کدبانوی ایرانی🌻🌼😍

#پارت۸۰۴

چه چیز پشیمان شدنی راجع به مرد مهربان من وجود داشت؟ خنده ام گرفته بود و از این همه کم لطفی نسبت به او دلم می سوزد، اما بیشتر از این نمی توانستم منتظر بمانم و درباره ی برنامه هایشان نپرسم.

-ببخشید که می پرسم. شما برنامه ی خاصی مد نظرتونه؟ یعنی... من شخصا فکر نمی کنم که نیاز باشه خیلی شلوغش کنیم. یه روز که همه شرایطمون مناسب باشه یه شام بریم بیرون و شروع زندگیمونو در کنار هم جشن بگیریم. نیازی به شلوغ بازی...

وقتی هر لحظه رنگ هایشان پریده تر و چشم هایشان درشت تر می شود حرف در دهانم می ماسد!

محدثه رسما طوری نگاهم می کرد که انگار داشتم به او ناسزا می گفتم! مردد لب می زنم:

-ببخشید! موافق نیستین؟

همچون ماهی دهانش باز و بسته می شود و با همان نگاه ناباور می گوید:

-تو ببخشید عزیزدلم اما معلومه که نه! می دونی چند ساله منتظر این لحظه ایم؟ می دونی چقدر آرزو داریم؟ یه شام بیرون رفتن؟ شوخی می کنی؟

بله... حس می کردم حتی اگر به او توهین مستقیم هم می کردم که انقدر آزرده خاطر نمی شد!

اما خب فکر می کردم این چیزی باشد که همه با آن موافق باشند. در سکوت و سادگی زندگیمان را شروع کنیم!

-خب شما برنامه ی دیگه ای دارین؟ من آخه نمی خوام و دوست ندارم که زیاد شلوغش کنم. فکر نمی کنین از من و محمد گذشته؟ یعنی خب... ما یه بچه داریم!

منیر خانوم رو به من می کند و با چشمانی ترسیده لب می زند:

-دخترم نگو اینطوری. چرا از شما گذشته باشه؟ مگه چند سالتونه؟ هردوتون اولین باریه که می خواین ازدواج کنین. خیلیا بخت چندمشونه و با این حال بازم هربار جشن می گیرن و آدم دعوت می گیرن! همین چند وقت پیش پسر خانوم طباطبایی یکی از آشناهامون، برای بار دوم ازدواج کرد همه رو هم وعده گرفت. چه جشنی ام گرفت! از اولی بهتر!

رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii

https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر

244 views21:06