کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.85K subscribers
23K photos
28.3K videos
95 files
42.5K links
Download Telegram
#پاناکوتا_انبه

بریم باهم یک دسر خوشمزه و همه پسند درست کنیم😋
دسر پاناکوتا جز دسرهای ساده و همه پسند هست که معمولا مورد استقبال همه قرار میگیره ، حالا اگه قرار باشه طعم دار بشه که مطمئنن خوشمزه تر میشه .

قبل از شروع رسپی بریم سراغ نکات

حتما از شیر تازه استفاده کنید
مقدار استفاده از خامه صبحانه دست خودتون هست و میتونید مقدارش رو کم و زیاد کنید .
من دورنگ درست کردم ، یک قسمت با انبه و یک قسمت وانیلی که شما میتونید وانیلی رو حذف کنید و فقط با انبه درست کنید .
مواد که رو حرارت میره اصلا نجوشه و فقط هم بزنید که ژلاتین و شکر و خامه داخل شیر حل بشه .
من پاناکوتا انبه رو از صافی رد کردم که مواد صاف و یکدست بشه شما میتونید این کار رو نکنید.
لایه ها باید نیم بند بشن بعد لایه بعدی رو بریزید ، یعنی وقتی انگشت میزنید به انگشت بچسبه بعد لایه بعدی رو بریزید ، اگه لایه زیری کامل بسته بشه بعد از اینکه دسر رو برگردونید امکان داره لایه ها از هم جدا بشن.
دقت کنید که همه لایه ها قبل از ریختن داخل قالب کاملا خنک باش
#پاناکوتا_انبه
مواد لازم:

شیر دو لیوان
انبه یک عدد بزرگ
وانیل یک چهارم قاشق چایخوری
خامه صبحانه 100 گرم ( نصف پاکت خامه صورتی)
پودر ژلاتین دو قاشق غذاخوری
شکر 80 گرم (یک سوم لیوان)

#پاناکوتا_وانیلی ( قسمت سفید)

شیر یک لیوان
وانیل یک چهارم قاشق چایخوری
خامه صبحانه 80 گرم
پودر ژلاتین یک قاشق غذاخوری
شکر 50 تا 60 گ

شیر ، خامه ، وانیل ، شکر و پودر ژلاتین را روی حرارت گذاشته و هم بزنید تا همه مواد باهم ترکیب شوند ، ژلاتین حل شود اما مواد جوش نیاید. شعله را خاموش کنید و اجازه دهید مواد خنک شود.
انبه را پوره کنید و به مواد اضافه کنید مخلوط کنید تا مواد یکدست شود . در صورت نیاز مواد را از صافی رد کنید که مواد دسر صاف و یکدست شود . قالب را چرب کرده نصف مواد در قالب ریخته و اجازه میدهیم تا نیم بند شود بعد از اینکه مواد نیم بند مواد پاناکوتا وانیلی را ریخته و دوباره در یخچال گذاشته تا نیم بند شود و در آخر مابقی مواد پاناکوتا انبه را در قالب ریخته و قالب را ۳ تا ۴ ساعت در یخچال گذاشته تا کاملا ببندد.

برای تهیه پاناکوتا وانیلی

شیر، شکر ،خامه ، وانیل و ژلاتین را روی حرارت گذاشته و هم بزنید تا مواد مخلوط شود اما نجوشد . ژلاتین باید کاملا حل شود . کنار گذاشته تا خنک شود و داخل قالب بریزید


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پاناکوتا_انبه

دسر خوشمزه مناسب این فصل 😋


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
😍🍚اگر برنجت عطر نداره بیاپایین3تاراه کار بهت بگم ک معطر بشه برنجت🍚😍

#برای_معطر_شدن_برنج 🍚🤤
راه کار اول😊میتونی برنجت خیسوندی چندتا برگ گل محمدی بریزی تو اب برنجت من چون شب برنج خیس میکنم برای فردا برنجم خوب بوگل محمدی میگیره😋
راه کار دوم😉چندتا هل بردار یه برش بده دانه های هل جداکن و باگوشتکوب لهش کن و بریز تو اب درحال برای برنج😍
راه کارسوم😀موقعی ک میخوای برنجت رو دم بدی چندتا هل برش بده بذار رو برنجت و بعد برنجت دم بده🤗



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#گیپور خوراکی


مواد لازم 👇🏻

پودر گیپور ۲۰ گرم
اب ولرم ۲۰ گرم
گلیسیرن ۲تا ۳قطره

طرز تهیه:

گلیسیرین و اب و پودر گیپور رو باهم دیگه مخلوط میکنید و روی صفحه گیپور میکشید،حالا میذاریدش توی فر ۸۰ درجه بمدت یک ربع بمونه تا کاملا خشک بشه،یا هم اگر فرتون دمای ۸۰ درجه نداشت،زیر بخاری بذارید ۳ ساعتی بمونه تا خشک بشه. بعدش به همین راحتی که توی ویدیو میبینید میتونید از صفحه جداش کنید.
نکته:میتونید گلیسیرین رو حذف کنید اما گلیسیرین باعث میشه تا گیپورتون پاره نشه.
نکته:میتونید از رنگ ژله ای هم استفاده کنید و گیپوراتونو رنگی کنید.
نکته:من از مارک شکر شوگر ترک برای پودر گیپور استفاده کردم شما میتونید از برند بودکور ایرانی هم استفاده کنید.

#پودر_گیپور
#گیپور_خوراکی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
مواد گیپو رو در مولد گیپور با پالت بزنید و روش رو کامل صاف و تمیز کنید



نحوه دراوردن گیپور خوراکی از مولد بعد از اماده شدن


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#کوفته_سیخی_هندی


گوشت چرخ شده کم چرب, همراه با خمیر کاری, کوفته سیخی هندی را می سازد که با سس چیلی گوجه فرنگی تازه سرو می شود.


مواد لازم:

پیاز کوچک : 1 عدد
 گوشت بره چرخ کرده : 450 گرم
خمیر کاری : 2 قاشق غذاخوری
 ماست طبیعی : 2 قاشق غذاخوری
 روغن برای چرب کردن : به میزان لازم
 جوانه گشنیز تازه , برای تزیین : به میزان لازم
مواد لازم جهت تهیه سس چیلی گوجه فرنگی :

 گوجه فرنگی , دانه گرفته و خرد شده: 3 عدد
 پودر تخم گشنیز : مقدار کمی
 پودر زیره : مقدار کمی
 گشنیز تازه , خرد شده : 2 قاشق چای خوری


طرز تهیه کوفته سیخی هندی :


1. پیاز را داخل یک غذاساز , ریز خرد نمایید . گوشت را به آن اضافه نموده تا له شود . این روش به گوشت کمک می نماید که در طول پخت چسبندگی خوبی داشته باشد و وا نرود . در صورت در دسترس نبودن غذا ساز , پیاز را قبل از مخلوط نمودن به گوشت با رنده ریز , رنده نمایید .

2. خمیر کاری و ماست را اضافه نموده و کاملا مخلوط نمایید . مخلوط به دست آمده را به 8 قسمت تقسیم نمایید .

3. هر قسمت را به صورت یک سوسیس کوچک در آورده و هرکدام را به یک سیخ بکشید . آنها را به مدت 30 دقیقه داخل یخچال قرار دهید تا خنک شوند .

4. برای تهیه سس چیلی گوجه فرنگی , گوجه فرنگی , ادویه , گشنیز , نمک و فلفل را داخل یک کاسه مخلوط نمایید و 30 دقیقه کنار بگذارید تا طعم مواد با هم ترکیب شود .

5. کوفته سیخی هندی را بر روی توری مخصوص گریل چرب شده به مدت 10 تا 15 دقیقه با ذغال داغ کباب نموده و مرتب پشت و رو نمایید.  در صورت لزوم با مقدار کمی روغن آنها را چرب نمایید .

6. کباب ها را داخل بشقاب مخصوص پذیرایی قرار داده و با گشنیز تزیین نمایید . شما می توانید کوفته سیخی هندی را به همراه نان , ترشی میوه جات و سس چیلی گوجه فرنگی سرو نمایید .


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت صدوشصتویکم

جای مادرم کنارم باشه .فقط میخوام بدونی داشتن تو لیاقت میخواست . میخوام تمام حس های
بدی که تو این مدت
از حرفای کیان داشتی از خودت دور کنی . منم میدونم کیان با منم نمیمونه . چون کسی که یکبار
خیانت کنه بار دوم هم اینکارو میکنه . من چیزی برای باختن ندارم . با اینکار برادرم رو از دست
دادم .
اشکهایش به هق هق تبدیل شد . بهار هم خشمگین بود هم ناراحت ... حتی دلش برای او هم
میسوخت . حتی اگر
گناهکار باشه او هم بازنده بود . اما دلش با او هرگز صاف نمیشد .
صدای پر بغض آرمیتا او را از خیره شدن به میز واداشت .
- اما همینکه حس کنم تو و برادرم در کنار هم خوشبختیت برام کافیه .
بهار برآشفت و از جایش برخاست . با چشمانی که از گریه و خشم سرخ شده بود با کنترل
صدایش گفت :
- تو چه جوری به خودت اجازه میدی برای زندگی همه تصمیم بگیری و صلاح و مصلحت دیگرانو
تشخیص بدی . تو ...
تو خودتو و زندگی منو به لجن کشیدی ادعا میکنی به نفع من بوده ... تو خیلی خودخواهی کردی
که ....
آرمیتا انگشت اشاره اش را روی بینی گذاشت و گفت :
- هیس ... خواهش میکنم بهار آبرومو نبر .... من ...
زیر گریه زد . چه خوب که خلوت ترین جای کافه را انتخاب کرده بود . با التماس دست بهاری که
کلافه سرش را میان دستانش پنهان کرده بود گرفت و گفت :
- بهت التماس میکنم بهار ... بخوای به پات میوفتم ..... خواهش میکنم برادرمو نا امید نکن . بخدا
اون دلشکسته ست
دل به دلش بده . بخدا انقدر مردونگی داره و مهربونه که از بودن در کنارش لذت ببری . قول میدم
انقدر لحظات خوبی رو برات رقم میزنه که روزی صدبار خدا رو برای داشتنش شکر کنی .... بهار...
آرشامو بعد از من تنها نذار .
خواهش میکنم ...هرکاری بگی برات میکنم فقط بهش فکر کن . دلشو نشکون ......
- نمیتونم آرمیتا ... من بازیچه ی دست تو نیستم هر کیو خواستی از زندگیم بیرون کنی و هر کیو
خواستی وارد زندگیم کنی . تا الانم وقتمو هدر دادم و به حرفات گوش دادم .
- بهار خواهش میکنم ...
صدای عصبی و پر خشم مردانه ای هردو را ساکت و بهت زده کرد .
- خفه شو آرمیتا ... اگه یه کلمه دیگه بگی میکشمت !
چشمان سرخ از خشمش روی هر دو به حرکت در آمد . آرمیتا از روی صندلی بلند شد و با التماس
گفت :
- منو ببخش ... اما تنها کاری بود که به فکرم رسید . میخواستم هم بهارو آروم کنم هم.........
- گفتم خفه شو تا خودم خفه ت نکردم . دیگه بین ما هیچ نسبتی وجود نداره . فکر کن برادرت
برای همیشه مرده .
دستان پرقدرتش را زیر بازوی بهار انداخت و با خشونت بالا کشید و گفت :
- که کار داری تو شرکت ؟!!... پاشو تا بابات با اون قلب مریضش سکته نکرده .
بهار با ترس به صورت آرمیتا نگاه کرد و همزمان با کشیده شدنش توسط آرشام کیفش را از روی
دسته ی صندلی برداشت .
صدای نفس های سنگین و صدادارش نشان از خشم زیادش داشت . بهار همپایش دوید تا کنار
ماشین از حرکت ایستاد .
از ترس و دلهره دستانش به لرز افتاده بود . برای اینکه خودش را آرام نشان دهد با غیظ رو به
آرشام کرد و گفت :
- چه خبرته ؟... مگه دزد گرفتی این جور رفتار میکنی ؟دستم شکست



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت صدوشصتودوم

آرشام با چشمانی که در کاسه ای خون شناور بود، سرد و خشن نگاهش کرد .دستش را رها کرد .
در ماشین را باز کرد و او را به آرامی به سمت داخل ماشین هدایت کرد . ضربان روی شقیقه
هایش چنان واضح بود که بهار با دیدنش دلش
برای او و خودش سوخت .
این مرد خشمگین بی شباهت به اژدهای دوسر نبود . حتم داشت زنده از این ماشین بیرون نمی
آید .
روی صندلی که قرار گرفت از ترس در خودش مچاله شد . ناخنهایش را به دندانهای تیزش سپرد
. و پاهای لرزانش
سمفونی ترس را به نمایش گذاشتند .
با کوبیده شدن در ماشین ، ماشین تکان سختی خورد . بهار با حیرت به این همه خشم افسار
گسیخته به صورت
کبود شده اش خیره شد . ماشین با تیک آف شدیدی به حرکت در آمد.
- حالا منو می پیچونی ؟ کی گفت بیای اینجا .؟
بهار از لحن دستوریش جرأت پیدا کرد و گفت :
- قرار نیست هرجا میرم از تو اجازه بگیرم .
آرشام با خشم نگاهی به او کرد و دوباره به روبرو خیره شد و گفت :
- سرکار علیه منم همچین راغب نیستم راننده شخصیت باشم . اما تا وقتی پدرت حالش خوب
بشه باید منو تحمل کنی .
اونوقت که پدرت اومد منم از شغل رانندگی شما استعفا میدم .
- مگه من خواستم راننده باشی ؟
آرشام با مشت روی فرمان کوبید و سرش را به چپ و راست تکان داد . با دست چپ که به
پنجره تکیه داده بود آرام
روی لبش میکوبید . بعد از کمی مکث زیر لب گفت
الحق که گربه کوره ای .
بهار ناراحت از صفتی که به او داده بود لب باز کرد پاسخی دهد تا دلش آرام گیرد که با دست
آرشام دعوت به سکوت
شد .
- هر چی از زبون آرمیتا شنیدی تو همین ماشین فراموش میکنی . نمیدونم چی بهت گفته و چی
شنیدی . اما آخرشو
شنیدم . اون یه غلطی کرده و نباید رو حرفاش حساس بشی . من تا وقتی هستم که مثمر ثمر
باشم غیر از اون
بیکار نیستم دنبال تو راه بیوفتم .
با ترمز شدیدی که باعث شد به سمت شیشه ی جلو پرت شود، متوجه شد به در خانه رسیده اند .
دلخور از رفتار سرد و
خشن او دست به دستگیره برد که صدای ناراحت و خش دار آرشام دلش را به آتش کشید .
- هر وقت نخواستی منو ببینی به دروغ های بچگانه متوسل نشو . روح خودتو با این رفتارهای ضد
اخلاقی آلوده نکن .
پدرت میدونه سرکار نبودی هر چی زنگ زده بود جواب نداده بودی برای همین دل نگرانت شده
بود . با من که تماس
گرفت ، من گفتم با هم رفتیم برای بابابزرگ خرید کنیم . دروغ گفتم تا به تو بی اعتماد نشه. حالا
برو .
سرش را روی فرمان گذاشت و دل بهار از این خشمی که مسببش او و آرمیتا بودند برایش
سوخت . تا به حال او را این همه غمگین و عصبانی ندیده بود .
با خداحافظی که فقط خودش شنید از ماشین پیاده شد . کلید را داخل قفل چرخاند . به پشت سر
نگاه کرد . نگاه غمگین آرشام از پشت سر او را مشایعت میکرد . دل بهار را به لرز انداخت آن نگاه
پر درد و دلگیر از رفتار و گفتار بچگانه اش


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت صدوشصتوسوم

وارد حیاط شد ودر را پشت سر بست . با دیدن بهناز و کیمیا که توی حیاط بودند سلام آرامی کرد
و از کنارشان گذشت .
کیمیا با لحن خاصی که میخواست حرص او را در بیاورد گفت :
- بهار فردا تو هم میای فرودگاه برای بدرقه ی عروس و دوماد ؟
بهار با کرختی برگشت و به کیمیا خیره شد . حس کرد دیگر از این نیش و کنایه ها آزرده نمیشود
با آرامش تمام گفت :
- نه ... کارای واجبتری دارم ...
سر کیان از پنجره ی اتاقش بیرون آمد و گفت :
- احیانا کارای واجبتون به صاحب ماشینی که الان از دم در حرکت کرد ربط نداره ؟
نگاه بهناز و کیمیا به او خیره شد . بدون آنکه حس بدی داشته باشد گفت :
- باید برم شرکت . نمی تونم برای کارایی که برام مهم نیستن مرخصی بگیرم .
با گفتن این حرف پله ها را با سرعت بالا رفت و ندید کیان چه خشمی وجودش را فرا گرفت، وقتی
طعنه ی او را شنید .
****
با ناراحتی سرش را از قاب پنجره بیرون کشید . با مشت به دیوار کنار پنجره کوبید . درد درون
استخوانهای دستش
پیچید . زیر لب غرید :
- به درک که نمیایی.... انگار براش نامه ی فدایت شوم نوشتم ... میرم و از شر اون نگاه های
مسخره ت راحت میشم .
میرم و آرزوی دیدنم رو به گور میبری ....احمقِ خودخواه .... خودخواه .
کلمه ی آخر را با فریاد از گلو خارج کرد . در اتاقش با ضرب باز شد . کیوان با حیرت نگاهش کرد و
گفت
چته روز آخری زدی به سیم آخر ... نه به اون یه ساعت پیش که مدام تو حیاط رژه میرفتی نه به
الان . با کی دعوا داری؟
خودت یا کس دیگه ؟
کیان دستی میان موهایش کشید و گفت :
- به تو ربطی نداره ... برو به کارت برس .
- خیر سرمون داداش داریم . مثلا داری برای همیشه میریا .... اینهمه مهربونیتو کجای دلم بذارم
وقتی نبودی ؟
خندید و وارد اتاق شد و گفت :
- میترسم در نبودت یاد این قیافه ی غراضه ت که بیوفتم بیشتر از نبودنت خوشحال بشم . بابا یه
جایی هم برای دلتنگ
شدنم بذار.
کیان به عمق حرف های کیوان فکر کرد . در دلش زمزمه کرد
- حتما حرف دل بهار هم همینه .خودم با رفتارم زنجیردلش رو بریدم ...
با فکر اینکه بعد از رفتنش او دل به کس دیگری بسپارد قلبش تیر کشید . اخم هایش در هم شد .
موهایش اسیر چنگ
دستانش شد .
کیوان دستش را گرفت و گفت :
- داداش چه کار کردی با خودتو و زندگیت ... هنوزم میتونی ..............
- کیوان به جای حرف زدن فقط سکوت کن و تنهام بذار ... من الان حوصله خودمم ندارم .
نمیخوام با خاطره ی بد از هم
جدا شیم



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت صدوشصتوچهارم

ای کاش جداشدنی در کار نبود داداش ... نمیدونم چیه اون غربت بیشتر از خانواده ت برات مهم
بود که به این کار
راغب شدی .
انگار از خواب زمستانی بیدار شده بود . با هر حرفی که از برادرش میشنید بیشتر به عمق فاجعه
ای که در حال اتفاق
افتادن بود پی میبرد .
اما غرور مردانه اش اجازه اعتراف به این پشیمانی را نمیداد . دلش میخواست این حرفها را از
زبان کس دیگری بشنود .
شاید هم نه ... چون باشنیدنش حتما رفتنش را کنسل میکرد .
باید میرفت تا آن رشته های محکم اتصال را برای همیشه از قلبش جدا کند ... باید میرفت و ترقی
میکرد و با دست پر
برمیگشت .باید برای آن کسی که ، برایش مهم نبود بفهماند برای او هم بودنش مهم نبوده ....
زبان عقل و قلبش باهم سکوت کردند . واقعا مهم نبود؟! پس چرا به این روز افتاده بود ؟
پس چرا یک جواب نیم خطیش حالش را دگرگون کرده بود . چرا میخواست بخاطر شنیدن اینکه
دیگر برای او مهم نیست
دنیا را به هم بریزد .
چرا بی تفاوتی او آتش به جانش زده بود ؟ خیلی چراها در ذهنش جولان میداد . صدای زنگ
گوشیش او را از عالم خود بیرون کشید .با چرخاندن نگاهش درون اتاق گوشی را روی میز
کامپیوتر پیدا کرد .تازه متوجه شد اصلا متوجه بیرون رفتن کیوان
از اتاق نشده بود .
با دیدن نام آرمیتا نفس عمیقی کشید و صدایش را صاف کرد .تماس را برقرار کرد و با لبخندی
گفت :
- سلام خانومی معلوم هست کجایی
نه اینکه سراغمو میگیری ! برای همینه نگران شدی !
- بال من بخاطر اینکه روز آخریه با خانواده ت باشی خواستم مزاحمت نشم ... بیا و خوبی کن .
- باورم شد که به فکر منی.... چکار میکردی ؟
نگاهی به اطراف انداخت و لحظه ای فکر کرد باید چه جواب دهد ... بگوید به بهار و خودش فکر
میکرد !.
- انقدر سخت بود سوالم ؟
- نه ... سرم شلوغه گیج شدم . داشتم وسایلم رو چک میکردم ببینم چیزی از قلم نیوفتاده باشه .
- آهان ... باشه پس من مزاحمت نمیشم .
- تو مراحمی خانومی ... راستی بنظرت تا چند وقت باید تو ترکیه بمونیم ؟
- تا وقتی که سفارت جواب درخواستمون رو بده .
- دیروز از یکی از دوستام شنیدم پروسه ش طولانیه ... میگفت یکی از اقوامشون میخواسته بره
دوسال طول کشیده .
صدای خنده ی آرمیتا در گوشش پیچید .
- چیه نکنه میخوای جا بزنی ؟!.
- نه فقط از علافی بیزارم .
- نگران نباش رسیدیم اونجا یه فکری میکنیم . فعال کاری نداری؟
- نه ... مراقب خودت باش . حیف که امشب نمیتونی بیایی اینجا .
- در عوض از فردا دیگه یه لحظه هم از هم دور نیستیم ... پس تا فردا تو فرودگاه .بوس بوس.
- باشه عزیزم .
بوسه ای که آرمیتا برایش فرستاد لبخند روی لبانش نشاند . این دختر پر از شیطنت و انرژی بود .
به خود نوید داد با دوری از این خانه و خاطراتش بیشتر از قبل ، از وجودش و بودنش لذت میبرد .
آن خاطرات


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رمان #شعله_خاکستری
قسمت صدوشصتوپنجم

لعنتی مانند ماری دور قلبش پیچیده بود . باید رها میشد ...رها .
مادرش در اتاق را باز کرد و گفت :
- کیان جان کاراتو ردیف کن که تا یه ساعت دیگه که داییت اینا شامشون رو خوردن برای
خداحافظی بریم بالا . میدونی که
حال داییت بده ممکنه نتونه تا فرودگاه بیاد .
- چشم حتما... شما هم نمیگفتین خودم به فکرش بودم ... راستی دایی بهروز هم تماس گرفت و
گفت با خانواده نمیتونه
بیاد فقط خودشو و زندایی میان .
- خب حق دارن بچه هاشون همه باید برن به درس و دانشگاشون برسن .
- میدونم خودش بهم گفت .
- من میرم تو هم دوباره وسایلت رو چک کن اگه چیزی کم و کسر بود تا مغازه ها بازهستن بریم
بخریم .
کیان لبخندی به دلواپسی های مادرانه اش زد و در آغوشش کشید و پیشانی مادرش را بوسید و
گفت :
- جایی که میرم کویر و برهوت نیست که ، فوقش چیزی کم بود میخرم . قربونت برم انقدر حرص
نخور .
اشک بهناز که تا آنروز کنترلش کرده بود سرازیر شد و سرش را روی سینه ی پسرش فشرد
وگفت :
- من یه مادرم همیشه نگران بچه هامم . نمیدونی تو دلم چه غوغاییه . تا به مقصدت نرسی صدبار
میمیرم و زنده میشم .
فقط امیدوارم از این رفتن پشیمون نشی مادر .... دلم به این رفتن رضا نبود اما بخاطر اینکه تو به
آرزوهات برسی
صدام در نیومد
قربون دلت برم مامانم .... قول میدم همینکه خودم جاگیر شدم و کارم ردیف شد برات دعوت
نامه بدم بیای اونجا
همو ببینیم . وقتی اقامت داشته باشم رفت و آمد راحته .
- بله رفت و آمد راحته اما هزینه هاش هم سر به آسمون میزنه .
کیان خندید و مادرش را بوسید و گفت :
- خدا بزرگه مطمئنم خودش روزی رسونه . فقط مامان هر وقت زنگ زدم با وکالتی که به بابا دادم
اون خونه ای که خریده بودمو بفروشین و پولشو برام بفرستین . میترسم الان با خودم ببرم تو
ترکیه ازم بزنن . میگن اونجا دزد بازاره .
- کار خوبی کردی . اصلا نباید همه ی پلهای پشت سرت رو خراب کنی . این همه سال زحمت
کشیدی و ذره ذره روی هم جمع کردی .
کیان آهی کشید و قلبش به فریاد آمد :
» من خیلی وقته همه ی پل ها رو پشت سرم خراب کردم«
بعد از صرف شام همگی به سمت طبقه بالا حرکت کردند . مادرش قبال خبر داده بود که برای
خداحافظی میروند .
با باز شدن در به رویشان بهنام با لبخند روبرویشان قرار گرفت . از در فاصله گرفت و سلام کنان
همه وارد شدند .
بهرام با رنگ و رویی زرد با همه احوال پرسی کرد . با دیدن لبخند کیان دلش لرزید یاد گذشته
های خودش افتاد .
در دل آرزو کرد عاقبت خواهر زاده اش در غربت شبیه او نشود .
کیان مانند فرزندان خودش برایش عزیز بود . به قول معروف روز زانوها و دوش خودش بزرگ
شده بود . از بچگی
آرزو داشت داماد خودش باشد . اما ................



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
*خدا* بهترين نگهدار است
با خدا باش تا هیچ
"طوفانے" نتواند در
مقابلت قد علم کند
زندگیتون پر از
"لطف خدا"
با آرزوی بهترین
و "شیرین ترین لحظه ها"...

شبتون بهشت 🌙
@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسم الله الرحمن الرحیم

💠وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ
⚪️لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ.
💠وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌلِّلْعَالَمِینَ

💠فقط گوشه چشمی از نگاه خدا
⚪️برای خوشبختی و سلامتی
💠همه انسان ها کافی ست

💠این نگاه را هر لحظه از زندگی
⚪️برایتان آرزو می کنم

💠خـــداونـــدا "
⚪️دوستانم را از چشم
💠بد دور و محفوظشان دار
⚪️و زندگیشون راپر از اتفاقات
💠خوش رقم بزن ؛ آمــــــــیـن


‎‌‌‎


@kadbanoiranii
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کیک_باربی
#کیک_دخترانه

آموزش کامل کیک باربی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#شکلات_کاری
#شکلات_سیگاری

🍫 آموزش شکلات سیگاری

برای شکلات کاری فقط شکلات خالص بنماری میشه و به هیچ عنوان نیاز به روغن مایع نیست
و اینکه آموزش کامل بنماری کردن شکلات در کانال هست سرچ کنید میاد واستون
#بنماری

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
.
#رنگی_کردن_شکلات_سفید
#شکلات_سفید #شکلات_رنگی


آموزش کامل رنگی کردن شکلات سفید

برای رنگی کردن شکلات حتما از رنگهای پودری استفاده کنید که من از مارک دکول استفاده کردم
🚫رنگ قطره ای اصلا استفاده نکنید
🚫رنگ ژله ای اصلا استفاده نکنید

🍫بعد بنماری کردن شکلات اجازه بدین دمای شکلات کمتر شه و نسبتا سرد شه بعد رنگ پودری رو اضافه کنید
🍫برای کار با شکلات و درست کردن شکلات های تزیینی به هیچ عنوان روغن مایع اضافه نکنین فقط شکلات خالص رو بنماری کنید

نکات مهم :حتما هنگام کار با شکلات توجه داشته باشید که دستتون یا قاشق یا ظرفتون خیس و نمناک نباشه حتا یه قطره آب میتونه باعث شه شکلاتتون خمیری شکل بشه


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کیک_چتر_گل
#تم_چتر
#چتر_گل

آموزش دیزاین کامل کیک چتر گل


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#تی_تاپ با کرم مخصوص😍


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کیک_بدون_فر


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر