کدبانوی ایرانی🌻🌼😍
1.84K subscribers
23.1K photos
29.2K videos
95 files
43.5K links
Download Telegram
#پارت۴۶۱
#

صدای پرستاری که از در وارد می شود، می آید و با حیرت جویای ماجرا می شود و رزا را از آغوش مامان می گیرد تا مامان مرا آرام کند.


اما ابتدا دوربین را خاموش می کند و دیگر خبری از جیغ های رزا و گریه های من نیست!


به محمد نگاه نمی کنم... دستانم می لرزند و درست مانند همان روزها که خستگی و ترس و ناامیدی فلجم کرده بود، حالم بد است...



«دخترک مامان... خدایا شکرت... تبت بعد از حدود هفتاد ساعت بالاخره پایین اومده و من اونقدر خوشحالم که حس می کنم دوباره خدا تو رو به من هدیه داد!»


بدون اینکه هق بزنم اشک می ریختم و چشمان پف کرده و سرخم خبر از بی خوابی ها و گریه های طولانی مدتم می داد.


آنقدر لاغر شده بودم که استخوان گونه ام بیرون زده بود.


روزهایی که رزا به مراقبت احتیاج داشت و مامان پایش را عمل کرده بود و من شب ها بعد از به خواب رفتن رزا در رستوران پایین خیابان مشغول به کار می شدم.


ظرف می شستم و قبل از طلوع آفتاب همه جا را برق می انداختم و به خانه برمیگشتم تا چند ساعت کوتاه قبل از بیدار شدن رزا بخوابم.


«هیچ می دونی چی به من گذشت؟ هیچوقت تو زندگیم انقدر مستاصل نبودم. دکتر می گه جای نگرانی نیست و حالت تا فردا کاملا خوب می شه. اما هنوزم نگرانتم. حس کردم امشب باید یه چیزایی رو بهت بگم... بزرگ شدی بدونی که چی کشیدم و چقدر التماس کردم به خدا که تو رو از من نگیره! تو همه کس مامانی هستی باشه؟ یه وقت فکر نکنی که کسی رو نداری یا من برات... چی میگم خدایا»


کف دستم را روی صورتم کشیدم و اشک هایم را با پشت آستینم پاک کردم.


«فقط بدون خیلی دوستت دارم باشه؟»


صدای نق آرام رزا می آید و من دوربین را می چرخانم تا روی رزای هشت ماهه ام زوم کنم.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۴۶۲

خم می شوم و می بوسمش و تصویر قطع می شود.


صحنه ی بعد از وقتی ست که رزا برای اولین بار داشت فرنی می خورد. ذوق زده مزه می کرد و من قربان صدقه اش می رفتم.


فیلم اولین کلمه ای را که گفت. به من به جای شهرزاد می گفت شَئا و من جانم برایش می رفت.


قسمت بعدی اولین تولدش بود که با مامان و مهشید سه تایی گرفته بودیم.


بعدی فیلم اولین باری که راه رفت و اولین بارهای دیگرش...


صفحه سیاه می شود و من دست لرزانم را به سمت لپتاپ می برم و درش را می بندم.


-با خودم عهد بسته بودم که هیچوقت درمورد روزهایی که به من گذشته با تو صحبت نکنم. چون فکر می کردم که این لحظات ترحم برانگیز ترین و سیاه ترین لحظات زندگیمن. اما هرچی که این فیلم کامل تر شد و بودن رزا زندگیمو روز به روز شیرین تر می کرد دیگه اون حس بد رو نداشتم. تک به تک دردایی که برای رسیدن به رزا کشیدم رو دوست داشتم چون یه پایان زیبا به اسم رزا داشتند. اما هنوزم نمی خواستم تو رو شریک این لحظات بکنم. چون خصوصی بودن و تو توی حریم من جایی نداشتی.


لپتاپ درون کیف می رود وزیپش را می کشم و آماده ی رفتن می شوم...


-اون روز تو منو توی حریم دلت سهیم کردی... خواستم بدونی که تو حریم من چه خبره! که من اگر بخوامم نمی تونم تو رو عشق ببینم. تو برام یادآور دردی... دیدی منو؟ فکر می کردم هرگز زیر بار اون دردا کمرم راست نمی شه. حس می کردم تو اوج جوونی پیر شدم... پیر ترسام و پیر انتظار بی بازگشت تو...


محمد عجیب ساکت و ساکن است. صدای نفس هایش را هم نمی شنوم و دل اینکه نگاهش کنم را هم ندارم!


حس می کنم که در جایش مرده و روحش جایی در اواسط فیلم از تنش پر زده!


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۴۶۳


سرم را تکان می دهم و آب دهانم را قورت می دهم و قلبم را با دست ماساژ می دهم.


ضربانش از کنترلم خارج شده بود و کم کم سرگیجه داشت به من مستولی می شد...


-بودن تو فقط برام یاد آور وقتاییه که نبودی! هربار که تو رو کنارم ببینم جای خالیت تو گذشته بیشتر بهم دهن کجی می کنه! نمی تونم ورای این رنج ها تو و عشقتو ببینم. دل شکسته ام با گوشه های تیز و بد شکلش هرکسی رو که به قصد لمسش جلو بیاد رو زخمی می کنه! منو تو کنار هم نمی تونیم. و این نتونسته ما رو نابود می کنه. نابودی ما فقط به ضرر دخترمون می شه! واسه اینه که منوتو ما نمی شیم!


می گویم و بدون اینکه نگاهش کنم از جایم بلند می شوم و هنوز یک قدم از او دور نشده ام که عجیب ترین اتفاق ممکن می افتد و نفسم را می برد! زمین را از زیر پایم کشیدند انگار...


کیف از دستم رها شد و واقعیت این لحظه دلم را در مشتش گرفت و فشرد.


در حجم آغوشش فرو رفته ام و کمرم به سینه ی ستبرش چشبیده و او می لرزد و من توانم لرزیدن هم ندارم!


-محمد؟


و به محض اینکه صدایش زدم زخمی ترین نت جهان از گلوی این مرد می شنوم...


-بمیرم من... محمد بمیره... چه کردم با تو؟


گوپ گوپ گوپ گوپ...

قلبم ترسیده... خودم هم... بیشتر از هر وقت دیگری در زندگی ام وحشت زده ام!


-من کجا بودم وقتی تو انقدر ترسیده و تنها بودی؟


من... در آغوش محمد بودم و او از آتش جهنم هراس نداشت؟


دستش دور سینه ام محکم شده و صدای دورگه شده اش حفره ای را در دلم پر می کند! ا
شک می ریزد؟ پر می شوم... پر و پرتر...


-دلم می خواد بمیرم... کاش قلم پام می شکست نمی رفتم... کاش یبار از اون هزار باری که می خواستم بیام دنبالت، میومدم... کاش انقدر احمق و ترسو نبودم!


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۴۶۴

سنگینی بازویش دور سینه ام نفس کشیدن را سخت کرده و من هنوز هنگ آغوشی بودم که هرگز به این گرمی نبود!


دستش شل شده و من می چرخم تا ببینم که اشتباه نمی کنم! که این محمد است که همچون جانِ عزیز آدمی به من چسبیده و رهایم نمی کند!



چشمانش به رنگ خون و صورت به رنگ گچ دیوارش را فقط یک لحظه می بینم و او کف دست بزرگ و مردانه اش را پشت گردنم می گذارد و صورتم را به سینه اش می چسباند!


-حالا من چکار کنم؟ چطوری این گندی که زدم رو جمع کنم؟ چطوری جبران کنم؟ چرا من نمی میرم؟ شهرزاد... من... متاسفم عزیزم! متاسفم...


تنش همچون سنگ منقبض و سخت است و سینه اش می لرزد.


روی پوست کف سرم کمی مرطوب می شود و خوب می دانم که قطره ای از اشکش راهش را میان موهایم پیدا کرده است.


لرزم می گیرد و ثانیه ای بعد گرمای لب هایش را روی موهایم حس می کنم.


لب هایش را همانجا بی حرکت نگه می دارد و با بی قراری به کف سرم می فشارد.


-دورت بگردم من... چطوری نفهمیدم من... آخه کدوم گوری بودم وقتی تو حالت اون بود؟ چرا به من نگفتی آخه... چرا تحمل کردی؟ من عوضی ولت کردم تو چرا نیومدی دنبالم... من باید اونجا می بودم... باید دستتو می گرفتم... من باید وقتی چشمات به در بود از اون در لعنت شده می اومدم تو و تو بغلم می گرفتمت...



همچون کودکی مرا در آغوشش تکان تکان می دهد و پشت شانه هایم را نوازش می کند...


انگار که بخواهد بی قراری ها و درد هایم را از گذشته تا به امروز تسکین دهد...


-من کدم قبروستونی بودم که مردای غریبه زنمو به بیمارستون می رسوندن؟ چقدر از من متنفر بودی که منو خبر نکردی؟ انقدر شکسته بودمت؟ انقدر در نظرت کثیف بودم؟ هنوزم همینطوی در موردم فکر می کنی؟ همینقدر پست و بی شرف؟ کاش یه خنجر تو دلم فرو می کردی اما منو لایق این درد نمی دونستی! به علی راضی تر بودم من!


#پارت۴۶۵


گونه ام را به قلبش می چسبانم و هق می زنم... درد زیاد است و من گنجایشش را ندارم و به یکباره منفجر می شوم.


گریه می کنم و او سخت تر مرا به خودش می چسباند...


-گریه نکن دورت بگردم... خانومم... حق داری... اگه من پست ترین موجود روی زمین نباشم پس چی ام؟ وگرنه که تو اینا رو تنهایی پشت سر نمی ذاشتی... خانوم قوی و محکم من... قهرمان زندگی من و دختر من!


مرا عقب می کشد و دستش را بند چانه ام می کند...

صورتش خیس از اشک و من ناله هایم را خفه می کنم او با دیدن صورتم انگار که درد سهمناکی به تنش افتاده باشد آهی از گلویش خارج می شود.

خم می شود و در کسری از ثانیه آن گرمای بی نظیر لب هایش را روی پیشانی ام حس می کنم...!


صورتم را قاب می کند و درون چشمانم زل می زند و قلبم را خانه تکانی می کند...


-خسته نباشی خانومم... دخترمونو سلامت به دنیا آوردی... تو بهترین مادری هستی که دنیا به خودش دیده... کارتو عالی انجام دادی به خودت افتخار کن همه کسم!


گردنم به شانه ام نزدیک می شود و تار می بینمش! این لحظه ها فراتر از ما بود... فراتر از زمان و مکان بود...!


انگار در اتاقش نبودیم و کسی ما را گرفته بود به لحظه ای پرتاب کرده بود که چند دقیقه قبل روی صفحه ی لپتاپم شاهدش بودیم.


زنی تازه زایمان کرده چشم به راه مردش... خود را تنها حس می کند و با ترس هایش دوره شده.


فکر میکند که چطور یک موجود به این کوچکی را باید بزرگ کند؟


چشم می بندد و وقتی چشم باز می کند می بیند که این بار تنها نیست.


مسافرش از راه آمده و او را تنها نگذاشته. مقابلش ایستاده، او را در آغوش کشیده است.


آمده و به او می گوید که کارش را خوب انجام داده است!


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Goli
Soheil Mehrzadegan
💢 آهنگ جدید #سهیل_مهرزادگان

#نام_گلی

یک جرعه موسیقی تقدیم نگاهتون

@kadbanoiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💫دعـا قشنگ ترین
⭐️بـده بستون دنیـاست

💫تو نگرانے هات رو
⭐️میدے و خــدا

💫بـه جـاش آرامش میـده

⭐️خـــدایا🙏
💫به همه دوستانم آرامش عطا فرما

💫شبتون خوش🌙


@kadbanpiranii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌼💫 الهی تکیه بر لطف تو کردم
🌿💫 بجز لطفت ندارم تکیه گاهی

🌼💫 دل سرگشته ام را راهنما باش
🌿💫 که دل بی رهنما افتد به چاهی

🌼💫 خـــــدایــــــا....
🌿💫امروزمان را با نام و یاد تو،
🌼💫و به امید لطف و کرمت،
🌿💫و لحظاتی سرشار از معجزه،
🌼💫و ظهور مولایمان آغاز می‌کنیم ...

🌼💫 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
🌿💫 الــهـــی بــه امــیــد تـــو

@kadbanoiranii

🤞👌🌹🍃
Atre To
Hamid Askari
#حمید عسکری

#آغوش تو

یک فنجان موسیقی تقدیم نگاهتون

@kadbanoiranii
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کیک_ژاکت_بافتنی
#ژاکت
#پلیور

آموزش کامل کیک ژاکت بافتنی ویژه پاییز و زمستان



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کیک_تم_هندوانه
#کیک_یلدا
#یلدا
#باربی_یلدایی



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#کیک_و_تاپر_تم_هندوانه_با_فوندانت
#کیک_یلدا
#یلدا


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#میوه_آرایی


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #فیلم_آموزشی

#ایده_یلدایی دو

کیک به شکل درخت کاج


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کیک_انار

تخم مرغ ۴ عدد

شکر ۱۵۰ گرم
ارد ۳۰۰ گرم
اب انار ۱۶۰ گرم
روغن مایع یک پیمانه
بکین پودر ۱ ق م سر پر یا دوق م معمولی
رنگ قرمز نوک ق م
نمک ۱/۸ق چ

وانیل۱/۴ق چ

پودر ژله انار ۱۰۰ گرم یا یک بسته

قبل از طرز تهیه ۳ نکته داره این کیک که حتما باید رعایت بشه
برعکس تمام کیکا که فر بیست دقیقه قبل باید روشن کنیم برای این کیک فقط ۵ دقیقه قبل از گذاشتن کیک داخل فر؛
فر رو روی درجه ۱۸۰ روشن میکنیم و به محض گذاشتن کیک دما رو روی ۱۷۵ درجه تنظیم میکنیم... نمک دستور رو حتما میزنیم
مواد هم حتما به دمای محیط رسیده
تخم مرغ و و شکر و وانیل ۵ الی۶ دقیقه میزنیم تا حجمش سه برابر بشه

بعد اب انار و روغن مایع و اضافه میکنیم ۲۰ثانیه میزنیم
ارد و نمک و پکین پودر ،الک میکنیم و به همراه پودر ژله انار اضافه میکنیم به مایه کیک؛به ارامی هم میزنیم تا مواد با هم مخلوط شود داخل قالب ۲۳ تا ۲۵ ریخته بسته به ارتفاع قالب
به مدت ۶۰ تا ۷۰ دقیقه بسته به قالب ممکنه زودترم بپزه
توی قابلمه به روش فر دست ساز هم میتونید درست کنید.

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii
.
#ترفند

🔻مزه دار کردن گوشت با مرکبات باعث ترد و خوشمزه شدن گوشت میشود. همراه کردن مقداری آب لیمو یا آب پرتقال، بهترین راه برای داشتن یک بشقاب غذای گوشتی خوشمزه است.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#دیزاین_آجیل_یلدا



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
.
#ژله_شیر_با_ژله_انار
#یلدا

ژله الوورا : ۲ بسته
ژله انار : ۱ بسته
شیر : ۱/۵ لیوان
انار : یک عدد
ابتدا دو بسته ژله آلوورا را با دو لیوان آب جوش حل میکنیم و بنماری میکنیم تا ذرات ژله خوب حل بشه و شفاف بشه میزاریم کنار تا خنک بشه(حتما باید خنک بشه)بعد یک لیوان و نیم شیر بهش اضافه میکنیم و مخلوط کرده قالب مورد نظر را کمی چرب میکنیم ژله را داخل قالب میریزیم( پر نمیکنیم ) میزاریم داخل یخچال تا نیم بند بشه.چون یه لایه نازک ژله انار روش میریزیم برای همین پر نمیکنیم. در این فاصله تا نیم بنده میشه نصف یک ژله انار را با سه چهارم آب جوش مخلوط کرده و خوب حل میکنیم میزاریم کنار تا خنک بشه بعد روی ژله شیر نیم بند میریزیم دوباره میزاریم داخل یخچال تا ببنده اطراف ژله رو با چاقو از قالب فاصله میدیم دسر را برگردونده و فضای خالی روی ژله شیر دونه های انار و نصف بسته ژله انار که با یه چهارم آب آماده کرده روی دونه های انار میریزیم دوباره میزاریم داخل یخچال تا ببنده و سفت بشه.
نکته: بجای شیر میتونید از بستنی هم استفاده کنید.


یلداتون مبارک🍉

رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#ژلـه_شــیــر_ژلــه_تـارت_انــار

ژلــه_یــلــدایــے



رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
   
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پاناکوتا_انار یک دسر یلدایی فوق العاده خوشمزه😍 از اونجایی که انار سوگلی سفره یلداس بیشتر دسرهای شب یلدا هم با این انار درست میشه👌🏻با کمترین مواد و بدون نیاز به فر🤌🏻

مواد لازم:شیر ۳ لیوان،خامه صبحانه ۱ بسته،شکر ۸۰ گرم،پودر ژله آلوورا ۱ بسته،پودر ژله انار ۱ بسته،پودر ژلاتین ۳ قاشق غذاخوری،وانیل نصف قاشق چایخوری،انار دون شده به مقدار لازم،خلال پسته به مقدار لازم


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۴۶۶

نمی دانم چه در صورتم می بیند که خارج از تحملش است و بی تاب دستش دوباره پشت سرم می رود و مرا به سینه اش سنجاق می کند و تا زمانی که عقده هایم را روی سینه اش خالی نکنم رهایم نمی کند.


ثانیه ها از پی هم می روند و من سبک و سبک تر می شوم.


-سخت بود... خیلی سخت بود محمد...!


دلم بود که عقده گشایی می کرد... حالم دست خودم نبود!


-می دونم عشق من... می دونم... نفسم...


و انگار می دانست که چطور باید آرامم کند. دستان نوازشگرش یک دم رهایم نمی کردند و بازوهایش سخت دور پیچیده بودند.


گهواره وار در آغوشش تکانم می دهد و آهسته آهسته مرا از سنگینی باری که حس می کنم صدها سال بود که به دوش داشتمش و با خودم نفس به نفس به هرکجا می کشیدم، می رهاند!


***

تا دیر وقت در شرکت ماندم و کارهایم را سامان دادم. با دو دستیاری که در این چند مدت کمک دستمان بودند تسویه کردم و وسایلم را تا حدودی جمع کردم.


فردا آخرین روز کاری ام در این شرکت محسوب می شد.


به محمد نگفته بودم هنوز، اما با خانوم طاهری هماهنگ کرده بودم که شرایط بسط قرارداد را ندارم.


طراحی پشت بام را تمام کردم. یک روف گاردن و آلاچیق زیبا و مدرن... شب ها وقتی بی خوابی سراغم می آمد خودم را مشغولش می کردم.


اما نمی توانستم طرح تمام شده را اجرا کنم...
چون هرچه بیشتر می ماندم رفتن سخت تر می شد!

و من نمی خواستم دیگر لحظه ای شبیه به آن اتفاقی که ماه پیش در شرکتش داشتیم را تجربه کنم.

همه چیز تغییر کرده بود. محمد شبیه قبلا نبود... دیگر او را آن مردی که تیشه به ریشه قلبم زد، نمی دیدم...


آغوشش، بوسه اش، زمزمه های پر مهرش، دستان حمایتگرش... همه و همه بنیادم را به لرزه در آورده بود.


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر
#پارت۴۶۷

چنان مرا از خود بیخود کرده بود، چنان تخدیرم کرده بود که تا صبح روز بعدش به خود نیامدم!


و وقتی مستی اش از سرم پرید پشیمانی گریبانم را گرفت!


من این نبودم... اینقدر ضعیف و محتاج به کسی...

آمده بودم تا به آرزوهای دخترکم رسیدگی کنم، به کابوس هایش پایان دهم.


نه که برای لحظه ای بیشتر در آغوشش ماندن، قلبم به دستانم التماس کند که محکم تر به پیراهنش دخیل ببند!


منی را که از ابتدا هوار هوار می زدم که زنی مستقلم، که غیر از پدر بودن از او انتظاری ندارم، نباید میان بازوانش عقده خالی می کردم و اشک هایم را روی پیراهنش می باراندم...!


این با اهدافی که از آن دم می زدم در منافات قطع بود!


و من می ماندم سر حرف هایم...! من... هرچه که بودم... اهل نارو زدن به خودم نبودم! یادم نمی رفت غصه ها و دردهایم را...
رنج و سختی هایم را...
قول و قرار هایم را!


کلید را می چرخانم و وارد خانه می شوم. هنوز در را نبسته ام که صدای مامان را می شنوم و با شنیدن اسمم ناخودآگاه سر جایم می ایستم و گوش تیز می کنم:


-شهرزاد بفهمه تو عمل انجام شده قرار گرفته شاکی می شه... میشناسمش کله شقه... به نظرم باید از قبلش بهش بگه!


چیزی از حرف هایش دستگیرم نشد و نمی خواستم که فالگوش بایستم. در را با پرسر و صدا می بندم و متوجه هیس گفتن مهشید می شوم.


متوجه حضورم شده و گویا من وسط بحثی آمده ام که نباید می شنیدمش!


سلام و خسته نباشید هایشان را پاسخ می دهم. خم می شوم و دخترکم را می بوسم.


-دختر مامان خوبه؟


-خوبم... داشتم برات چایی میلیزیم(می ریختم) بخولی(بخوری) خستگیت بله(بره)...


رسانه تبلیغی ما باشید🎀

به کدبانوها فوروارد کن 😊

لینک کانال کدبانوی ایرانی👇👇👇👇join

@kadbanoiranii


https://t.me/joinchat/PtXP1V1qM292eneG

کپی برداری  وفرستادن رمان ها و دستورات وفیلمهای آموزشی  کانال بدون لینک واسم کانال
@kadbanoiranii
  حرام است و حق الناس به حساب میاد.لطفا رعایت کنید.

آموزش بهترین رسپیهای امتحان شده قنادی و آشپزی از اساتید برتر