کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.85K subscribers
23.1K photos
29.3K videos
95 files
43.6K links
Download Telegram
🌈 پارت۴۱۰
#Part410

📔 رمان " مخمصه ی باران " 💖

به قلم خانم کوثر شاهینی فر 👒

🍃🍁🍂🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁

بهراد ـ ر یدم تو این مهمون نوازی کردنت ...
شاهین ـ مهمون ، نه توی سرخر که هرروز هر روز اینجایی ...
بهراد ـ اومدم عیادت نفله ... ( رو به من ) روانت شاد نمیشه منو می بینی ؟ ...
بهنوش جای من جواب میده : خب هرکسی از دیدنه دلقک روانش شاد میشه ...
شاهین خندون میگه : ایول ...
بهراد کوسن کنارش رو پرت میکنه که کنار من روی مبل می افته .... می خندن و میگم : یه چیزی درست میکنم !
شاهین سمت آشپزخونه میره و میگه : تو بشین ... باد به گوشه آیهان برسونه شام درست کردی برامون واویلا میشه !
بهنوش با هیجان میگه : واااای باران نگاه اینو ...
ژورنال رو سمتم میگیره ... کلافه میگم : من عروسی نمی خوام ! ...
توی ذوقش می خوره ... شاهین به آشپزخونه میره و چیزی نمیگه ... بهراد میگه : باید بخوای ... بعدا حسرت میشه !
بغض کرده میگم : چیزای بزرگتری برای حسرت دارم ! ...
بهنوش پوفی میکشه : آیهان برای تو مناسب نیست ... تازه اون دختره رو هم پیدا کرده قطعا ...
ماتم میبره ... بهراد چشم غره میره برای بهنوش ... بهنوش ساکت میشه ... من خودم رو جلو میکشم ... میگم : پیداش کرده ؟ ...
بهنوش میگه : به من چه اصلا ! ...
رو به بهراد شاکی میگم : بگو بهم ....
بهراد نفس عمیقی میکشه ... میگه : مانی برگشته ... قرار شده سه شنبه ببره آیهان رو ...
خود به خود اشکام راه می گیرن ... میگم : روزه عروسی من ؟! ...


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG