کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.85K subscribers
23.1K photos
29.3K videos
95 files
43.6K links
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#غذای_فوری_بدون_گوشت

سویا یک لیوان
سیب زمینی متوسط یک عدد
پیاز یک عدد
سیر یک حبه
تخم مرغ یک عدد
پودر سوخاری ۴ الی ۵ قاشق غذاخوری
نمک ،فلفل سیاه ،پودر پاپریکا ،پودرزیره و زردچوبه


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#غذای_فوری_بدون_گوشت

#پارت۲

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#موساکا

مواد لازم :
بادمجان ۲ عدد
سیب زمینی ۲ عدد
گوشت چرخ کرده ۲۰۰ گرم
پياز ١ عدد
كره ٥٠ گرم
شير يك ليوان
آرد يك چهارم پيمانه
رب دو ق غ
ادويه:
نمك و فلفل و پودر سير و آويشن و پاپريكا و زردچوبه


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#موساکا

#پارت۲

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#فیلم_آموزشی

#موساکا

پارت اخر

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#تافی_ریس

شکر سیصد گرم
خامه صبحانه ( پاکت صورتی) صدوپنجاه گرم
کره سی گرم
عزیزانی که خامه پاکتی در دسترسشون نیست از خامه سی و پنج درصد ( ویپینگ کِرِم)


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#آفوگاتو

چیزایی که لازم داریم.
- ۲ شات قهوه اسپرسو داغ
- ۲ اسکوپ بستنی وانیلی ( بستنی من تکه‌های شکلات داشت)
- حدود ۱ قاشق سس شکلات برای دیواره‌ی لیوان .


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت53 رمان پارادوکس انتظار داشتم که جفتشون دلداریم بدن و از دلم در بیارن ولی انگار اصلا براشون مهم نبود. تازه با شوخی خنده باهم دیگه حرف میزدن و کوچیکترین توجهی به من نداشتن. اخمامو کشیدم تو هم بازم تو دلم شروع کردم به غر غر کردن. انقدر مثل دیوونه ها…
#پارت54
رمان پارادوکس

پروانه نزدیکم شد و با خنده گفت:
_ تولدت مبارک خانوم خانومااا.
درحالیکه سعی میکردم از لرزش صدام جلوگیری کنم گفتم:
_ ممنونم. اصلا یادم نبود.
_ میدونستم فراموش میکنی. برو لباساتو عوض کن بیا.
دوباره نگاهی به جمع انداختم.چشمم به خانوم دکتر خورد.با لبخند نگام میکرد.اروم لب زد:
_ سلام
سرمو براش تکون دادم و از همه عذرخواهی کردم تا برم لباسمو عوض کنم.در کمدمو کامل باز کردم بعد برداشتن لباس مورد نظرم رفتم پشتش تا بتونم لباسمو عوض کنم.داشتم شالمو سرم میکردم که با حس کشیده شدن لباسم سرمو اوردم پایین.چشمم به ارزو خورد که خنده ی قشنگش نگام میکرد.زانو زدم جلوشو گفتم:
_ چیشده خاله؟
دستای کوچولوی قاب صورتم کرد و گفت:
_ چقدر خوشمل شدی خاله
سرمو کج کردمو دستاشو بوسیدم:
_ خوشگل شدم ولی نه به اندازه تو.
ذوق زده خندید و یه دور با لباسش چرخ زد.  دوباره گفتمش و با یه اخم الکی گفتم:
_ شیطون تو میدونستی نه؟
سرشو تند تند تکون داد و گفت:
_ مامان فاطمه گفت بهت نگیم تا سوپلایز بشی.
محکم به خودم فشارش دادمو گفتم:
_ فدای زبونت بشم. سورپرایز. نه سوپلایز.
_ اوهوم. همون که شمامیگی.
_ آمین مادر نمیای؟
جوری که مامان بشنوه گفتم:
_ اومدم مامان.
بالبخند رو لبم به سمت مهمونا رفتم و مشغول احوالپرسی شدم.تعداشون زیاد نبود اما همونقدری که بودن همون کسایی بودن که از بچگی باهم خاطره داشتیم. رفتم اونجایی که پروانه بهم گفت و نشستم . یه چیزی شبیه به میز کوچولو کم ارتفاع جلوم گذاشتو و چند لحظه بعد کیک پر از شمع روشن و  با دستش به دسمتم اورد. همزمان بقیه هم با دست زدن اهنگ تولدت مبارکو میخوندن.کیک رو میز قرار گرفت. با لبخند خم شدم که شمعای روشو فوت کنم اما با صدای مامان مکث کردم:
_ آمین ارزو یادت نره ..
خواستم جوابشو بدم که ارزو با شیرین زبونیش گفت:
_ نه مامانی خاله آمین هیچوقت منو یادش نمیره.
صدای خنده ی بقیه بلند شد. مامان محکم لپ ارزو و بوسید و گفت:
_ معلومه که یادش نمیره. اما من منظورم  این بود که یادش نره ارزو کنه.
ارزو اهانی گفت و به من خیره شد. در واقع همه منتظر بودن تا من شمعارو فوت کنم. زیر لب فقط از خدا خواستم به قدری بهم قدرت بده که بتونم از پس مشکلاتم برمیام. و یه روزی بتونم انتقاممو از کسی که این بلارو سرم اورد بگیرم.نگاهی به عدد20روی کیک انداختم چشامو بستم و فوت کردم.صدای دست و جیغشون بلند شد. چقدر کارشون برام تازگی داشت. چقدر خوشحال شده بودم.


@kadbanoiranii
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت54 رمان پارادوکس پروانه نزدیکم شد و با خنده گفت: _ تولدت مبارک خانوم خانومااا. درحالیکه سعی میکردم از لرزش صدام جلوگیری کنم گفتم: _ ممنونم. اصلا یادم نبود. _ میدونستم فراموش میکنی. برو لباساتو عوض کن بیا. دوباره نگاهی به جمع انداختم.چشمم به خانوم دکتر…
#پارت55
رمان پارادوکس

نگاهم که به دستای افراد حاضر در جمع افتاد ته دلم قنج رفت. باورم نمیشد که برام کادو خریده باشن.همه تلاشمو کردم که اون ذوق و شوقمو نشون ندم ولی جلوی برق چشمامو نمیتونستم بگیرم. تک به تک با کادوهاشون اومدن جلو بعد از تبریک کادومو بهم دادن. نشستم و مشغول باز کردن شدم. لباس، ادکلن، لوازم ارایش، کتاب، و..  تا حالا تو عمرم اینهمه کادو یه جا نگرفته بودم.بعد اینکه مهمونا شامی و که پروانه تدارک دیده بود خوردن تشکر کردن و تک تک از خونه خارج شدن. لحظه اخر  خانوم دکتر به سمتم اومد و گفت:
_ تولدت مبارک باشه عزیزم. از خدا میخوام تو تولد سال دیگت تمام مشکلاتت برطرف بشه.
لبخند مهربونی بهش زدمو گفتم:
_ممنونم خانوم دکتر. منم امیدوارم.
دستامو به گرمی فشرد و گفت:
_برای اخر هفته فراموش نکنی که نوبت داری.
_ نه خانوم دکتر یادم هست.
_ عزیزم راحت باش. حدیث صدام کن.
_ اخه اینطوری....
_ من اینجوری راحت ترم.  مثل دو تو دوست.
_ چشم.
لبخندی زد و گفت:
_ چشمت بی بلا عزیزم. من دیگه برم دیروقته.
_خیلی خوشحالم کردی که اومدی. واقعا ممنونم.
_ وقتی مامانت بهم زنگ زد و گفت تولدته با تموم مشغله ای که داشتم نتونستم نیام.
_لطف کردی
_ کاری نکردم. مواظب خودت باش. اخر هفته میبینمت.
_ انشالا.
_ خداحافظ
_ خدا به همراتون.
بعد اینکه حدیث رفت برگشتم تو خونه. اول از همه چشمم به قیافه ی خواب الود ارزو خورد که هی دستشو به  چشمم میکشید. لبخندی زدم و رفتم سمتش. اروم تو بغلم گرفتمش که چشماشو بست.
  رو به پروانه لب زدم:
_ جاشو بنداز.
سرشو به معنی باشه تکون داد.  بعد یه یه تشک کوچیک و بالشت اورد و رو زمین پهن کرد. ارزو رو خوابوندم روش.
پتو رو کشیدم تنش و خودم بلند شدم تا لباسامو عوض کنم.
کارم که تموم شد اومدم برم سرجام که دیدم مامان از دستشویی اومد بیرون. با دیدنم لبخندی زد. اروم گفتم:
_ مامان خانوم داشتیم؟ چرا بهم نگفتی امشب چخبره؟
با خنده گفت:
_ اگه بهت میگفتم اونوقت به قول ارزو دیگه اسمش سوپلایز نبود.
  لب زدم :
_ خیلی عالی بود. ممنونم
دستاشو باز کردبه سمتم. با تمام وجود طرفش رفتم و منو تو آغوشش کشید و روی سرمو بوسه بارون کرد.
_ برات از خدا بهترینارو میخوام.
چند لحظه تو اون حالت بودیم که صدای پر از اعتراض پرواه بلند شد:
_ پس من چی؟
_ توام دختر گلمی عزیز مامان. بیا پیشم ببینم.
نزدیک شد و خودشو تو بغل مامان فاطمه جا کرد. اروم بهش گفت:
_ حسود خانوم.


@kadbanoiranii
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت55 رمان پارادوکس نگاهم که به دستای افراد حاضر در جمع افتاد ته دلم قنج رفت. باورم نمیشد که برام کادو خریده باشن.همه تلاشمو کردم که اون ذوق و شوقمو نشون ندم ولی جلوی برق چشمامو نمیتونستم بگیرم. تک به تک با کادوهاشون اومدن جلو بعد از تبریک کادومو بهم دادن.…
#پارت56
رمان پارادوکس

زبونشو برام در اورد و  روشو ازم گرفت.
_ خوب دیگه دخترااا، دیروقته. بریم بخوابیم که هر سه تامون فردا باید بریم سر کار.
با گفتن این حرف سه تاییمون سمت تشک حرکت کردیم و هرکس تو جای خودش دراز کشید. من سمت ارزو بودم، اروم طوری که بیدار نشه کشیدمش تو بغلم و پیشونیش بوسیدم.صدای نفسای منظم مامان و پروانه نشون میداد که خوابیدن. نگاهی به چهره ی غرق در ارامش ارزو انداختم و گفتم:
_  از خدا میخوام اینده ی روشنی جلوی روت باشه. از خدا میخوام مثل من نشی.
نفسمو پرصدا دادم بیرون و  چشامو بستم.
*****
باعجله داشتم  لوازم روی میزمو مرتب میکردم که صدای زنگ ارایشگاه بلند شد.
از دیشب که میشا بهمون خبر داده بود که برای امروز عروس داریم مثل دفعه های قبل همه تند تند مشغول اماده کردن لوازم شدن. مریم سمت در رفتو ، بازش کرد. صدای پاشنه کفش باعث شد سرمو بالا بگیرم که با دیدن شخص رو به روم شونه از دستم افتاد رو سرامیک کف سالن. صدا پیچید و همه برگشتن سمت من. اما من نمیتونستم چشم ازش بردارم. با پوزخند اومد سمتمو گفت:
_ به به. آمین خانوم. شما کجا اینجا کجا؟
سعی کردم خودمو جمع و جور کنم. به زور لبخندی زدمو گفتم:
_ سلام. خوش اومدی. من اینجا کار میکنم. برای اصلاح اومدی؟
تره ای از موهای رنگ شدشو پشت گوشش زدو با ناز گفت:
_ نه خیر. مگه میشا بهتون نگفته؟ امشب عروسیمه. یه کار عالی ازتون میخوام.
لبخند غمگینی زدم و گفتم:
_ بسلامتی. انشالا خوشبخت بشی.
اومد جوابمو بده که صدای میشا بلند شد:
_سلام هانیه جان. خوش اومدی. لباساتو عوض کن تا دیر نشده شروع کنیم.
درحالیکه دکمه های مانتوشو باز میکرد گفت:
_ عزیزم فقط حدودی بهم میگی چه ساعتی کارم تمومه؟ باید به حمید خبر بدم.
انگار یه سطل اب یخ ریختن روم. حس میکردم رنگم پریده. سرشو که بلند کرد با دیدن رنگ و روی پریدم پوزخندی زد و گفت:
_ حمید هفته پیش ازم خواستگاری کرد.  انقدر بی قرارم بود که گفت حتما تو این هفته عروسیو بگیریم.
اب دهنمو قورت دادم با لکنت گفتم:
_ ان..شالله.. خو..شبخت بشید.
و بعد هول خم شدم شونه ی افتاده رو زمینو برداشتم و رو میز گزاشتم. و رو به میشا گفتم :
_ الان برمیگردم.
سعی کردم بی توجه به نگاه تمسخر امیز هانیه ازونجا دور شم. نیاز داشتم یه ابی به صورتم بزنم. احساس خفگی میکردم


@kadbanoiranii
Shabe Ghashang
Ali Derakhshan
آهنگ #شب_قشنگ #علی،درخشان
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

هدیه شبانه
اهنگ پیشنهادی شامگاهی،


@kadbanoiranii
💫🌟خــدايــا
💫🌟آرامــش
💫🌟را سر ليست
💫🌟تـمامِ اتفاقات
💫🌟زندگي مان قرار بده
💫🌟آرامـش را تـنها
💫🌟از تــو ميخواهیم
💫🌟الهی بـه
💫🌟دوستان و عـزیـزانم
💫🌟خوابی آرام و فـردایی
💫🌟پراز خیر و برکت عطاکن

💫🌟شبتون سـرشـار از آرامـش


@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸به نام خدایی که باقیست
💐و همه چیز،🌼🌿
🌸غیر او فانیست
💐شروع میکنیم کارها
🌸با نامِ مشکل گشایش
💐الهی به امیدِ
🌸لطف و کرمت
💐خدایا...🙏🌼🌿
🌸یک صبح فرح بخش💐
💐یک روز دل انگیز.یک...💐
🌸روزسرشاراز زیبایی وشادی
💐یک روز پراز خیروبرکت..💐
🌸نصیب دوستانم بگردان💐
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
❤️الهی به امیدتو❤️

@kadbanoiranii
Shookhi Nadaram (Ft Asef Aria)
Sohrab Pakzad
#سهراب پاکزاد

#شوخی ندارم


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#آموزش_چیکن_باربیکیوی_حلقه_ای


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_اموزشی

#خورشت_ هویج


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#املت_جعفری


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#تاتلی_شلیل_لیوانی

▫️2 عدد شلیل(مربع مربع خرد شده)
▫️1 پاکت بیسکوییت
🔸برای کرم
▫️4 لیوان شیر
▫️1 لیوان شکر
▫️2 قاشق غذاخوری آرد
▫️2 قاشق غذاخوری نشاسته
▫️1 عدد تخم مرغ‌
▫️1 پاکت وانیل شکری(5 گرم و یا وانیل ایرانی کمی)

🔸برای کرم تمام مواد را داخل قابلمه ای بریزید و خوب هم بزنید و روی اجاق بذارید و تا وقتی که بجوشد مدام هم زده بپزید. کانال غذای ترکیه،وقتی خوب غلیظ شد از روی اجاق بردارید و روی کرم را با سلفون بپوشانید تا روی سطح کرم نبندد. وقتی کرم خنک شد لیوانی که در نظر دارید بردارید و برای لایه اول 1 قاشق غذاخوری بیسکوییت خرد شده داخل لیوان بریزید و روی بیسکوییت کرم بریزید ، مجدد بیسکوییت بریزید ، سپس شلیل خرد شده و در آخر کرم بریزید و روی کرم را با برش های شلیل و بیسکوییت های خرد شده تزیین کنید. تا وقتی که کرم تمام شود همان کارها را تکرار کنید و بقیه لیوان ها را پر کنید. میتوانید خنک سرو کنید

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#تاتلی_شلیل


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#آموزش_ساندویچ_مونت_کریستو


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG