#ترکیب_سبزی_قورمه_سبزی
از هر سبزی چقدر بریزیم ؟؟؟؟؟
فرض می کنیم شما می خواهید 2 کیلوگرم سبزی برای قورمه سبزی تهیه کنید.
800 گرم از این 2 کیلوگرم را تره، 700 تا 800 گرم را جعفری، 350 تا 450 گرم را گشنیز و نهایتاً فقط 50 تا 75 گرم را شنبلیله در نظر بگیرید. اگر این میزان را به درصد بیان کنیم 40 درصد از سبزی را تره، 35 درصد را جعفری، 18 تا 20 درصد را گشنیز و 5 تا 7 درصد را شنبلیله تشکیل می دهد.
البته می توان به این میزان بنابر دلخواه خودتان حدود نیم کیلو برگ چغندر یا اسفناج (بنا به فصل) اضافه کرد. (سبزی تان 2/5 کیلو گرم خواهد شد).
این درصد و حتی این ترکیبات در نواحی مختلف گاهی متفاوت است. به طور مثال در شمال کشور از یک نوع سبزی به نام "خلواش” نیز داخل سبزی قورمه استفاده می شود. یا گاهی کنار خلواش مقداری "چوچاق” نیز مخلوط می کنند.
در تبریز مقدار تره و اسفناج بیشتر از حد معمول است که باعث می شود کمی طعم خورش تندتر باشد و نیز مقداری نیز برگ "داش کلمی” (یا همان کلم سنگ سفید) داخل سبزی استفاده می شود و شنبلیله کلا از ترکیب حذف می شود
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
از هر سبزی چقدر بریزیم ؟؟؟؟؟
فرض می کنیم شما می خواهید 2 کیلوگرم سبزی برای قورمه سبزی تهیه کنید.
800 گرم از این 2 کیلوگرم را تره، 700 تا 800 گرم را جعفری، 350 تا 450 گرم را گشنیز و نهایتاً فقط 50 تا 75 گرم را شنبلیله در نظر بگیرید. اگر این میزان را به درصد بیان کنیم 40 درصد از سبزی را تره، 35 درصد را جعفری، 18 تا 20 درصد را گشنیز و 5 تا 7 درصد را شنبلیله تشکیل می دهد.
البته می توان به این میزان بنابر دلخواه خودتان حدود نیم کیلو برگ چغندر یا اسفناج (بنا به فصل) اضافه کرد. (سبزی تان 2/5 کیلو گرم خواهد شد).
این درصد و حتی این ترکیبات در نواحی مختلف گاهی متفاوت است. به طور مثال در شمال کشور از یک نوع سبزی به نام "خلواش” نیز داخل سبزی قورمه استفاده می شود. یا گاهی کنار خلواش مقداری "چوچاق” نیز مخلوط می کنند.
در تبریز مقدار تره و اسفناج بیشتر از حد معمول است که باعث می شود کمی طعم خورش تندتر باشد و نیز مقداری نیز برگ "داش کلمی” (یا همان کلم سنگ سفید) داخل سبزی استفاده می شود و شنبلیله کلا از ترکیب حذف می شود
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#قرمه_سبزی
#قورمه_سبزی_خانم_گلاور
با تمام نکات و فوت و فن ها ومقدار سبزی قرمه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#قرمه_سبزی
#قورمه_سبزی_خانم_گلاور
با تمام نکات و فوت و فن ها ومقدار سبزی قرمه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستویازدهم
تاثیر گذار بود . وقتی کسی تو را تایید میکند اعتماد به نفست را بالا میبرد ، در کنارش آرامی و
بهترین ساعات دنیا را میگذرانی . این بهترین ساعات میتونه چد ثانیه باشد با چند دقیقه ، همینکه
برای دقایقی نفست را با لذت بیرون
بدی خودش دنیایی ارزش دارد .
باید از او میپرسید رشته ی تحصیلیش چه بود! که مانند یک روانشناس با حرفایش به راحتی او را
آرام میکند.
با وارد شدنش به داخل ساختمان مینا گریه کنان به سمتش آمد . او را سریع کنار زد و وارد اتاق
شد .
شالش را روی سرش کشید . مینا در آستانه ی در ایستاده بود . چشمانش اشکی بود و لبانش
خندان .
بهار لبخندی زد ، مینا به سمتش رفت و خودش را در آغوشش انداخت و گفت :
- ببخشید بهار... نمیخواستم ناراحتت کنم ... زبونم از اختیارم خارج شد .
بهار آهی از ته دل کشید و او را از آغوشش دور کرد و به صورت خیسش دست کشید و با مهربانی
گفت :
- عیبی نداره گل دختر ... تموم کسایی که پشت سرم حرف میزنن روزی میفهمن چه قضاوت
ناعادلانه ای کردن .
نگاهش روی جای دستی که روی گونه ی چپش بود خشک شد . با بهت گفت :
- کی زده تو صورتت ؟!
مینا دستش را روی گونه اش گذاشت . با صدای آرامش گفت :
- حقم بود ... نباید تو ناراحتی خودم دل تو رو میشکستم . باید اینو میخوردم تا بفهمم هر حرفی
رو کجا بزنم .
- کار میثاقه ؟
با حرص به سمت در رفت که مینا دستش را کشید و گفت
گفتم که حقم بود ... اونم ناراحت تو شد ... تازه جلوی پسردایی خوش تیپیت نمیخوام داداشمو
دعوا کنی .
لبهایش را آویزان کرد . بهار لبخندی روی لبش نقش بست . این دو خواهر و برادر دو قلو در هر
حالی با تمام ناراحتیشان
باز هم هوای هم را داشتند .
با هم از اتاق خارج شدند . میثاق روبرویش ایستاد و گفت :
- خوبی بهار ؟
بهار ، مهربان نگاهش کرد و گفت :
- اگه تو داداش مهربونی باشی ...آره ، من خوبم ... راستی امروز قرار بود کیوان هم بیاد پس چرا
هنوز نیومده ؟
میثاق با شنیدن نام کیوان اخم هایش در هم شد و گفت :
- تلفن زد و گفت ؛ نمیتونه بیاد ... قرار شد من برای عمو بهرام و عمه اینا خرمالو ببرم ... تو
نمیخوای برگردی تهران ؟
بهار به سمت آشپزخانه رفت و با یک » نه « بحث را پایان داد.
بعد از صرف ناهار ، بهار و مینا ظرفها را شستند و بعد از خشک کردن ظرفهای شسته شده با
سینی چای به پذیرایی
برگشتند . بهار با نگاهش به دنبال دو پیرمرد دوست داشتنیش میگشت .
آرشام کنارش ایستاد . سینی را از دستش بیرون کشید . همان طور که به سینی نگاه میکرد گفت :
- خسته نباشی ... اگه دنبال اون دوتا برادرمیگردی ، با هم رفتند تو اتاق ، چرت نیمروزی بزنن .
برو بشین خسته شدی .
مینا پقی زد زیر خنده و رو به میثاق گفت :
- یاد بگیر میثاق ... آرشام خان فهمید بهار خسته شده اما اگر من جلوی تو از خستگی سَقَط شم
تو یه بار از این کارا نمیکنی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
قسمت دویستویازدهم
تاثیر گذار بود . وقتی کسی تو را تایید میکند اعتماد به نفست را بالا میبرد ، در کنارش آرامی و
بهترین ساعات دنیا را میگذرانی . این بهترین ساعات میتونه چد ثانیه باشد با چند دقیقه ، همینکه
برای دقایقی نفست را با لذت بیرون
بدی خودش دنیایی ارزش دارد .
باید از او میپرسید رشته ی تحصیلیش چه بود! که مانند یک روانشناس با حرفایش به راحتی او را
آرام میکند.
با وارد شدنش به داخل ساختمان مینا گریه کنان به سمتش آمد . او را سریع کنار زد و وارد اتاق
شد .
شالش را روی سرش کشید . مینا در آستانه ی در ایستاده بود . چشمانش اشکی بود و لبانش
خندان .
بهار لبخندی زد ، مینا به سمتش رفت و خودش را در آغوشش انداخت و گفت :
- ببخشید بهار... نمیخواستم ناراحتت کنم ... زبونم از اختیارم خارج شد .
بهار آهی از ته دل کشید و او را از آغوشش دور کرد و به صورت خیسش دست کشید و با مهربانی
گفت :
- عیبی نداره گل دختر ... تموم کسایی که پشت سرم حرف میزنن روزی میفهمن چه قضاوت
ناعادلانه ای کردن .
نگاهش روی جای دستی که روی گونه ی چپش بود خشک شد . با بهت گفت :
- کی زده تو صورتت ؟!
مینا دستش را روی گونه اش گذاشت . با صدای آرامش گفت :
- حقم بود ... نباید تو ناراحتی خودم دل تو رو میشکستم . باید اینو میخوردم تا بفهمم هر حرفی
رو کجا بزنم .
- کار میثاقه ؟
با حرص به سمت در رفت که مینا دستش را کشید و گفت
گفتم که حقم بود ... اونم ناراحت تو شد ... تازه جلوی پسردایی خوش تیپیت نمیخوام داداشمو
دعوا کنی .
لبهایش را آویزان کرد . بهار لبخندی روی لبش نقش بست . این دو خواهر و برادر دو قلو در هر
حالی با تمام ناراحتیشان
باز هم هوای هم را داشتند .
با هم از اتاق خارج شدند . میثاق روبرویش ایستاد و گفت :
- خوبی بهار ؟
بهار ، مهربان نگاهش کرد و گفت :
- اگه تو داداش مهربونی باشی ...آره ، من خوبم ... راستی امروز قرار بود کیوان هم بیاد پس چرا
هنوز نیومده ؟
میثاق با شنیدن نام کیوان اخم هایش در هم شد و گفت :
- تلفن زد و گفت ؛ نمیتونه بیاد ... قرار شد من برای عمو بهرام و عمه اینا خرمالو ببرم ... تو
نمیخوای برگردی تهران ؟
بهار به سمت آشپزخانه رفت و با یک » نه « بحث را پایان داد.
بعد از صرف ناهار ، بهار و مینا ظرفها را شستند و بعد از خشک کردن ظرفهای شسته شده با
سینی چای به پذیرایی
برگشتند . بهار با نگاهش به دنبال دو پیرمرد دوست داشتنیش میگشت .
آرشام کنارش ایستاد . سینی را از دستش بیرون کشید . همان طور که به سینی نگاه میکرد گفت :
- خسته نباشی ... اگه دنبال اون دوتا برادرمیگردی ، با هم رفتند تو اتاق ، چرت نیمروزی بزنن .
برو بشین خسته شدی .
مینا پقی زد زیر خنده و رو به میثاق گفت :
- یاد بگیر میثاق ... آرشام خان فهمید بهار خسته شده اما اگر من جلوی تو از خستگی سَقَط شم
تو یه بار از این کارا نمیکنی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستودوازدهم
میثاق در حالی که از داخل سینی چای که روی میز قرار گرفته بود، لیوان چای را بر میداشت گفت :
- داداش با این کارات ما رو بیچاره نکن ... همه که مثل خودت مستقل بار نیومدن ... ازاین به بعد
این وروجک منو
ول نمیکنه .
آرشام خندید و گفت :
- خب تو هم کمی به فکر خواهرت باش ... باید از الان یاد بگیری تو کار خونه کمک کنی .
میثاق ابروهایش را به حالت تعجب بالا داد و گفت :
- عمراً... اینا وظیفه ی زن خونه ست .
آرشام با تعجب نگاهش کرد و گفت :
- واقعا وقتی تو خونه هستی کاری انجام نمیدی؟.... حوصله ت از بیکاری سر نمیره ؟!
میثاق خندید و گفت :
- نه ... چرا حوصلم سربره انقدر سرگرمی هست که نفهمم کی وقت خواب شده .
مینا با اخم گفت :
- بله بایدم سرت گرم باشه ... تلگرامو و اینستا گرامو . قبلا هم لاین و فیس بوک که بود در
کنارش سوزی ، زی زی ،
می می ..... هزار جوراسمهای اجق وجق دیگه هم هست که با حرفاشون و عکساشون ، آقا رو
سرگرم کنن .
بهار و آرشام از لحن با مزه ی مینا خندیدند . عزیز از اتاق کنار آشپزخانه بیرون آمد و دستش را
روی بینی گذاشت .
- هیس ... انگار خوابیدنا .
بهار برگشت و با دیدن عزیز گفت :
- از صدای خرو پفشون معلومه که دارن هفت پادشاه رو خواب میبینن ... شما نمیایی پیش ما
نه دخترم خسته شدم ... پاهام گِزگِز میکنه یکم دراز بکشم شاید آروم بگیره .
با رفتن عزیز داخل اتاق، میثاق گفت :
- آرشام خان اگه کاری ندارین بریم بیرون و آتیش درست کنیم و یه چای هیزمی هم بخوریم .
آرشام با اینکه فاصله ی سنی زیادی با او داشت اما از اخلاق و مرامش خوشش آمد و با نگاه
کردن به بهار گفت :
- اگه دختر عموت راضیه بریم .
بهار و مینا هم این دورهمی را غنیمت شمردند و با خوشحالی از روی مبل برخاستند . بهار به سمت
آشپزخانه رفت و بعد
از گشتن توی کابینتها، کتری مخصوص هیزم را پیدا کرد . کتری روحی که دورش ردی از سیاهی
های قبل باقی مانده بود .
آرشام در گوش میثاق پچ پچی کرد و با دیدن بهار لبخند زنان کتری و لیوانها را از دستش گرفت
و گفت :
- تو باقی وسایل رو با زیر انداز بیار .
مینا هم همراه بهار چای خشک و قند و زیر انداز را برداشت و به جمع دونفره ی پسرانه ی آنها
پیوستند .
میثاق در حال جمع آوری چوبهای خشک بود . مینا زیر گوش بهار به آرشام اشاره کرد که در حال
درست کردن جای اجاق
هیزمی بود وگفت :
- این پسرداییت خیلی باحاله ها ... چه جوری از دست دختر فرنگیا سالم در رفته !! ... نامزدی ،
چیزی نداره ؟
بهار نگاهی به چشمان شیطان مینا کرد و گفت :
- نه . تو خط این یکی نرو که میثاق زنده ت نمیذاره ؟
- چرا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
قسمت دویستودوازدهم
میثاق در حالی که از داخل سینی چای که روی میز قرار گرفته بود، لیوان چای را بر میداشت گفت :
- داداش با این کارات ما رو بیچاره نکن ... همه که مثل خودت مستقل بار نیومدن ... ازاین به بعد
این وروجک منو
ول نمیکنه .
آرشام خندید و گفت :
- خب تو هم کمی به فکر خواهرت باش ... باید از الان یاد بگیری تو کار خونه کمک کنی .
میثاق ابروهایش را به حالت تعجب بالا داد و گفت :
- عمراً... اینا وظیفه ی زن خونه ست .
آرشام با تعجب نگاهش کرد و گفت :
- واقعا وقتی تو خونه هستی کاری انجام نمیدی؟.... حوصله ت از بیکاری سر نمیره ؟!
میثاق خندید و گفت :
- نه ... چرا حوصلم سربره انقدر سرگرمی هست که نفهمم کی وقت خواب شده .
مینا با اخم گفت :
- بله بایدم سرت گرم باشه ... تلگرامو و اینستا گرامو . قبلا هم لاین و فیس بوک که بود در
کنارش سوزی ، زی زی ،
می می ..... هزار جوراسمهای اجق وجق دیگه هم هست که با حرفاشون و عکساشون ، آقا رو
سرگرم کنن .
بهار و آرشام از لحن با مزه ی مینا خندیدند . عزیز از اتاق کنار آشپزخانه بیرون آمد و دستش را
روی بینی گذاشت .
- هیس ... انگار خوابیدنا .
بهار برگشت و با دیدن عزیز گفت :
- از صدای خرو پفشون معلومه که دارن هفت پادشاه رو خواب میبینن ... شما نمیایی پیش ما
نه دخترم خسته شدم ... پاهام گِزگِز میکنه یکم دراز بکشم شاید آروم بگیره .
با رفتن عزیز داخل اتاق، میثاق گفت :
- آرشام خان اگه کاری ندارین بریم بیرون و آتیش درست کنیم و یه چای هیزمی هم بخوریم .
آرشام با اینکه فاصله ی سنی زیادی با او داشت اما از اخلاق و مرامش خوشش آمد و با نگاه
کردن به بهار گفت :
- اگه دختر عموت راضیه بریم .
بهار و مینا هم این دورهمی را غنیمت شمردند و با خوشحالی از روی مبل برخاستند . بهار به سمت
آشپزخانه رفت و بعد
از گشتن توی کابینتها، کتری مخصوص هیزم را پیدا کرد . کتری روحی که دورش ردی از سیاهی
های قبل باقی مانده بود .
آرشام در گوش میثاق پچ پچی کرد و با دیدن بهار لبخند زنان کتری و لیوانها را از دستش گرفت
و گفت :
- تو باقی وسایل رو با زیر انداز بیار .
مینا هم همراه بهار چای خشک و قند و زیر انداز را برداشت و به جمع دونفره ی پسرانه ی آنها
پیوستند .
میثاق در حال جمع آوری چوبهای خشک بود . مینا زیر گوش بهار به آرشام اشاره کرد که در حال
درست کردن جای اجاق
هیزمی بود وگفت :
- این پسرداییت خیلی باحاله ها ... چه جوری از دست دختر فرنگیا سالم در رفته !! ... نامزدی ،
چیزی نداره ؟
بهار نگاهی به چشمان شیطان مینا کرد و گفت :
- نه . تو خط این یکی نرو که میثاق زنده ت نمیذاره ؟
- چرا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستوسیزدهم
وقتی بخاطر کیوان اینجوری رفتار کرده برای این یکی حتما قیامت میکنه ...
- خب تو پارتی من شو .
بهار با دقت به صورت مینا نگاه کرد و گفت :
- جدی میگی یا شوخیه ؟!!
- چیه نکنه خودت بهش .....
بهار با اخم گفت :
- نخیر ... من با هیچکس هیچ رابطه ی عاطفی ندارم . اگه میخواستی جواب سوالتو بگیری خودم
گفتم اگه واقعا میخواییش
خودت اقدام کن ... من واسطه نمیشم که فردا ، مادرت هزار حرف دیگه پشت سرم بزنه .
مینا از خشم بهار ،فهمید ناراحت شده ، دست روی دستش گذاشت و گفت :
- هیس ... چته بهار ... یه شوخی دخترونه بود ... چرا انقدر بی جنبه شدی ؟... همچینم تحفه
نیست این آقا زادتون .
انقدر خودشو میگیره با یه من عسلم نمیشه خوردش ... ارزونی فامیلش و زن آینده ش .
با خنده ی آخری که سر داد حال بهار نرمال شد و آرام گرفت . روی همه ی حرفها حساس شده
بود . مدام در سرش
کلمات و جمالتی که میشنید رژه میرفت . دنبال منظور و مقصود گوینده میگشت . هرچند حرف دو
پهلوی مینا هر
کس دیگری هم بود ، به فکر وا میداشت .
زیرانداز را با فاصله ی زیادی از ساختمان پهن کرده بودند که حال و هوای پیک نیک داشته باشد .
آتش بپا شد و کتری
روی آجرهایی که دور آتش گذاشته شده بود قرار گرفت . میثاق به سمت ساختمان رفت و بعد از
ساعاتی با گیتار بهار برگشت
بهار با اخم به میثاق نگاه کرد وگفت :
- چرا اینو آوردی ؟...تو این هوای سرد انگشتام حس نداره .
میثاق خودش را روی زیرانداز رها کرد و ابرویش را بالا داد و گفت :
- هر وقت چای خوردی و گرم شدی برامون بزن و بخون ... دلمون تنگ صداته، دخترعمو ...
میدونی از عید تا به حال دیگه نخوندی؟... ناز کنی من میدونم و تو .
فکر بهار به عید پر کشید و یاد حرف آرمیتا افتاد ... اینکه برادرش با صدای او تحت تاثیر قرار
گرفته بود . نچی کرد و از
جایش برخاست و گفت :
- من میخوام برم بخوابم ... حال خوندن هم ندارم .
میان غرغر و اخم مینا و میثاق به سمت ساختمان رفت . آرشام به دنبالش روان شد و صدایش
کرد .
پاسخی نداد و به راهش ادامه داد . نزدیک ایوان که شد ، آرشام روبرویش ایستاد و با دست مانع
حرکتش شد .
نگاهش پر از شراره هاش خشم بود . توقع چنین خشمی را نداشت . با تکان دادن سر پرسید
»چیه ؟«
- این کارا یعنی چی ؟ فقط من برات نامحرمم ؟ هنوز انقدر منو جزو فامیلت قبول نداری که ........
- حرف ، حرفِ فامیل بودن و نبودن نیست ... نمیتونم بخونم . آمادگیشو ندارم .
آرشام با حرص چنگی به موهایش کشید . سرش را به چپ و راست حرکت داد . پوفی کرد و
گفت :
- میدونم برای پدربزرگات هرروز وقتی من نیستم میخونی . میدونم مشکلت منم . فقط بگو چرا ؟
بهار نمیدانست چه جوابی دهد . اما حس خوبی نداشت در حضور او بخواند . بیشتر از اینکه
میدانست حس او به صدایش
با بقیه فرق دارد ، اورا معذب میکرد . سرش را تکان داد وگفت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
قسمت دویستوسیزدهم
وقتی بخاطر کیوان اینجوری رفتار کرده برای این یکی حتما قیامت میکنه ...
- خب تو پارتی من شو .
بهار با دقت به صورت مینا نگاه کرد و گفت :
- جدی میگی یا شوخیه ؟!!
- چیه نکنه خودت بهش .....
بهار با اخم گفت :
- نخیر ... من با هیچکس هیچ رابطه ی عاطفی ندارم . اگه میخواستی جواب سوالتو بگیری خودم
گفتم اگه واقعا میخواییش
خودت اقدام کن ... من واسطه نمیشم که فردا ، مادرت هزار حرف دیگه پشت سرم بزنه .
مینا از خشم بهار ،فهمید ناراحت شده ، دست روی دستش گذاشت و گفت :
- هیس ... چته بهار ... یه شوخی دخترونه بود ... چرا انقدر بی جنبه شدی ؟... همچینم تحفه
نیست این آقا زادتون .
انقدر خودشو میگیره با یه من عسلم نمیشه خوردش ... ارزونی فامیلش و زن آینده ش .
با خنده ی آخری که سر داد حال بهار نرمال شد و آرام گرفت . روی همه ی حرفها حساس شده
بود . مدام در سرش
کلمات و جمالتی که میشنید رژه میرفت . دنبال منظور و مقصود گوینده میگشت . هرچند حرف دو
پهلوی مینا هر
کس دیگری هم بود ، به فکر وا میداشت .
زیرانداز را با فاصله ی زیادی از ساختمان پهن کرده بودند که حال و هوای پیک نیک داشته باشد .
آتش بپا شد و کتری
روی آجرهایی که دور آتش گذاشته شده بود قرار گرفت . میثاق به سمت ساختمان رفت و بعد از
ساعاتی با گیتار بهار برگشت
بهار با اخم به میثاق نگاه کرد وگفت :
- چرا اینو آوردی ؟...تو این هوای سرد انگشتام حس نداره .
میثاق خودش را روی زیرانداز رها کرد و ابرویش را بالا داد و گفت :
- هر وقت چای خوردی و گرم شدی برامون بزن و بخون ... دلمون تنگ صداته، دخترعمو ...
میدونی از عید تا به حال دیگه نخوندی؟... ناز کنی من میدونم و تو .
فکر بهار به عید پر کشید و یاد حرف آرمیتا افتاد ... اینکه برادرش با صدای او تحت تاثیر قرار
گرفته بود . نچی کرد و از
جایش برخاست و گفت :
- من میخوام برم بخوابم ... حال خوندن هم ندارم .
میان غرغر و اخم مینا و میثاق به سمت ساختمان رفت . آرشام به دنبالش روان شد و صدایش
کرد .
پاسخی نداد و به راهش ادامه داد . نزدیک ایوان که شد ، آرشام روبرویش ایستاد و با دست مانع
حرکتش شد .
نگاهش پر از شراره هاش خشم بود . توقع چنین خشمی را نداشت . با تکان دادن سر پرسید
»چیه ؟«
- این کارا یعنی چی ؟ فقط من برات نامحرمم ؟ هنوز انقدر منو جزو فامیلت قبول نداری که ........
- حرف ، حرفِ فامیل بودن و نبودن نیست ... نمیتونم بخونم . آمادگیشو ندارم .
آرشام با حرص چنگی به موهایش کشید . سرش را به چپ و راست حرکت داد . پوفی کرد و
گفت :
- میدونم برای پدربزرگات هرروز وقتی من نیستم میخونی . میدونم مشکلت منم . فقط بگو چرا ؟
بهار نمیدانست چه جوابی دهد . اما حس خوبی نداشت در حضور او بخواند . بیشتر از اینکه
میدانست حس او به صدایش
با بقیه فرق دارد ، اورا معذب میکرد . سرش را تکان داد وگفت
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستوچهاردهم
من مشکلی با تو ندارم ، اما راحت نیستم ... همین .
از کنارش گذشت و وارد ساختمان شد . برای اینکه دیگر با او روبرو نشود به اتاقی که عزیز رفته
بود ، وارد شد .
بالش و پتویی از روی رختخوابهای کمد دیواری برداشت و کنار عزیز دراز کشید . نوعی هراس ،
در برابر واکنش فامیل، در جانش رخنه کرده بود . از اینکه هر حرکت و رفتارش مورد قضاوت قرار
گیرد یا اینکه ذره بین به دست ، اعمال او را زیر نظر بگیرند، آزارش میداد .
خودش که همیشه سرش در کار خودش بود ، نمیدانست چرا دیگران انقدر سر در کار او داشتند .
حرفهای مینا برایش
یک نوع زیر زبان کشی بود . هر چند به او خرده نمی گرفت . اما دلش میگرفت وقتی اینگونه
حرفش سر زبانها بود .
آش نخورده و دهان سوخته شده بود .
آهی کشید و فکر های در همش را کنار گذاشت . هندزفریش را در گوش گذاشت تا با گوش دادن
آهنگ دلخواهش
آرامش از دست رفته اش را باز یابد .
**
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
قسمت دویستوچهاردهم
من مشکلی با تو ندارم ، اما راحت نیستم ... همین .
از کنارش گذشت و وارد ساختمان شد . برای اینکه دیگر با او روبرو نشود به اتاقی که عزیز رفته
بود ، وارد شد .
بالش و پتویی از روی رختخوابهای کمد دیواری برداشت و کنار عزیز دراز کشید . نوعی هراس ،
در برابر واکنش فامیل، در جانش رخنه کرده بود . از اینکه هر حرکت و رفتارش مورد قضاوت قرار
گیرد یا اینکه ذره بین به دست ، اعمال او را زیر نظر بگیرند، آزارش میداد .
خودش که همیشه سرش در کار خودش بود ، نمیدانست چرا دیگران انقدر سر در کار او داشتند .
حرفهای مینا برایش
یک نوع زیر زبان کشی بود . هر چند به او خرده نمی گرفت . اما دلش میگرفت وقتی اینگونه
حرفش سر زبانها بود .
آش نخورده و دهان سوخته شده بود .
آهی کشید و فکر های در همش را کنار گذاشت . هندزفریش را در گوش گذاشت تا با گوش دادن
آهنگ دلخواهش
آرامش از دست رفته اش را باز یابد .
**
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت دویستوچهاردهم
.
**
نگاهش به درختان بی برگ و بار باغ ، خشک شده بود . جامش را در دست چرخاند و از کنار
شومینه برخاست .
به پنجره ی قدی نزدیک شد . دانه های ریز برف شروع به باریدن کرده بود . زمین به رنگ
خاکستری در آمده بود .
چشم به خون نشسته اش را روی هم فشرد . نفسش را همراه با آهی بیرون فرستاد . صدایش را
میشنید و مانند پتک در سرش کوبیده میشد
قلبش مانند پرنده ای اسیر خودش را به میله های زندانش میکوبید . نزدیکش بود اما فاصله ای به
اندازه ی یک کوه
بینشان بود . دردی که در قلبش میپیچید نشان از بیقراری آن چند روزش بود .
چند روزی بود ، بهار از او فاصله میگرفت . قهری که خودش آغازگرش بود . از اینکه در برابرش
این همه درمانده بود ، از خودش عصبانی و خشمگین بود . او مردی نبود این همه ناز بکشد و
خریدار نداشته باشد .
صدای خنده ی پدربزرگش خنج میکشید بر روح و روانش . حسی میگفت دوری بهار از او به کیان
ربط دارد .
از شب گذشته که ایمیل آرمیتا را خوانده بود روح و روانش به هم ریخته بود .
اینکه کیان چند روز گذشته با بهار تماس گرفته و او تماس را قطع کرده ، تا اینجای کار خوب بود.
اما اینکه کیان تهدید کرده بود اگر کارش زود درست نشود به ایران بر میگردد ، برای او زنگ خطر
بود .
به احساساتی بودن دختران شک نداشت . اینکه بعد از این همه تالش دوباره به سر خانه ی
اولش باز گردد او را دیوانه
میکرد . بهار بیشتر با پدر بزرگش خوش میگذراند . میدانست در این کم توجهی، کمی تا قسمتی
آرمان هم مقصر است .
پدری که بهار را به چشم دختر بهرام میدید و ازوقتی توجه او را به بهار دیده بود با بهار سرد
برخورد میکرد ، بهار را
بیشتر از او و پدرش دور میکرد . دوریی که رضایت پدرش را در بر داشت و سوختن او را .
از وقتی الهه مرد ، خیلی چیزها درون پدرش تغییر کرد . باور اینکه پدرش، بهار و بهرام را مسبب
مرگ خواهرش بداند
و از او بخواهد از بهار فاصله بگیرد سخت بود .
واقعا سرنوشت این دختر چرااین همه در هم پیچیده و مزخرف بود
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
قسمت دویستوچهاردهم
.
**
نگاهش به درختان بی برگ و بار باغ ، خشک شده بود . جامش را در دست چرخاند و از کنار
شومینه برخاست .
به پنجره ی قدی نزدیک شد . دانه های ریز برف شروع به باریدن کرده بود . زمین به رنگ
خاکستری در آمده بود .
چشم به خون نشسته اش را روی هم فشرد . نفسش را همراه با آهی بیرون فرستاد . صدایش را
میشنید و مانند پتک در سرش کوبیده میشد
قلبش مانند پرنده ای اسیر خودش را به میله های زندانش میکوبید . نزدیکش بود اما فاصله ای به
اندازه ی یک کوه
بینشان بود . دردی که در قلبش میپیچید نشان از بیقراری آن چند روزش بود .
چند روزی بود ، بهار از او فاصله میگرفت . قهری که خودش آغازگرش بود . از اینکه در برابرش
این همه درمانده بود ، از خودش عصبانی و خشمگین بود . او مردی نبود این همه ناز بکشد و
خریدار نداشته باشد .
صدای خنده ی پدربزرگش خنج میکشید بر روح و روانش . حسی میگفت دوری بهار از او به کیان
ربط دارد .
از شب گذشته که ایمیل آرمیتا را خوانده بود روح و روانش به هم ریخته بود .
اینکه کیان چند روز گذشته با بهار تماس گرفته و او تماس را قطع کرده ، تا اینجای کار خوب بود.
اما اینکه کیان تهدید کرده بود اگر کارش زود درست نشود به ایران بر میگردد ، برای او زنگ خطر
بود .
به احساساتی بودن دختران شک نداشت . اینکه بعد از این همه تالش دوباره به سر خانه ی
اولش باز گردد او را دیوانه
میکرد . بهار بیشتر با پدر بزرگش خوش میگذراند . میدانست در این کم توجهی، کمی تا قسمتی
آرمان هم مقصر است .
پدری که بهار را به چشم دختر بهرام میدید و ازوقتی توجه او را به بهار دیده بود با بهار سرد
برخورد میکرد ، بهار را
بیشتر از او و پدرش دور میکرد . دوریی که رضایت پدرش را در بر داشت و سوختن او را .
از وقتی الهه مرد ، خیلی چیزها درون پدرش تغییر کرد . باور اینکه پدرش، بهار و بهرام را مسبب
مرگ خواهرش بداند
و از او بخواهد از بهار فاصله بگیرد سخت بود .
واقعا سرنوشت این دختر چرااین همه در هم پیچیده و مزخرف بود
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨خدایا
🌙بہ حرمت این شبهاے معنوی
✨عزیزانم را در بهترین
🌙و زیباترین و پرآرامش ترین
✨مسیر زندگیشان قرارده!
🌙مسیرے ڪه
✨خوشبختے و آرامش
🌙و خوشحالے قلبے را
✨در لحظہ لحظه
🌙زندگیشان بچشند..
شبتون بخیر 🌙
@kadbanoiranii
🌙بہ حرمت این شبهاے معنوی
✨عزیزانم را در بهترین
🌙و زیباترین و پرآرامش ترین
✨مسیر زندگیشان قرارده!
🌙مسیرے ڪه
✨خوشبختے و آرامش
🌙و خوشحالے قلبے را
✨در لحظہ لحظه
🌙زندگیشان بچشند..
شبتون بخیر 🌙
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم
✨با توکل به اسم اعظمت یاالله
🌸خدایا بزرگ و توانا تویی
✨رحیم و رئوف و یکتا تویی
🌸پر از مهری و بخشش و مغفرت
✨که ما قطره هستیم و دریا تویی
🌸الهی به امید لطف و کرم تو
✨روز و هفته مان را شروع می کنیم
@kadbanoiranii
💐🦋💐
✨با توکل به اسم اعظمت یاالله
🌸خدایا بزرگ و توانا تویی
✨رحیم و رئوف و یکتا تویی
🌸پر از مهری و بخشش و مغفرت
✨که ما قطره هستیم و دریا تویی
🌸الهی به امید لطف و کرم تو
✨روز و هفته مان را شروع می کنیم
@kadbanoiranii
💐🦋💐
#جوجه_کباب
جوجه کباب با سرخ کن بدون روغن
جوجه بدون منقل! مگه داریم؟
اونم اینقدر لذیذ😍😍😍
با هزینه یک سیخ جوجه کباب یه رستوران خیلی معمولی 😎 میتونی تو خونه چهارسیخ جوجه اونم با بهترین طعم داشته باشی
مواد لازم:
دوازده عدد فیله مرغ
ادویهها: پاپریکا، پودر سیر، زنجفیل، نمک و فلفل، جعفری خشک
آب لیمو ترش و روغن زیتون
.
سس👇
یک قاشق غذاخوری مایونز
یک نوک قاشق سس فلفل و یا سس کچاپ
یه نوک قاشق عسل
پول بیبر
آب نیمی از لیمو ترش
یک قاشق جعفری خشک
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
جوجه کباب با سرخ کن بدون روغن
جوجه بدون منقل! مگه داریم؟
اونم اینقدر لذیذ😍😍😍
با هزینه یک سیخ جوجه کباب یه رستوران خیلی معمولی 😎 میتونی تو خونه چهارسیخ جوجه اونم با بهترین طعم داشته باشی
مواد لازم:
دوازده عدد فیله مرغ
ادویهها: پاپریکا، پودر سیر، زنجفیل، نمک و فلفل، جعفری خشک
آب لیمو ترش و روغن زیتون
.
سس👇
یک قاشق غذاخوری مایونز
یک نوک قاشق سس فلفل و یا سس کچاپ
یه نوک قاشق عسل
پول بیبر
آب نیمی از لیمو ترش
یک قاشق جعفری خشک
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#جوجه_کباب
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#جوجه_کباب
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#جوجه کباب
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#جوجه کباب
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#حلوای_تخم_مرغی
تخم مرغ 1 عدد
آرد سفید 1 پیمانه
روغن کنجد و یا مایع نصف پیمانه
پودر نارگیل مرغوب و چرب1 قاشق غذاخوری
برای عطر بیشتر میتونین از کمی پودر هل و یا گلاب و زعفرون هم استفاده کنین
مواد شربت
شکر 1 پیمانه
آب 1 پیمانه
اسانس دلخواه مثل گلاب ، هل
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
تخم مرغ 1 عدد
آرد سفید 1 پیمانه
روغن کنجد و یا مایع نصف پیمانه
پودر نارگیل مرغوب و چرب1 قاشق غذاخوری
برای عطر بیشتر میتونین از کمی پودر هل و یا گلاب و زعفرون هم استفاده کنین
مواد شربت
شکر 1 پیمانه
آب 1 پیمانه
اسانس دلخواه مثل گلاب ، هل
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#ناهار_یا_شام جالب و خوشمزه.
مواد اولیه
مواد
1 لیوان آب شیر
1 لیوان آب
2قاشقخمیر مایه
1 تخم مرغ (روی زرده)
3 قاشق غذاخوری روغن نباتی
1 قاشق چایخوری نمک
به اندازه آرد
برای ملات داخلی
250 گرم گوشت گاو
1 پیاز متوسط
3-4 فلفل چیلی
جعفری
نصف لیوان چای روغن
2 گوجه فرنگی رنده شده
فلفل قرمز
فلفل سیاه
نمک
آماده سازی
بیایید خمیر را ورز داده و تخمیر کنیم ، مواد را برای پر کردن مخلوط کرده ، سبزیجات را خیلی ریز خرد کرده ، خمیر را با وردنه و آرد بغلتیم ، حلقه هایی را به شکل بشقاب پهن کرده و داخل پر کرده قرار دهیم ، لبه ها را همانطور که در ویدئو نشان داده شده است ، درست کنیم
امیدوارم درست کنید و لذت ببرید کنار خانواده خوشتون بیاد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#ناهار_یا_شام جالب و خوشمزه.
مواد اولیه
مواد
1 لیوان آب شیر
1 لیوان آب
2قاشقخمیر مایه
1 تخم مرغ (روی زرده)
3 قاشق غذاخوری روغن نباتی
1 قاشق چایخوری نمک
به اندازه آرد
برای ملات داخلی
250 گرم گوشت گاو
1 پیاز متوسط
3-4 فلفل چیلی
جعفری
نصف لیوان چای روغن
2 گوجه فرنگی رنده شده
فلفل قرمز
فلفل سیاه
نمک
آماده سازی
بیایید خمیر را ورز داده و تخمیر کنیم ، مواد را برای پر کردن مخلوط کرده ، سبزیجات را خیلی ریز خرد کرده ، خمیر را با وردنه و آرد بغلتیم ، حلقه هایی را به شکل بشقاب پهن کرده و داخل پر کرده قرار دهیم ، لبه ها را همانطور که در ویدئو نشان داده شده است ، درست کنیم
امیدوارم درست کنید و لذت ببرید کنار خانواده خوشتون بیاد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#دسر_پاناکوتا_فانتزی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#دسر_پاناکوتا_فانتزی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیوکووانگ
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#کیوکووانگ
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#دونات_بدون_روغن
مواد لازم:
آب گرم 2 لیوان معادل 400 میلی لیتر
نمک 1 ق چ خ
شکر 1 ق غ خ
ارد 4.5 لیوان معادل 505 گرم
1 بسته مخمر فوری
طرز تهیه:
ابتدا ارد نمک شکر و مخمر فوری را باهم مخلوط می کنیم. سپس اب را کم کم اضافه کرده و با دست مخلوط میکنیم تا جایی که خمیر جمع بشه و بدست نچسبه اب را اضافه می کنیم. وقتی خمیر کامل جمع شد روی ظرف را سلفون و پارچه کشیده و در جای گرم 1 ساعت استراحت میدیم تا حجم خمیر 2 برابر بشه. بعد به ارومی پف خمیر را گرفته و خمیر را به 12 قسمت مساوی تقسیم کنید و گرد کنید و روی کاغذ روغنی هر قسمت را قرار داده و یکم با دست باز کنید.(خیلی نباید پهن کنید خمیر رو) و وسط خمیر را یه دایره کوچک برش بدین با درب نوشابه مثلا. مجددا روی خمیر پارچه انداخته و 15-20 دقیقه بهش استراحت مجدد میدیم تا دوباره خمیر پف کنه. بعد از استراحت دوم خمیرها را داخل روغن داغ با حرارت متوسط سرخ میکنیم تا مغز خمیر هم پخته بشه و بعد روی دستمال اشپزخانه گذاشته تا روغن اضافی جذب کاغذ بشه. این نان یا دونات را میتونین با کره مربا پنیر نوتلا و ... به عناون صبحانه و عصرانه نوش جان کنید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
مواد لازم:
آب گرم 2 لیوان معادل 400 میلی لیتر
نمک 1 ق چ خ
شکر 1 ق غ خ
ارد 4.5 لیوان معادل 505 گرم
1 بسته مخمر فوری
طرز تهیه:
ابتدا ارد نمک شکر و مخمر فوری را باهم مخلوط می کنیم. سپس اب را کم کم اضافه کرده و با دست مخلوط میکنیم تا جایی که خمیر جمع بشه و بدست نچسبه اب را اضافه می کنیم. وقتی خمیر کامل جمع شد روی ظرف را سلفون و پارچه کشیده و در جای گرم 1 ساعت استراحت میدیم تا حجم خمیر 2 برابر بشه. بعد به ارومی پف خمیر را گرفته و خمیر را به 12 قسمت مساوی تقسیم کنید و گرد کنید و روی کاغذ روغنی هر قسمت را قرار داده و یکم با دست باز کنید.(خیلی نباید پهن کنید خمیر رو) و وسط خمیر را یه دایره کوچک برش بدین با درب نوشابه مثلا. مجددا روی خمیر پارچه انداخته و 15-20 دقیقه بهش استراحت مجدد میدیم تا دوباره خمیر پف کنه. بعد از استراحت دوم خمیرها را داخل روغن داغ با حرارت متوسط سرخ میکنیم تا مغز خمیر هم پخته بشه و بعد روی دستمال اشپزخانه گذاشته تا روغن اضافی جذب کاغذ بشه. این نان یا دونات را میتونین با کره مربا پنیر نوتلا و ... به عناون صبحانه و عصرانه نوش جان کنید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#دونات_بدون_روغن
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#دونات_بدون_روغن
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#کیک_پاستا
روی گاز و شعله پخش کن هم میتوانید این #کیک_پاستا را آماده کنید.
چون احتیاج به مقدار گوشت زیادی داره می تونید از سویا ، چرخکرده ی مرغ و یا ترکیبی از سویا و گوشت استفاده کنید.
مواد گوشتی سلیقه ای هست حتی میتونید قارچ و فلفل دلمه ی ریز خرد شده هم بریزید.
پاستا لوله ای در همه ی فروشگاه ها با مارک ها و قیمت های متفاوت موجود میباشد.
مقدار و نوع پنیر را میتوانید بنابر سلیقه تان تغییر دهید.
قالب مناسب این غذا قالب کمربندی هست اما از قالب های دیگر هم میشه استفاده کرد.
ادویه ها سلیقه ای میباشد من از ادویه ی ایتالیایی(مخصوص پیتزا و پاستا) هم استفاده کردم که در فروشگاه ها موجود است.
من وقتی مواد گوشتی سرد شد در قیف یکبار مصرف ریختم و پاستا هارا پر کردم.
.مواد لازم برای ۶ نفر: (مناسب قالب قطر ۲۵ سانت)
رب گوجه فرنگی ۴ قاشق غذا خوری
پنیر پیتزا رنده شده ۱ لیوان
پنیر پارمیجانو (پارمیزان یا پارمسان) رنده شده ۱/۲ لیوان
آویشن ۱ قاشق چای خوری
سیر ۲ حبه
پیاز ۲ عدد
گوشت چرخ کرده ۵۰۰ گرم
پاستا لوله ای ۴۰۰ گرم(یک بسته)
طرز تهیه:
۱. پیاز و سیر را ریز خرد کنید و با مقداری روغن تفت دهید تا نرم شوند ، گوشت چرخ کرده را اضافه کنید و تفت دهید تا رنگ گوشت تغییر کند.
۲. سپس آویشن ، نمک ، فلفل و رب گوجه فرنگی اضافه کنید و تفت دهید تا مایه گوشت آماده شود.
۳. پاستا را با توجه به دستور روی بسته بندی بپزید و آبکشی کنید.(حدود ۱۱ دقیقه با کمی نمک بجوشانید)
۴. و پاستاها را به صورت عمودی داخل قالب و در کنار هم قرار دهید.(کف و دیواره های قالب را خوب چرب کنید)
۵. سپس گوشت چرخ کرده را در پاستاها بریزید.(با قاشق مربا خوری یا با قیف)
۶. پنیر پارمزان و پنیر پیتزا را مخلوط کنید و روی مایه گوشت را با پنیر بپوشانید سپس داخل فر با دمای 180 درجه سانتیگراد قرار دهید.
۷. پس از اینکه پنیر ذوب شد(۱۵ الی ۲۰ دقیقه) از فر خارج کنید و به صورت کیک سرو نمایید(میتوانید چند دقیقه بالای فر را روشن کنید تا روی پنیر طلایی شود
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
روی گاز و شعله پخش کن هم میتوانید این #کیک_پاستا را آماده کنید.
چون احتیاج به مقدار گوشت زیادی داره می تونید از سویا ، چرخکرده ی مرغ و یا ترکیبی از سویا و گوشت استفاده کنید.
مواد گوشتی سلیقه ای هست حتی میتونید قارچ و فلفل دلمه ی ریز خرد شده هم بریزید.
پاستا لوله ای در همه ی فروشگاه ها با مارک ها و قیمت های متفاوت موجود میباشد.
مقدار و نوع پنیر را میتوانید بنابر سلیقه تان تغییر دهید.
قالب مناسب این غذا قالب کمربندی هست اما از قالب های دیگر هم میشه استفاده کرد.
ادویه ها سلیقه ای میباشد من از ادویه ی ایتالیایی(مخصوص پیتزا و پاستا) هم استفاده کردم که در فروشگاه ها موجود است.
من وقتی مواد گوشتی سرد شد در قیف یکبار مصرف ریختم و پاستا هارا پر کردم.
.مواد لازم برای ۶ نفر: (مناسب قالب قطر ۲۵ سانت)
رب گوجه فرنگی ۴ قاشق غذا خوری
پنیر پیتزا رنده شده ۱ لیوان
پنیر پارمیجانو (پارمیزان یا پارمسان) رنده شده ۱/۲ لیوان
آویشن ۱ قاشق چای خوری
سیر ۲ حبه
پیاز ۲ عدد
گوشت چرخ کرده ۵۰۰ گرم
پاستا لوله ای ۴۰۰ گرم(یک بسته)
طرز تهیه:
۱. پیاز و سیر را ریز خرد کنید و با مقداری روغن تفت دهید تا نرم شوند ، گوشت چرخ کرده را اضافه کنید و تفت دهید تا رنگ گوشت تغییر کند.
۲. سپس آویشن ، نمک ، فلفل و رب گوجه فرنگی اضافه کنید و تفت دهید تا مایه گوشت آماده شود.
۳. پاستا را با توجه به دستور روی بسته بندی بپزید و آبکشی کنید.(حدود ۱۱ دقیقه با کمی نمک بجوشانید)
۴. و پاستاها را به صورت عمودی داخل قالب و در کنار هم قرار دهید.(کف و دیواره های قالب را خوب چرب کنید)
۵. سپس گوشت چرخ کرده را در پاستاها بریزید.(با قاشق مربا خوری یا با قیف)
۶. پنیر پارمزان و پنیر پیتزا را مخلوط کنید و روی مایه گوشت را با پنیر بپوشانید سپس داخل فر با دمای 180 درجه سانتیگراد قرار دهید.
۷. پس از اینکه پنیر ذوب شد(۱۵ الی ۲۰ دقیقه) از فر خارج کنید و به صورت کیک سرو نمایید(میتوانید چند دقیقه بالای فر را روشن کنید تا روی پنیر طلایی شود
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪