#پارت۵۴۶
#
قلبم از شدت فشاری که روی سینه ام حس می کرد داشت می ترکید.
شیر آب را باز می کنم و چند مشت آب یخ به صورت می پاشم. از شدت سردی آب به نفس نفس می افتم و بغضم می ترکد.
اشک هایم با خیسی صورتم ادغام می شود و این باعث می شود تا نسبت به اشک هایم حس بهتری داشته باشم.
-شهرزاد؟ مادر...
گریه می کنم... دستم را روی دهانم فشار میدهم تا صدایم به بیرون درز نکند. نمی توانستم جوابش را بدهم. نه با این بغض و گریه ای که داشت نفسم را بند می آورد.
عشق محمد همیشه درد داشت... چه باشد و چه نباشد، چه عشق یک طرفه باشد و چه او هم ادعای عاشقی کند.
اصلا مرا می دید؟ حس من برایش مهم بود؟ مرا می خواست؟ عاشقم بود؟ آن وقت ها چطور؟
وقتی جوانک پرشور و با احساسی بودم که بنای تمام آرزوهایم را بر شانه های او ساخته بودم؟ آن زمان برایش کم بودم و به دنبالم نیامده بود...
حالا بهانه اش چه بود؟ حالا هم کم بودم؟ ارزش این را نداشتم تا با احترام از من و قلبم دلجویی شود؟ که به من این حس را ندهد که دستاویزی هستم تا او از گناهانش توبه کند؟
من که کاری با او نداشتم؟ غیر از این که پدر دخترکم باشد چه خواسته ای از او داشتم؟
در تمام این مدت، غیر از اینکه از وظایفش به عنوان یک پدر، یک همسر و یک همراهی که باید در مواقع نیاز می بوده و نبوده است چه حرف خاص دیگری برای گفتن داشت؟
فقط آن شبی که رگ غیرتش داشت خفه اش می کرد؟ حالا ادعای چه چیزی را داشت؟ عشقی پیشکشم کرده بود که من پاسخ نداده بودم؟
اصلا می دانی که چیست؟ من نفرین شده بودم... من زنی بودم که از هرچه تحجر و خرافه، گریزان بودم اما کم کم داشتم به این باور می رسیدم که این عشق نفرین شده بود.
شاید روزی به اشک و آهی...
شاید به ناله ی از عمق جانی...
شاید به بی قراری های شباهنگامی...
شاید من و عشق و نشدنی ترین ترکیب دنیاییم.
***
دخترم🥺💔
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#
قلبم از شدت فشاری که روی سینه ام حس می کرد داشت می ترکید.
شیر آب را باز می کنم و چند مشت آب یخ به صورت می پاشم. از شدت سردی آب به نفس نفس می افتم و بغضم می ترکد.
اشک هایم با خیسی صورتم ادغام می شود و این باعث می شود تا نسبت به اشک هایم حس بهتری داشته باشم.
-شهرزاد؟ مادر...
گریه می کنم... دستم را روی دهانم فشار میدهم تا صدایم به بیرون درز نکند. نمی توانستم جوابش را بدهم. نه با این بغض و گریه ای که داشت نفسم را بند می آورد.
عشق محمد همیشه درد داشت... چه باشد و چه نباشد، چه عشق یک طرفه باشد و چه او هم ادعای عاشقی کند.
اصلا مرا می دید؟ حس من برایش مهم بود؟ مرا می خواست؟ عاشقم بود؟ آن وقت ها چطور؟
وقتی جوانک پرشور و با احساسی بودم که بنای تمام آرزوهایم را بر شانه های او ساخته بودم؟ آن زمان برایش کم بودم و به دنبالم نیامده بود...
حالا بهانه اش چه بود؟ حالا هم کم بودم؟ ارزش این را نداشتم تا با احترام از من و قلبم دلجویی شود؟ که به من این حس را ندهد که دستاویزی هستم تا او از گناهانش توبه کند؟
من که کاری با او نداشتم؟ غیر از این که پدر دخترکم باشد چه خواسته ای از او داشتم؟
در تمام این مدت، غیر از اینکه از وظایفش به عنوان یک پدر، یک همسر و یک همراهی که باید در مواقع نیاز می بوده و نبوده است چه حرف خاص دیگری برای گفتن داشت؟
فقط آن شبی که رگ غیرتش داشت خفه اش می کرد؟ حالا ادعای چه چیزی را داشت؟ عشقی پیشکشم کرده بود که من پاسخ نداده بودم؟
اصلا می دانی که چیست؟ من نفرین شده بودم... من زنی بودم که از هرچه تحجر و خرافه، گریزان بودم اما کم کم داشتم به این باور می رسیدم که این عشق نفرین شده بود.
شاید روزی به اشک و آهی...
شاید به ناله ی از عمق جانی...
شاید به بی قراری های شباهنگامی...
شاید من و عشق و نشدنی ترین ترکیب دنیاییم.
***
دخترم🥺💔
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۴۷
پیراهنم را عوض می کنم. یقه ی لباسم کمی خیس شده بود. موهای جلوی سرم را فرق باز می کنم و جلوی صورتم می ریزم تا کمی چشمانم را بپوشاند.
چشم های پف کرده و سرخم دلیل تعللم برای پایین رفتن بود. نفس عمیقی می گیرم و از اتاق محدثه بیرون می روم.
صدایشان از آشپزخانه می آمد. دور میز نشسته بودند. نفس عمیقی می گیرم و وارد می شوم.
همان دردم نیم نگاهی به محمدی که داشت برای رزا لقمه می گرفت می کنم. اخم نداشت اما صورتش هنوز سرخ و ملتهب بود.
-سلام...
-سلام به روی ماهت... بشین مادر... بشین توام یه چیزی بخور قربونت برم. حاجی زنگ زد گفت تا یه ساعت دیگه میاد. گوسفندو تو کشتارگاه ذبح کردن. تا آماده کنیم نهار دیر میشه. یه چیزی بخور ضعف نکنی تا اون وقت.
تشکر کوتاهی می کنم و آن طرف رزا می نشینم. منیر خانوم یک استکان چای مقابلم می گذارد.
برای اینکه خودم را سرم را به کاری گرم کنم مشغول شیرین کردنش می شوم.
-مامانی؟
-جونم مامانم؟
-گوشات دلد می کنه؟ بابا می گفت نمی شنوی؟
چشم هایم را محکم روی هم می فشارم و نفس تیزی می گیرم تا به خودم مسلط شوم و چیزی از خشمم بروز ندهم.
این هم نتیجه ی سبک سری های جناب فرهمند!
منیر خانوم مشغول درست کردن سوپ بود و در میدان دیدم نبود اما کاملا احساس می کردم که تمام حواسش به اینجا بود.
و نمی دانم که بعد از رفتنم از اتاق محمد چه حرف هایی بینشان رد و بدل شده و محمد چه توضیحی داده است، اما من واقعا دیگر کشش توضیح را نداشتم!
تلاش می کنم تا آرامش از دست رفته ام را بازیابی کنم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
پیراهنم را عوض می کنم. یقه ی لباسم کمی خیس شده بود. موهای جلوی سرم را فرق باز می کنم و جلوی صورتم می ریزم تا کمی چشمانم را بپوشاند.
چشم های پف کرده و سرخم دلیل تعللم برای پایین رفتن بود. نفس عمیقی می گیرم و از اتاق محدثه بیرون می روم.
صدایشان از آشپزخانه می آمد. دور میز نشسته بودند. نفس عمیقی می گیرم و وارد می شوم.
همان دردم نیم نگاهی به محمدی که داشت برای رزا لقمه می گرفت می کنم. اخم نداشت اما صورتش هنوز سرخ و ملتهب بود.
-سلام...
-سلام به روی ماهت... بشین مادر... بشین توام یه چیزی بخور قربونت برم. حاجی زنگ زد گفت تا یه ساعت دیگه میاد. گوسفندو تو کشتارگاه ذبح کردن. تا آماده کنیم نهار دیر میشه. یه چیزی بخور ضعف نکنی تا اون وقت.
تشکر کوتاهی می کنم و آن طرف رزا می نشینم. منیر خانوم یک استکان چای مقابلم می گذارد.
برای اینکه خودم را سرم را به کاری گرم کنم مشغول شیرین کردنش می شوم.
-مامانی؟
-جونم مامانم؟
-گوشات دلد می کنه؟ بابا می گفت نمی شنوی؟
چشم هایم را محکم روی هم می فشارم و نفس تیزی می گیرم تا به خودم مسلط شوم و چیزی از خشمم بروز ندهم.
این هم نتیجه ی سبک سری های جناب فرهمند!
منیر خانوم مشغول درست کردن سوپ بود و در میدان دیدم نبود اما کاملا احساس می کردم که تمام حواسش به اینجا بود.
و نمی دانم که بعد از رفتنم از اتاق محمد چه حرف هایی بینشان رد و بدل شده و محمد چه توضیحی داده است، اما من واقعا دیگر کشش توضیح را نداشتم!
تلاش می کنم تا آرامش از دست رفته ام را بازیابی کنم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۴۸
#
با لحن آرامی به رزا توضیح می دهم:
-نه دخترم خوبم. بابا یکم مریضه حالش خوب نیست. به این خاطر اینطوری فکر کرد.
کاملا عادی بدون غرض گفتم. نمی خواستم رزا را حساس کنم.
-تو بابا لو(رو) ملیض(مریض) کلدی(کردی)؟
گاهی پاسخ به سوال های رزا از جان کندن سخت تر می شد. موهای توی صورتم آمده را پشت گوشم می برم.
دیگر اهمیتی به دیده نشدنم توسط محمد یا منیر خانوم نمی دهم.
به چشمان گرد و کنجکاو دخترکم زل می زنم و در تلاش برای کشیدن طرح لبخند روی لب هایم رو به رزا می گویم:
-نه عزیزم. چه ربطی داره مامان جان؟ من چکار بابات دارم آخه؟ بخور صبحانهاتو عزیزم...
محمد که تا به الان نه واکنشی به حرف هایمان نشان داده بود و نه نگاهم کرده بود، غرغری زیر لب می کند که درست نمی شنوم.
لقمه ی کوچکی در دهان رزا قرار می دهد و من قلپی از چایم را می نوشم.
-آخه... بابا میگه... مامانت منو ملیض خودش کلده!
مشتم را روی پایم جمع می کنم و قاشق مربا از دست محمد رها می شود و من بهت زده نگاهم را بین محمد و رزا می گردانم.
الان من باید چه جوابی به دختر چهار ساله ی کنجکاوم می دادم؟
خنده های ریز منیر خانوم را کجای دلم بگذارم؟
-اوم... ببین دخترم... بابا محمد تب داره، امروز داغ کرده نمی دونه چی میگه.
دروغ که نبود! داغ کرده بود و عقلش ذایل شده بود! دلیلش تب بالای بدنش بود؟ شک داشتم!
-تبِ عشگه(عشقه)؟
شوکه شده با چشمانی که داشت از حدقه در می آمد می نالم:
-تبِ چی؟ رزا؟ خدای من... اینو از کجا یاد گرفتی؟
لب هایش جمع می شود و آن چشمان درشت و سیاهش را با تردید میان من و محمد می گرداند.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#
با لحن آرامی به رزا توضیح می دهم:
-نه دخترم خوبم. بابا یکم مریضه حالش خوب نیست. به این خاطر اینطوری فکر کرد.
کاملا عادی بدون غرض گفتم. نمی خواستم رزا را حساس کنم.
-تو بابا لو(رو) ملیض(مریض) کلدی(کردی)؟
گاهی پاسخ به سوال های رزا از جان کندن سخت تر می شد. موهای توی صورتم آمده را پشت گوشم می برم.
دیگر اهمیتی به دیده نشدنم توسط محمد یا منیر خانوم نمی دهم.
به چشمان گرد و کنجکاو دخترکم زل می زنم و در تلاش برای کشیدن طرح لبخند روی لب هایم رو به رزا می گویم:
-نه عزیزم. چه ربطی داره مامان جان؟ من چکار بابات دارم آخه؟ بخور صبحانهاتو عزیزم...
محمد که تا به الان نه واکنشی به حرف هایمان نشان داده بود و نه نگاهم کرده بود، غرغری زیر لب می کند که درست نمی شنوم.
لقمه ی کوچکی در دهان رزا قرار می دهد و من قلپی از چایم را می نوشم.
-آخه... بابا میگه... مامانت منو ملیض خودش کلده!
مشتم را روی پایم جمع می کنم و قاشق مربا از دست محمد رها می شود و من بهت زده نگاهم را بین محمد و رزا می گردانم.
الان من باید چه جوابی به دختر چهار ساله ی کنجکاوم می دادم؟
خنده های ریز منیر خانوم را کجای دلم بگذارم؟
-اوم... ببین دخترم... بابا محمد تب داره، امروز داغ کرده نمی دونه چی میگه.
دروغ که نبود! داغ کرده بود و عقلش ذایل شده بود! دلیلش تب بالای بدنش بود؟ شک داشتم!
-تبِ عشگه(عشقه)؟
شوکه شده با چشمانی که داشت از حدقه در می آمد می نالم:
-تبِ چی؟ رزا؟ خدای من... اینو از کجا یاد گرفتی؟
لب هایش جمع می شود و آن چشمان درشت و سیاهش را با تردید میان من و محمد می گرداند.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۴۹
گمانم لحن پرسشم کمی تند بوده که دخترکم ترسیده که مبادا حرف اشتباهی زده باشد.
خودم را بابت اینکه نتوانستم لحنم را در مواجهه با او کنترل کنم لعنت می کنم. حال بدم به او ربطی نداشت. او فقط سوال های ذهنش را می پرسید.
-من به مامان منیر دفتم بابام تب کلده مامان منیر دفت تب عشگه!
خدای من... همه دست به دست هم داده بودند که مرا دیوانه کنند؟
چشم می گردانم و منیر خانوم را هیچ کجای آشپزخانه پیدا نمی کنم. اصلا نفهمیدم کی از مهلکه گریخت!
محمد هم که اصلا انگار روزه ی سکوت گرفته بود! البته مثل لحظات قبل همچون برج زهرمار نیست...
لب های جمع شده اش، تک سرفه ی مصنوعی اش، فریاد می زد که از روندی که دخترش برای خفت کردن من در پیش گرفته ناراضی نیست!
-صبحانه اشو بخوره دخترم، بریم لباسشو عوض کنم، موهاشو ببافم، بریم حیاط یکم قدم بزنیم باشه مامان جان؟
کمی نگاهم می کند و بعد انگار که برای پرسیدن مردد باشد با خودش کلنجار می رود و دست آخر می پرسد:
-تب بابام خوب میشه یا همیشه تب می مونه؟
پلک هایم را عصبی رو هم می فشارم. لب هایم را با حرص روی هم فشار می دهم و به اویی نگاه می کنم که هنوز هم تصمیمی برای حرف زدن ندارد انگار...
-مگه من دکترم مامانی؟ از خود بابات بپرس بهتر می دونه!
از جایم بلند می شوم و بدون اینکه به محمد نگاه کنم رو به رزا می گویم:
-من تو اتاق عمه محدثه ام. صبحانه اتو خوردی بیا...
دیگر نمی ایستم و با قدم های بلندی آن جا را ترک می کنم. تحملش را نداشتم.
طوری رفتار می کرد که انگار چیزی هم بدهکار بودم من!
به خدا که اگر کسی این قیافه گرفتن هایش را می دید باور نمی کرد این آدم همان مرد افسار گسیخته ی درون اتاق باشد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
گمانم لحن پرسشم کمی تند بوده که دخترکم ترسیده که مبادا حرف اشتباهی زده باشد.
خودم را بابت اینکه نتوانستم لحنم را در مواجهه با او کنترل کنم لعنت می کنم. حال بدم به او ربطی نداشت. او فقط سوال های ذهنش را می پرسید.
-من به مامان منیر دفتم بابام تب کلده مامان منیر دفت تب عشگه!
خدای من... همه دست به دست هم داده بودند که مرا دیوانه کنند؟
چشم می گردانم و منیر خانوم را هیچ کجای آشپزخانه پیدا نمی کنم. اصلا نفهمیدم کی از مهلکه گریخت!
محمد هم که اصلا انگار روزه ی سکوت گرفته بود! البته مثل لحظات قبل همچون برج زهرمار نیست...
لب های جمع شده اش، تک سرفه ی مصنوعی اش، فریاد می زد که از روندی که دخترش برای خفت کردن من در پیش گرفته ناراضی نیست!
-صبحانه اشو بخوره دخترم، بریم لباسشو عوض کنم، موهاشو ببافم، بریم حیاط یکم قدم بزنیم باشه مامان جان؟
کمی نگاهم می کند و بعد انگار که برای پرسیدن مردد باشد با خودش کلنجار می رود و دست آخر می پرسد:
-تب بابام خوب میشه یا همیشه تب می مونه؟
پلک هایم را عصبی رو هم می فشارم. لب هایم را با حرص روی هم فشار می دهم و به اویی نگاه می کنم که هنوز هم تصمیمی برای حرف زدن ندارد انگار...
-مگه من دکترم مامانی؟ از خود بابات بپرس بهتر می دونه!
از جایم بلند می شوم و بدون اینکه به محمد نگاه کنم رو به رزا می گویم:
-من تو اتاق عمه محدثه ام. صبحانه اتو خوردی بیا...
دیگر نمی ایستم و با قدم های بلندی آن جا را ترک می کنم. تحملش را نداشتم.
طوری رفتار می کرد که انگار چیزی هم بدهکار بودم من!
به خدا که اگر کسی این قیافه گرفتن هایش را می دید باور نمی کرد این آدم همان مرد افسار گسیخته ی درون اتاق باشد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۵۰
که این سکوت به آن داد و قال های بی حساب نمی آمد!
یک دم از خواستن فغان می کشد و یک دم چنان نادیده ات می گیرد که از وجودت متنفر شوی! و من چیز زیادی نمی خواستم!
محمدی که با آن چشمان شیفته و مهربانش از خواستن بگوید، از عشق، از آینده... کمی هم آغوش گرمش را نثارم کند.
و شاید تا گلو در عطرش هم غرقم کند و دست نوازشی هم بر سر بکشد...
و کاش از ادعاهای تو خالی فاصله بگیرد، گذشته را رها کند، از جبران نگوید، رگ غیرت باد کرده اش را نشانم ندهد! همین...
خیلی دیوانه بودم؟ من اسمی برای حال این روزهایم پیدا نمی کنم. حتی نمی دانم الان اینجا چه می کنم!
رزا که می آید از خدا خواسته برای فرار از افکارم سریع از جا بلند می شوم تا آماده اش کنم.
محمد را هم در آستانه ی در دست به دست رزا می بینم و دندان روی هم می سایم!
-لباساتو عوض کنم موهاتو ببافم باشه مامان جان؟
-میخوام بابا محمد موهامو ببافه!
محمد سرفه می زند و پیش از اینکه جواب رزا را بدهد پیش دستی می کنم:
-بابا مریضه زیاد حالش خوب نیست... من ببافم موهاتو، بابا محمدم لباساتو بپوشه خوبه؟
-می خوام بابا ببافه. خودش گول داد... بابای سحلم همیشه می بافه موهاشو!
تنم سست می شود. چه می گفتم به دخترکم؟ دخترک پر از حسرتم؟
محمد جلو می آید و مقابل پایش زانو می زند. موهای آشفته ی دورش را در مشتش جمع می کند و بوسه می زند.
-می بافم برات همه کس بابا محمد! اما بلد نیستم مامانت کمکم کنه منم تلاشمو میکنم خوبه؟
من خودم حضور نداشتم که به عنوان شخص سوم مخاطب قرار می گرفتم؟ رزا ذوق زده بالا و پایین می پرد...
-بلم(برم) کولمو بیالم از اتاق بابا...
هوا به طرز خفه کننده ای سنگین شده و هر لحظه کنار محمد ماندن سخت تر می شود!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
که این سکوت به آن داد و قال های بی حساب نمی آمد!
یک دم از خواستن فغان می کشد و یک دم چنان نادیده ات می گیرد که از وجودت متنفر شوی! و من چیز زیادی نمی خواستم!
محمدی که با آن چشمان شیفته و مهربانش از خواستن بگوید، از عشق، از آینده... کمی هم آغوش گرمش را نثارم کند.
و شاید تا گلو در عطرش هم غرقم کند و دست نوازشی هم بر سر بکشد...
و کاش از ادعاهای تو خالی فاصله بگیرد، گذشته را رها کند، از جبران نگوید، رگ غیرت باد کرده اش را نشانم ندهد! همین...
خیلی دیوانه بودم؟ من اسمی برای حال این روزهایم پیدا نمی کنم. حتی نمی دانم الان اینجا چه می کنم!
رزا که می آید از خدا خواسته برای فرار از افکارم سریع از جا بلند می شوم تا آماده اش کنم.
محمد را هم در آستانه ی در دست به دست رزا می بینم و دندان روی هم می سایم!
-لباساتو عوض کنم موهاتو ببافم باشه مامان جان؟
-میخوام بابا محمد موهامو ببافه!
محمد سرفه می زند و پیش از اینکه جواب رزا را بدهد پیش دستی می کنم:
-بابا مریضه زیاد حالش خوب نیست... من ببافم موهاتو، بابا محمدم لباساتو بپوشه خوبه؟
-می خوام بابا ببافه. خودش گول داد... بابای سحلم همیشه می بافه موهاشو!
تنم سست می شود. چه می گفتم به دخترکم؟ دخترک پر از حسرتم؟
محمد جلو می آید و مقابل پایش زانو می زند. موهای آشفته ی دورش را در مشتش جمع می کند و بوسه می زند.
-می بافم برات همه کس بابا محمد! اما بلد نیستم مامانت کمکم کنه منم تلاشمو میکنم خوبه؟
من خودم حضور نداشتم که به عنوان شخص سوم مخاطب قرار می گرفتم؟ رزا ذوق زده بالا و پایین می پرد...
-بلم(برم) کولمو بیالم از اتاق بابا...
هوا به طرز خفه کننده ای سنگین شده و هر لحظه کنار محمد ماندن سخت تر می شود!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۵۰
#
که این سکوت به آن داد و قال های بی حساب نمی آمد!
یک دم از خواستن فغان می کشد و یک دم چنان نادیده ات می گیرد که از وجودت متنفر شوی! و من چیز زیادی نمی خواستم!
محمدی که با آن چشمان شیفته و مهربانش از خواستن بگوید، از عشق، از آینده... کمی هم آغوش گرمش را نثارم کند.
و شاید تا گلو در عطرش هم غرقم کند و دست نوازشی هم بر سر بکشد...
و کاش از ادعاهای تو خالی فاصله بگیرد، گذشته را رها کند، از جبران نگوید، رگ غیرت باد کرده اش را نشانم ندهد! همین...
خیلی دیوانه بودم؟ من اسمی برای حال این روزهایم پیدا نمی کنم. حتی نمی دانم الان اینجا چه می کنم!
رزا که می آید از خدا خواسته برای فرار از افکارم سریع از جا بلند می شوم تا آماده اش کنم.
محمد را هم در آستانه ی در دست به دست رزا می بینم و دندان روی هم می سایم!
-لباساتو عوض کنم موهاتو ببافم باشه مامان جان؟
-میخوام بابا محمد موهامو ببافه!
محمد سرفه می زند و پیش از اینکه جواب رزا را بدهد پیش دستی می کنم:
-بابا مریضه زیاد حالش خوب نیست... من ببافم موهاتو، بابا محمدم لباساتو بپوشه خوبه؟
-می خوام بابا ببافه. خودش گول داد... بابای سحلم همیشه می بافه موهاشو!
تنم سست می شود. چه می گفتم به دخترکم؟ دخترک پر از حسرتم؟
محمد جلو می آید و مقابل پایش زانو می زند. موهای آشفته ی دورش را در مشتش جمع می کند و بوسه می زند.
-می بافم برات همه کس بابا محمد! اما بلد نیستم مامانت کمکم کنه منم تلاشمو میکنم خوبه؟
من خودم حضور نداشتم که به عنوان شخص سوم مخاطب قرار می گرفتم؟ رزا ذوق زده بالا و پایین می پرد...
-بلم(برم) کولمو بیالم از اتاق بابا...
هوا به طرز خفه کننده ای سنگین شده و هر لحظه کنار محمد ماندن سخت تر می شود!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#
که این سکوت به آن داد و قال های بی حساب نمی آمد!
یک دم از خواستن فغان می کشد و یک دم چنان نادیده ات می گیرد که از وجودت متنفر شوی! و من چیز زیادی نمی خواستم!
محمدی که با آن چشمان شیفته و مهربانش از خواستن بگوید، از عشق، از آینده... کمی هم آغوش گرمش را نثارم کند.
و شاید تا گلو در عطرش هم غرقم کند و دست نوازشی هم بر سر بکشد...
و کاش از ادعاهای تو خالی فاصله بگیرد، گذشته را رها کند، از جبران نگوید، رگ غیرت باد کرده اش را نشانم ندهد! همین...
خیلی دیوانه بودم؟ من اسمی برای حال این روزهایم پیدا نمی کنم. حتی نمی دانم الان اینجا چه می کنم!
رزا که می آید از خدا خواسته برای فرار از افکارم سریع از جا بلند می شوم تا آماده اش کنم.
محمد را هم در آستانه ی در دست به دست رزا می بینم و دندان روی هم می سایم!
-لباساتو عوض کنم موهاتو ببافم باشه مامان جان؟
-میخوام بابا محمد موهامو ببافه!
محمد سرفه می زند و پیش از اینکه جواب رزا را بدهد پیش دستی می کنم:
-بابا مریضه زیاد حالش خوب نیست... من ببافم موهاتو، بابا محمدم لباساتو بپوشه خوبه؟
-می خوام بابا ببافه. خودش گول داد... بابای سحلم همیشه می بافه موهاشو!
تنم سست می شود. چه می گفتم به دخترکم؟ دخترک پر از حسرتم؟
محمد جلو می آید و مقابل پایش زانو می زند. موهای آشفته ی دورش را در مشتش جمع می کند و بوسه می زند.
-می بافم برات همه کس بابا محمد! اما بلد نیستم مامانت کمکم کنه منم تلاشمو میکنم خوبه؟
من خودم حضور نداشتم که به عنوان شخص سوم مخاطب قرار می گرفتم؟ رزا ذوق زده بالا و پایین می پرد...
-بلم(برم) کولمو بیالم از اتاق بابا...
هوا به طرز خفه کننده ای سنگین شده و هر لحظه کنار محمد ماندن سخت تر می شود!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
🌹
🌸ای آنکه خدای خویش خوانیم تورا
✨طاعت به سزا کجا توانیم تو را
🌸گویند خدای را به حاجات بخوان
✨حاضرتر از آنی که بخوانیم تو را
🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تو
@kadbanoiranii
🌸ای آنکه خدای خویش خوانیم تورا
✨طاعت به سزا کجا توانیم تو را
🌸گویند خدای را به حاجات بخوان
✨حاضرتر از آنی که بخوانیم تو را
🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تو
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نیایش_شبانگاهی
✨الهی
✨تـو این
✨شب زیبـا
✨هیـچ قـلبـى❤️
✨گـرفتـه نباشـه
✨و هـر چـى خـوبیه
✨خـداست بـراى همه
✨خـوبان رقـم بخوره
✨آرامـــــش مهمــون
✨هـمیشـگى دلاتــون
✨امشب بـهترین ها را
✨بـراتـون آرزو دارم 🤲
✨شب خوش همراهان گرامی🌟
@kadbanoiranii
✨الهی
✨تـو این
✨شب زیبـا
✨هیـچ قـلبـى❤️
✨گـرفتـه نباشـه
✨و هـر چـى خـوبیه
✨خـداست بـراى همه
✨خـوبان رقـم بخوره
✨آرامـــــش مهمــون
✨هـمیشـگى دلاتــون
✨امشب بـهترین ها را
✨بـراتـون آرزو دارم 🤲
✨شب خوش همراهان گرامی🌟
@kadbanoiranii
به نام آن
خداوندی که نور است
خدای روز و این
شور و طراوت که از لطفش
دل ما در سُرور است
با توکل به اسم اعظمت
روزمان را با یاد و نامت
آغاز میکنیم
طلوعی کن تو ای
خورشید جان خیز
بزن فریادی از روز دل انگیز
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الهی به امید تو
🤞 @kadbanoiranii
خداوندی که نور است
خدای روز و این
شور و طراوت که از لطفش
دل ما در سُرور است
با توکل به اسم اعظمت
روزمان را با یاد و نامت
آغاز میکنیم
طلوعی کن تو ای
خورشید جان خیز
بزن فریادی از روز دل انگیز
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الهی به امید تو
🤞 @kadbanoiranii
Bekhand
Ragheb & Hamid Hiraad
#آبنبات_شيشه_خوراكي_سنگ_آماتيس
#آبنبات
#آبنبات_شیشه_ای
شكر سفيد٣و ١/٤پ
گلوكز ١و١/٢پ
آب١پ
اسانس ليمو يا هر اسانس كه بدون رنگ باشد (دلخواه)چند قطره
رنگ ژله اي خوراكي(دلخواه)
شكر و گلوكز و آب را مخلوط و داخل قابلمه ريخته و روي شعله ملايم قرار ميدهيم ، تا زماني كه شكر كامل حل ميشود مواد رو با قاشق سيليكوني يا چوبي مرتب هم بزنيد. به محض اينكه شكر حل شد و از اطراف شروع به جوشيدن كرد ، ديگر مواد رو هم نزنيد ، اجازه بدهيد مواد بجوشد تا دماي ان به ١٤٠-١٥٠درجه سانتيگراد برسد. وقتي دماي مواد به اين ميزان برسد اگر قطره اي از مواد رو داخل اب سرد بچكانيد سريع سفت و شكننده ميشود. مواد رو از روي حرارت برداشته.و اسانس و رنگ دلخواه رو اضافه كنيد، ميتوانيد مواد رو روي كاغذ فويل بريزيد و وقتي سفت شد ان را شكسته و به عنوان سنگ اماتيس براي تزيين استفاده كنيد، همچنين ميتوانيد مواد رو روي يك كاسه كه با سيلپد پوشيده شده بريزيد و بشكل كاسه دربياوريد . يا اينكه مواد رو به شكل ابنبات ريخته و يك سيخ چوبي در ان قرار داده و به دلخواه با ترايفل تزيين كنيد و براي روي كيك از ان استفاده كنيد.
مواد به سرعت سفت ميشود پس حتما بايد سرعت عمل داشته باشيد.
ابنبات ها رو داخل دست نگه نداريد چون چسپنده مي شوند
توجه داشته باشيد دماي مواد حتما بايد به مقدار مذكور برسد درغير اين صورت مواد حاصله سريع شل و میشوند
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#آبنبات
#آبنبات_شیشه_ای
شكر سفيد٣و ١/٤پ
گلوكز ١و١/٢پ
آب١پ
اسانس ليمو يا هر اسانس كه بدون رنگ باشد (دلخواه)چند قطره
رنگ ژله اي خوراكي(دلخواه)
شكر و گلوكز و آب را مخلوط و داخل قابلمه ريخته و روي شعله ملايم قرار ميدهيم ، تا زماني كه شكر كامل حل ميشود مواد رو با قاشق سيليكوني يا چوبي مرتب هم بزنيد. به محض اينكه شكر حل شد و از اطراف شروع به جوشيدن كرد ، ديگر مواد رو هم نزنيد ، اجازه بدهيد مواد بجوشد تا دماي ان به ١٤٠-١٥٠درجه سانتيگراد برسد. وقتي دماي مواد به اين ميزان برسد اگر قطره اي از مواد رو داخل اب سرد بچكانيد سريع سفت و شكننده ميشود. مواد رو از روي حرارت برداشته.و اسانس و رنگ دلخواه رو اضافه كنيد، ميتوانيد مواد رو روي كاغذ فويل بريزيد و وقتي سفت شد ان را شكسته و به عنوان سنگ اماتيس براي تزيين استفاده كنيد، همچنين ميتوانيد مواد رو روي يك كاسه كه با سيلپد پوشيده شده بريزيد و بشكل كاسه دربياوريد . يا اينكه مواد رو به شكل ابنبات ريخته و يك سيخ چوبي در ان قرار داده و به دلخواه با ترايفل تزيين كنيد و براي روي كيك از ان استفاده كنيد.
مواد به سرعت سفت ميشود پس حتما بايد سرعت عمل داشته باشيد.
ابنبات ها رو داخل دست نگه نداريد چون چسپنده مي شوند
توجه داشته باشيد دماي مواد حتما بايد به مقدار مذكور برسد درغير اين صورت مواد حاصله سريع شل و میشوند
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تزیین_آش_رشته
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#تزیین_آش_رشته
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تزئین آش رشته
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#تزئین آش رشته
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم آموزشی
#تزیین شیک آش رشته
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#تزیین شیک آش رشته
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تزیین_آش_رشته
از کشک ساده واز کشک زعفرانی استفاده کردم
به کشک ساده کمی زعفران میزنید میشه کشک زعفرانی😉
از قیف یکبار مصرف استفاده کردم
اگه دیدید کشکشتون خیلی سفته با یکی دو قاشق اب رقیقش کنید
اگه خیلی رقیقه تو پارچه نازک بریزید تا کمی از ابش بره و غلیظ بشه
پیاز داغ ونعنا داغ هم روش میریزید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
از کشک ساده واز کشک زعفرانی استفاده کردم
به کشک ساده کمی زعفران میزنید میشه کشک زعفرانی😉
از قیف یکبار مصرف استفاده کردم
اگه دیدید کشکشتون خیلی سفته با یکی دو قاشق اب رقیقش کنید
اگه خیلی رقیقه تو پارچه نازک بریزید تا کمی از ابش بره و غلیظ بشه
پیاز داغ ونعنا داغ هم روش میریزید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#شیت_کیک
#شیت_کیک_نسکافه_با_تزیین_پرینت_خوراکی
مواد لازم ؛
تخم مرغ ۴ عدد
عسل ۱ ق غ سرخالی
شکر ۷۵ گرم
بیکینگ پودر ۱ ق م سرخالی
روغن مایع ۵۰ گرم
آرد ۱۰۰ گرم
سس نسکافه ای ۱.۵ ق م
هر ق م معادل ۵ میلی لیتر
برای تهیه سس نسکافه :
نسکافه گلد ۲۵ گرم
آب ۶۰ گرم
شکر ۱۰ گرم
من یک کوچولو گلاب هم میزنم
طرز تهیه تیتاپ نسکافه ای؛
برای تهیه کتاب نسکافهای ابتدا به زرده تخم مرغ عسل وانیل و سس نسکافه را اضافه کرده ترکیب کنید و حالا سفیده های تخم مرغ را به همراه شکر بزنید تا فرم بگیرد و اکنون مخلوط زرده را به آن اضافه کرده و دو دقیقه با همزن بزنید همزن را کنار گذاشته مخلوط مواد خشک یعنی آدم و بکینگ پودر را به همراه روغن مایع به صورت متناوب به مواد قبلی اضافه کرده و با لیسک مواد را دورانی آرام هم بزنید .
خمیر را در قالب ۳۰ در ۴۰ پهن کنید
در فر گرم ۱۷۰ تا ۱۸۰ درجه برای ۱۲ تا ۱۵ دقیقه بپزید
بلافاصله بعد از پخت دیواره ها رو جدا کنید و یک سینی بزرگ تر روی سینی خود قرار دهید تا صبر کنید تا خنک شود
سپس کیک شما برای استفاده آماده هست .
نکات❌
✅فیلم به دقت زیاد ببینید
✅حتما کیک یک شب استراحت کند بعد نوش جان کنید تا طعم ها به خورد هم برود
✅برای برش اطراف شیت کیک اگر بتوانید کیک رو دو تا سه ساعت در فریزر قرار دهید تمیز تر و عالی تر برش میخوره
✅ به جای نسکافه میتونید از قهوه استفاده کنید ولی بهترین طعم با نسکافه گلد هست ، سس نسکافه زیاد می آید در ظرف در بسته در یخچال نگه دارید کنید برای کیک و یا خامه های نسکافه ای میتونید استفاده کنید
✅ سایز قالب؛
دقت کنید ؛ تعداد لایه های شیت کیک و نوع کیک شیت کاملا سلیقه ای است و دست خود شماست
شاید شما قالب ۳۰ در ۴۰ نداشته باشید ؛
مثلا قالب های ۲۰ در ۳۰ یا ۲۵ در ۳۵ داشته باشید ☑️
هر چه قالب کوچیکتر کیک ضخیم تر درمی آید بنابراین لایه های شیت کیک شما ضخیم تر میشه ،،،، مگر اینکه مهارت داشته باشید بیاین کیک برش بدید و دو لایه کیک تبدیل ش کنید بعد برش های عمودی بزنید منتها این کار سخت هست مخصوص اینکه قالب ۲۵ در ۳۵ داشتید کیک آنقدر ضخامت نداره شما بیای برش بدی و کارت سالم در بیاد
به هیچ عنوان مواد کیک رو کم و یا نصف نکنید❌
وقتی قالب شما کوچیکتر می شود بر اساس برش هایی که میزنید باید حساب کتاب کنید و بعد سفارش سایز مورد نظر پرینت خوراکی را بدهید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#شیت_کیک_نسکافه_با_تزیین_پرینت_خوراکی
مواد لازم ؛
تخم مرغ ۴ عدد
عسل ۱ ق غ سرخالی
شکر ۷۵ گرم
بیکینگ پودر ۱ ق م سرخالی
روغن مایع ۵۰ گرم
آرد ۱۰۰ گرم
سس نسکافه ای ۱.۵ ق م
هر ق م معادل ۵ میلی لیتر
برای تهیه سس نسکافه :
نسکافه گلد ۲۵ گرم
آب ۶۰ گرم
شکر ۱۰ گرم
من یک کوچولو گلاب هم میزنم
طرز تهیه تیتاپ نسکافه ای؛
برای تهیه کتاب نسکافهای ابتدا به زرده تخم مرغ عسل وانیل و سس نسکافه را اضافه کرده ترکیب کنید و حالا سفیده های تخم مرغ را به همراه شکر بزنید تا فرم بگیرد و اکنون مخلوط زرده را به آن اضافه کرده و دو دقیقه با همزن بزنید همزن را کنار گذاشته مخلوط مواد خشک یعنی آدم و بکینگ پودر را به همراه روغن مایع به صورت متناوب به مواد قبلی اضافه کرده و با لیسک مواد را دورانی آرام هم بزنید .
خمیر را در قالب ۳۰ در ۴۰ پهن کنید
در فر گرم ۱۷۰ تا ۱۸۰ درجه برای ۱۲ تا ۱۵ دقیقه بپزید
بلافاصله بعد از پخت دیواره ها رو جدا کنید و یک سینی بزرگ تر روی سینی خود قرار دهید تا صبر کنید تا خنک شود
سپس کیک شما برای استفاده آماده هست .
نکات❌
✅فیلم به دقت زیاد ببینید
✅حتما کیک یک شب استراحت کند بعد نوش جان کنید تا طعم ها به خورد هم برود
✅برای برش اطراف شیت کیک اگر بتوانید کیک رو دو تا سه ساعت در فریزر قرار دهید تمیز تر و عالی تر برش میخوره
✅ به جای نسکافه میتونید از قهوه استفاده کنید ولی بهترین طعم با نسکافه گلد هست ، سس نسکافه زیاد می آید در ظرف در بسته در یخچال نگه دارید کنید برای کیک و یا خامه های نسکافه ای میتونید استفاده کنید
✅ سایز قالب؛
دقت کنید ؛ تعداد لایه های شیت کیک و نوع کیک شیت کاملا سلیقه ای است و دست خود شماست
شاید شما قالب ۳۰ در ۴۰ نداشته باشید ؛
مثلا قالب های ۲۰ در ۳۰ یا ۲۵ در ۳۵ داشته باشید ☑️
هر چه قالب کوچیکتر کیک ضخیم تر درمی آید بنابراین لایه های شیت کیک شما ضخیم تر میشه ،،،، مگر اینکه مهارت داشته باشید بیاین کیک برش بدید و دو لایه کیک تبدیل ش کنید بعد برش های عمودی بزنید منتها این کار سخت هست مخصوص اینکه قالب ۲۵ در ۳۵ داشتید کیک آنقدر ضخامت نداره شما بیای برش بدی و کارت سالم در بیاد
به هیچ عنوان مواد کیک رو کم و یا نصف نکنید❌
وقتی قالب شما کوچیکتر می شود بر اساس برش هایی که میزنید باید حساب کتاب کنید و بعد سفارش سایز مورد نظر پرینت خوراکی را بدهید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#شیت_کیک_نسکافه با تزیین خامه ای و پرینت خوراکی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#شیت_کیک_نسکافه با تزیین خامه ای و پرینت خوراکی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#شیت_کیک
پارت ۱
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#شیت_کیک
پارت ۱
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر