#پارت۵۰۲
چند دقیقه ای را کنارمان می نشیند و من آنقدر ساکت و گیج بودم که حواسم به دور و اطرافم نبود.
قطعا متوجه حال من شده بودند که محدثه رزا را به اتاقش برد و من و منیر خانوم دوباره تنها شدیم.
این بار وقت را غنیمت دانستم و سر اصل مطلب رفتم:
-حاج خانوم من از روز اولی که شما رو دیدم می دونستم که یه چیزی راجع به شما متفاوته. من هیچوقت حس نکردم شما مادر محمد هستی. چون هیچوقت جلوی شما نیازی نبود که خودم رو سانسور کنم. شما منو می فهمیدی. الانم اومدم که ازتون بخوام منو ببخشید...
از جایم بلند شدم. مقابل پایش زانو زدم... بغض داشتم... حس می کردم که دارم با بی چشم و رویی به تمام محبت هایش پشت می کنم.
شوکه شده و با رنگ و رویی پریده به حال و روز من خیره ماند.
-من نفهم نبودم. می دیدم به خاطر من، به خاطر اتفاقات گذشته محمد رو سرزنش می کردین، حتی شده با نگاهتون، دیدم که چطور به منه غریبه بیشتر از بچه ی خودتون بها دادین. دختر منو با قلب بزرگتون پذیرفتین و بهش محبت می کنین... اینا رو دیدما فکر نکنین ندیدم و نفهمیدم. اما... نشد...!
محمد از تصمیمش برای مادرش گفته بود؟ از پیشنهاداتی که می داد؟
مهم نبود چون چیز پنهانی نداشتیم. یک دل می شوم و سرم را پایین می اندازم. لب هایم از بغض می لرزند...
-من بی چشم و رو نیستم. تا ته دنیا من شما رو مادر خودم می دونم. حتی... حاج آقا... خب ایشون در حقم بزرگتری کردند. من هرچند کم اما نمک گیر گرمایی هستم که به عنوان عضوی از خانواده تون شما به من هدیه دادین. محمد... فکر می کنه من خودخواهم... بهم میگه باید یه خانواده باشیم. به خاطر رزا... اما من نتونستم. میشه دیگه محمد رو مقصر ندونید؟
اشک هایم روانند و دیگر نگاهم به نگاهش می دوزم و می بینم که او زودتر از من سد چشم هایش شکسته...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
چند دقیقه ای را کنارمان می نشیند و من آنقدر ساکت و گیج بودم که حواسم به دور و اطرافم نبود.
قطعا متوجه حال من شده بودند که محدثه رزا را به اتاقش برد و من و منیر خانوم دوباره تنها شدیم.
این بار وقت را غنیمت دانستم و سر اصل مطلب رفتم:
-حاج خانوم من از روز اولی که شما رو دیدم می دونستم که یه چیزی راجع به شما متفاوته. من هیچوقت حس نکردم شما مادر محمد هستی. چون هیچوقت جلوی شما نیازی نبود که خودم رو سانسور کنم. شما منو می فهمیدی. الانم اومدم که ازتون بخوام منو ببخشید...
از جایم بلند شدم. مقابل پایش زانو زدم... بغض داشتم... حس می کردم که دارم با بی چشم و رویی به تمام محبت هایش پشت می کنم.
شوکه شده و با رنگ و رویی پریده به حال و روز من خیره ماند.
-من نفهم نبودم. می دیدم به خاطر من، به خاطر اتفاقات گذشته محمد رو سرزنش می کردین، حتی شده با نگاهتون، دیدم که چطور به منه غریبه بیشتر از بچه ی خودتون بها دادین. دختر منو با قلب بزرگتون پذیرفتین و بهش محبت می کنین... اینا رو دیدما فکر نکنین ندیدم و نفهمیدم. اما... نشد...!
محمد از تصمیمش برای مادرش گفته بود؟ از پیشنهاداتی که می داد؟
مهم نبود چون چیز پنهانی نداشتیم. یک دل می شوم و سرم را پایین می اندازم. لب هایم از بغض می لرزند...
-من بی چشم و رو نیستم. تا ته دنیا من شما رو مادر خودم می دونم. حتی... حاج آقا... خب ایشون در حقم بزرگتری کردند. من هرچند کم اما نمک گیر گرمایی هستم که به عنوان عضوی از خانواده تون شما به من هدیه دادین. محمد... فکر می کنه من خودخواهم... بهم میگه باید یه خانواده باشیم. به خاطر رزا... اما من نتونستم. میشه دیگه محمد رو مقصر ندونید؟
اشک هایم روانند و دیگر نگاهم به نگاهش می دوزم و می بینم که او زودتر از من سد چشم هایش شکسته...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۰۳
دست زیر چانه می گذارد و صورتم را با دستانش قاب می کند. اشک هایم را پاک می کند و دست زیر بازویم قرار می دهد بدون اینکه حرفی بزند مرا از روی زمین بلند می کند.
از او ممنون بودم که می فهمید حرف دارم و سکوت کرده بود. دوباره جرات می گیرم و ادامه می دهم:
-محمد پسر شماست... پسر حاجی... شیر پاک خورده ست. اون... اون به من هیچ قولی نداده بود. اشتباه از من بودم. بچه بودم، خام بودم. دنیا رو رنگی می دیدم. یه بار پشتم در اومده بود و من تو رویاهام تا آخرین نفسم رو باهاش تصویر سازی کرده بودم. این که مقصرش محمد نیست! رفت... نمی خواست منو زوری که نبود! هیچی به زور نبود. همش خواست خودم بود. من خواستم. چه می دونست ممکنه ازش بچه ای داشته باشم؟
جانم دارد بالا می آید. محمد را می بخشید؟
بی قرار در جایم تکان می خورم و کف دستم را با استیصال روی پیشانی دردناکم می کشم و تلاش میکنم تا به خاطر بیاورم محمد و خوبی هایش را...
-از روزی ام که فهمید یه دختر داره خودتون شاهدین که اون برای رزا هر کاری کرد. حتی... ازدواجش... یعنی من خداشاهده همچین چیزی ازش نخواسته بودم و حتی گفته بودم که اگر بخواد برای اینکه مزاحم زندگیش نباشیم می رم و پشت و سرمم نگاه نمی کنم. اما تصمیم خودش بود. می گفت می خواد خودشو وقف رزا و... رزا بکنه!
لبم را می گزم... محمد گفته بود رزا و تو! پلک هایم را با درد روی هم می فشارم.
-هرکس دیگه ای بود باورم نمی کرد، هرکسی بود ممکنه حتی نخواد بچه اشو ببینه. اما محمد یه لحظه به من شک نکرد، حتی به این فکر نکرد که از زیر مسئولیتش شونه خالی کنه. یه لحظه هم از سرش نگذشت که پا پس بکشه. موند... رابطه شو با رزا ساخت. اینا همه از تربیت شماست. به خاطر نون حلالی که تو سفره تون بوده. محمد نامرد نیست. ناتو نیست... و من...
مدام چشمانم پر و خالی می شوند و من هیچ کنترلی رویشان ندارم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
دست زیر چانه می گذارد و صورتم را با دستانش قاب می کند. اشک هایم را پاک می کند و دست زیر بازویم قرار می دهد بدون اینکه حرفی بزند مرا از روی زمین بلند می کند.
از او ممنون بودم که می فهمید حرف دارم و سکوت کرده بود. دوباره جرات می گیرم و ادامه می دهم:
-محمد پسر شماست... پسر حاجی... شیر پاک خورده ست. اون... اون به من هیچ قولی نداده بود. اشتباه از من بودم. بچه بودم، خام بودم. دنیا رو رنگی می دیدم. یه بار پشتم در اومده بود و من تو رویاهام تا آخرین نفسم رو باهاش تصویر سازی کرده بودم. این که مقصرش محمد نیست! رفت... نمی خواست منو زوری که نبود! هیچی به زور نبود. همش خواست خودم بود. من خواستم. چه می دونست ممکنه ازش بچه ای داشته باشم؟
جانم دارد بالا می آید. محمد را می بخشید؟
بی قرار در جایم تکان می خورم و کف دستم را با استیصال روی پیشانی دردناکم می کشم و تلاش میکنم تا به خاطر بیاورم محمد و خوبی هایش را...
-از روزی ام که فهمید یه دختر داره خودتون شاهدین که اون برای رزا هر کاری کرد. حتی... ازدواجش... یعنی من خداشاهده همچین چیزی ازش نخواسته بودم و حتی گفته بودم که اگر بخواد برای اینکه مزاحم زندگیش نباشیم می رم و پشت و سرمم نگاه نمی کنم. اما تصمیم خودش بود. می گفت می خواد خودشو وقف رزا و... رزا بکنه!
لبم را می گزم... محمد گفته بود رزا و تو! پلک هایم را با درد روی هم می فشارم.
-هرکس دیگه ای بود باورم نمی کرد، هرکسی بود ممکنه حتی نخواد بچه اشو ببینه. اما محمد یه لحظه به من شک نکرد، حتی به این فکر نکرد که از زیر مسئولیتش شونه خالی کنه. یه لحظه هم از سرش نگذشت که پا پس بکشه. موند... رابطه شو با رزا ساخت. اینا همه از تربیت شماست. به خاطر نون حلالی که تو سفره تون بوده. محمد نامرد نیست. ناتو نیست... و من...
مدام چشمانم پر و خالی می شوند و من هیچ کنترلی رویشان ندارم.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۰۴
-من می فهمم که مثل طوفان وارد زندگیتون شدم و همه چیز رو به هم ریختم. شاید الان اگه نبودم شما مشغول سورسات برای عروسیش بودین. من نمی خواستم زندگیتونو به هم بزنم. حلالم می کنید؟
من یک نفس حرف می زدم و لب های او خشک شده بود. زبانش را روی لب هایش کشید و ناباور زمزمه کرد:
-چی می گی شهرزاد؟ دختر این حرفا چیه؟ واسه ی چی این حرفا می زنی؟
-واسه اینکه بگم من چقدر بدم... که از من واسه ی خودتون فرشته نسازید. اینطوری نگاهم نکنید... اینطوری که انگار چیزی به من بدهکارید! من یکبار تو عمرم عاشق شدم دلمو دادم... دل نگرفتم... بلدش نبودم. الانم نمی تونم. انگار سیاه شده! اونقدر دلم سیاهه که نتونستم به خاطر اینکه دخترم خانواده داشته باشه از محمد بگذرم. محمد از زندگیش گذشت، از دختری که مطمئنا انقدر همه چیز تموم بوده که لایقش باشه، اما من نتونستم. اونی که خطاکاره منم... محمد رو ببخشید. دوستش داشته باشین و براش مادری کنی. براش زندگی بسازین... منظورم اینه که...
چرا می لرزم؟ چرا قلبم داشت از حلقم بالا می آمد؟
سرم را به آغوشش چسباند و روی موهایم را پشت هم بوسید.
-دختر قشنگم... معلومه چی تو فکرت می گذره؟
با دستانم یک دستش را می گیرم و سرم را از آغوشش بیرون می کشم و با مهر نگاهش می کنم...
-من دارم برمیگردم. پس فردا برمیگردم سر خونه زندگیم. می خوام محمدم به زندگیش برگرده. شما، محمد، هروقت خواستین تشریف بیارین برای دیدن رزا قدمتون روی چشم. این ماه برای رزا یه گوشی می خرم. هروقت که خواستین با خودش شخصا تماس بگیرین. که معذب نباشین یه وقت من مانع رابطه تون نباشم. محمد مجبور نباشه هربار با من صحبت کنه. سعی می کنم غیر از مواقع نیاز نه ببینمش نه باهاش صحبت کنم. اون حقشه که برای خودش خانواده داشته باشه. اون ما رو خانواده اش می دونه. اما من... نمی تونم حاج خانوم. دلم مرده... باورش نمی کنه. من... ببخشید... تو رو خدا ببخشید...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
-من می فهمم که مثل طوفان وارد زندگیتون شدم و همه چیز رو به هم ریختم. شاید الان اگه نبودم شما مشغول سورسات برای عروسیش بودین. من نمی خواستم زندگیتونو به هم بزنم. حلالم می کنید؟
من یک نفس حرف می زدم و لب های او خشک شده بود. زبانش را روی لب هایش کشید و ناباور زمزمه کرد:
-چی می گی شهرزاد؟ دختر این حرفا چیه؟ واسه ی چی این حرفا می زنی؟
-واسه اینکه بگم من چقدر بدم... که از من واسه ی خودتون فرشته نسازید. اینطوری نگاهم نکنید... اینطوری که انگار چیزی به من بدهکارید! من یکبار تو عمرم عاشق شدم دلمو دادم... دل نگرفتم... بلدش نبودم. الانم نمی تونم. انگار سیاه شده! اونقدر دلم سیاهه که نتونستم به خاطر اینکه دخترم خانواده داشته باشه از محمد بگذرم. محمد از زندگیش گذشت، از دختری که مطمئنا انقدر همه چیز تموم بوده که لایقش باشه، اما من نتونستم. اونی که خطاکاره منم... محمد رو ببخشید. دوستش داشته باشین و براش مادری کنی. براش زندگی بسازین... منظورم اینه که...
چرا می لرزم؟ چرا قلبم داشت از حلقم بالا می آمد؟
سرم را به آغوشش چسباند و روی موهایم را پشت هم بوسید.
-دختر قشنگم... معلومه چی تو فکرت می گذره؟
با دستانم یک دستش را می گیرم و سرم را از آغوشش بیرون می کشم و با مهر نگاهش می کنم...
-من دارم برمیگردم. پس فردا برمیگردم سر خونه زندگیم. می خوام محمدم به زندگیش برگرده. شما، محمد، هروقت خواستین تشریف بیارین برای دیدن رزا قدمتون روی چشم. این ماه برای رزا یه گوشی می خرم. هروقت که خواستین با خودش شخصا تماس بگیرین. که معذب نباشین یه وقت من مانع رابطه تون نباشم. محمد مجبور نباشه هربار با من صحبت کنه. سعی می کنم غیر از مواقع نیاز نه ببینمش نه باهاش صحبت کنم. اون حقشه که برای خودش خانواده داشته باشه. اون ما رو خانواده اش می دونه. اما من... نمی تونم حاج خانوم. دلم مرده... باورش نمی کنه. من... ببخشید... تو رو خدا ببخشید...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۰۵
خودم هم میدانم که چقدر جملاتم را بی معنی کنار هم می چینم. یک دم از آینده ی محمد می گویم و یک دم از ارتباطش با رزا...
من می گفتم که محمد می تواند پدری کند بدون اینکه ما زن و شوهر باشیم.
می گفتم چرا انقدر سخت می گیری... و انگار کائنات عزمشان را جزم کرده بودند تا با تمام توان به من نشان دهند که چقدر همه چیز سخت و پیچیده است.
و من هیچی نشده به نفس نفس افتاده ام!
بازویم را نوازش می کند و با لحن بی نهایت مهربانی می گوید:
-می دونم مادر... می دونم دختر قشنگم... گریه نکن قربون اشکات برم. خدا منو نبخشه اگر یه لحظه راضی باشم به این حالت. ببینم چشماتو؟
خجالت می کشیدم. قرار نبود این طور خودم را ببازم. اما فشار این چند وقته، صحبت هایم با محمد، ناراحتی رزا، و حس خالصی که همیشه از این زن می گرفتم باعث شد تا سرریز شوم.
نگاه لرزانم را بالا می کشم و آب دهانم را قورت می دهم و او لبخند می زند. لبخندی پاک و بهشتی...
-جلوی محمد منم گریه می کنی؟ با این چشما؟
وا می روم و حس میکنم که خون گرمی با تمام قدرت به سمت صورتم حمله ور می شود.
-قربونت قشنگیات برم، منه مادر با دیدن چشمات نمی تونم فتبارک الله نگم، چه برسه به پسر من که به یه گوشه چشمت صدبار خودشو قربونیت می کنه.
قلبم می ایستد. به یکباره انگار صد و هشتاد درجه احساساتم را چرخاندند. بیشترین چیزی که حس می کردم شرم بود و شرم...
-مادر جون؟
-جون مادر؟ فکر می کنی من از دل پسرم خبر ندارم؟ محمد به تو که نگاه میکنه مثل شمع وار میره. بعد به تو گفته واسه خاطر رزا خانواده بشیم؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
خودم هم میدانم که چقدر جملاتم را بی معنی کنار هم می چینم. یک دم از آینده ی محمد می گویم و یک دم از ارتباطش با رزا...
من می گفتم که محمد می تواند پدری کند بدون اینکه ما زن و شوهر باشیم.
می گفتم چرا انقدر سخت می گیری... و انگار کائنات عزمشان را جزم کرده بودند تا با تمام توان به من نشان دهند که چقدر همه چیز سخت و پیچیده است.
و من هیچی نشده به نفس نفس افتاده ام!
بازویم را نوازش می کند و با لحن بی نهایت مهربانی می گوید:
-می دونم مادر... می دونم دختر قشنگم... گریه نکن قربون اشکات برم. خدا منو نبخشه اگر یه لحظه راضی باشم به این حالت. ببینم چشماتو؟
خجالت می کشیدم. قرار نبود این طور خودم را ببازم. اما فشار این چند وقته، صحبت هایم با محمد، ناراحتی رزا، و حس خالصی که همیشه از این زن می گرفتم باعث شد تا سرریز شوم.
نگاه لرزانم را بالا می کشم و آب دهانم را قورت می دهم و او لبخند می زند. لبخندی پاک و بهشتی...
-جلوی محمد منم گریه می کنی؟ با این چشما؟
وا می روم و حس میکنم که خون گرمی با تمام قدرت به سمت صورتم حمله ور می شود.
-قربونت قشنگیات برم، منه مادر با دیدن چشمات نمی تونم فتبارک الله نگم، چه برسه به پسر من که به یه گوشه چشمت صدبار خودشو قربونیت می کنه.
قلبم می ایستد. به یکباره انگار صد و هشتاد درجه احساساتم را چرخاندند. بیشترین چیزی که حس می کردم شرم بود و شرم...
-مادر جون؟
-جون مادر؟ فکر می کنی من از دل پسرم خبر ندارم؟ محمد به تو که نگاه میکنه مثل شمع وار میره. بعد به تو گفته واسه خاطر رزا خانواده بشیم؟
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۰۶
می خندد... آرام و آرامش دهنده...
-به خدا که این پسر از بس سرش تو لاک خودش بوده انقدر تو حساب و کتاب و بازار بوده بلد نیست دو کلوم آدم واری صحبت کنه.
همه چیز را بد فهمیده بود...
-ایـ...نطوری نیست!
-چی اینطوری نیست؟ نگاهاشو به خودت دیدی؟ مثل پرونه دورت می گرده و پر پر می زنه و می بینه که به چشمت نمیاد و این براش از هر عذابی سخت تره. اما خوب کردی که ردش کردی مادر... رسم دلداری اینه؟ بیاد بگه به خاطر دخترمون زنم شو؟ چه جلافتا...
هنوز مژه هایش تر بود اما از ته دل می خندد و من همانطور که شوکه ی واکنش هایش به حرف هایم هستم همانطور هم شرم زده ام.
فکر می کرد که ناز دارم؟ ناز می کنم؟ جواب منفی داده بودم چون می خواستم بیشتر و بیشتر دنبال خودم بکشانمش؟
-حاج خانوم...؟
-جانم مادر...
به لکنت افتاده ام. عرق سردی از تیره ی پشتم راه گرفته...
-من... یعنی... درست نیست که بگم. اما فکر می کنم که بد متوجه منظورم شدین...
نگاهش بین چشمانم سرگردان می شود. دندانم را روی لب هایم می فشارم مشتم را روی پایم فشار می دهم و بالاخره جسارت گفتنش را در خودم می یابم...
-من راستشو بخواین... یه نفر هست، یکی که.... در واقع یه خواستگار دارم... و خب... دارم بهش جدی فکر می کنم...
***
ساعت از ده گذشته بود که توانست کارهایش را سر و سامان ببخشد. آنقدر این چند روزی که نبود همه چیز به هم ریخته بود که انگار هفته هاست سرکارش نبوده است!
و در تمام این چند روز محسن حتی به ذهنش نرسیده بود که به جای او به شرکت سر بزند. این بی مسئولیتی های محسن هیچ زمان تا این اندازه خسته اش نکرده بود.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
می خندد... آرام و آرامش دهنده...
-به خدا که این پسر از بس سرش تو لاک خودش بوده انقدر تو حساب و کتاب و بازار بوده بلد نیست دو کلوم آدم واری صحبت کنه.
همه چیز را بد فهمیده بود...
-ایـ...نطوری نیست!
-چی اینطوری نیست؟ نگاهاشو به خودت دیدی؟ مثل پرونه دورت می گرده و پر پر می زنه و می بینه که به چشمت نمیاد و این براش از هر عذابی سخت تره. اما خوب کردی که ردش کردی مادر... رسم دلداری اینه؟ بیاد بگه به خاطر دخترمون زنم شو؟ چه جلافتا...
هنوز مژه هایش تر بود اما از ته دل می خندد و من همانطور که شوکه ی واکنش هایش به حرف هایم هستم همانطور هم شرم زده ام.
فکر می کرد که ناز دارم؟ ناز می کنم؟ جواب منفی داده بودم چون می خواستم بیشتر و بیشتر دنبال خودم بکشانمش؟
-حاج خانوم...؟
-جانم مادر...
به لکنت افتاده ام. عرق سردی از تیره ی پشتم راه گرفته...
-من... یعنی... درست نیست که بگم. اما فکر می کنم که بد متوجه منظورم شدین...
نگاهش بین چشمانم سرگردان می شود. دندانم را روی لب هایم می فشارم مشتم را روی پایم فشار می دهم و بالاخره جسارت گفتنش را در خودم می یابم...
-من راستشو بخواین... یه نفر هست، یکی که.... در واقع یه خواستگار دارم... و خب... دارم بهش جدی فکر می کنم...
***
ساعت از ده گذشته بود که توانست کارهایش را سر و سامان ببخشد. آنقدر این چند روزی که نبود همه چیز به هم ریخته بود که انگار هفته هاست سرکارش نبوده است!
و در تمام این چند روز محسن حتی به ذهنش نرسیده بود که به جای او به شرکت سر بزند. این بی مسئولیتی های محسن هیچ زمان تا این اندازه خسته اش نکرده بود.
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۵۰۷
#
با تمام خستگی هایش وقتی وارد خانه شد و صدای قهقهه های رزا را شنید به یکباره تمام شادی های دنیا را در رگ هایش تزریق کردند.
آرام آرام جلو می آید و از دیدن صحنه ی مقابلش قند در دلش آب می شود. جهانگیر خان رزا را روی کولش نشانده و دستانش را به شکل بال از هم باز کرده و او را دور خانه پرواز می دهد.
خاطراتش را جستجو می کند... تمام کودکی اش... هیچ! حتی یکبار نشده بود که پدرش برای بازی با او وقت بگذارد.
برای دیدنشان هم وقت نداشت، چه رسد به بازی کردن! زمانی به خانه می رسید که همه شان غیر از مادرش به خواب رفته بودند.
حس بدی دارد؟ نه...! خودش این تجربه ها را نداشته و دخترش هم تا به این سن تجربه نکرده است.
و این قهقهه های از ته دلش آنقدر شیرین بود که گویی تمام چاله های دلش را پر می کرد.
شهرزاد را نمی بیند و احتمال می دهد که رزا را اینجا آورده باشد و به خانه اش رفته باشد. تنها در آن خانه مانده بود؟ نگرانی به قلبش چنگ می اندازد.
-سلام!
با صدای بلندی گفت تا اعلام حضور کند. پاسخش را می دهند و رزا با شوق به سمت او نگاه می کند و تا او را می بیند با صدایی که از فرط هیجان جیغ مانند شده بود می گوید:
-بابایی... دالم پلواز(پرواز) می کنم... ببین...؟
کیفش را پایین می گذارد و بی طاقت جلو می رود و رزا را از روی کول پدرش برمی دارد و با تمام وجود عطرش را به ریه می کشد و می بوسد.
-بابا جی جی خیلی گویه(قویه)... می تونه منو بلند کنه. توام بلدی؟
محمد با چشمانی از حدقه در آمده نگاهش را به پدر و مادرش می اندازد و وقتی لب های کیپ شده ی مادرش را می بیند که در تلاش است تا خنده اش را قورت بدهد مطمئن می شود که درست شنیده و فهمیده است.
رو به دخترکش می گوید:
-دخترم؟ بابا جی جی چیه؟ بگو بابا جهان یا آقاجون...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#
با تمام خستگی هایش وقتی وارد خانه شد و صدای قهقهه های رزا را شنید به یکباره تمام شادی های دنیا را در رگ هایش تزریق کردند.
آرام آرام جلو می آید و از دیدن صحنه ی مقابلش قند در دلش آب می شود. جهانگیر خان رزا را روی کولش نشانده و دستانش را به شکل بال از هم باز کرده و او را دور خانه پرواز می دهد.
خاطراتش را جستجو می کند... تمام کودکی اش... هیچ! حتی یکبار نشده بود که پدرش برای بازی با او وقت بگذارد.
برای دیدنشان هم وقت نداشت، چه رسد به بازی کردن! زمانی به خانه می رسید که همه شان غیر از مادرش به خواب رفته بودند.
حس بدی دارد؟ نه...! خودش این تجربه ها را نداشته و دخترش هم تا به این سن تجربه نکرده است.
و این قهقهه های از ته دلش آنقدر شیرین بود که گویی تمام چاله های دلش را پر می کرد.
شهرزاد را نمی بیند و احتمال می دهد که رزا را اینجا آورده باشد و به خانه اش رفته باشد. تنها در آن خانه مانده بود؟ نگرانی به قلبش چنگ می اندازد.
-سلام!
با صدای بلندی گفت تا اعلام حضور کند. پاسخش را می دهند و رزا با شوق به سمت او نگاه می کند و تا او را می بیند با صدایی که از فرط هیجان جیغ مانند شده بود می گوید:
-بابایی... دالم پلواز(پرواز) می کنم... ببین...؟
کیفش را پایین می گذارد و بی طاقت جلو می رود و رزا را از روی کول پدرش برمی دارد و با تمام وجود عطرش را به ریه می کشد و می بوسد.
-بابا جی جی خیلی گویه(قویه)... می تونه منو بلند کنه. توام بلدی؟
محمد با چشمانی از حدقه در آمده نگاهش را به پدر و مادرش می اندازد و وقتی لب های کیپ شده ی مادرش را می بیند که در تلاش است تا خنده اش را قورت بدهد مطمئن می شود که درست شنیده و فهمیده است.
رو به دخترکش می گوید:
-دخترم؟ بابا جی جی چیه؟ بگو بابا جهان یا آقاجون...
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸خدایخوبم در این شب عزیز
⭐درهای رحمتت را به روی ما بگشای
🌸بهترین احوال و روحیه و بهترین
⭐موفقیت ها و بهترین لبخندها و بهترین
🌸نعمت ها و بهترین فرصت ها و بهترین
⭐عاقبت را نصیبمان بگردان
🌸خير و بركات خودت را در زندگی
⭐من و مردم سرزمینم جاری بفرما
🌸و آرامش را بر ما ارزانی بدار
⭐و دل ما را به نور خودت روشن كن
🌷شبــتـون غرق در عطر خــدا
@kadbnanoiranii
┅✿❀🍃🌷🍃❀✿┅
⭐درهای رحمتت را به روی ما بگشای
🌸بهترین احوال و روحیه و بهترین
⭐موفقیت ها و بهترین لبخندها و بهترین
🌸نعمت ها و بهترین فرصت ها و بهترین
⭐عاقبت را نصیبمان بگردان
🌸خير و بركات خودت را در زندگی
⭐من و مردم سرزمینم جاری بفرما
🌸و آرامش را بر ما ارزانی بدار
⭐و دل ما را به نور خودت روشن كن
🌷شبــتـون غرق در عطر خــدا
@kadbnanoiranii
┅✿❀🍃🌷🍃❀✿┅
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💚✨پــــروردگــــارا!
🤍✨جهانیان به شوق تو در این
💚✨پگاه زیبا ،چشم می گشایند
🤍✨و سبحان الله می گویند.
💚✨با توکل به اسم اعظمت﷽
🤍✨روزمان را آغاز میکنیم
💚✨خــــدایــــا!!
🤍✨امروز چشم و زبان ما را
💚✨به خیر و نیکی بگشا
🤍✨آمــیــــن...
💚✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
🤍✨الـــهــی بــه امــیــد تـــو
@kadbanoiranii
🤍✨جهانیان به شوق تو در این
💚✨پگاه زیبا ،چشم می گشایند
🤍✨و سبحان الله می گویند.
💚✨با توکل به اسم اعظمت﷽
🤍✨روزمان را آغاز میکنیم
💚✨خــــدایــــا!!
🤍✨امروز چشم و زبان ما را
💚✨به خیر و نیکی بگشا
🤍✨آمــیــــن...
💚✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
🤍✨الـــهــی بــه امــیــد تـــو
@kadbanoiranii
"ﺧﯿﻠﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﻋﺎ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
تقدیم به شما"
🙏ﺧﺪﺍﻳﺎ
ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺛﺮﻭﺗﻢ ﺩﺍﺩﻱ،ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﺍﻡﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ
ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﺍﻡ ﺩﺍﺩﻱ، ﻋﻘﻠﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ .
ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﮐﻪ ﻣﻘﺎﻣﻢ ﺩﺍﺩﻱ، ﺗﻮﺍﺿﻌﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ .
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﻛﻪ ﺗﻮﺍﺿﻌﻢ ﺩﺍﺩﻱ ﻋﺰﺗﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ .
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺗﻢ ﺩﺍﺩﻱ، ﻋﻔﻮﻡ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ .
ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺗﻨﺪﺭﺳﺘﻴﻢ ﺩﺍﺩﻱ، ﺍﻳﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ .
ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﻛﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﻛﺮﺩﻡ، ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢﻧﻜﻦ.....
@kadbanoiranii
تقدیم به شما"
🙏ﺧﺪﺍﻳﺎ
ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺛﺮﻭﺗﻢ ﺩﺍﺩﻱ،ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﺍﻡﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ
ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﺍﻡ ﺩﺍﺩﻱ، ﻋﻘﻠﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ .
ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﮐﻪ ﻣﻘﺎﻣﻢ ﺩﺍﺩﻱ، ﺗﻮﺍﺿﻌﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ .
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﻛﻪ ﺗﻮﺍﺿﻌﻢ ﺩﺍﺩﻱ ﻋﺰﺗﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ .
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺗﻢ ﺩﺍﺩﻱ، ﻋﻔﻮﻡ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ .
ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺗﻨﺪﺭﺳﺘﻴﻢ ﺩﺍﺩﻱ، ﺍﻳﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻴﺮ .
ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﻛﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﻛﺮﺩﻡ، ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢﻧﻜﻦ.....
@kadbanoiranii
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#دسر_فوری_یلدایی
#یلدا
#دسر_یلدایی
#دسر
دسر فوری یلدایی
با سه قلم مواد
اگه نظر من باشه تنها دسری که حاضرم بخاطرش چاق بشن 😎پاناکوتائه هم وانیلی هم زعفرانی 👀جفتش عزیز دلن
اما چون درخواست داشتین دسر ارزون بدون درد سر قالب این به ذهنم رسید
برای شش شات یک بسته ژله یک و نیم بسته بیسکویت پتیبور و دو لیوان یا ۴ اسکوپ بستنی
روش کار هم ساده اس یک بسته ژله را با یک لیوان ابجوش ترکیب کنید روی بخار هم برنید تا کاملا یک دست بشه
همیشه تو هر دسری برای حل کردن ژله با هر میزان آب این کارو انجام بدید بستنی و پودر بیسکویت رو اضافه کنید و مواد رو با کمک مخلوط کن یا بلندر کاملا ترکیب کنید
نصف بسته بیسکویت رو هم پودر کنید کف شات ها بریزید
و دسر را روش بریزید
میتونید لایه آخر رو هم با ژله انار و دونه های انار درست کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
#یلدا
#دسر_یلدایی
#دسر
دسر فوری یلدایی
با سه قلم مواد
اگه نظر من باشه تنها دسری که حاضرم بخاطرش چاق بشن 😎پاناکوتائه هم وانیلی هم زعفرانی 👀جفتش عزیز دلن
اما چون درخواست داشتین دسر ارزون بدون درد سر قالب این به ذهنم رسید
برای شش شات یک بسته ژله یک و نیم بسته بیسکویت پتیبور و دو لیوان یا ۴ اسکوپ بستنی
روش کار هم ساده اس یک بسته ژله را با یک لیوان ابجوش ترکیب کنید روی بخار هم برنید تا کاملا یک دست بشه
همیشه تو هر دسری برای حل کردن ژله با هر میزان آب این کارو انجام بدید بستنی و پودر بیسکویت رو اضافه کنید و مواد رو با کمک مخلوط کن یا بلندر کاملا ترکیب کنید
نصف بسته بیسکویت رو هم پودر کنید کف شات ها بریزید
و دسر را روش بریزید
میتونید لایه آخر رو هم با ژله انار و دونه های انار درست کنید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
#یلدا
#چیز_کیک
#چیز_کیک_انار
چیز کیک انار
میتونه یِ ایده عالی برای شب یلدا باشه 😍
پس این پست رو سیو کنید تا برای اون شب، همه رو سورپرایز کنید.
مواد لازم ⤵️⤵️⤵️
خامه ۴۰۰ گرم
پنیر خامه ای ۳۰۰ تا ۴۰۰ گرم
پودر ژله ی آلوئورا نصف بسته
پودر ژله ی انار یک بسته
بيسکوئيت پتی پور دو بسته
کره ۱۲۰ گرم
انار سه عدد
طرز تهیه ⤵️⤵️⤵️
◀️ بیسکویت ها را پودر میکنیم
من با گوشت کوب این کارو انجام دادم شما میتونید داخل میکسر بریزید
◀️کره را روی حرارت آب کرده به بيسکوئيت ها اضافه میکنیم
◀️ مخلوط میکنیم تا به شکل خمیر در بیاد
◀️کف قالب (٢٠ سانتی) کمربندی را سلفون یا کاغذ روغنی پهن میکنیم و دور آن را چرب میکنیم
◀️بيسکوئيت ها را کف قالب پهن میکنیم و روی آن فشار میدهیم تا منسجم شود
◀️ برای آماده کردن لایه ی پنیری اول
خامه صبحانه را با دو یا سه قاشق شکر مخلوط کرده در فریزر قرار میدهیم کمی که یخ زد از فریزر خارج کرده با دور تند همزن ۱۰ دقیقه میزنیم تا سبک شود بعد پنیر خامه ای را اضافه کرده چند دور دیگر میزنیم
◀️نصف بسته ژله ی آلوئورا را درنصف لیوان آب جوش مخلوط کرده و در خامه میریزیم هم میزنیم دو نصف مواد را روی بيسکوئيت ها پهن میکنیم
◀️ برای لایه ی ژله ی میانی یک بسته ژله ی انار را در یک لیوان آب جوش حل کرده در یک قالب که دو سانت از قالب اصلی کوچک تر است یو کیسه فریزر پهن کرده و کمی چرب میکنیم و ژله را داخل آن میریزیم و در یخچال به مدت یک ساعت قرار میدهیم
◀️ ژله را از قالب جدا کرده روی خامه قرار میدهیم و بقیه ی خامه را روی آن میریزیم یک ساعت در یخچال قرار میدهیم تا سفت شود
◀️ در مرحله ی آخر دونه های انار را با چند قاشق ژله ی انار که از مواد میانی کنار گذاشته بودیم مخلوط کرده روی چیز کیک میریزیم و به مدت ۴ تا ۶ ساعت در یخچال قرار میدهیم
🔴نکته.:برای خارج کردن چیز کیک یا برش زدن آن از چاقو که در آب گرم گذاشته اید استفاده کنید تا برش های تمیز تری داشته باشید
🔴نکته: از بيسکوئيت وانیلی استفاده کنید و برای خوشمزه تر شدن یک قاشق پودر کاکائو و یک قاشق پودر قهوه با آن مخلوط کنید
🔴 برای داخل چیز کیک میتونید از پودر ژلاتین هم استفاده کنید ولی ژله ی آلوئورا طعم خوشمزه تری داره
🌺 شاد باشید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#چیز_کیک
#چیز_کیک_انار
چیز کیک انار
میتونه یِ ایده عالی برای شب یلدا باشه 😍
پس این پست رو سیو کنید تا برای اون شب، همه رو سورپرایز کنید.
مواد لازم ⤵️⤵️⤵️
خامه ۴۰۰ گرم
پنیر خامه ای ۳۰۰ تا ۴۰۰ گرم
پودر ژله ی آلوئورا نصف بسته
پودر ژله ی انار یک بسته
بيسکوئيت پتی پور دو بسته
کره ۱۲۰ گرم
انار سه عدد
طرز تهیه ⤵️⤵️⤵️
◀️ بیسکویت ها را پودر میکنیم
من با گوشت کوب این کارو انجام دادم شما میتونید داخل میکسر بریزید
◀️کره را روی حرارت آب کرده به بيسکوئيت ها اضافه میکنیم
◀️ مخلوط میکنیم تا به شکل خمیر در بیاد
◀️کف قالب (٢٠ سانتی) کمربندی را سلفون یا کاغذ روغنی پهن میکنیم و دور آن را چرب میکنیم
◀️بيسکوئيت ها را کف قالب پهن میکنیم و روی آن فشار میدهیم تا منسجم شود
◀️ برای آماده کردن لایه ی پنیری اول
خامه صبحانه را با دو یا سه قاشق شکر مخلوط کرده در فریزر قرار میدهیم کمی که یخ زد از فریزر خارج کرده با دور تند همزن ۱۰ دقیقه میزنیم تا سبک شود بعد پنیر خامه ای را اضافه کرده چند دور دیگر میزنیم
◀️نصف بسته ژله ی آلوئورا را درنصف لیوان آب جوش مخلوط کرده و در خامه میریزیم هم میزنیم دو نصف مواد را روی بيسکوئيت ها پهن میکنیم
◀️ برای لایه ی ژله ی میانی یک بسته ژله ی انار را در یک لیوان آب جوش حل کرده در یک قالب که دو سانت از قالب اصلی کوچک تر است یو کیسه فریزر پهن کرده و کمی چرب میکنیم و ژله را داخل آن میریزیم و در یخچال به مدت یک ساعت قرار میدهیم
◀️ ژله را از قالب جدا کرده روی خامه قرار میدهیم و بقیه ی خامه را روی آن میریزیم یک ساعت در یخچال قرار میدهیم تا سفت شود
◀️ در مرحله ی آخر دونه های انار را با چند قاشق ژله ی انار که از مواد میانی کنار گذاشته بودیم مخلوط کرده روی چیز کیک میریزیم و به مدت ۴ تا ۶ ساعت در یخچال قرار میدهیم
🔴نکته.:برای خارج کردن چیز کیک یا برش زدن آن از چاقو که در آب گرم گذاشته اید استفاده کنید تا برش های تمیز تری داشته باشید
🔴نکته: از بيسکوئيت وانیلی استفاده کنید و برای خوشمزه تر شدن یک قاشق پودر کاکائو و یک قاشق پودر قهوه با آن مخلوط کنید
🔴 برای داخل چیز کیک میتونید از پودر ژلاتین هم استفاده کنید ولی ژله ی آلوئورا طعم خوشمزه تری داره
🌺 شاد باشید
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#چیز کیک یلدایی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#چیز کیک یلدایی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#چیز کیک یلدایی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#چیز کیک یلدایی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#چیز کیک یلدایی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#چیز کیک یلدایی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#چیز کیک یلدایی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#چیز کیک یلدایی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#چیز کیک یلدایی
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
رسانه تبلیغی ما باشید🎀
به کدبانوها فوروارد کن 😊
لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join
@kadbanoiranii
https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG
کپی برداری وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.
آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر