This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تاپر_روز_مادر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#تاپر_روز_مادر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#رنگسازی_کیک
#کیک_روز_مادر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#رنگسازی_کیک
#کیک_روز_مادر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#رنگسازی_کیک
#کیک_روز_مادر
#قسمت_دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#رنگسازی_کیک
#کیک_روز_مادر
#قسمت_دوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#رنگسازی_کیک
#کیک_روز_مادر
#قسمت_سوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#رنگسازی_کیک
#کیک_روز_مادر
#قسمت_سوم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#رنگسازی_کیک
#کیک_روز_مادر
#قسمت_چهارم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#رنگسازی_کیک
#کیک_روز_مادر
#قسمت_چهارم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#رنگسازی_کیک
#کیک_روز_مادر
#قسمت_آخر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#رنگسازی_کیک
#کیک_روز_مادر
#قسمت_آخر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
یه بیسکوییت آسون لیمویی خوشمزه🤌🏻🤩
که میتونه یه گزینه عالی برای شیرینی های عیدتون باشه
#بیسکویت_لیمویی
مواد لازم
۷۵ گرم شکر دانه ریز
۱عدد. پوست لیمو
۱۵۵ گرم. کره نرم شده
وانیل مقداری
۲۵۵گرم آرد
۶۰ گرم. نشاسته ذرت
مواد لازم برای رویه
۱/۴ ق.چ. نمک
۱۸۰ گرم. پودر قند ، الک شده
۳ قاشق غذاخوری آب لیمو
۶۵ گرم پسته پوست کنده
شکر و پوست لیمو را به یک کاسه بزرگ اضافه کنید و با نوک انگشتان خود پوست را به شکر بمالید.
نکته: این کار کمک میکند تا روغنهای ضروری بیشتری از پوست آن خارج شود و کوکیها را لیموییتر و معطر تر میکند.
کره نرم شده و وانیل را اضافه کنید و با قاشق چوبی یا کفگیر لاستیکی خوب هم بزنید تا مخلوط شوند.
مخلوط آرد ، نشاسته ذرت، و نمک را الک کنید. همه را با هم مخلوط کنید تا مخلوط شروع به جمع شدن کند. در این مرحله بسیار خشک و شکننده به نظر می رسد - اشکالی ندارد!
آن را کاملا ورز دهید تا زمانی که به شکل یک توپ صاف در بیاید. این می تواند تا حدود 5 دقیقه طول بکشد
خمیر کوکی را به ضخامت حدود 4-5 میلی متر بین دو ورقه کاغذ روغنی/کاغذ پخت باز کنید.
کوکی ها را با استفاده از یک کاتر گرد ۸ سانتی با لبه های فلوت برش دهید. سپس، مرکز هر شیرینی را با یک کاتر کوکی گرد کوچکتر (4 سانتی متری) با لبه های فلوت برش دهید.
ودر دمای ۱۷۰ درجه به مدت ۱۵ دقیقه بپزید
پودر قند و آب لیمو را با همزن بزنید تا یکدست شود.
میتوانید قوامش رو با اضافه کردن پودر قند یا پودر قند بیشتر تنظیم کنید تا غلیظتر شود و یا مقدار بیشتری آب لیموترش برای روانتر شدن آن، در صورت لزوم.
روی کوکی های خنک شده را به مایع آغشته کنید و اجازه دهید تا باقیمانده آن چکه کند.
کوکی های سرد را روی توری سیمی قرار دهید و روی آنها پسته خرد شده بپاشید.
قبل از سرو حدود 30 دقیقه اجازه دهید مایه کیک سفت شود و در دمای خشک شود
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
که میتونه یه گزینه عالی برای شیرینی های عیدتون باشه
#بیسکویت_لیمویی
مواد لازم
۷۵ گرم شکر دانه ریز
۱عدد. پوست لیمو
۱۵۵ گرم. کره نرم شده
وانیل مقداری
۲۵۵گرم آرد
۶۰ گرم. نشاسته ذرت
مواد لازم برای رویه
۱/۴ ق.چ. نمک
۱۸۰ گرم. پودر قند ، الک شده
۳ قاشق غذاخوری آب لیمو
۶۵ گرم پسته پوست کنده
شکر و پوست لیمو را به یک کاسه بزرگ اضافه کنید و با نوک انگشتان خود پوست را به شکر بمالید.
نکته: این کار کمک میکند تا روغنهای ضروری بیشتری از پوست آن خارج شود و کوکیها را لیموییتر و معطر تر میکند.
کره نرم شده و وانیل را اضافه کنید و با قاشق چوبی یا کفگیر لاستیکی خوب هم بزنید تا مخلوط شوند.
مخلوط آرد ، نشاسته ذرت، و نمک را الک کنید. همه را با هم مخلوط کنید تا مخلوط شروع به جمع شدن کند. در این مرحله بسیار خشک و شکننده به نظر می رسد - اشکالی ندارد!
آن را کاملا ورز دهید تا زمانی که به شکل یک توپ صاف در بیاید. این می تواند تا حدود 5 دقیقه طول بکشد
خمیر کوکی را به ضخامت حدود 4-5 میلی متر بین دو ورقه کاغذ روغنی/کاغذ پخت باز کنید.
کوکی ها را با استفاده از یک کاتر گرد ۸ سانتی با لبه های فلوت برش دهید. سپس، مرکز هر شیرینی را با یک کاتر کوکی گرد کوچکتر (4 سانتی متری) با لبه های فلوت برش دهید.
ودر دمای ۱۷۰ درجه به مدت ۱۵ دقیقه بپزید
پودر قند و آب لیمو را با همزن بزنید تا یکدست شود.
میتوانید قوامش رو با اضافه کردن پودر قند یا پودر قند بیشتر تنظیم کنید تا غلیظتر شود و یا مقدار بیشتری آب لیموترش برای روانتر شدن آن، در صورت لزوم.
روی کوکی های خنک شده را به مایع آغشته کنید و اجازه دهید تا باقیمانده آن چکه کند.
کوکی های سرد را روی توری سیمی قرار دهید و روی آنها پسته خرد شده بپاشید.
قبل از سرو حدود 30 دقیقه اجازه دهید مایه کیک سفت شود و در دمای خشک شود
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#بیسکوئیت_لیمویی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#بیسکوئیت_لیمویی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#چیز_کیک_بدون_فر_و_همزن
مواد لازم :
خامه ۳۵۰ گرم
ساقه طلائی ۲۰۰ گرم
شکلات تختهای ۲۰۰ گرم
پنیر خامهای ۲۵۰ گرم
پودر ژلاتین ۲ ق غ
آب سرد ۱ استکان
پودر قند ۴ ق غ
نسکافه ۱ ق غ
کره ۱۰۰ گرم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#چیز_کیک_بدون_فر_و_همزن
مواد لازم :
خامه ۳۵۰ گرم
ساقه طلائی ۲۰۰ گرم
شکلات تختهای ۲۰۰ گرم
پنیر خامهای ۲۵۰ گرم
پودر ژلاتین ۲ ق غ
آب سرد ۱ استکان
پودر قند ۴ ق غ
نسکافه ۱ ق غ
کره ۱۰۰ گرم
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#بورک_آسون_و_خوشمزه
مواد لازم :
پیاز ۱۰۰ گرم
فلفل دلمه ۵۰ گ
سوسیس ۱۵۰ گرم
پنیر موتزارلا ۲۰۰ گرم
خمیر یوفکا ۱۰ ورق
قارچ ۱۰۰ گرم
نمک، فلفل
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#بورک_آسون_و_خوشمزه
مواد لازم :
پیاز ۱۰۰ گرم
فلفل دلمه ۵۰ گ
سوسیس ۱۵۰ گرم
پنیر موتزارلا ۲۰۰ گرم
خمیر یوفکا ۱۰ ورق
قارچ ۱۰۰ گرم
نمک، فلفل
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
🔴 #فیلم_آموزشی
#پای_اناناس_و_نارگیل
خانم مهسا رحیمی
روغن ۱۷۰ گرم
شیر ۴۰ گرم
اب اناناس ۸۰ کرم
شکر. ۲۰۰ گرم
ارد ۲۰۰ گرم
نشاسته ذرت ۲ق چ
تخم مرغ ۴عدد
پودر نارگیل ۵ق غ
بکینگ پودر. ۱ق چ
وانیل ۱/۴ق چ
اناناس به مقدار لازم
دمای فر ۱۷۰ درجه
زمان ۲۵-۳۰ دقیقه
مواد لازم برای کاراملی کردن
ا پیمانه. شکر
۱/۴ پیمانه اب
۲۰ گرم. کره
اب و شکر رو داخل ساسپن بریزید و بدون هم زدن اجازه بدین کاراملی باشه
و بعد کره را اضافه کنید و از روی حرارت بردارین و کف قالب بریزین
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پای_اناناس_و_نارگیل
خانم مهسا رحیمی
روغن ۱۷۰ گرم
شیر ۴۰ گرم
اب اناناس ۸۰ کرم
شکر. ۲۰۰ گرم
ارد ۲۰۰ گرم
نشاسته ذرت ۲ق چ
تخم مرغ ۴عدد
پودر نارگیل ۵ق غ
بکینگ پودر. ۱ق چ
وانیل ۱/۴ق چ
اناناس به مقدار لازم
دمای فر ۱۷۰ درجه
زمان ۲۵-۳۰ دقیقه
مواد لازم برای کاراملی کردن
ا پیمانه. شکر
۱/۴ پیمانه اب
۲۰ گرم. کره
اب و شکر رو داخل ساسپن بریزید و بدون هم زدن اجازه بدین کاراملی باشه
و بعد کره را اضافه کنید و از روی حرارت بردارین و کف قالب بریزین
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#پای_اناناس_و_نارگیل
خانم مهسا رحیمی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پای_اناناس_و_نارگیل
خانم مهسا رحیمی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#آموزش_کار_با_چاپ_خوراکی
دوستان عزیزی که خیلی در مورد کار با چاپ خوراکی سوال کردین این پست مخصوص شماست
طرح مدنظرتونو میدین لوازم قنادی ها بصورتچاپخوراکیبراتون درمیارن
بعد عکس رو بوسیله قیچی و یاتیغ کاتر برش میزنید
کیک روخامهکشی کنید یک شببمونه یخچال استراحت کنه و رطوبت خامه بره بعد
یهلایهنازک فوندانت باز کنید و عکس برش خوردهرو پشتشو چسب فوندانت بزنید و بچسبونید روی فوندانت و بعد روی کیک نصب کنید
چسبفوندانت همون پودر تایلوسهستکهبایه مقدار ابقاطی می کنید و استفاده می کنید توتمام لوازم قنادیها هست
دوستانی کهدوسندارن فوندانت بزنن میتونید پشت چاپ خوراکی شکلات اب شده برنید و بعد بچسبونید روی خامه
به هیچ عنوان چاپخوراکیروبهتنهاییرویکیکخامه
نزنید خراب میشه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
دوستان عزیزی که خیلی در مورد کار با چاپ خوراکی سوال کردین این پست مخصوص شماست
طرح مدنظرتونو میدین لوازم قنادی ها بصورتچاپخوراکیبراتون درمیارن
بعد عکس رو بوسیله قیچی و یاتیغ کاتر برش میزنید
کیک روخامهکشی کنید یک شببمونه یخچال استراحت کنه و رطوبت خامه بره بعد
یهلایهنازک فوندانت باز کنید و عکس برش خوردهرو پشتشو چسب فوندانت بزنید و بچسبونید روی فوندانت و بعد روی کیک نصب کنید
چسبفوندانت همون پودر تایلوسهستکهبایه مقدار ابقاطی می کنید و استفاده می کنید توتمام لوازم قنادیها هست
دوستانی کهدوسندارن فوندانت بزنن میتونید پشت چاپ خوراکی شکلات اب شده برنید و بعد بچسبونید روی خامه
به هیچ عنوان چاپخوراکیروبهتنهاییرویکیکخامه
نزنید خراب میشه
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#چاپ_خوارکی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#چاپ_خوارکی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی
#تاپر_توپ_شکلاتی_طرح_دیسکو
#توپک_شکلاتی
#گوی_شکلاتی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#تاپر_توپ_شکلاتی_طرح_دیسکو
#توپک_شکلاتی
#گوی_شکلاتی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۵۶
-کجا سرتونو انداختین پایین میاین تو؟ مگه بی صاحابه اینجا؟
آن دو نفر وحشت زده وسط حیاط خشک شده بودند و حتی دلیل این خروش یکباره ی محمد را هنوز نفهمیده بودند.
یکی از آن ها چشم می گرداند و تا نگاهش روی من می افتد، به یکباره محمد سرش را جلوی صورت او می برد و نعره می کشد:
-کجا رو نگاه می کنی بی شرف؟ بذارین اینجا این بی صاحبو! بیرون!
دو پا دارم و دو پای دیگر قرض می کنم و به سمت خانه می دوم! وارد خانه که می شوم در را سریع می بندم و ترسیده به در می چسبم.
بی مهابا می لرزم... دستم را روی قلبم می گذارم و نگاه که می چرخانم منیر خانوم را می بینم چادر پوشیده به سمت در می دود.
-چی شد مادر؟ محمد چشه؟
سراپا می لرزیدم وقتی هنوز صدای داد و فریاد های محمد می آید.
منیر خانوم با دیدن من انگار که یادش رفته باشد برای چه به این سمت دویده، چادر از دستش می افتد و من با لکنت و بغض توضیح می دهم:
-من... نمی دونستم... نفهمیدم... یهویی شد بخدا... ببخشید. فکر کنم تقصیر من شد!
رنگ از رخش می رود و با چشمانی گرد شده دستانش را دور می گیرد و زمزمه وار می گوید:
-یا فاطمه زهرا... چته دختر؟ چرا می لرزی... بیا ببینمت تو رو...
دستم را می کشد و نگاهی از کنار پنجره به حیاط می کند و به گمانم خیالش کمی راحت می شود که حداقل سر و صدایی دیگر از آن جنجال نیست.
مرا روی مبل می نشاند و رو به آشپزخانه با صدای بلندی می گوید:
-فریبا؟ فریبا جان؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
-کجا سرتونو انداختین پایین میاین تو؟ مگه بی صاحابه اینجا؟
آن دو نفر وحشت زده وسط حیاط خشک شده بودند و حتی دلیل این خروش یکباره ی محمد را هنوز نفهمیده بودند.
یکی از آن ها چشم می گرداند و تا نگاهش روی من می افتد، به یکباره محمد سرش را جلوی صورت او می برد و نعره می کشد:
-کجا رو نگاه می کنی بی شرف؟ بذارین اینجا این بی صاحبو! بیرون!
دو پا دارم و دو پای دیگر قرض می کنم و به سمت خانه می دوم! وارد خانه که می شوم در را سریع می بندم و ترسیده به در می چسبم.
بی مهابا می لرزم... دستم را روی قلبم می گذارم و نگاه که می چرخانم منیر خانوم را می بینم چادر پوشیده به سمت در می دود.
-چی شد مادر؟ محمد چشه؟
سراپا می لرزیدم وقتی هنوز صدای داد و فریاد های محمد می آید.
منیر خانوم با دیدن من انگار که یادش رفته باشد برای چه به این سمت دویده، چادر از دستش می افتد و من با لکنت و بغض توضیح می دهم:
-من... نمی دونستم... نفهمیدم... یهویی شد بخدا... ببخشید. فکر کنم تقصیر من شد!
رنگ از رخش می رود و با چشمانی گرد شده دستانش را دور می گیرد و زمزمه وار می گوید:
-یا فاطمه زهرا... چته دختر؟ چرا می لرزی... بیا ببینمت تو رو...
دستم را می کشد و نگاهی از کنار پنجره به حیاط می کند و به گمانم خیالش کمی راحت می شود که حداقل سر و صدایی دیگر از آن جنجال نیست.
مرا روی مبل می نشاند و رو به آشپزخانه با صدای بلندی می گوید:
-فریبا؟ فریبا جان؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۵۷
#
-جانم خانوم...
-یه شربت شیرین درست کن بیار دخترم داره پس می افته... بجمب مادر...
تنم یخ کرده بود انگار... یاد روزی می افتم که با محسنی در شرکت محمد دعوا کرده بودم.
از محسنی و کتک کاری با او نترسیدم اما وقتی محمد خشمگین را دیدم، داشتم پس می افتادم.
عصبانیتش آنقدر ترسناک بود که زبانم را بند می آورد. وقتی با آن التهاب و چهره ی برافروخته به سمتم می دوید روح از تنم رفت!
فریبا با لیوان شربتی برمی گردد و مقابلم می گیرد. با دست لرزان برمی دارم و لب های خشک شده ام را تر می کنم. قلپی بیشتر نمی توانم بنوشم.
-بیشتر بخور مادر... چی شد آخه؟
اشک در حدقه ی چشمانم می چرخد اما اجازه ی فرو ریختن به آن نمی دهم.
-به خدا نفهمیدم اصلا... یهویی در باز شد... تا بفهمم چی شده... محمد یهو سر رسید...
ترسیده و با بغض تکه تکه می گفتم و می ترسیدم که منیر خانوم مرا مقصر بداند.
-خیله خب... چیزی نیست مادر... منم نفهمیدم. فقط دیدم عین شصت تیر داره می دوئه سمت حیاط و بعدم صدای عربده هاش. دویدم رفتم چادرمو بیارم که تو اومدی...
شانه ام را ماساژ می دهد و به یکباره در باز می شود و محمد با همان چهره ی برافروخته داخل می شود و در را چنان محکم به هم می کوبد که از صدای بلندش شانه ی هر دومان بالا می پرد.
شربت روی شلوارم می ریزد و وحشت زده نگاهم را بین محمد و منیر خانوم می چرخانم!
-کی در رو باز کرد؟
تیشرت نازکی تنش بود و در این سرما صورتش خیس عرق بود. رگه های خونی درون چشمانش آن قدر وحشتناک بود که نگاه کردن به او تمام جانم را داشت تحلیل می برد.
مثل هر وقتی که بی قرار است مدام دور خودش می چرخد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#
-جانم خانوم...
-یه شربت شیرین درست کن بیار دخترم داره پس می افته... بجمب مادر...
تنم یخ کرده بود انگار... یاد روزی می افتم که با محسنی در شرکت محمد دعوا کرده بودم.
از محسنی و کتک کاری با او نترسیدم اما وقتی محمد خشمگین را دیدم، داشتم پس می افتادم.
عصبانیتش آنقدر ترسناک بود که زبانم را بند می آورد. وقتی با آن التهاب و چهره ی برافروخته به سمتم می دوید روح از تنم رفت!
فریبا با لیوان شربتی برمی گردد و مقابلم می گیرد. با دست لرزان برمی دارم و لب های خشک شده ام را تر می کنم. قلپی بیشتر نمی توانم بنوشم.
-بیشتر بخور مادر... چی شد آخه؟
اشک در حدقه ی چشمانم می چرخد اما اجازه ی فرو ریختن به آن نمی دهم.
-به خدا نفهمیدم اصلا... یهویی در باز شد... تا بفهمم چی شده... محمد یهو سر رسید...
ترسیده و با بغض تکه تکه می گفتم و می ترسیدم که منیر خانوم مرا مقصر بداند.
-خیله خب... چیزی نیست مادر... منم نفهمیدم. فقط دیدم عین شصت تیر داره می دوئه سمت حیاط و بعدم صدای عربده هاش. دویدم رفتم چادرمو بیارم که تو اومدی...
شانه ام را ماساژ می دهد و به یکباره در باز می شود و محمد با همان چهره ی برافروخته داخل می شود و در را چنان محکم به هم می کوبد که از صدای بلندش شانه ی هر دومان بالا می پرد.
شربت روی شلوارم می ریزد و وحشت زده نگاهم را بین محمد و منیر خانوم می چرخانم!
-کی در رو باز کرد؟
تیشرت نازکی تنش بود و در این سرما صورتش خیس عرق بود. رگه های خونی درون چشمانش آن قدر وحشتناک بود که نگاه کردن به او تمام جانم را داشت تحلیل می برد.
مثل هر وقتی که بی قرار است مدام دور خودش می چرخد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۵۸
-مگه کاروانسراست سرشونو میندازن میان تو همین جوری؟
فریاد می زد! لرزم بیشتر می شود. منیر خانوم هول شده از کنارم بلند می شود و به سمت محمد می دود.
-آروم باش دورت بگردم... چیزی نشده که... چته مادر؟ بشین یکم...
دندان هایش را روی هم فشار می دهد و با غرش وحشتناکی می توپد:
-من تصمیم می گیرم چیزی شده یا نشده! میگم کی... این... درِ لامصبو... باز کرد!
شمرده شمرده گفت و بعد کلمه آخر را با صدای بی نهایت بلندی غرید!
منیر خانوم نیم نگاهی به من که با وحشت دسته ی مبل را در مشتم می فشردم و خیز فرار گرفته بودم می کند و با استیصال می نالد:
-کسی باز نکرد... ول می کنی؟ ببین می تونی...
افسار گسیخته چشم می بندد و با انگشت به سینه ی خود می کوبد و فریاد گونه می گوید:
-من خرم؟ نه... من خرم؟
به سمت آیفون می دود و انگشتش را روی شاسی آیفون می کوبد نعره می کشد:
-تا این بی صاحبو نزنی که باز نمی شه که... اونام که ماشالا عین گاو می مونن. نه یالایی نه چیزی... مرتیکه الاغ! داداشش نذاشت وگرنه دماغشو می پوکوندم مرتیکه انگلو... وایساده بر و بر نگه می کنه! تقصیر شماست! در لامصب برای چی باید باز شه؟ تقصیر توام هست... اونجوری میرن تو حیاط؟ با اون وضع...؟
به محض اینکه مخاطبش قرار گرفتم قدمی به سمتم برداشت و من از وحشت رو به سکته بودم.
دستم روی سینه ام می رود و به پشتی صندلی می چسبم. نه تابحال تجربه ی این عصبانیت را داشتم و نه هرگز محمد را در این حال دیده بودم!
-خاک به سرم... چکار این بچه داری آخه؟ داره پس می فته! محمد امین چی شده مگه حالا! چته خب؟ بسم الله... بشین مادر دو دقیقه سکته کردی!
-چمه؟ چمه؟ بگو این بی صاحابو کی باز کرد...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
-مگه کاروانسراست سرشونو میندازن میان تو همین جوری؟
فریاد می زد! لرزم بیشتر می شود. منیر خانوم هول شده از کنارم بلند می شود و به سمت محمد می دود.
-آروم باش دورت بگردم... چیزی نشده که... چته مادر؟ بشین یکم...
دندان هایش را روی هم فشار می دهد و با غرش وحشتناکی می توپد:
-من تصمیم می گیرم چیزی شده یا نشده! میگم کی... این... درِ لامصبو... باز کرد!
شمرده شمرده گفت و بعد کلمه آخر را با صدای بی نهایت بلندی غرید!
منیر خانوم نیم نگاهی به من که با وحشت دسته ی مبل را در مشتم می فشردم و خیز فرار گرفته بودم می کند و با استیصال می نالد:
-کسی باز نکرد... ول می کنی؟ ببین می تونی...
افسار گسیخته چشم می بندد و با انگشت به سینه ی خود می کوبد و فریاد گونه می گوید:
-من خرم؟ نه... من خرم؟
به سمت آیفون می دود و انگشتش را روی شاسی آیفون می کوبد نعره می کشد:
-تا این بی صاحبو نزنی که باز نمی شه که... اونام که ماشالا عین گاو می مونن. نه یالایی نه چیزی... مرتیکه الاغ! داداشش نذاشت وگرنه دماغشو می پوکوندم مرتیکه انگلو... وایساده بر و بر نگه می کنه! تقصیر شماست! در لامصب برای چی باید باز شه؟ تقصیر توام هست... اونجوری میرن تو حیاط؟ با اون وضع...؟
به محض اینکه مخاطبش قرار گرفتم قدمی به سمتم برداشت و من از وحشت رو به سکته بودم.
دستم روی سینه ام می رود و به پشتی صندلی می چسبم. نه تابحال تجربه ی این عصبانیت را داشتم و نه هرگز محمد را در این حال دیده بودم!
-خاک به سرم... چکار این بچه داری آخه؟ داره پس می فته! محمد امین چی شده مگه حالا! چته خب؟ بسم الله... بشین مادر دو دقیقه سکته کردی!
-چمه؟ چمه؟ بگو این بی صاحابو کی باز کرد...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۵
-روم سیاه آقا... مـ....مـن باز کردم... نفهمیدم خانوم بیرونن!
سینه اش چنان پر شتاب پر و خالی می شد که به وضوح تعداد نفس هایش قابل شمارش بود.
دو قدم به سمت فریبا می رود و فریبا ترسیده قدمی عقب می رود...
-تو خیلی...لا اله الا الله! فریبا خانوم به خدا قسم بار دیگه ببینم درو همین جوری واسه هر ننه قمری باز کردی دیگه کارت اینجا تمومه! از همون در برو بیرون دیگه نیا!
با رنگی پریده سرش را تند تند بالا و پایین می کند...
-چشم اقا... چشم... ببخشید...
فریبا ترسیده در آشپزخانه پنهان می شود و محمد به سمت تلفن می رود و مشغول تماس گرفتن می شود!
در یک لحظه تصمیم می گیرم تا هرچه زودتر از مهلکه فرار کنم. از جایم بلند می شوم و نگاه منیر خانوم به سمتم کشیده می شود.
مردد به پله ها نگاه می کنم او با چشم روی هم نهادن هم نظرم بودنش را اعلام می کند و من دیگر معطلش نمی کنم.
لحظه ی آخری که داشتم وارد اتاق محدثه می شدم شنیدم که با حاج جهانگیر تماس گرفته و در را که بستم، دیگر نفهمیدم که چه گفتند.
تا اینجا دویده بودم ترس و وحشتی که به رگ هایم تزریق شده بود، نفس هایم را به شماره انداخته بود.
محدثه داشت با رزا نقاشی می کرد و با ورودم سر هردوشان به سمتم برگشت.
-مامان؟ عمه بلام آبلنگ خلیده(برام آبرنگ خریده)... بیا ببین... خواستم بیام پیشتا... اما اینو دیدم یادم لفت...!
خدا رو شکر! خدا رو هزار مرتبه شکر که یادش رفته بود! پدرش را آن طور هیولا وار ندید! آن طور عصبی و بر افروخته!
-دستش درد نکنه. یه نقاشی خوشگل بکش ببینم دخترم... آفرین مامان جان...
آنقدری حالم دگرگون بود و صدایم می لرزید که به آنی رنگ نگاه محدثه عوض می شود. نگران لب می زند:
-چیزی شده؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
-روم سیاه آقا... مـ....مـن باز کردم... نفهمیدم خانوم بیرونن!
سینه اش چنان پر شتاب پر و خالی می شد که به وضوح تعداد نفس هایش قابل شمارش بود.
دو قدم به سمت فریبا می رود و فریبا ترسیده قدمی عقب می رود...
-تو خیلی...لا اله الا الله! فریبا خانوم به خدا قسم بار دیگه ببینم درو همین جوری واسه هر ننه قمری باز کردی دیگه کارت اینجا تمومه! از همون در برو بیرون دیگه نیا!
با رنگی پریده سرش را تند تند بالا و پایین می کند...
-چشم اقا... چشم... ببخشید...
فریبا ترسیده در آشپزخانه پنهان می شود و محمد به سمت تلفن می رود و مشغول تماس گرفتن می شود!
در یک لحظه تصمیم می گیرم تا هرچه زودتر از مهلکه فرار کنم. از جایم بلند می شوم و نگاه منیر خانوم به سمتم کشیده می شود.
مردد به پله ها نگاه می کنم او با چشم روی هم نهادن هم نظرم بودنش را اعلام می کند و من دیگر معطلش نمی کنم.
لحظه ی آخری که داشتم وارد اتاق محدثه می شدم شنیدم که با حاج جهانگیر تماس گرفته و در را که بستم، دیگر نفهمیدم که چه گفتند.
تا اینجا دویده بودم ترس و وحشتی که به رگ هایم تزریق شده بود، نفس هایم را به شماره انداخته بود.
محدثه داشت با رزا نقاشی می کرد و با ورودم سر هردوشان به سمتم برگشت.
-مامان؟ عمه بلام آبلنگ خلیده(برام آبرنگ خریده)... بیا ببین... خواستم بیام پیشتا... اما اینو دیدم یادم لفت...!
خدا رو شکر! خدا رو هزار مرتبه شکر که یادش رفته بود! پدرش را آن طور هیولا وار ندید! آن طور عصبی و بر افروخته!
-دستش درد نکنه. یه نقاشی خوشگل بکش ببینم دخترم... آفرین مامان جان...
آنقدری حالم دگرگون بود و صدایم می لرزید که به آنی رنگ نگاه محدثه عوض می شود. نگران لب می زند:
-چیزی شده؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۶۰
#
فقط نگاهی می کنم. چه بگویم؟ به جای جواب دادن دستم را کلافه لابلای موهایم می کشم و نفسم عمیقی می گیرم.
خدایا... عجب غلطی کردم که نرفتم! بی نهایت پشیمانم! بی نهایت خسته ام!
-من... برم پایین زود میام!
اگر رزا هم نبود باز هم صحبت از اتفاقی که افتاده بود کار من نبود. من هنوز از وحشت سر بودم.
محدثه می رود و رزا مشغول نقاشی کردن روی میز محدثه بود و من روی تخت دراز می کشم و بازویم را روی صورتم قرار می دهم.
به محض اینکه صورتم از نظر پنهان می شود قطره اشکی از گوشه ی چشمم سرازیر می شود.
هنوز در شوک لحظات قبل بودم. چه اتفاقی افتاد؟ باور نمی کردم چیزهایی را که دیدم...
محمد تا به این اندازه روی حجاب حساسیت دارد؟ تا به این اندازه غیرتی و سختگیر بود و من نمی دانستم؟
در واقع تا این جا می دانستم که از آن دسته مردانی ست که پوشش همسرش برایش مهم خواهد بود. مسلما از او می خواهد تا رعایت کند، اما من که همسرش نبودم!
حتی... اگر هم بودم... بر فرض که همچین اتفاقی هم تکرار شود، خواسته یا ناخواسته، هربار همینقدر وحشیانه عمل می کند؟ اینطور از کوره در می رود؟
آن سال ها رگ غیرتش برای حمایت از من باد کرده بود و امروز؟ ریتم ضربان قلبم هنوز هم از شدت وحشتی که بر من روا داشته بود، عادی نمی زد!
هنوز درست نفهمیدم که از چه اینطور آتش گرفته بود.
ساعتی را در اتاق می مانم. محدثه به دنبال من و رزا می آید و من می گویم که کمی سر درد دارم و احتیاج به استراحت دارم.
مهتابی را خاموش می کند و با گفتن اینکه اگر چیزی می خواهم به او بگویم قصد رفتن می کند. لحظه ای به یاد گوشی خاموش مانده ام می افتم.
از او می خواهم که گوشی ام را به شارژ بزند و او اطمینان می دهد که همین حالا انجامش می دهد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#
فقط نگاهی می کنم. چه بگویم؟ به جای جواب دادن دستم را کلافه لابلای موهایم می کشم و نفسم عمیقی می گیرم.
خدایا... عجب غلطی کردم که نرفتم! بی نهایت پشیمانم! بی نهایت خسته ام!
-من... برم پایین زود میام!
اگر رزا هم نبود باز هم صحبت از اتفاقی که افتاده بود کار من نبود. من هنوز از وحشت سر بودم.
محدثه می رود و رزا مشغول نقاشی کردن روی میز محدثه بود و من روی تخت دراز می کشم و بازویم را روی صورتم قرار می دهم.
به محض اینکه صورتم از نظر پنهان می شود قطره اشکی از گوشه ی چشمم سرازیر می شود.
هنوز در شوک لحظات قبل بودم. چه اتفاقی افتاد؟ باور نمی کردم چیزهایی را که دیدم...
محمد تا به این اندازه روی حجاب حساسیت دارد؟ تا به این اندازه غیرتی و سختگیر بود و من نمی دانستم؟
در واقع تا این جا می دانستم که از آن دسته مردانی ست که پوشش همسرش برایش مهم خواهد بود. مسلما از او می خواهد تا رعایت کند، اما من که همسرش نبودم!
حتی... اگر هم بودم... بر فرض که همچین اتفاقی هم تکرار شود، خواسته یا ناخواسته، هربار همینقدر وحشیانه عمل می کند؟ اینطور از کوره در می رود؟
آن سال ها رگ غیرتش برای حمایت از من باد کرده بود و امروز؟ ریتم ضربان قلبم هنوز هم از شدت وحشتی که بر من روا داشته بود، عادی نمی زد!
هنوز درست نفهمیدم که از چه اینطور آتش گرفته بود.
ساعتی را در اتاق می مانم. محدثه به دنبال من و رزا می آید و من می گویم که کمی سر درد دارم و احتیاج به استراحت دارم.
مهتابی را خاموش می کند و با گفتن اینکه اگر چیزی می خواهم به او بگویم قصد رفتن می کند. لحظه ای به یاد گوشی خاموش مانده ام می افتم.
از او می خواهم که گوشی ام را به شارژ بزند و او اطمینان می دهد که همین حالا انجامش می دهد.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۶۱
یک ساعتی روی تخت غلت می زنم و خوابم نمی برد. یک لحظه هم چشمان سرخ و ترسناکش از خاطرم نمی رود.
در خودم مچاله بودم و در تاریکی به نقطه ای بی هدف خیره بودم و اتفاقات امروز را دوره می کردم.
صدای تقه ی آرامی به در می آید و پشت بندش در باز می شود.
-بیداری مادر؟
لحظه ای قلبم از ترس می ایستد. روبرو شدن با آن محمد، آن هیولای دو سر کار من نبود. نمی خواستم ببینمش.
بلافاصله در جایم می نشینم و موهایم را روی یک شانه ام می ریزم.
انگشتانم را بی هدف میان موهایم می پیچانم و با خیال راحت تری از اینکه محمد به دنبالم نیامده می گویم:
-بله حاج خانوم بفرمایید...
داخل می شود و مهتابی را روشن می کند. نگاهش که به صورتم می افتد لبخند ناراحت و پرغمی بر لب می کشد.
-چرا نمیای پایین اگه بیداری. از منم ناراحتی مادر؟
دستم روی موهایم خشک می شود و با هول می گویم:
-نه به خدا! این چه حرفیه. از شما چرا؟
کنارم می نشیند.
-پس چرا نمیای پایین مادر؟ چشمم خشک شد به پله ها... حاجی هم اومده. سراغتو گرفت. آخر خودش می خواست بیاد دنبالت که من گفتم شاید معذب شی خودم بیام بهتره!
هرکار می کردم که حرمت نگه دارم، که مراقب رفتارم باشم، مبادا که دل این زن را بشکنم، احترام جهانگیر خان را نشکنم، خراب تر می شد.
و من یک حس شکست و شرمندگی داشتم. می ترسیدم که فکر کنند چون خانواده ای مثل آن ها نداشتم، چون تنها با مادرم زندگی کرده ام، نمی دانم که باید چطور رفتار کنم. که آن گر گرفتگی و فوران محمد را از چشم من ببینند!
-به خاطر شما نیست اصلا. راستش...
قطره های اشک از چشمانم می چکد و دیگر نمی توانم که بیشتر از این مقابل ریزششان را بگیرم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
یک ساعتی روی تخت غلت می زنم و خوابم نمی برد. یک لحظه هم چشمان سرخ و ترسناکش از خاطرم نمی رود.
در خودم مچاله بودم و در تاریکی به نقطه ای بی هدف خیره بودم و اتفاقات امروز را دوره می کردم.
صدای تقه ی آرامی به در می آید و پشت بندش در باز می شود.
-بیداری مادر؟
لحظه ای قلبم از ترس می ایستد. روبرو شدن با آن محمد، آن هیولای دو سر کار من نبود. نمی خواستم ببینمش.
بلافاصله در جایم می نشینم و موهایم را روی یک شانه ام می ریزم.
انگشتانم را بی هدف میان موهایم می پیچانم و با خیال راحت تری از اینکه محمد به دنبالم نیامده می گویم:
-بله حاج خانوم بفرمایید...
داخل می شود و مهتابی را روشن می کند. نگاهش که به صورتم می افتد لبخند ناراحت و پرغمی بر لب می کشد.
-چرا نمیای پایین اگه بیداری. از منم ناراحتی مادر؟
دستم روی موهایم خشک می شود و با هول می گویم:
-نه به خدا! این چه حرفیه. از شما چرا؟
کنارم می نشیند.
-پس چرا نمیای پایین مادر؟ چشمم خشک شد به پله ها... حاجی هم اومده. سراغتو گرفت. آخر خودش می خواست بیاد دنبالت که من گفتم شاید معذب شی خودم بیام بهتره!
هرکار می کردم که حرمت نگه دارم، که مراقب رفتارم باشم، مبادا که دل این زن را بشکنم، احترام جهانگیر خان را نشکنم، خراب تر می شد.
و من یک حس شکست و شرمندگی داشتم. می ترسیدم که فکر کنند چون خانواده ای مثل آن ها نداشتم، چون تنها با مادرم زندگی کرده ام، نمی دانم که باید چطور رفتار کنم. که آن گر گرفتگی و فوران محمد را از چشم من ببینند!
-به خاطر شما نیست اصلا. راستش...
قطره های اشک از چشمانم می چکد و دیگر نمی توانم که بیشتر از این مقابل ریزششان را بگیرم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر