Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#نان_ساندویچ
#نون_بولکی
مواد لازم :
آرد فانتزی ۳۰۰ گ
مخمر خشک ۵ گرم
آب ۱۸۵-۱۹۰ گرم
شکر ۶ گرم
نمک ۶ گرم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#نان_ساندویچ
#نون_بولکی
مواد لازم :
آرد فانتزی ۳۰۰ گ
مخمر خشک ۵ گرم
آب ۱۸۵-۱۹۰ گرم
شکر ۶ گرم
نمک ۶ گرم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#سیب_زمینی_مصری رو امتحان کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#سیب_زمینی_مصری رو امتحان کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #کوکو
⛔به این نکات خوب دقت کنید؛ اگر دوست نداشتید به مواد آرد بزنید
هر چی شد پای خودتونه.. خو دیگه وقتی
تناسب رعایت نکنید همین میشه
تناسب مواد کاملا دقیق و به قاعده میباشد
لطفا مواد را کم و زیاد نکنید
از ترخون و مرزه و ریحان خشک در صورت تمایل
استفاده کنید
سیب زمینی را بعد از رنده کردن خوب ورز دهید
ادویه ها را ابتدا به سیب زمینی و سپس تخم مرغ
اضتفه کنید
از اضافه کردن ادویه های تیره مثل فلفل سیاه
دارچین و کاری به دلیل تغییر رنگ و زود سوزی
جدا خوددداری کنید
در نهایت درست کنید و لذت ببرید
🚩سیب زمینی ۹۰ درصد یعنی نذاریم تا مغز استخون
سیب زمینی جوری بپزه که سیب زمینی دچار ترک
خوردگی و از شدت پختن شکم باز کنه.. ضمن اینکه
پوست سیب زمینی به راحتی کنده میشه مقدار کمی
خامی داخل سیب زمینی باشه نبود هم طوری نی
🔷️مواد لازم:
سیب زمینی خام : ۵۰۰ گرم (۴ عدد متوسط)
تخم مرغ ۱۲۵ گرم (۲ عدد درشت)
سیر ۳ حبه درشت
آرد ۷۵ گرم معادل ۷ قاشق غذاخوری پر
زرچوبه ۱ ق م
فلفل قرمز ۱ ق چ
آویشن ۱ ق چ
پودر پیاز ۱ ق م
نمک ۱ ق م
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇join
@kadbanoiranii
⛔به این نکات خوب دقت کنید؛ اگر دوست نداشتید به مواد آرد بزنید
هر چی شد پای خودتونه.. خو دیگه وقتی
تناسب رعایت نکنید همین میشه
تناسب مواد کاملا دقیق و به قاعده میباشد
لطفا مواد را کم و زیاد نکنید
از ترخون و مرزه و ریحان خشک در صورت تمایل
استفاده کنید
سیب زمینی را بعد از رنده کردن خوب ورز دهید
ادویه ها را ابتدا به سیب زمینی و سپس تخم مرغ
اضتفه کنید
از اضافه کردن ادویه های تیره مثل فلفل سیاه
دارچین و کاری به دلیل تغییر رنگ و زود سوزی
جدا خوددداری کنید
در نهایت درست کنید و لذت ببرید
🚩سیب زمینی ۹۰ درصد یعنی نذاریم تا مغز استخون
سیب زمینی جوری بپزه که سیب زمینی دچار ترک
خوردگی و از شدت پختن شکم باز کنه.. ضمن اینکه
پوست سیب زمینی به راحتی کنده میشه مقدار کمی
خامی داخل سیب زمینی باشه نبود هم طوری نی
🔷️مواد لازم:
سیب زمینی خام : ۵۰۰ گرم (۴ عدد متوسط)
تخم مرغ ۱۲۵ گرم (۲ عدد درشت)
سیر ۳ حبه درشت
آرد ۷۵ گرم معادل ۷ قاشق غذاخوری پر
زرچوبه ۱ ق م
فلفل قرمز ۱ ق چ
آویشن ۱ ق چ
پودر پیاز ۱ ق م
نمک ۱ ق م
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇join
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شیرینی_نارگیلی_خامه_ای
مواد خمیر :
شیر ۱۵۰ میلی لیتر
روغن مایع ۴۰ میلی لیتر
خمیر مایه ۷ گرم
شکر ۲۰ گرم
وانیل ۸ گرم
تخم مرغ ۱ عدد
آرد ۳۵۰ گرم
مواد مخلوط نارگیلی :
شیر ۵۰۰ میلی لیتر شیر
شکر ۶۰ گرم
وانیل ۸ گرم
آرد ذرت ۴۰ گرم
شکلات سفید ۱۰۰ گرم
پودر نارگیل ۴۵ گرم
مواد کرم :
ماسکارپونه ۲۵۰ گرم
ژلاتین ۸ گرم
وانیل ۸ گرم
شکر ۳۰ گرم
خامه ۲۵۰ میلی لیتر
تخم مرغ ۱ عدد
برای تزئین :
گلبرگهای رز خوراکی
توت فرنگی
پودر شکر
رافائلو
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
مواد خمیر :
شیر ۱۵۰ میلی لیتر
روغن مایع ۴۰ میلی لیتر
خمیر مایه ۷ گرم
شکر ۲۰ گرم
وانیل ۸ گرم
تخم مرغ ۱ عدد
آرد ۳۵۰ گرم
مواد مخلوط نارگیلی :
شیر ۵۰۰ میلی لیتر شیر
شکر ۶۰ گرم
وانیل ۸ گرم
آرد ذرت ۴۰ گرم
شکلات سفید ۱۰۰ گرم
پودر نارگیل ۴۵ گرم
مواد کرم :
ماسکارپونه ۲۵۰ گرم
ژلاتین ۸ گرم
وانیل ۸ گرم
شکر ۳۰ گرم
خامه ۲۵۰ میلی لیتر
تخم مرغ ۱ عدد
برای تزئین :
گلبرگهای رز خوراکی
توت فرنگی
پودر شکر
رافائلو
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#کیک_کرم_کارامل
▫️ارد ۲ لیوان
▫️تخم مرغ ۴ عدد
▫️شکر ۱ لیوان سرخالی
▫️شیر ۱ لیوان سرخالی
▫️روغن مایع ۱ لیوان
▫️پودر کرم کارامل یک بسته
▫️بیکینگ پودر ۱ ق غ
▫️وانیل نصف ق چ
تخم مرغ ها،شکر،وانیل میزنیم تا کرم رنگ و کشدار بشه شیر رو اضافه میکنیم و بعد روغن و پودر کرم کارامل و در نهایت آرد را که با بیکینگ پودر سه بار الک شده رو در سه مرحله اضافه می کنیم و در قالب ریخته و در فری که از قبل گرم شده با درجه ۱۸۰ گازی یا ۱۶۰ برقی به مدت ۴۵ الی ۵۵ دقیقه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
▫️ارد ۲ لیوان
▫️تخم مرغ ۴ عدد
▫️شکر ۱ لیوان سرخالی
▫️شیر ۱ لیوان سرخالی
▫️روغن مایع ۱ لیوان
▫️پودر کرم کارامل یک بسته
▫️بیکینگ پودر ۱ ق غ
▫️وانیل نصف ق چ
تخم مرغ ها،شکر،وانیل میزنیم تا کرم رنگ و کشدار بشه شیر رو اضافه میکنیم و بعد روغن و پودر کرم کارامل و در نهایت آرد را که با بیکینگ پودر سه بار الک شده رو در سه مرحله اضافه می کنیم و در قالب ریخته و در فری که از قبل گرم شده با درجه ۱۸۰ گازی یا ۱۶۰ برقی به مدت ۴۵ الی ۵۵ دقیقه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کوکوی_سبزیجات
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#کوکوی_سبزیجات
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#موکتل_بیت_پاین
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#موکتل_بیت_پاین
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کبه_لبنانی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#کبه_لبنانی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کته_برنج_ایرانی
با تمام نکات ریزش 👌👌
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#کته_برنج_ایرانی
با تمام نکات ریزش 👌👌
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴فیلم_آموزشی
#تست_برگر
از نکته های که میشه اشاره کرد:
۱. پنیر رومیتونید بر اساس ذائقتون تغییر بدین. پنیر گودا، چدار، پروسس و .. که دوست دارین
۲. خیلی خیلی زود سرخ میشه حواستون باشه نسوزه
۳. بعد از اینکه درست کردین،روی دستمال جذب روغن یا دستمال کاغذی (ضخیم) بزارین تا روغنش گرفته بشه
۴. ادویه هایی که به گوشت اضافه کردم رومیتونین بر اساس ذائقتون تغییر بدین
۵. خورده های کنار نون همدور نریزین میتونین داخل فر گریل کنید به عنوان نان سالاد سزار یا خشککنید و پودر نان درست کنید برای کتلت و کوکو ..
۶. میتونین برای مواد میانی از چیز دیگه ای هم استفاده کنید
۷.روغنی که گوشت رو سرخ میکنید کم باشه. در حدی که تابه چرب بشه فقط
۸. نون تست هم هرچی بیشتر وردنه بکشید و صاف کنید هم روغن کمتری میگیره هم شکیل تره
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
#تست_برگر
از نکته های که میشه اشاره کرد:
۱. پنیر رومیتونید بر اساس ذائقتون تغییر بدین. پنیر گودا، چدار، پروسس و .. که دوست دارین
۲. خیلی خیلی زود سرخ میشه حواستون باشه نسوزه
۳. بعد از اینکه درست کردین،روی دستمال جذب روغن یا دستمال کاغذی (ضخیم) بزارین تا روغنش گرفته بشه
۴. ادویه هایی که به گوشت اضافه کردم رومیتونین بر اساس ذائقتون تغییر بدین
۵. خورده های کنار نون همدور نریزین میتونین داخل فر گریل کنید به عنوان نان سالاد سزار یا خشککنید و پودر نان درست کنید برای کتلت و کوکو ..
۶. میتونین برای مواد میانی از چیز دیگه ای هم استفاده کنید
۷.روغنی که گوشت رو سرخ میکنید کم باشه. در حدی که تابه چرب بشه فقط
۸. نون تست هم هرچی بیشتر وردنه بکشید و صاف کنید هم روغن کمتری میگیره هم شکیل تره
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_قلب_پنهان
#کیک_سوپرایز_قلب
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#کیک_قلب_پنهان
#کیک_سوپرایز_قلب
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#اسلایدرها بعد از پیتزا به شدت مورد علاقم هستن؛ این مدلی که من درست کردم، توی دنیا به شدت معروفه😎
مواد لازم :
فلفل دلمه رنگی
پنیر ورقهای
روغن زیتون
روغن اورگانو
ژامبون
پولبیبر
ذرت
نان
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#اسلایدرها بعد از پیتزا به شدت مورد علاقم هستن؛ این مدلی که من درست کردم، توی دنیا به شدت معروفه😎
مواد لازم :
فلفل دلمه رنگی
پنیر ورقهای
روغن زیتون
روغن اورگانو
ژامبون
پولبیبر
ذرت
نان
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#دسر_اورئو
مواد لازم :
بیسکوییت اورئو ۵۰ گرم
کره ۱۰ گرم
مواد لایه فیلینگ :
بیسکوییت اورئو ۲۰ گرم
خامه تازه ۱۵۰ گرم
شکلات سفید ۵۰ گرم
عصاره وانیل ¼ ق چ
پنیر خامهای ۱۱۵ گرم
ژلاتین ۱ ق چ
مواد تاپینگ :
خامه تازه ۵۰ گرم
شکلات تلخ ۳۰ گرم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#دسر_اورئو
مواد لازم :
بیسکوییت اورئو ۵۰ گرم
کره ۱۰ گرم
مواد لایه فیلینگ :
بیسکوییت اورئو ۲۰ گرم
خامه تازه ۱۵۰ گرم
شکلات سفید ۵۰ گرم
عصاره وانیل ¼ ق چ
پنیر خامهای ۱۱۵ گرم
ژلاتین ۱ ق چ
مواد تاپینگ :
خامه تازه ۵۰ گرم
شکلات تلخ ۳۰ گرم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۸۱
#
به کناری پرتش می کنم و سرم را به پشتی کاناپه تکیه می دهم.
چشمانم عجیب بازیشان گرفته. گرم شده اند و هرچه بیشتر تلاش می کنم، باز نگه داشتنشان سخت تر و سخت تر می شود.
بالاخره برای چند ثانیه قافیه را می بازم و پلک هایم روی هم می آیند و بعد دیگر چیزی نمی فهمم!
***
دلِ نگاه گرفتن از دخترک را ندارد. دلش برای کنارش ماندن پر پر می زند. بار دیگر پیشانی اش را می بوسد و موهایش را نوازش می کند.
نگاهش روی قاب عکسی که روی میز مقابل تخت بود می افتد. خوب عکس را به یاد دارد.
تنها عکسی که از خودش با شهرزاد گرفته بود. اما اثری از شهرزاد در عکس نبود. قلبش تیر می کشد. همانطور که خودش را از این عکس کات کرده بود، از او هم جدا شده بود.
آن نگاه های بی حس و بی فروغ می گفت که دیگر در دل شهرزاد جایی ندارد!
از جایش بلند می شود و می خواهد دخترک را ترک کند اما پاهایش از او فرمان نمی بردند. انگار وزن یک کوه روی شانه هایش بود. بغضی گلویش را می فشارد. این چه حسی بود؟
چرا نمی توانست دخترش را تا صبح در آغوش بکشد و صبح با صدای او از خواب بیدار شود. چرا او همچون میهمانی غریبه باید به دیدار دخترش می آمد؟ ساعت از دوازده گذشته اما نای دل کندن ندارد!
از طرفی بیرون از این اتاق رویارویی با شهرزاد برایش همچون کوه کندن سخت و طاقت فرسا بود. چرا بیشتر به دنبالش نگشته بود؟
چرا فراموش کرد که آمال و آرزوهای دختری به وجود او گره خورده است؟
اصلا این همه سال را چطور بدون حمایت پدر یا شوهری، دخترشان را بزرگ کرده و مسئولیت مادرش را هم به دوش کشیده است؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#
به کناری پرتش می کنم و سرم را به پشتی کاناپه تکیه می دهم.
چشمانم عجیب بازیشان گرفته. گرم شده اند و هرچه بیشتر تلاش می کنم، باز نگه داشتنشان سخت تر و سخت تر می شود.
بالاخره برای چند ثانیه قافیه را می بازم و پلک هایم روی هم می آیند و بعد دیگر چیزی نمی فهمم!
***
دلِ نگاه گرفتن از دخترک را ندارد. دلش برای کنارش ماندن پر پر می زند. بار دیگر پیشانی اش را می بوسد و موهایش را نوازش می کند.
نگاهش روی قاب عکسی که روی میز مقابل تخت بود می افتد. خوب عکس را به یاد دارد.
تنها عکسی که از خودش با شهرزاد گرفته بود. اما اثری از شهرزاد در عکس نبود. قلبش تیر می کشد. همانطور که خودش را از این عکس کات کرده بود، از او هم جدا شده بود.
آن نگاه های بی حس و بی فروغ می گفت که دیگر در دل شهرزاد جایی ندارد!
از جایش بلند می شود و می خواهد دخترک را ترک کند اما پاهایش از او فرمان نمی بردند. انگار وزن یک کوه روی شانه هایش بود. بغضی گلویش را می فشارد. این چه حسی بود؟
چرا نمی توانست دخترش را تا صبح در آغوش بکشد و صبح با صدای او از خواب بیدار شود. چرا او همچون میهمانی غریبه باید به دیدار دخترش می آمد؟ ساعت از دوازده گذشته اما نای دل کندن ندارد!
از طرفی بیرون از این اتاق رویارویی با شهرزاد برایش همچون کوه کندن سخت و طاقت فرسا بود. چرا بیشتر به دنبالش نگشته بود؟
چرا فراموش کرد که آمال و آرزوهای دختری به وجود او گره خورده است؟
اصلا این همه سال را چطور بدون حمایت پدر یا شوهری، دخترشان را بزرگ کرده و مسئولیت مادرش را هم به دوش کشیده است؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۸۲
چه شب ها و روزهایی از سر گذرانده؟ قلبش داشت منفجر می شد. دلش می خواست تا ابد بنشیند و شهرزاد از روزهایی که نبوده برایش بگوید.
دلش می خواست هزار باره دوره کند که چه جفایی در حق او کرده و هربار بیشتر از بار قبل خودش را با رنج و عذاب وجدانی که بیخ گلویش را چسبیده، سرزنش کند.
دستی به صورتش می کشد و از اتاق خارج می شود. هیچ صدایی نمی آمد و فکر می کند شاید به اتاقش رفته و خوابیده است.
سالن هنوز روشن بود و به محض چشم گرداندن جسم مچاله شده ای را روی کاناپه می بیند و لرزی از پیکرش رد می شود.
زانوهایش می لرزند و تنش یخ می بندد. چرا دیدنش تا این حد درد داشت؟ حق این دختر این نبود.
این شهرزادی نبود که پنج سال پیش از سر به هوایی، از شور جوانی در جایش بند نبود.
این زن دلش مرده بود. چشمان خاموشش پر از حرف بودند اما زبانش غیر از نام دخترشان کلامی بر زبان نمی آورد.
جلو می رود و پایین پایش زانو می زند. دست هایش را در سینه اش گره زده بود. سردش بود؟ چطور به حالت نشسته و در سرما اینطور عمیق به خواب رفته است؟ اینقدر خسته بوده؟
بی معطلی به اتاق برمیگردد و در کمد دیواری را باز می کند و پتویی بیرون می کشد. بالای سرش برمیگردد و آرام پتو را روی تنش می کشد.
نفس می زند و بغض می خورد. همه ی این سال ها از دخترش مراقبت کرده و خودش را به پای دخترشان آب کرده، پس چه کسی از او مراقبت کرده است؟
هر شب اینطوری از خستگی بیهوش می شده؟ در سرما و بدون پتو؟ تنها و بی کس؟
خودش را لعنت می کند. حرف هایش در سرش دوره می شود و مشتش را روی زانویش جمع می کند.
مقابل پایش زانو زده و سرش از زور شرمندگی بالا نمی آمد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
چه شب ها و روزهایی از سر گذرانده؟ قلبش داشت منفجر می شد. دلش می خواست تا ابد بنشیند و شهرزاد از روزهایی که نبوده برایش بگوید.
دلش می خواست هزار باره دوره کند که چه جفایی در حق او کرده و هربار بیشتر از بار قبل خودش را با رنج و عذاب وجدانی که بیخ گلویش را چسبیده، سرزنش کند.
دستی به صورتش می کشد و از اتاق خارج می شود. هیچ صدایی نمی آمد و فکر می کند شاید به اتاقش رفته و خوابیده است.
سالن هنوز روشن بود و به محض چشم گرداندن جسم مچاله شده ای را روی کاناپه می بیند و لرزی از پیکرش رد می شود.
زانوهایش می لرزند و تنش یخ می بندد. چرا دیدنش تا این حد درد داشت؟ حق این دختر این نبود.
این شهرزادی نبود که پنج سال پیش از سر به هوایی، از شور جوانی در جایش بند نبود.
این زن دلش مرده بود. چشمان خاموشش پر از حرف بودند اما زبانش غیر از نام دخترشان کلامی بر زبان نمی آورد.
جلو می رود و پایین پایش زانو می زند. دست هایش را در سینه اش گره زده بود. سردش بود؟ چطور به حالت نشسته و در سرما اینطور عمیق به خواب رفته است؟ اینقدر خسته بوده؟
بی معطلی به اتاق برمیگردد و در کمد دیواری را باز می کند و پتویی بیرون می کشد. بالای سرش برمیگردد و آرام پتو را روی تنش می کشد.
نفس می زند و بغض می خورد. همه ی این سال ها از دخترش مراقبت کرده و خودش را به پای دخترشان آب کرده، پس چه کسی از او مراقبت کرده است؟
هر شب اینطوری از خستگی بیهوش می شده؟ در سرما و بدون پتو؟ تنها و بی کس؟
خودش را لعنت می کند. حرف هایش در سرش دوره می شود و مشتش را روی زانویش جمع می کند.
مقابل پایش زانو زده و سرش از زور شرمندگی بالا نمی آمد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۸۳
کاش حرف نمی زد. زبان به دهان می گرفت متهمش نمی کرد. حداقل بعد از این همه دردی که به او روا داشته بود زخم زبانش نمی زد.
کاش به جای اینکه کور شود و فداکاری ها و رنج هایی را که به او تحمیل کرده، نادیده بگیرد، لال می شد و زبان به تندی باز نمی کرد.
چه مرگش شده بود؟ چرا یک دم به این فکر نکرد چه بر او گذشته؟ چرا فقط خودش و از دست رفته هایش را دید؟ چطور انقدر خودخواه شده بود؟
حالا چطور برایش جبران می کرد وقتی که او حتی حاضر نبود حرف هایش را بشنود؟ حتی حاضر نشده بود عذرخواهی اش را بشنود چه رسد به اینکه بپذیرد.
نفس های منظمش نشان از عمق خوابش داشت و سرش روی شانه اش افتاده بود. موهای جلوی سرش روی صورتش ریخته شده بود و او بی اختیار دست جلو می برد.
پیش از برخورد سر انگشتانش به موهایش دستش ناخودآگاه مشت می شود. استغفار می کند. نگاه می گیرد.
تحمل این نزدیکی در عین دوری برای او خارج از توانش است. چشم هایش با درد بسته می شود و به یکباره از جا برمی خیزد و با قدم های بلندی از در خارج می شود.
در اتومبیلش می نشیند و سرش را روی فرمان قرار می دهد. آرزو می کند هیچگاه آن شب به حریم شهرزاد نزدیک نمی شد.
اما وقتی به دختری که تمام شب در آغوشش دل و دینش را برده بود فکر می کند، زبانش را می گزد.
با همه ی دردی که داشت اما بزرگترین رحمتی را که در زندگی خدا نصیبش کرده حاصل همان شب بود.
کاش هیچوقت رهایش نمی کرد. آنقدر از خود بیخود نمی شد که روزها را از دست بدهد. در غم و اندوهش غرق نمی شد که زمان را از یاد ببرد. کاش بیشتر به دنبالش می گشت. کاش...
اما زمان به عقب برنمی گشت. هر چیزی را که از دست داده بود دیگر بدست نمی آورد. ولی می توانست آینده را طور دیگری رقم بزند.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
کاش حرف نمی زد. زبان به دهان می گرفت متهمش نمی کرد. حداقل بعد از این همه دردی که به او روا داشته بود زخم زبانش نمی زد.
کاش به جای اینکه کور شود و فداکاری ها و رنج هایی را که به او تحمیل کرده، نادیده بگیرد، لال می شد و زبان به تندی باز نمی کرد.
چه مرگش شده بود؟ چرا یک دم به این فکر نکرد چه بر او گذشته؟ چرا فقط خودش و از دست رفته هایش را دید؟ چطور انقدر خودخواه شده بود؟
حالا چطور برایش جبران می کرد وقتی که او حتی حاضر نبود حرف هایش را بشنود؟ حتی حاضر نشده بود عذرخواهی اش را بشنود چه رسد به اینکه بپذیرد.
نفس های منظمش نشان از عمق خوابش داشت و سرش روی شانه اش افتاده بود. موهای جلوی سرش روی صورتش ریخته شده بود و او بی اختیار دست جلو می برد.
پیش از برخورد سر انگشتانش به موهایش دستش ناخودآگاه مشت می شود. استغفار می کند. نگاه می گیرد.
تحمل این نزدیکی در عین دوری برای او خارج از توانش است. چشم هایش با درد بسته می شود و به یکباره از جا برمی خیزد و با قدم های بلندی از در خارج می شود.
در اتومبیلش می نشیند و سرش را روی فرمان قرار می دهد. آرزو می کند هیچگاه آن شب به حریم شهرزاد نزدیک نمی شد.
اما وقتی به دختری که تمام شب در آغوشش دل و دینش را برده بود فکر می کند، زبانش را می گزد.
با همه ی دردی که داشت اما بزرگترین رحمتی را که در زندگی خدا نصیبش کرده حاصل همان شب بود.
کاش هیچوقت رهایش نمی کرد. آنقدر از خود بیخود نمی شد که روزها را از دست بدهد. در غم و اندوهش غرق نمی شد که زمان را از یاد ببرد. کاش بیشتر به دنبالش می گشت. کاش...
اما زمان به عقب برنمی گشت. هر چیزی را که از دست داده بود دیگر بدست نمی آورد. ولی می توانست آینده را طور دیگری رقم بزند.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۸۴
باید همه چیز را درست می کرد. باید با خانواده اش صحبت می کرد. باید همه چیز را برای ورود شهرزاد و رزا به زندگی اش آماده می کرد. شهرزاد مادر فرزندش بود. جایی غیر از کنار او نداشت.
خانه و زندگیشان را می ساخت. همسر و فرزندش را صاحب می شد. تمام روزهای از دست رفته را جبران می کردو هرگز از دست رفته ها را بر خود نمی بخشید.
با خودش مرور می کرد که چرا سال ها بود میرزا در خواب هایش از او رو می گرفت. بالاخره دلیلش را فهمیده بود. آنقدر مرور می کرد تا این عذاب از یادش نرود.
با فرزند و مادر فرزندش خانواده می شد. در سخت ترین و بهترین لحظاتشان نبود و حسرتش هرگز تمام نمی شد، اما برای ساختن خاطره های جدید با آن ها جانش را هم می داد.
وقتش بود که زندگی روی خوشش را به آن ها نشان دهد. وقتش بود پل های شکسته ی پشت سرش را دوباره بسازد و ترمیم کند.
نگاه مهربان خدا را دوباره به زندگی اش برمیگرداند.
بالاخره یک روزی نگاه گرم میرزا را در خواب هایش پیدا می کرد.
همه چیز را سر جایش قرار می داد.
***
تماس را قطع می کند و به پشتی صندلی اش تکیه می دهد.
آنقدر این چند وقت حالش نابسامان بود که نتوانست به کارهای شرکت رسیدگی کند و حالا کوهی از کارهای عقب افتاده روی میزش به او دهان کجی می کردند.
تمام این چند روز تا شب به کارهایش رسیدگی کرد. برنامه ی کاری که منشی برایش فرستاده بود را دوباره مرور می کند و سرش تیر می کشد.
دلتنگ دخترش بود و دلش نفس کشیدن از عطر موهایش را می خواست. اما هم شب ها تا دیر وقت شرکت می ماند و هم انگار رویارویی با شهرزاد برایش هر روز سخت تر می شد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
باید همه چیز را درست می کرد. باید با خانواده اش صحبت می کرد. باید همه چیز را برای ورود شهرزاد و رزا به زندگی اش آماده می کرد. شهرزاد مادر فرزندش بود. جایی غیر از کنار او نداشت.
خانه و زندگیشان را می ساخت. همسر و فرزندش را صاحب می شد. تمام روزهای از دست رفته را جبران می کردو هرگز از دست رفته ها را بر خود نمی بخشید.
با خودش مرور می کرد که چرا سال ها بود میرزا در خواب هایش از او رو می گرفت. بالاخره دلیلش را فهمیده بود. آنقدر مرور می کرد تا این عذاب از یادش نرود.
با فرزند و مادر فرزندش خانواده می شد. در سخت ترین و بهترین لحظاتشان نبود و حسرتش هرگز تمام نمی شد، اما برای ساختن خاطره های جدید با آن ها جانش را هم می داد.
وقتش بود که زندگی روی خوشش را به آن ها نشان دهد. وقتش بود پل های شکسته ی پشت سرش را دوباره بسازد و ترمیم کند.
نگاه مهربان خدا را دوباره به زندگی اش برمیگرداند.
بالاخره یک روزی نگاه گرم میرزا را در خواب هایش پیدا می کرد.
همه چیز را سر جایش قرار می داد.
***
تماس را قطع می کند و به پشتی صندلی اش تکیه می دهد.
آنقدر این چند وقت حالش نابسامان بود که نتوانست به کارهای شرکت رسیدگی کند و حالا کوهی از کارهای عقب افتاده روی میزش به او دهان کجی می کردند.
تمام این چند روز تا شب به کارهایش رسیدگی کرد. برنامه ی کاری که منشی برایش فرستاده بود را دوباره مرور می کند و سرش تیر می کشد.
دلتنگ دخترش بود و دلش نفس کشیدن از عطر موهایش را می خواست. اما هم شب ها تا دیر وقت شرکت می ماند و هم انگار رویارویی با شهرزاد برایش هر روز سخت تر می شد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۸۵
#
نمی توانست در چشمانش نگاه کند و حرف هایی را که به او زد از یاد ببرد. نمی توانست جفایی را که در حق او کرد از پیش چشمانش کنار بزند.
دستی به شقیقه های دردناکش می کشد که همان لحظه تقه ای به در می خورد و او با نفس عمیقی بفرماییدی می گوید.
-احوال رئیس؟
نریمان مثل همیشه با سر و صدا و انرژی خاص خود وارد می شود. پاسخی نمی دهد و همانطور خیره نگاهش می کند.
-کم پیدایی حاجی... نیستی؟ زندگی متاهلی و این حرفا دیگه آره؟ ناموسا انقدر بی جنبه بودی تو؟ همون بهتر که این همه سال عزب اوغلی موندی بی معرفت!
-کار داری نریمان؟
سماواتی با ابرویی بالا رفته لحظه ای جا می خورد و بعد جلو می آید و یک وری روی لبه ی میز می نشیند.
-نه! یه چیزی شده! تا نگی چیه ولت نمی کنم دادا! اونجوریم نگام نکنا... برو سر اصل مطلب تا زودتر از شرم خلاص شی...
پوفی می کشد و دستش را کلافه روی صورتش می کشد. دستش بند ریش هایش می شود و صدای دخترک شیرین زبانش در گوشش می پیچد:
«سیبیلات زودتر لشد می کنه یا لیشات؟»
چشم هایش برق می زند و لبش بی اختیار به لبخندی باز می شود.
نریمان که به دقت او را زیر نظرش گرفته بود به محض دیدن لبخندش فریاد می کشد:
-عاشق شدی؟
جا خورده از جایش می جهد و اخم در هم می کشد...
-صداتو بیار پایین کل شرکت شنیدن مرد مومن!
با همان حیرت دستی به گوشه ی ریش نداشته اش می کشد و پافشاری می کند:
-مرگ نریمان عاشق شدی؟ به خدا کل شرکتو شیرینی میدم من اگه بدونم یه شیر پاک خورده ای دل حاجیمونو برده!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#
نمی توانست در چشمانش نگاه کند و حرف هایی را که به او زد از یاد ببرد. نمی توانست جفایی را که در حق او کرد از پیش چشمانش کنار بزند.
دستی به شقیقه های دردناکش می کشد که همان لحظه تقه ای به در می خورد و او با نفس عمیقی بفرماییدی می گوید.
-احوال رئیس؟
نریمان مثل همیشه با سر و صدا و انرژی خاص خود وارد می شود. پاسخی نمی دهد و همانطور خیره نگاهش می کند.
-کم پیدایی حاجی... نیستی؟ زندگی متاهلی و این حرفا دیگه آره؟ ناموسا انقدر بی جنبه بودی تو؟ همون بهتر که این همه سال عزب اوغلی موندی بی معرفت!
-کار داری نریمان؟
سماواتی با ابرویی بالا رفته لحظه ای جا می خورد و بعد جلو می آید و یک وری روی لبه ی میز می نشیند.
-نه! یه چیزی شده! تا نگی چیه ولت نمی کنم دادا! اونجوریم نگام نکنا... برو سر اصل مطلب تا زودتر از شرم خلاص شی...
پوفی می کشد و دستش را کلافه روی صورتش می کشد. دستش بند ریش هایش می شود و صدای دخترک شیرین زبانش در گوشش می پیچد:
«سیبیلات زودتر لشد می کنه یا لیشات؟»
چشم هایش برق می زند و لبش بی اختیار به لبخندی باز می شود.
نریمان که به دقت او را زیر نظرش گرفته بود به محض دیدن لبخندش فریاد می کشد:
-عاشق شدی؟
جا خورده از جایش می جهد و اخم در هم می کشد...
-صداتو بیار پایین کل شرکت شنیدن مرد مومن!
با همان حیرت دستی به گوشه ی ریش نداشته اش می کشد و پافشاری می کند:
-مرگ نریمان عاشق شدی؟ به خدا کل شرکتو شیرینی میدم من اگه بدونم یه شیر پاک خورده ای دل حاجیمونو برده!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۸۶
نوچ کشیده ای می کشد و با اخم می خواهد یقه اش را بگیرد که دستش را مشت می کند:
-لا اله الاا... عاشقی چیه؟ کشک چی؟ دوغ چی؟ پاشو برو من قاتیم یه کاری دستت میدما!
نریمان باورش نمی شود. لبخند شیرینی که روی لب هایش دیده بود انکار نشدنی بود.
اما حال و اوضاع خراب رفیقش هم چیزی نبود که از چشمش دور بماند! محمد به سمت پنجره اتاق برمیگردد و نریمان خوب کلافگی را از حرکاتش می خواند.
-هرچیزی که باشه می تونی راجع بهش با من صحبت کنی. بیست ساله رفیقیم... نیازی نیست که بگم هرچی باشه من هستم. حرفاتم همینجا خاک میشه... اگرم صلاح می دونی نگی که اصراری نیست. شایدم غریبه ام و نمی دونستم!
همین را کم داشت. که دوست به قول خودش بیست و اندی ساله اش را از خود برنجاند.
دوستی که از برادر به او نزدیک تر بود. هیچوقت با برادر خودش نتوانسته به اندازه ی نریمان صمیمی شود. هیچوقت آبشان با هم از یک جوی نمی رفت.
به نریمان اعتماد داشت. ذاتا رزا راز مگویی هم نبود. نمی خواست و قرار نبود که او را پنهان کند.
اصلا شاید بهتر بود با کسی در میان بگذارد تا بتواند بهتر تصمیم بگیرد.
-چه حالیه محمد امین؟ چرا انقدر گرفته ای؟
به سمتش برمیگردد و با جدیت به چشمانش خیره می شود.
-اگر بهت بگن یه دختر چهار ساله داری چی میگی؟
نگاهش رنگ می بازد. خشک شده انگشتش را به سینه اش می زند و با تحیر لب می زند:
-من...؟ کی اومده اینجا؟ یا خدا... سحـ...ر؟
محمد اخم هایش در هم می رود و گوشه ی چشمانش جمع می شود و کفری تشر می زند:
-سحر کیه؟ چرا چرت و پرت می گی؟
سماواتی با چهره ای که شبیه به علامت سوال شده بود لب می زند:
-پس چی میگی؟ با کی صحبت کردی؟ اصلا کی پدر شده؟ من نمی فهـ...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
نوچ کشیده ای می کشد و با اخم می خواهد یقه اش را بگیرد که دستش را مشت می کند:
-لا اله الاا... عاشقی چیه؟ کشک چی؟ دوغ چی؟ پاشو برو من قاتیم یه کاری دستت میدما!
نریمان باورش نمی شود. لبخند شیرینی که روی لب هایش دیده بود انکار نشدنی بود.
اما حال و اوضاع خراب رفیقش هم چیزی نبود که از چشمش دور بماند! محمد به سمت پنجره اتاق برمیگردد و نریمان خوب کلافگی را از حرکاتش می خواند.
-هرچیزی که باشه می تونی راجع بهش با من صحبت کنی. بیست ساله رفیقیم... نیازی نیست که بگم هرچی باشه من هستم. حرفاتم همینجا خاک میشه... اگرم صلاح می دونی نگی که اصراری نیست. شایدم غریبه ام و نمی دونستم!
همین را کم داشت. که دوست به قول خودش بیست و اندی ساله اش را از خود برنجاند.
دوستی که از برادر به او نزدیک تر بود. هیچوقت با برادر خودش نتوانسته به اندازه ی نریمان صمیمی شود. هیچوقت آبشان با هم از یک جوی نمی رفت.
به نریمان اعتماد داشت. ذاتا رزا راز مگویی هم نبود. نمی خواست و قرار نبود که او را پنهان کند.
اصلا شاید بهتر بود با کسی در میان بگذارد تا بتواند بهتر تصمیم بگیرد.
-چه حالیه محمد امین؟ چرا انقدر گرفته ای؟
به سمتش برمیگردد و با جدیت به چشمانش خیره می شود.
-اگر بهت بگن یه دختر چهار ساله داری چی میگی؟
نگاهش رنگ می بازد. خشک شده انگشتش را به سینه اش می زند و با تحیر لب می زند:
-من...؟ کی اومده اینجا؟ یا خدا... سحـ...ر؟
محمد اخم هایش در هم می رود و گوشه ی چشمانش جمع می شود و کفری تشر می زند:
-سحر کیه؟ چرا چرت و پرت می گی؟
سماواتی با چهره ای که شبیه به علامت سوال شده بود لب می زند:
-پس چی میگی؟ با کی صحبت کردی؟ اصلا کی پدر شده؟ من نمی فهـ...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۸۷
وقتی محمد رو برمیگرداند و دست هایش را روی صورتش می کشد، چشم هایش به اندازه توپ تنیش گرد می شوند و با شگفتی لب می زند:
-نَـــــه!
محمد دورش می زند و دوباره پشت میزش می نشیند. حوصله جواب پس دادن نداشت.
حالا که فکر می کرد هیچ دلش نمی خواست راجع به این مسئله با نریمان صحبت کند. او اصلا آدم مشاوره دادن نبود که!
-حاجی توام آره؟
پقی زیر خنده می زند و محمد چنان حرصی به جانش می افتد که به ضرب از جا بلند می شود. زیر بازویش را می گیرد و به سمت در می برد.
-برو بیرون نبینمت نریمان!
-عه ول کن دستمو زشته... ببخشید به مرگ خودم دیگه نمی خندم... عه ول کن...
بازویش را از دست محمد بیرون می کشد و کف دستانش را به نشانه ی تسلیم بالا می گیرد تلاش می کند تا لبخندش را بخورد.
-به مرگ خودم نمی خندم دیگه... شوکه شده بودم... فکر کردم من تخم دو زرده کردم. فشارم افتاد داداش واضح حرف بزن خب. بیا بشین ببینم چی میگی.
خسته از سر و کله زدن با او روی نزدیک ترین صندلی می نشیند و برایش تعریف می کند و نریمان برخلاف لحظات پیشش با جدیت به تمام حرف هایش گوش می دهد.
از جایش بلند می شود و پشت به او بدون اینکه به صورتش نگاه کند می شنود.
هیچ نمی خواست رفیقش را معذب کند. محمد مستاصل بازوهایش را روی زانوانش قرار داد. کف دستانش را به صورتش گرفت و نالید:
-خودمو گم کردم! اونقدر خراب کردم که نمی دونم از کجا باید شروع کنم. سر کلاف از دستم در رفته. دارم له می شم زیر این فشار! حاج خانومم فهمیده یه چیزیم هست. تو این چند روز با رفتارای هچل هفت من مشکوک شده... خیلی نمی تونم ازش پنهان کنم. اما نمی دونم چطور باید شروع کنم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
وقتی محمد رو برمیگرداند و دست هایش را روی صورتش می کشد، چشم هایش به اندازه توپ تنیش گرد می شوند و با شگفتی لب می زند:
-نَـــــه!
محمد دورش می زند و دوباره پشت میزش می نشیند. حوصله جواب پس دادن نداشت.
حالا که فکر می کرد هیچ دلش نمی خواست راجع به این مسئله با نریمان صحبت کند. او اصلا آدم مشاوره دادن نبود که!
-حاجی توام آره؟
پقی زیر خنده می زند و محمد چنان حرصی به جانش می افتد که به ضرب از جا بلند می شود. زیر بازویش را می گیرد و به سمت در می برد.
-برو بیرون نبینمت نریمان!
-عه ول کن دستمو زشته... ببخشید به مرگ خودم دیگه نمی خندم... عه ول کن...
بازویش را از دست محمد بیرون می کشد و کف دستانش را به نشانه ی تسلیم بالا می گیرد تلاش می کند تا لبخندش را بخورد.
-به مرگ خودم نمی خندم دیگه... شوکه شده بودم... فکر کردم من تخم دو زرده کردم. فشارم افتاد داداش واضح حرف بزن خب. بیا بشین ببینم چی میگی.
خسته از سر و کله زدن با او روی نزدیک ترین صندلی می نشیند و برایش تعریف می کند و نریمان برخلاف لحظات پیشش با جدیت به تمام حرف هایش گوش می دهد.
از جایش بلند می شود و پشت به او بدون اینکه به صورتش نگاه کند می شنود.
هیچ نمی خواست رفیقش را معذب کند. محمد مستاصل بازوهایش را روی زانوانش قرار داد. کف دستانش را به صورتش گرفت و نالید:
-خودمو گم کردم! اونقدر خراب کردم که نمی دونم از کجا باید شروع کنم. سر کلاف از دستم در رفته. دارم له می شم زیر این فشار! حاج خانومم فهمیده یه چیزیم هست. تو این چند روز با رفتارای هچل هفت من مشکوک شده... خیلی نمی تونم ازش پنهان کنم. اما نمی دونم چطور باید شروع کنم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪