کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.3K videos
95 files
43.5K links
Download Telegram
#پارت۱۴۴

مکثی می کند و نفسی می گیرد و بعد انگار تاسف بیشتری در صدایش می ریزد تا کلامش برنده تر باشد، ادامه می دهد:

-اما خب می گم که تصمیمش با من نیست با دخترمه! من فقط اومدم بگم که اگر با دختر من در بیفتی، بخوای حق مادر بودنش رو ازش بگیری و پایمال کنی منو مقابلت می بینی! من یه پدر نیستم که از زور غیرت بلرزم اما اون مادری ام که اگر حس کنم یبار دیگه می خوای دنیای دختر منو جهنم کنی دین و دنیات رو بسوزونم.

شرمندگی گردنش را خم می کند. مطمئن بود اگر سرپا ایستاده بود، با مغز به زمین می خورد.

برای اولین بار از ابتدای صحبتشان آنقدر صدای زن زخمی و پر ازکینه بود که به وضوح می لرزید!

یک زن، یک مادر، از جنس مادر خودش که تمام سال های زندگی اش بوسه بردامانش زده و از گل کمتر نخوانده اش، از جنس همان مادر، از ته قلب مورد غضبش قرار گرفته بود!

آنقدر قلبش سنگین می شود که راه نفسش بسته می شود! توانش از دست رفته بود! مشت هایش را روی پایش جمع می کند و زور می زند تا بگوید:

-نمی خوام حق مادری رو ازش بگیرم!

-خوبه! پس رو این مسئله توافق داریم! فردا اون قهوه ای رو که به من پیشنهاد دادین به شهرزاد پیشنهاد بدین و متمدنانه راجع به این مسئله صحبت کنین. ساعت و مکانش رو بهش اطلاع بدین. اونجا خواهد بود!

-دستش را به سمت در می برد و قبل از اینکه در را باز کند محمد هول زده می گوید:

-می رسون...

-نیازی نیست می خوام قدم بزنم. ممنون از وقتی که گذاشتین شبتون خوش!

حتی حاضر نبود که لحظه ای دیگر در هوای او نفس بکشد.

آنقدر این دیدار برایش سخت و سنگین آمد که قسم می خورد اگر به قول زن، پدری با رگی باد کرده در صورتش می کوبید و برای دخترش یقه پاره می کرد انقدر زجر نمی کشید.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪