کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.3K videos
95 files
43.6K links
Download Telegram
#پارت۲۶۲

از مدام قضاوت شدن خسته بود... حس می کرد حتی مادرش هم او را نشناخته است!

مشت هایش گره می شوند. نگاه می گیرد و به سیاهی شب خیره می شود.

-این فرق داره... من برای کنار دخترم بودن هرکاری لازم باشه انجام میدم... هیچکس نمی تونه منو منصرف کنه!

منیر خانوم درد پسرش را حس می کند. اما می داند که پسرش گمراه شده است.

که اگر خطا کرده او هم مقصر است. نباید هرگز پشتش را خالی می کرد. این بار نمی گذاشته پسرش به بیراهه برود.

-هیچکس نمیگه که منصرف شو... اما من، پدرت، محسن، محدثه... خانواده ی تو هستیم! باید برای آدمای زندگیت بجنگی. بها حق میدم. یه شبه فهمیدی که پدر یه دختر چهار ساله ای... دوسش داری و می خوای سالای نبودت رو جبران کنی قبول! اما نباید برای رسیدن به دخترت، خانواده ات رو زیر پا بذاری...! مردونه برای کنار هم نگه داشتن عزیزانت تلاش کن... اگر تونستی پلای شکسته رو ترمیم کنی مردی... وگرنه که فرار رو امتحان کردی و نتیجه اش رو هم دیدی!

حرفش که تمام می شود بلافاصله در اتومبیل را باز می کند و پیاده می شود.

می داند که پسرش ترسیده و او حرفش را زده بود. باید به او زمان می داد تا حرف هایش در سرش مرور شود.

سلانه سلانه و با دنیایی از افکار پسرش را ترک می کند.

او حالا باید تصمیم می گرفت. اما این بار خودش بالای سر زندگی پسرش می ماند.

دیگر اجازه نمی داد که خانواده اش از هم بپاشد. قرار بود خانواده اش از اینکه هست پر جمعیت تر شود. نه اینکه همین را هم که دارد از دست بدهد. بنشیند تکه و پاره شدنش را تماشا کند!

به خودش و به زنی که دلش برای جگر دخترش خون بود، به دختری که چهار سال نوه اش را مانند برگ گل و به تنهایی بزرگ کرده بود، قول داده بود که خانواده را دور هم جمع می کند.

به هر طریقی که بود، پای قولش می ماند.

***

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪