کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.83K subscribers
23.1K photos
28.9K videos
95 files
43.1K links
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#شیرینی_نوروزی_پفکی  استاد شهبازی

پودر قند  ۲پیمانه
زرده تخم مرغ.  ۴عدد
گردو  ۱۰۰ گرم
وانیل  نوک قاشق چایخوری
دارچین یا هل.  نوک قاشق چایخوری

رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#شیرینی_پفکی

پارت دوم


رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
🔴 #فیلم_آموزشی

#شیرینی_پفکی

موادلازم

۱-نارگیل چرب و ریز ۱۳۰ گرم
(حتما باید پودر نارگیل چرب باشد لوازم قنادی ها دارند )
اگر پودر نارگیل تون کمی درشت است از شب تا صبح در فریزر بذارید
وروز بعد کم کم وبه تدریج پودر نارگیل رو از فریزر خارج کنید دردستگاه
۲ تا ۳ پالس،بزنید تا کمی ریز شوند مراقب باشید پودر نارگیل به روغن
نیفتد
۲-نشاسته ذرت یک ق س خوری استاندارد
۳-سفیده تخم مرغ. ۹۰ گرم ( سه عدد)از ده دقیقه قبل از یخچال
خارج کنید تا به دمای محیط برسد
۴-پودر کرم تارتار ۱/۴ ق چ خوری. ( قابل حذف و‌جایگزین نیست همه
لوازم قنادی ها دارند. در دسترسه و قیمت ارزانی دارد )
۵-وانیل ۱/۴ ق چ خوری
۶- نمک ۱/۸ ق چ خوری
۷- پودر قند الک شده. ۱۰۰ گرم(تمامی لوازم قنادی ها دارند جایگزین
پودر شکر می‌باشد )

دمای فر 👇👇

فررا از نیم ساعت قبل در دمای ۱۶۰ یا ۱۵۰ درجه سانتیگراد گرم کنید
طبقه وسط. حدودا. ۱۰ دقیقه
بعداز پخت کامل فقط از زیر کمی طلایی میشود و تغییررنگ دررویه
ندارد
(👈بهتره از سینی ضخیم برای پخت این شیرینی استفاده
کنید یا دو تا سینی رو داخل هم بذارید تا کف سینی ضخیم شود ‌بهتر از تفلون پد (!ًکاغذ روغنی خارجی قابل شستشو قهوه ای رنگ استفاده کنید )

👈این شیرینی باید تپل و سایز کوچک پایپ شود

🔴 #فیلم_آموزشی

#شیرینی_دهان_باز

رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#شیرینی_نارگیلی_پفکی

خانم مریم دایم الحضور


رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۸۱۸

داشت با هیجان جیغ می زد و می خندید. لبخند پهنی روی لب هایم کشیده می شود. صدای خنده هایش هرچه انرژی منفی بود از وجودم محو می کرد.


محمد داشت با قدم های بلندی دنبالش می کرد و رزا با تمام توانش می دوید.


به سمت جهانگیر خان رفت و همانطور که به عقب نگاه می کرد روی پاهای او ضربه می زند و می گوید:


-باباجی تومک... الان می لسه (می رسه) بهم منو می خوله!


جهانگیر خان در آغوشش بلندش می کند و دستانش را دورش می گیرد و می گوید:


-کی می خواد دختر بابا رو بخوره؟ کی جراتشو داره؟


محمد سر از نفس افتاده روی صندلی کناریشان می نشنید و با خنده می گوید:


-فعلا که تو داشتی منو می خوردی وروجک! ببین جای گازتو...


یقه ی تیشرتش را کنار می دهد و جای گاز رزا را روی شانه اش نشان می دهد.


با چشمان گرد شده ای نزدیک می شوم و با تعجب رو به رزا می کنم:


-رزا؟ این چه کاریه مامان جان؟ خیلی کار بدی کردی... اصلا ازت توقع نداشتم!


تکیه اش را از سینه ی جهانگیر خان می گیرد و دست به کمر می زند.


-به من توجل (توجه) نمی کنه! خودش دفت باهام بازی می کنه اما همش سلش(سرش) تو لپتاپه یا داله با گوشیش حلف (حرف) می زنه. خسته شدم خب!

کنار محمد می نشینم و حین اینکه سرم را جلو می کشم و با انگشت یقه اش را کنار می دهم تا از نزدیک تر جای گازش را ببینم، می گویم:


-هرچی! گاز گرفتن بده! دلیلش هرچی می خواد باشه. از بابا محمد عذر خواهی کن!


محمد آرام می گوید:


-چیزی نشده آروم گاز گرفت داشت شوخی می کرد...

-نمی شه محمد... اگر یه موقع تو مهد این کارو با یکی از هم کلاسیاش انجام بده چی؟ باید بدونه کارش اشتباه بوده!


رزا را نگاه می کنم که لب برچیده و جهانگیر خان با عشق موهایش را نوازش می کرد.

رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۸۱۹

وقتی دید از لاکش بیرون نمی آید رو به من با لحن با مزه ای تشر می زند:


-هروقت رفتین خونه خودتون بچه رو تربیت کنین. اینجا جلوی من برای بچه باید و نباید تعیین نکنین!


رو به رزا سر خم می کند و می گوید:


-دختر بابا؟ چی می خواستی از بابا محمدت؟ بگو خودم برات انجام بدم!


-می خواستم بازی کنیم فقد (فقط)...


پیش از اینکه جهانگیر خان جوابش را بدهد محمد جلو می رود و دست زیر بغل رزا می برد و او را در آغوشش بلند می کند. گونه اش را محکم می بوسد و می گوید:


-اوف... قربون اون لبات که ور میچینی جونم در میره نور چشمام... من در خدمت دخترم. چی می خوای بابایی؟


-من حوصله ام سل لفته خب...


-اگه تا نیم ساعت دیگه صبر کنی یه سورپرایز خوب برای تو و مامانی دارم. می تونی تا اون موقع وایسی؟


با تعجب نگاهش می کنم که با لبخند روشن و شیطنت آمیزی نگاهم می کند.


با سر تکان دادن می پرسم که «چه شده؟» با ابرو بالا انداختن می گوید که قرار نیست لو بدهد.


می خندم و وقتی نگاه می گیرم نگاه پر معنای جهانگیر خان را می بینم. آرامش در نگاهش موج می زد و من به خوبی این را می فهمیدم.


لبخند محوی هم روی لب هایش بود و با تاخیر نگاه گرفت و روزنامه ی کنار دستش را برداشت و مشغول خواندن شد.


یک سینی چای آماده می کنم و به مامان و منیر خانوم در آلاچیق می پیوندم.


دو روز دیگر تعطیلات تمام می شد و باید برمی گشتیم. دلم می خواست زمان بیشتری را با خانواده ی محمد باشم چون حقیقتا دلم برای تک تکشان تنگ می شد.


چهل دقیقه از زمانی که در آلاچیق نشسته بودیم گذشته بود که محمد در حالی که دست رزا را گرفته بود و با دست دیگرش گوشی را دم گوشش نگه داشته بود از ویلا بیرون زد.

رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۸۲۰


کنجکاو از جایم بلند شدم و چند قدمی به سمتشان رفتم. اما اشاره کرد که همانجا بایستم و بعد به در بیرون اشاره زد.


حدس می زدم که کسی دم در بود و نمی خواست من با این وضع نزدیک شوم. همانجا می ایستم و منتظرش می مانم.


صدای جیغ رزا لحظه ای دلم را از جایش می کند و چند قدم شتاب زده برمی دارم اما وقتی پشت بندش صدای خنده هایش را می شنوم نفس راحتی می کشم.


دستم را روی قلب پر تپشم می گذارم و منتظر می مانم. رزا داخل حیاط می شود و با خنده نگاهم می کند و بعد محمد به همراه یک دوچرخه کوچک وارد می شود.


دوباره می رود و این بار با یک دوچرخه بزرگتر صورتی رنگ می آید و بار دیگر می رود و این بار با یک دوچرخه مشکی رنگ داخل می شود.


در حیاط را می بندد و من با قدم های بلندی نزدیکش می شوم.


نگاهم را بین او که دست به جیب با آن گرم کن مشکی و کتانی سفید عجیب دلبری می کرد و دوچرخه هایی که کنار هم ردیف شده بودند می اندازم.


دوچرخه بزرگ صورتی رنگ یک چیزی مابین دوچرخه ی بزرگانه و بچگانه بود. سایز بزرگ اما با تزئینات بچگانه. ریسه و سوتک های رنگی رنگی به جای جای آن آویزان بود.


مقابلش که می ایستم نگاهش می کنم. با حیرت با شوق...


-گفتی وقتی بچه بودی دلت دوچرخه می خواسته... شبیه چیزی که تو آرزوهات داشتی هست؟


سینه ام از حجم نفس هایی که در آن محبوس شده بود می لرزید!


لحظه ای مقابل دیدگانم تار می شود و قسم می خورم که در همان یک لحظه ترس برم می دارد.


یک قدم فاصله ی بینمان را به سرعت طی می کنم و با تمام توانم دستانم را دور گردنش قفل می کنم!


چون محمد را ندیدن، محمد را نداشتن از سیاه ترین کابوس های دنیا هم برایم ترسناک تر است!


دستانش دور کمرم می پیچد و محکم به خودش می فشارد. دنیا دنیا حرف دارم و زبانم غیر از اسمش همه چیز را فراموش کرده است!


-محمد... محمد...

رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۸۲۱

-جان محمد؟ بغض کردی؟ ببینمت؟ من خواستم خوشحالت کنم قربونت برم! ناراحت شدی؟


تنش را عقب می کشد و صورتم را با دستانش بالا می کشد. با شیفتگی نگاهش می کنم.


با دستانم روی سینه اش را نوازش می کنم و می گویم:


-من نمی دونم چی بگم محمد... خیلی دوستت دارم خب؟


دستش از صورتم پایین می افتد و مستقیم روی قلبش می رود.


انگار که این لحظه از تصور و تحمل قلبش بیشتر بود و خواست با لمس به قلبش دلگرمی دهد!


انقدر حرکتش ناب و ناگهانی بود که تمام احساساتش را مثل آینه نشان می داد.


سرش را به شانه اش نزدیک کرد و با لبخند عمیقی لب زد:


-خب!


دستش را پشت گردنم برد و سرم را به سینه اش، چسباند و گفت:


-منم دوستت دارم همه کسم... برای خوشحالیت همه کاری می کنم. گریه نکن دلم می گیره... حتی از خوشحالی ام گریه نکن!


سرم را عقب می کشم و اشک هایم را پاک می کنم و با خنده لب می زنم:


-خب!


می خندد و لبخند محمد قشنگ ترین چیز در مورد اوست. هیچ چیزش به اندازه ی این لبخند که در تمام صورتش نمود پیدا می کند مرا شیفته ی خودش نمی کند!


متوجه حضور رزا می شوم که یک پایش را پشت آن پایش گذاشته و به چپ و راست تاب می خورد.


با چشمان براق و لبخند شیطنت آمیزی نگاه می کند و وقتی متوجه نگاهم می شود ریز ریز می خندد و رو به محمد می گوید:


-می خوای مامانمو بوس کنی؟


دستم را به صورتم می کشم و به همراه محمد به شیطنت هایش می خندیم. می خواهم عقب بکشم که دستش را دور کمرم محکم می کند و مانع می شود. رو به رزا با لبخند و ابروهایی بالا رفته می گوید:


-بوسشم می کنم. مامانت عشقمه... چرا بوسش نکنم؟


در کمال تعجبم را قدمی نزدیک می شود و دستم را در دستانش می گیرد.


رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۸۲۲

رو به محمد با سری بالا گرفته می گوید:


-اولش عشگ خودمه!


دستش را به گرمی می فشارم و محمد با لحن پر خنده ای می گوید:


-نکنه باید از شما اجازه بگیرم زنمو بوس کنم؟


با حالت فاخرانه ای سر بالا می گیرد و چانه اش را جلو می دهد و می گوید:


-می تونی بوسش کنی من اجازه می دم.


شلیک خنده ام به هوا می رود و محمد روی زانو می نشنید. حین اینکه می خندد رزا را به سمت خودش می کشد.


-آخ من فدای دست و دل بازیش برم که مامانشو باهام شریک می شه! دورت بگردم که انقدر دست و دل بازی شما...!


زیر "لب خدا نکنه" ای می گویم که می شنود و سرش را به سمتم می چرخاند. عشق و محبت تنها فرکانسی بود که از چشمانش می توان گرفت.


امواجش تمام تنم را در برگرفته بود و داشت از تمام جانم سرریز می کرد!

محمد از جایش بلند می شود و رزا به سمت دوچرخه اش می دود.


صورتش را نزدیک می آورد. تنم گرم می شود و هیجان این نزدیکی به نقطه نقطه ی بدنم سرایت می کند.


چشم هایش بسته می شوند و چشمان من هم...


دستش را به بازویم می رساند و آرام آرام رو به پایین سر می دهد. پنجه اش را در پنجه قفل می کند و می فشارد.


نفسش تنگ شده و نفس من هم...


لب هایش را خیلی آرام و طولانی به گونه ام می چسباند. می بوسد و دسته دسته پروانه را در دلم به پرواز در می آورد.


عقب می کشد و چشم باز می کنم. دنیایم در چشمانش خلاصه می شد وقتی طوری نگاهم می کرد که انگار من زیباترین مخلوقی هستم که به عمرش دیده است!


این طور که با حیرت و عشق نگاهم می کرد به واقع تنم می لرزید!


-نمیری حاضر شی بریم دوچرخه سواری؟


طوری گفت انگار که داشت التماس می کرد که بروم!


می خندم و قدمی دور می شوم. دست های قفل شده مان در هوا می ماند و قصد جدا شدن ندارند!



رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۸۲۳

-برم؟


به دستم اشاره می کنم که محکم گرفته بود و ول نمی کرد.


-نرو!


بینی اش را چین می دهد و با شیطنت نگاهم می کند. بلند می خندم و فاصله را تمام می کنم و گونه اش را محکم می بوسم و عقب می کشم.


دستش از دستم رها می شود و من تمام طنازی و کرشمه ای که در وجود زنانه ام پیدا می شود به کار می گیرم و پیش از اینکه ترکش کنم، در گوشش زمزمه می کنم:


-من بدهکار کسی نمی مونم آقای فرهمند! می دونی که!


با قدم هایی که به دو شباهت دارند ترکش می کنم و به داخل می روم و مدام یک شعر در سرم چرخ می خورد.


بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود


***

از کارمند بانک تشکر کردم و بیرون اومدم. تقریبا آخرین کارهای اداری اش انجام شد و توانستم خانه را از رهن بانک درآورم.


دو هفته بعد از اینکه از اصفهان بازگشتیم مامان گفت که حاضر است خانه را بفروشیم و به اصفهان نقل مکان کنیم.


هنوز هیچ کس جز ما دو نفر خبر ندارد. اما امشب می خواستم همه چیز را به محمد بگویم. رزا را هم به مامان سپرده بودم و خیالم راحت بود.


بعد از روزهای کاری شلوغی که بعد از تعطیلات من و محمد داشتیم امشب می توانست یه تغییر روحیه بی نظیر باشد. من می خواستم که اینطور باشد.


با وجود ذوقی که هم خودمان و هم خانواده محمد برای عروسی داشتند، حتی نتوانستیم به تدارکات عروسی برسیم.


زیپ کیفم را باز می کنم تا از بودن کلید خانه ی محمد در کیفم مطمئن شوم. سر راه خرید می کنم و دست پر به خانه اش می روم.


محمد هیچ اعلاعی از برنامه هایی که برای امشب داشتم نداشت. می دانستم که این روزها زودتر از نه شب به خانه نمی آید. یعنی از حالا چهار ساعت زمان داشتم.


وارد که می شوم، بر خلاف انتظارم اصلا شلوغ نبود. خانه از تمیزی برق نمی زد اما مرتب بود.


خرید ها را در آشپزخانه می گذارم و لباس هایم را با لباس راحت تری تعویض می کنم.

رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Nafas
Iliyar
#نفس

#


یک جرعه موسیقی تقدیم نگاهتون

@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خـدایا امشب🧚‍♀
آرامشی از جنس
فـرشتـه هـایـت 🧚‍♀
نصیب همه دلها
و شبـی بـی دغدغـه🧚‍♀
آرام وبی نظیر
قسمت عزیزانم بگردان🧚‍♀

بــه امـید فـردایـی عـالـی 🧚‍♀

شبتون غرق در آرامـش خــدا 🧚‍♀

شـب_بـخیـر.  🌺‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🦋

💖Join👇

🌸🍃 @kadbanoiranii 🌸🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸 بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ

💠 بِسْمِ اللّٰهِ النُّورِ،
🌸 بِسْمِ اللّٰهِ نُورِ النُّورِ،

💠 بِسْمِ اللّٰهِ نُورٌ عَلىٰ نُورٍ،
🌸 بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ

🌸آغاز روزمان را با نام تو
💠شــروع مـی کــنــیــم
🌸ای منوّر کننده‌ی دلـهـا

🌸الــهــی بـــه امــیـــد تــــو
💖Join👇
🌸🍃 @kadbanoiranii 🌸🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹فرستادم واست

🌹تا اولین نفر باشم ڪه

🌹سال جدید رو بهت تبریڪ میگم

🌹پیشاپیش سال نو مبارڪ
دوست خوبم
.
@kadbanoiranii
Bargardi Ey Kash
Mohammad Alizadeh
♥️دوست‌داشتن‌کسے کہ
   ♥️آن‌هم‌تورا‌دوست‌دارد
      ♥️قشنگ‌ترین‌حس‌وحال‌‌زندگےسـت
تقدیم به تمام عاشقان واقعی

❤️❤️
@kadbanoiranii
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#شیرینی_عسلی_گردویی


رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کراکر_مرغ

2 عدد ران مرغ
2 لیوان چیپس ذرت(یا کورن فلکس ذرت)
1 ق چ نمک
فلفل کمی
1 ق غ پودر سیر
1 فنجان آب 1 عدد برگ بو
روغن برای سرخ کردن

مواد مرینت کردن ران مرغ:
یک عدد تخم مرغ
آرد سفید 60 گرم ⠀
آب مرغ 40 میلی لیتر (40گرم)

ابتدا چیپس ذرت را در یک کیسه بریزیدوباگوشت کوب خرد کنید.
طبق ویدئو با چاقو روی ران مرغ رابرش بزنید و نمک · فلفل · پودر سیررا خوب به رانها بمالید.
در تابه رانها را باپوست گذاشته بدون اضافه کردن روغن و بزارید تا مرغ کمی سرخ شود ومرغ را برگردانده وبرگ بو و آب را اضافه ودر تابه را گذاشته و میزاریم حدود 8 دقیقه روی حرارت بماند. بعد رانها رابزارید خنک بشه و مقدار آبی که از مرغ مانده(40 گرم) را با تخم مرغ وآرد سفید مخلوط کنید و رانها را خوب به این سس آغشته کنید و بعد در چیپس ذرت بغلطانید ودر آخر درروغن شناور داغ سرخ کنید.
میتونید با دماسنج آ‌پزی درجه حرارت روغن را با 170 تنظیم کتید تا ران مرغها به بهترین شکل سرخ شوند.

رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #نان_نارگیلی

آرد ۲۳۰ گرم
شکر ۳۰ گرم
نمک نصف ق چ
روغن ۲۵ گرم
تخم مرغ  ۱ عدد
شیر ولرم ۱۱۰ گرم
مایه خمیر ۱ ق غ
مواد میانی
شکر ۲ ق غ
کره نرم ۳۰ گرم
پودر نارگیل به میزان لازم
اول نیمی از شیر ولرم مایه خمیر و نصف شکر  را با هم مخلوط میکنیم میزاریم کنار
بعد آرد و بقیه شکر و تخم مرغ و نمک رو اضافه میکنیم و مخلوط میکنیم بعد روغن رو اضافه کنید و بعد شیر رو کم کم اضافه کنید چون ممکن است به همه شیر احتیاج نداشته باشید
خمیر رو کاملا ورز دهید تا صاف و یکدست بشه
بعد داخل کاسه رو چرب کنید و خمیر بزارید تو کاسه و روشو بپوشونید و یک ساعت استراحت بدید تا حجمش زیاد بشه
بعد پف خمیر رو بگیر با وردنه خمیر رو پهن کنید و روشو کره بمالید و به ترتیب شکر بریزید بعد پودر نارگیل بریزید
و بعد برش های بلند از خمیر بزنید و بصورت رولی جمع کنید و داخل قالب بزارید و بعد از استراحت دوم بعد از نیم ساعت روشو کره بمالید و در فر از قبل گرم شده با دمای ۱۸۰درجه  به مدت ۱۵ دقیقه بزارید تا روش طلایی بشه
رومال نان کمی عسل رقیق و پودر پسته بریزید

رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇join

@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴#فیلم_آموزشی

#کباب_مصری

شبیه جوجه ترش خودمونه یکم جینگیلش کردن😎

رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#خرمای_مجلسی_ماه_رمضون


خرمای هسته گرفته، نرم و شیره دار و همراه با مغزیجات ،(من از مغز تخمه و بادام زمینی و گردو استفاده کردم)
و یک قاشق شکلات صبحانه یا کره بادام زمینی میکس کنید
تو قالب یا ظرف مورد نظر بریزید و فیکس کنید🤌🏻
شکلات روبنماری کنید و بریزید روخرما و با آجیل تزیین کنید



رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#شیرینی_اتابکی

تخم مرغ 1 عدد، وانیل نوک ق چ، پودر قند یا پودر شکر نصف لیوان (۱۰۰گرم حدود)، روغن صاف قنادی یا روغن جامد ۱۵۰ گرم، آرد گندم ۲۰۰ گرم، آرد برنج ۲۰۰ گرم، رنگ خوراکی قرمز، هل نصف ق چ، پودر زعفران 1 ق چ

🔴تخم مرغ و وانیل و پودر قند رو اونقد میزنیم تا یکدست و کرم رنگ بشه ، بعد روغن رو اضافه و بازم هم میزنیم ، روغن بهتره جامد و به دمای محیط رسیده باشه ، بعد کم کم آرد هارو جدا جدا الک و اضافه میکنیم و هم میزنیم تا خمیر نرم و لطیف بدست بیاد. روی سطح صاف آرد ریخته و خمیر رو روش وردنه میزنیم و قالب میزنیم و داخل سینی فر که از قبل کاغذ روغنی گذاشتیم، میذاریم،داخل فر ۱۶۵ درجه به ۱۵ دقیقه.


رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر