کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.3K videos
95 files
43.5K links
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#آموزش_عدس_پلو_معطر


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
براتون آموزش یه #عصرونه فوق العاده لذیذ که سه سوته حاضر میشه آوردم 😍


۲ عدد تخم‌مرغ
یک پیمانه شیر
نصف قاشق چایخوری نمک ،
باهم مخلوط کنید

یک پیمانه آرد بریزید و ترکیب کنید.
در آخر هم نصف پیمانه جعفری خرد شده بریزید.

کف تابه رو چرب کنید و یه ملاقه از مواد بریزید و پخش کنید.
زیر و‌ رو‌ش کنید تا دو طرفش خودشو بگیره .

سمتی که سبزی کمتری داره مقداری پنیر پیتزا بریزید و اینجوری بپیچید.
.
.

روی حرارت بذارید و سرخ کنید تا پنیرشون هم ذوب بشه.

بفرمایید عصرونه لذیذ ما آماده شد.
حتما درستش کن مطمئنم عاشقش میشی!

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فيلم_آموزشي

#آموزش_تمیز_کردن_سیرابی_بدون_بو


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#آموزش_خورش_چغرتمه_گیلانی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#تخم_مرغ_فنجونی

ته فنجون راچرب کنیم
هرتخم مرغ راداخل یک فنجون میریزیم
داخل تابه میزاریم نصف تابه آب میکنیم
درتابه رامیبندیم بمدت20دقیقه بجوشه
کره راجدا آب کرده همراه نمک وپاپریکا
روی تخم مرغ میریزیم


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#سیب_زمینی_حلزونی

مراحل در فيلم مشخصه،فقط من مواد اوليه رو مينويسم براتون: دو ليوان سيب زميني+يدونه تخم مرغ+دو ق غ آرد+دو ق غ پنير پارمزان+نمك و فلفل سياه+سه ق غ شير

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#ترشی_بلال

مواد لازم

بچه بلال: یک کیلوگرم 
فلفل: 50 گرم 
سیر خرد شده: 30 گرم 
سرکه سفید: 800 گرم 
نمک و پودر فلفل سفید: به میزان لازم 
آب: یک و نیم پیمانه

طرز تهیه

آب و سرکه را روی حرارت قرار می‌دهیم تا به جوش آید، پس از جوش آمدن بچه بلال‌ها را داخل آن ریخته و پنج دقیقه می‌جوشانیم. سپس آبکش کرده و شیشه استریل را با بچه بلال‌هایی که مرتب دور تا دور چیده شده‌اند، همراه با سیر، تکه‌های فلفل، نمک و پودر فلفل پر می‌کنیم و در آخر مخلوط سرکه و آب را که سرد شده است، روی مواد ترشی می‌ریزیم و در شیشه را کاملا محکم می‌بندیم و به مدت یک هفته نگهداری کرده و مصرف می‌کنیم.

نکات

بلالها به جذب هوا حساس بوده و به محض شل بودن در شیشه، هوا میکشند و رنگ آنها تغییر میکند، پس بهتر است در شیشه محکم باشد.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#سوپ_ورمیشل_نواب

این سوپ ساده و خوشمزه رو تقدیم میکنم به همه شما عزیزان، امیدوارم که حالشو ببرید.
---------
برای ۴ نفر:
هویج: ۲ عدد متوسط
پیاز: ۱ عدد
سیب زمینی ۲ عدد متوسط (خیلی بزرگ نباشه)
گوجه فرنگی: نیم کیلو
پودر سیر، فلفل سیاه، زردچوبه: ۱ قاشق چایی‌خوری از هر کدام
نمک: ۲ قاشق چایی‌خوری
آب: ۴ لیوان
رشته ورمیشل: ۳ قاشق‌ غذاخوری
جعفری خوردشده: ۱ قاشق غذاخوری
آبغوره: ۲ قاشق غذاخوری ---------
۱۵ دقیقه بعد از اضافه کردن ورمیشل، کره و جعفری، آبغوره رو اضافه کنید.
۲ دقیقه بعد از اضافه کردن آبغوره، سوپ شما آماده هست.
مدت زمان پخت: حدود ۲ ساعت


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#سوتى_پلو

ابتدا برنج ها را شسته و سپس به همراه شیر و زعفران و نمک و کره روی حرارت میگذاریم تا مثل درست کردن کته آب خود را از دست بدهد.و آن را دم می اندازیم.در ظرف مناسبی ماهی را که از قبل شسته و تکه کرده ایم با زعفران و آرد،نمک،ادویه مخصوص ماهی و فلفل و زردچوبه مخلوط کرده و در تابه سرخ میکنیم.وقتی برنج دم کشد قابلمه را داخل آب خیلی سرد میگذاریم و بعد داخل سینی برمیگردانیم تا برنج کاملا قالبی در بیاید.

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
🍥 آموزش مرحله به مرحله ساخت #پنگوئن با زیتون و پنیر

#صبحانه_کودک😋👌🐧



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#مربای_هلو

2 کیلو هلوی تقریباً رسیده
5/1 کیلو شکر
یک سوم قاشق چایخوری وانیل
2 فنجان آب
2 قاشق سوپخوری آب لیمو

برای این که پوست هلوها راحت گرفته شود، بهتر است چند دقیقه آنها را در آب جوش قرار دهید و بلافاصله آنها را بردارید. با دقت پوست آنها را بگیرید. آنها را از وسط نصف کرده و هسته ها را در آورید. هلوها را لا به لای شکر قرار دهید و آب را هم اضافه کنید. ظرف را روی حرارت یکنواخت قرار دهید تا مربا به جوش آید. مواظب باشید که هلوها زیاد نپزند. آبلیمو را هم اضافه کنید. شربت مربا را امتحان کنید و هر وقت قوام آمد ظرف را از روی حرارت بردارید و بگذارید خنک شود. بعد آن را در شیشه بریزید و در آن را محکم ببندید و در یخچال نگهدارید.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
#آبگوشت_جنوبی

مواد لازم:

گوشت ، پياز ، هل ، دارچين ، نمك ، فلفل قرمز ، زردچوبه ، ادويه كاري ، سير دو حبه ، برگ بو ، زنجيل تازه ، ليمو عماني ، رب گوجه ، مقدار كمي روغن ، فلفل سبز ، نخود لپه از قبل خيس شده مقداري ، بادمجان يك عدد

طرز تهيه:

ابتدا پياز رو به همراه سير و كمي زرد چوبه كمي تفت ميديم توي روغن سپس گوشت رو تكه هاي كوچيك ميبريم و تميز ميشوريم و توي پياز كمي تفت ميديم و ادويه هارو اضافه و تفت ميديم خوب كه تفت خورد برگ بو ، ليمو عماني ، زنجييل ، دارچين ، هل و فلفل سبز و نخود لپه رو اضافه ميكنيم و يكم تفت ميديم و حالا اب جوش به اندازه ي سه ليوان اضافه ميكنيم و ميزازيم گوشت به همراه موادمون بپزه ، وقتي گوشت كامل پخت و ابش كامل بخار شد رب گوجه رو اضافه ميكنيم و خوب سرخش ميكنيم تا تفت بخوره و كمي روغن هم اضافه ميكنيم تا نسوزه ، سپس كمي اب اضافه ميكنيم و ميزاريم يكم غُل بخوره . ( ميزان اضافه كردن اب بستگي به ذائقه خودتون داره كه ابگوشتتون غليظ يا رقيق باشه)
پس از اماده شدن حرارت رو خاموش ميكنيم و بادمجان رو ورق ورق ميكنيم و توي روغن سرخش ميكنيم و ميندازيم توي ابگوشتمون سپس مقداري دارچين ميريزيم روش و درش رو ميزاريم

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت32 رمان پارادوکس با سوالی که پرسید فهمیدم مامان فاطمه چیزی ازینکه من یه دختر پرورشگاهیم به خانوم دکتر نگفته. شاید چون فکر میکرده ممکنه من ازین موضوع ناراحت بشم. یا شایدم نخواسته خانوم دکتر فکری که حمید درموردم کرد بکنه. واسم فرقی نداشت. چون فهمیدن…
#پارت33
رمان پارادوکس

در ماشینو باز کردم  و سوار شدم. تصمیم گرفتم  تو یه جای دیگه به چند تا ارایشگاه سر بزنم شاید به نیرو احتیاج داشته باشن.

اما اول باید میرفتم خونه تا لباسامو عوض کنم. سرعتمو زیاد کردمو جلوی خونه زدم رو ترمز. عصر شده بود و کوچه شلوغ تر از ساعتای دیگه بود.

سریع از ماشین پیاده شدمو بی توجه به نگاهای خیره ی دیگران وارد خونه شدم. درو که بستم چند تا نفس عمیق کشیدم. نباید بهشون اهمیت میدادم وگرنه فقط خودم اذیت میشدم.

از همون حیاط شروع کردم به دراوردن مانتوم. بعد یه مانتو دیگه برداشتم و پوشیدمش. ابی به صورتم زدمو دوباره از خونه خارج شدم. اینبار  نمیخواستم با ماشین برم  دلم میخواست یکم قدم بزنم.

دستامو تو جیب مانتوم گزاشتم و راه افتادم. هوا خیلی خوب بود. اروم به ریه هام کشیدمش. با همه مشکلاتی که داشتم هیچوقت فکر نمیکردم یه روزی به اینجا برسم.

همیشه واسه خودم یه اینده پر از خوشبختی میدیدم. یهو همه چی خراب شد.

شاید اون حرفی که میگن آدمای بدبخت ، بدبختی همیشه باهاشونه راسته. هرکاریم کنی نمیتونی بختتو عوض کنی.. من نمیتونستم این اتفاقو جبران کنم، اما میتونستم به جایی برسم که دیگه به کسی اجازه تکرار این اتفاقو ندم..
خدارو چه دیدی؟ شاید یه روزی تونستم انتقام این درموندگیمو بگیرم ..

***

خسته و کوفته رو  بلوار کنار خیابون نشستمو با نوشابه ای که خریده بودم یکم لبامو تر کردم.

ناامید زل زدم به ادمایی که تو خیابون رفت و امد میکردن.پانزدهیم ارایشگاهی بود که رفتمو بهم جواب منفی میدادن.
کلافه و سردرگم از جام بلند شدم. داشتم گردوخاک رو مانتومو تکون میدادم که یهو چشمم خورد به یه در رنگی تو اون سمت خیابون. یه تابلوی سرتاسری هم زده بودن.

_ ( ارایشگاه میشا)

چطور ندیده بودمش؟ امروز سومین بار بود که ازین خیابون رد شدم عجیب بود که چشمم بهش نخورده بود.

بطری نوشابمو تو کیفم پرت کردم با گفتن خدایا به امید و قدمامو به سمت ارایشگاه برداشتم.

@kadbanoiranii
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت33 رمان پارادوکس در ماشینو باز کردم  و سوار شدم. تصمیم گرفتم  تو یه جای دیگه به چند تا ارایشگاه سر بزنم شاید به نیرو احتیاج داشته باشن. اما اول باید میرفتم خونه تا لباسامو عوض کنم. سرعتمو زیاد کردمو جلوی خونه زدم رو ترمز. عصر شده بود و کوچه شلوغ تر…
#پارت34
رمان پارادوکس

از پله های ساختمونش  رفتم بالا. جای شیک و باکلاسی بود. جلوی در اصلیش که رسیدم توقف کردم. صدای موزیک لایتی از داخل به گوش میرسید. دستمو رو زنگ فشار دادم. چند لحظه نگذشته بود که خانومی با صورتی که هفت قلم ارایش روش بود درو باز کرد. نگاهی بهم انداخت و گفت:
_ بفرمایید
با صدای  ارومی گفتم:
_میخواستم با صاحب اینجا صحبت کنم.
لبخندی زد و گفت:
_ بیا تو عزیزم.
بعد کامل کنار رفت و تونستم وارد بشم.
مکان بزرگی بود و هرکدوم از کارکنانش تو یه قسمت مشغول کار بودن. اون خانومی که درو به روم باز کرد رو به یه نفر گفت:
_ میشا این خانوم با تو کار داره.
و بعد اشاره ای بهم کرد. با دیدن دختر زیبایی که بهمون نزدیک میشد لبخند نشست رو لبام. برخلاف بقیه افراد اونجا  ارایش خیلی ملیحی داشت که به صورتش خیلی میومد. نزدیک شد. درست رو به رو وایساده بود. با صدای ارومی گفت:
_سلام عزیزم. با من کاری داری؟
دستش که به سمتم دراز شده بود  به ارومی فشردمو گفتم :
_ شما صاحب اینجایی؟
همونجور که منو به سمت کاناپه ها هدایت میکرد گفت:
_ بله. چه کمکی ازم ساختس؟
امروز حسابی ناامید شده بودم.  دل دل میکردم که دیگه اینجا جواب منفی بهم ندن. بند کیفمو تو دستام فشردم و گفتم:
_ میخواستم بدونم شما اینجا به نیرو احتیاج ندارین؟  برای کار..
_  ارایشگری بلدی؟
_ بله تا حدودی بلدم.
_ عزیزم ما به یه نفر احتیاج داریم. ولی تمام کساییکه اینجا کار میکنن افرادی هستن که من بشدت از کاراشون راضی هستم. میتونی یه هفته اینجا امتحانی کار کنی تا کارتو ببینم؟ اگه راضی بودم میمونی. اگه نبودم که دیگه شرمندت نشم.
از ذوق تو پوست خودم نمیگنجیدم.
فکرشو نمیکردم درست وقتی که ناامید بودم همه چی درست بشه. با خوشحالی گفتم:
_ خیلی خوبه. اینجوری برای منم راحت تره. شما که راضی باشی من با خیال بهتری کار میکنم.
_ باشه عزیزم. یه فرم بهت میدم پر کن. اطلاعات شخصی و شماره تماس.
از فردا هم یه هفته کارت شروع میشه.
بعد یه کارت از رو میز بهم داد. نگاه که کردم دیدم کارت ارایشگاهشونه.
_ این شماره اینجاست. شماره خودمم هست. کاری داشتی تماس بگیر.
راستی من اسمتو نمیدونم.
لبخندی زدم و گفتم:
_آمین...
_ آمین.. چه اسم قشنگی. خوشبختم  عزیزم. منم میشام.
_ خوشبختم.
_ خوب من باید برم. پس برای فردا میبینمت.
دستمو به سمتش دراز کردم.  به گرمی فشرد  و گفتم:
_ حتما...

@kadbanoiranii
کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
#پارت34 رمان پارادوکس از پله های ساختمونش  رفتم بالا. جای شیک و باکلاسی بود. جلوی در اصلیش که رسیدم توقف کردم. صدای موزیک لایتی از داخل به گوش میرسید. دستمو رو زنگ فشار دادم. چند لحظه نگذشته بود که خانومی با صورتی که هفت قلم ارایش روش بود درو باز کرد. نگاهی…
#پارت35
رمان پارادوکس


با ذوق از اونجا زدم بیرون. فکر نمیکردم به این زودی دوباره بتونم جایی مشغول بشم اما اینبار شانس باهام یار بود.

راه خونه رو پیش گرفتم. کم کم باید وسایلامم جمع میکردم. اگه پول پیش خونه و اون مقدارپس اندازمو رو هم بزارم میتونم یه جای دیگه ، یه خونه کوچیکتر بگیرم و برای همیشه از شر ادمای اون محله کوفتی راحت بشم.

جلوی در خونه ایستادمو تو کیفم دنبال کلید میگشتم که با صدای اشنایی برگشتم عقب.

با دیدن مرضیه خانوم صاحب خونم متعجب شدم.  نزدیک تر که شد اخمای پیشونیشم واضح تر شد.

_ سلام.

دستپاچه  شدم و اروم گفتم:

_ سلام مرضیه خانوم. بفرمایید.

اشاره ای به در زدم که تعارفش کنم تو اما با اشاره دست گفت لازم نیست.

_ اومدم باهات حرف بزنم.

اب دهنمو قورت دادم و گفتم:
_ بفرمایید در خدمتم.

یهو بدون اینکه هیچ مقدمه چینی بکنه با حرفاش منو به رگبار بست.

_ ببین دختر جون، من یه عمر با ابرو تو این محل زندگی کردم. قطعا فهمیدی خبرکاری که کردی تو کل محله پیچیده  ازون روز که فهمیدم تا الان خواب به چشمم نیومده. ارامش ازم گرفته شده. بس که همه میگن  مستاجر مرضیه یه دختر خرابه پس معلومه که خودش اینکارست که همچین کساییو میاره سر خونه و زندگیش. خلاصه اومدم بهت بگم که زودتر جل و پلاستو جمع و کن ازینجا برو تا بیشتر ازین مضحکه خاص و عام نشدم.

شوکه زل زدم بهش. انقدر یهویی به رگبارم بست که واقعا ماتش موندم. دهنم باز میشد که حرفی بزنم اما هیچ صدای از گلوم خارج نمیشد.  تهش فقط تونستم به ضرب و زور یه کلمه بگم:

_ب..ا...ش...ه

دیگه بدون اینکه توجهی به حال زارم بکنه پشتشو بهم کرد و ازم دور شد.

چند دقیقه طول کشید تا به خودم بیام. دستای لرزونمو تو کیف بردمو به سختی کلیدمو پیدا کردم.

در که باز شد وارد شدم. گرمم شده بود. انگار هوایی برای نفس کشیدن پیدا نمیکردم. سمت شیر اب گوشه حیاط رفتمو بازش کردم.

سرمو بردم زیرش. نمیدونم از اعصابم بود یا سرمای آب که دندونام محکم بهم میخورد. بمن گفت دختر خراب.

پوزخندی رو لبم نشست. خراب تر از ذات مردم این محل هیچی نبود. همش منتظرن یه چیزی بشه زمین بخوری تا مثه لاشخور بیوفتن سرت و ته مونده جونتو با حرفاشون  بگیرن..


@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواب مهدی(عج) را ببینید شب بخیر💚

بوسہ از پایش بچینید شب بخیر💚

خواب زهرا(س) را ببینید شب بخیر💚

هدیه از مادر بگیرید شب بخیر💚

🍃🌟شبتون مهدوی🌟🍃

@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☀️خورشید سوار گشت بر مرکب ناز
بیدار شدیم و صبح می خندد باز🌷

☀️لا حول ولا قوه الا بگو و با بسم الله
یک روز دگر ز عمر خود کن آغاز🌷

سلام صبح زیباتون بخیر🌷
شروع روز تون
سراسر شادی و آرامش و مهر🌷

@kadbanoiranii
Khoshbakhti
Shayan Asadpoor
#شایان اسدپور

#خوشبختی

شاد باش و شادی ات را باب ڪن

اخم را در چھــره ها ڪمیاب ڪن

آنقــدر با مردمان خوش باش ڪہ

غصہ را در ذهنِ مردم خواب ڪن


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#آموزش_ماش_پلو


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG