کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.2K videos
95 files
43.5K links
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#چیز_کیک_باقلوا

مواد باقلوا :

کره ۱۰۰ گرم
خامه ۲۰۰ گرم
دارچین ۱ ق چ
پنیر لبنه ۴۰۰ گرم
خمیر مخصوص باقلوا
پسته خرد شده ۲ لیوان
نشاسته ذرت ۳ ق غ
پودر قند ۴ ق غ
تخم مرغ ۳ عدد
شکر ⅓ پیمانه
هل ½ ق چ
وانیل کمی
مواد شربت :
آب ½ پیمانه
شکر ½ پیمانه
آبلیمو ½ ق چ
گلاب ۱ ق چ
هل ۱ عدد
‌‎


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#موچی_قهوه
خانم شیرین سلیمی

مواد لازم فیلینگ مایع
پودر قهوه پنج گرم بعلاوه ده گرم آب جوش
شکلات شیری ۳۰ گرم
خامه صبحانه ۱۵ گرم

🍡فیلینگ خامه ای
خامه صبحانه ۲۸۰ گرم
پودر قهوه ۵ گرم
پودر قند ۲۰ گرم

🍧مواد لازم خمیر موچی قهوه
آرد برنج گلوتینوس ۱۲۰ گرم
آرد ذرت ۳۰ گرم
پودر شکر ۴۰ گرم
شیر ۱۸۰ گرم
کره ۱۵ گرم
پودر قهوه ۵ گرم

نکات
🍸تابه یا قابلمه حتما نچسب باشد
🍐دستکش لاتکس داشته باشید
🍏بهترین نوع موچی از نطر من پختن خمیر روی گاز هست چون بوی خامی نمیده و خوشمزه است
🍒دست و روی سطح کار حتما با آرد نشاسته کاور شود
🥥خمیر را خوب ورز و بصورت کشسانی درآورید
.

مدت ماندگاری دو تا سه روز داخل ظرف درب بسته

اگر خمیر اضافه آمد داخل سلفون بپیچید تا خشک نشود


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۷۰


انگار که یهو بدنش خالی کرده باشد. ذره ای انرژی در بدنش نبود.


خشم و وحشت از جانش رخت بسته بودند و بیماری تازه داشت خودش را نشان می داد. به بدنش غلبه می کرد. تک تک استخوان هایش درد می کرد.


پیش از اینکه آنقدر بی حال شود که نتواند از جایش بلند شود می رود تا دوش بگیرد.


کمی سرحال شود و دیگر بیشتر از این خودش را شرمنده ی شهرزاد ی که برای اولین بار قرار بود در خانه شان بماند نکند!


***


وقتی وارد حال می شوم جهانگیر خان را می بینم که با یک سینی از آشپزخانه بیرون می آید و به دنبالش منیر خانوم را می بینم.


-شما برو گوجه ها رو بشورم خودم میارم براتون...


-خیله خب... خودت نیا بده فریبا خانوم بیاره.


حاج خانوم لبخندی می زند و نگاه می دزدد. هنوز که هنوزه بعد از این همه سال همسرش را «تو» خطاب نمی کند.


این در حالی است که اتفاقاتی در زندگی از سر گذرانده که هر زنی قادر به تحمل کردن و طاقت آوردنش نیست!


دلم نمی خواهد کسی را قضاوت کنم اما این زن نمونه ی بارز یک فرشته بود.


جهانگیر خان چطور توانسته بود در حق چنین فرشته ای بی وفایی کند؟


در این مدتی که با آن ها رفت و آمد داشتم، همیشه با احترام یکدیگر را خطاب می کنند. این شاید به این دلیل باشد که هرکسی می تواند لیاقت خود را برای داشتن شانس دوباره ثابت کند؟


چیزی که من فکر می کردم بین من و محمد هم می تواند رخ بدهد و حالا؟ آن چنان مطمئن نبودم!


چشمان خون گرفته و نگاه توخالی محمد هرگونه احتمال دوباره بینمان را نابود می کند! فکرش هم دلم را مچاله می کند!

دوباره به هیچ دل بسته بودم؟ به یک خیال؟


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۷۱


پیش از آنکه جهانگیر خان برود جلو می روم تا اعلام حضور کنم...


-سلام حاج آقا...


قدم هایش از حرکت می ایستد و با لبخند به سمتم می چرخد.


به محض اینکه نگاهش به من می افتد ابروهایش لحظه ای در هم می شود.

سرش را با حالتی که انگار تاسف می خورد تکان می دهد و می گوید:


-سلام بابا جان... بیدار شدی؟


اخم هایش ته دلم را خالی می کند. به منیر خانوم نگاه می کنم و وقتی لبخند او را می بینم کمی آرام می شوم.


جهانگیر خان قدمی به سمتم بر می دارد و من از لحن مهربانش جرات می گیرم جلوتر می روم.


به یکباره غیر منتظره ترین رفتار ممکن از او سر می زند! دستش را روی شانه ام می گذارد و در کمال بهت و ناباوری ام روی سرم را می بوسد.


-خوش اومدی...!


چیزی در من فرو می ریزد. جرات نمی کنم تا سرم را بالا بگیرم. جهانگیر خان بود؟ که روی سرم را بوسید و این چنین پدرانه مرا در آغوش کشید؟


لرزی از تنم می گذرد. انگار کسی به یکباره سفره ی دلم را تکاند. گرد و غبارش را زدود.


آن حس دلتنگی مفرط، آن حس تلخ اضافی بودن، معذب بودن، آن حس کشنده ی غریبی، حسرت لحظه ای پدرانه چشیدن، همه و همه را شست و برد!


خجالت می کشم سر بالا ببرم وقتی اینطور نفس نفس می زنم. توضیحی برای چشمان اشک آلودم ندارم...


من می ترسیدم که بیچارگی ام را از نگاهم بخوانند. حسرت های خاک خورده ام را استشمام کنند.


داغ نداشتن پدر را از لب های بغض کرده و لرزانم ببینند.


-من برم تا زغالا خاکستر نشدن. حاج خانوم گوجه یادت نره...


می رود و من همانطور لرزان آن وسط مانده و وقتی منیر خانوم درستش را روی بازویم قرار می دهد تازه یادم می افتد که باید واکنشی نشان دهم.


-هیچوقت حاجی خودش دست به کار نمی شه. اما گفت می خواد خودش برای دختراش کباب کنه. خیلی خاطرت عزیزه عروسک... هیچوقت اینجا غریبگی نکن. تو دختر مایی. هرچی که بشه. باشه؟


سرم را تکان می دهم و سرم را بالا می گیرم.


-بدین من گوجه ها رو ببرم...


با لبخندی تائید می کند و من صورتم را باد می زنم تا از التهاب چشمان برق افتاده ام کم کنم.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۷۲
#

هیچ وقت تا این اندازه احساساتی نبودم. نزدیک عادت ماهیانه ام بودم و ممکن بود که به این هم مربوط باشد.


که هیچوقت خودم را انقدر بی اختیار ندیده بودم. اینطور که با هر تلنگری اشک در چشمانم حلقه بزند.


فشار زیادی را روی خودم می دیدم اما من بدتر از این را هم از سر گذرانده بودم. چند نفس عمیق می گیرم و وارد آشپزخانه می شوم.


فریبا خانوم را مشغول آماده کردم بساط نهار می بینم. سلام می کنم و پاسخم را می دهد.


-بیا مادر...


گوجه ها را از دست منیر خانوم می گیرم و عزم رفتن می کنم که غریبا خانوم صدایم می کند:


-شهرزاد خانوم؟


می چرخم و لبخند زنان پاسخش را می دهم:


-جانم؟


-من... به خاطر امروز... شرمنده حلال کنید. به خدا من نمی دونستم شما تو حیاطین.


مضطرب بود و به طور واضحی از من چشم می دزدید. انگار که واقعا شرمنده باشد و کلی خودش را سرزنش کرده باشد.


لب های سرخ و خون افتاده اش نشان می داد که این خود خوری هایش را...! دست روی بازویش قرار می دهم:


-نیازی به عذر خواهی نیست. دشمنتون شرمنده باشه. شما مقصر نبودین. پیش میاد. خودتونو درگیرش نکنین.


-خیلی بزرگوارین خانوم...


شاید لازم نباشد که بگویم، من خیلی قرار نیست با او برخوردی داشته باشم اما برای همین یک روزی که اینجا بودم هم کفایت می کرد:


-شهرزاد صدام کنین...!


پلک رو هم می فشارم و می خواهم بروم و یک آن یاد آن بلبشو ساعات قبل می افتم. مردد در جایم می مانم...


-چیزی می خوای مادر؟


از ظاهرم برای در خانه ماندن راضی بودم اما برای به حیاط رفتن؟ نه! اگر باز هم سوتفاهم پیش بیاید چه؟


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۷۳

بهتر بود که تائید منیر خانوم را می گرفتم. برای جلوگیری از هرگونه تشنج و سوءتفاهم!


-نه... فقط... خوبم؟ ایـ...نطوری برم تو حیاط؟


سرش را به سمت شانه اش کج می کند و از سرتا پا نگاهم می کند. بعد با چشمانی متعجب لب می زند:


-چطوری؟ منظورت چیه؟


چطور توضیح می دادم؟ خدایا... دستپاچه می گویم:

-به نظرتون اینطوری برم؟ الان یعنی میگم... برم؟


چشم می بندد و زیر لب چیزی می گوید که فقط کلمه ی «این پسره» را می شنوم.


دستش را روی کمرم می گذارد و آرام به طرف در هولم می دهد:


-برو قربونت برم... برو دیگه به هیچی فکر نکن...!


نفسی می گیرم و شالم را روی سرم صاف می کنم و به سمت حیاط می روم.


امروز به اندازه ی کافی همه چیز خراب شده بود نمی خواستم دیگر مشکلی پیش بیاید.


در واقع چشمم بدجور ترسیده بود که هر قدمی که برمی داشتم دو قدم عقب می رفتم تا از پشت سر به رد پاهایم نگاه کنم، مبادا که قدمم را کج برداشته باشم.


محدثه و رزا داشتند روی تاب گوشه ی حیاط بازی می کردند. محدثه را با شال و لباس های خانگی اش می بینم و دلم ارام می گیرد که ظاهر و پوششم به او نزدیک است.


بیرون از اینجا، وقتی در خانه خودم مشغول زندگی خودم باشم می توانم به راه خودم بروم.


اینجا زیر این سقف، درون این چهار دیواری، حرمت صاحبانش بیش از این حرف ها برایم مهم بود. نمی خواستم با محمد به مشکل بخورم.


از پشت سر نزدیک جهانگیر خان می شوم. کاسه ی گوجه ها و فلفل ها را کنارش روی سکو قرار می دهم.


-بفرمایید...


-مرسی بابا جان...


آخرین باری را که درون خانه بساط کباب به راه انداخته ایم را به یاد نمی آورم. شاید مربوط به سیزده به در باشد.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۷۴
#

حتی بوی تیز سوختن زغال ها هم به مشامم خوش می آید.. چه رسد به خود کباب ها... بوی زندگی می داد انگار! پدر داشتن این گونه بود؟


-من نبودم محمد چیزی بهت گفته؟


از سوال ناگهانی اش جا می خورم. مردد سر بالا می برم و به اخم های در هم گره خورده اش که مشغول چرخاندن سیخ کباب هاست نگاه می کنم.


-درباره ی چی؟ خب صحبت کردیم. نمی دونم... چیزی شده مگه؟


بادبزن را برمی دارد و چند بار تکانش می دهد و زغال ها را باد می زند و بعد کنار سکو قرارش می دهد.


به سمتم می چرخد. دستانش را پشت کمرش قلاب می کند و از بالا به پایین نگاهم می کند.


در این فاصله با این نگاه جدی و سنگینش نفس کشیدن سخت می شد. باعث می شد که به کرده و نکرده ات معترف شوی!


-نیازی نیست بگی تا بفهمم چی شده. اولش محمد زنگ می زنه که چرا وقتی ناموسمون تو خونه ست و می خوام بچه ها رو بفرستم خونه با اون هماهنگ نمی کنم که حواسش باشه، درصورتی که ناموس ما خواهر و مادرشن که قبلا هم من اوس شریف رو فرستاده بودم خونه و با اونم هماهنگ نکردیم هیچوقت! حالام تو که خودتو یه گوشه زندانی می کنی و وقتی ام بیرون میای با این سر و شکل!


لبم را با تمام توانم زیر دندانم می فشارم و شالم را بین مشتم می فشارم!


لحنش بی نهایت شاکی بود. و من انقدر هول کرده بودم که انگار لحظات طولانی نیاز داشتم تا به معنی حرف هایش فکر کنم.


تا ببینم که مخاطب خشمش من بودم یا محمد؟ و او خیلی منتظرم نمی گذارد...


-محمد پسر منه! پاره ی تنمه! اما کسی تو این خونه حق نداره بی حرمتی کنه! نه تا وقتی من زنده ام. مادرش نگفت چی شده! اما اگر بشنوم، به گوشم برسه که در نبود من دور برداشته باشه، یادش رفته که ناموس برای اینه که نذاری خم به ابروش بیاد نه اینکه خودت اشک به چشماش بیاری، اون وقت چشممو می بندم رو نسبتی که باهاش دارم! ازت می خوام که اگر چیزی هست که نیاز داره که من پادرمیونی کنم، همین حالا بهم بگی! نیازه که با محمد صحبت کنم؟



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۷۵


جمله ی آخرش را با غرش ترسناکی گفت! نگاهش تنم را به زمین زیر پایم چهار میخ کرده بود.


جرات تکان خوردن نداشتم. «صحبت کردن» را طوری ادا کرد انگار که گفته باشد نیاز است که گردنش را بشکنم یا مثلا او را سر جایش بنشانم؟

ترسیده آب دهانم را قورت می دهم. جدال محمد با پدرش، زمانی که بعد از سال ها تازه تازه داشت روابطشان بهبود می یافت؟

حتی در لیست آخرین چیزهایی که در این دنیا می خواستم هم نبود!


-نه... اصلا باهاش حرف نزنین! اصلا!


با چشمانی که از وحشت گشاده شده بودند گفتم و او فکری شده دست به سیبیل هایش می کشد و چشم ریز می کند. مضطربانه می گویم:


-یعنی باهاش حرف بزنین. راجع به این موضوع حرف نزنین! ما، مشکلی با هم نداریم. یعنی نه به اون شکل.


چطور باید توضیح می دادم که نه سیخ بسوزد نه کباب؟


-من حد خودم رو می دونم. درک می کنم که بعضی چیزا غیر قابل اجتنابه. برای مثال اختلاف سلیقه و عقیده بین من و محمد. امروز... من این جا مهمون شمام. تابع قوانین خونه ی شمام. اگر باعث شدم آرامش خونتون به هم بخوره از شما هم معذرت می خوام. دیگه تکرار نمی شه. یعنی قطعا قرار نیست تکرار بشه.


دستانم را بالا می آورم. مشت هایم را در هم می پیچانم و با خجالت از نگاه خیره و مستقیمش می گویم:


-من دارم از اینجا می رم اما ازتون می خوام که سایه تون رو از سر رزا کم نکنین. درسته که تو شرایط درستی باهاش آشنا نشدین. همه چیز زیادی سخت بود و شما به عقیده ی من آسون گرفتین. اینو می فهمم و به خاطرش از شما ممنونم. بهتون مدیونم. اما می خوام ازتون خواهش کنم که این دوری باعث نشه که بینمون فاصله بیفته. من برای شما و حاج خانوم احترام خیلی زیادی قائلم. در واقع شاید زیاده روی باشه بگم...

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۷۶

صدایم از بغض می لرزد. چشمانم دوباره پر شده و دوباره خودم را لعنت می کنم که تا این اندازه غده ی اشکی ام پر کار شده بود.


-قلبا برام عزیزین و دوستتون دارم. خوشحال میشم که بهمون سر بزنین. فکر کنین یه دختر تو یه شهر دیگه دارین که چشم به راهتونه. به دیدنمون بیاین. در خونه ی من همیشه به روتون بازه. دلم می خواد محبت های این چند وقت رو یه طوری جبران کنم. اگر تونستین تشریف بیارین.


قبل از اینکه سر بالا ببرم نوک انگشتانم را سریعا زیر چشمم می کشم تا پیش از ریختن اشک محوش کنم.


و خوش بینانه انتظار داشته باشم که اشکم را ندیده باشد. و فکر می کنم که حالم را فهمیده باشد که به سمت منقل می چرخد. مشغول جابجا کردن سیخ ها می شود.


-میگی دخترمونی اما خودت باور نداری. اگر میگی فکر کنیم یه دختر تو شهر دیگه داریم که باید بهش سر بزنیم پس خودتم باورش کن! اگر باورش کنی شاید اون موقع بفهمی که آدم تو خونه ی خودش معذب نیست! این استرسی که تو داری حتی منم داره به تب و تاب میندازه! اروم بگیر دختر...!


تشر گونه گفت. پدرانه گفت... و راست می گفت. به این فکر می کنم که هیچ کجای دیگری در این کره ی خاکی نیست که من به اندازه ی این خانه در آن معذب باشم!


انقدر که این جا احساس از اشتباه رفتار کردن می ترسم. از اینکه قضاوت شوم و دخترم به پای من قضاوت شود!


هرجای دیگری من همیشه خودم هستم و ذره ای به افکار دیگران راجع به خودم اهمیت نمی دهم. اما این جا؟ بی نهایت حساس می شوم!


-در مورد آینده؟ هیچ کس خبر نداره! بذار ببینیم خدا چی پیش میاره. خیلی از این خونه و آدماش دور نمی مونی!


لحنش شوخ بود و لبخند مردانه ای هم ضمیمه اش کرد. منظور پشت حرفش را درست نفهمیدم اما پاسخ دیگری نداشتم به او بدهم. سر پایین انداختم و حرف دیگری نزدم.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Akhey
Ali Abdolmaleki
🎼 #آخی

#علی_عبدالمالکی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
یک جرعه موسیقی تقدیم نگاهتون

@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیم

🍂 به نام خالق پیدا و پنهان

🍁که پیدا و نهان داند به یکسان

🍂بنام خالق خورشید و باران

🍁خداوند طراوت، جویباران

🍂الهی به امید تو نه خلق روزگار


🤞👌🌹🍃 @kadbanoiranii
Nafas
Fardad Ansari
#دوســـــــــــتت_دارم

‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌

#نفس😍♥️
‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌

     ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
یک فنجان موسیقی تقدیم نگاهتون

@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#دسرپارفه_لیمویی

‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍
رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#دسر_پارفه_لیمویی

پارت دوم



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#چیپس_پاستا

پاستا فرمی یک بسته
گوست چرخ کرده
فلفل دلمه
نمک
فلفل سیاه
پاپریکا
پنیر پیتزا
پیاز
پیازچه
‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#چیپس_پاستا

پارت دوم

پاستا فرمی یک بسته
گوست چرخ کرده
فلفل دلمه
نمک
فلفل سیاه
پاپریکا
پنیر پیتزا
پیاز
پیازچه
‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‎

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#شیر_پسته_کافی_شاپی

با کمترین هزینه ۳ تا لیوان #شیر_پسته درست کن
راحت و خوشمزه

مواد لازم :

پسته خام ۱۰۰ گرم
موز ۱ عدد یخ زده
بستنی وانیلی ۴۰۰ گرم
شیر ۲۵۰ میلی لیتر یا ۱ لیوان
خامه صبحانه ۲ ق غ خ

طرز تهیه:

1️⃣پسته های خام را مغز کرده داخل آب یکساعت خیس کنید.یک عدد موز هم ۳ ساعت داخل فریزر بزارید یخ بزنه

2️⃣بستنی وانیلی و مغز پسته و موز و شیر ۳ دقیقه مخلوط کن تمام.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

معجزه ای در #پخت_برنج

برای اینکه طعم اصلی برنج آزاد بشه به ازای هر پیمانه برنج یه حبه قند بندازید

برای سفید شدن برنج مقداری آبلیمو اضافه کنید

برای قد کشیدن برنج چند تیکه یخ بندازید

برای از بین رفتن بوی سوختگی برنج چند حلقه پیاز اضافه کنید

برای عطری شدن برنج چند قاشق گلاب اضافه کنید


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کدو_کاراملی

اگر طعم کدو رو دوست نداری اینو امتحان کن مطمئن باش نظرت عوض میشه 🎃

کف یک تابه یاظرف نچسب شیره انگور بریزودارچین بپاش وسپس کدوها را بچین وبعد دوباره کمی شیره انگور ودارچین وپودر هل که من عرق هل استفاده کردم هرکدوم بود بریزید فرقی نداره، و بعد مقداری گلاب .و نصف لیوان آب بریز وکمی کره
که عطر ‌وطعمشو فوق العاده میکنه. کره قابل حذف هستش ولی بریزی محشر میشه .

درب ماهی تابه رو ببندید و وقتی آبش کم شد دو طرف چند بار برعکس کنید که قشنگ کاراملی بشه


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کتف_و_بال_سوخاری

مواد لازم:

كتف و بال ٢٠ عدد
پاپريكا، پودر سير، فلفل سياه از هر كدام ١ ق چ
نمك به مقدار لازم
آرد ٣ پيمانه
پاپريكا، فلفل سياه، فلفل قرمز، نمك از هر كدام ١ ق چ

مواد لازم جهت سس:

كره ٣٠ گرم
آرد ١ ق غ
شير ١ ليوان
پنير گودا ٣ ورقه
نمك و فلفل سياه به مقدار لازم


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر