو یارا روان همیسازم
ز چشمه های دو دیده هزار دریا را
جماعتی که بکوی تو راه مییابند
کجا کنند تمنا بهشت اعلا را
برد خیال تو از ره هزار زاهد را
کند جمال تو شیدا هزار دانا را
چنان ز هوش برفتم ز عشق بالایت
که باز می نشناسم نشیب و بالا را
همان زمان که بروی تو دیده بگشادم
بروی غیر تو بستم در سویدا را
#منصور_حلاج
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بیا که نیست مرا بی تو زیستن یارا
ز جستجوی تو یارا روان همیسازم
ز چشمه های دو دیده هزار دریا را
جماعتی که بکوی تو راه مییابند
کجا کنند تمنا بهشت اعلا را
برد خیال تو از ره هزار زاهد را
کند جمال تو شیدا هزار دانا را
چنان ز هوش برفتم ز عشق بالایت
که باز می نشناسم نشیب و بالا را
همان زمان که بروی تو دیده بگشادم
بروی غیر تو بستم در سویدا را
#منصور_حلاج
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آنکو نهان به خلوتِ جان و دل من است
آرامِ جان و موجِدِ آب و گِل من است
با روی او، ز هر دو جهانم فراغت است
دیدار او به عمر ابد حاصل من است
شمشیر میزند به من و این عجب ز جود
خود خونبهای هستیِ بیحاصل من است
من ساحل محیطِ برون از کرانِ دوست
او بحر ژرف و قُلزُمِ بیساحل من است
گر صدهزار جان سِتد از من، مباح اوست
چون خونبهای من ز وفا قاتل من است
بنْمای چهره و بربایم ز خویشتن
بر وصل دوست، هستی من حایل من است
درمیربایم از سر مرّیخ و مَه، کلاه
گوید اگر به مهر و وفا قابل من است
«منصور!» از آن گِلی که بروید گُل مراد
در خاک فارس جوی که آنجا گِل من است...
#منصور_شیرازی
#آ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آرامِ جان و موجِدِ آب و گِل من است
با روی او، ز هر دو جهانم فراغت است
دیدار او به عمر ابد حاصل من است
شمشیر میزند به من و این عجب ز جود
خود خونبهای هستیِ بیحاصل من است
من ساحل محیطِ برون از کرانِ دوست
او بحر ژرف و قُلزُمِ بیساحل من است
گر صدهزار جان سِتد از من، مباح اوست
چون خونبهای من ز وفا قاتل من است
بنْمای چهره و بربایم ز خویشتن
بر وصل دوست، هستی من حایل من است
درمیربایم از سر مرّیخ و مَه، کلاه
گوید اگر به مهر و وفا قابل من است
«منصور!» از آن گِلی که بروید گُل مراد
در خاک فارس جوی که آنجا گِل من است...
#منصور_شیرازی
#آ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تبریک عید
نه چنان پار
نه چون پیرار
سالتان سبزترین امسال
سبز چون سبزۀ نوروزی در سفرۀ عید
سبز چون سبزیِ گندمزار، در صبحِ بهار!
به امیدی که چنین باشد
#منصور_اوجی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نه چنان پار
نه چون پیرار
سالتان سبزترین امسال
سبز چون سبزۀ نوروزی در سفرۀ عید
سبز چون سبزیِ گندمزار، در صبحِ بهار!
به امیدی که چنین باشد
#منصور_اوجی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
عمرِ من میشود ای یار ، به کندی سپری
که از احوال تو هرلحظه ندارم خبری
شده دیوانگی از سهم فراقت ثمرم
من چنین حال نبودم که کنون می نگری
این همه شعر غمینی که سرودم به غزل
مانده ام زانکه چرا در تو ندارد اثری
تا که جان را نفسی هست تو را منتظرم
حیف از آن فاصله کز ماه کمی دورتری
سر شب تا به سحر چشم فرو بسته,ولی
تا نسیمی وزد انگار تویی می گذری
از سرِ فاصله هر چند که من بیزارم
ولی انگار تو نزدیک و همین دور و بری
مانده یک دلخوشی از این همه سرگردانی
که تو هم یاد من و از سخنم با خبری
#منصور_پیکانپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که از احوال تو هرلحظه ندارم خبری
شده دیوانگی از سهم فراقت ثمرم
من چنین حال نبودم که کنون می نگری
این همه شعر غمینی که سرودم به غزل
مانده ام زانکه چرا در تو ندارد اثری
تا که جان را نفسی هست تو را منتظرم
حیف از آن فاصله کز ماه کمی دورتری
سر شب تا به سحر چشم فرو بسته,ولی
تا نسیمی وزد انگار تویی می گذری
از سرِ فاصله هر چند که من بیزارم
ولی انگار تو نزدیک و همین دور و بری
مانده یک دلخوشی از این همه سرگردانی
که تو هم یاد من و از سخنم با خبری
#منصور_پیکانپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شمع میداند ملال عشق پُر تشویش را
رنج عاشق در طریقِ عاقبت اندیش را
چشم تو گوید حدیث دیگری اما بدان
دیده بودم ملعبت در روزگار پیش را
در رهی بی انتها با خود کشیدم بار غم
چون همان موری که دانه میکشد بر نیش را
خویشتن داری کن اما لحظه ای هم فکر کن
از چه می رنجانی از خود خاطر هم کیش را
بارها در امتداد شب نشستم منتظر
تا شود قسمت بر آرم آرزوی خویش را
هر چه غم داری بدنیا ریز در پیمانه ای
کمترش را سهم خود کن ,قسمت من بیش را
#منصور_پیکانپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رنج عاشق در طریقِ عاقبت اندیش را
چشم تو گوید حدیث دیگری اما بدان
دیده بودم ملعبت در روزگار پیش را
در رهی بی انتها با خود کشیدم بار غم
چون همان موری که دانه میکشد بر نیش را
خویشتن داری کن اما لحظه ای هم فکر کن
از چه می رنجانی از خود خاطر هم کیش را
بارها در امتداد شب نشستم منتظر
تا شود قسمت بر آرم آرزوی خویش را
هر چه غم داری بدنیا ریز در پیمانه ای
کمترش را سهم خود کن ,قسمت من بیش را
#منصور_پیکانپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رخ خویش اگر نمایی، دل عالمی رُبایی
دو جهان به هم برآید، ز نقاب اگر برآیی
ز مشارقِ هویّت چو بتابد آفتابت
ز ظلال اثر نماند ز کمال روشنایی
هله، ای شَهِ مجرّد! بنَمای طلعت خود
نه تویی بِهِل، نه اویی، نه منی بمان، نه مایی
غم خویش با که گویم؟ به کدام راه پویم؟
خبر تو از که جویم؟ تو که در صفت نیایی
به جمال لایزالت، به کمال بیزوالت
بگُداز هستی ما، که نماند این جدایی...
#منصور_حلاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دو جهان به هم برآید، ز نقاب اگر برآیی
ز مشارقِ هویّت چو بتابد آفتابت
ز ظلال اثر نماند ز کمال روشنایی
هله، ای شَهِ مجرّد! بنَمای طلعت خود
نه تویی بِهِل، نه اویی، نه منی بمان، نه مایی
غم خویش با که گویم؟ به کدام راه پویم؟
خبر تو از که جویم؟ تو که در صفت نیایی
به جمال لایزالت، به کمال بیزوالت
بگُداز هستی ما، که نماند این جدایی...
#منصور_حلاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Miras
Mansour
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Dooset Daram
Mansour - [ Listen2Music.ir ]
#منصور
#دوست_دارم❤😍
◁❚❚▷ ◉──── 😍✌
😍😍😍😍😍😍😍😍😍
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
❤😘❤😘❤😘❤😘❤😘
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#دوست_دارم❤😍
◁❚❚▷ ◉──── 😍✌
😍😍😍😍😍😍😍😍😍
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
❤😘❤😘❤😘❤😘❤😘
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀