#رولت_گوشت_و_مرغ
مواد لازم برای رولت گوشت و مرغ سیصد گرم گوشت چرخ کرده سیصد گرم مرغ چرخ شده یک مشت جعفری خرد شده یک مشت گردوی ریز خرد شده
یک مشت زرشک شسته شده و خشک شده پیاز دو عدد بزرگ نمک و فلفل و زرد چوبه ب مقدار لازم آرد سوخاری ب مقدار لازم
گوشت چرخ کرده و مرغ چرخ را هر کدام جدا گانه در کاسه ریخته و به هر کدام جدا گانه پیاز رنده شده( کمی فقط کمی آب پیاز گرفته شود) نمک و فلفل و زرد چوبه و ارد سوخاری اضافه شود. ارد سوخاری رو میتونید ب حدی اضافه کنید ک مواد از حالت نرم و شل بودن خارج بشه و بتونید توی دست راحت گلولش کنید و فرم بهش بدید.
یک پلاستیک فریزر را از هم باز کرده و گوشت چرخ کرده را روی آن گذاشته و مجدد یک پلاستیک دیگر هم روی آن گذاشته و گوشت را بین آن صاف و یکدست کرده و ترک ها را کاملا بگیرید . مرغ چرخ شده را هم به همین صورت بین پلاستیک پهن کنید ( برای من برای مرغ چرخ شده چهار ق غ ارد سوخاری و برای گوشت دو ق غ ارد سوخاری مصرف شد)
خب حالا لایه پلاستیک روی مرغ و گوشت چرخ کرده رو برداشته و مواد گوشت رو روی مواد مرغ گذاشته و بعد زرشک و گردو و جعفری خرد شده را روی آن ریخته و خیلی ارام رول کنید ( با حوصله منظم و مرتب و تمام ترک ها هم بگیرید😊) رول من یکم بزرگ شد ضخامت هر رول دومیل باشه هر چقد باریک تر و کوچک تر باشه راحت تر میتونید بلند کنید و توی تابه بزارید اندازه ده پانزده در بیست عالیه.
با روغن خییییلی کم همه اطراف رولت رو سرخ کنید. بعد از سرخ شدن مقداری پیاز خلالی و هویج و چند تیکه فلفل دلمه ( قرمز) رو کنارش ریخته تا با همون روغن تفت بخوره یکم نمک و فلفل و زرد چوبه به مواد اضافه کرده دو ق غ رب گوجه و چنتا دو نه گوجه سبز( یا الوبخارا) البته اگه داشتید و سه عدد گوجه رو خرد کرده با نصف استکان اب درون مواد ریخته.
حالا درب تابه رو ببنید به مدت چهل دقیقه با حرا رت متوسط و هر ربع ساعت رولت رو برگردونید تا همه قسمت ها مزه دار و سرخ شوند. من پنج دقیقه اخر دو ورقه پنیر گودا و پنیر پستو مارک کاله رو رکی رولت گذاشتم. مزه خوبی ب رولت میده البته دلخواهه میتونید کمی پنیر پیتزا روش بریزید. پنیر سبز رنگ پنیر پستو هست و طعم ریهون میده.
نکته : حتما لایه بیرونی مرغ باشه و لایه داخلی گوشت باشه چون اگه لایه بیرونی گوشت باشه ممکنه وابره.
پیشنهاد میکنم این غذای خوشمزه رو برای افطار امروز درست کرده لذت ببرید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
مواد لازم برای رولت گوشت و مرغ سیصد گرم گوشت چرخ کرده سیصد گرم مرغ چرخ شده یک مشت جعفری خرد شده یک مشت گردوی ریز خرد شده
یک مشت زرشک شسته شده و خشک شده پیاز دو عدد بزرگ نمک و فلفل و زرد چوبه ب مقدار لازم آرد سوخاری ب مقدار لازم
گوشت چرخ کرده و مرغ چرخ را هر کدام جدا گانه در کاسه ریخته و به هر کدام جدا گانه پیاز رنده شده( کمی فقط کمی آب پیاز گرفته شود) نمک و فلفل و زرد چوبه و ارد سوخاری اضافه شود. ارد سوخاری رو میتونید ب حدی اضافه کنید ک مواد از حالت نرم و شل بودن خارج بشه و بتونید توی دست راحت گلولش کنید و فرم بهش بدید.
یک پلاستیک فریزر را از هم باز کرده و گوشت چرخ کرده را روی آن گذاشته و مجدد یک پلاستیک دیگر هم روی آن گذاشته و گوشت را بین آن صاف و یکدست کرده و ترک ها را کاملا بگیرید . مرغ چرخ شده را هم به همین صورت بین پلاستیک پهن کنید ( برای من برای مرغ چرخ شده چهار ق غ ارد سوخاری و برای گوشت دو ق غ ارد سوخاری مصرف شد)
خب حالا لایه پلاستیک روی مرغ و گوشت چرخ کرده رو برداشته و مواد گوشت رو روی مواد مرغ گذاشته و بعد زرشک و گردو و جعفری خرد شده را روی آن ریخته و خیلی ارام رول کنید ( با حوصله منظم و مرتب و تمام ترک ها هم بگیرید😊) رول من یکم بزرگ شد ضخامت هر رول دومیل باشه هر چقد باریک تر و کوچک تر باشه راحت تر میتونید بلند کنید و توی تابه بزارید اندازه ده پانزده در بیست عالیه.
با روغن خییییلی کم همه اطراف رولت رو سرخ کنید. بعد از سرخ شدن مقداری پیاز خلالی و هویج و چند تیکه فلفل دلمه ( قرمز) رو کنارش ریخته تا با همون روغن تفت بخوره یکم نمک و فلفل و زرد چوبه به مواد اضافه کرده دو ق غ رب گوجه و چنتا دو نه گوجه سبز( یا الوبخارا) البته اگه داشتید و سه عدد گوجه رو خرد کرده با نصف استکان اب درون مواد ریخته.
حالا درب تابه رو ببنید به مدت چهل دقیقه با حرا رت متوسط و هر ربع ساعت رولت رو برگردونید تا همه قسمت ها مزه دار و سرخ شوند. من پنج دقیقه اخر دو ورقه پنیر گودا و پنیر پستو مارک کاله رو رکی رولت گذاشتم. مزه خوبی ب رولت میده البته دلخواهه میتونید کمی پنیر پیتزا روش بریزید. پنیر سبز رنگ پنیر پستو هست و طعم ریهون میده.
نکته : حتما لایه بیرونی مرغ باشه و لایه داخلی گوشت باشه چون اگه لایه بیرونی گوشت باشه ممکنه وابره.
پیشنهاد میکنم این غذای خوشمزه رو برای افطار امروز درست کرده لذت ببرید.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#رولت_گوشت_مرغ
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#رولت_گوشت_مرغ
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کیک_گوشت
در کاسه ای 2و1/2پیمانه آرد را به همراه 3 قاشق چایخوری بیکینگ پودر و نصف قاشق چایخوری نمک مخلوط و سه بار الک کنید
4 عدد تخم مرغ را در ظرف بشکنید و با دور کند همزن کمی بزنید تا از لختگی در بیاد.
سپس 1 لیوان روغن مایع اضافه و با دور تند حدود یک دقیقه بزنید.
بعد 1 لیوان ماست ترجیحا سفت اضافه کنید و دوباره 1 دقیقه با دور تند همزن بزنید تا مایه یکدست شود.
سپس مخلوط آرد را در سه مرحله اضافه و با لیسک مخلوط کنید.
کف ظرف مخصوص فر را چرب کنید و نیمی از مایه کیک را کف ظرف پهن کرده و مایه گوشتی را روی آن پخش کنید و بعد دوباره باقی مانده مایه کیک را روی مایه گوشتی ریخته و صاف کنید.
و بعد به دلخواه روی آن را تزیین کنید(من با کچاپ روی کیک گوشت را تزیین کردم)
ظرف را برای مدت 1 ساعت در فر قرار دهید یا تا زمانی که خلال دندان تمیز از داخل کیک در بیاید.
.
این مقدار مناسب قالب مستطیل 20*30سانت یا گرد با قطر 24 یا 25 سانت هست
همه مواد باید به دمای محیط رسیده باشند
میتونید مقداری پنیر پیتزا روی مایه گوشتی بریزید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇join
@kadbanoiranii
در کاسه ای 2و1/2پیمانه آرد را به همراه 3 قاشق چایخوری بیکینگ پودر و نصف قاشق چایخوری نمک مخلوط و سه بار الک کنید
4 عدد تخم مرغ را در ظرف بشکنید و با دور کند همزن کمی بزنید تا از لختگی در بیاد.
سپس 1 لیوان روغن مایع اضافه و با دور تند حدود یک دقیقه بزنید.
بعد 1 لیوان ماست ترجیحا سفت اضافه کنید و دوباره 1 دقیقه با دور تند همزن بزنید تا مایه یکدست شود.
سپس مخلوط آرد را در سه مرحله اضافه و با لیسک مخلوط کنید.
کف ظرف مخصوص فر را چرب کنید و نیمی از مایه کیک را کف ظرف پهن کرده و مایه گوشتی را روی آن پخش کنید و بعد دوباره باقی مانده مایه کیک را روی مایه گوشتی ریخته و صاف کنید.
و بعد به دلخواه روی آن را تزیین کنید(من با کچاپ روی کیک گوشت را تزیین کردم)
ظرف را برای مدت 1 ساعت در فر قرار دهید یا تا زمانی که خلال دندان تمیز از داخل کیک در بیاید.
.
این مقدار مناسب قالب مستطیل 20*30سانت یا گرد با قطر 24 یا 25 سانت هست
همه مواد باید به دمای محیط رسیده باشند
میتونید مقداری پنیر پیتزا روی مایه گوشتی بریزید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇join
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#سمبوسه آبادان
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#سمبوسه آبادان
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کیک_وانیلی_با_ژله
ابتدا يك بسته پودر كيك وانيلي ( آماده) طبق دستور روي جعبه در قالب كمربندي ريخته و بعداز پخت وقتي كمي خنك شد پف روي كيك را با دست به آ رامي خوابانيده تا سطح بالايي آن صاف شود و سپس در يخچال گذاشته تا خوب سرد شود.اكنون طبق ويدئو با ني درشت آنرا سوراخ كرده سعي كنيد كه ني به كف قالب يا ته كيك نرسد.
يك عدد ژله را آماده و نیم بند كنيد و درون سوراخها بريزيد و در يخچال گذاشته تا ببندد و دوباره با مابقي ژله نيم بند اين كار را تكرار كنيد و در يخچال بذاريد.
يك عدد ژله ديگر را مجددأ آماده و طبق ويدئو كامل روي سطح آن بريزيد و بذاريد در يخچال تا خوب بسته شود.
در آخر يك و نيم ق غ پودر ژلاتين را با نصف ليوان شير مخلوط و روي بخاركتري گذاشته تا خوب شفاف شود و كنار بذاريد تا سرد شود در اين فاصله يك عدد خامه صورتي صبحانه و يك عدد پنير ماسكارپونه و نصف ليوان پودر شكر ( الك شده) و نصف قوطي شير عسلي را همه با هم با همزن خوب بزنيد تا صاف و يكدست شود و به آن ژلاتين سرد شده اضافه و خوب هم بزنيد و روي ژله بريزيد و تزئين كنيد و در يخچال بذاريد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
@kadbanoiranii
ابتدا يك بسته پودر كيك وانيلي ( آماده) طبق دستور روي جعبه در قالب كمربندي ريخته و بعداز پخت وقتي كمي خنك شد پف روي كيك را با دست به آ رامي خوابانيده تا سطح بالايي آن صاف شود و سپس در يخچال گذاشته تا خوب سرد شود.اكنون طبق ويدئو با ني درشت آنرا سوراخ كرده سعي كنيد كه ني به كف قالب يا ته كيك نرسد.
يك عدد ژله را آماده و نیم بند كنيد و درون سوراخها بريزيد و در يخچال گذاشته تا ببندد و دوباره با مابقي ژله نيم بند اين كار را تكرار كنيد و در يخچال بذاريد.
يك عدد ژله ديگر را مجددأ آماده و طبق ويدئو كامل روي سطح آن بريزيد و بذاريد در يخچال تا خوب بسته شود.
در آخر يك و نيم ق غ پودر ژلاتين را با نصف ليوان شير مخلوط و روي بخاركتري گذاشته تا خوب شفاف شود و كنار بذاريد تا سرد شود در اين فاصله يك عدد خامه صورتي صبحانه و يك عدد پنير ماسكارپونه و نصف ليوان پودر شكر ( الك شده) و نصف قوطي شير عسلي را همه با هم با همزن خوب بزنيد تا صاف و يكدست شود و به آن ژلاتين سرد شده اضافه و خوب هم بزنيد و روي ژله بريزيد و تزئين كنيد و در يخچال بذاريد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دسر_موزاییکی یا همون #شوکوبیس فوق العاده خوشمزه در عین حال ساده که نیاز به فر نداره🤌🏻
کلا درست کردن این دسر خیلی راحته، تنها چیزی که نیازه اینه که شکلات رو ذوب کنید و خامه رو گرم کنید همین😉
بیسکوییت لوتوس به مقدار لازم
خامه صبحانه ۱۵۰ گرم
کره ۳۰ گرم
شکلات تلخ ۱۰۰ گرم
شکلات شیرین ۱۰۰ گرم
کرم لوتوس برای تزیین
بیسکوییت رو با توجه به سلیقه خودتون میتونید انتخاب کنید که من از بیسکوییت لوتوس استفاده کردم.
بیسکویت زیاد ریز و یا پودری نکنید.
به سلیقهو ذائقه خودتون میتونید شکلات شیرین یا تلخ استفاده کنید که من نصف شکلات تلخ و نصف شکلات شیرین استفاده کردم.
کیک موزاییکی حداقل هشت ساعت باید داخل یخچال بمونه تا سفت و قابل برش بشه.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
کلا درست کردن این دسر خیلی راحته، تنها چیزی که نیازه اینه که شکلات رو ذوب کنید و خامه رو گرم کنید همین😉
بیسکوییت لوتوس به مقدار لازم
خامه صبحانه ۱۵۰ گرم
کره ۳۰ گرم
شکلات تلخ ۱۰۰ گرم
شکلات شیرین ۱۰۰ گرم
کرم لوتوس برای تزیین
بیسکوییت رو با توجه به سلیقه خودتون میتونید انتخاب کنید که من از بیسکوییت لوتوس استفاده کردم.
بیسکویت زیاد ریز و یا پودری نکنید.
به سلیقهو ذائقه خودتون میتونید شکلات شیرین یا تلخ استفاده کنید که من نصف شکلات تلخ و نصف شکلات شیرین استفاده کردم.
کیک موزاییکی حداقل هشت ساعت باید داخل یخچال بمونه تا سفت و قابل برش بشه.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تهچین_طبری
مواد لازم: 🍗🧅🍽
مرغ پخته تکه شده
۱ عدد پیاز درشت
ادویه: زردچوبه، فلفل سیاه، زیره، نمک
رب انار و آلو به هر میزانی که شما دوست دارین
نصف پیمانه آب مرغ
۲،۵ پیمانه برنج
۱ پیمانه سبزی پلویی(تره، شوید، گشنیز،جعفری، سیر تازه و پیازچه)
پارت اول ✅🌹
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
مواد لازم: 🍗🧅🍽
مرغ پخته تکه شده
۱ عدد پیاز درشت
ادویه: زردچوبه، فلفل سیاه، زیره، نمک
رب انار و آلو به هر میزانی که شما دوست دارین
نصف پیمانه آب مرغ
۲،۵ پیمانه برنج
۱ پیمانه سبزی پلویی(تره، شوید، گشنیز،جعفری، سیر تازه و پیازچه)
پارت اول ✅🌹
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
#مایه_تهچین:
۲ عدد زرده و۱ عدد تخم مرغ کامل
۲ ق غ ماست
۱ ق غ گلاب
کمی کره آب شده
محلول زعفران
۲/۳ از برنج آبکش شده
.
.
مواد لازم طبخ مرغ:
۱ عدد پیاز کوچک
۱ حبه سیر
برگ بو وچوب دارچین
نمکو فلفل سیاه
پارت دوم✅✅🌹
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#مایه_تهچین:
۲ عدد زرده و۱ عدد تخم مرغ کامل
۲ ق غ ماست
۱ ق غ گلاب
کمی کره آب شده
محلول زعفران
۲/۳ از برنج آبکش شده
.
.
مواد لازم طبخ مرغ:
۱ عدد پیاز کوچک
۱ حبه سیر
برگ بو وچوب دارچین
نمکو فلفل سیاه
پارت دوم✅✅🌹
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#الویه
#غذای_نونی
#غذا_با_مرغ
با این روش دیگه تند تند الویه درست میکنی!✌🏼
۱ عدد سینه مرغ درشت، ۱ عدد پیاز، ۲ حبه سیر کوچک و برگبو، زردچوبه و فلفل سیاه ونمک، ۱ عدد هویج بزرگ، ۲ عدد سیبزمینی بزرگ، ۱ پیمانه نخودسبز
۲ عدد تخممرغ، ۱ پیمانه خیارشور، ۱ پیمانه مایونز، ۱ ق م سس خردل، ۲ ق غ ماست یونانی یا ۱ ق غ خامه، کمی آب لیموترش، ۴ شاخه پیازچه کوچک، ۱ دسته جعفری
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#غذای_نونی
#غذا_با_مرغ
با این روش دیگه تند تند الویه درست میکنی!✌🏼
۱ عدد سینه مرغ درشت، ۱ عدد پیاز، ۲ حبه سیر کوچک و برگبو، زردچوبه و فلفل سیاه ونمک، ۱ عدد هویج بزرگ، ۲ عدد سیبزمینی بزرگ، ۱ پیمانه نخودسبز
۲ عدد تخممرغ، ۱ پیمانه خیارشور، ۱ پیمانه مایونز، ۱ ق م سس خردل، ۲ ق غ ماست یونانی یا ۱ ق غ خامه، کمی آب لیموترش، ۴ شاخه پیازچه کوچک، ۱ دسته جعفری
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
✾࿐༅༅࿐✾
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 136
+بله مقصر بودی
_عجب رویی داری تو
خواستم جوابشو بدم که باصدای پرستار جفتمون برگشتیم سمت در
_خانوم ملکی این اقا همراه شما هستند؟
عه ادریان بود
از جام بلند شدمو با لبخندی تایید کردم پرستارم غرغر کنان گفت
_ماشالله همه ی مردای دورتم یه تختشون کمه
نیمچه لبخندی زدم خبر نداری مرد کنارم دست همه دیوونه هارو از پشت بسته بس که
شیرین عقله
ادریان اول نگاهی به رادمان کرد و بعد به المانی گفت
_شهرزاد دیوانه شدم تا پیدات کردم اینجا هیچکس زبون منو نمیفهمه هرچیم که بهت زنگ
زدم جواب ندادی
اومدم جوابشو بدم که رادمان با حرص سمتم چرخید و گفت
+چجوری به این زردک زنگ زدی که بیاد؟مگه من با تو حرف نزدم؟
-هوف رادمان چه گیری میدی تو حالا بیاد چیکار میشه مگه؟
پشت چشمی برای چهرهی حرصیش نازک کردم که ادریان گفت چیزی شده شهرزاد؟
یه لبخند کوچولو زدم و نهای گفتم.
ادریان رفت سمت رادمان و بهش سلام کرد ولی خب رادمان المانی بلد نبود!
رادمان با اخمای توهم رفته گفت:این چی بلغور میکنه شهرزاد؟
-داره بهت سلام میکنه.
ابرویی بالا انداخت و سری تکون داد که انگار ادریان خوشش نیومد.
لبشو کج کرد و روی صندلی کنار تختم نشست.
رادمان هم روی صندلی اونطرف تختم نشست.
دستامو تو هم گره دادم و رو به ادریان گفتم:چه خبر؟ کارت به کجا رسید؟
+فعلا میگذره! یکم دوندگی داره تا جور شه.
سری تکون دادم که رادمان پا برهنه پرید وسط حرفمون و یه ارنجشو تکیه داد به تختم و
گفت:چی میگین شما؟ یه جوری بگین منم بفهمم.
خیلی سریع ری اکشن نشون دادم و توی صورتش گفتم:فضولی؟
با پررویی سری به معنی آره تکون داد که حرصی نفسمو فوت کردم بیرون.
من نمیفهمم خصومت رادمان با ادریان چیه؟
نمیدونم چقدر با ادریان فک زده بودم و چقدرم رادمان به جونم غر زد.
پرستار دیگه ای با خوشرویی اومد سمت تختم و بعد چک کردن ُس ُرمم که انگار تمومی
نداشت گفت تا چند ساعت دیگه ترخیصم میکنن.
تشکری کردم و لبخند زورکی به رادمان زدم و گفتم:تو از صبح اینجایی برو یکم استراحت
کن.
دست به سینه و با لبخند حرص دراری تکیه زد به صندلیش و گفت:نه عزیزم اصلا خسته
نیستم.
با تعجب نگاهش کردم...عزیزم؟!
سرفه ای کردم و خیره به رادمان نگاه کردم.
مثل خودم خیره نگاهم کرد انگار که مسابقه زل زدن داشته باشیم.
شونه ای بالا انداخت و سوالی نگاهم کرد.
مثلا میخواست بگه چیه!
+نمیخوای تشریف مبارکتو ببری؟
لبشو کج کرد و ادامو دراورد و بعد از اینکه مسخره بازیش تموم شد گفت:متاسفانه بخاطر
ماشینم و اینکه تو مقصری و فعال به گردن من امانتی مجبورم تورو تحمل کنم...حالا عالوه
بر تو مجبور شدم اون زردکم تحمل کنم!
با حرص گفتم:که تحمل کنی اره؟
+معلومه که اره.
-میتونی تحمل نکنی! من که در نمیرم...اصلا میتونی توی این اتاق نباشی...برو بیرون
منتظر باش.
خودشو قشنگ روی صندلی پخش کرد و با شیطنت ابرویی بالا انداخت و گفت:نوچ! اینجا
راحت ترم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 136
+بله مقصر بودی
_عجب رویی داری تو
خواستم جوابشو بدم که باصدای پرستار جفتمون برگشتیم سمت در
_خانوم ملکی این اقا همراه شما هستند؟
عه ادریان بود
از جام بلند شدمو با لبخندی تایید کردم پرستارم غرغر کنان گفت
_ماشالله همه ی مردای دورتم یه تختشون کمه
نیمچه لبخندی زدم خبر نداری مرد کنارم دست همه دیوونه هارو از پشت بسته بس که
شیرین عقله
ادریان اول نگاهی به رادمان کرد و بعد به المانی گفت
_شهرزاد دیوانه شدم تا پیدات کردم اینجا هیچکس زبون منو نمیفهمه هرچیم که بهت زنگ
زدم جواب ندادی
اومدم جوابشو بدم که رادمان با حرص سمتم چرخید و گفت
+چجوری به این زردک زنگ زدی که بیاد؟مگه من با تو حرف نزدم؟
-هوف رادمان چه گیری میدی تو حالا بیاد چیکار میشه مگه؟
پشت چشمی برای چهرهی حرصیش نازک کردم که ادریان گفت چیزی شده شهرزاد؟
یه لبخند کوچولو زدم و نهای گفتم.
ادریان رفت سمت رادمان و بهش سلام کرد ولی خب رادمان المانی بلد نبود!
رادمان با اخمای توهم رفته گفت:این چی بلغور میکنه شهرزاد؟
-داره بهت سلام میکنه.
ابرویی بالا انداخت و سری تکون داد که انگار ادریان خوشش نیومد.
لبشو کج کرد و روی صندلی کنار تختم نشست.
رادمان هم روی صندلی اونطرف تختم نشست.
دستامو تو هم گره دادم و رو به ادریان گفتم:چه خبر؟ کارت به کجا رسید؟
+فعلا میگذره! یکم دوندگی داره تا جور شه.
سری تکون دادم که رادمان پا برهنه پرید وسط حرفمون و یه ارنجشو تکیه داد به تختم و
گفت:چی میگین شما؟ یه جوری بگین منم بفهمم.
خیلی سریع ری اکشن نشون دادم و توی صورتش گفتم:فضولی؟
با پررویی سری به معنی آره تکون داد که حرصی نفسمو فوت کردم بیرون.
من نمیفهمم خصومت رادمان با ادریان چیه؟
نمیدونم چقدر با ادریان فک زده بودم و چقدرم رادمان به جونم غر زد.
پرستار دیگه ای با خوشرویی اومد سمت تختم و بعد چک کردن ُس ُرمم که انگار تمومی
نداشت گفت تا چند ساعت دیگه ترخیصم میکنن.
تشکری کردم و لبخند زورکی به رادمان زدم و گفتم:تو از صبح اینجایی برو یکم استراحت
کن.
دست به سینه و با لبخند حرص دراری تکیه زد به صندلیش و گفت:نه عزیزم اصلا خسته
نیستم.
با تعجب نگاهش کردم...عزیزم؟!
سرفه ای کردم و خیره به رادمان نگاه کردم.
مثل خودم خیره نگاهم کرد انگار که مسابقه زل زدن داشته باشیم.
شونه ای بالا انداخت و سوالی نگاهم کرد.
مثلا میخواست بگه چیه!
+نمیخوای تشریف مبارکتو ببری؟
لبشو کج کرد و ادامو دراورد و بعد از اینکه مسخره بازیش تموم شد گفت:متاسفانه بخاطر
ماشینم و اینکه تو مقصری و فعال به گردن من امانتی مجبورم تورو تحمل کنم...حالا عالوه
بر تو مجبور شدم اون زردکم تحمل کنم!
با حرص گفتم:که تحمل کنی اره؟
+معلومه که اره.
-میتونی تحمل نکنی! من که در نمیرم...اصلا میتونی توی این اتاق نباشی...برو بیرون
منتظر باش.
خودشو قشنگ روی صندلی پخش کرد و با شیطنت ابرویی بالا انداخت و گفت:نوچ! اینجا
راحت ترم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
✾࿐༅༅࿐✾
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 137
هوفی گفتم و برگشتم سمت ادریان که همچنان مثل خنگا نگاهمون میکرد.
تا دید نگاهش میکنم یکی از کمپوتای روی میز کناریو برداشت و درحالی که سعی میکرد
سرشو باز کنه گفت:از اینا نخوردی هیچی؟
سری به معنی نه تکون دادم که چنگال و برداشت و تیکه اناناسی از توی قوطی بیرون
کشید و اورد سمت دهنم.
لبخند خبیثی زدم و جهت حرص دادن رادمان سرمو بردم جلو و با کندترین حالت ممکن
اناناس و توی دهنم کشیدم.
لبخند کوچیکی به ادریان زدم و زیر چشمی به رادمان نگاه کردم که چقدر اوقاتش تلخ شده
بود.
ادریان نصف لیوان برام ابمیوه جا کرد و درحالی که خودشو میکشید سمتم سعی داشت
ابمیوه رو بگیره سمت دهنم که یهو دست رادمان اومد جلو و ابمیوه رو از دستش کشید.
با تعجب نگاهش کردم که ادریان به آلمانی گفت:چیکار میکنی؟
رادمان با بدخلقی و لحن بامزه ای گفت:من نمیفهمم تو چی چرت و پرت میگی ولی انقدر از
اینا دادی بهش داره میترکه...از صبحم ماشاهلل یه چند کیلویی همینطوری اضافه کرده بسشه
دیگه.
ادریان هم که انگار رفتارای رادمان به مذاقش خوش نیومده بود گفت:چی میگه این شهرزاد؟
رو با رادمان با اخم گفتم:چی میگی تو؟ کلا یه تیکه اناناس خوردم کجاش از صبح دارم
میخورم؟ بعدشم گفتم که چاق نشدم لباسای بیمارستان گشاده!
ابمیوه رو سر کشید و با لحن چاخان کنی گفت:بله استاد شما درست میگین،حالام به این
اخوی آلمانیمون بگو تشریفشو ببره دیگه یه غریبه تو بخش زنان چیکار میکنه؟ خندم گرفته بود از این منطقش!
درحالی که سعی میکردم بهش نخندم که پررو نشه گفتم:اها الان ادریان غریبست نه اینکه تو
با همهی بیمارای اینجا فامیلی و بهشون محرمی واسه همین میگی بره اره؟
با خونسردی سری تکون داد و یه اناناس گذاشت تو دهنش و گفت:دقیقا! حالاهم دکش کن
بره این زردک و...
چشم غره ای بهش رفتم.
ادریان اومد سمتمو و اروم گفت
_مشکل رفیقت چیه شهرزاد انگار حالش خوب نیست؟
لبخند شیطونی اومد رو لبم بدون توجه به رادمانی که چهارچشمی نگاهمون میکرد گفتم
+زیاد به رادمان توجه نکن اون یکم مشکل مغزی داره دست خودش نیست این رفتاراش ما
بادکترش حرف زدیم گفت تو بچگی ضربه روحی بزرگی خورده بخاطر همین الان یه
تختش کمه
وای چهره ادریان دیدنی بود هرلحظه نزدیک بود بترکم از خنده
یهو ادریان برگشت سمت رادمان و بالحن ناراحتی گفت
_طفلک،من نمیدونستم این مشکل و داره
_چی دارید میگید راجب من این چه وضع صحبت کردنه
همچین سگرمه هاشو تو هم کشیده بود که میترسیدی ازش
_شیطونه میگه برو زبان المانی یاد بگیر که اینجوری نیان پشت سرت حرف بزنن و تو
نفهمی
+برو یاد بگیر خب مگه کسی جلوتو گرفته؟
چشم غره ای سمتم پرتاپ کرد که برای جلوگیری از خنده سریع برگشتم و لیوان اب کنار
تختمو برداشتم و سر کشیدم
وای اگه بفهمه راجبش چیا به ادریان گفتم
ریز ریز برای خودم میخندیدم
ادریان پرسید
_ساعت چند مرخص میشی؟اخه پنی خونه تنهاست
+عه کاش میبردیش خونه همسایه...
_کدوم همسایه!!من از کجا بدونم خب
راست میگه دیگه بدبخت
+اشکال نداره پنی بیشتر اوقات خونه تنها بوده
_کاش نمیاوردیش المان میموند بهتر بود
+تو که میدونی چقدر بهش وابستم ادریان...
سرشو تکون داد و دوباره با ناراحتی به رادمان نگاه کرد
یکم سر و صدا سمت دختر جوون زیاد شده بود گردن کشیدم ببینم قضیه چیه
انگار داشت میرفت هعی اونم مرخص شد ولی من نه
ادریان رفت سمت رادمان
بانگاهم دنبالش کردم
دستاشو گذاشت رو صندلی رادمان و خودشو خم کرد سمتش
رادمانم با این حرکت ادریان به عقب خم شد و با تعجب نگاهش کرد
_چته زردک واسه چی همچین میکنی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 137
هوفی گفتم و برگشتم سمت ادریان که همچنان مثل خنگا نگاهمون میکرد.
تا دید نگاهش میکنم یکی از کمپوتای روی میز کناریو برداشت و درحالی که سعی میکرد
سرشو باز کنه گفت:از اینا نخوردی هیچی؟
سری به معنی نه تکون دادم که چنگال و برداشت و تیکه اناناسی از توی قوطی بیرون
کشید و اورد سمت دهنم.
لبخند خبیثی زدم و جهت حرص دادن رادمان سرمو بردم جلو و با کندترین حالت ممکن
اناناس و توی دهنم کشیدم.
لبخند کوچیکی به ادریان زدم و زیر چشمی به رادمان نگاه کردم که چقدر اوقاتش تلخ شده
بود.
ادریان نصف لیوان برام ابمیوه جا کرد و درحالی که خودشو میکشید سمتم سعی داشت
ابمیوه رو بگیره سمت دهنم که یهو دست رادمان اومد جلو و ابمیوه رو از دستش کشید.
با تعجب نگاهش کردم که ادریان به آلمانی گفت:چیکار میکنی؟
رادمان با بدخلقی و لحن بامزه ای گفت:من نمیفهمم تو چی چرت و پرت میگی ولی انقدر از
اینا دادی بهش داره میترکه...از صبحم ماشاهلل یه چند کیلویی همینطوری اضافه کرده بسشه
دیگه.
ادریان هم که انگار رفتارای رادمان به مذاقش خوش نیومده بود گفت:چی میگه این شهرزاد؟
رو با رادمان با اخم گفتم:چی میگی تو؟ کلا یه تیکه اناناس خوردم کجاش از صبح دارم
میخورم؟ بعدشم گفتم که چاق نشدم لباسای بیمارستان گشاده!
ابمیوه رو سر کشید و با لحن چاخان کنی گفت:بله استاد شما درست میگین،حالام به این
اخوی آلمانیمون بگو تشریفشو ببره دیگه یه غریبه تو بخش زنان چیکار میکنه؟ خندم گرفته بود از این منطقش!
درحالی که سعی میکردم بهش نخندم که پررو نشه گفتم:اها الان ادریان غریبست نه اینکه تو
با همهی بیمارای اینجا فامیلی و بهشون محرمی واسه همین میگی بره اره؟
با خونسردی سری تکون داد و یه اناناس گذاشت تو دهنش و گفت:دقیقا! حالاهم دکش کن
بره این زردک و...
چشم غره ای بهش رفتم.
ادریان اومد سمتمو و اروم گفت
_مشکل رفیقت چیه شهرزاد انگار حالش خوب نیست؟
لبخند شیطونی اومد رو لبم بدون توجه به رادمانی که چهارچشمی نگاهمون میکرد گفتم
+زیاد به رادمان توجه نکن اون یکم مشکل مغزی داره دست خودش نیست این رفتاراش ما
بادکترش حرف زدیم گفت تو بچگی ضربه روحی بزرگی خورده بخاطر همین الان یه
تختش کمه
وای چهره ادریان دیدنی بود هرلحظه نزدیک بود بترکم از خنده
یهو ادریان برگشت سمت رادمان و بالحن ناراحتی گفت
_طفلک،من نمیدونستم این مشکل و داره
_چی دارید میگید راجب من این چه وضع صحبت کردنه
همچین سگرمه هاشو تو هم کشیده بود که میترسیدی ازش
_شیطونه میگه برو زبان المانی یاد بگیر که اینجوری نیان پشت سرت حرف بزنن و تو
نفهمی
+برو یاد بگیر خب مگه کسی جلوتو گرفته؟
چشم غره ای سمتم پرتاپ کرد که برای جلوگیری از خنده سریع برگشتم و لیوان اب کنار
تختمو برداشتم و سر کشیدم
وای اگه بفهمه راجبش چیا به ادریان گفتم
ریز ریز برای خودم میخندیدم
ادریان پرسید
_ساعت چند مرخص میشی؟اخه پنی خونه تنهاست
+عه کاش میبردیش خونه همسایه...
_کدوم همسایه!!من از کجا بدونم خب
راست میگه دیگه بدبخت
+اشکال نداره پنی بیشتر اوقات خونه تنها بوده
_کاش نمیاوردیش المان میموند بهتر بود
+تو که میدونی چقدر بهش وابستم ادریان...
سرشو تکون داد و دوباره با ناراحتی به رادمان نگاه کرد
یکم سر و صدا سمت دختر جوون زیاد شده بود گردن کشیدم ببینم قضیه چیه
انگار داشت میرفت هعی اونم مرخص شد ولی من نه
ادریان رفت سمت رادمان
بانگاهم دنبالش کردم
دستاشو گذاشت رو صندلی رادمان و خودشو خم کرد سمتش
رادمانم با این حرکت ادریان به عقب خم شد و با تعجب نگاهش کرد
_چته زردک واسه چی همچین میکنی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
✾࿐༅༅࿐✾
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 138
ادریانم با افسوس شروع کرد به حرف زدن و منی که هرلحظه نزدیک بود بترکم
_ببین از این اتفاقا برای همه میوفته که بخاطر خاطرات تلخ بچگی بزرگیشونم اسیب ببینن
ولی میتونی بری پیش یه مشاور خوب باهات صحبت میکنه و راه حل نشونت میده حتی اگه
وضعت خیلی خرابه برو پیش روانپزشک مطمعن باش چیزی نیست که نشه درستش کرد
انگشتمو کرده بودم تو دهنم و گازش میگرفتم و همه تلاشم برای این بود که نخندم و چقدر
غیر ممکن بود
_حالت خوبه مردک چی برای خودت بلغور میکنیم
مشخص بود از اینکه حرفای ادریان و نمیفهمه چقدر عصبیه یهو برگشت سمتم و حرصی
گفت
_شهرزاد چی برداشتی به این قناری گفتی که اینطوری داره چهچه میزنه برای خودش ها؟؟
دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و بلند زدم زیر خنده
+ای خداا ای دلم ایی
ادریان که نمیدونست قضیه چیه از رادمان فاصله گرفت و مثل خنگا زل زد به من
_من که میدونم همه ی اتیشا از گور تو بلند میشه خانوم ببعی
دیگه حتی ببعی گفتنشم حالمو بد نکرد و فقط خندیدم
رادمان از جاش بلند شد و عصبی از اتاق زد بیرون و پشت بندش پرستار اومد داخل و
اخطار داد که ساکت باشیم
مجبوری ساکت شدمو و مثل بچه ادم نشستم
ادریان بعد چند دقیقه اومد کنارم نشست و گفت
_چیز بدی گفتم شهرزاد؟چرا عصبی شد؟
+گفتم که یکم مشکل داره دست خودش نیست
جدی خیره شد به رو به رو و اهانی گفت
لبمو جوییدم که دوباره نخندم و از سر بیکاری به تلوزیون رو به روم که یه برنامه مزخرف
ازش پخش میشد خیره شدم...
نمیدونم چقدر گذشته بود که رادمان اومد داخل اتاق
ولی هوا تاریک شده بود دیگه
کاملا جدی و بدون هیچ عکس العمل خاصی گفت
_با دکترت صحبت کردم که مشکلی نداری مرخصت کرد. کاراتو انجام دادم پاشو لباساتو
بپوش بریم
ادریان از جاش بلند شد و رو به رادمان گفت
_حالت خوبه؟من قصد بدی نداشتم
رادمان چپ چپ به ادریان نگاه کرد و اومد سمتم و لباسمو برداشت
_پاشو اینارو بپوش
+ادریان،رادمان رفته با دکترم صحبت کرده مرخص شدم بیا کمکم کن لوازممو جمع کنم
لباسامو گرفتم از دستش و رفتم تو اتاقک تا لباسامو عوض کنم
بعد تموم شدن کارم از اتاق رفتیم بیرون
رادمان اومد سمتمو و گفت
_حالت خوبه؟میخوای دستمو بگیر سرت گیج نره یه وقت
بالبخندی که سعی در کنترلش داشتم دستشو گرفتم ادریان نگاه کوتاه و عجیبی بهمون کرد و
دیگه چیزی نگفت...
درواقع نگاهای خنگ مانند ادریان خیلی کیوت طور بود! وقتی از پشت اون عینک شیشه
ی گرد ا
اونشکلی با تعجب نگاه میکرد ادم خندش میگرفت.
تقریبا ساعتای 7 شده بود و از اونجایی که زمستون بود هوا تاریک شده بود.
بعد کارای ترخیص و یکم غر غر کردن و نصیحتای رادمان دربارهی مثل ادم رانندگی
کردن راضی شد ولمون کنه تا بریم.
تا لحظهی اخرم غر میزد چه معنی میده ادریان میاد خونهی تو! مگه هتل کمه؟
سر هر غری که میزد یه بحث کوچیکی باز میشد که با باز شدن بحث جدید توسط رادمان
فراموش میشد!
بعد اینکه رسیدیم خونه به ادریان گفتم اگه غذایی چیزی میخواد براش سفارش بدم و بعد کله
رو بچسبونم که بدجوری خوابم میاد!
ادریانم که کال بچه مظلوم و بی ازاریه و فوق تعارفی گفت چیزی نیاز نداره و منم بیخیال
رفتم تا به خوابم برسم.
چه روز پر دردسری بود امروز!
فکرم رفت سمت لحظاتی که با رادمان داشتم.
هیجانی بودنشون خیلی برام عجیب بود!
سعی کردم رادمان و از فکرم بیرون کنم و بالاخره یه استراحت درست حسابی بکنم.
....
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 138
ادریانم با افسوس شروع کرد به حرف زدن و منی که هرلحظه نزدیک بود بترکم
_ببین از این اتفاقا برای همه میوفته که بخاطر خاطرات تلخ بچگی بزرگیشونم اسیب ببینن
ولی میتونی بری پیش یه مشاور خوب باهات صحبت میکنه و راه حل نشونت میده حتی اگه
وضعت خیلی خرابه برو پیش روانپزشک مطمعن باش چیزی نیست که نشه درستش کرد
انگشتمو کرده بودم تو دهنم و گازش میگرفتم و همه تلاشم برای این بود که نخندم و چقدر
غیر ممکن بود
_حالت خوبه مردک چی برای خودت بلغور میکنیم
مشخص بود از اینکه حرفای ادریان و نمیفهمه چقدر عصبیه یهو برگشت سمتم و حرصی
گفت
_شهرزاد چی برداشتی به این قناری گفتی که اینطوری داره چهچه میزنه برای خودش ها؟؟
دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و بلند زدم زیر خنده
+ای خداا ای دلم ایی
ادریان که نمیدونست قضیه چیه از رادمان فاصله گرفت و مثل خنگا زل زد به من
_من که میدونم همه ی اتیشا از گور تو بلند میشه خانوم ببعی
دیگه حتی ببعی گفتنشم حالمو بد نکرد و فقط خندیدم
رادمان از جاش بلند شد و عصبی از اتاق زد بیرون و پشت بندش پرستار اومد داخل و
اخطار داد که ساکت باشیم
مجبوری ساکت شدمو و مثل بچه ادم نشستم
ادریان بعد چند دقیقه اومد کنارم نشست و گفت
_چیز بدی گفتم شهرزاد؟چرا عصبی شد؟
+گفتم که یکم مشکل داره دست خودش نیست
جدی خیره شد به رو به رو و اهانی گفت
لبمو جوییدم که دوباره نخندم و از سر بیکاری به تلوزیون رو به روم که یه برنامه مزخرف
ازش پخش میشد خیره شدم...
نمیدونم چقدر گذشته بود که رادمان اومد داخل اتاق
ولی هوا تاریک شده بود دیگه
کاملا جدی و بدون هیچ عکس العمل خاصی گفت
_با دکترت صحبت کردم که مشکلی نداری مرخصت کرد. کاراتو انجام دادم پاشو لباساتو
بپوش بریم
ادریان از جاش بلند شد و رو به رادمان گفت
_حالت خوبه؟من قصد بدی نداشتم
رادمان چپ چپ به ادریان نگاه کرد و اومد سمتم و لباسمو برداشت
_پاشو اینارو بپوش
+ادریان،رادمان رفته با دکترم صحبت کرده مرخص شدم بیا کمکم کن لوازممو جمع کنم
لباسامو گرفتم از دستش و رفتم تو اتاقک تا لباسامو عوض کنم
بعد تموم شدن کارم از اتاق رفتیم بیرون
رادمان اومد سمتمو و گفت
_حالت خوبه؟میخوای دستمو بگیر سرت گیج نره یه وقت
بالبخندی که سعی در کنترلش داشتم دستشو گرفتم ادریان نگاه کوتاه و عجیبی بهمون کرد و
دیگه چیزی نگفت...
درواقع نگاهای خنگ مانند ادریان خیلی کیوت طور بود! وقتی از پشت اون عینک شیشه
ی گرد ا
اونشکلی با تعجب نگاه میکرد ادم خندش میگرفت.
تقریبا ساعتای 7 شده بود و از اونجایی که زمستون بود هوا تاریک شده بود.
بعد کارای ترخیص و یکم غر غر کردن و نصیحتای رادمان دربارهی مثل ادم رانندگی
کردن راضی شد ولمون کنه تا بریم.
تا لحظهی اخرم غر میزد چه معنی میده ادریان میاد خونهی تو! مگه هتل کمه؟
سر هر غری که میزد یه بحث کوچیکی باز میشد که با باز شدن بحث جدید توسط رادمان
فراموش میشد!
بعد اینکه رسیدیم خونه به ادریان گفتم اگه غذایی چیزی میخواد براش سفارش بدم و بعد کله
رو بچسبونم که بدجوری خوابم میاد!
ادریانم که کال بچه مظلوم و بی ازاریه و فوق تعارفی گفت چیزی نیاز نداره و منم بیخیال
رفتم تا به خوابم برسم.
چه روز پر دردسری بود امروز!
فکرم رفت سمت لحظاتی که با رادمان داشتم.
هیجانی بودنشون خیلی برام عجیب بود!
سعی کردم رادمان و از فکرم بیرون کنم و بالاخره یه استراحت درست حسابی بکنم.
....
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
✾࿐༅༅࿐✾
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 139
کلی برگه زیر بغلم زده بودم و به سمت خروجی قدم برمیداشتم.کل کارای دیروزمم بخاطر تصادف افتاده بود به امروز و فوق العاده سرم شلوغ بود.
با کلی خستگی داشتم محوطه دانشگاه و رد میکردم که حس کردم یه لحظه صدای ادریان به
گوشم خورد!
ادریان اینجا بود؟
نه بابا خل شدم! اینجا چیکار داره؟
بیخیال شدم و دوباره قدمی برداشتم که باز صدا توی گوشم پیچید.
نه مثل اینکه واقعا اینجاست!
به دور و بر نگاه کردم و یهو حواسم به پشت یکی از درختای محوطه جمع شد.
اروم اروم نزدیک شدم و گوشامو تیز کردم.
خودش بود! ادریان بود.
سعی کردم کاری کنم متوجه من نشن.
علاوه بر ادریان، رادمان و سامیار هم پشت درخت بودن.
اینا اینجا چیکار میکنن دقیقا؟
اصلا ادریان چرا اومده بود اینجا؟ دنبال منه؟
با صدای سامیار سعی کردم همهی حواسمو بزارم ببینم چی میگن!
+ببین داداش ما زبون تورو نمیفهمیم ایما اشاره بلدی؟
-سامی تو شل مغزی چیزی هستی؟ وقتی ما زبون اونو نمیفهمیم اونم زبون مارو نمیفهمه
دیگه! بعد باهاش داری صحبت میکنی میگی ایما اشاره بره برات؟
دستمو روی لبم کشیدم که صدای خندم بلند نشه.
بعد چند ثانیه انگار رادمان گوشیشو کشید بیرون و مترجم روشن کرد!
افرین به این یبار عقلش کار کرد.
پشت بندش صدای رادمان اومد که با اشاره به گوشیش سعی داشت به ادریان بفهمونه الان
حرف بزنه تا مترجم براشون ترجمه کنه.
صدای ادریان و شنیدم که گفت:شماها مثل اینکه دوستای شهرزاد هستین درسته؟ چند بار
باهاتون ملاقات داشتم.
بعد اینکه مترجم منظور ادریان و رسوند، رادمان گفت:اره خب که چی؟
چرا اینشکلی باهاش حرف میزد؟
چه گند اخلاق شده بود هااا.
ادریان که خوشش نیومده بود با اخم ریزی گفت:یه سوال دارم...گوسفند به زبان فارسی چی
میشه؟
گوسفند؟؟؟ الان ادریان اومده بود اینجا تا فقط بپرسه گوسفند چی میشه؟
اصلا دونستن تلفظ گوسفند به فارسی به چه دردیش میخورد؟
با کنجکاوی بیشتری گوش دادم که انگار رادمان و سامیارم تعجب کرده بودن.
سامیار با لحن خنده داری گفت:این با گوسفندا چیکار داره؟ توی دانشگاه اومده دنبال
گوسفند؟ شنیده بودم خارجیا یکم خل وضعن ولی نه دیگه انقدر!
رادمان انگار که مشغول کشف فرمول غنی کردن اورانیوم باشه توی فکر رفته بود.
زیر لب با خودم گفتم:نکنه این رادمان بهش ببعی و یاد داده؟ هرچی اتیشه از زیر سر این
میاد.
رادمان گفت:ببین هرچی میگم تکرار کن.
مترجم بعد اینکه ترجمه کرد ادریان سری تکون داد و منتظر وایستاده بود.
اخ دلم میخواست الان بزنم توی کاسه کوزشون!
+ َب َب عی...اندرستند زردک؟
لبمو به دندون گرفتم تا از این لحن خنده دارش پخش زمین نشم.
چه حرصیم میخورد حالا !
ادریان چند بار سری تکون داد و سعی داشت تکرار کنه که یهو سامیار گفت:اوه اوه رادمان
اساتید اومدن بیرون! الان شهرزاد میاد میفهمه چیا داری یاد دوست پسرش میدی.
بعد این حرفش رادمان با حرص یکی زد پس گردنش و گفت:دوست پسرش نیست گاو.
با این حرفش به خاطر اینکه موقع استراق سمع گیر نیوفتم اروم اروم از اونجا داشتم دور
میشدم که دیدم رادمان دوباره داره ادریان و به حرف میگیره ولی وقت نبود ببینم چی بهش
میگه!
رفتم سمت خروجی و تظاهر کردم که اصلا نمیدونم جریان چیه.
بالاخره که الان معلوم میشه اینا داشتن چیکار میکردن!
تازه معلوم نیست دیگه چیا بهش یاد داده...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 139
کلی برگه زیر بغلم زده بودم و به سمت خروجی قدم برمیداشتم.کل کارای دیروزمم بخاطر تصادف افتاده بود به امروز و فوق العاده سرم شلوغ بود.
با کلی خستگی داشتم محوطه دانشگاه و رد میکردم که حس کردم یه لحظه صدای ادریان به
گوشم خورد!
ادریان اینجا بود؟
نه بابا خل شدم! اینجا چیکار داره؟
بیخیال شدم و دوباره قدمی برداشتم که باز صدا توی گوشم پیچید.
نه مثل اینکه واقعا اینجاست!
به دور و بر نگاه کردم و یهو حواسم به پشت یکی از درختای محوطه جمع شد.
اروم اروم نزدیک شدم و گوشامو تیز کردم.
خودش بود! ادریان بود.
سعی کردم کاری کنم متوجه من نشن.
علاوه بر ادریان، رادمان و سامیار هم پشت درخت بودن.
اینا اینجا چیکار میکنن دقیقا؟
اصلا ادریان چرا اومده بود اینجا؟ دنبال منه؟
با صدای سامیار سعی کردم همهی حواسمو بزارم ببینم چی میگن!
+ببین داداش ما زبون تورو نمیفهمیم ایما اشاره بلدی؟
-سامی تو شل مغزی چیزی هستی؟ وقتی ما زبون اونو نمیفهمیم اونم زبون مارو نمیفهمه
دیگه! بعد باهاش داری صحبت میکنی میگی ایما اشاره بره برات؟
دستمو روی لبم کشیدم که صدای خندم بلند نشه.
بعد چند ثانیه انگار رادمان گوشیشو کشید بیرون و مترجم روشن کرد!
افرین به این یبار عقلش کار کرد.
پشت بندش صدای رادمان اومد که با اشاره به گوشیش سعی داشت به ادریان بفهمونه الان
حرف بزنه تا مترجم براشون ترجمه کنه.
صدای ادریان و شنیدم که گفت:شماها مثل اینکه دوستای شهرزاد هستین درسته؟ چند بار
باهاتون ملاقات داشتم.
بعد اینکه مترجم منظور ادریان و رسوند، رادمان گفت:اره خب که چی؟
چرا اینشکلی باهاش حرف میزد؟
چه گند اخلاق شده بود هااا.
ادریان که خوشش نیومده بود با اخم ریزی گفت:یه سوال دارم...گوسفند به زبان فارسی چی
میشه؟
گوسفند؟؟؟ الان ادریان اومده بود اینجا تا فقط بپرسه گوسفند چی میشه؟
اصلا دونستن تلفظ گوسفند به فارسی به چه دردیش میخورد؟
با کنجکاوی بیشتری گوش دادم که انگار رادمان و سامیارم تعجب کرده بودن.
سامیار با لحن خنده داری گفت:این با گوسفندا چیکار داره؟ توی دانشگاه اومده دنبال
گوسفند؟ شنیده بودم خارجیا یکم خل وضعن ولی نه دیگه انقدر!
رادمان انگار که مشغول کشف فرمول غنی کردن اورانیوم باشه توی فکر رفته بود.
زیر لب با خودم گفتم:نکنه این رادمان بهش ببعی و یاد داده؟ هرچی اتیشه از زیر سر این
میاد.
رادمان گفت:ببین هرچی میگم تکرار کن.
مترجم بعد اینکه ترجمه کرد ادریان سری تکون داد و منتظر وایستاده بود.
اخ دلم میخواست الان بزنم توی کاسه کوزشون!
+ َب َب عی...اندرستند زردک؟
لبمو به دندون گرفتم تا از این لحن خنده دارش پخش زمین نشم.
چه حرصیم میخورد حالا !
ادریان چند بار سری تکون داد و سعی داشت تکرار کنه که یهو سامیار گفت:اوه اوه رادمان
اساتید اومدن بیرون! الان شهرزاد میاد میفهمه چیا داری یاد دوست پسرش میدی.
بعد این حرفش رادمان با حرص یکی زد پس گردنش و گفت:دوست پسرش نیست گاو.
با این حرفش به خاطر اینکه موقع استراق سمع گیر نیوفتم اروم اروم از اونجا داشتم دور
میشدم که دیدم رادمان دوباره داره ادریان و به حرف میگیره ولی وقت نبود ببینم چی بهش
میگه!
رفتم سمت خروجی و تظاهر کردم که اصلا نمیدونم جریان چیه.
بالاخره که الان معلوم میشه اینا داشتن چیکار میکردن!
تازه معلوم نیست دیگه چیا بهش یاد داده...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
✾࿐༅༅࿐✾
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 140
کل کارای دیروزمم بخاطر تصادف افتاده بود به امروز و فوق العاده سرم شلوغ بود.
با کلی خستگی داشتم محوطه دانشگاه و رد میکردم که حس کردم یه لحظه صدای ادریان به
گوشم خورد!
ادریان اینجا بود؟
نه بابا خل شدم! اینجا چیکار داره؟
بیخیال شدم و دوباره قدمی برداشتم که باز صدا توی گوشم پیچید.
نه مثل اینکه واقعا اینجاست!
به دور و بر نگاه کردم و یهو حواسم به پشت یکی از درختای محوطه جمع شد.
اروم اروم نزدیک شدم و گوشامو تیز کردم.
خودش بود! ادریان بود.
سعی کردم کاری کنم متوجه من نشن.
علاوه بر ادریان، رادمان و سامیار هم پشت درخت بودن.
اینا اینجا چیکار میکنن دقیقا؟
اصلا ادریان چرا اومده بود اینجا؟ دنبال منه؟
با صدای سامیار سعی کردم همهی حواسمو بزارم ببینم چی میگن!
+ببین داداش ما زبون تورو نمیفهمیم ایما اشاره بلدی؟
-سامی تو شل مغزی چیزی هستی؟ وقتی ما زبون اونو نمیفهمیم اونم زبون مارو نمیفهمه
دیگه! بعد باهاش داری صحبت میکنی میگی ایما اشاره بره برات؟
بچه رو مظلوم گیر اوردن اون وسط فحش یادش ندن خیلی کاره!
سوار ماشینم شدم و راه افتادم
از جلوشون گذشتم اول طوری که انگار نفهمیدم و بعد ترمز گرفتم و رفتم دنده عقب
بادیدن من همشون ساکت شدن و خیره خیره نگاهم کردن...از ماشین پیاده شدم و طوری
وانمود کردم که انگار خیلی تعجب کردم
+ادریان؟اینجا چیکار میکنی؟
با قدمای اهسته به سمتشون رفتم سامیار سلام کرد که جوابشو دادم رادمانم که کلا ادم نیست
انگار نه انگار
هرچند من کوچیک تر بودم و اولویت با من بود!
+اینجا چیکار میکنی؟
_هیچی،کارمو انجام دادم حوصله نداشتم برم خونه گفتم بیام اینجا باهم بریم بیرون
رادمان با چشمای ریز شده به ادریان نگاه میکرد انگار در تلاش بود بفهمه چی میگه
ناخوداگاه نگاهم رفت سمت گوشیش...ایشون که مترجم آنلاین داشتن!
+خوب کاری کردی ولی من الان خیلی خستم
_میریم ناهار میخوریم دیگه میخوای بری باز تو خونه چیکار؟
سامیار مداخله کرد
_استاد اتفاقی افتاده؟
بیا نتیجه پریدن با رفیق ناباب میشه همین دیگه رادمان این بدبختو هم کرده یکی لنگ
خودش برای همین همیشه میگن تو انتخاب دوست دقت کنید!
+نه ممنون ازتون،ادریان یکم حوصلش سررفته اومده که بریم بیرون ناهار بخوریم
_ادم حوصلش سر میره میاد بیرون که ناهار بخوره؟
پوکر به رادمان نگاه کردم
به ادریان اشاره زدم که یعنی بریم
یهو سامیار با هیجان گفت
_خب وایستین ماهم بیایم دیگه،تنهایی که کیف نمیده مگه نه رادمان؟
به ارنجش که پهلو رادمان و مورد عنایت قرار داده بود خیره شده بودم
یکم چشم و ابرو بین خودشون رد و بدل کردن که رادمان بالاخره منظور سامیار و گرفت و
پشت بندش گفت
_اره تنهایی کیف نمیده که میخواید برید اکیپی بریم ماهم گشنمونه...حتی بهارم میاریم
چی میگن اینا!چیزی که ازش توقع نداشتم سامیار بود که این حرف و زد یکبار تو عمرش
این رادمان ساکت شد رفیقش نتونست اروم بشینه؟!
پشت چشمی نازک کردم و از قصدی برای اینکه حرصش بدم زیرلب گفتم
_حالا شاید ما دلمون میخواست تنها بریم
جفتشون ساکت شدن سامیار مات و رادمان با چشای عصبی بهم نگاه کرد
_بزارین من به بهار زنگ بزنم تا بیاد با یه ماشین بریم؟
خوشم میاد ادمم حسابم نکردن من که تایید نکردم خودشون برای خودشون برنامه ریختن
تصویبشم کردن
از رفتار رادمان مشخص بود که از حرفم ناراحت شده ولی منم محل ندادم
_چیشده شهرزاد؟چرا نمیریم؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمانِ : #به_من_نگو_ببعی
نویسنده : مبینا و ریحانه آصفی
پارتِ : 140
کل کارای دیروزمم بخاطر تصادف افتاده بود به امروز و فوق العاده سرم شلوغ بود.
با کلی خستگی داشتم محوطه دانشگاه و رد میکردم که حس کردم یه لحظه صدای ادریان به
گوشم خورد!
ادریان اینجا بود؟
نه بابا خل شدم! اینجا چیکار داره؟
بیخیال شدم و دوباره قدمی برداشتم که باز صدا توی گوشم پیچید.
نه مثل اینکه واقعا اینجاست!
به دور و بر نگاه کردم و یهو حواسم به پشت یکی از درختای محوطه جمع شد.
اروم اروم نزدیک شدم و گوشامو تیز کردم.
خودش بود! ادریان بود.
سعی کردم کاری کنم متوجه من نشن.
علاوه بر ادریان، رادمان و سامیار هم پشت درخت بودن.
اینا اینجا چیکار میکنن دقیقا؟
اصلا ادریان چرا اومده بود اینجا؟ دنبال منه؟
با صدای سامیار سعی کردم همهی حواسمو بزارم ببینم چی میگن!
+ببین داداش ما زبون تورو نمیفهمیم ایما اشاره بلدی؟
-سامی تو شل مغزی چیزی هستی؟ وقتی ما زبون اونو نمیفهمیم اونم زبون مارو نمیفهمه
دیگه! بعد باهاش داری صحبت میکنی میگی ایما اشاره بره برات؟
بچه رو مظلوم گیر اوردن اون وسط فحش یادش ندن خیلی کاره!
سوار ماشینم شدم و راه افتادم
از جلوشون گذشتم اول طوری که انگار نفهمیدم و بعد ترمز گرفتم و رفتم دنده عقب
بادیدن من همشون ساکت شدن و خیره خیره نگاهم کردن...از ماشین پیاده شدم و طوری
وانمود کردم که انگار خیلی تعجب کردم
+ادریان؟اینجا چیکار میکنی؟
با قدمای اهسته به سمتشون رفتم سامیار سلام کرد که جوابشو دادم رادمانم که کلا ادم نیست
انگار نه انگار
هرچند من کوچیک تر بودم و اولویت با من بود!
+اینجا چیکار میکنی؟
_هیچی،کارمو انجام دادم حوصله نداشتم برم خونه گفتم بیام اینجا باهم بریم بیرون
رادمان با چشمای ریز شده به ادریان نگاه میکرد انگار در تلاش بود بفهمه چی میگه
ناخوداگاه نگاهم رفت سمت گوشیش...ایشون که مترجم آنلاین داشتن!
+خوب کاری کردی ولی من الان خیلی خستم
_میریم ناهار میخوریم دیگه میخوای بری باز تو خونه چیکار؟
سامیار مداخله کرد
_استاد اتفاقی افتاده؟
بیا نتیجه پریدن با رفیق ناباب میشه همین دیگه رادمان این بدبختو هم کرده یکی لنگ
خودش برای همین همیشه میگن تو انتخاب دوست دقت کنید!
+نه ممنون ازتون،ادریان یکم حوصلش سررفته اومده که بریم بیرون ناهار بخوریم
_ادم حوصلش سر میره میاد بیرون که ناهار بخوره؟
پوکر به رادمان نگاه کردم
به ادریان اشاره زدم که یعنی بریم
یهو سامیار با هیجان گفت
_خب وایستین ماهم بیایم دیگه،تنهایی که کیف نمیده مگه نه رادمان؟
به ارنجش که پهلو رادمان و مورد عنایت قرار داده بود خیره شده بودم
یکم چشم و ابرو بین خودشون رد و بدل کردن که رادمان بالاخره منظور سامیار و گرفت و
پشت بندش گفت
_اره تنهایی کیف نمیده که میخواید برید اکیپی بریم ماهم گشنمونه...حتی بهارم میاریم
چی میگن اینا!چیزی که ازش توقع نداشتم سامیار بود که این حرف و زد یکبار تو عمرش
این رادمان ساکت شد رفیقش نتونست اروم بشینه؟!
پشت چشمی نازک کردم و از قصدی برای اینکه حرصش بدم زیرلب گفتم
_حالا شاید ما دلمون میخواست تنها بریم
جفتشون ساکت شدن سامیار مات و رادمان با چشای عصبی بهم نگاه کرد
_بزارین من به بهار زنگ بزنم تا بیاد با یه ماشین بریم؟
خوشم میاد ادمم حسابم نکردن من که تایید نکردم خودشون برای خودشون برنامه ریختن
تصویبشم کردن
از رفتار رادمان مشخص بود که از حرفم ناراحت شده ولی منم محل ندادم
_چیشده شهرزاد؟چرا نمیریم؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸🍃ای نـام تو بهترین سرآغاز
🌸🍃بینام تو نامه کی کنم باز
🌺🍃ای یـاد تـو مونـس روانـم
🌺🍃جز نام تو نیست بر زبانم
🌼🍃ای کار گشای هر چه هستند
🌼🍃نـام تـو کلیـد هر چه بستنـد
🌸🍃ای هیچ خطی نگشته زاول
🌸🍃بـیحجت نــام تــو مسجل
🌺🍃ای هست کن اساس هستی
🌺🍃کـوتـه ز درت دراز دستـی
🌼🍃ای خطبـه تـو تبـارک الله
🌼🍃فیض توهمیشه بارک الله
🌹بسم الله الرحمن الرحیم
🌹الهی به امیدتو
@kadbanoiranii
🌸🍃بینام تو نامه کی کنم باز
🌺🍃ای یـاد تـو مونـس روانـم
🌺🍃جز نام تو نیست بر زبانم
🌼🍃ای کار گشای هر چه هستند
🌼🍃نـام تـو کلیـد هر چه بستنـد
🌸🍃ای هیچ خطی نگشته زاول
🌸🍃بـیحجت نــام تــو مسجل
🌺🍃ای هست کن اساس هستی
🌺🍃کـوتـه ز درت دراز دستـی
🌼🍃ای خطبـه تـو تبـارک الله
🌼🍃فیض توهمیشه بارک الله
🌹بسم الله الرحمن الرحیم
🌹الهی به امیدتو
@kadbanoiranii
#کیک_قهوه_کافی شاپ
#کافه_کیک
خوب اول بگم که دنبال قهوه و مشتقاتش تو کیک نگرد که نیست
😉😅
خوب چی شد که اسمش را کیک قهوه گذاشتن دلیل داره برای اینکه کنار قهوه فوق العادس چون اون مزه شکر کاراملی شده ،دارچین با قهوه بی نظیر میشه
ولی در کل این کیک یکی از اون کیک های بی نظیر که مطمئناً با یکبار امتحانش عاشقش میشین
بریم برای درست کردنش؟موافقین؟
مواد لازم:
آرد ۱ و۳/۴ پیمانه
کره ۱۱۵ گرم (هم دمای محیط)
شکر ۳/۴ پیمانه
تخم مرغ ۲ عدد درشت (هم دمای محیط)
ماست یا خامه ترش ۱ پیمانه
چیپس شکلات ۱/۲ پیمانه
بیکینگ پودر ۲ ق چ
عصاره وانیل ۱ ق چ
نمک ۱/۲ ق چ
شکر دارچینی
۱/۲ پیمانه شکر +دو ق چ دارچین
👆با هم مخلوط کنین و کنار بگذارین
چیپس شکلات کمی برای روی کیک
نکته:حتما تمامی مواد هم دمای محیط باشن👌
مرحله اول :آرد،بیکینگ پودر و نمک را مخلوط کنین و با هم الک کنین 🤌🏻کنار بگذارین
📍منچون نمکم دریایی تو ماست اضافش کردم
و با آرد مخلوط نکردم
مرحله دوم :کره و شکر را تو ظرف هم زن ریخته و اول با دور کند و بعد با دور تند بزنین تا کره و شکر مخلوط بشن و رنگ کره روشن بشه حتما هر از گاهی دیواره ها را با لیسک تمیز کنین
مرحله ۳:نوبت دونه دونه اضافه کردن تخم مرغ
بعد هر تخم مرغ یک دقیقه با دور تند هم بزنین
مرحله۴: وانیل را با یک سوم ماست و یک سوم ارد اضافه کنین و هم بزنین اگر مثل من سری همزن تخت دارین که با دور کند بذارین هم بزن
و بعد از مخلوط شدن سری اول ارد ،در دو مرحله دیگه آرد و ماست را اضافه کنین و هم بزنین
اگر هم ندارین که با لیسک یا همزن دستی به آرومی مواد را با هم مخلوط کنین(فولد کنین)
در کل تو سه مرحله ماست و ارد را اضافه و فولد کنین
مرحله ۵:اضافه کردن چیپس شکلات و فقط در حد مخلوط شدن یه کم هم بزنین
با لیسک حتما مواد را یه کوچولو زیر و رو کنین که ارد و یا موادی ته ظرف نباشه
مرحله ۶:حالا نیمی از مواد را در قالب بریزین و مخلوط شکر دارچینی را روی آن بپاشین
مابقی مواد کیک را بریزین ،شکر دارچینی و چیپس شکلات را روش بریزین
مرحله اخر :پخت کیک در دمای ۱۸۰ درجه به مدت ۳۰ تا۳۵ دقیق
بعد از خارج کردن اجازه بدین کیک کامل خنک بشه چون بسیار کیک ترد و لطیفی هست
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#کافه_کیک
خوب اول بگم که دنبال قهوه و مشتقاتش تو کیک نگرد که نیست
😉😅
خوب چی شد که اسمش را کیک قهوه گذاشتن دلیل داره برای اینکه کنار قهوه فوق العادس چون اون مزه شکر کاراملی شده ،دارچین با قهوه بی نظیر میشه
ولی در کل این کیک یکی از اون کیک های بی نظیر که مطمئناً با یکبار امتحانش عاشقش میشین
بریم برای درست کردنش؟موافقین؟
مواد لازم:
آرد ۱ و۳/۴ پیمانه
کره ۱۱۵ گرم (هم دمای محیط)
شکر ۳/۴ پیمانه
تخم مرغ ۲ عدد درشت (هم دمای محیط)
ماست یا خامه ترش ۱ پیمانه
چیپس شکلات ۱/۲ پیمانه
بیکینگ پودر ۲ ق چ
عصاره وانیل ۱ ق چ
نمک ۱/۲ ق چ
شکر دارچینی
۱/۲ پیمانه شکر +دو ق چ دارچین
👆با هم مخلوط کنین و کنار بگذارین
چیپس شکلات کمی برای روی کیک
نکته:حتما تمامی مواد هم دمای محیط باشن👌
مرحله اول :آرد،بیکینگ پودر و نمک را مخلوط کنین و با هم الک کنین 🤌🏻کنار بگذارین
📍منچون نمکم دریایی تو ماست اضافش کردم
و با آرد مخلوط نکردم
مرحله دوم :کره و شکر را تو ظرف هم زن ریخته و اول با دور کند و بعد با دور تند بزنین تا کره و شکر مخلوط بشن و رنگ کره روشن بشه حتما هر از گاهی دیواره ها را با لیسک تمیز کنین
مرحله ۳:نوبت دونه دونه اضافه کردن تخم مرغ
بعد هر تخم مرغ یک دقیقه با دور تند هم بزنین
مرحله۴: وانیل را با یک سوم ماست و یک سوم ارد اضافه کنین و هم بزنین اگر مثل من سری همزن تخت دارین که با دور کند بذارین هم بزن
و بعد از مخلوط شدن سری اول ارد ،در دو مرحله دیگه آرد و ماست را اضافه کنین و هم بزنین
اگر هم ندارین که با لیسک یا همزن دستی به آرومی مواد را با هم مخلوط کنین(فولد کنین)
در کل تو سه مرحله ماست و ارد را اضافه و فولد کنین
مرحله ۵:اضافه کردن چیپس شکلات و فقط در حد مخلوط شدن یه کم هم بزنین
با لیسک حتما مواد را یه کوچولو زیر و رو کنین که ارد و یا موادی ته ظرف نباشه
مرحله ۶:حالا نیمی از مواد را در قالب بریزین و مخلوط شکر دارچینی را روی آن بپاشین
مابقی مواد کیک را بریزین ،شکر دارچینی و چیپس شکلات را روش بریزین
مرحله اخر :پخت کیک در دمای ۱۸۰ درجه به مدت ۳۰ تا۳۵ دقیق
بعد از خارج کردن اجازه بدین کیک کامل خنک بشه چون بسیار کیک ترد و لطیفی هست
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_قهوه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#کیک_قهوه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#شیره_توت از استاد فاطمه قربانی
خیلی راحت خودتون تو خونه شیره توت درست کنید.
درست کردنش هم خیلی ساده و راحته.
.
اول این پست و سیو کنید تا خواستید درست کنید راحت بهش دسترسی داشته باشید.
.
در ضمن شیره توت طبع گرم داره، بسیار هم مقوی هست .
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
خیلی راحت خودتون تو خونه شیره توت درست کنید.
درست کردنش هم خیلی ساده و راحته.
.
اول این پست و سیو کنید تا خواستید درست کنید راحت بهش دسترسی داشته باشید.
.
در ضمن شیره توت طبع گرم داره، بسیار هم مقوی هست .
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر