Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم _آموزشی
#پنکیک_کدو_حلوایی
رسانه تبلیغیاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پنکیک_کدو_حلوایی
رسانه تبلیغیاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#اوتمیل_یخچالی_چیز_کیکی
مواد لازم:
شیر ⅔ کاپ
جو دو سر ½ کاپ
ماست یونانی ¼ کاپ
توت فرنگی ¼ پیمانه
پنیر خامهای ۱ ق
دانه چیا ۱ ق
عسل ۱ ق
رسانه تبلیغیاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#اوتمیل_یخچالی_چیز_کیکی
مواد لازم:
شیر ⅔ کاپ
جو دو سر ½ کاپ
ماست یونانی ¼ کاپ
توت فرنگی ¼ پیمانه
پنیر خامهای ۱ ق
دانه چیا ۱ ق
عسل ۱ ق
رسانه تبلیغیاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#جوجه_بروستد
مواد لازم:
مرغ متوسط (۱۸۰۰ گرمی) ۱ عدد
آب ۵ لیتر
نمک ۳۷۵ گرم
آرد نان بربری ۵۰۰ گرم
نکات:
این غذا با سیب زمینی سرخکرده سرو میشه و حتما وزن مرغ زیر ۲ کیلوگرم باشه.
رسانه تبلیغیاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#جوجه_بروستد
مواد لازم:
مرغ متوسط (۱۸۰۰ گرمی) ۱ عدد
آب ۵ لیتر
نمک ۳۷۵ گرم
آرد نان بربری ۵۰۰ گرم
نکات:
این غذا با سیب زمینی سرخکرده سرو میشه و حتما وزن مرغ زیر ۲ کیلوگرم باشه.
رسانه تبلیغیاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#فوکوستورا
هم ساده هم خوشمزه
رسانه تبلیغیاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#فوکوستورا
هم ساده هم خوشمزه
رسانه تبلیغیاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#دیزایین_نان برای سفر عقد
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#دیزایین_نان برای سفر عقد
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
.
#شیرینی_راحت ومقوی
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
.
#شیرینی_راحت ومقوی
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تزیین_کیک گل رز با ماسوره
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#تزیین_کیک گل رز با ماسوره
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#نکات_مهم_اندازه_گیری
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#نکات_مهم_اندازه_گیری
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#فیلم_آموزشی
#آموزش_برگ_پالم برای تزیین کیک
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#آموزش_برگ_پالم برای تزیین کیک
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نان_لیوانی
به ۱ لیوان آب گرم
نصف ق غ خمیر مایه
۱ ق چ شکر اضافه مخلوط کنید ۵ دقیقه کنار بزارید
۵۰۰ گرم آرد (حدودا ۵ لیوان دسته دار)
۱ ق چ نمک
خمیر مایه
کمی مخلوط کنید
۱ لیوان دیگه آب گرم رو کم کم اضافه کنید تا خمیر جمع شه و ۱۰ دقیقهورز بدید تا به دست نچسبه
۱ ساعت به خمیر استراحت بدید
پف خمیر رو بگیرید و به ۱۰ قسمت تقسیم کنید
چونه شون کنید
داخل لیوان های کاغذی یکبار مصرف کمی آرد بریزید و خمیرارو توش بزارید و روشو بپوشونید و ۴۰ دقیقه دیگه استراحت بدید(تا زمانی که پف کنه)
روشو با مخلوط ۲ ق چ آرد سفید و کمی آب رومال کنید و کنجد بپاشین
بزارید تو فر ۱۹۰ درجه تا روشون تغییر رنگ بده
وقتی حاضر شدن روشون ۲۰ دقیقه دستمال بندازید
و بعد از لیوان در بیارید و آماده سرو هست
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی
به ۱ لیوان آب گرم
نصف ق غ خمیر مایه
۱ ق چ شکر اضافه مخلوط کنید ۵ دقیقه کنار بزارید
۵۰۰ گرم آرد (حدودا ۵ لیوان دسته دار)
۱ ق چ نمک
خمیر مایه
کمی مخلوط کنید
۱ لیوان دیگه آب گرم رو کم کم اضافه کنید تا خمیر جمع شه و ۱۰ دقیقهورز بدید تا به دست نچسبه
۱ ساعت به خمیر استراحت بدید
پف خمیر رو بگیرید و به ۱۰ قسمت تقسیم کنید
چونه شون کنید
داخل لیوان های کاغذی یکبار مصرف کمی آرد بریزید و خمیرارو توش بزارید و روشو بپوشونید و ۴۰ دقیقه دیگه استراحت بدید(تا زمانی که پف کنه)
روشو با مخلوط ۲ ق چ آرد سفید و کمی آب رومال کنید و کنجد بپاشین
بزارید تو فر ۱۹۰ درجه تا روشون تغییر رنگ بده
وقتی حاضر شدن روشون ۲۰ دقیقه دستمال بندازید
و بعد از لیوان در بیارید و آماده سرو هست
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#نان_لیوانی
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#نان_لیوانی
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#شُلشُلو یا شِلشِلَِک رو بدون فر، با ساده ترین روش درست کن
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#شُلشُلو یا شِلشِلَِک رو بدون فر، با ساده ترین روش درست کن
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#مربای_بازاری و شفاف
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#مربای_بازاری و شفاف
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
💞بر چهره دلگشای آلِ محمد(ص) صلوات💞
🎊در غار حرا گشوده شد دفتر نور
💞دادند كتاب نور بر رهبر نور
🎊شد بعثت والای محمد يعني
💞گرديد امين مکه پیغمبر نور
🎊بر چهره زیبای محمد صلوات
💞بر گنبد خضراي محمد صلوات
🎊سر تا به قدم آینه او زهراست
💞تقديم به زهرای محمد صلوات
🎊در غار حرا امين سرمد آمد
💞محمود و ابوالقاسم و احمد آمد
🎊از بهر نجات بشریت امروز
💞فرمان رسالت محمد آمد
💞عید مبعث بر عاشقان آل محمد(ص)
شادباش و تهنیت باد💞
@kadbanoiranii
🎊در غار حرا گشوده شد دفتر نور
💞دادند كتاب نور بر رهبر نور
🎊شد بعثت والای محمد يعني
💞گرديد امين مکه پیغمبر نور
🎊بر چهره زیبای محمد صلوات
💞بر گنبد خضراي محمد صلوات
🎊سر تا به قدم آینه او زهراست
💞تقديم به زهرای محمد صلوات
🎊در غار حرا امين سرمد آمد
💞محمود و ابوالقاسم و احمد آمد
🎊از بهر نجات بشریت امروز
💞فرمان رسالت محمد آمد
💞عید مبعث بر عاشقان آل محمد(ص)
شادباش و تهنیت باد💞
@kadbanoiranii
#پارت۷۱۶
این چه بلایی بود که به سر من آورد؟ خواست چه چیزی را به رخ بکشد؟ که اعتراف بگیرد؟
خیله خب! محمد من خوش حساب ترین محمد دنیاست. حساب بوسه ی معصومانه ام را با بوسه ی معصومانه ی دیگری صاف کرد. خوب است؟
خوب؟ نبود! این اعتراف داغ دلم را زیادتر کرد!
من دلم همسرم را می خواست!
بودنش را درست در همین لحظه که قلبم بی قرار و بیتاب خودش را به در و دیوار سینه ام می کوبد می خواهم!
محمد کجا رفت؟ من هنوز نظرش را درباره ی رنگ جدید موهایم نپرسیده بودم!
هنوز درباره ی کلاس زبانی که برای رزا دیده بودم صحبت نکرده بودم.
هنوز از خستگی های روزم برایش غرغر نکرده بودم.
من هنوز زنانگی نکرده بودم و همسرم را کنار نداشتم!
محمد و آن دستان ماهر و نواشگرش لابلای کمند موهایم کمند!
و من محمد و آن نگاه های شورانگیزش سوی خودم را برای سوی تاریکی های شبم نداشتم.
من درست در این لحظه مردم را می خواستم و این حس، آن قدر در من قوی بود، که بند بند وجودم را به خروش در آورده بود!
و یک سوال در من شورش به راه انداخته که من قرار بود چقدر عمر کنم؟ تا کی می خواستم بسنجم که می توانیم ما شویم یا نه؟
چه کسی می تواند صد در صد مطمئن باشد؟ چه کسی می تواند بگوید که مطمئن بوده تا آخرین نفسش با عشقش هم قسم خواهد بود و بعد تصمیم به همقدمی گرفته است؟
این شهرزاد به جامانده پشت دری که چند لحظه ی پیش محمدش را بدرقه کرد می گفت باید که تن داد. باید که قدم برداشت!
مگر نه که خدا گفته از تو حرکت و از من برکت؟ مگر نه که محمد می گفت خدا حواسش به ما هست؟
محمد که دروغ نمی گوید!
خدا که نارو نمی زند!
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
این چه بلایی بود که به سر من آورد؟ خواست چه چیزی را به رخ بکشد؟ که اعتراف بگیرد؟
خیله خب! محمد من خوش حساب ترین محمد دنیاست. حساب بوسه ی معصومانه ام را با بوسه ی معصومانه ی دیگری صاف کرد. خوب است؟
خوب؟ نبود! این اعتراف داغ دلم را زیادتر کرد!
من دلم همسرم را می خواست!
بودنش را درست در همین لحظه که قلبم بی قرار و بیتاب خودش را به در و دیوار سینه ام می کوبد می خواهم!
محمد کجا رفت؟ من هنوز نظرش را درباره ی رنگ جدید موهایم نپرسیده بودم!
هنوز درباره ی کلاس زبانی که برای رزا دیده بودم صحبت نکرده بودم.
هنوز از خستگی های روزم برایش غرغر نکرده بودم.
من هنوز زنانگی نکرده بودم و همسرم را کنار نداشتم!
محمد و آن دستان ماهر و نواشگرش لابلای کمند موهایم کمند!
و من محمد و آن نگاه های شورانگیزش سوی خودم را برای سوی تاریکی های شبم نداشتم.
من درست در این لحظه مردم را می خواستم و این حس، آن قدر در من قوی بود، که بند بند وجودم را به خروش در آورده بود!
و یک سوال در من شورش به راه انداخته که من قرار بود چقدر عمر کنم؟ تا کی می خواستم بسنجم که می توانیم ما شویم یا نه؟
چه کسی می تواند صد در صد مطمئن باشد؟ چه کسی می تواند بگوید که مطمئن بوده تا آخرین نفسش با عشقش هم قسم خواهد بود و بعد تصمیم به همقدمی گرفته است؟
این شهرزاد به جامانده پشت دری که چند لحظه ی پیش محمدش را بدرقه کرد می گفت باید که تن داد. باید که قدم برداشت!
مگر نه که خدا گفته از تو حرکت و از من برکت؟ مگر نه که محمد می گفت خدا حواسش به ما هست؟
محمد که دروغ نمی گوید!
خدا که نارو نمی زند!
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۷۱۷
محمد هم محمد آن روزها نیست! آن روزهایی که من از پی او می دویدم اما باز هم، همپای قدم های بلند او نمی شدم.
ما حالا در کنار هم آسه آسه پرسه می زنیم. حالا محمد تا من و رزا را در کنار خودش نبیند قدم از قدم بر نمی دارد. ما قرار نبود باز وسط راه رها شویم.
من و دخترم حالا بابا محمد داشتیم. بابا محمدی که قرار نبود دستمان را رها کند.
قسم خورده بود! برای داشتنمان از همه چیزش گذشته بود. همه چیز و همه کس!
بدون هیچ قولی از جانب من حاضر بود دور از دیارش زندگی کند فقط نزدیک ما باشد. این محمد تکیه کردن داشت! این محمد حامی قابل اعتماد بود.
من می توانستم دوباره اعتماد کنم؟ می توانستم! همین حالا هم به او اعتماد داشتم. وگرنه هرگز او را مقابل بقیه نمی بوسیدم.
محمد راست می گفت. من او را به سبک خودم پذیرفته بودم!
من هم داشتم درمان می شدم؟ شاید معجزه آن قدرها که می گویند غریب الوقوع نیست!
شعله ی رقصان درون گورستان خاکستر شده ی دلم گواهش بود! تب تن یخ زده ام، چشمان منتظر به شوق دیدارش حجت این واقعه!
من محمد را می خواستم! می خواستم!
***
-الو... جانم؟ بچه ها خوابن آروم حرف می زنم. تا بیست دقیقه دیگه اونجاییم. نمی دونم هرطور خودتون صلاح می دونین. باشه. خداحافظ.
چشم باز می کنم و نگاهم به صورت محمد می افتد. حین رانندگی نیم نگاهی به من می کند و می گوید:
-بیدارت کردم؟ ببخشید عزیزم. حاج خانوم بود جواب نمی دادم نگران می شد.
نگاه به جاده می کنم و می فهمم که خیلی نزدیکیم و همانطور که محمد گفت چند دقیقه بعد می رسیدیم.
خمیازه ای می کشم و دست هایم را می کشم و به عقب نگاه می کنم و در همان حین می گویم:
-نه خیلی خوابیدم... ببخشید تنها موندی.
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
محمد هم محمد آن روزها نیست! آن روزهایی که من از پی او می دویدم اما باز هم، همپای قدم های بلند او نمی شدم.
ما حالا در کنار هم آسه آسه پرسه می زنیم. حالا محمد تا من و رزا را در کنار خودش نبیند قدم از قدم بر نمی دارد. ما قرار نبود باز وسط راه رها شویم.
من و دخترم حالا بابا محمد داشتیم. بابا محمدی که قرار نبود دستمان را رها کند.
قسم خورده بود! برای داشتنمان از همه چیزش گذشته بود. همه چیز و همه کس!
بدون هیچ قولی از جانب من حاضر بود دور از دیارش زندگی کند فقط نزدیک ما باشد. این محمد تکیه کردن داشت! این محمد حامی قابل اعتماد بود.
من می توانستم دوباره اعتماد کنم؟ می توانستم! همین حالا هم به او اعتماد داشتم. وگرنه هرگز او را مقابل بقیه نمی بوسیدم.
محمد راست می گفت. من او را به سبک خودم پذیرفته بودم!
من هم داشتم درمان می شدم؟ شاید معجزه آن قدرها که می گویند غریب الوقوع نیست!
شعله ی رقصان درون گورستان خاکستر شده ی دلم گواهش بود! تب تن یخ زده ام، چشمان منتظر به شوق دیدارش حجت این واقعه!
من محمد را می خواستم! می خواستم!
***
-الو... جانم؟ بچه ها خوابن آروم حرف می زنم. تا بیست دقیقه دیگه اونجاییم. نمی دونم هرطور خودتون صلاح می دونین. باشه. خداحافظ.
چشم باز می کنم و نگاهم به صورت محمد می افتد. حین رانندگی نیم نگاهی به من می کند و می گوید:
-بیدارت کردم؟ ببخشید عزیزم. حاج خانوم بود جواب نمی دادم نگران می شد.
نگاه به جاده می کنم و می فهمم که خیلی نزدیکیم و همانطور که محمد گفت چند دقیقه بعد می رسیدیم.
خمیازه ای می کشم و دست هایم را می کشم و به عقب نگاه می کنم و در همان حین می گویم:
-نه خیلی خوابیدم... ببخشید تنها موندی.
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۷۱۸
-اون که باید ببخشه ماییم! دو ساعته انقدر به جاده خیره شدیم و ماشینا رو شمردیم چشامون چپ شد!
صدایش پر حرص بود و چشمانش از پشت صندلی داشت لیزروار مغز محمد را سوراخ می کرد انقدر که حرص داشت.
با تعجب می گویم:
-وا من چکار تو داشتم عتیقه؟
-تو کار نداشتی. ما تا تکون می خوردیم مهندس می گفت رزا بابا تکون نخور مامان خسته ست بخوابه.
با شنیدن این حرف از زبان مهشید با آن حرص خوابیده در آن لحظه ای چشم هایم گرد می شوند و بعد واقعا نخندیدن سخت ترین کار دنیا می شود!
لبم را می گزم و ریز ریز می خندم. محمد ابدا ناراحت نمی شود و سرخوشانه بازویش را به در تکیه می دهد و پشت سرش را ماساژ می دهد.
رزا بی حال خرسش را بغل گرفته بود و در آغوش مامان لم داده بود. شنیدم که مامان هم به حرف مهشید خندید ولی چون پشت سرم بود، من زیاد به صورتش اشراف نداشتم.
برای عوض شدن حال و هوا رو به محمد گفتم:
-مثلا من کنار تو نشستم تو خوابت نره، نفهمیدم کی بیهوش شدم. دیشب خوابم نبرد خیلی بدخواب شده بودم.
لبخندی می زند و مدام بین من و جاده نگاه می چرخاند. با لحن آرام و پرمهری می گوید:
-خوب کردی خوابیدی الان که رسیدیم سرحال باشی.
آخرش هم یک نیشخند روی لب هایش سبز شد که از آن بوهای خوبی به مشامم نرسید.
رسیدیم چه اتفاق خاصی قرار بود بیفتد که نیاز بود من سرحال باشم؟
-حاج خانوم چی می گفتن؟
حدسم درست بود. هرچه بود مربوط به آن تماس بود. چون تا گفتم لب هایش بیشتر کش آمد.
-چیزی نگفت. می خواست ببینه کی می رسیم.
من که درست نفهمیدم. شانه ای بالا انداختم و دیگر کشش ندادم. سایبان را پایین دادم تا در آینه سر و صورتم را مرتب کنم.
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
-اون که باید ببخشه ماییم! دو ساعته انقدر به جاده خیره شدیم و ماشینا رو شمردیم چشامون چپ شد!
صدایش پر حرص بود و چشمانش از پشت صندلی داشت لیزروار مغز محمد را سوراخ می کرد انقدر که حرص داشت.
با تعجب می گویم:
-وا من چکار تو داشتم عتیقه؟
-تو کار نداشتی. ما تا تکون می خوردیم مهندس می گفت رزا بابا تکون نخور مامان خسته ست بخوابه.
با شنیدن این حرف از زبان مهشید با آن حرص خوابیده در آن لحظه ای چشم هایم گرد می شوند و بعد واقعا نخندیدن سخت ترین کار دنیا می شود!
لبم را می گزم و ریز ریز می خندم. محمد ابدا ناراحت نمی شود و سرخوشانه بازویش را به در تکیه می دهد و پشت سرش را ماساژ می دهد.
رزا بی حال خرسش را بغل گرفته بود و در آغوش مامان لم داده بود. شنیدم که مامان هم به حرف مهشید خندید ولی چون پشت سرم بود، من زیاد به صورتش اشراف نداشتم.
برای عوض شدن حال و هوا رو به محمد گفتم:
-مثلا من کنار تو نشستم تو خوابت نره، نفهمیدم کی بیهوش شدم. دیشب خوابم نبرد خیلی بدخواب شده بودم.
لبخندی می زند و مدام بین من و جاده نگاه می چرخاند. با لحن آرام و پرمهری می گوید:
-خوب کردی خوابیدی الان که رسیدیم سرحال باشی.
آخرش هم یک نیشخند روی لب هایش سبز شد که از آن بوهای خوبی به مشامم نرسید.
رسیدیم چه اتفاق خاصی قرار بود بیفتد که نیاز بود من سرحال باشم؟
-حاج خانوم چی می گفتن؟
حدسم درست بود. هرچه بود مربوط به آن تماس بود. چون تا گفتم لب هایش بیشتر کش آمد.
-چیزی نگفت. می خواست ببینه کی می رسیم.
من که درست نفهمیدم. شانه ای بالا انداختم و دیگر کشش ندادم. سایبان را پایین دادم تا در آینه سر و صورتم را مرتب کنم.
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۷۱۹
رژ لبم کمی به هم ریخته شده بود. رژم را بیرون کشیدم و با توجه به تکان های ماشین آرام و با دقت روی لب هایم کشیدم.
هنوز کارم تمام نشده بود که ماشین کمی کج شد و به تعقیب آن صدای بوق ماشینی از کنارمان آمد.
ترسیده به محمد نگاه کردم که اخمو دستش را برای ماشینی که از کنارش داشت سبقت می گرفت تکان داد.
-شهرزاد ببین می تونی به کشتنمون بدی دم آخری! مهندس جلوتو بپا خواهشا!
نیشم از لحن حرصی مهشید کش می آید و وقتی سر می چرخانم و می بینم که سگرمه های محمد بیشتر در هم شده، تازه به منظور حرف مهشید پی می برم و نمی دانم چرا نیشم بیشتر شل می شود! محمد داشته من را می پاییده؟
جوابی به مهشید نمی دهد و معلوم نبود در طول این مدتی که خواب بودم چقدر به مهشید تذکر داده که انقدر به خونش تشنه است.
وقتی به مراقبت هایش فکر می کنم بیشتر و بیشتر دلم برایش ضعف می رود.
مثلا دلم می خواست من به جای او دست در موهای کوتاه پشت سرش ببرم و خستگی را از تنش به در کنم.
یا مثلا به این فکر می کنم که همچون زوج های نوگل دستم را درون دستش فرو ببرم و شک ندارم مهشید خوش را حین حرکت از ماشین به بیرون می اندازد.
و خدا شاهد است که برای جوان مرگ نشدن رفیقم بود که کوتاه آمدم!
-میوه پوست بکنم برات؟
-هیچی دیگه...!
چشم غره ای به طعنه ی مهشید می روم و منتظر به محمد نگاه می کنم که با ذوق واضحی می گوید:
-از دست شما خانوم؟ می تونم نه بگم؟
-بزن کنار بزن کنار!
چنان یهو همه منفجر شدیم که صدا به صدا نمی رسید. مهشید با چنان عجزی این جمله را به زبان آورد انگار که هر آن احتمال داشت بالا بیاورد!
آرام و با درد گفت و بعد پیشانی اش را به پشت صندلی محمد می کوبید.
رژ لبم کمی به هم ریخته شده بود. رژم را بیرون کشیدم و با توجه به تکان های ماشین آرام و با دقت روی لب هایم کشیدم.
هنوز کارم تمام نشده بود که ماشین کمی کج شد و به تعقیب آن صدای بوق ماشینی از کنارمان آمد.
ترسیده به محمد نگاه کردم که اخمو دستش را برای ماشینی که از کنارش داشت سبقت می گرفت تکان داد.
-شهرزاد ببین می تونی به کشتنمون بدی دم آخری! مهندس جلوتو بپا خواهشا!
نیشم از لحن حرصی مهشید کش می آید و وقتی سر می چرخانم و می بینم که سگرمه های محمد بیشتر در هم شده، تازه به منظور حرف مهشید پی می برم و نمی دانم چرا نیشم بیشتر شل می شود! محمد داشته من را می پاییده؟
جوابی به مهشید نمی دهد و معلوم نبود در طول این مدتی که خواب بودم چقدر به مهشید تذکر داده که انقدر به خونش تشنه است.
وقتی به مراقبت هایش فکر می کنم بیشتر و بیشتر دلم برایش ضعف می رود.
مثلا دلم می خواست من به جای او دست در موهای کوتاه پشت سرش ببرم و خستگی را از تنش به در کنم.
یا مثلا به این فکر می کنم که همچون زوج های نوگل دستم را درون دستش فرو ببرم و شک ندارم مهشید خوش را حین حرکت از ماشین به بیرون می اندازد.
و خدا شاهد است که برای جوان مرگ نشدن رفیقم بود که کوتاه آمدم!
-میوه پوست بکنم برات؟
-هیچی دیگه...!
چشم غره ای به طعنه ی مهشید می روم و منتظر به محمد نگاه می کنم که با ذوق واضحی می گوید:
-از دست شما خانوم؟ می تونم نه بگم؟
-بزن کنار بزن کنار!
چنان یهو همه منفجر شدیم که صدا به صدا نمی رسید. مهشید با چنان عجزی این جمله را به زبان آورد انگار که هر آن احتمال داشت بالا بیاورد!
آرام و با درد گفت و بعد پیشانی اش را به پشت صندلی محمد می کوبید.
#پارت۷۲۰
آنقدر خندیدم که اشک در چشم هایم جمع شد. چشم غره ای به خنده هایم رفت و برای ادا در آوردم.
پس از چند دقیقه مقابل باغشان می رسیم و محمد از پشت در بوق می زند و به دقیقه نکشیده که در توسط باغبانشان باز می شود.
از همین جا هم مشخص بود که چند نفری مقابل ویلا ایستاده و منتظرمان بودند.
دود غلیظی از اسپندی که در دستان منیر خانوم بود، در هوا بود و صورت هایشان را محو کرده بود. با استرس نگاهی به محمد می کنم. اما حواسش نیست.
ماشینش را پارک می کند و پیاده می شود. به اجبار پیاده می شوم و نیم نگاهی به طرف بقیه می کنم و بعد می چرخم تا رزا را از ماشین پیاده کنم.
به غیر از منیر خانوم و محدثه و جهانگیر خان دایی و زندایی و پسردایی محمد که در روز جشن عید به من معرفی شده بودند هم حضور داشتند.
دو نفر هم گوسفندی را آماده ی ذبح نگه داشته بودند. انتظار چنین استقبالی را نداشتم و این کمی معذبم می کرد.
بعلاوه اینکه من فکر نمی کردم که مهمان داشته باشند. برای خانواده دایی اش حضور من مامان و مهشید را چگونه می خواستند توجیه کنند؟ قطعا می فهمیدند که چیزی بین ما هست!
پشت گردنم از عرق مرطوب شده و من دست رزا را می گیرم و هم شانه با مامان به سمتشان می رویم.
رزا قدم های مانده تا جهانگیر خان را طاقت نمی آورد و چنان به سمتش می دود که هر آن احتمال زمین خوردنش را می دادم.
حاجی خم شد و با خنده ی عمیقی در آغوشش کشید و بوسیدش.
بهمان خوش آمد گفتند و روبوسی کردیم. گوسفند را قربانی کردند و به داخل رفتیم.
محسن را کنار در ورودی می بینم که ایستاده تا به سمتش برویم و قدمی از قدم بر نمی دارد.
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
آنقدر خندیدم که اشک در چشم هایم جمع شد. چشم غره ای به خنده هایم رفت و برای ادا در آوردم.
پس از چند دقیقه مقابل باغشان می رسیم و محمد از پشت در بوق می زند و به دقیقه نکشیده که در توسط باغبانشان باز می شود.
از همین جا هم مشخص بود که چند نفری مقابل ویلا ایستاده و منتظرمان بودند.
دود غلیظی از اسپندی که در دستان منیر خانوم بود، در هوا بود و صورت هایشان را محو کرده بود. با استرس نگاهی به محمد می کنم. اما حواسش نیست.
ماشینش را پارک می کند و پیاده می شود. به اجبار پیاده می شوم و نیم نگاهی به طرف بقیه می کنم و بعد می چرخم تا رزا را از ماشین پیاده کنم.
به غیر از منیر خانوم و محدثه و جهانگیر خان دایی و زندایی و پسردایی محمد که در روز جشن عید به من معرفی شده بودند هم حضور داشتند.
دو نفر هم گوسفندی را آماده ی ذبح نگه داشته بودند. انتظار چنین استقبالی را نداشتم و این کمی معذبم می کرد.
بعلاوه اینکه من فکر نمی کردم که مهمان داشته باشند. برای خانواده دایی اش حضور من مامان و مهشید را چگونه می خواستند توجیه کنند؟ قطعا می فهمیدند که چیزی بین ما هست!
پشت گردنم از عرق مرطوب شده و من دست رزا را می گیرم و هم شانه با مامان به سمتشان می رویم.
رزا قدم های مانده تا جهانگیر خان را طاقت نمی آورد و چنان به سمتش می دود که هر آن احتمال زمین خوردنش را می دادم.
حاجی خم شد و با خنده ی عمیقی در آغوشش کشید و بوسیدش.
بهمان خوش آمد گفتند و روبوسی کردیم. گوسفند را قربانی کردند و به داخل رفتیم.
محسن را کنار در ورودی می بینم که ایستاده تا به سمتش برویم و قدمی از قدم بر نمی دارد.
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
🌹🍃صلوات بر محمد (ص)🍃🌹
الهم صل علی محمد وال محمد
🎊عید مبعث پیامبر اکرم صلی علیه و آله مبارک باد🎊
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
الهم صل علی محمد وال محمد
🎊عید مبعث پیامبر اکرم صلی علیه و آله مبارک باد🎊
رسانه تبلیغاتی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
از خدا میخوام
با یه حس خوب
با نوری از جنس امید
با دلی غرق شادی
و با قلبی سرشار از آرامش
امشب بخوابید
تا فردا با کلی انرژی
از خواب بیدار بشید
#شبتون_خوش
@kadbanoiranii
با یه حس خوب
با نوری از جنس امید
با دلی غرق شادی
و با قلبی سرشار از آرامش
امشب بخوابید
تا فردا با کلی انرژی
از خواب بیدار بشید
#شبتون_خوش
@kadbanoiranii