کدبانوی ایرانی🌻🌼😍

#پارت۶۳۹

چرا سهم من از پدر داشتن انقدر کوتاه بود؟

بدون اینکه بگوید اشک نریزم، با محبت دستش را گوشه ی چشمانم می کشد تا اشک هایم را خشک کند و می گوید:

-اگر یه زمانی حس کردی که بدون هیچکس، فقط خودتون دوتا هم برای یه خوشبختی به اندازه ی کافی کاملید یعنی راهت درسته!

دستم را به صورتم می کشم و بدون اینکه به چشمانش نگاه کنم به روبرو چشم می دوزم و لب می زنم:

-من از تصمیمم گفتم، از حرفای محمد، از احساساتم. توام نظرتو به منطقی ترین شکل ممکن گفتی. نمی خوای بگی نظرت وقتی که احساسات هم دخیل باشه چیه؟

-نظر من چه تفاوتی توی حال و تصمیم تو داره؟
چرا اینطور فکر می کرد؟ مگر من غیر از او چه کسی را داشتم که برای راهنمایی به سراغش بروم؟

-داره... برام مهمه حست به این رابطه و به محمد بدونم!

-محمد... اگر یه زمان دیگه ای، یه طور دیگه ای باهاش آشنا می شد، مطمئنم ازش خوشم می اومد. اما دنیا دنیا بشه من نمی تونم ببخشمش. فکر کن که کسی با رزا این کاری که محمد با تو کرد رو بکنه. بعدش سالها بعد بیاد و تا آخرین نفسش براش جبران کنه. هیچوقت می تونی به خاطر رنجی که به دخترت داده ببخشیش؟ حتی اگر تا آخر عمر خوشبختش کنه، می تونی غصه هایی که به دخترت تحمیل کرده رو نادیده بگیری؟

لرزی از تنم می گذرد. خدا نکند! خدای زمین و هفت آسمان از دخترم دور بدارد!

قلبم تیر می کشد. دخترک معصوم من... هیچگاه نچشد طعم پس زده شدن را...
شکست را... بی وفایی عشق را!

نمی دانم چقدر وحشت در چشمانم می بیند که با لبخند سر تکان می دهد و می گوید:

-منم همین حسو دارم دقیقا! اگر ادامه ی خوشبختی تو با این آدمه. منم حرفی ندارم. اما تصمیم اگر با من باشه حتی دلم نمی خواد که یه لحظه از کنارت رد شه! که اون آدم صد سال هم بگذره تو چشم من نمی تونه لایق تو باشه! دوست ندارم که راحت به دستت بیاره. می خوام اون احترامی که لایقته بهت بذاره.

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii

https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر

239 views21:11