#دیپ_سبزیجات
فلفل دلمه ای قرمز زرد وسبزاز هرکدام نصف
زیتون بدون هسته؛۱۰۰گرم
پنیر خامه ای:صد گرم
سس مایونز کم چرب:دو ق غ
ذرت پخته شده:۲۰۰ گرم
جعفری ریز شده:یک ق غ
پودر آویشن نمک فلفل سیاه به مقدار لازم
پودر سیر(قابل حذف)
فلفل ها را ریز خرد کنید وبا ذرت و زیتون حلقه شده مخلوط کنید جعفری را هم افزوده وسپس پنیر وسس وادویه ها را نیز اضافه کرده ومخلوط کنید وچند ساعت در یخچال گذاشته ونوش جان کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪⅘
فلفل دلمه ای قرمز زرد وسبزاز هرکدام نصف
زیتون بدون هسته؛۱۰۰گرم
پنیر خامه ای:صد گرم
سس مایونز کم چرب:دو ق غ
ذرت پخته شده:۲۰۰ گرم
جعفری ریز شده:یک ق غ
پودر آویشن نمک فلفل سیاه به مقدار لازم
پودر سیر(قابل حذف)
فلفل ها را ریز خرد کنید وبا ذرت و زیتون حلقه شده مخلوط کنید جعفری را هم افزوده وسپس پنیر وسس وادویه ها را نیز اضافه کرده ومخلوط کنید وچند ساعت در یخچال گذاشته ونوش جان کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪⅘
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استیک_سیر_و_پنیر
مزه اش حرف نداره !
ترکیبی از کره ، سیر، جعفری و روغن زیتون
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
مزه اش حرف نداره !
ترکیبی از کره ، سیر، جعفری و روغن زیتون
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#نونون پنیری
از خوشمزگیش هرچی بگم کمه
موادلازم:
-آرد سه لیوان
-شیر یک لیوان(شیرخشک سه ق)
-شکر دو ق غ نمک یک ق م خوری
-روغن یک پیمانه
-زرد چوبه کمی یا زعفران
-خمیرمایه یک ق نصف
-تخم مرغ دو عدد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
از خوشمزگیش هرچی بگم کمه
موادلازم:
-آرد سه لیوان
-شیر یک لیوان(شیرخشک سه ق)
-شکر دو ق غ نمک یک ق م خوری
-روغن یک پیمانه
-زرد چوبه کمی یا زعفران
-خمیرمایه یک ق نصف
-تخم مرغ دو عدد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کرپ مرغ پنیری
مواد لازم:
-آرد سفید دو لیوان
-نمک یک چهارم قاشق چ
-شیر دو لیوان
-یک قاشق چایخوری شکر.
-2 قاشق غذاخوری کره.
-یک قاشق غذاخوری جعفری.
مواد میانی :
-پیاز
-سینه مرغ دو عدد
-سس خردل یک ق غ
-نمک یک ق چ
-فلفل سیاه / پاپریکا / زنجبیل هر کدام نصف ق چ
-سس بشامل
-شیر یک لیوان
-کره بیست گرم
-آرد یک ق غ
-کره و آرد رو روی حرارت تفت بدین بعد کم کم شیر اضافه کنید کمی غلیظ شد خاموش کنید و نصف ق چ نمک بزنبد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
مواد لازم:
-آرد سفید دو لیوان
-نمک یک چهارم قاشق چ
-شیر دو لیوان
-یک قاشق چایخوری شکر.
-2 قاشق غذاخوری کره.
-یک قاشق غذاخوری جعفری.
مواد میانی :
-پیاز
-سینه مرغ دو عدد
-سس خردل یک ق غ
-نمک یک ق چ
-فلفل سیاه / پاپریکا / زنجبیل هر کدام نصف ق چ
-سس بشامل
-شیر یک لیوان
-کره بیست گرم
-آرد یک ق غ
-کره و آرد رو روی حرارت تفت بدین بعد کم کم شیر اضافه کنید کمی غلیظ شد خاموش کنید و نصف ق چ نمک بزنبد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#کیک_تختهای
تخم مرغ…..۴عدد
شکر…..۱پیمانه
وانیل….نوک قاشق
روغن….نصف پیمانه
پودر نارگیل…..نصف پیمانه
شیر…..نصف پیمانه
ارد…..۲پیمانه
بکین پودر…..۲قاشق مرباخوری
عسل یا شربت بار
طرز تهیه:
تخم مرغ و شکر و وانیل با همزن حدودا ۶ تا ۷ دقیقه بزنید.
بعد روغن و شیر بریزد حدود یک دقیقه هم بزنید.بعد پودر نارگیل را اضافه کنید.
بکین پودر به ارد اضافه کنید.حتما الک کنید به مواد کیک اضافه کنید.به صورت دورانی هم بزنید.مواد داخل سینی ۲۰ در ۳۰ بریزد.(من کاغذ روغنی گذاشتم)
داخل فر از قبل گرم شده با درجه ۱۷۰ بمدت ۳۰ دقیقه قرار دهید.
بزارید کیک کمی خنک بشه،روش عسل یا شربت بار بزنید.بعد روش پودر نارگیل بریزد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#کیک_تختهای
تخم مرغ…..۴عدد
شکر…..۱پیمانه
وانیل….نوک قاشق
روغن….نصف پیمانه
پودر نارگیل…..نصف پیمانه
شیر…..نصف پیمانه
ارد…..۲پیمانه
بکین پودر…..۲قاشق مرباخوری
عسل یا شربت بار
طرز تهیه:
تخم مرغ و شکر و وانیل با همزن حدودا ۶ تا ۷ دقیقه بزنید.
بعد روغن و شیر بریزد حدود یک دقیقه هم بزنید.بعد پودر نارگیل را اضافه کنید.
بکین پودر به ارد اضافه کنید.حتما الک کنید به مواد کیک اضافه کنید.به صورت دورانی هم بزنید.مواد داخل سینی ۲۰ در ۳۰ بریزد.(من کاغذ روغنی گذاشتم)
داخل فر از قبل گرم شده با درجه ۱۷۰ بمدت ۳۰ دقیقه قرار دهید.
بزارید کیک کمی خنک بشه،روش عسل یا شربت بار بزنید.بعد روش پودر نارگیل بریزد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#ظرف_خوردنی خوشگل
(خمیر یوفکا)
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#ظرف_خوردنی خوشگل
(خمیر یوفکا)
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۷۵
-ببخشید نور چشمم معذرت می خوام. دوست دارم! تا آخر عمرم برات جبران می کنم...
سرش را عقب می کشد و با چهره ی جمع شده ای می پرسد:
-چی می تُنی؟
محمد با صورتی که خیس از اشک بود، خنده ی روشنی می کند و گونه اش را آرام اما طولانی می بوسد و اینطور پاسخ می دهد:
-تا آخر عمرم قربونت می رم. بوست می کنم بغلت می کنم. تا آخرین نفسم مراقبتم!
***
ساعت از ده گذشته و رزا چشمانش را خواب برداشته، اما از بغل محمد پایین نمی آید.
تمام کادوهایش را نگاه کرد و برای دانه دانه اش ذوق کرد و گونه ی محمد را بوسید و محمد با بوسه هایش جان می گرفت.
حالا روی مبل روی پاهایش نشسته و برای پدرش دلبری می کند. محمد به رزا که نگاه می کرد انگار دنیا را مقابلش می دید.
در تمام این دو ساعت رزا لحظه ای از حرف زدن و سوال پرسیدن دست نکشیده است. دست هایش را روی صورت محمد می کشد و می گوید:
-سیبیلات زودتر لُشد (رشد) می کنه یا لیشات؟
محمد می خندد و هزار باره گونه اش را نوازش می کند و می خندد. با نگاهش نوازش می کرد فرشته ام را...
-قربون زبونت بشم من...
به محض اینکه مامان مقابلش خم می شود تا سینی چای را مقابلش بگیرد معذب صاف می نشیند و حرفش را قطع می کند و رو به مامان ادامه می دهد:
-زحمت نکشید خانوم...
-اسمش ماپلیه... میتونی ماپلی صداش کنی...!
خنده ام را می خورم و مامان بدون اینکه ذره ای اخم داشته باشد با لحن شوخی رو به رزا می کند:
-وروجک ماپری رو یادت رفت باباتو دیدی؟
♡♡
#پارت۱۷۶
اخم هایم نامحسوس در هم می رود. دوست نداشتم این فرضیه را که حضور محمد در زندگی ما نقش هر کدام از ما را در زندگی رزا عوض یا کمرنگ کند!
-نه ماپری جونش دخترم هنوز سوالاش تموم نشده فقط...
مامان میز را دور می زند و نزدیک تر به محمد می ایستد و منقبض شدن شانه های محمد را به چشم دیدم.
حس می کردم کنار مامان بی نهایت دست به عصا و مراقب بود. مامان لپش را می کشد و و بعد عقب می کشد.
-با اجازتون من باید برم استراحت کنم کمی سردرد دارم. شهرزاد جان مامان از مهمونمون پذیرایی کن!
انگار که روی صحبتش بیشتر با محمد بود تا من...
محمد سرش را پایین می اندازد و بوسه ای به سر رزا می زند و می گوید:
-برای پذیرایی مزاحمتون نشدم. هدف چیز دیگه ای بود که به لطف خدا و زیر سایه شما میسر شد. منم کم کم رفع زحمت کنم!
مامان بی اینکه حرف دیگری بزند سری تکان می دهد و به سمت اتاق می رود.
در که بسته می شود و رزا خمیازه ی می کشد و محمد مثل تمام این دوساعت هر حرکتش را با عشق دنبال می کرد.
-دخترم خوابش میاد؟
-خوابم میادش... بلیم امشب می خوام بابا منو بخوابونه... برام لالا بوخونه...
تصور شب ماندن محمد خون را در رگ هایم منجمد می کند. فورا فکرش را پس می زنم و رو به رزا می گویم:
-بابا لالایی بلد نیست بگه عزیزم خودم برات می خونم قربونت برم. بوس شب بخیر بگیر از بابا بریم لالا بخونم برات.
-نمی خوام! بابا لالا بخونه! بوس شب بخیرش مال خودت!
-رزا!
چشمانم گشاد می شوند و مبهوت صدایش می کنم و با حرص و خجالتی که تنم را آتش می زد می گویم:
-این چه حرفیه؟ تمومش کن مامان جان! راجع به این موضوع اصلا درست نیست صحبت کنیم!
♡
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
-ببخشید نور چشمم معذرت می خوام. دوست دارم! تا آخر عمرم برات جبران می کنم...
سرش را عقب می کشد و با چهره ی جمع شده ای می پرسد:
-چی می تُنی؟
محمد با صورتی که خیس از اشک بود، خنده ی روشنی می کند و گونه اش را آرام اما طولانی می بوسد و اینطور پاسخ می دهد:
-تا آخر عمرم قربونت می رم. بوست می کنم بغلت می کنم. تا آخرین نفسم مراقبتم!
***
ساعت از ده گذشته و رزا چشمانش را خواب برداشته، اما از بغل محمد پایین نمی آید.
تمام کادوهایش را نگاه کرد و برای دانه دانه اش ذوق کرد و گونه ی محمد را بوسید و محمد با بوسه هایش جان می گرفت.
حالا روی مبل روی پاهایش نشسته و برای پدرش دلبری می کند. محمد به رزا که نگاه می کرد انگار دنیا را مقابلش می دید.
در تمام این دو ساعت رزا لحظه ای از حرف زدن و سوال پرسیدن دست نکشیده است. دست هایش را روی صورت محمد می کشد و می گوید:
-سیبیلات زودتر لُشد (رشد) می کنه یا لیشات؟
محمد می خندد و هزار باره گونه اش را نوازش می کند و می خندد. با نگاهش نوازش می کرد فرشته ام را...
-قربون زبونت بشم من...
به محض اینکه مامان مقابلش خم می شود تا سینی چای را مقابلش بگیرد معذب صاف می نشیند و حرفش را قطع می کند و رو به مامان ادامه می دهد:
-زحمت نکشید خانوم...
-اسمش ماپلیه... میتونی ماپلی صداش کنی...!
خنده ام را می خورم و مامان بدون اینکه ذره ای اخم داشته باشد با لحن شوخی رو به رزا می کند:
-وروجک ماپری رو یادت رفت باباتو دیدی؟
♡♡
#پارت۱۷۶
اخم هایم نامحسوس در هم می رود. دوست نداشتم این فرضیه را که حضور محمد در زندگی ما نقش هر کدام از ما را در زندگی رزا عوض یا کمرنگ کند!
-نه ماپری جونش دخترم هنوز سوالاش تموم نشده فقط...
مامان میز را دور می زند و نزدیک تر به محمد می ایستد و منقبض شدن شانه های محمد را به چشم دیدم.
حس می کردم کنار مامان بی نهایت دست به عصا و مراقب بود. مامان لپش را می کشد و و بعد عقب می کشد.
-با اجازتون من باید برم استراحت کنم کمی سردرد دارم. شهرزاد جان مامان از مهمونمون پذیرایی کن!
انگار که روی صحبتش بیشتر با محمد بود تا من...
محمد سرش را پایین می اندازد و بوسه ای به سر رزا می زند و می گوید:
-برای پذیرایی مزاحمتون نشدم. هدف چیز دیگه ای بود که به لطف خدا و زیر سایه شما میسر شد. منم کم کم رفع زحمت کنم!
مامان بی اینکه حرف دیگری بزند سری تکان می دهد و به سمت اتاق می رود.
در که بسته می شود و رزا خمیازه ی می کشد و محمد مثل تمام این دوساعت هر حرکتش را با عشق دنبال می کرد.
-دخترم خوابش میاد؟
-خوابم میادش... بلیم امشب می خوام بابا منو بخوابونه... برام لالا بوخونه...
تصور شب ماندن محمد خون را در رگ هایم منجمد می کند. فورا فکرش را پس می زنم و رو به رزا می گویم:
-بابا لالایی بلد نیست بگه عزیزم خودم برات می خونم قربونت برم. بوس شب بخیر بگیر از بابا بریم لالا بخونم برات.
-نمی خوام! بابا لالا بخونه! بوس شب بخیرش مال خودت!
-رزا!
چشمانم گشاد می شوند و مبهوت صدایش می کنم و با حرص و خجالتی که تنم را آتش می زد می گویم:
-این چه حرفیه؟ تمومش کن مامان جان! راجع به این موضوع اصلا درست نیست صحبت کنیم!
♡
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۷۷
انگار اصلا نشنیده باشد که چه گفتم متفکر رو به محمد لب می زند:
-بابا؟
از سر شب هربار بابا صدایش می کرد چشمانش را انگار ریسه می کشیدند. چراغانی می شد و با لب هایی مزین به یک لبخند مهربان لب می زد:
-عمر بابا؟
خوشحالم که حرف رزا را به روی خودش نیاورد و به آتش درونم هیزم نریخت.
چای را مقابل لب هایم می گیرم و قلپی فرو نداده ام که بابا جمله ی رزا چای به گلویم می پرد...
-میشه مامانمو بوس کنی؟ من داداش موخوام...
سرفه می زنم و دستم را روی سینه ام می گذارم و به محض اینکه سرفه ام قطع می شود با چشمان گشاد شده ای می نالم:
-رزا؟ این چه حرفیه؟ دیگه نبینما... وقت خوابته پاشو... همین الان!
رزا از واکنش تندم کمی در خودش جمع می شود و با لحن بغض گرفته ای لب می زند:
-خاله مهشید دُفت وقتی مامان باباها بوس کنن همو بچه دنیا می آد! حلف بدی دُفتم؟
حرارت از صورتم بیرون می زند و مگر اینکه دستم به آن مهشید نمی رسید!
اصلا رو نداشتم به صورت محمد نگاه کنم که صدای پر از آرامشش حواسم را به سمت خودش می خواند:
-داداش می خوای چکار کنی شما؟
-خب می خوام دیگه... سحرم داداش داره! میگه داداشش بچه رئیسه! می خوام منم یه داداش بچه رئیس داشته باشم با هم بریم ماموریت نجات بچه ها!
دلم برای رویاهای بچگانه اش ضعف می رود. هیچوقت دنیای کودکانه اش را خراب نمی کردم و او را از این گونه فانتزی ها دورش نمی کردم.
دوست داشتم تا زمانی که هنوز با زشتی های زندگی روبرو نشده تا جایی ک می تواند در دنیای خودش خیال پردازی کند و خوش باشد.
♡
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
انگار اصلا نشنیده باشد که چه گفتم متفکر رو به محمد لب می زند:
-بابا؟
از سر شب هربار بابا صدایش می کرد چشمانش را انگار ریسه می کشیدند. چراغانی می شد و با لب هایی مزین به یک لبخند مهربان لب می زد:
-عمر بابا؟
خوشحالم که حرف رزا را به روی خودش نیاورد و به آتش درونم هیزم نریخت.
چای را مقابل لب هایم می گیرم و قلپی فرو نداده ام که بابا جمله ی رزا چای به گلویم می پرد...
-میشه مامانمو بوس کنی؟ من داداش موخوام...
سرفه می زنم و دستم را روی سینه ام می گذارم و به محض اینکه سرفه ام قطع می شود با چشمان گشاد شده ای می نالم:
-رزا؟ این چه حرفیه؟ دیگه نبینما... وقت خوابته پاشو... همین الان!
رزا از واکنش تندم کمی در خودش جمع می شود و با لحن بغض گرفته ای لب می زند:
-خاله مهشید دُفت وقتی مامان باباها بوس کنن همو بچه دنیا می آد! حلف بدی دُفتم؟
حرارت از صورتم بیرون می زند و مگر اینکه دستم به آن مهشید نمی رسید!
اصلا رو نداشتم به صورت محمد نگاه کنم که صدای پر از آرامشش حواسم را به سمت خودش می خواند:
-داداش می خوای چکار کنی شما؟
-خب می خوام دیگه... سحرم داداش داره! میگه داداشش بچه رئیسه! می خوام منم یه داداش بچه رئیس داشته باشم با هم بریم ماموریت نجات بچه ها!
دلم برای رویاهای بچگانه اش ضعف می رود. هیچوقت دنیای کودکانه اش را خراب نمی کردم و او را از این گونه فانتزی ها دورش نمی کردم.
دوست داشتم تا زمانی که هنوز با زشتی های زندگی روبرو نشده تا جایی ک می تواند در دنیای خودش خیال پردازی کند و خوش باشد.
♡
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۷۸
اما در کنارش باید با بعضی حقایق زندگی اش روبرو می شد تا بعدا صدمه نبیند. خصوصا اینکه پدر و مادرش هرگز با هم برای او خواهر یا برادر دیگری به دنیا نمی آوردند.
باید می فهمید پدر و مادر او با والدین معمولی دوستانش فرق دارد و بپذیرد پدرش با ما نخواهد بود و زندگی خودش را دارد!
کمی جلو تر می روم و با لحن خیلی آرام تر از لحظات پیشم به چشمانش خیره می شوم.
-دخترم می دونی که من و پدرت فقط پدر مادر تو هستیم و با هم... یعنی...
هرچه به خودم فشار می آورم تا کلمه ی مناسبی برای توصیح با هم نبودنمان پیدا کنم چیزی به ذهنم نمی رسد که محمد به کمکم می آید:
-منو مادرت از هم جدا شدیم...
نگاهش می کنم و نگاه خیره اش را که روی خودم می بینم لبخند غمگینی روی لب هایم می نشیند و تائیدش می کنم:
-بله و برای داداش داشتن نیازه که دوتا آدم با هم ازدواج کنن و زن و شوهر باشن متوجهی؟
قیافه ی متفکری به خود می گیرد و خیره به چشمانم زل می زند و به با انگشت به سینه خودش اشاره می کند و پر از بهت می پرسد:
-پس من چجوری دنیا اومدم؟
خدای من... لبم را به داخل دهانم می کشم تا جلوی خنده ی تلخم را بگیرم. عاشق این ذهن پویایش بودم اما حقیقتا مستاصل شده بودم.
نمی دانستم بخندم یا گریه کنم به این وضعیت! دوباره محمد است که به کمکم می آید و جوابش را می دهد:
-اون موقع ازدواج کرده بودیم...
-یعنی اون موقع به مامانمم بوس شب بخیر می دادی؟
وای خدایا داشتم از خجالت آب می شدم. نگاهی به محمد می کنم که او برعکس من داشت به خوبی با شیرین زبانی های رزا کیف می کرد و لذت می برد.
-پدر سوخته این حرفا رو تو از کجا یاد گرفتی؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
اما در کنارش باید با بعضی حقایق زندگی اش روبرو می شد تا بعدا صدمه نبیند. خصوصا اینکه پدر و مادرش هرگز با هم برای او خواهر یا برادر دیگری به دنیا نمی آوردند.
باید می فهمید پدر و مادر او با والدین معمولی دوستانش فرق دارد و بپذیرد پدرش با ما نخواهد بود و زندگی خودش را دارد!
کمی جلو تر می روم و با لحن خیلی آرام تر از لحظات پیشم به چشمانش خیره می شوم.
-دخترم می دونی که من و پدرت فقط پدر مادر تو هستیم و با هم... یعنی...
هرچه به خودم فشار می آورم تا کلمه ی مناسبی برای توصیح با هم نبودنمان پیدا کنم چیزی به ذهنم نمی رسد که محمد به کمکم می آید:
-منو مادرت از هم جدا شدیم...
نگاهش می کنم و نگاه خیره اش را که روی خودم می بینم لبخند غمگینی روی لب هایم می نشیند و تائیدش می کنم:
-بله و برای داداش داشتن نیازه که دوتا آدم با هم ازدواج کنن و زن و شوهر باشن متوجهی؟
قیافه ی متفکری به خود می گیرد و خیره به چشمانم زل می زند و به با انگشت به سینه خودش اشاره می کند و پر از بهت می پرسد:
-پس من چجوری دنیا اومدم؟
خدای من... لبم را به داخل دهانم می کشم تا جلوی خنده ی تلخم را بگیرم. عاشق این ذهن پویایش بودم اما حقیقتا مستاصل شده بودم.
نمی دانستم بخندم یا گریه کنم به این وضعیت! دوباره محمد است که به کمکم می آید و جوابش را می دهد:
-اون موقع ازدواج کرده بودیم...
-یعنی اون موقع به مامانمم بوس شب بخیر می دادی؟
وای خدایا داشتم از خجالت آب می شدم. نگاهی به محمد می کنم که او برعکس من داشت به خوبی با شیرین زبانی های رزا کیف می کرد و لذت می برد.
-پدر سوخته این حرفا رو تو از کجا یاد گرفتی؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۷۹
-رزا وقت خوابه... پاشو مامان جان پاشو بریم تو تختت!
-نمی خوام قرار بود بابا امشب پیشم بمونه! می خوام بغل بابا بخوابم!
هم بیش از حد معذب بودم و هم آنقدر امشب فشار عصبی داشتم که طاقتم کم شده بود.
نفس عمیقی می کشم تا به خودم مسلط شوم و بعد با لحن آرام تری رو به او می گویم:
-بابا باید برگرده خونه اش دخترم. بعدم امشب می خواستم تو بغل خودم بخوابونمتا... برات قصه بگم. بریم دخترم؟
سرش را در گوش محمد می برد و با صدایی که تلاش می کند آرام باشد تا من نشنوم می گوید:
-بابا فک کنم حسودیش شد بگیم اونم پیش ما بخوابه؟
-رزا!
پشت گوش هایم داغ شده بودند و از جا بلند می شوم و دستم را رو به رزا می گیرم و می گویم:
-رزا خانوم همین الان می ریم تختت خداحافظی کن از بابا!
انگار که تمام عمرش با محمد بوده که هنوز ندیده تا به این حد به او خو گرفته است.
بیشتر به تنش می چسبد و بغض کرده به محمد نگاه می کند و محمد دستش به دور تنش سفت تر می شود و انگار لحظه ای دنیا دور سرم می چرخد و وحشت بر من چیره می شود و نفسم را بند می آورد.
-لطفا بگو اتاقش کجاست من می خوابونمش و زود می رم... لطفا!
رزا از من به پدرش پناه برده بود؟ هم دلم بغضش می گیرد و هم عقلم نهیب می زند که دیوانه شده ای قطعا!
اشک در چشمانم می دود و شوکه و مات سرم را تکان می دهم. رزا را در آغوشش بلند می کند و من اتاقش را نشان می دهم اما دنبالشان نمی روم.
عقب گرد می کنم به آشپزخانه می روم. لیوان آبی را یک نفس سر می کشم و دستم را روی قلبم مشت می کنم.
باید یاد می گرفتم که عشق رزا را با پدرش تقسیم کنم و اینجور مواقع حساسیت نشان ندهم.
از خودم و حسم خجالت می کشم اما این هیچ از تلخی حسی که در دلم نشسته کم نمی کند.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
-رزا وقت خوابه... پاشو مامان جان پاشو بریم تو تختت!
-نمی خوام قرار بود بابا امشب پیشم بمونه! می خوام بغل بابا بخوابم!
هم بیش از حد معذب بودم و هم آنقدر امشب فشار عصبی داشتم که طاقتم کم شده بود.
نفس عمیقی می کشم تا به خودم مسلط شوم و بعد با لحن آرام تری رو به او می گویم:
-بابا باید برگرده خونه اش دخترم. بعدم امشب می خواستم تو بغل خودم بخوابونمتا... برات قصه بگم. بریم دخترم؟
سرش را در گوش محمد می برد و با صدایی که تلاش می کند آرام باشد تا من نشنوم می گوید:
-بابا فک کنم حسودیش شد بگیم اونم پیش ما بخوابه؟
-رزا!
پشت گوش هایم داغ شده بودند و از جا بلند می شوم و دستم را رو به رزا می گیرم و می گویم:
-رزا خانوم همین الان می ریم تختت خداحافظی کن از بابا!
انگار که تمام عمرش با محمد بوده که هنوز ندیده تا به این حد به او خو گرفته است.
بیشتر به تنش می چسبد و بغض کرده به محمد نگاه می کند و محمد دستش به دور تنش سفت تر می شود و انگار لحظه ای دنیا دور سرم می چرخد و وحشت بر من چیره می شود و نفسم را بند می آورد.
-لطفا بگو اتاقش کجاست من می خوابونمش و زود می رم... لطفا!
رزا از من به پدرش پناه برده بود؟ هم دلم بغضش می گیرد و هم عقلم نهیب می زند که دیوانه شده ای قطعا!
اشک در چشمانم می دود و شوکه و مات سرم را تکان می دهم. رزا را در آغوشش بلند می کند و من اتاقش را نشان می دهم اما دنبالشان نمی روم.
عقب گرد می کنم به آشپزخانه می روم. لیوان آبی را یک نفس سر می کشم و دستم را روی قلبم مشت می کنم.
باید یاد می گرفتم که عشق رزا را با پدرش تقسیم کنم و اینجور مواقع حساسیت نشان ندهم.
از خودم و حسم خجالت می کشم اما این هیچ از تلخی حسی که در دلم نشسته کم نمی کند.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#پارت۱۸۰
من فقط رزا را داشتم و هیچ زمان هیچ عشقی با عشقی که به او داشتم برابری نمی کرد و قرار نبود که او هم متقابلا همین حس را به من داشته باشد.
من باید با این مسئله کنار بیایم و این بغض کردن های بچگانه و بی معنی را از همین ابتدا خفه می کردم.
من باید قوی می ماندم. جنگ من با مشکلات تمام نشدنی ام تازه شروع شده بود. نباید باخت می دادم. نباید ضعیف می شدم.
من تا آخرش پای تمام قول هایی که به خودم و دخترم دادم می جنگیدم و خسته نمی شدم.
به اتاقم سر می زنم. مامان و مهشید هردو روی تخت خوابیده بودند. از قرار معلوم امشب جای من در اتاق رزا بود و مجبور بودم تا رفتن محمد صبر کنم و بعد جایم را در اتاق پهن کنم.
به پذیرایی برمیگردم و کادو های پخش شده ی رزا را داخل جعبه برمی گردانم و گوشه ای قرارشان می دهم.
دسته گل ها را بو می کشم و لبخند روی لب هایم می نشیند.
اینکه هیچ وقت از هیچ مردی گل نگرفته بودم ذره ای ناراحتم نمی کند، به جایش دلم لبالب از خوشی می شود که پدر رزا برای دیدنش این همه تدارک چیده و برایش ارزش قائل شده است.
امشب دخترم اولین دست گل زندگیش را از اولین مرد زندگی اش گرفته است.
همیشه آرزو داشته و دارم که دختری شاد و بدون حسرت بزرگ کنم و اگر محمد هم قرار بود همراه با من در این راه قدمی بردارد این باعث می شد تا به راهی که داشتم می رفتم بیشتر امیدوار شوم.
باعث می شد که اطمینان بیشتری به مسیرم داشته باشم و نگرانی هایم با سبک بالی رخت ببندند.
روی کاناپه می نشینم. گوشی موبایلم را چک می کنم. پیام داشتم اما به محض باز کردنش، گوشی آلارم ضعف شارژ می دهد و بعد خاموش می شود. پوفی می کشم و زیر لب زمزمه می کنم:
-این ناز و اداها رو در میاری ازت کار نکشم اما کور خوندی دست کم سه ماه دیگه در خدمتت هستم... بالاخره یا من از رو می رم یا تو!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
من فقط رزا را داشتم و هیچ زمان هیچ عشقی با عشقی که به او داشتم برابری نمی کرد و قرار نبود که او هم متقابلا همین حس را به من داشته باشد.
من باید با این مسئله کنار بیایم و این بغض کردن های بچگانه و بی معنی را از همین ابتدا خفه می کردم.
من باید قوی می ماندم. جنگ من با مشکلات تمام نشدنی ام تازه شروع شده بود. نباید باخت می دادم. نباید ضعیف می شدم.
من تا آخرش پای تمام قول هایی که به خودم و دخترم دادم می جنگیدم و خسته نمی شدم.
به اتاقم سر می زنم. مامان و مهشید هردو روی تخت خوابیده بودند. از قرار معلوم امشب جای من در اتاق رزا بود و مجبور بودم تا رفتن محمد صبر کنم و بعد جایم را در اتاق پهن کنم.
به پذیرایی برمیگردم و کادو های پخش شده ی رزا را داخل جعبه برمی گردانم و گوشه ای قرارشان می دهم.
دسته گل ها را بو می کشم و لبخند روی لب هایم می نشیند.
اینکه هیچ وقت از هیچ مردی گل نگرفته بودم ذره ای ناراحتم نمی کند، به جایش دلم لبالب از خوشی می شود که پدر رزا برای دیدنش این همه تدارک چیده و برایش ارزش قائل شده است.
امشب دخترم اولین دست گل زندگیش را از اولین مرد زندگی اش گرفته است.
همیشه آرزو داشته و دارم که دختری شاد و بدون حسرت بزرگ کنم و اگر محمد هم قرار بود همراه با من در این راه قدمی بردارد این باعث می شد تا به راهی که داشتم می رفتم بیشتر امیدوار شوم.
باعث می شد که اطمینان بیشتری به مسیرم داشته باشم و نگرانی هایم با سبک بالی رخت ببندند.
روی کاناپه می نشینم. گوشی موبایلم را چک می کنم. پیام داشتم اما به محض باز کردنش، گوشی آلارم ضعف شارژ می دهد و بعد خاموش می شود. پوفی می کشم و زیر لب زمزمه می کنم:
-این ناز و اداها رو در میاری ازت کار نکشم اما کور خوندی دست کم سه ماه دیگه در خدمتت هستم... بالاخره یا من از رو می رم یا تو!
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁الــهے ....
✨تو که بـــاشى
🍁تمـام دورها نزدیک
✨و تمـام ناممکن ها
🍁ممکن مى شوند !
✨گـرمـاى بودنت را
🍁از سرمـاى روزگار ما نگیر...
✨شب پاییـزی تون
لبـریز از آرامش الـهی 🍁
@kadbanoiranii
✨تو که بـــاشى
🍁تمـام دورها نزدیک
✨و تمـام ناممکن ها
🍁ممکن مى شوند !
✨گـرمـاى بودنت را
🍁از سرمـاى روزگار ما نگیر...
✨شب پاییـزی تون
لبـریز از آرامش الـهی 🍁
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🧡ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ..
🍁ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻧﺪگیمان ﺭﺍ
🧡ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﺕ ﻗﺮﺍﺭﻣﯿﺪهیم
🍁ﻭ بہ ﺗـــــﻮ ﺗﻮﮐﻞ میکنیم
🧡کہ ﭼﺮﺍﻍ ﻭﻫﺪﺍﯾﺘﮕﺮ ﺭﺍهمان ﺑﺎﺷﯽ
🍁الهی بہ امیدتـــــو...
🍁بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🍁
@kadbanoiranii
🍁ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻧﺪگیمان ﺭﺍ
🧡ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﺕ ﻗﺮﺍﺭﻣﯿﺪهیم
🍁ﻭ بہ ﺗـــــﻮ ﺗﻮﮐﻞ میکنیم
🧡کہ ﭼﺮﺍﻍ ﻭﻫﺪﺍﯾﺘﮕﺮ ﺭﺍهمان ﺑﺎﺷﯽ
🍁الهی بہ امیدتـــــو...
🍁بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🍁
@kadbanoiranii
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#ته_تالی
مواد لازم
گوشت چرخ کرده ۲۰۰ گرم
پیاز دو عدد متوسط
سیب زمینی یک عدد بزرگ
گوجه دو عدد متوسط
نمک نصف ق غ
فلفل نصف ق غ
زردچوبه نصف ق غ
سماق یا گردغوره نصف ق غ
رب گوجه یک ق غ
آب نصف پیمانه
فلفل تند قلمی دو عدد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#ته_تالی
مواد لازم
گوشت چرخ کرده ۲۰۰ گرم
پیاز دو عدد متوسط
سیب زمینی یک عدد بزرگ
گوجه دو عدد متوسط
نمک نصف ق غ
فلفل نصف ق غ
زردچوبه نصف ق غ
سماق یا گردغوره نصف ق غ
رب گوجه یک ق غ
آب نصف پیمانه
فلفل تند قلمی دو عدد
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#فیلم_آموزشی
🔴 #فیلم_آموزشی
#حلیم_بادمجان_سه_سوته
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
🔴 #فیلم_آموزشی
#حلیم_بادمجان_سه_سوته
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#گزلمه
ابتدا نان لواش یا تافتون رو گرد برش بزنید کره را روی نانها با قلم مو بمالید و پنیر و جعفری خرد شده و پنیر پیتزا را روی نیمی از نان بریزید نیمه دیگر نان را روی پنیر و جعفری بکشید و در تابه که با کره چرب کرده اید سرخ کنید و برش بزنید و در ظرف تزیین کنید
نکته
شما میتوانید مواد داخلی این غذا رو با توجه به ذائقه تون تغییر بدین
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#گزلمه
ابتدا نان لواش یا تافتون رو گرد برش بزنید کره را روی نانها با قلم مو بمالید و پنیر و جعفری خرد شده و پنیر پیتزا را روی نیمی از نان بریزید نیمه دیگر نان را روی پنیر و جعفری بکشید و در تابه که با کره چرب کرده اید سرخ کنید و برش بزنید و در ظرف تزیین کنید
نکته
شما میتوانید مواد داخلی این غذا رو با توجه به ذائقه تون تغییر بدین
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#فراید_رایس_یه_غذای_ترکیبی_خوشمزه
برنج
روغن
سیب زمینی
هویج
سوسیس
فلفل دلمه ای
رب گوجه
سس کچاپ
پنیر پیتزا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#فراید_رایس_یه_غذای_ترکیبی_خوشمزه
برنج
روغن
سیب زمینی
هویج
سوسیس
فلفل دلمه ای
رب گوجه
سس کچاپ
پنیر پیتزا
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#بورك_هاي_گوشتي_وپنيري
مواد لازم ٢٠ عدد
خمير يوفكا ٢٠ عدد
مواد بورك پنيري
پنير ماسكارپونه ٢٠٠ گرم
پنير فتا ١٥٠ گرم
جعفري خرد شده ٤ قاشق غ خ
تخم مرغ ١ عدد
مواد بورك گوشتي
گوشت چرخ كرده ٢٥٠ گرم
نمك و فلفل و زرد چوبه از هركدوم يك قاشق مربا خوري
رب ١ قاشق غ خ
پياز ١ عدد
فلفل دلمه ١ عدد
مواد چسب
تخم مرغ ١ عدد
روغن زيتون ٣ قاشق غ خ
شير ٣ قاشق غ خ
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪
#بورك_هاي_گوشتي_وپنيري
مواد لازم ٢٠ عدد
خمير يوفكا ٢٠ عدد
مواد بورك پنيري
پنير ماسكارپونه ٢٠٠ گرم
پنير فتا ١٥٠ گرم
جعفري خرد شده ٤ قاشق غ خ
تخم مرغ ١ عدد
مواد بورك گوشتي
گوشت چرخ كرده ٢٥٠ گرم
نمك و فلفل و زرد چوبه از هركدوم يك قاشق مربا خوري
رب ١ قاشق غ خ
پياز ١ عدد
فلفل دلمه ١ عدد
مواد چسب
تخم مرغ ١ عدد
روغن زيتون ٣ قاشق غ خ
شير ٣ قاشق غ خ
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر💪