کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.3K videos
95 files
43.6K links
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کتلت شکم پر هندی



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#خوراک

خوراک گوشت سیب زمینی لوبیا سبز

مواد لازم:

500 گرم لوبیا سبز
300 گرم گوشت گوساله قیمه ای
1 عدد پیاز
1 قاشق غذاخوری رب
2 عدد سیب زمینی مکعبی خرد شده
1 قاشق مربا خوری نمک
1 قاشق چای خوری فلفل سیاه و فلفل قرمز
3 قاشق غذاخوری روغن مایع
نیم لیتر آب
طرز تهیه:
روغن مایع را داخل قابلمه بریزید گوشت را اضافه کنید کمی تفت بدید و پیاز را اضافه کنید و 15 دقیقه سرخ کنید . رب را اضافه کنید و هم بزنید . سپس سیب زمینی و آب را اضافه کنید و 15 دقیقه بپزید. سپس لوبیاها را که از طول برش زدید و ادویه ها را اضافه کنید و هم بزنید و اجازه بدید بپزد. نوش جان



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
🔴 #كباب_ديگى_سماقى

مواد لازم براي ٢ پرس ( هر پرس براي ٢ نفر هست)
گوشت چرخ كرده ٣٥٠ گرم
پياز ١ عدد درشت
نمك ، فلفل ، زردچوبه ، دارچين
برنج ٣ پيمانه
زعفران
روغن
سماق
كنجد
گوجه فرنگي

گوشت رو با پياز رنده و اب گرفته شده مخلوط ميكنيم ، نمك و فلفل و زردچوبه و دارچين رو اضافه و حسابي ورز ميديم.
با اين ميزان مواد دو تا كباب تابه دو نفره ميشه درست كرد ، كف ماهيتابه يا ظرف تفلون پهنش ميكنيم و كنارش رو خالي ميكنيم كه روغن رو از كنار اضافه كنيم. .
يادتون باشه اصلا اصلا كف تابه رو چرب نكنيد چون گوشت ترك ميخوره و يه تيكه نميشه .
بعد از پخت هر دو سمت برش ميداريم.
كف قالبمون رو چرب ميكنيم و كنجد ميريزيم ، يه كم از برنج اب كش شده رو زعفراني ميكنيم و ميديم كف قالب. سماق فراوان و بعدش كباب و در اخر برنج سفيد رو ميريزيم روش و فشار مياريم 😋
.
بعد از نيم ساعت روي حرارت ملايم غذا امادست 😍
گوجه هارو حلقه كنيد و سرخ كنيد 😍



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کباب_دیگی_سماقی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم

#کیک_مرمری

مواد لازم :

روغن مایع 150 گرم (سه چهارم پیمانه)
آرد 300 گرم (دوپیمانه)
شکردانه ریز 140 گرم (سه چهارم پیمانه)
شیر 100 گرم (نصف پیمانه)
بیکینگ پودر 2قاشق چایخوری
تخم مرغ 3 عدد
وانیل 1 قاشق چایخوری
برای مواد کاکائویی همین مواد رو استفاده میکنید، فقط به سه قاشق از آرد برداشته و سه قاشق پودر کاکائو اضافه میکنید
.
طرز تهیه

شکر، تخم‌مرغ‌ها و وانیل را خوب میزنیم تا کرم رنگ و سبک بشه (حدودا سه دقیقه)
روغن مایع و شیر را هم اضافه و کمی هم میزنیم... بقیه مواد خشک را با هم سه بار الک کنید و به بقیه مواد اضافه میکنیم...
برای این طرح کیک و این قالب که ۲۵ سانتی هست یک دستور ساده و یک دستور کاکائویی درست میکنیم و داخل قالب یک پیمانه مایه کیک ساده ودر کنارش یک پیمانه مایه کیک کاکائویی میریزیم، تا آخر و در پایان با سیخ کباب چوبی (یا چاقو ) مایه کیک رو کمی بهم میزنیم تا لایه ها کنار هم جابجا و به این شکل مرمری بشن.
کیک رو در فر ۱۵۰ درجه به مدت یک ساعت میگذاریم.

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292en
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#ترشی بادمجان شکم پر


kرسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#رولت_طرح_دار

مواد لازم برای خمیر دکور
تخم مرغ کوچک ۱ عدد
شکر ۳۰ گرم
کره ذوب شده ۱۴ گرم
آرد ۵۰ گرم
وانیل نوک ق چ
رنگ خوراکی به میزان لازم(من دو قطره ریختم)

طرز تهیه خمیر دکور
تخم و شکر رو دو سه دقیقه هم بزنید تا کرمی بشه. کره ذوب شده رو اضافه کنید چند ثانیه هم بزنید و بعد آرد رو روی مواد الک کنید و در حد مخلوط شدن هم بزنید و در آخر رنگ خوراکی رو اضافه کنید.
خمیر رو داخل قیف بزیزید
طرح مورد نظرتون رو روی کاغذ روغنی بکشید، سینی رو چرب کنید و کاغذ رو برعکس داخل سینی بزارید.
نوک قیف رو نازک قیچی کنید و داخل طرح رو با خمیر دکور پر کنید و بعد حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه بزارید فریزر تا سفت بشه. در این فاصله رولت رو آماده کنید

مواد لازم برای تهیه #رولت_شکلاتی
تخم مرغ ۳ عدد
شکر ۷۵ گرم
آرد ۶۵ گرم
پودر کاکائو ۱۰ گرم
وانیل ۱/۴ ق چ
خامه قنادی ۲۰۰ گرم
اگه خواستید رولت ساده درست کنید ۱۰ گرم پودرکاکائو رو حذف کنید و بجاش ۱۰ گرم آرد بریزید
سینی سایز ۲۵ در ۳۵

طرز تهیه رولت:

سفیده و زرده تخم مرغ رو جدا کنید
سفیده ها رو کمی هم بزنید و بعد دو ق غ از شکر رو بهش اضافه کنید و خوب هم بزنید تا کاملا فرم بگیره و حالت فومی پیدا کنه بطوریکه وقتی کاسه رو برمیگردونید ازش نریزه.
زرده ها رو با باقیمونده شکر هم بزنید تا کرمی بشه و بعد در حین هم زدن آبجوش رو اضافه کنید. همزن رو کنار بزارید و سفیده ها رو اضافه کنید و با لیسک مواد رو دورانی هم بزنید بعد از اینکه یکدست شد مخلوط آرد و پودر کاکائو که سه بار الک شده بهش اضافه کنید و دورانی مواد رو مخلوط کنید. ببش از حد هم نزنید همینکه یکدست شد کافیه. مواد رولت رو روی طرح که از فریزر درآوردید بریزید و در فر گرم شده با دمای ۲۰۰ درجه ۸ تا ۱۰ دقیقه بزارید بپزه. به محض پخت از فر دربیارید، روش پودر قند الک کنید یه کاغذروغنی بزارید روش بعد یه سینی یا توری سیمی بزارید روی کاغذ روغنی و کیک رو برگردونید. کاغذروغنی رو از روی طرح جدا کنید و دوباره برگردونید سرجاش رولت رو دوباره برگردونید و با همن کاغذروغنی که زیر طرح هست رول کنید‌ و تو یه دستمال تمیز بپیچید و یکساعت بزارید یخچال تا خنک بشه.
خامه قنادی رو از فریزر دربیارید و دو سه ساعت بزارید تو یخچال تا یخش باز بشه دو سه دقیقه با دور کند و بعد با دور تند هم بزنید تا فرم بگیره و سفت بشه. بیش از حد هم نزنید همینکه سفت شد کافیه.بعد از خنک شدن کیک رو باز کنید روش خامه بریزید و همه جای کیک پخش کنید بعد رولش کنید. بهتره یکساعت تو یخچال بمونه.


.رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#رولت_طرح_دار


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#رولت_طرح_دار


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#رولت_پلنگی

@kadbanoiranii

یه رولت خوشمزه و شیرین برای یه عصروونه دلچسب

ایده خوشمزه تهیه رولت پلنگی
توضیح کوتاه : دوتا خمیر دارین در 2 رنگ وانیلی و کاکائویی بقیشم که معلومه اخر پست طرز تهیه رولت رو میزارم.

طرز تهیه رولت خامه فوق العاده خوشمزه و مجلسی:

مواد لازم :
.
آرد سفید ۸ قاشق سوپ خوری
تخم مرغ ۸ عدد
شکر ۸ قاشق سوپ خوری
وانیل یا رنده پوست لیمو ترش
خامه ۳ تا ۴ سیر
خاک قند ۳ تا ۴ سیر

طرز تهیه رولت خامه :
ته سینی را یک ورقه کاغذ روغنی می اندازیم و روی کاغذ را چرب می کنیم و کمی آرد می پاشیم سپس فر را با حرارت ۳۵۰ درجه قبلا گرم می کنیم و دو عدد از سفیده تخم مرغ را کنار هم می گذاریم و ۸ عدد زرده تخم مرغ را با شکر و اسانسی که دوست داریم خوب میزنیم , بعد شش عدد سفیده تخم مرغ را جداگانه آنقدر میزنیم تا از تخم مرغ زنی نریزد زرده و سفیده را مخلوط می کنیم و آرد را میریزیم و به هم میزنیم .

بعد مایه را در سینی روی کاغذ چرب شده میریزیم و روی مایه را با لبه کارد صاف می کنیم به طوری که قطر آن در همه جا به یک اندازه شود . سپس سینی را می گذاریم روی پنجره دوم فر به طرف پائین و حرارت را ۳۰۰ درجه می کنیم تا نیم ساعت بماند , بعد با دست روی نان را امتحان می کنیم باید از مایع چیزی به دست نچسبد و نان کاملا پخته باشد ولی برشته و خشک نشود ( در صورتی که نان کمی خام بود ۱۰ دقیقه دیگر می گذاریم در فر بماند )

بعد سینی را بیرون می آوریم و حوله ای را مرطوب می کنیم و روی میز می اندازیم , سپس نان را با کاغذ از سینی بیرون می آوریم و روی حوله می گذاریم , کمی که سرد شد نان را با کاغذ لوله می کنیم , بعد ان را باز می کنیم و می گذاریم نان کاملا سرد شود خامه را با خاک قند و کمی وانیل یا رنده پوست لیمو ترش مخلوط می کنیم و ظرف خامه را روی یخ می گذاریم و خامه را می زینیم تا سفت شود و فرم بگیرد .

دو عدد سفیده تخم مرغ را که کنار گذاشته ایم جداگانه آنقدر می زنیم تا از تخم مرغ زنی نریزد , بعد یک قاشق خاک قند با سفیده تخم مرغ مخلوط و خامه را به آن اضافه می کنیم و خوب مخلوط می نماییم مقداری از خامه را روی سطح به طوری که همه جای آن صاف و یکنواخت باشد , بعد نان را به دقت لوله می کنیم و ضمن لوله کردن ,

کاغذ را از نان جدا می نماییم , سپس رولت را در ظرف قرار می دهیم و مقداری خامه را رو و اطراف و به دور سر رولت می مالیم و روی رلت را با کمی شکلات رنده شده تزئین می کنیم . ممکن است این رولت را با کرم پاتیسیر و یا انواع مارمالاد تهیه کرد در این صورت به جای خامه کرم یا مارمالاد روی نان می مالیم و نان را
لوله می کنیم و کمی خاک قند روی آن می پاشیم و حلقه حلقه می بریم


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#رولت_پلنگی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
🔴 #فیلم_آموزشی

#مرنگ
#مرنگ_کیسز

مرنگ کیسز که دیدید همیشه روی کیکای عدد و حروف و باهاش تزئین میکنم و خیلی خیلی برای تزئین عالیه و به هر کیک و شیرینی جلوه خاصی میده
مرنگ کیسز که با خشک کردن شکوفه های رنگی مرنگ در دمای بسیار کم فر تهیه میشه از دسته شیرینی هایی که مناسبه تزئین دسر ها و کیک هاست
این شیرینی خشک دستور پخت های متفاوتی داره،از جمله رسپی که پودر قند و سفیده ابتدای کار ترکیب میشن،یا روشی که سفیده و پودر قند و روی حرارت غیر مستقیم مخلوط میکنن و....
اما ما میخوایم با یه روش ساده و سریع آمادش میکنیم
مواد لازم:
سفیده تخم مرغ 2 عدد
پودر قند نصف پیمانه
کرم تارتار 1چهارم قاشق چایخوری
اسانس مورد نظر 3_4 قطره
رنگ خوراکی
طرز تهیه:
ابتدا سفیده تخم مرغ رو هم میزنی تا پفکی بشه و کمی کف کنه،پودر تارتار رو اضافه میکنیم و اینقدر هم میزنیم تا حجم سفیده دوبرابر بشه
در این مرحله پودر قند رو قاشق قاشق به اون اضافه کرده و تا زمانی که سفیده کاملا سفت بشه و نوک قله های ایجاد شده خمیده نشن به همزدن ادامه میدیم
در مرحله آخر اسانسمون رو اضافه میکنیم
روی سینی فر کاغذ روغنی میندازیم
اگر میخوایم مرنگمون یک رنگ باشه نوک چاقو رنگ بهش اضافه میکنیم و کامل مخلوط کرده و در قیف میریزیم،یا اگر میخوایم موج رنگ داشته باشه،با قلم رنگ توی قیف رنگ می کشیم و مرنگ رو داخل قیف میریزیم و روی سینی پایپ میکنیم
سینی فر رو در فر با کمترین درجه(90درجه سانتی گراد) قرار میدیم و اجازه میدیم 1 ساعت در فر بمونه یا تا زمانی که کاملا خشک بشه
در فر رو نیمه باز میزاریم تا مرنگ ها کاملا خنک بشن و بعد اونها رو در ظرف در بسته در جای خشک و بدون رطوبت قرار میدیم
این شیرینی موندگاری خیلی بالایی داره
برای اینکه سفیده کاملا فرم بگیره،ظرف،پره همزن باید عاری از هرگونه چربی یا رطوبت باشه
موقع جداکردن سفیده و زرده مراقب باشید به هیچ وجه زرده وارد سفیدمون نشه
حتما دمای فر در کمترین حدش باشه وگرنه باعث ترک خوردن مرنگ ها میشه


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#مرنگ
#مرنگ_کیسز


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستوشصتویکم

قربونت برم داداش ... میدونم تو مهربونترین داداش دنیایی ... میدونم تنهام نمیذاری ... خوبی
زیاد تو منو به اینجا
رسوند ... بخدا میخواستم خوبیاتو تلافی کنم ... اما بازم خرابکاری کردم ... فکر میکردم بهترین
نتیجه رو میگیرم ...
نشد که نشد ... من احمقم داداش میدونم ... اما تو ببخش ... ببخش داداش .
هق هق گریه ی آرمیتا دست برادرش را روی سر او محکمتر نگه داشت . بوسه ای روی موهایش
زد و گفت :
- برو استراحت کن ... برو انقدر اشک نریز ... فردا این بچه مشکل دار بشه خودت بیچاره میشیا .
آرمیتا اشکش را پاک کرد و با صورت سرخ به صورت برادرش با محبت نگاه کرد و گفت :
- میدونم دلت توی اون باغه برو ... فکر کنم الان وقتش باشه .
آرشام گوشه ی چشمم را تنگ کرد و گفت :
- تو از کجا فهمیدی ؟
آرمیتا لبخندی زد و گفت :
- از ضربان قلبت فهمیدم و نگاهت که به در میانی باغه ... برو بهار و دریاب.
- بهار نه ... دل بهارو ... دعا کن ببخشه ... دلش گرفته از من و بابا .... دعا کن دوباره بتونم رام
این دلش کنم .
با دست قلبش را نشان داد . ارمیتا پلک روی هم گذاشت و گفت :
- میتونی ... من به تو این ضربانهای کوبنده ایمان دارم .
آرشام لبخندی زد و از او جدا شد . روحش زودتر از جسمش به سمت بهار پرواز کرد ...
زمانی که رسید .هر سه نفر روی ایوان نشسته بودند و لیوان چای روبروی بهار قرار داشت . بهار با
نگرانی عزیزش را نگاه میکرد و از احوالش میپرسید .
سلامی کرد و کنارش نشست . آقاجون و عزیز جوابش را با محبت دادند
بهار بدون آنکه به حضورش توجهی کند دستش را دور لیوان حلقه کرد . سالمش را بی جواب
گذاشت .
سردی رفتارش را به وضوح همه فهمیدند . آرشام دستی دور لبش کشید و آهی آرام کشید .
آقاجون با دیدنش لبخندی مهربان زد و با چشم اشاره ای به بهار کرد و وارد باغ شد . نگاهش در
پی رفتن او بود که عزیز
هم با آه و ناله ی ساختگی از جا برخاست و گفت :
- عزیزم تا تو چایی بخوری من برم یه دوش بگیرم ... همین جا باش اگه آقاجونت چیزی احتیاج
داشت بهش بدی .
بهار با اخمهایی در هم گفت :
- چشم عزیز جون شما نگران نباش ... اگه تو حموم کاری داشتی صدام کن .
- باشه گلم ... من رفتم .
با رفتن عزیز میدان به دست آرشام افتاد . گوشه ی ابرویش را خارند و با لحن گلایه آمیزی گفت :
- احوال بهار خانوم ... خوبی؟
- هستم ...عالی.
- خداروشکر ... الاقل شما خوبی ... اما من خیلی داغونم .
بهار دستانش را رو به آسمان گرفت و با لجاجت گفت :
- الهی شفا .
خنده ی آرشام از این لحن لجوجانه و دوست داشتنی بهار ، اخمهای بهار را بیشتر در هم فرو برد .
آرشام کمی جابجا شد و درست روبرویش نشست . بهار بی تفاوت به حضورش لیوان چای را بالا
برد و با قندی که در دهان
داشت نصف چای را نوشید .
برای برداشتن قندی دیگر لیوان را پایین آورد و دستش را به طرف قندان دراز کرد



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستوشصتودوم

در حرکتی نرم و غیر منتظره آرشام لیوان چای را از دستش بیرون کشید و بدون قند محتوای باقی
مانده ی آن را سر کشید.
دهان بهار از تعجب باز ماند . آرشام چشمکی زد و گفت :
- خسیس خانوم تا تو باشی بدون تعارف ... تک خوری نکنی .
لبخندش همراه با چشمانی که از شیطنت برق خاصی میزد ، دل بهار را بیشتر لرزاند . اما دلخوری
روزهای گذشته نمیگذاشت
راحت از او بگذرد . دلش میخواست ناراحتیش را بر سر کسی خالی کند ..
تنها کسی که برای این هوار شدن مناسب بود همین فردی بود که دوباره باعث انقلابی در
زندگیش شده بود .
دلش تنگ بود اما توان نگاه کردن به این منبع دل تنگی را نداشت . هزاران بار به خودش گفته بود
این رابطه ی عاطفی
جز شکست هیچ فرجامی ندارد .
نگاهش مات لیوان دست او بود که حرف آرشام او را از حال خود خارج کرد .
- چیه ؟!... مال و داراییت رو که بالا نکشیدم ... یه نصف لیوان چایی بودا ...
گیج از این لحن شیرین و بطورعجیبی دلنواز ...رو برگرداند و به باغ خیره شد و گفت :
- بعضیا خیلی پررو تشریف دارن ...
خنده ی آرشام او را بیشتر عصبی کرد و گفت :
- این بعضیایی که مورد غضب قرار گرفتن خیلی توضیحات دارن که باید شنیده بشه ... فقط کمی
... کمی گوش شنوا میخواد .
بهار پوزخندی زد و گفت :
- اون بعضیا دیگه ارزشی برام ندارن که بخوام به توجیهاتشون گوش کنم.
آرشام با دلخوری دستش را پیش برد و چانه اش را گرفت و صورتش را به سمت خودش چرخاند
. در عمق چشمان دلخورش
نگاه کرد . با لحنی آرام و ملایم گفت :
- اگه برات ارزش نداشت ... پس این ناراحتی و دلخوری نشسته تو نگاهت از چیه ؟! ... تا کی
میخوای منو انکار کنی و
نبینی ؟... برای دیدنت لحظه شماری میکردم ......
- ههه ... معنی لحظه شماری رو بعد از ده روز فهمیدم ... نکنه اجازه نداشتی از خونه بیرون بیای
؟!
آرشام علت ناراحتیش را درک میکرد . سنش و پختگیش به او فهمانده بود همیشه بهارش بیشتر
دلخوریش از کمرنگ
بودن حضور او بود . دستش را پس کشید و گفت :
- گاهی نبودن ها به معنی این نیست دلتنگ نیستی و بی خیالی ... گاهی این نبودنها دلیلش برای
حفظ آرامش
شخص مقابله ... گاهی برای بدست آوردن آرامشه خودته ... نبودنم رو به پای نخواستن نزن ...
اگه میومدم بدتر
از نیومدنم میشد .
بهار پشت چشمی نازک کرد و از جا برخاست . به سمت در ورودی ساختمان رفت . برگشت و
گفت :
- ندیدنت رو بیشتر دوست دارم .
وارد ساختمان شد و آرشام نفسش را عصبی بیرون داد . یکدندگی و لجبازیش در این شرایطی که
خودش هم از لحاظ روحی
بهم ریخته بود زمام کار را از دستش بیرون کشیده بود . گیج و سردرگم به در خیره شد .
نمیدانست باید چه عکس العملی نشان دهد تا این آهوی رمیده را دوباره رام خود کند



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستوشصتوسوم

به دنبالش وارد ساختمان شد . او را در حال جابجایی ساک لباسش در یکی از اتاقها یافت . تقه
ای به در اتاق نیمه باز زد .
بدون اینکه عکس العملی از بهار ببیند وارد اتاق شد . دستانش را روی سینه گره زد و گفت :
- در این یه هفته روزهای سختی رو پشت سرگذاشتم بهار ... نبودی که ببینی تو چه جهنمی دست
و پا زدم ... دارم برای
داشتنت همه ی تلاشم میکنم ... برای داشتنت غرورمو زیر پام گذاشتم و برای اثبات خودم به پای
پدرت افتادم ...
- میخواستی نکنی ... غرورت رو قاب میکردی و بالای تختت آویزون میکردی .
خشم درون صدایش دل آرشام را زیرو رو کرد . این فضای بسته و این فاصله ای که بهار ایجاد
کرده بود او را عجیب
به سمتش سوق میداد . سعی میکرد احساسی که در حال شکل گرفتن بود را نادیده بگیرد .
- بالای تختم که باید عکس خودمو و خودتو قاب کنم و بذارم ... منتی برای این کارم نمیذارم...
برام انقدر مهم هستی
که از همه چیزم بگذرم ... اما خبر نداری یه هفته تموم سایه ی نحس یه نفر مدام همراهت بود ...
بهار با حیرت به دهان آرشام چشم دوخت و منتظر ادامه ی حرفش بود . آرشام هم با بدجنسی
تمام سکوت کرد تا خود
بهار به حرف بیاید .
- سایه ی نحس ؟!
آرشام بی اراده گامی برداشت و به او نزدیک شد و گفت :
- آره ... بهم خبر دادن کیان هر روز تعقیبت میکنه . اومدم دیدم خبر درسته ... نخواستم با نزدیک
شدن بهت اونو بیشتر
به تو نزدیک کنم و عکس العملش باعث بشه روح و روانتو بهم بریزه ... میدونستم منتظر اینه منو
با تو ببینه تا بیاد جلو




رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستوشصتوچهارم

جنجال به پا کنه ... اگه تماس نگرفتم ....
آهی کشید و ادامه داد :
- این یه مورد از ایرادات یا نقطه ضعفای منه که نشد در این مدت بهت بگم ... وقتی ناراحت و
عصبی باشم زیاد از حد سکوت میکنم تا بتونم خودمو کنترل کنم ... جنگ و جدلهایی که در این یه
هفته داشتم اعصابمو به شدت ضعیف کرده بود ...
خودت میدونی و گفته بودم بخاطر اتفاقات گذشته اعصابم ضعیفه و در زمان خشم کنترل اعمالم
دست خودم نیست
برای همین سعی میکنم با سکوت کردن... کسی که برام زیادی خاصه رو از خودم نرنجونم ....
یادته زمان فوت عمه هم
یه مدت تو خودم بودم ... زمانی که تسلط روی خشمم پیدا کنم خودم آروم میشم و میتونم حرف
بزنم .
- اینا رو چرا به من میگی ؟
ارشام خسته از این همه بی تفاوتی بازویش را گرفت و به آرامی تکانش داد .
- بهار اگه میخوای تنبیه کنی همون خاموش کردن تلفنتو جواب ندادنت به اندازه ی کافی دیوونه م
کرده ... کاری نکن
که بخوام به روش خودم نشونت بدم چقدر میخوامت و چقدر برای تو هم مهم شدم که ازم اینطور
دلخور شدی .
با انکار احساساتت چیو میخوای ثابت کنی ؟
بهار سعی کرد بازویش را از دستان گرم و داغ او که گرمای شدیدی را به سلول سلول بدنش
تزریق میکرد بیرون
بکشد . قلبش از آن فاصله ی کم به هیجان آمده بود . کوبش شدید قلبش و لرزش دستانش در
حال رسوا کردن
احوالش بود
با حرص دندانهایش را روی هم فشرد و گفت :
- خیلی خیالبافی کردی برای خودت ... من بازیچه ی دست شما مردای خودخواه نمیشم ...
بغض راه گلویش را بست و پرده ای از اشک چشمان زیبایش را شفاف و براقتر کرد . چشمانی که
عجیب دلبری میکرد و دل آرشام را با این دلبری زیرورو میکرد .
- فکر کردی کی هستی ؟... هان ... فکر کردی برام مهمی که بخوام برای نبودنت ناراحت بشم ...
مشتش را به زحمت بالا آورد و روی قلبش کوبید و گفت :
- این لعنتی اگه بخواد برای تو یا کس دیگه بطپه خودم از سینه درش میارم و میندازم جلوی سگ
... برو و دست از سرم
بردار ... خسته شدم از این زندگی مزخرف ...
با حال نزار و رمقی که رو به کاهش بود هق هق کنان مشتش را روی سینه ی آرشام کوبید و ادامه
داد .
- چی از جونم میخوای ؟... چرا از زندگی من بیرون نمیری ... نمیخوامت ... دوست ندارم ... اصلا
چشم دیدنت رو ندارم .
از بودنت حالم بد میشه ... بدم میاد نگاهت کنم ... برو بذار یه نفس راحت بکشم ... خسته شدم
بخدا ..........
بی اراده سرش به سمت پایین خم شد و شل و وارفته آویزان دستان پرقدرت آرشام شد . صدای
هق زدنش قلب
آرشام را فشرد . طغیان بهار را با آن حال خراب درک میکرد ...
یکی از بازوهایش را رها کرد و سر بهار را بالا کشید و گفت :
- ممنون از اینکه حستو بهم گفتی ... منو بیشتر امیدوار کردی ... خوشحالم که برات این همه
سختی میکشم ...
بهار با ناله گفت :
- بسه ... چرت نگو آرشام ... داری منو عذاب میدی با این حرفات ... من دوستت ندا..............



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستوشصتوپنجم

لبهایش در برابر رفتار غیر منتظره ی آرشام قفل شد و راه نفس کشیدنش بسته شد . ضربان
قلبش به بالاترین حد خود
رسیده بود ...
بیزار بود از این حس خوبی که به او و رفتارش داشت . دلش تنگ بودنش بود . این رفتار اوج
احساس او را
نشان میداد . تمام هورمن های زنانه اش خواستنش را فریاد میزد . چیزی که نمیخواست باور کند
این بود ...
برعکس گذشته هیچ تمایلی به عقب کشیدن و تمام شدن این لحظات نداشت . اما با یادآوری
کیان و مشکلاتی
که در سر راهشان بود مانند جن زده ها تکانی خورد و سرش را عقب کشید .
نگاه گرم و لحن دلنشین کلام آرشام پای عقلش را لنگ میکرد .
- بفهم که عشقمی ... بفهم که منم دارم تو جهنم دست و پا میزنم تا بهشتو در کنار تو تجربه کنم
... درکم کن ....
اون کیان لعنتی داره تمام تلاشی که برات کردم رو با کینه ای که از من به دل داره به باد میده ...
الاقل تو با من باش و
پشتم باش ...
بهار بدون اینکه فکر کند چه چیزی از زبانش خارج میشود گفت :
- اما ...من هیچ عشقی به تو ندارم ...
انکار مجدد بهار طوفانی در دل آرشام به پا کرد ... خشم از این شکسته شدن غرورش وجودش را
لرزاند . دو قدم
عقب رفت .
با چشمانی که شراره هایش بر جان بهار آتش میزد به چشمانش خیره شد و با دندانهای روی هم
فشرده غرش کنان گفت
که دوستم نداری ... آره ؟! ... پس کاری میکنم بفهمی با احساس یه مرد بازی کردن یعنی چی
؟...
بهار از ترس لرزی به جانش افتاد . منظور آرشام را نمی فهمید اما حرف بعدش او را گیجتر کرد .
آرشام در حالی که عقب عقب به سمت در میرفت گفت :
- دعا کن پسر عمه ت انقدر باوجود باشه که بتونه به تهدیدش عمل کنه ... منتظرم باش بهار ...
منتظر باش تا بفهمی این
حرفت چه تاوانی داره ... میخواستم آهسته و عاقلانه بیام جلو...اما تو نذاشتی ...
با خشم از اتاق بیرون رفت .. چشمان به خون نشسته و پیشانی به عرق نشسته ی آرشام ، دل
دیوانه ی بهار را بی تاب
کرد . دلش گواهی بد میداد . لبش را گزید و روی زمین زانو زد . سرش را با دستهایش به چنگ
کشید و گفت :
- لعنت به من و این زبون سرکشم ... من چی گفتم ، خدایا !! ...
قلبش تیر کشید . تازه داشت با حرفها و لحن دلنشینش احساس خوبی را تجربه میکرد که بی
اراده همه چیز را خراب کرد .
خشمی که در نگاه و صدای ارشام بود ترس را به جانش انداخت ...
منظورش از اینکه گفته بود دعا کن پسر عمه ت به تهدیدش عمل کند چه بود . با مشت روی
زانویش کوبید و نالید :
- خدای من ... من چی کار کردم ... خدایا خودت کاری کن دوباره برگرده ..
نمیدانست آرشام بر میگردد اما این برگشتن چه بهای گزافی خواهد داشت .
***




ادامه دارد....
تعداد کل پارت ها : ٢٩٠ پارت


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
شبها آرامشی دارند
از جنس خـــدا
پروردگارت همواره
با تو همراه است
امشب
از همان شبهایی ست
که برایت یک
شب بخیر
خــدایی آرزو کردم

شبتون پر از آرامش


@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ

همانا ما قرآن را نازل كرده‏ايم
و ما خود نگهبان آنيم‏.

قرآن کریم؛ سوره مبارکه حجر، آیه ۹


سلام ای روزی دهنده‌ی بی‌منت
یقین داریم
دری بسته نخواهد شد مگر
قبل از آن دری گشوده گردد

پس امروز ما را به سمت
درهای گشوده از رحمتت 
هدایت کن ....
تا بـهتریـن‌ ها نصیبمان گـردد
....

@kadbanoiranii